سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

علی دایی
سرمربی تیم ملی
افشین قطبی سرمربی تیم ملی شده بود. با پرسپولیس ها خداحافظی کرد اما به فاصله چند ساعت، دایی سرمربی تیم ملی شد. درباره اتفاقاتی که در عرض آن چند ساعت افتاد حرف و جدیث زیاد است. می گویند علی آبادی حکم انتخاب قطبی را برای امضا برده بود اما به دلیل شرایط حاکم، نام دایی نهایی شد، برای این نیمکت. او آدمی بود که به دلیل نوع رفتارش می توانست مقصر اول و آخر باشد
3 بازی مانده تا پایان مقدماتی، ایران شانس چندانی برای صعود نداشت. بعد از شکست مقابل عربستان در آزادی سریعا همان ها که دایی را انتخاب کرده بودند رای به برکناری اش دادند و قطبی جانشین اش شد

محمد مایلی کهن
سرمربی تیم ملی
بعد از برکنار دایی، مایلی کهن سرمربی تیم ملی شد، با تصمیمی که در خارج از فدراسیون فوتبال گرفته شده بود. سازمان تربیت بدنی نیز نقش چندانی نداشت و در راس آن محمد علی آبادی.
تنها دو هفته بعد از این انتخاب، مایلی کهن اینقدر بیانیه علیه امیر قلعه نویی صادر کرد که همان هایی که او را انتخاب کردند، رای به برکناری اش دادند.

محمد مایلی کهن
سرمربی تیم ملی(اولین بار)
تیم ملی برای جام ملت های 96 آماده می شد و در آن دوران منابع موثق از انتخاب ناصر حجازی به عنوان سرمربی تیم ملی خبر می دادند. حتی مصطفوی چندین بار با او تماس گرفت و گفت، قطعا مربی تیم ملی است اما فشار بر روی هاشمی طبا رئیس آن روزهای سازمان باعث شد تا او در یک جلسه سرپایی در مجموعه انقلاب، کار حجازی را یکسره کند و مایلی کهن را به جای او بنشاند.
تیم ملی به جام ملت ها رفت و سوم شد. مایلی کهن مربی موفقی لقب گرفت و استعدادهای زیادی در فوتبال ایران کشف کرد.

جلال طالبی

ایویچ سرمربی تیم ملی بود، قبل از جام جهانی 1998. همه از رویاهای خود حرف می زدند، با این مربی موفق. اما اتفاق تازه ای در راه بود. تیم ملی رفت و به رم هفت بر یک باخت تا سرانجام تحرکات علنی شود. ایوویچ کنار گذاشته شد و جلال طالبی به جای او روی نیمکت تیم ملی نشست. از آن روز تا به حال یک شایعه قوی وجود دارد و آن است: «گفته بودند باید مربی ایرانی در بازی آمریکا روی نیمکت بنشیند.» این تصمیم ورزشی نبود.
تیم ملی به جام جهانی رفت و نمایش دلپذیری داشت. می توانست حتی به دور بعد صعود کند اما با یک شکست، یک برد و یک مساوی حذف شد. جلال طالبی رفت و جای خود را به منصور پورحیدری داد اما برای جام ملت های 2000 لبنان دوباره برگشت.

افشین قطبی
سرمربی تیم ملی
در مرحله اول به نیمکت تیم ملی نرسید اما بعد از حذف دایی توپ دوباره به زمین او افتاد، با تصمیمی که باز هم برایش گرفته بودند. نه پای رئیس فدراسیون در میان بود و نه مسئولان ورزشی. تصمیم گرفتند قطبی سرمربی شود و شد، در آن برهه.
قطبی با یک برد و دو مساوی در سه بازی بعدی، نتوانست تیم ملی را به جام جهانی برساند اما دوباره قراردادش برای جام ملت ها تمدید شد. او دوباره باخت.

واعظی آشتیانی
مدیر عامل استقلال
وقتی به مدیریت استقلال رسید، ورزشی ها چندان او را نمی شناختند. خزانه دار سابق شهرداری، از آن دسته مسئولانی بود که عکس با شورت ورزشی نداشت اما «بنا به دستور» مدیر عامل استقلال شد
در طول حضور یک فصل و نیم در استقلال، یک قهرمانی درلیگ برتر به دست آورد اما در نهایت چیزی که از دوران مدیریت او باقی ماند ماهها کل کل با فوتبالی ها بود؛ از فدراسیون گرفته تا امیر قلعه نویی

حبیب کاشانی
مدیر عامل پرسپولیس
خود را یک فوتبالی می داند، به ویژه در دورانی که تیم ملی به جام جهانی 2006 رفت. همواره کنار تیم ملی بود. وقتی مدیر عامل پرسپولیس شد، ورزشی ها از او شناخت نسبی داشتند. پرسپولیس را قهرمان کرد اما کنار گذاشته شد. در فصل دوم هم که برگشت با کرانچار و دایی کار کرد. دایی هنوز سرمربی پرسپولیس است و ظاهرا می خواهد سومین قهرمانی را برای کاشانی در پرسپولیس به دست بیاورد.
او را مدیر نسبتا موفقی در پرسپولیس می دانند. دو قهرمانی-لیگ و جام حذفی- در کارنامه دارد و شاید به سومین قهرمانی هم برسد ولی همواره به دلیل ورزشی نبودن سیبل پیشکسوتان پرسپولیس است.

اعضای هیات مدیره سرخابی
حضور در دو باشگاه بزرگ تهرانی
نام های زیادی به هیات مدیره استقلال و پرسپولیس ملحق شدند که تنها فعالیت سیاسی داشتند. اینقدر آدم سیاسی آمدند و رفتند تا اینکه فوتبالی ها سعی کردند، راه خود را کمی جدا کنند. در حال حاضر هنوز هیات مدیره این دو باشگاه چیده نشده اما سعیدلو بارها گفته، افراد سیاسی در انتخاب ها جایی ندارند. ظاهرا نباید این حرف را باور کرد چون تصمیم جای دیگر گرفته می شود. نه تنها استقلال و پرسپولیس از قاعده مستثنی نیستند بلکه تیم های دیگر لیگ برتر نیز هیات مدیره ای از جنس غیر ورزشی ها دارند. از بزرگترین شان بگیرید تا کوچک ترین شان.
اگر انتخاب افراد سیاسی برای باشگاههای ورزشی حسنی نداشته باشد، برای خود آنها خیلی حسن ها دارد. اینکه معروف می شوند و می توانند یک روز در میان عکس های خود را در رسانه ها ببینند. در واقع این حضور برای آنها سابقه ای می شود در حد عکس با شورت ورزشی!

پیکان
انتقال به قزوین
این تیم به قزوین رفت تا استعدادهای ناب این شهر را شکوفا کند. نمایندگان مجلس از جایی که باید امتیاز انتقال را گرفتند اما حاصل این بذار خراب، همین بود.
پیکان سقوط کرد و حالا طرفداران قزوینی هم این تیم را دوست ندارند. انتقال و سقوط پیکان، سرخوردگی کامل بود

پاس
انتقال به همدان
تیم ریشه دار تهرانی که می رفت حتی یکی از قدرت های آسیا باشد، به همدان رفت تا در آنجا به فعالیت هایش ادامه دهد. غول تهرانی در همدان تبدیل به موشی شد که در نهایت سقوط کرد. این تصمیم خارج از فوتبال گرفته شد اما از یک جهت مثبت بود. اینکه باعث شد تا جمع مخالفان پر تر شود و حالا همه پاس را تبدیل به یک چماق کنند.
پاس سقوط کرده و پاسی های قدیم، این تیم را دیگر مال خودشان نمی دانند. البته همدانی ها زیاد نگران نباشد. معاون همدانی قول داد امتیاز مس سرچشمه را برایشان بگیرد و الان هم گرفته!

راه آهن و صبا
انتقال به شهر ری و قم
بازهم پای نمایندگان وسط بود. دو تیم به شهرستان و شهری رفتند بدون آنکه تغییر زیادی کنند. راه آهن و صبا فقط پسوند تازه ای گرفتند. نه استعدادی از این دو شهرستان و شهر در این تیم دیده شد و نه چیزی. راه آهن که در همانجایی که بود بازی می کرد تنها صبا بازی های خود را در قم برگزار کرد، همین.
حالا آنها باید حواس شان را بیشتر جمع کنند. درباره راه آهن و صبا دوباره شایعاتی درباره انتقال یا فروش امتیاز شنیده می شود.

سپاهان نوین
انتقال به اهواز
فولاد، یکی از پر استعدادترین تیم های لیگ برتر که به دسته دو سقوط کرد سریع از کانال های سایسی امتیاز سپاهان نوین را خرید. این تیم تازه به لیگ برتر صعود کرده بود و به دلیل اداراه شدن زیر نظر سپاهان، کنار کشید. کسی اصلا نفهمید بر سر آن همه بازیکن چه بلایی آمد. کسانیکه تیم را بالا آوردند اما اصلا به آنها توجهی نشد
فولاد ادامه داد و سپاهان نوین تبدیل به فولاد نطنز شد! تا ته اش را بخوانید