سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

رییس هیأت مدیره باشگاه سپاهان در پاسخ به این پرسش که آیا سپاهان در لیگ دهم سقف قراردادها را رعایت کرد یا نه، اعلام کرد: واقعیت این است که این اتفاق در باشگاه سپاهان نیفتاد.
این پاسخ و بیان روشن این موضوع که قانون سقف قراردادها در سپاهان، تیم قهرمان فصل دهم، رعایت نشده است، در واقع مهر تأییدی بود بر بسیاری از مسائلی که در ماه های گذشته درباره سپاهان بیان می شد و البته مورد واکنش تند مدیران و مربیان این تیم هم قرار می گرفت.

پرده برداشتن از این موضوع که می توان گفت، بیشتر اهالی فوتبال بر آن آگاه بوده و در مواقع گوناگون در فصل آن را کمابیش به زبان آورده بودند، نکات مختلفی را پیش روی دوستداران ورزش و کارشناسان امر می گذارد.
 
نکته نخست:

 چند روز پیش، عزیز محمدی اعلام کرد در صورت بروز هر گونه تخلف در قانون سقف قراردادها در فصل یازدهم به طور کاملا جدی با آن برخورد خواهد شد و مربی و بازیکن متخلف را تا یک سال از حضور در لیگ برتر محروم می کنیم؛ افزون بر آنکه باشگاه های متخلف هم باید پاسخگو بوده و بازخواست خواهند شد... .

حال پرسش اینجاست، آیا در نظر گرفتن سقف قرارداد برای بازیکنان و مربیان می تواند راهکار مناسبی برای جلوگیری از ورود پول های غیر معقول به این حیطه و حیف و میل بی اندازه بیت المال در فوتبال باشد؟! در این که این پول های کلان که بی هیچ حساب و کتاب و باید گفت حتی بی هیچ دلیل موجهی به این شکل در اختیار بازیکنان قرار می گیرد، در واقع پول من و شما و اقشار جامعه است و مطمئناً هیچ قشری از این جامعه راضی نخواهد بود که در این سطح و به شکل کاملا ناموجه در اختیار برخی بازیکنان در فوتبال قرار بگیرد.

اما آیا تعیین سقف قرارداد می تواند ترمز این پرداخت های کلان را در این دایره بکشد؟! نویسنده بر این باور است، پاسخ این پرسش منفی است. قانون سقف قرارداد نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه باب تازه ای را در این ریخت و پاش ها باز خواهد کرد.
نخستین مسأله در رویارویی با این قانون دروغگویی است! مسئولان امر مطمئن باشند که با اجرای چنین قانونی، دیوار حاشا از این هم که هست بلندتر خواهد شد، همان گونه که در لیگ دهم، برخی تیم ها همچون سپاهان به گفته رییس هیأت مدیره شان و در حالی که رعایت نکردن سقف قرارداد در این دست تیم ها کاملا روشن بود، آشکارا این موضوع را انکار کرده، اصرار می کردند که سقف را رعایت کرده اند و حتی باب دعوا و جنگ و جدال را با دیگر باشگاه هایی که به این موضوع اشاره می کردند، هم باز کردند و در آینده هم وضع بر همین منوال خواهد بود و مطمئن باشید آنچنان در این زمینه نقش بازی خواهد شد و آنچنان بر این موضوع پافشاری خواهد شد که همگان به این نتیجه برسند که حتماً ماست سیاه است!

... و قانون سقف قرارداد روز به روز این دست مسائل را بیشتر خواهد کرد؛ تیم های متمول را قدرتمندتر و تیم های معمولی تر و کم بضاعت را ضعیف تر خواهد کرد، چراکه خود مسئولان در سازمان لیگ، خوب می دانند که آقایان در تیم های متمول به راحتی می توانند قراردادهای چند صد میلیونی با بازیکنان مد نظرشان ببندند و رقم هایی غیر واقعی را در سازمان لیگ به ثبت برسانند؛ کاری که در فصل پیش انجام شد و آب هم از آب تکان نخورد! 
 
نکته دوم: 

و اما نکته دوم، مسأله ای است که در برخی تیم های سقوط کرده پیش آمد. قانون سقف قراردادها به مسئولان اجازه می دهد، به راحتی هر کجا که به سودشان نبود، زیر حرف هایشان بزنند! روز اول با مبلغی آنچنانی بازیکن مورد نظرشان را جذب کرده و با او به توافق برسند و زمانیکه شرایط به گونه ای که انتظار می رفت، پیش نرفت و مثلاً تیمشان به دسته یک سقوط کرد، مبلغ ثبت شده و مطابق با سقف قرارداد را به آنها بدهند و کار به آنجا برسد که بازیکنان در آغاز فصل دیگر برای حرف مدیرانشان تره هم خرد نکنند، زیرا قراردادی که ثبت نشده، قانونی نیست و مبالغ توافق شده در آغاز فصل، تبدیل می شود به همان مهریه عروس خانم ها که به قولی، کی داده و کی گرفته؟!
 
و نکته سوم:

خوب آقایان! باشگاه سپاهان آشکارا اقرار کرد که سقف قراردادها را در لیگ دهم رعایت نکرد.این قانون هم در فصل گذشته وضع شده و اجرایی بود و قاعدتاً تیم های متخلف، باید در قبال تخلفشان پاسخگو می بودند و به همین دلیل، هم بسیاری تیم های دیگر با تکیه بر این قانون در آغاز فصل حتی بسیاری از بازیکنان مورد نظرشان را در تور رقیب دیدند. حالا مطمئناً چشم همه به سازمان لیگ خواهد بود که آیا با باشگاه های متخلف لیگ دهم، سپاهان و ... برخورد لازم خواهد شد؟! 

درست است که فصل به پایان رسیده و سپاهان، یکی از تیم های متخلف، مقام قهرمانی را هم از آن خود کرده است؛ اما آیا این موضوع می تواند دلیل موجهی با برخورد نکردن با متخلفان باشد؟! پاسخ به این پرسش را می گذاریم بر عهده سازمان لیگ و وضع کنندگان قانون سقف قرارداد.
 
به زعم نگارنده، قانون سقف قراردادها نمی تواند دردی از درد پول های کلان بیت المال که در این فوتبال بیهوده هزینه می شود و به گفته دکتر دادکان هزینه فوتبال ما را به مرز چهارصد میلیارد تومان می رساند، دوا کند؛ مبالغ هنگفتی که در این فوتبال هزینه می شود و هیچ عایدی هم ندارد. مسئولان فوتبال ما به جای سقف قرارداد برای بازیکنان، باید سقف بودجه برای باشگاه ها را تعریف و تعیین کنند که اگر چنین شود، باشگاه ها می توانند با توجه به بودجه تعیین شده برنامه ریزی کنند و آن هنگام است که دیگر هیچ تیمی حتی متمول ترین تیم ها نیز نخواهد توانست، قراردادهای یک میلیاردی با برخی بازیکنان و مربیانشان ببندند و با حاشا کردن آن و قیافه حق به جانب گرفته به بقیه نیشخند بزنند.

با تعیین سقف بودجه، می توان این چهارصد میلیارد هزینه را در راه های پیشرفت و تجهیز امکانات و حرکت به سوی حرفه ای شدن به معنای واقعی کلمه خرج کرد، نه اینکه با قانون سقف قراردادها باب دروغ و فریبکاری را بیش از پیش در این فوتبال باز نمود و روحیات جوانمردی و پهلوانی را هر روز بیشتر از دیروز زیر سوال برد