سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

در حالی که کمتر از دوماه دیگر یازدهمین دوره لیگ‌برتر آغاز می‌شود بخش عمده ای از 18 تیم حاضر در این رقابتها با مشکلات مدیریتی، انتخاب کادر فنی و بازیکنان مورد نیازشان مواجه هستند و تعداد کمی در آرامش بسر می‌برند.

درحالیکه 25 روز از پایان لیگ برتر و 4 روز از مشخص شدن قهرمان جام حذفی گذشته است و طبق اعلام سازمان لیگ، یازدهمین دوره رقابت‌های فوتبال لیگ برتر باشگاه‌های کشور از یازدهم مردادماه آغاز می‌‍شود و تا آغاز این مسابقات کمتر از 50 روز زمان باقیمانده است، تکلیف بسیاری از تیم‌های شرکت کننده در این دوره از رقابت‌ها هنوز مشخص نیست.

بعضی از تیم‌ها در وضعیت انتقالی و "هبه" شدن قرار دارند، برخی دیگر در چرخه خصوصی شدن گرفتار شده‌اند، تعدادی منتظر مشخص شدن بحث استفاده یا استفاده نکردن از بودجه دولتی هستند تا بتوانند با تعیین بودجه باشگاه به فکر بستن تیم و آماده‌سازی برای حضور در این مسابقات باشند و برخی دیگر در چرخه انتخاب مدیرعامل و سرمربی هستند.

البته بحث انتخاب وزیر ورزش هم در آینده تعدادی از تیم‌ها تاثیرگذار است اما قانون تعیین سقف قراردادها و رقابتی که باشگاه‌ها از یکسو برای جذب بازیکنان مطرح با تنها 350 میلیون تومان و از سوی دیگر جهت معرفی باشگاه‌ها، مدیران و بازیکنان متخلف خواهند کرد، سوژه دیگری است که نابسامانی‌های موجود در فصل نقل و انتقالات را افزایش می‌دهد.

آخرین وضعیت 18 تیم لیگ برتری

قطعا تداوم احتمالی این تاخیرها، تاثیر منفی‌اش را بر وضعیت مسابقات لیگ یازدهم می‌گذارد و سطح کمی و کیفی این رقابت‌ها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در این شرایط تنها وضعیت چند باشگاه که تعدادشان در حدود انگشتان دست است، تقریبا مشخص بوده اما شرایط مدیریت، کادر فنی و شرایط حضور تیم‌های دیگر در یازدهمین دوره لیگ‌برتر در ابهام قرار دارد.

*سپاهان اصفهان: کادر فنی و ستاره‌ها در ابهام
تاکید غلامحسین حسینی بر رعایت قانون سقف قراردادها مدیران باشگاه سپاهان را در شرایط سختی قرار داده است. آنها که به گفته رئیس هیئت مدیره باشگاه در فصل گذشته قانون سقف قراردادها را رعایت نکردند، برای تمدید قرارداد بازیکنان مطرح خود از جمله سیدمهدی رحمتی، هادی عقیلی، سیدجلال حسینی، محسن بنگر، جواد کاظمیان، غلامرضا عنایتی و ... و جذب ستاره‌های جدید با مشکل زیادی مواجه شده‌اند تا تیم کهکشانی‌ها با کمبود ستاره مواجه شود.

در این بین ادامه همکاری امیر قلعه‌نویی با سپاهان هم به در‌های بسته خورده و به نظر می‌رسد اگر وضعیت همکاری قلعه‌نویی با تراکتورسازی قطعی شود، مسئولان باشگاه با گزینه‌های دیگری وارد مذاکره می‌‍شوند. شاید در صورت توافق نکردن ابراهیم‌‎زاده با ذوب‌آهن، این مربی هدایت سپاهان را در فصل آینده برعهده بگیرد. البته بحث حضور دایی در سپاهان هم یکی از اتفاقات مهم روز فوتبال است.

*استقلال تهران: جذب ستاره‌ها با صندلی لرزان
پس از حذف استقلال از جام حذفی و پایان کار این تیم در فصل 90-89 فوتبال ایران، علی فتح‌الله‌زاده که روی صندلی لرزان مدیریت نشسته، مذاکراتش را با بازیکنان مدنظر و به قولی ستاره‌های لیگ آغاز کرده است. البته سرپرست باشگاه استقلال با صراحت از تداوم سرمربیگری پرویز مظلومی در تیم فوتبال این باشگاه صحبت و از این مربی کاملا حمایت کرده است.

البته وضعیت باشگاه استقلال هم در مواردی با شرایط باشگاه پرسپولیس شباهت دارد زیرا ممکن ‌است پس از انتخاب سرپرست وزارت ورزش و در نهایت معرفی هیئت مدیره استقلال، فرد جدیدی به عنوان سرپرست باشگاه استقلال انتخاب شود و امکان تغییر در کادر فنی هم وجود داشته باشد.

*ذوب‌آهن اصفهان: علامت سوال مقابل مربی و شاید مدیرعامل
مشکلات بین صفر علی براتی مدیرعامل شرکت سهامی ذوب‌آهن و اصغر دلیلی مدیرعامل باشگاه ذوب‌آهن ادامه دارد اما به نظر می‌رسد دیدارهای دوستانه! طرفین، تا حدودی آرامش را در بخش مدیریتی به این باشگاه اصفهانی باز گردانده اما بحث هدایت تیم فوتبال این باشگاه توسط منصور ابراهیم‌زاده هنوز یک معادله است. به نظر می‌رسد طرفین موافق تداوم این همکاری هستند ولی مشخص نیست چرا قرارداد این مربی تمدید نمی‌شود.

نایب قهرمان آسیا که کار سختی در مرحله یک‌چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا برابر "سوون" کره‌جنوبی پیش رو دارد، تنها ممکن است در فصل نقل و انتقالات محمدرضا خلعتبری و فرشید طالبی را به علت پایان قرارداد از دست بدهد ولی می‌تواند با حفظ استخوانبدی تیم و جذب نفرات جدید، حضور قدرتمندتری در مسابقات داخلی و آسیایی داشته باشد. تمام این مسائل به آن باز می‌گردد که تغییری در مدیریت باشگاه رخ ندهد و ابراهیم‌زاده هم به عنوان سرمربی به فعالیتش در این باشگاه ادامه دهد.

*پرسپولیس تهران: قهرمانی با بحران
درگیری‌های حبیب کاشانی و علی دایی در ماه‌های اخیر سوژه اصلی این باشگاه بود و همکاری آنها با قهرمانی پرسپولیس در جام حذفی به پایان رسید. پس از استعفای حبیب کاشانی و علی دایی که از باشگاه سپاهان پیشنهاد دارد، هواداران میلیونی این باشگاه را نگران کرد، گرچه با ابقای مجدد کاشانی از سوی سعیدلو، آرامش را تا حدودی به این تیم بازگردانده اما باید منتظر تصمیم وزیر ورزش و جوانان در مورد آینده مدیریت این باشگاه بود.

در این شرایط همه منتظر انتخاب اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل یا سرپرست این باشگاه هستند تا مدیر جدید وضعیت کادرفنی و بازیکنان این تیم را برای فصل آینده مشخص کند که گمانه‌‎زنی‌های مختلفی در این خصوص صورت گرفته است. البته در چنین وضعیتی مشخص نیست چه کسی از سوی باشگاه پرسپولیس با برخی از بازیکنان برای فصل آینده مذاکره کرده است! بازگشت مهدوی‌کیا، علی کریمی، کاظمیان و... به این تیم هم اتفاق مهمی در این تیم خواهد بود.

*تراکتورسازی تبریز: حضور قلعه نویی و آغاز یک راه!
خبر تمدید قرارداد فراز کمالوند پیش از پایان لیگ دهم و آغاز فعالیت مسئولان این باشگاه برای تدارک و آماده‌سازی تیمی در شان هواداران متعصب تبریزی بلافاصله پس از پایان این مسابقات، از عزم مدیران و مسئولان این باشگاه تبریزی برای حضور پرقدرت در لیگ یازدهم خبر می‌داد، اما خبر "قلعه‌نویی سرمربی تراکتورسازی می‌شود" که در ابتدا شایعه بود اما در نهایت به واقعیت پیوست، همه چیز را در این باشگاه تحت الشعاع قرارداد.

با حضور قلعه‌نویی هواداران متعصب تبریزی به فکر کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا و حتی قهرمانی در لیگ یازدهم هستند و باید دید با توجه به جدایی احتمالی تیموریان و نصرتی، این باشگاه می‌تواند نفرات مطرحی را به خدمت بگیرد. همچنین این بحث وجود دارد که قلعه‌نویی می‌تواند پس از استقلال و سپاهان با تیم دیگری به نام تراکتورسازی قهرمان لیگ‌برتر شود؟

*فولاد خوزستان: تنها بالانشین با ثبات
تیم فولاد که در لیگ دهم با مجید جلالی فصل خوبی را سپری کرد و اگر در جام حذفی از پرسپولیس شکست نمی‌خورد، می‌توانست به عنوان قهرمانی این جام هم دست یابد، با هدایت مدیران با تجربه‌ای همچون دهکردی و رضائیان، فصل آینده هم این مدرس و مربی با اخلاق را بالای سرش تیمش می‌بیند تا به روند رو به رشدش ادامه دهد.

جلالی که در این مدت شناخت خوبی از فضا و مشکلات حاکم بر فوتبال اهواز بدست آورده، با حفظ استخوانبدی تیم، هدف‌های بزرگی در لیگ یازدهم دارد که یکی از آنها کسب سهمیه رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا است. فولاد را می‌توان تنها تیم بالانشین لیگ دانست که بدون کمترین مشکل خود را برای حضور در مسابقات فصل جاری آماده می‌کند.

*مس کرمان: بازگشت آرامش با صمد
پس از پایان لیگ دهم و بحث حضور صمد مرفاوی در تیم سایپا، مشکلات بسیاری را برای نارنجی‌پوشان دیار کریمان بوجود آورد اما پس از کش و قوس‌های فراوان و درحالیکه داوری و برهانی‌نژاد مدیران باشگاه مس قاطعانه از ادامه همکاری با این مربی صحبت می‌کردند، بالاخره روز شنبه این مربی با حضور در کرمان قراردادش را با تیم مس تمدید کرد.

تداوم حضور ادینهو در این تیم کرمانی هم موضوع مهمی بوده که ممکن است طی روزهای آینده هم برای این باشگاه خبرساز شود. البته هدفگذاری اصلی و سیاستگذاری مسئولان باشگاه مس بومی‌سازی و توجه ویژه به بازیکنان این استان است و آنها می‌خواهند با تکیه بیشتر به استعدادهای دیار کریمان در لیگ یازدهم هم در جمع مدعیان قرار بگیرند.

*ملوان بندرانزلی: پرواز قوی محبوب
تیم ملوان مسابقات فوتبال ایران در فصل 90-89 را به خوبی پشت سرگذاشت. رسیدن به رده هشتم و خصوصا نایب قهرمانی در جام حذفی پس از حدود 20 سال، نتایج قابل قبولی بود که این تیم با هدایت فرهاد پورغلامی بدست آورد و به نوعی همانند یک قوی سفید بر آسمان فوتبال شمال ایران پرواز کرد، گرچه در این بین نمی‌توان زحمات اردشیر پورنعمت مدیرعامل پیشین و بهمن صالح‌نیا سرپرست فعلی باشگاه را نادیده گرفت.

این تیم از زمانیکه زیر نظر منطقه آزاد انزلی قرار گرفت و مشکلات مالی‌اش با مدیریت بهمنی رئیس هیئت مدیره باشگاه حل شد، توانست نتایج خوبی را بدست آورد و قطعا با ادامه این روند می‌تواند در فصل آینده هم نتایج خوبی کسب کند. البته با توجه به جدایی احتمالی مهرداد اولادی، باید دید این تیم در حفظ نفرات کلیدی و جذب مهره‌های تاثیرگذار برای ادامه موفقیت‌هایش تا چه اندازه موفق خواهد بود.

*صنعت نفت آبادان: خانه تکانی برزیلی
تمدید قرارداد غلامحسین پیروانی با حمایت علی حکمت مدیرعامل صنعت نفت در حالیکه این مربی در شهر آبادان مخالفانی هم دارد، باعث شد صنعت نفت پیش از آغاز لیگ یازدهم تا حدودی در آرامش کارش را پیگیری کند اما علیرضا خلیلی‌نیا سخنگوی این باشگاه از یک خانه تکانی اساسی و حفظ تنها 50 درصد بازیکنان فعلی در این تیم خبر داد.

این تصمیم درحالی اتخاذ شده که مشکل مالی باشگاه صنعت نفت همچنان ادامه دارد و گرد و غبار و گرمای هوای شهر آبادان یکی از دلایل مهمی است که بازیکنان مطرح فوتبال ایران حاضر به عقد قرارداد با این تیم نیستند. در این شرایط باید دید مسئولان و کادر فنی صنعت نفت، می‌توانند تیمی را برای حضور در لیگ یازدهم آماده کنند که انتظارات هواداران متعصب برزیل ایران را برآورده کند یا این تیم همانند فصل گذشته روزهای پر نوسانی را پیش‌رو خواهد داشت.

*صبای قم: منتظر انتخاب مدیرعامل
پس از اینکه اواسط دیماه سال گذشته احمد شهریاری و عباس مرادی مدیرعامل و قائم مقام باشگاه صبای قم از تیم کنار رفتند، زاهدی به عنوان سرپرست هدایت صبا را تا پایان لیگ دهم برعهده گرفت اما در پایان این مسابقات استعفا داد تا فعالیت‌های باشگاه تا انتخاب سرپرست یا مدیرعامل جدید فعلا زیر نظر عباس جهانبینی مدیرکل تربیت بدنی استان قم پیگیری شود.

در این بین قرارداد عبدالله ویسی که عملکرد خوبی با تیم صبای قم داشت، تمدید شد و این مربی در حال حاضر برای پیگیری امور باشگاه در ترکیه به سر می‌برد. همچنین طبق اعلام مسئولان این باشگاه آنها با نفرات فصل آینده خود هم تقریبا به توافق رسیده و طی روزهای آینده نام آنها را اعلام می‌کنند.

*سایپا البرز: حضور یک جوان به جای مایلی باتجربه
خاتمه همکاری با محمد مایلی‌کهن این فرصت را در اختیار مجید صالح قرار داد تا این مربی که روزهای پر افتخاری را در تیم ذوب‌آهن سپری کرد و از وی به عنوان مغز متفکر این تیم اصفهانی یاد شده است، بتوانند توانایی‌هایش را در نخستین تجربه لیگ برتری با این تیم به نمایش بگذارد که در این راه بیژن طاهری، سعید رجبی و حمید بابازاده وی را همراهی می‌کنند.

با توجه به سیاست‌های باشگاه سایپا و استراتژی تغییر، آرامش خاصی در این تیم حاکم است و در سایه این بی‌حاشیه بودن، آنها سعی دارند تیمی را برای لیگ یازدهم ببندد که از اعتبار این تیم کرجی دفاع کنند. البته بحث جدایی کریم انصاری‌فرد از این تیم هم یک موضوع جذاب خواهد بود.

*شهرداری تبریز: نامعلوم!
از تبریز خبر می‌رسد مسئولان این تیم که با هدایت حمید درخشان در هفته‌های پایانی لیگ خصوصا پس از پیروزی پرگل برابر استیل آذین از سقوط به دسته اول نجات پیدا کرد، در این مدت به دنبال جذب قلعه‌نویی بودند اما حالا که حضور این مربی در تراکتور قطعی شد، آنها حمید درخشان، حمید استیلی و علی‌اصغر مدیرروستا را به عنوان گزینه‌های هدایت این تیم معرفی کرده‌اند.

این تیم هم با حفظ نفرات مطرحی مانند حمیدرضا طهماسبی، میثم بائو، سعید دقیقی، حبیب کردانی و ... و جذب نفرات جدید قصد دارند حضوری موفق در لیگ یازدهم داشته باشند. البته در این روزها شایعه تغییر در مدیریت باشگاه و حضور رحمان ایمانی‌نژاد به جای میرمعصوم سهرابی مطرح شده، گرچه عملکرد سهرابی در تیم فوتبال خصوصا والیبال قابل قبولی بوده و با این شرایط چنین تغییری بعید به نظر می‌رسد.

*نفت تهران: در مسیر انتقال
شیرینی بقای این تیم در لیگ برتر با پیروزی در دقیقه 2+90 برابر شاهین در بوشهر خیلی زود با قطعی شدن انتقال امتیاز این تیم به استان مرکزی تلخ شد. مردان حسین فرکی که در این مدت روزهای مبهم و سختی را در این مدت پشت سرگذاشتند، با شنیدن این خبر که" مدیرکل تربیت بدنی استان مرکزی اعلام کرده بدون منابع مالی امکان انتقال تیم نفت به استان مرکزی وجود ندارد" تا حدودی به ادامه فعالیت در تهران امیدوار شدند.

با این شرایط تا وضعیت انتقال یا لغو انتقال امتیاز تیم فوتبال نفت تهران به استان مرکزی مشخص نشود، نمی‌توان در مورد مدیریت، کادر فنی و بازیکنان آن صحبت کرد. نارضایتی کادرفنی و بازیکنان تیم نفت برای بازی در استان اراک هم درصورت قطعی شدن انتقال این تیم به استان مرکزی، حاشیه‌های بسیاری را در پی خواهد داشت.

*شاهین بوشهر: پرواز بدون بال
پس از بقای دشوار شاهین در لیگ برتر، وضعیت مدیرعامل و کادر فنی مبهم است. اکبر میثاقیان که با این تیم نتایج خوبی کسب کرد، منتظر پیشنهاد جدید مسئولان این تیم است اما تا زمانیکه وضعیت مدیرعامل مشخص نشود، نمی‌توان در مورد کادر فنی و بازیکنان این تیم اظهار نظر مناسبی انجام داد که در این شرایط هواداران متعصب شاهین هم برای واکنش‌های مختلفی را به وضعیت مبهم تیم‌شان نشان دادند.

البته برای مشخص شدن آینده باشگاه شاهین و انتخاب اعضای هیئت مدیره، افراشته معاون اجرایی رئیس مجلس شورای اسلامی، احمد گزی، جمشیدی و محمدی اعضای هئیت موسس قرار است نشست‌هایی را در تهران برگزار کنند تا تکلیف نهایی شاهین که این روزها بدون بال پرواز می‌کند، مشخص شود. این اتفاقی در حالی رخ می‌دهد که بازیکنانی همچون عماد رضا، ستار زارع، لک چیرا، ایوان پترویچ عبدالله کرمی، محسن ایران‌نژاد و ... هم قصد جدایی از این تیم را دارند و مشکل جذب بازیکن جدید هم به معظلات قبلی شاهین اضافه شده است.

*راه‌آهن شهرری: می‌فروشیمش!
خصوصی شدن باشگاه راه‌آهن و واگذاری سهام آن از سوی سازمان خصوصی‌سازی بزرگترین مشکل مدیران این باشگاه تهرانی- شهرری است. بحث این واگذاری و مزایده باشگاه راه‌آهن از دیماه سال گذشته آغاز و شاید طی روزهای آینده بصورت رسمی این واگذاری صورت گیرد اما پیش بینی می‌شود با قیمتی که روی راه‌آهن گذاشته شده، این باشگاه مشتری نداشته باشد.

با توجه به اینکه در این شرایط و با توجه به مشکلات مالی بسیار، امکان آماده‌سازی تیم برای حضور در فصل آینده وجود ندارد، باید دید کسی حاضر می‌شود 5 میلیارد و 900 میلیون تومان برای برند این باشگاه و 3-4 میلیارد بدهی گذشته این باشگاه تقبل و با خرید آن وضعیت آینده زردپوشان اکباتان را مشخص کند. قطعا تا زمانیکه سهام باشگاه راه‌آهن واگذار نشود، تکلیف کادر فنی، بازیکنان و آینده این باشگاه نامشخص خواهد بود.

*داماش گیلان: آرامش پس از صعود
تیم برتر گروه "الف" لیگ دسته اول که پیش از پایان آن مسابقات توانست جواز حضور در لیگ برتر را کسب کند، با مدیریت امیر عابدینی قصد دارد در لیگ یازدهم لقب تیم آسانسوری را از ذهن‌ها پاک کند. ادامه همکاری با مهدی دینورزاده، حفظ نفرات مطرح و شایعه حضور بازیکنان مطرح در این تیم، نگاه‌ها را به این تیم گیلانی جلب کرده است.

داماش که تنها تیم خصوصی لیگ یازدهم محسوب می‌شود، در سایه‌ آرامش روزهای اخیر برنامه‌های مفصلی برای آماده‌سازی جهت حضور در مسابقات فصل آینده دارد. البته بحث حضور میاچ دستیار اول داماش در این تیم نه به عنوان سرمربی هم وجود دارد. ضمن اینکه با بازگشت داماش به لیگ، تنور شهرآورد قدیمی گیلان بین این تیم و ملوان داغ می‍‌شود.

*مس سرچشمه کرمان: پایان بحران انتقال
شاگردان سنجری که در رقابتی سخت در گروه "ب" دسته اول موفق شدند با تکیه بر تفاضل گل جواز حضور مستقیم به لیگ برتر را بدست آورند، به خاطر قوانین AFC و داشتن مجمع مشترک با تیم مس کرمان، تا مرز از دست دادن امتیاز و "هبه" شدن به همدان پیش رفتند اما با نظر رئیس جمهوری در لحظه آخر این انتقال بطور کامل منتفی شد تا این تیم به حیاتش در سرچشمه کرمان ادامه دهد.

در حال حاضر مسئولان شرکت ملی مس ایران و مسئولان استان در حال رایزنی در مورد واگذاری این باشگاه به شرکت دیگری از استان، معرفی مجمع و اعضای هیئت مدیره هستند که پس از مشخص شدن آنها، مدیرعامل و سرمربی این باشگاه هم مشخص خواهد شد. البته حفظ احمد سنجری سرمربی موفق این تیم، بازیکنان اصلی و جذب نفرات جدید تقریبا قطعی به نظر می‌رسد.

*فجرسپاسی شیراز: بی‌ادعاهای دیار حافظ
پس از صعود از مرحله پلی‌آف با پیروزی برابر تیم آلومینیوم هرمزگان در پر حاشیه‌ترین مسابقه فصل گذشته لیگ ایران، فوتبال شیراز بار دیگر در رقابت‌های لیگ‌برتر کشور ثابت سهمیه شد، گرچه جای خالی غلامحسین پیروانی در تیم بی‌ادعای فجرسپاسی در لیگ یازدهم خالی است.

جعفر جعفری به عنوان مدیر عامل و احمد کلانتری به عنوان سرمربی هدایت این تیم را در لیگ آینده برعهده خواهند داشت و ضمن حفظ اسکلت اصلی تیم، جذب بازیکنان جدید خصوصا بازیکنان مطرح سرباز لیگ، قصد دارند تیمی را به میدان بفرستند که در کنار دفاع از اعتبار فوتبال شیراز، بار دیگر به دسته اول باز نگردد.


در حالی که وزیر نخبه کار فرموده اند:"در صورتی که بسیاری از کارمندان به دورکار تبدیل شوند در فضای کم وزارت کار، گل کوچک هم می‌توان بازی کرد "ومعاون نخبه‌تر ایشان موضوع دورکاری را به مسایل غیبی و متافیزیکی کشانده و اظهار فضل کرده اند:"بازمهندسی، باید در امکانات فیزیکی و متافیزیکی، زیرزمینی و روزمینی و منابع انسانی صورت گیرد" آینده در گزارشی خواندنی پشت صحنه و ابهامات دورکاری را بررسی کرده است. از جمله این که طبق نظرسنجی وزارت کارواموراجتماعی: 56 و نیم درصد افراد می گویند در مجموع، دورکاری کارمندان «تاثیر متوسط و یا کمی در کاهش ترافیک داشته است»

طرح دورکاری یا همان Teleworking که مطابق آیین نامه شماره 74681/44726 مورخ 7/4/1389 اجرای آن به تمامی دستگاه های اجرایی مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری ابلاغ شده بود، کمابیش در برخی از این دستگاه ها اجرا شد. ولی تاکنون گزارشی رسمی از نتایج حاصله این طرح از سوی این دستگاه ها منتشر نشده و مسوولین فقط به دادن برخی اعداد و ارقام بسنده کرده اند.

بهزاد پارسا، معاون توسعه مدیریت و امور مجامع شرکت مدیریت منابع آب ایران نیز در خرداد ماه امسال از اجرای طرح دورکاری به میزان 27 درصد مشاغل فعلی، پیاده سازی کامل اتوماسیون های اداری در سطح شرکت و نیز شناسایی 55 خدمت جهت ارایه به صورت الکترونیک در سطح شرکت های آب منطقه ای خبر داد و گفت: از اولویت های شرکت برگزاری دستکم 50 درصد از نشست های مجامع به صورت ویدئو کنفرانس است که این کار افزون بر 10 میلیارد ریال صرفه جویی به همراه خواهد داشت. 

فرهاد زیویار، معاون منابع انسانی استاندار اصفهان با اشاره به برنامه‌ریزی‌های انجام شده به منظور اجرای طرح دورکاری در دستگاه‌های اجرایی استان اصفهان، بیان داشته: طبق سیاست‌گذاری‌ها و هدف‌گذاری‌های انجام شده، 40 درصد کارکنان دستگاه‌های اجرایی استان اصفهان می‌توانند از خدمات طرح دورکاری استفاده کنند. وی با بیان اینکه در طرح دورکاری، کارمندان باید از منزل نسبت به انجام امور اقدام کنند، ادامه داد: شرایطی پیش بینی شده تا هزینه کارمندان دورکار که از اینترنت و خط تلفن برای انجام امور محوله استفاده می‌کنند، پرداخت شود و کارمندان مشکلی از این بابت نداشته باشند.

کفایی مهر، مدیرکل تحول اداری و بهره وری وزارت علوم نیز طی مصاحبه ای اظهار داشته: نیمی از شاغلان در وزارت علوم و دانشگاه‌ها قابلیت دورکاری دارند، وی ادامه داد: به عبارتی در حال حاضر 27 تا 30 درصد پست‌های وزارت علوم بر اساس آیین نامه ابلاغی هیات دولت قابلیت دورکاری دارد که می‌توان آن را تا سقف 50 درصد افزایش داد.

مهندس نامجو، وزیر نیرو هم در بهمن ماه 89 طی اظهاراتی گفته بود: وزارت نیرو به دلیل این که وزارتخانه ای فنی و تخصصی و دارای یک زیرساخت بسیار خوب از نظر نرم افزاری و سخت افزاری است، به خوبی می تواند طرح دورکاری را پیاده کند. با توجه به اهدافی که برای طرح دورکاری در نظر گرفته شده است، تاکنون 14 درصد پیشرفت کاری داشته ایم.

سازمان میراث فرهنگی،‌ صنایع دستی و گردشگری کشور هم نخستین نهادی بود که طرح دورکاری دولت را اجرا کرده و مسوولان آن ادعا کرده اند هیچ وزارتخانه و نهادی در اجرای طرح دورکاری به اندازه این سازمان موفق نبوده است. جالب اینکه موفقیت این سازمان تا حدی بوده است که حتی امام جماعت میراث فرهنگی و گردشگری «دورکار» شد!
 

از سویی نیز در پی طرح انتقال کارکنان از تهران و به دنبال آن اجرای طرح دورکاری که منجر به شاکی شدن برخی کارمندان دولتی از اجباری بودن دورکاری گردید، عبدالعلی تاجی معاون حقوقی، امور مجلس و استان‌های معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس‌جمهور در مورد گلایه برخی کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر دورکاری اجباری گفت: اینها شیطنت برخی افراد است. وی در مورد نحوه محاسبه هزینه های جانبی در نتیجه اجرای دورکاری تصریح کرد: دستگاه های اجرایی از محل اعتبارات در اختیار هزینه های جاری مثل آب، برق، تلفن، اینترنت یا هر هزینه دیگری که احتمالا به کارمند در نتیجه دورکاری تحمیل می شود را محاسبه و پرداخت می کنند.

وی همچنین گفت: کارمندان دورکار شده از وضعیت خود راضی هستند و اجباری هم در دورکار شدن فرد نیست.شاید اوایل دغدغه هایی وجود داشت، اما درحال حاضر با افزایش متقاضیان دور کاری مواجه هستیم.

 

از جمله دستگاه های پیشرو در امر دورکاری که ادعای ابتکار طرح دورکاری را نیز دارد وزارت کار و امور اجتماعی است.  

عبدالرضا شیخ‌الاسلامی در آذرماه 89 در اولین همایش تحول اداری با محوریت دورکاری، انتقال از تهران اظهار داشت که دورکاری موجب بهره‌ وری کار، افزایش انگیزه، افزایش طول مدت خدمت، تعویق بازنشستگی، کاهش مصرف انرژی، کاهش فشار روحی و روانی و همچنین اداری می شود. وی با بیان اینکه در حال حاضر وزارت کار با کمبود این فضا برای نیروهای خود روبرو شده است گفته بود :با دورکاری کمترین خلل ایجاد می‌شود و در صورتیکه بسیاری از کارمندان به دورکار تبدیل شوند در فضای کم وزارت کار با اجرای این طرح گل کوچک هم می‌توان بازی کرد.

وی در بخشی از سخنان خود گفته بود: حقوق و مزایای دورکاران افزایش پیدا کرده  و امنیت شغلی کسی هم به خطر نیفتاده است. در مجموع دورکاری در کشور یک ظرفیت است که علاوه بر جلوگیری از هدررفت منابع مادی و انسانی باعث افزایش بهره‌وری نیروی کار نیز می‌شود.

همچنین مجتبی زارعی، معاون اجتماعی وزارت کار و امور اجتماعی گفته بود: درباره دورکاری بررسی‌های لازم انجام شده است و باید گفت دورکاری قانون مصوب هیات دولت برای تغییر الگوی دیوان سالاری است که باید آن را اجرایی کنیم. کارمندان نیز با رغبت دورکاری را قبول کرده‌اند. از محل صرفه‌جویی برخی امکانات که در فرآیند زمانی سنتی اداری هزینه می‌شد و با انجام دورکاری این هزینه‌ها از بین می‌رود، موارد تشویقی برای کارمندان دورکار در نظر گرفته می‌شود.

وی همچنین درباره بازمهندسی امکانات کشور اضافه می کند: بازمهندسی، باید در امکانات فیزیکی و متافیزیکی، زیرزمینی و روزمینی و منابع انسانی صورت گیرد. در این رابطه راهبردی به نام دورکاری از سوی وزیر کار و اموراجتماعی مطرح شده است. طرحی که فقط بهبود روش نیست بلکه بازمهندسی امکانات کشور است.

طبق اخبار منتشر شده در وب سایت این وزارتخانه ظاهرا «دورکاری صنعتی» نیز در راه است!

 

مطابق نظرسنجی که وب سایت این وزارتخانه درمورد «تاثیر دورکاری در کاهش ترافیک در شهر تهران» ترتیب داده است، 37 و چهاردهم درصد افراد گفته اند تاثیر کمی در کاهش ترافیک داشته است،  19 و یک دهم درصد تاثیر آن را متوسط دیده اند و  43 و نیم درصد نیز می گویند تاثیر زیادی داشته است و به عبارت دیگر 56 درصد از پاسخگویان اظهار داشته اند که دورکاری کارمندان «تاثیر متوسط  و یا کمی» در کاهش ترافیک داشته است.
 

و اما چند پرسش:

1- آیا به راستی طرح دورکاری مطابق آیین نامه آن اجرا می شود؟

2- آیا دورکاری در برخی از دستگاه ها واقعا اجباری نیست و کارمند حق دارد در صورت نداشتن شرایط شخصی و خانوادگی از پذیرش دورکاری امتناع کند؟

3- آیا تمامی کارمندانی که دورکار شده اند واقعا فرم تعهد نامه دورکاری را پر نموده اند و کسانی هم که آن را پر کرده اند آیا از سر میل و رغبت بوده است؟

4- آیا مطابق ماده 5 آیین نامه ی دورکاری، تمامی امکانات لازم برای همه افراد دورکار مهیا شده و در اختیار آنان قرار داده شده است و از این بابت هزینه ای شخصی به دوش کارمند دورکار نیست؟

5- آیا مطابق ماده 8 این آیین نامه هر ماه مبلغی به عنوان 5 درصد حداقل حقوق موضوع ماده (76) قانون مدیریت خدمات کشوری تحت عنوان کمک هزینه های جانبی برای مواردی از قبیل گرمایش،‌ سرمایش و روشنایی منزل به فرد دورکار پرداخت می گردد و همچنین پرداختهای رفاهی مستقیم و غیرمستقیم مانند سایر کارکنان به این افراد پرداخت می شود؟

6-- آیا طبق اظهارات آقای فروزنده معاون رییس جمهوی در امور توسعه مدیریت و منابع انسانی، صرفه جویی های ناشی از دورکاری به عنوان کارانه به کارمندان پرداخت می شود؟

 
7- آیا دستگاه مربوطه به واسطه اجرای دورکاری واقعا بهره وری خود را بالا برده است؟

8- آیا میزان صرفه جویی مالی که نصیب دستگاه مربوطه شده نسبت به هزینه هایی که انجام داده یا قرار است انجام گیرد (از جمله خرید خطوط اینترنت، لپ تاپ، ...) مقرون به صرفه است؟

 و پرسشهای دیگری که به ذهن می آید...

قطعا اجرای موفق طرحی به این گستردگی نیازمند بررسی نتایج اجرای پایلوت آن در دستگاه هایی است که تاکنون این طرح را انجام داده اند و این امر هم به همکاری مسوولین و کارمندان آن دستگاه ها نیازمندست و هم نهادهای نظارتی و محققین.


کمیته آموزش فدراسیون فوتبال اسامی مربیانی که می‌توانند در مسابقات لیگ برتر، نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان به عنوان سرمربی یا مربی در فصل 91-90 حضور داشته باشند را اعلام کرد.

 سایت فدراسیون، اسامی 187 سرمربی و مربی کشور از سوی کمیته آموزش اعلام شد که این افراد می توانند در مسابقات لیگ برتر، نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان کشور حضور داشته باشند. این اسامی به شرح زیر است:

ابراهیم تهامی خوزستان
ابراهیم قاسمپور تهران
احد شیخ لاری آ . شرقی
احمد خداداد تهران
احمد سنجری تهران
اردشیر پورنعمت گیلان
اردشیر قلعه نویی تهران
اسماعیل اردلان تهران
اصغر اعتباری آ . شرقی
اصغر اکبری فارس
اصغر کامیاب بوشهر
اصغر مازیار تهران
افشین ناظمی ثابت گیلان
اکبر زبردست کرمان

اکبر محمدی تهران

اکبر میثاقیان خراسان رضوی
امید طیری تهران
امیر حسین پیروانی تهران
آتیلا حجازی تهران
آرتا منهاجی البرز
آرش لب جویی تهران
آرمین رهبر خراسان رضوی
بهاء الدین پناهی مازندران
بهرام شفیعی فارس
بهروز معین همدان
بهمن صالح نیا گیلان
بیژن طاهری تهران
پایان رافت تهران
پرویز رمضانپور خاکی مازندران
پرویز مظلومی تهران
تقی سلیمانی تهران
جمشید شاه محمدی تهران
جمشید غدیری فارس
جواد حسن زاده طبقچی تهران
جواد زرینچه تهران
حسن آذرنیا آ . شرقی
حسن جهانپور گیلان
حسن حاج رسولیها اصفهان
حسن سالمی خوزستان
حسنعلی شاهمرادیان خوزستان
حسین پاکی خطیبی آ . شرقی
حسین چرخابی اصفهان
حسین رحمانی تهران
حسین صالح تهران
حسین فرکی تهران
حسین قدسی تهران
حسین قزل سفلو مازندران
حسین مسگر ساروی مازندران
حمید حاج اسماعیل زاده کرمان
حمید درخشان تهران
حمید علیدوستی تهران
حمید کللی فرد بوشهر
حمید مطهری تهران
حمید معماری بوشهر
حمیدرضا استیلی تهران
خداداد عزیزی خراسان رضوی
داریوش یزدی خوزستان
داود مهابادی تهران
رحمان احمدی تهران
رحیم میرآخوری تهران
رضا رجبی تهران
رضا عابدیان تهران
رضا کاظمی تهران
رضا نداف احدی تهران
ساکت الهامی تهران
ستار همدانی تهران
سعید بسطامی مازندران
سیامک رحیم پور تهران
سیاوش بختیاری زاده خوزستان
سید جواد منافی تهران
سید غلامرضا جعفری اصفهان
سید مجتبی حسینی تهران
سید مجتبی مرتضوی خوزستان
سید محمدرضا پنجعلی تهران
سید مهدی ابطحی تهران
سید وحید امیری تهران
سیروس دین محمدی تهران
شهرام مهرپیما البرز
صادق ورمزیار تهران
عباس چمنیان خراسان رضوی
عبدالرحیم خرمزی بوشهر
عبدالصمد مرفاوی تهران
عبدالعلی چنگیز تهران
عبدالله ویسی خوزستان
عبدالمجید باقری نیا خوزستان
علی اصغر کلانتری فارس
علی اصغر مدیر روستا تهران
علی اکبر پورمسلمی همدان
علی پروین تهران
علی حیدر شریفی تهران
علی دایی تهران
علی دوستی تهران
علی رعدی تهران
علی روزبهانی تهران
علی نیکبخت تهران
علیرضا پورمند تهران
علیرضا عسگری شاد تهران
علیرضا منصوریان تهران
غلامحسین پیروانی فارس
غلامحسین حسنوی تهران
غلامحسین مظلومی تهران
غلامرضا باغ آبادی آ . شرقی
غلامرضا جهانی البرز
غلامرضا فروزانی تهران
فراز کمالوند تهران
فرشاد پیوس تهران
فرشاد فلاحت زاده البرز
فرهاد پور غلامی گیلان
فرهاد حسین پور گیلان
فرهاد کوچک زاده مازندران
فریدون حردانی خوزستان
فریدون معینی تهران
فریدون نورزاده برقی تهران
فیروز کریمی تهران
قاسم رحیمی اصفهان
قاسم زاغی نژاد اصفهان
قاسم شهبا کرمان
کریم حیدر بوستانی خوزستان
کریم قنبری اصفهان
کوروش بختیاری زاده خوزستان
مارکار آقاجانیان تهران
مجتبی تقوی تهران
مجتبی توتونی اصفهان
مجید جلالی تهران
مجید رضایی قزوین
مجید صالح تهران
مجید مرتضایی آبرودی خراسان رضوی
مجید نامجو مطلق تهران
مجید نوروزی گزکوه خراسان رضوی
محسن عاشوری تهران
محسن گروسی تهران
محمد احمدزاده گیلان
محمد بابایی خراسان رضوی
محمد توانایی تهران
محمد جلالی فراهانی تهران
محمد حسین ضیایی تهران
محمد خرمگاه تهران
محمد دایی تهران
محمد عباسی فارس
محمد علی پیروانی تهران
محمد مایلی کهن تهران
محمد مهدی غفاری تهران
محمد یاوری اصفهان
محمدرسول حقدوست گیلان
محمدرضا خطیب یزد
محمدرضا کربکندی اصفهان
محمدرضا مهاجری البرز
محمود پیشگاه هادیان گیلان
محمود فکری تهران
محمود محمودی نیا کرمان
محمود یاوری اصفهان
محمود یزدخواستی اصفهان
مرتضی کرمانی مقدم تهران
مرتضی محصص تهران
مرسل وقری مقدم اردبیل
مسعود اقبالی قهیازی تهران
مسعود معینی تهران
مسعود ممی نظر زاده تهران
مصطفی افخمی تهران
مصطفی عمادی اله یاری تهران
مصطفی قنبرپور تهران
منصور ابراهیم زاده اصفهانی اصفهان
منصور پورحیدری تهران
منوچهر درجزی گیلان
مهدی احمدپور تهران
مهدی تارتار تهران
مهدی حسینی نسب تهران
مهدی دینورزاده تهران
مهرداد شکاری فارس
مهرداد گلیاری تهران
امیرمسعود میرزاده قزوین
نادر دست نشان مازندران
نادر عربی تهران
نادر عزت الهی گیلان
نادر فریاد شیران تهران
ناصر پور مهدی تهران
ناصر جانی خانی فارس
ناصر فریاد شیران تهران
نصرت ایراندوست گیلان
نعیم سعداوی خوزستان
هادی برگی زر خراسان رضوی
هاشم رهباردار خراسان رضوی
هاشم سلطانی اصفهان
هومن افاضلی تهران
واقف جعفردخت تهران
یحیی گل محمدی تهران
یعقوب وطنی کیا تهران


گویا پول های میلیاردی ملت ایران که به جیب فوتبالی ها می رود، ‌خیلی آنها را متوقع کرده که اکنون ،‌ که صحبت از تعیین سقف قرارداد است ،‌صدای اعتراضشان به آسمان بلند شده که چرا می خواهید رقم های بی حد و حصر قراردادها را محدود کنید؟‌ از جمله  امیر قلعه نوعی،‌ مربی تیم سپاهان اصفهان در اعتراض به قانون سقف قرارداد ،‌تیمش را ترک کرد و در یک مصاحبه تلویزیونی،‌ تعیین سقف دستمزد برای بازیکنان و مربیان فوتبال را "کمونیستی"‌خواند.

او در حالی این سخنان را بر زبان آورده است که برخی بازیکنان و مربیان در همین فصل گذشته ،‌ دستمزد یک میلیارد تومانی گرفته اند. این وضعیت باعث شده است ،‌ برخی باشگاه های متمول که از بیت المال ارتزاق می کنند ،‌ به راحتی قراردادهای چند صد میلیون تومانی و یک میلیاردی با بازیکنان و مربیان ببندند و بقیه باشگاه ها هم برای این که از قافله عقب نمانند ،‌ ولو به بهای منفی شدن تراز مالی شان این کار را تکرار کنند و در نهایت با مشکلات عدیده ای مواجه شوند.

قلعه نوعی و مدافعان بی حد و حصر بودن دستمزدهای فوتبالیست ها می گویند که در کشورهای دیگر هم باشگاه ها آزادند که هر مبلغی را با هر مربی و بازیکنی ببندد و اینجا هم باید کما فی السابق ،‌ همین وضعیت حاکم باشد.

البته بدیهی است که این افراد ،‌مدافع بی حد و مرز بودن مبلغ قراردادها باشند زیرا این امر مستقیماً ‌با منافع شخصی و جیب خودشان سروکار دارد و طبیعتاً‌کسی که در فصل گذشته 850 میلیون تومان گرفته،‌ وقتی صحبت از 350 میلیون تومان می شود ،‌ توی ذوقش می خوردو این 350 میلیون را اندک و بی مقدار می شمارد و حق هم دارد قهر و علیه مقررات جدید مصاحبه کند!

در پاسخ به این افراد که به رقم های میلیاردی و چند صد میلیون تومانی عادت کرده اند و مدام نرخ های باشگاه های دیگر دنیا را به رخ می کشند و طلبکار هم می شوند نکاتی چند قابل ذکر است:

1- اگر در فلان باشگاه اروپایی ،‌مربیان و فوتبالیست ها 10 برابر شماها پول می گیرند ،‌ منبع پول هایی که دریافت می کنند ،‌بودجه عمومی نیست و این گونه نیست که مثلاً ‌در انگلیس ،‌شهروندان بریتانیایی ،‌ یک پوند یک پوند مالیات دهند یا منابع زیر زمینی کشورشان را بفروشند و میلیون میلیون به فلان بازیکن بدهند که برود فوتبال بازی کند! بلکه خود باشگاه به مثابه یک شرکت تجاری ،‌ با استفاده از همین بازیکنان کسب در آمد می کند و خرج شان می نماید.

اما در اینجا چه؟ مگر غیر از این است که قریب به اتفاق باشگاه های لیگ برتری وابسته به نهادها و تشکل ها و شرکت ها و کارخانه های بخش عمومی هستند؟ و مگر نه این است که همین صدها میلیون تومانی که آقای قلعه نوعی و بقیه مربیان و بازیکنان فوتبال سال هاست  می گیرند ،‌متعلق به بیت المال همین مردمی است که بعضی هایشان برای رفع نیازهای اولیه زندگی، کلیه هایشان را می فروشند؟!

حق با آقای قلعه نوعی و دوستانشان است اما به شرطی که باشگاه ،‌از رهگذر همین بازکنان ،‌کسب درآمد کند و آنگاه هر چقدر خواست به ایشان پول بدهد نه این که از جیب 75 میلیون ایرانی دربیاورند و به کیسه آقایان بریزند که بروید زمین چمن و توپ بازی کنید!

2 - آقای قلعه نوعی گفته است:‌ وقتی کارخانه فولاد مبارکه دقیقه‌ای یک‌و‌نیم میلیون تومان درآمد دارد چرا نباید بخشی از این پول برای ورزش و جوانان هزینه شود؟

این، حرف خوبی است اما از جناب ایشان می خواهیم برای جیب خود و سایر فوتبالیست ها از نام جوانان هزینه نکند.
 کارخانه فولاد مبارکه اگر دقیقه ای یک و نیم میلیون تومان درآمد دارد ،‌ آیا باید به اسم ورزش و جوانان ،‌ بیاید با 30 - 20 بازیکن و مربی و کمک مربی ،‌ قراردادهای چند میلیارد تومانی ببندد و سودش را بدهد به آنها؟ بیچاره کارگر کارخانه فولاد در ان شرایط سخت و جانفرسا کار کند و سودش را بدهند به شما؟!

اگر قرار است بخشی از سود کارخانه صرف ورزش و جوانان شود ،‌ آیا بهتر نیست به جای آن که با فلان بازیکن تازه به دوران رسیده قرار داد چند صد میلیون تومانی بنویسند ،‌ در چند محله محروم شهر ،‌زمین ورزش احداث کنند تا قرن های قرن ،‌جوانان از آن استفاده کنند؟

3 - آقایانی که از تعیین سقف قرارداد برای فوتبالیست ها شاکی اند ،‌ جواب دهند که چگونه در این مملکت ،‌باید برای کارمند و کارگر و پزشک و استاد دانشگاه ،‌ سقف پرداخت وجود داشته باشد ولی برای چند فوتبالیست و مربی حد و مرزی نباید باشد و آنان بتوانند در زد و بندهای کلان ،‌ برای یک سال بازی ،‌قراردادهای صدها میلیون تومانی ببندند و همیشه هم طلبکار باشند؟ مگر فوتبالیست ها تافته جدابافته اند که بقیه سقف داشته باشند و اینها نه؟
اگر تعیین سقف به قول آقای قلعه نوعی "کمونیستی"‌است ،‌ وضعیت مطلوب ایشان ،‌ چیزی جز آپارتاید نیست.

تازه این سقفی هم که تعیین کرده اند ،‌ با هیچ کدام از دستمزدهای موجود در کشور همخوانی ندارد ؛ سقف سالانه 350 میلیون تومان برای فوتبالیست ها ، معادل حقوق ماهانه 29 میلیون تومان است که رقمی غیرمنطقی و نجومی است ؟ مگر در این کشور ،‌ کسانی که با کارشان چرخ های اقتصاد و سلامت و علم و کشاورزی را می چرخانند چقدر می گیرند که یک فوتبالیست باید ماهانه 29 میلیون تومان بگیرد و تازه ناراضی هم باشد و قهر هم بکند که چرا به ما کم می دهند؟
حالا این دهها میلیون تومان دستمزد ماهانه ،‌جدای از پاداش هایی است که مثلا اگر این بازی را ببرید ،‌سمند می دهیم و آن یکی را ببرید 50 سکه طلا و سفر حج و ... !

4 - آقایان مدعی اند که با پولی که خرج فوتبال شده است ،‌مردم خیلی با نشاط شده اند و به قول قلعه نوعی ‌" اگر سازمان ملی جوانان میلیاردها تومان هزینه می‌کرد نمی توانست چنین شور و نشاطی را به مردم بدهد. "

بله،‌ فوتبال نشاط می آورد اما بدون دادن پول های بی زبان ملت به فوتبالیست ها هم می شود! وانگهی فوتبالی که سال هاست درگیر حاشیه و افت شده ،‌ دیگر نشانی از دوران نشاطش ندارد و اعصاب خرد کنی در سطح ملی ،‌ بزرگترین دستاورد این خاصه خرجی ها و تربیت بازیکنان پولکی و بی حمیت و کم توان است.

 به راستی زمانی که فوتبال ما بنگاه زد و بندهای مالی نشده بود ،‌مردم ایران از فوتبالشان لذت بیشتری می بردند یا الان که همه فوتبال شده است بده بستان های میلیاردی ،‌بازیکنان بی اخلاق ،‌مربیان مدعی ،‌ باخت های پی در پی و تحقیر ملی و ...؟!
 
این پول های میلیاردی که برای فوتبالیست ها ،‌حکم پول بادآورده را دارند ،‌ نه تنها فوتبال ایران را ارتقا نداده و نمی دهد ،‌ بلکه آن را معتاد به تزریق دائمی پول می نماید و این در حالی است که در همه جای دنیا ، ‌فوتبال ،‌خود یک صنعت پولساز است و نه یک بیمار تزریقی که اگر پول ملت بدان تزریق نشود ،یا کم تزریق شود ،‌ سست شود و مربیانش قهر کنند و بازیکنانش اعتصاب کنند


از منظر حسن روحانی، مجلس اول قویترین مجلس پس از انقلاب بوده و مجلس پنجم درکنترل تندروی?ها موفق?ترین مجلس بوده است.

 ماه?نامه «نسیم بیداری» گفت?وگویی با حسن روحانی نایب رئیس مجلس پنجم را منتشر کرده­ است اهم مطالب این مصاحبه به این شرح است:

*اگر مجالس ادوار مختلف را بررسی کنیم، هیچ مجلسی به قوت و قدرت مجلس اول نمی‌رسد. آن مجلس بسیار قوی بود و شخصیت‌های کارکشته، انقلابی و باسابقه به آن وارد شده بودند. یعنی اکثریت و اقلیتش قوی بود؛ اقلیت آن جناح بازرگان، سحابی و ... سایر افراد نهضت آزادی، جاما، دفتر هماهنگی بنی صدر(سلامتیان، غضنفرپورو...)، روحانیون طرفدار بنی صدر و... را شامل می‌شد. اکثریت آن مجلس هم قوی بود؛ یعنی افرادی مانند آیت‌الله خامنه?ای، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله امامی کاشانی، شهیدان رجایی و باهنر و... هم نماینده بودند. آن مجلس کار بسیار بزرگ و مهمی هم انجام داد.

*مجلس دوم هم خوب بود، اما به نسبت مجلس اول ضعیف‌تر بود. در آن دوره دو جناح خط امام کم کم دو شقه شدند. مثلا کسانی که بعدا به جناح اصلاحات معروف بودند، به «خط سه» مشهور شدند و در آخر مجلس دوم هم منجر به ایجاد مجمع روحانیون مبارز(منشعب از جامعه روحانیت) شد.

*مجلس سوم شرایط خاص دیگری داشت که جو عجیبی در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد و دست آخر جناح راست در اقلیت افتادند و اکثریت قاطع را جناح چپ بدست آورد که حکم امام در صدور مجوز جدایی روحانیون مبارز از روحانیت مبارز، در آن موثر بود. چپی?ها یک لیست 99 نفره اعلام کرده بودند و گفته بودند این افراد با وجود تمایل امام، به نخست وزیری مهندس موسوی رای ندادند. یک بحث دیگری هم علم کرده‌بودند و آن بر اساس سخن امام مبنی بر وجود دو اسلام با عنوان اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی(ص) بود که آنها می‌گفتند اسلام جناح راستی‌ها، آمریکایی است. حتی در تهران سخنرانی‌ها را به همین بهانه به هم می‌ریختند. من خودم در ماه رمضان همان سال، برای منبر رفتن به مسجدی رفتم که از نظر آنها، امام جماعتش طرفدار اسلام آمریکایی بود. در آنجا تعدادی جوان دور مرا گرفتند و گفتند که شما چرا می‌خواهید اینجا منبر بروید؟ من گفتم مگر مشکل چیست؟ آنها گفتند اسلام امام جماعت اینجا آمریکایی است، امام گفته است و... . من پاسخ دادم، این حرف را نزنید؛ امام کی چنین حرفی زده‌است؟ در نتیجه این فضا، امام ناچار شد که بعد از انتخابات اطلاعیه مهمی در حمایت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صادر کنند و در آن بگویند «مخالفان جامعه مدرسین، اسلامشان آمریکایی است»! در واقع ایشان می‌خواستند قضیه را جبران کنند و فتنه را بخوابانند.

*مجلس چهارم شرایط کاملا متفاوت شد؛ یعنی آیت‌الله خامنه?ای در جایگاه رهبری قرار گرفتند و در خطبه‌های نماز جمعه، بطور تلویحی از مجلس سوم انتقاد کردند. این گله ضربه جدی به جناح چپ بود و باعث شد تا در مجلس چهارم در اقلیت خاص قرار گیرند. اما در مجلس پنچم آن جو خوابید و این سخن هم مشهور شد که مجلس قبلی با دولت خوب کار نمی‌کند. لذا دختر آقای هاشمی نفر اول شهر تهران شد و معروف شد که فائزه هاشمی نفر اول و آقای ناطق نفر دوم است. هرچند که در عمل آقای ناطق نوری نماینده اول شد.

*درست است که اکثریت مجلس پنجم در دست جناح راست بود، اما شخص آقای ناطق نوری، هیأت رئیسه و عقلای مجلس برای تعامل تلاش می کردند. ما از مجلس دوم تا پنجم،  جمعی با عنوان «عقلای مجلس» داشتیم....عدد اعضای این جمع حدود 30 و چند نفر بود. اما خیلی خطی و جناحی نبود و هر دو جناح در آن عضو بودند. ما می‌گفتیم هرکس صاحب نظر، فکر و اندیشه، سابقه و آشنایی با مسائل است و تاثیر دارد، در آن بیاید. ابتدا هم در مجلس دوم و در خصوص موضوع جنگ این جمع تشکیل شد. در ابتدا بطور مثال آقای کروبی عضو جلسه بود، آقای یزدی هم بود؛ آقای بیات زنجانی عضو بود، آقای موحدی کرمانی هم حضور داشت که این جلسات مفصلا تا دوره پنجم ادامه داشت...در آن دوره هم همه جناح‌ها حضور داشتند. در مجلس پنجم سه گروه به چشم می‌خورد؛ یک گروه جناح چپ، یک جناح راست و یکی هم جناح میانه و معتدل بود که حدود 30 نفر را شامل می شد و من بیشتر با آنها کار می‌کردم. لذا هم جناح چپ و هم میانه که جمعا 130 نفر می‌شدند، اصرار داشتند که کاندیدای ریاست مجلس شوم، اما بنده با توجه به حضور آقای ناطق، لزومی به این اقدام نمی‌دیدم.

* در تعامل مجلس پنجم با دولت آقای خاتمی هم عقلا، هم جناح میانه و هم جناح طرفدار ایشان کمک می‌کردند. آقای ناطق و سایر سران جناح راست هم افراد عاقل و با تجربه‌ای بودند. یعنی می‌گفتند آقای خاتمی برنده شده‌است و باید او را پذیرفت. از طرفی مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای هم دلشان می‌خواست دولت کارش را بخوبی انجام دهند، زیرا طبق گفته خودشان، از تمام دولت‌ها حمایت می کنند.

*من بعدها، مستقیما یا با واسطه، از آقای خاتمی شنیده بودم که گفته بود «من با مجلس پنجم خیلی راحت‌تر از مجلس ششم بودم». زیرا مجلس ششم گاهی خیلی احساسی و افراطی در تصمیم گیری ها وارد می‌شدند.

*در مجموع فکر می‌کنم شرایط مجلس پنجم، شرایط بدی نبود؛ یعنی تندروی در آن نبود. البته این بدان معنا نیست که افراد تندرو در آن نبودند. حتی یکبار در سال دوم دولت آقای خاتمی، عده ای از تندروها تصمیم گرفته بودند به بودجه رای ندهند. در آن هنگام جلسه را من اداره می‌کردم و ناگهان احساس کردم، جوی بوجود آمده که ممکن است کلیات بودجه رأی نیاورد، لذا تنفس اعلام کردم و دعوا شد، عده‌ای آمدند و گفتند که چرا تنفس اعلام کردی؟ من هم گفتم رئیس جلسه هستم و می‌توانم تنفس بدهم. در همان فاصله تنفس موضوع را به اطلاع آقا رساندم که عده‌ای تندرو می‌خواهند چنین کاری کنند و ممکن است موفق شوند و اگر بودجه رأی نیاورد باید به سراغ بودجه دو دوازدهم برویم و مشکلاتی پیش خواهد آمد. آقا هم پیغام دادند که من این را به مصلحت نمی‌دانم. این مساله باعث شد تا آن جناح تندرو از کار خود دست بردارد. البته ممکن بود اگر رأی گیری هم انجام می‌شد، بودجه رای بیاورد، اما من شک کردم و لذا تنفس اعلام کردم.

*[در تحلیل نتایج انتخابات مجلس ششم] بدلیل جو دوم خرداد بود. بخصوص بعد از حادثه 18 تیر جو خاصی درست شده بود. مثلا در تهران همه دانش آموزان دارای سن رای دادن و همه دانشجویان را بسیج کرده بودند و گفته بودند حتما به 30 نفر رأی دهید تا افراد جناح مقابل رای نیاورند. در حالی که مردم معولا 30 نفر را نمی نویسند و تا حدود نفر بیستم، در کاغذ می نویسند. یعنی اصلاح طلبان کار سازماندهی شده برای برنده شدن در انتخابات انجام داده بودند. اما عملکرد مجلس ششم باعث شد تا ترکیب مجلس هفتم برعکس آن شود، زیرا در مجلس ششم دعوا و نزاع زیاد بود، در حالی که مردم مجلس شلوغ را دوست ندارند. در شورای شهر هم اینگونه شد و آنقدر در آن دعوا شد که منحل شد و دوره بعد از آن هم مانند مجلس هفتم(که بعدا تشکیل شد) شد.

*خیلی دلم می خواهد مجلس نهم مجلس معتدلی باشد که از همه جناح ها باید در آن حضور داشته باشند. مجلس باید تبلور  افکار کل ملت باشد. اگر در کشور دو یا سه جناح داشته باشیم، همه آنها باید در مجلس حضور داشته باشند؛ حال ممکن است یکی در اقلیت باشد و دیگری در اکثریت. اینکه عده‌ای دنبال این هستند که جناحی را بطور کامل حذف کنند، به اعتقاد من کار درستی نیست و همه جناح ها باید حضور داشته باشند و از همه تفکرات مطرح در جامعه نمایندگی کنند و پختگی لازم و میانه روی داشته باشند


به محض این که خداداد افشاریان سوت پایان بازی پرسپولیس – استیل آذین را به صدا درآورد، حسین هدایتی مالک باشگاه استیل آذین در نامه‌ای بلند بالا مدعی شد که از فوتبال کنار خواهم رفت و دیگر در فوتبال ایران فعالیت نخواهم کرد، او پس از این تصمیم غیرحرفه‌ای و عجولانه بیانیه‌ای صادر کرد تا نشان دهد هیچ شناختی از رفتارهای مدیریتی حرفه‌ای در فوتبال ندارد.

 
حسین هدایتی در نامه خود نوشت:" خداوند شاهد است اینجانب برای انجام وظیفه و تکلیف به کشور عزیزم ایران تمام سعی و تلاشم خودم را کردم تا در این 5 سال با تمام وجود و سرمایه کافی و خلوص نیت خودم را به جوانان نشان دهم. به همین دلیل پا به عرصه ورزش گذاشتم تا پولی که از زحماتم به دستم می‌آید صرف مسئله‌ای به جز ورزش نشود. اکنون می‌بینم دستان ناپاک نمی‌خواهند بخش خصوصی در فوتبال فعال باشد و بهتر است من هم دیگر نباشم و می‌گویم خداحافظ فوتبال.»
 
وی در ادامه نامه خود اعلام کرد" ضمن عذرخواهی از مردم شریف ایران و کسانی که ورزش و فوتبال جوانمردانه را دوست دارند از همه کسانی که در این 5 سال من را همراهی کردند و اعضای هیات مدیره و مدیران باشگاه و بازیکنان و خبرنگارانی که بدون چشمداشت در کنار ما بودند از این فوتبال خداحافظی می‌کنم و عطایش را به لقایش می‌بخشم و انحلال استیل آذین را اعلام می‌کنم."
 
پس از انتشار این نامه حسین هدایتی دوستان خود را نیز به کناره‌گیری از تیمداری تشویق کرد که حاصل این اقدام مالک استیل آذین اعلام کناره‌گیری شرکای او از تیم فوتبال نساجی قائمشهر بود، اهالی فوتبال با مرور جملات هدایتی تصور کردند او تصمیم خود را برای جدایی از فوتبال گرفته است از این رو با سخنان خود ضمن انتقاد از تصمیم غیرحرفه‌ای هدایتی استمرار چنین تفکری را به ضرر فوتبال ایران دانستند.
 
هدایتی در ادامه مانور تبلیغاتی خود با تمام پرسنل و بازیکنان باشگاه استیل آذین تسویه حساب کرد تا پروژه تبلیغاتی‌اش وارد مرحله جدیدی شود،با انجام این حرکت از سوی مالک استیل آذین مدیران فدراسیون فوتبال به تکاپو افتادند تا وی را از این تصمیم منصرف کنند بر همین اساس با در نظر گرفتن امتیازات ویژه‌ای برای هدایتی او را مجاب کردند که تا پایان فصل به تیمداری خود ادامه دهد و اگر قرار به کناره‌گیری بود او پس از اتمام رقابت‌های لیگ برتر از فوتبال کنار برود.
 
هدایتی که تا حدود بسیار زیادی به هدف خود دست پیدا کرده بود، پس از پادرمیانی مدیران فدراسیون فوتبال و تکمیل پروژه مظلومی‌نمایی با حضور استیل آذین در رقابت‌های لیگ دهم موافقت کرد ، با حضور مجدد هدایتی در لیگ برتر و قطعی شده سقوط استیل آذین به رقابت‌های لیگ برتر همه انتظار کناره‌گیری همیشگی هدایتی از فوتبال را داشتند اما در کمال ناباوری حسین هدایتی با فراموشی ادعاهای قبلی خود مدعی شد که برای لیگ یازدهم تصمیم دارد امتیاز یکی از باشگاه‌های لیگ برتری را خریداری کند تا در فصل جدید هم بتواند در فوتبال ایران حضور داشته باشد.
 
هدایتی که تا چندی پیش صراحتا تاکید داشت دیگر در فوتبال ایران تیمداری نخواهد کرد، با مسجل شدن سقوط استیل آذین حالا در اندیشه خرید یک تیم جدید است و بر اساس ادعای سرپرست جدید باشگاه صبای قم او یکی از مشتریان جدی خرید امتیاز این باشگاه است و به احتمال بسیار زیاد قرار است با خرید امتیاز این باشگاه در لیگ یازدهم به فعالیت‌های فوتبالی خود ادامه دهد.
 
با مرور مجموعه اتفاقاتی که در این مدت پیرامون حسین هدایتی روی داد به نظر می‌رسد وی به هیچ وجه قصد کناره‌گیری از فوتبال را نداشت بلکه به دنبال راه‌اندازی موج تبلیغاتی برای خود بود تا بتواند کارنامه سرشار از ناکامی خود را با این حربه از تیرس افکارعمومی خارج کند تا بتواند یک بار دیگر در فوتبال ایران بدون چالش فعالیت کند.
 
به نظر می‌رسد همکاری هدایتی با افرادی چون علی پروین تاثیر بسیار زیادی در رفتارهایی وی داشته است چرا که تا پیش از این این گونه رفتارها تنها از سوی علی پروین سرمی‌زد اما حالا حسین هم هدایتی هم مثل پروین سخن می‌گوید تا پروین در فوتبال ایران احساس تنهایی نکند، مدیر فنی سابق استیل آذین در فصل دهم زمانی که در پرسپولیس حضور داشت وقتی در برابر منتقدان خود هیچ حرفی برای دفاع از خود نداشت ماجرای خداحافظی از فوتبال را برکنار می‌کرد تا کسی به نتایج ضعیف وی ایراد نگیرد، حالا حسین هدایتی هم مثل علی پروین رفتار می‌کند تا بتواند در این فوتبال آماتور فضا برای فعالیت داشته باشد.
 
امروز برای هواداران فوتبال این سوال پدید آمده که آیا کسی که نتوانست با هزینه بالغ بر 12 میلیارد در فوتبال ایران موفقیتی کسب کند آیا می‌تواند تنها نماینده فوتبال قم در لیگ برتر را به سرسامان برساند یا سرنوشت استیل آذین فصل دهم در انتظار صبای قم فصل یازدهم خواهد بود؟


معادله چندان ساده ای نیست. یک روز مقابل دوربین تلویزیونی نشست و گفت امسال به هیچ وجه به استقلال برنمی گردد، اما حالادرست در حساس ترین مقطع زمانی، دقیقا 2 روز بعد از حذف استقلال از جام حذفی و قطعی شدن بدون جام ماندن پرویز مظلومی در استقلال، مقابل هیأت مدیره باشگاه موضع گرفته و غزل خداحافظی خوانده است! مگر امیر از میانه های فصل که مدیریت باشگاه سپاهان دستخوش تغییراتی شده بود نمی دانست در بعضی از امور مالی و اداری با هیأت جدید به مشکلاتی خواهد خورد؟ 

امیر قلعه نویی حالا یک داستان جدید را می نویسد. اما مثل همیشه سعی می کند خودش را شخصیت اولی نشان دهد که چندان تمایلی هم برای پیروز شدن در داستانش ندارد. رمانی که او می نویسد، مقدمه و مؤخره ای مشخص دارد. از ابتدا تا انتها، گروهی روی سکوها، در جراید و البته گاهی هم در خانه ملت به حمایت از او برمی خیزند و در نهایت، امیر را کشان کشان به استقلال می آورند. اما مگر می توان چنین داستانی را باور کرد؟ 
 
شبی که سرمربی وقت سپاهان مقابل منتقد همیشگی اش در برنامه نود نشست و گفت که امسال به استقلال برنخواهد گشت، دقیقا جملاتی را به زبان آورد که به لحاظ وزن و حقیقت، چیزی بود شبیه به ادعای بعدی اش. جایی که گفت: «امسال ما از استقلال بازیکن نمی گیریم و هیچ بازیکنی از پرسپولیس هم در فهرست ما نیست! ».
 
ادعای امیر را می توان با آن چه پیشتر در تمرین استقلال اتفاق افتاده بود، قیاس کرد. حنیف عمران زاده کمتر از یک هفته قبل از این که قلعه نویی در مورد قرار نداشتن هیچ بازیکنی از استقلال در فهرست خود حرفی بزند، در تمرین رو به بهتاش فریبا با ادبیاتی نه چندان محترمانه گفته بود که وقتی به سپاهان رفتم برایت نامه می نویسم! دوستان نزدیک به حنیف هنوز هم با قدرت می گویند که شاهد تماس های مکرر سپاهانی ها با عمران زاده بوده اند. ادعای عمران زاده و دوستانش در استقلال را باور کنیم یا آن چه قلعه نویی در برنامه نود به زبان آورد؟ 
 
ادعاهای امیر را می توان باز هم زیر ذره بین برد. او از طریق اطرافیانش برای هادی نوروزی مهاجم پرسپولیس پیغام فرستاده و خواهان حضورش در سپاهان شده بود. آیا امیر چنین حقیقتی را در آن دوشنبه شب جنجالی از یاد می برد؟ امیر البته نیم نگاهی هم به محمد نوری داشت. آیا نوری از دیدگاه امیر قلعه نویی بازیکن تیمی غیر از پرسپولیس است؟ 
 
او خوب داستان خود را پیش می برد. حرفش را می زند، اذهان را به سویی دیگر می برد و بعد دقیقا وقتی همه نگاه ها از او دور شده ناگهان تیرش را شلیک می کند. قلعه نویی هرچند فهرستی مشتمل بر چهار بازیکن استقلال و پرسپولیس را در فهرست خرید فصل آینده سپاهان قرار داده بود، اما با صراحت اعلام کرد هیچ بازیکن سرخابی را مد نظر ندارد. وقتی فهرست او در همان جلسه هیأت مدیره باشگاه سپاهان روخوانی می شود، چگونه می توان قبول کرد که آن چه در وصف حضور دوباره اش در استقلال گفته همان دور زدن باشگاه محبوبش نیست؟ 
 
بازی جدیدی برای باشگاه استقلال آغاز می شود. دوباره امیر دست به قلم برده و خود را راوی نیمکت استقلال کرده است، با این تفاسیر که او باز هم خود را پیش نمی اندازد و سعی می کند با وجود تمامی مخالفت هایی که از سوی مدیرعامل (یا همان سرپرست موقتی که یک و نیم سال است روی میز مدیرعاملی نشسته) به نیمکت استقلال نزدیک و نزدیک تر شود. اهرم و ابزار لازم برای رسیدن به مقصود فراهم است.
 
امیر قلعه نویی از همین امروز در سایت های خاص که چتر حمایتی شان را روی سر او همیشه گسترانده اند، طرح نظرسنجی را برای بازگشت خود به استقلال می بیند. هوادارانی که مقابل باشگاه حاضر می شوند و هرچند تعداد قلیلی دارند، اما با صدای رسای خود، گروه های جدیدی را به خود اضافه می کنند. تماس هایی که از ساختمان های پرنفوذ با باشگاه گرفته می شود و او شاید مثل یک قهرمان به استقلال باز گردد ! 
 
طرح بازگشت امیر به استقلال، فقط در شفاهیأت و توسط خود او رد می شود. امیر درست از روزی که فهمید پرویز مظلومی دیگر دستش به جام قهرمانی نمی رسد آستین ها را برای بازگشت بالا زد. درست 48 ساعت بعد از ناکامی استقلال در انزلی ... آیا مشکوک نیست؟ به یاد بیاورید که 48 ساعت قبل از شکست استقلال، چه تعاریفی از زبان امیر در ستایش مدیریت سپاهان به زبان او جاری می شد و ناگهان همه چیز تغییر کرد! او بازی می کند... اول با اذهان عمومی و بعد با نیمکت تیم های محبوبش!


رییس هیأت مدیره باشگاه سپاهان در پاسخ به این پرسش که آیا سپاهان در لیگ دهم سقف قراردادها را رعایت کرد یا نه، اعلام کرد: واقعیت این است که این اتفاق در باشگاه سپاهان نیفتاد.
این پاسخ و بیان روشن این موضوع که قانون سقف قراردادها در سپاهان، تیم قهرمان فصل دهم، رعایت نشده است، در واقع مهر تأییدی بود بر بسیاری از مسائلی که در ماه های گذشته درباره سپاهان بیان می شد و البته مورد واکنش تند مدیران و مربیان این تیم هم قرار می گرفت.

پرده برداشتن از این موضوع که می توان گفت، بیشتر اهالی فوتبال بر آن آگاه بوده و در مواقع گوناگون در فصل آن را کمابیش به زبان آورده بودند، نکات مختلفی را پیش روی دوستداران ورزش و کارشناسان امر می گذارد.
 
نکته نخست:

 چند روز پیش، عزیز محمدی اعلام کرد در صورت بروز هر گونه تخلف در قانون سقف قراردادها در فصل یازدهم به طور کاملا جدی با آن برخورد خواهد شد و مربی و بازیکن متخلف را تا یک سال از حضور در لیگ برتر محروم می کنیم؛ افزون بر آنکه باشگاه های متخلف هم باید پاسخگو بوده و بازخواست خواهند شد... .

حال پرسش اینجاست، آیا در نظر گرفتن سقف قرارداد برای بازیکنان و مربیان می تواند راهکار مناسبی برای جلوگیری از ورود پول های غیر معقول به این حیطه و حیف و میل بی اندازه بیت المال در فوتبال باشد؟! در این که این پول های کلان که بی هیچ حساب و کتاب و باید گفت حتی بی هیچ دلیل موجهی به این شکل در اختیار بازیکنان قرار می گیرد، در واقع پول من و شما و اقشار جامعه است و مطمئناً هیچ قشری از این جامعه راضی نخواهد بود که در این سطح و به شکل کاملا ناموجه در اختیار برخی بازیکنان در فوتبال قرار بگیرد.

اما آیا تعیین سقف قرارداد می تواند ترمز این پرداخت های کلان را در این دایره بکشد؟! نویسنده بر این باور است، پاسخ این پرسش منفی است. قانون سقف قرارداد نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه باب تازه ای را در این ریخت و پاش ها باز خواهد کرد.
نخستین مسأله در رویارویی با این قانون دروغگویی است! مسئولان امر مطمئن باشند که با اجرای چنین قانونی، دیوار حاشا از این هم که هست بلندتر خواهد شد، همان گونه که در لیگ دهم، برخی تیم ها همچون سپاهان به گفته رییس هیأت مدیره شان و در حالی که رعایت نکردن سقف قرارداد در این دست تیم ها کاملا روشن بود، آشکارا این موضوع را انکار کرده، اصرار می کردند که سقف را رعایت کرده اند و حتی باب دعوا و جنگ و جدال را با دیگر باشگاه هایی که به این موضوع اشاره می کردند، هم باز کردند و در آینده هم وضع بر همین منوال خواهد بود و مطمئن باشید آنچنان در این زمینه نقش بازی خواهد شد و آنچنان بر این موضوع پافشاری خواهد شد که همگان به این نتیجه برسند که حتماً ماست سیاه است!

... و قانون سقف قرارداد روز به روز این دست مسائل را بیشتر خواهد کرد؛ تیم های متمول را قدرتمندتر و تیم های معمولی تر و کم بضاعت را ضعیف تر خواهد کرد، چراکه خود مسئولان در سازمان لیگ، خوب می دانند که آقایان در تیم های متمول به راحتی می توانند قراردادهای چند صد میلیونی با بازیکنان مد نظرشان ببندند و رقم هایی غیر واقعی را در سازمان لیگ به ثبت برسانند؛ کاری که در فصل پیش انجام شد و آب هم از آب تکان نخورد! 
 
نکته دوم: 

و اما نکته دوم، مسأله ای است که در برخی تیم های سقوط کرده پیش آمد. قانون سقف قراردادها به مسئولان اجازه می دهد، به راحتی هر کجا که به سودشان نبود، زیر حرف هایشان بزنند! روز اول با مبلغی آنچنانی بازیکن مورد نظرشان را جذب کرده و با او به توافق برسند و زمانیکه شرایط به گونه ای که انتظار می رفت، پیش نرفت و مثلاً تیمشان به دسته یک سقوط کرد، مبلغ ثبت شده و مطابق با سقف قرارداد را به آنها بدهند و کار به آنجا برسد که بازیکنان در آغاز فصل دیگر برای حرف مدیرانشان تره هم خرد نکنند، زیرا قراردادی که ثبت نشده، قانونی نیست و مبالغ توافق شده در آغاز فصل، تبدیل می شود به همان مهریه عروس خانم ها که به قولی، کی داده و کی گرفته؟!
 
و نکته سوم:

خوب آقایان! باشگاه سپاهان آشکارا اقرار کرد که سقف قراردادها را در لیگ دهم رعایت نکرد.این قانون هم در فصل گذشته وضع شده و اجرایی بود و قاعدتاً تیم های متخلف، باید در قبال تخلفشان پاسخگو می بودند و به همین دلیل، هم بسیاری تیم های دیگر با تکیه بر این قانون در آغاز فصل حتی بسیاری از بازیکنان مورد نظرشان را در تور رقیب دیدند. حالا مطمئناً چشم همه به سازمان لیگ خواهد بود که آیا با باشگاه های متخلف لیگ دهم، سپاهان و ... برخورد لازم خواهد شد؟! 

درست است که فصل به پایان رسیده و سپاهان، یکی از تیم های متخلف، مقام قهرمانی را هم از آن خود کرده است؛ اما آیا این موضوع می تواند دلیل موجهی با برخورد نکردن با متخلفان باشد؟! پاسخ به این پرسش را می گذاریم بر عهده سازمان لیگ و وضع کنندگان قانون سقف قرارداد.
 
به زعم نگارنده، قانون سقف قراردادها نمی تواند دردی از درد پول های کلان بیت المال که در این فوتبال بیهوده هزینه می شود و به گفته دکتر دادکان هزینه فوتبال ما را به مرز چهارصد میلیارد تومان می رساند، دوا کند؛ مبالغ هنگفتی که در این فوتبال هزینه می شود و هیچ عایدی هم ندارد. مسئولان فوتبال ما به جای سقف قرارداد برای بازیکنان، باید سقف بودجه برای باشگاه ها را تعریف و تعیین کنند که اگر چنین شود، باشگاه ها می توانند با توجه به بودجه تعیین شده برنامه ریزی کنند و آن هنگام است که دیگر هیچ تیمی حتی متمول ترین تیم ها نیز نخواهد توانست، قراردادهای یک میلیاردی با برخی بازیکنان و مربیانشان ببندند و با حاشا کردن آن و قیافه حق به جانب گرفته به بقیه نیشخند بزنند.

با تعیین سقف بودجه، می توان این چهارصد میلیارد هزینه را در راه های پیشرفت و تجهیز امکانات و حرکت به سوی حرفه ای شدن به معنای واقعی کلمه خرج کرد، نه اینکه با قانون سقف قراردادها باب دروغ و فریبکاری را بیش از پیش در این فوتبال باز نمود و روحیات جوانمردی و پهلوانی را هر روز بیشتر از دیروز زیر سوال برد


امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران به دلیل اقدام برای نجات یک دختر جوان از چنگال اراذل و اوباش در خیابان شریعتی تهران، در آستانه نابینایی از یک چشم قرار گرفت.

حجت‌الاسلام فرزاد فروزش امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران که شب گذشته برای نجات یک دختر جوان از چنگال 2 نفر از اراذل و اوباش از جان‌گذشتگی کرده و هم‌اکنون در پی نجات دادن این دختر، در آستانه نابینایی چشم راست خود قرار گرفته است، در بخش اورژانس بیمارستان فارابی تهران و در حالی که خون چشم وی تمام لباس‌های وی را پوشانده بود، در تشریح این واقعه به خبرنگار خبرگزاری فارس گفت: ساعت 22 شب سه‌شنبه در خیابان شریعتی، پائین‌تر از خیابان ملک به همراه 2 نفر همراه داخل خودروی خود در حال عبور بودیم که ناگهان صدای فریادهای دختر جوان را شنیدیم.



وی افزود: بلافاصله پس از شنیدن این فریادها به سمت صدا حرکت کرده و مشاهده کردیم که 2 نفر از اراذل و اوباش سوار بر یک موتور برای ربایش یک دختر جوان اقدام کرده‌اند. این اراذل و اوباش قصد داشتند به زور، دختر جوان را سوار بر موتور کرده و با خود ببرند اما این دختر با فریادهای خود درخواست کمک کرده و از سوار شدن خودداری می‌کرد و 2 پسر جوان نیز وی را ضرب و شتم کرده و مورد هتاکی قرار می‌دادند.

حجت‌الاسلام فروزش ادامه داد: با مشاهده این صحنه برای نجات دادن دختر به سمت اراذل و اوباش مهاجم یورش بردیم، اما با مقاومت این مهاجمان روبرو شده و درگیر شدیم. در هنگام درگیری، یکی از آنها که شیشه نوشابه‌ای در دست داشت، این شیشه را با زدن به بدنه موتور شکست و سپس با آن چندین ضربه به چشم راست من وارد کرد که نتیجه‌اش را مشاهده می‌کنید.

ضربات وارد شده بر چشم راست حجت‌الاسلام فروزش بسیار شدید بوده و به گفته یکی از پزشکان حاضر در اورژانس بیمارستان فارابی احتمال تخلیه شدن چشم راست این روحانی از خودگذشته و ایثارگر بسیار زیاد است.

حجت‌الاسلام فروزش در ادامه گفت‌وگوی خود  گفت: الحمدلله هرچند به قیمت مجروح شدن شدید یک چشم، موفق شدیم این دختر را از چنگال اراذل و اوباش و دزدان ناموس مردم نجات دهیم.

حجت‌الاسلام فروزش دقایقی پس از گفت‌وگوی خود به علت خونریزی شدید چشم راست خود بیهوش شد.

این روحانی از خودگذشته به علت شدت جراحات وارده و برای جراحی به بیمارستان حضرت رسول(ص) منتقل شد. 

مجروح شدن حجت الاسلام فروزش توسط اراذل و اوباش در تهران

مجروح شدن حجت الاسلام فروزش توسط اراذل و اوباش در تهران

مجروح شدن حجت الاسلام فروزش توسط اراذل و اوباش در تهران


علی دایی
سرمربی تیم ملی
افشین قطبی سرمربی تیم ملی شده بود. با پرسپولیس ها خداحافظی کرد اما به فاصله چند ساعت، دایی سرمربی تیم ملی شد. درباره اتفاقاتی که در عرض آن چند ساعت افتاد حرف و جدیث زیاد است. می گویند علی آبادی حکم انتخاب قطبی را برای امضا برده بود اما به دلیل شرایط حاکم، نام دایی نهایی شد، برای این نیمکت. او آدمی بود که به دلیل نوع رفتارش می توانست مقصر اول و آخر باشد
3 بازی مانده تا پایان مقدماتی، ایران شانس چندانی برای صعود نداشت. بعد از شکست مقابل عربستان در آزادی سریعا همان ها که دایی را انتخاب کرده بودند رای به برکناری اش دادند و قطبی جانشین اش شد

محمد مایلی کهن
سرمربی تیم ملی
بعد از برکنار دایی، مایلی کهن سرمربی تیم ملی شد، با تصمیمی که در خارج از فدراسیون فوتبال گرفته شده بود. سازمان تربیت بدنی نیز نقش چندانی نداشت و در راس آن محمد علی آبادی.
تنها دو هفته بعد از این انتخاب، مایلی کهن اینقدر بیانیه علیه امیر قلعه نویی صادر کرد که همان هایی که او را انتخاب کردند، رای به برکناری اش دادند.

محمد مایلی کهن
سرمربی تیم ملی(اولین بار)
تیم ملی برای جام ملت های 96 آماده می شد و در آن دوران منابع موثق از انتخاب ناصر حجازی به عنوان سرمربی تیم ملی خبر می دادند. حتی مصطفوی چندین بار با او تماس گرفت و گفت، قطعا مربی تیم ملی است اما فشار بر روی هاشمی طبا رئیس آن روزهای سازمان باعث شد تا او در یک جلسه سرپایی در مجموعه انقلاب، کار حجازی را یکسره کند و مایلی کهن را به جای او بنشاند.
تیم ملی به جام ملت ها رفت و سوم شد. مایلی کهن مربی موفقی لقب گرفت و استعدادهای زیادی در فوتبال ایران کشف کرد.

جلال طالبی

ایویچ سرمربی تیم ملی بود، قبل از جام جهانی 1998. همه از رویاهای خود حرف می زدند، با این مربی موفق. اما اتفاق تازه ای در راه بود. تیم ملی رفت و به رم هفت بر یک باخت تا سرانجام تحرکات علنی شود. ایوویچ کنار گذاشته شد و جلال طالبی به جای او روی نیمکت تیم ملی نشست. از آن روز تا به حال یک شایعه قوی وجود دارد و آن است: «گفته بودند باید مربی ایرانی در بازی آمریکا روی نیمکت بنشیند.» این تصمیم ورزشی نبود.
تیم ملی به جام جهانی رفت و نمایش دلپذیری داشت. می توانست حتی به دور بعد صعود کند اما با یک شکست، یک برد و یک مساوی حذف شد. جلال طالبی رفت و جای خود را به منصور پورحیدری داد اما برای جام ملت های 2000 لبنان دوباره برگشت.

افشین قطبی
سرمربی تیم ملی
در مرحله اول به نیمکت تیم ملی نرسید اما بعد از حذف دایی توپ دوباره به زمین او افتاد، با تصمیمی که باز هم برایش گرفته بودند. نه پای رئیس فدراسیون در میان بود و نه مسئولان ورزشی. تصمیم گرفتند قطبی سرمربی شود و شد، در آن برهه.
قطبی با یک برد و دو مساوی در سه بازی بعدی، نتوانست تیم ملی را به جام جهانی برساند اما دوباره قراردادش برای جام ملت ها تمدید شد. او دوباره باخت.

واعظی آشتیانی
مدیر عامل استقلال
وقتی به مدیریت استقلال رسید، ورزشی ها چندان او را نمی شناختند. خزانه دار سابق شهرداری، از آن دسته مسئولانی بود که عکس با شورت ورزشی نداشت اما «بنا به دستور» مدیر عامل استقلال شد
در طول حضور یک فصل و نیم در استقلال، یک قهرمانی درلیگ برتر به دست آورد اما در نهایت چیزی که از دوران مدیریت او باقی ماند ماهها کل کل با فوتبالی ها بود؛ از فدراسیون گرفته تا امیر قلعه نویی

حبیب کاشانی
مدیر عامل پرسپولیس
خود را یک فوتبالی می داند، به ویژه در دورانی که تیم ملی به جام جهانی 2006 رفت. همواره کنار تیم ملی بود. وقتی مدیر عامل پرسپولیس شد، ورزشی ها از او شناخت نسبی داشتند. پرسپولیس را قهرمان کرد اما کنار گذاشته شد. در فصل دوم هم که برگشت با کرانچار و دایی کار کرد. دایی هنوز سرمربی پرسپولیس است و ظاهرا می خواهد سومین قهرمانی را برای کاشانی در پرسپولیس به دست بیاورد.
او را مدیر نسبتا موفقی در پرسپولیس می دانند. دو قهرمانی-لیگ و جام حذفی- در کارنامه دارد و شاید به سومین قهرمانی هم برسد ولی همواره به دلیل ورزشی نبودن سیبل پیشکسوتان پرسپولیس است.

اعضای هیات مدیره سرخابی
حضور در دو باشگاه بزرگ تهرانی
نام های زیادی به هیات مدیره استقلال و پرسپولیس ملحق شدند که تنها فعالیت سیاسی داشتند. اینقدر آدم سیاسی آمدند و رفتند تا اینکه فوتبالی ها سعی کردند، راه خود را کمی جدا کنند. در حال حاضر هنوز هیات مدیره این دو باشگاه چیده نشده اما سعیدلو بارها گفته، افراد سیاسی در انتخاب ها جایی ندارند. ظاهرا نباید این حرف را باور کرد چون تصمیم جای دیگر گرفته می شود. نه تنها استقلال و پرسپولیس از قاعده مستثنی نیستند بلکه تیم های دیگر لیگ برتر نیز هیات مدیره ای از جنس غیر ورزشی ها دارند. از بزرگترین شان بگیرید تا کوچک ترین شان.
اگر انتخاب افراد سیاسی برای باشگاههای ورزشی حسنی نداشته باشد، برای خود آنها خیلی حسن ها دارد. اینکه معروف می شوند و می توانند یک روز در میان عکس های خود را در رسانه ها ببینند. در واقع این حضور برای آنها سابقه ای می شود در حد عکس با شورت ورزشی!

پیکان
انتقال به قزوین
این تیم به قزوین رفت تا استعدادهای ناب این شهر را شکوفا کند. نمایندگان مجلس از جایی که باید امتیاز انتقال را گرفتند اما حاصل این بذار خراب، همین بود.
پیکان سقوط کرد و حالا طرفداران قزوینی هم این تیم را دوست ندارند. انتقال و سقوط پیکان، سرخوردگی کامل بود

پاس
انتقال به همدان
تیم ریشه دار تهرانی که می رفت حتی یکی از قدرت های آسیا باشد، به همدان رفت تا در آنجا به فعالیت هایش ادامه دهد. غول تهرانی در همدان تبدیل به موشی شد که در نهایت سقوط کرد. این تصمیم خارج از فوتبال گرفته شد اما از یک جهت مثبت بود. اینکه باعث شد تا جمع مخالفان پر تر شود و حالا همه پاس را تبدیل به یک چماق کنند.
پاس سقوط کرده و پاسی های قدیم، این تیم را دیگر مال خودشان نمی دانند. البته همدانی ها زیاد نگران نباشد. معاون همدانی قول داد امتیاز مس سرچشمه را برایشان بگیرد و الان هم گرفته!

راه آهن و صبا
انتقال به شهر ری و قم
بازهم پای نمایندگان وسط بود. دو تیم به شهرستان و شهری رفتند بدون آنکه تغییر زیادی کنند. راه آهن و صبا فقط پسوند تازه ای گرفتند. نه استعدادی از این دو شهرستان و شهر در این تیم دیده شد و نه چیزی. راه آهن که در همانجایی که بود بازی می کرد تنها صبا بازی های خود را در قم برگزار کرد، همین.
حالا آنها باید حواس شان را بیشتر جمع کنند. درباره راه آهن و صبا دوباره شایعاتی درباره انتقال یا فروش امتیاز شنیده می شود.

سپاهان نوین
انتقال به اهواز
فولاد، یکی از پر استعدادترین تیم های لیگ برتر که به دسته دو سقوط کرد سریع از کانال های سایسی امتیاز سپاهان نوین را خرید. این تیم تازه به لیگ برتر صعود کرده بود و به دلیل اداراه شدن زیر نظر سپاهان، کنار کشید. کسی اصلا نفهمید بر سر آن همه بازیکن چه بلایی آمد. کسانیکه تیم را بالا آوردند اما اصلا به آنها توجهی نشد
فولاد ادامه داد و سپاهان نوین تبدیل به فولاد نطنز شد! تا ته اش را بخوانید