سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

حرفهای چروک شده روی سطر سطر خاطراتمان از فوتبال پر است از تصاویر گنگ و بعضا روشنی از اتفاقاتی که افتاده اند. فوتبالمان آنقدر رخداد«مهم» البته کبود دارد که انگشت اشاره را سمت « ترین» آن گرفتن کار ساده ای نیست. در روزهایی که حضور خیلی ها مهم جلوه نمی کند، هنوز هم نبودن « او» مهم ترین است.

http://khabaronline.ir/images/2011/6/05062011124.jpg

عادل مسابقه پیامکی برنامه اش را به مهمترین اتفاق فوتبال در سال 90 اختصاص داده بود. حذف توام با کمدی سپاهان و تیم امید مهم نیست؟هست. حضور کیروش در فوتبالی که خرد جمعی اش از « کوه» نوزادی به نام «موش» به دنیا می آورد هم قطعا قابل توجه است. قهرمانی تکثیر شده سپاهان در لیگ هم اتفاق کمی نیست. معمولا قهرمانان لیگ ما فصل بعد«کریم شیره ای» می شوند.

http://www.yexar.com/wp-content/uploads/2011/08/22283_170.jpg

تو؛ ناصرحجازی؛ عقاب بی بدیل دروازه ها نیستی تا ببینی با جانشینت چه کرده اند. با احمد عابدزاده ای که او هم مانند تو چند صباحی را در « کسری» گذراند. با کارآکتر محبوب ملبورن. نیستی تا ببینی ممنوع الخروجش کرده اند چون گفته عمل پایم خوب نبوده! اینجا حال خیلی ها خوب نیست.

http://3nasl.com/UserFiles/Contents/2155002/14050_254.jpg

خوش به حالت ناصرخان؛ نبودت هم مهمترین است آن هم در عصری که بودن خیلی ها اصلا به چشم نمی آید. آرام بخواب عقاب که اینجا هنوز هم می شود هزار بار مشق نوشت، جریمه نوشت از روی این عبارت« غم قفس به کنار .آنچه عقاب را پیر می کند پرواز زاغ بی سرو پاست»حالا دور از قفس این کره خاکی به جدال زاغ ها بخند و جنگ گنجشک ها را به تماشا بنشین. بدرود مهمترین اتفاق!

http://24onlinenews.ir/images/2011/5/hejazi.jpg

http://up.vatandownload.com/images/tvvgzhrensxlbe3w472d.jpg

http://www.up.shadfa.com/images/583i3ysbefgu29gnz8n.jpg

http://www.asriran.com/files/fa/news/1390/3/4/175754_821.jpg


از فروردین 49 تا مرداد 1370. از پادشاهی پسران آبی در آسیا و آخرین قهرمانیشان در قاره کهن 21 سال می گذرد. درست مثل فاصله ی قهرمانی اول و دومشان در جام باشگاه های آسیا. فاصله هایی طولانی و زجرآور. 

Steghlal Al Rayan

حالا 21 سال گذشته. غول خُفته آسیا، پر افتخارترین تیم ایرانی قاره ی کهن بار دیگر به پا خواسته تا برای سومین بار تاج پادشاهی بر سر کند. برای همین بازهم تمام نگاه ها بعد از 21 سال به آبی هاست. در ابتدای فصل همه به تیم کهکشانی که ستارگان درخشانی چون فرهاد مجیدی، مجتبی جباری و آندو تیموریان را در اختیار داشت بیش از همیشه برای این منظور دل بسته بودند. 
حتی حالا که هیچ کدام از این ستاره ها نیستند بازهم نمی شود لااقل به 21 سال انتظار دلخوش نبود چرا که اگر آبی های پایتخت در این روزهای سخت بتوانند از گروهشان صعود کنند آن وقت است که می شود با بازگشت ستاره ها به قهرمانی این تیم دل بست و امیدوار بود. اما یادمان نرود حالا از تیم کهکشانی ابتدای فصل تنها دو ستاره روی لباس آبی ها باقی مانده.  دو ستاره ای که طرفداران آبی به آن می بالند و آسیا پسران آبی را با همین نشان دو ستاره روی سینه بازیکنانش می شناسد.   
و حالا بازی سخت استقلال در دور گروهی فرا رسید. آبی های پایتخت برابر صدرنشین گروه A جام باشگاه های آسیا، الجزیره، تیم پایتخت نشین اماراتی و ثروتمند عربی. قهرمان امارات، با حضور مربی برزیلی روی نیمکت و دلخوش به خارجی هایش. تیمی که در بین حاشیه نشین های خلیج فارس نماد ثبات است. با حربه ی حیله گری و بسیار خطرناک. در مقابل،  لشگر نصف و نیمه ی کهکشانی اگر می خواهد به دور بعد راه پیدا کند باید با این شرایط کنار بیاید و هرطور شده تیم اماراتی را شکست دهد و دور رفت را با صدرنشینی و بی شکست به پایان رساند.
  بچه های آسمان در پهنه ی آسمان ورزشگاه بزرگ آزادی در غیاب ستارگانش می خواهد در دیداری مهم و حساس سه شنبه شب به سمت کسب سومین ستاره برود و دل ایرانی ها را بار دیگر شاد کند و برای آنکه توان رسیدن به این امر را داشته باشد مشتاق دیدار صدهزار ستاره روی سکوهاست.

تیموریان

الجزیره در سال‌های گذشته نیز مرتبا با استقلال مسابقه داشت و به نوعی حریف سنتی استقلال در لیگ قهرمانان آسیاست. آنها با 20 بازیکن و 24همراه به تهران آمده‌اند. الجزیره یک نوبت تمرین در ورزشگاه آزادی خواهد داشت. آنها از فرودگاه ابوظبی به تهران حرکت کردند.

20 بازیکن الجزیره که نفرات معروفی مثل ریکاردو اولویرا بازیکن معروف برزیلی و سبیت خاطر ستاره تیم ملی امارات در این جمع وجود دارند به شرح زیر است:علی خصیف، خالد عیسى، خالد السنانی، عبدالله جمعة، سامی ربیع، صالح بشیر، عبدالله موسى، سالم مسعود، سبیت خاطر، عبدالسلام جمعة، أحمد دادا، أحمد جمعة، محمد برغش، علی عباس، ماتیاس دلگادو، ابراهیم دیاکیه، سلطان برغش، علی مبخوت، جادیر باری، ریکاردو أولیویرا،

"پرویز مظلومی" در نشست خبری قبل از دیدار با الجزیره اظهار داشت: می‌دانیم که  بازی بسیار حساسی پیش رو داریم چرا که برنده این دیدار می تواند صدرنشینی را از آن خود کند و این موضوع بسیار مهمی برای ماست. شناخت خوبی هم از روش بازی این تیم داریم و امیدوارم تا در نهایت با حمایت هواداران پرشورمان بتوانیم به آنچه می خواهیم برسیم.

وی ادامه داد: فردا یک بازی تهاجمی را در دستور کار خود قرار می دهیم ضمن اینکه می دانیم حریف توانمندی داریم. با اینحال ما در خانه بازی می کنیم و طبیعی است که از یک بازی تهاجمی استفاده کنیم.

سرمربی استقلال همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود در خصوص وضعیت مصدومان و محرومان تیم نیز گفت: متاسفانه این مساله در تیم ما به یک اپیدمی تبدیل شده که در مورد مصدومان توضیح دهیم. جباری و رحمتی را در اختیار نداریم اما تیموریان به این بازی می رسد و باید بررسی کنیم که می توانیم از او استفاده کنیم یا خیر. با یک تیم خوب بازی داریم که 6 گل زده و نشان می دهد آنها در خط حمله قوی هستند اما در خط دفاع نقاط ضعفی دارد. باید مراقب باشیم خط حمله آنها برای ما دردسر ساز نشود.

مظلومی در پایان اضافه کرد: تمام تلاش ما این است که به مرحله بعدی صعود کنیم. شانس صعود ما با الجزیره برابر است اما نباید نسف قارسی را دست کم بگیریم چون در بازی آخر باید در خانه آنها بازی کنیم. باید کار را برای صعود تمام کنیم چون تیمی که به عنوان سرگروه برود در مرحله میزبان خواهد بود و دوست داریم مقابل تماشاگرانمان بازی کنیم. امیدوارم این تماشاگران که همیشه حامی ما بوده اند فردا هم به ورزشگاه بیایند و شاهد حضور پر شور آنها باشیم.

"آندرانیک تیموریان" اظهار داشت: با نظر پزشکان این مجوز را بدست آورده ام که برای استقلال به میدان بروم. دوران مصدومیت و خانه نشینی برای هر بازیکنی سخت می گذرد و من هم وقتی می دیدم در روزهایی که استقلال به من نیاز دارد نمی توانم به تیم کمک کنم ناراحت می شدم. خوشبختانه حالا بهبودی کامل را بدست آورده ام و وقت آن است که غیبتم را جبران کنم.

وی با اشاره به اینکه از مصدومیت دوباره نمی ترسد، گفت: مصدومیت در فوتبال امری عادی است و برای هر بازیکنی پیش می آید. من از اینکه دوباره مصدوم  شوم نمی ترسم اما الان بیشتر از قبل احتیاط می کنم تا دوباره مصدومیت به سراغم نیاید.

تیموریان افزود: نمی دانم تصمیم مربیان چیست اما می توانم در بازی فردا مقابل الجزیره به میدان بروم. من آماده بازی کردن هستم و اگر کادر فنی بخواهد می توانم حدود 30 دقیقه بازی کنم البته می دانم که نباید زیاد به پایم فشار بیاورم.

وی در پایان درباره دیدار فردای استقلال مقابل الجزیره، گفت: این بازی برای ما خیلی حساس است. متاسفانه امتیاز حساسی را در بازی خانگی مقابل نسف قارسی از دست دادیم و حالا دیگر حق از دست دادن امتیاز نداریم. تنها نتیجه مطلوب در این بازی خانگی برای استقلال برد است

 


سایت معتبر سینه ریوو 10 بازیگر برتر تمام دوران را انتخاب کرده است. البته ستارگان مرد. ترکیبی از 5 ستاره مدرن – براندو، پاچینو، نیکلسون، دونیرو و نیومن – و 5 ستاره کلاسیک شامل کری گرانت، جیمز استوارت، همفری بوگارت و هنری فاندا. انتخاب به گونه ای است که نمی توان اعتراضی به آن کرد. هر 10 نفر از اسطوره های مسلم دنیای سینما هستند. 

این سایت در مقدمه این انتخاب یک فهرست 10 نفره دوم را نیز منتشر کرده و نوشته که این 10 نفر نیز شایستگی حضور در هر فهرستی از بزرگ ترین ستاره های تاریخ سینما را دارند که در انتهای مطلب این فهرست نیز آورده شده است.

1 – مارلون براندو
2004-1924

اسطوره بازیگری. اولین نمونه اعلای مکتب آکتورز استودیو. با اعتماد به نفسی خیره کننده که گاه پهلو به پهلوی خودپسندی می زد. از دهه 40 و 50 با فیلم هایی مثل اتوبوسی به نام هوس، زنده باد زاپاتا و در بارانداز چهره شد و در دهه 70 با پدرخوانده به یک افسانه زنده بدل شد. برخلاف انتظار تعداد فیلم های بزرگش چندان زیاد نیست اما تاثیر موحشی بر نسل بعدی بازیگران گذاشته است. دلمشغولی های سیاسی و اقتصادی اش و میلش به انزوا کارنامه او را به اندازه کافی پبربار نساخته است. اما در همین معدود شاهکارهایش، نبولغ بی نظیر بازیگری اش با تمام وجود احساس می شود.

بهترین فیلم ها: اتوبوسی به نام هوس (1951)، در بارانداز (1954)، پدرخوانده
فیلم های مطرح دیگر: زنده باد زاپاتا (1952)، وحشی (1953)، شیرهای جوان (1958)، آخرین تانگو در پاریس (1973).
2 – آل پاچینو
1940-؟
در دهه 70 بهترین بازیگر دنیا بود. یک نیویورکی متوسط القامت با چهره ای خنثی و حتی می شود گفت روشنفکرانه با پدرخوانده چهره شد و با سرپیکو و بعدازظهر سگی و مترسک و پدرخوانده 2 (همگی ساخته شده در نیمه اول دهه 70) شهرتی افسانه ای یافت. از نیمه دوم دهه 80 اسیر مشوربات الکلی شد اما در دهه 90 با فیلم هایی مثل بوی خوش زن و مخمصه، بازگشتی خیره کننده داشت. موفقیت پیاپی فیلم های دوره اخیرش محبوبیت گمشده اش را دوباره احیا کرده است.

بهترین فیلم ها: پدرخوانده (1972)، بعدازظهر سگی (1975)، صورت زخمی (1984)
فیلم های مطرح دیگر: سرپیکو (1972)، پدرخوانده2 (1974)، مخمصه (1995)، نفوذی (1999)
3 – جک نیکلسون
1937-؟
قیافه سمپاتیک او راه را برایش هموار ساخته است. او به هیچ وجه زیبا نیست و حتی بارقه ای شیطانی در چهره اش احساس می شود اما از آن چهره هایی است که نمی توان چشم ازشان برداشت. در دهه 70 در یک دوره شکوفایی حیرت انگیز کاراکترهایی را ایفا کرد که در هیچ سبک و سیاق بازیگری نمی گنجند و محصول نبوغ غریزی او به عنوان یک بازیگر فوق مدرن بودند. او به عنوان بازیگر از حس همذات پنداری تماشاگر می گریزد و او را به چالش می کشد. حضور او در هر فیلم یعنی سهمی از جذابیت یک فیلم. او از اواخر دهه 60 تا امروز همیشه یکی از وزنه های هالیوود باقی مانده است.

بهترین فیلم ها: محله چینی ها (1974)، دیوانه از قفس پرید (1975)، تلالو (1980)
فیلم های مطرح: چند قطعه آسان (1971)، پستچی دوبار زنگ می زند (1979)، پتمن (1989)، بهترین شکل ممکن (1996)
4 – رابرت دنیرو
1943-؟
این بازیگر محبوب اسکورسیزی (او در 7 فیلم اسکورسیزی بازی کرده است) با بازی در فیلمی از کاپولا شهرت جهانی پیدا کرد. در پدرخوانده 2 و در نقش جوانی های دن کورلئونه. توانایی اش در نمایش خشم کنترل نشده، عصیان های ناگهانی و تلاطم های احساسی او را به بازیگر محبوب اسکورسیزی بدل کرد. چهره ایتالیایی تبار او موجب شد تا به شکل سنتی در نقش گانگسترها ظاهر و مشهور شود. از دهه 90 این پدیده مسلم بازیگری، استعداد کمیک خود را جدی تر گرفت و در مجموعه ای از فیلم های مردم پسند کمدی ظاهر شد (مثل این را تحلیل کن). او یکی از استوانه های بازیگری معاصر است که همچنان توانایی جذب مغناطیسی تماشاگر را داراست اما مدت هاست که نقش مهمی ایفا نکرده است.

بهترین فیلم ها: پدرخوانده 2 (1974)، راننده تاکسی (1975)، گاو خشمگین (1980)
فیلم های مطرح: سلطان کمدی (1982)، روزی روزگاری آمریکا (1984)، مخمصه (1995)، کازینو (1996)
5 – پل نیومن
2008-1925
در دهه 50 به عنوان جانشین جیمز دین جوانمرگ ظاهر شد. در نقش جوان معترض احساساتی منزوی اما به سرعت نشان داد که توانایی های فراتری از آن بازیگر فقید را در چنته دارد. بدون آن حس خوددلسوزی آزارنده جیمز دین. او به سادگی در نقش هایش می لغزید و به راحتی توانست در قالب کلاسیک بازیگران هالیوود جای بگیرد. او از آن دسته بازیگرانی است که در یادآوری فیلم ها و شخصیت هایی که بازی کرده ناخودآگاه لبخندی بر صورتتان می نشیند. او در دهه 60 ستاره بی رقیب سینمای جهان بود. شهرت او در دهه 70 رو به زوال رفت و در دهه 80 (به رغم بردن یک اسکار) خاموش شد.

بهترین فیلم ها: گربه روی شیروانی داغ (1958)، بیلیاردباز (1961)، لوک خوش دست (1967)
فیلم های مطرح: هاد (1963)، مرد (1966)، بوچ کسیدی و ساندنس کید (1969)، نیش (1973)
6 – کری گرانت
1986-1904
او را می توان عصاره تمام فضائل بازیگری هالیوود دانست. نمایشی از طنز، چهره جذاب، زمان سنجی و توانایی های استاندارد بازیگری. او از ابتدای دهه 30 تا نیمه دهه 60 به مدت 35 سال ستاره مسلم سینما باقی ماند و با مجموعه ای از مشهورترین کارگردانان هالیوود همکاری کرد. شیوه سهل و ممتنع او در بازیگری هرگز در سینما تکرار نشده است. او متخصص بازی در فیلم های کمدی بود اما در نقش های درام نیز جلوه فراموش ناشدنی دارد. تاثیر او بر بازی ستارگانی مثل تام هنکس و جورج کلونی محسوس است. او از آن دسته ستارگانی است که هرگز به اسکار نزدیک هم نشد.

بهترین فیلم ها: نگهداری از بیبی (1938)، بدنام (1946)، شمال از شمالغربی (1959)، معما (1964)
فیلم های مطرح: حقیقت تاسفبار (1938)، فقط فرشته ها بال دارند (1939)، ارسنیک و توری کهنه (1944)، ماجرای به یادماندنی (1957)
7 – جیمز استوارت
1997-1908
مرد نجیب سینما کمی پس از کری گرانت جلوه کرد و یک دهه پس از او از سینما کناره گرفت. این یعنی 40 سال بازی در سینما در بالاترین سطح ممکن. قامت بلند و احساسی را عدم تعادل روحی را به تماشاگر منتقل می ساخت که باعث جلب همدلی تماشاگر می شد چهره او به رغم خوشایند بودن هیچ ارتباطی با قهرمان استاندارد آمریکایی نداشت. او ایفاگر نقش مردانی اخلاق گرا، کمی رمانتیک با حسی از طنز و درگیر مشکلات روزمره زندگی بود. ردپای او بر بی شمار شاهکار سینمایی از بزرگترین کارگردانان سینماب ه چشم می خورد و در همه این فیلم ها او کار خودش را به بهترین شکل ممکن انجام داده است.

بهترین فیلم ها: مغازه سرنبش (1940)، چه زندگی شگفتی (1946)، پنجره عقبی (1954)، سرگیجه (1958)
فیلم های مطرح: آقای اسمیت به واشنگتن می رود (1939)، داستان فیلادلفیا (1940)، مهمیز برهنه (1953)، مردی که لیبرتی والانس را کشت (1961)
8 – همفری بوگارت
1957-1899
بوگارت جدا از ظرفیت های بازیگری اش بیشتر به عنوان یک شمایل در سینما حضور دارد. نمایشی عینی از کلبی مسلکی، تلخ اندیشی، وارستگی اخلاقی و در ترکیب با یک زبان گزنده و نیشخندهای ملایم. او در دهه 30 با سینمای گانگلستری شروع کرد اما در دهه 40 در زمان اوج گیری سینمای سیاه به عنوان چهره اصلی این نوع سینما مشهور شد. نمی توان ارزیابی دقیقی از توانایی های او به عنوان یک بازیگر انجام داد. افسانه پیرامون او چنان با واقعیت ترکیب شده که سخت است بوگارت حقیقی را تشخیص داد. مرگ او در سن 58 سالگی این افسانه را تشدید کرد.

بهترین فیلم ها: شاهین مالت (1941)، کازابلانکا (1942)، خوب ابدی (1946)، در مکانی خلوت (1950)
فیلم های مطرح: سی یرای مرتفع (1940)، داشتن و نداشتن (1944)، گنج های سی یرا مادره (1948)، قایق آفریکن کویین (1951)
9 – گری کوپر
1961-1901
گری کوپر از سینمای صامت در مقام یک ستاره شروع کرد و در دهه های 30 و 40 و 50 این مقام را حفظ کرد. در پشت چهره و کاراکتر موقر او نوعی بازیگوشی کودکانه احساس می شد. در صدا و حرکاتش خامی موج می زد اما همه اینها مانع نشد که او در مقام قهرمان نمونه آمریکایی محبوبیت خارق العاده ای نیابد. تا آنجا که طعنه ادبی رومن گاری به افسانه از رنگ و رو رفته آمریکا، نام خداحافظ گری کوپر را بر خود گرفت. از چهره کوپر نوعی سلامت روان نیرومندی و حس نیت تراوش می کرد اما در دهه 50 به شکل متناقضی در بهترین فیلم هایش نوعی نااستواری و اضطراب را به نمایش گذاشت که نشانه ای از کمال دیررس بازیگری او بود.

بهترین فیلم ها: گروهبان یورک (1940)، ماجرای نیمروز (1952)، عشق در بعدازظهر (1957)، مردی از غرب (1958)
فیلم های مطرح: آقای دیدز به شهر می رود (1936)، زنگ ها برای که به صدا درمی آیند (1943)، سرچشمه (1949)
10- هنری فاندا
1982-1905
یکی دیگر از بلندقامتانی که در دهه 30 در سینمای آمریکا درخشیدند (گرانت، استوارت، کوپر و جان وین نیز همگی از قدی بالای 185 برخوردار بودند) در چره او نوعی رمانتیسیم ویکتوریایی موج می زد اما به سرعت نشانداد که در عرصه کمدی نیزی بازیگر مطرحی است. فاندا از 1935 بازیگری را آغاز کرد و در سال 1981 در آخرین فیلمش یعنی برکه طلایی ظاهر شد. 46 سال بازی و جالب آنکه برای آخرین فیلمش بالاخره بنده اسکار شد. در این میان از اواخر دهه 40 تا نیمه دهه 50 به شوق بازی در تئاتر سینما را به طور موقت ترک کرد. او یکی از شمایل های وقار عمیق مردانه در سینماست.

بهترین فیلم ها: خوشه های خشم (1940)، لیدی ایو (1941)، کلمنتاین عزیزم (1946)، 12 مرد خشمگین (1958)
فیلم های مطرح: تنها یک بار زندگی می کنی (1937)، آقای لینکلن جوان (1939)، مرد عوضی (1957)، روزی روزگاری در غرب (1969)
فهرست دوم 10 بازیگر بزرگ دیگر
11 – مارچلو ماسترویانی 12 – جان وین 13 – گریگوری پک 14 – اسپنسر تریسی 15 – ژان گابن 16 – برت لنکستر 17 – الک گینس 18 – جیمز دین 19 – تام هنکس 20 – دانیل دی لوییس

 


ازبکستان/ پیرمردهای شگفتی‌ساز، فاتحان توکیو

Uzbekistan

تیم ملی فوتبال ازبکستان که در تاریخ 14 خرداد 91 در اولین بازی دور دوم مرحله مقدماتی جام جهانی 2014 در تاشکند میزبان تیم ملی کشورمان خواهد بود تا کنون سابقه حضور در جام جهانی را نداشته و تشنه شرکت در این رقابت‌هاست.

سرمربی: وادیم آبراموف

سرمربی ازبکستان «وادیم آبراموف» سه ملیتی(!) است که از آوریل 2010 جایگزین «میرجلال کاسیموف» اسطوره فوتبال ازبکستان شده. وی در سال 2011 به همراه ازبکستان به عنوان چهارمی جام ملت‌ها نایل آمد و مربی سال این کشور شد. آبراموف در این دو سال در 27 مسابقه رسمی سرمربی ازبکستان بوده و 11 پیروزی، 5 تساوی و 11 شکست کسب کرده که آمار فوق‌العاده‌ای نیست.

بازیکنان کلیدی؛ از جباروف تا احمدوف

بازیکنان کلیدی ازبکستان همان چهره‌های قدیمی و آشنا برای فوتبالدوستان ایرانی هستند. «سرور جپاروف» مرد سال کنونی فوتبال آسیا که در سال 2008 هم به این افتخار رسیده بود کاپیتان و بهترین بازیکن ازبک‌هاست. او این فصل در الشباب عربستان توپ می‌زند. «ماکسیم شاتسکیخ» فوروارد سرشناس سال‌های نه‌چندان دور دیناموکی‌یف هم همچنان در 33 سالگی از ارکان اصلی تیم به شمار می‌رود.

شاتسکیخ با 34 گل زده در 60 بازی ملی، بهترین گلزن فوتبال ازبکستان است و هم‌اکنون در تیم آرسنال کی‌یف بازی می کند. الکساندر گِینریخ، تیمور کاپادزه با بیشترین بازی ملی و ایگور نستروف دیگر یاران قدیمی ازبکستان هستند که همگی از سال 2002 تا کنون در تیم ملی حضور دارند. در کنار تمام این نام‌های بزرگ نباید از «اودیل آخمدوف» مدافع-هافبک 24 ساله ازبک‌ها به سادگی گذشت. زمانی که آخمدوف تازه چهره شده بود حتی شایعه پیوستنش به چلسی هم به گوش می رسید اما نهایتا سر از آنژی ماخاچکالا درآورد که البته در متمول بودن دست‌کمی از چلسی ندارد.

فاتحان توکیو با ذخیره‌ها

در مجموع ازبکستان را باید تیم مسنی دانست که به لحاظ جنس بازی همچنان وامدار فوتبال شوروی سابق است. فوتبالی ماشینی با تکیه بر قدرت بدنی و ارسال پاس‌های خط‌کشی‌شده اما با سرعت و خلاقیت پایین. ازبکستان به رغم سرگروهی نگران‌کننده‌اش در دور اول با 16 امتیاز و پیروزی جالبی که با نفرات ذخیره‌اش مقابل تیم کامل ژاپن در روز آخر به‌دست آورد همواره تیم خوش‌یُمنی برای فوتبال ایران بوده و هیچ‌گاه دردسرساز نشده اما به هرحال شانس سوم صعود از این گروه محسوب می‌شود. براساس سیدبندی‌ها ازبکستان بعد از کره جنوبی و ایران سومین شانس صعود از این گروه است، اما اگر قرار باشد تیمی جای ایران را در میان دو تیم اول گروه اشغال کند و صعود ما را به خطر بیاندازد، آن تیم همین ازبکستان خواهد بود

لبنان/ حریف نرم در زمین سفت

Lebanon Team, National Anthem

تیم ملی فوتبال لبنان به گواه رتبه‌ای که همین چند روز پیش در آخرین رنکینگ فیفا اعلام شد ضعیف‌ترین و کم‌شانس‌ترین تیم حاضر در مرحله دوم انتخابی جام جهانی 2014 به حساب می‌آید. لبنان در مقطع کنونی «124»اُمین تیم دنیاست که البته نسبت به آوریل سال گذشته که در رده 178 اُم فیفا جای داشتند پیشرفت محسوسی کرده‌اند. آن‌ها نه تنها تاکنون سابقه حضور در جام‌جهانی را نداشته‌اند، که حتی حضور در این مرحله هم برای‌شان تازگی دارد!

سرمربی لبنان «تئو بوکر» آلمانی است که یک بار در بین سال های 2000 تا 2002 هدایت تیم فوتبال این کشور را برعهده داشته و از 2011 ماجراجویی جدیدی را با این تیم آغاز کرده. وی که همسری لبنانی دارد برخلاف دوران نسبتا پرفروغ بازیگری‌اش در دورتموند و شالکه، در عرصه مربیگری رزومه دندان‌گیری ندارد. «الزمالک» مصر و «الوحده» عربستان سرشناس‌ترین باشگاه‌هایی هستند که بوکر زمانی در آنها مشغول بوده.

لبنان از حیث داشتن بازیکن شاخص هم تهی است. اکثر بازیکنان این کشور در لیگ داخلی لبنان بازی می‌کنند. «عباس حسن» دروازه‌بان ذخیره‌شان که در لیگ سوئد توپ می‌زند تنها لژیونر اروپایی آن‌هاست. اما مهم‌ترین بازیکن لبنان بدون شک «رودا انتر» کاپیتان این تیم است که در شاندونگ چین بازی می‌کند. وی با 17 گل زده دومین گلزن برتر فوتبال لبنان به شمار می‌رود که باتوجه به بازنشستگی نفر اول، احتمالا این افتخار به زودی نصیب این بازیکن خواهد شد.

از «یوسف محمد» مدافع باشگاه الاهلی امارات هم می‌توان به عنوان دیگر بازیکن تاثیرگذار لبنان نام برد. وی با 37 بازی ملی، از این حیث رکورددار قرمزپوشان است.

لبنان برای رسیدن به این مرحله، ابتدا در مجموع دو بازی رفت و برگشت 4-2 از سد بنگلادش گذشت و سپس در گروهی که کویت و امارات حذف شدند با 10 امتیاز بعد از کره جنوبی پا به این مرحله گذاشت. نکته جالب، شکست‌ناپذیری این تیم در بیروت و ضعف مفرطش در بازی‌های خارج از خانه بوده. گفته می‌شود کیفیت زمین چمن ورزشگاه بیروت حتی از «حافظیه» هم بدتر است!

شاید به‌یادماندنی‌ترین مصاف ما با لبنان به جام ملت‌های 2000 بازگردد که با دو گل استیلی و گل‌های دایی و باقری 4-0 پیروز شدیم

کره جنوبی/ قرار ملاقات با رقیب همیشگی

South Korea national team v Kuwait

کره جنوبی قوی‌ترین حریف ما در راه صعود به برزیل با 8 بار حضور در جام جهانی در میان تمام تیم‌های آسیایی رکورددار است و تنها تیم آسیایی به شمار می‌رود که به نیمه‌نهایی جام جهانی در سال 2002 (سالی که میزبان جام بود) هم رسیده است.

بهترین رتبه کره در رنکینگ فیفا به دسامبر 1998 بازمی‌گردد که هفدهم جهان شد و بدترین رتبه‌اش را درست دو سال قبلش تجربه کرده بود زمانی که در رده شصت و دوم جهان ایستاد! سرمربی آنها «چوی کانگ هی» 52 ساله است که سابقه 40 بازی ملی را در پرونده اش دارد. وی از 2005 تا 2011 سرمربی باشگاه «چونبوک موتورز» کره جنوبی بود و با این تیم به دو مقام قهرمانی «کِی لیگ» و یک قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا دست یافت.

کره جنوبی در دور اول مقدماتی جام جهانی 2014 با 13 امتیاز به عنوان سرگروه راهی این مرحله شد. نکته جالب همگروهی کره با لبنان و نتایج عجیب بازیهای رو در روی شان بود. کره در بازی رفت که میزبان بود با 6 گل لبنان را بدرقه کرد اما در کمال ناباوری در بیروت مغلوب این تیم شد.آخرین رویارویی ما با کره مربوط به جام ملتهای 2011 می شود که با افشین قطبی نمایش پرانتقادی در مقابل‌شان ارائه دادیم و در نهایت 1-0 شکست خوردیم. البته در آن بازی «چو کوآنگ رائه» سرمربی کره بود.

ستاره‌های کره

شاید بتوان پارک جی سونگ را همچنان معتبرترین فوتبالیست کره‌ای شاغل در اروپا دانست که البته او هم بعد از جام ملت‌ها در اوج از بازیهای ملی خداحافظی کرد. دو تن از ستاره‌های روی بورس این روزهای کره «دونگ وُن ژی» و «کو جا چول» هستند که هردو جوان در جام ملت‌ها چهره شدند. اولی در ساندرلند زیر نظر مارتین اونیل و دومی در آگزبورگ آلمان توپ می‌زنند. پارک چو یونگ هم دیگر بازیکن سرشناس کره است که زیر سایه فان پرسی و سایر مهاجمان پرآوازه آرسنال فرصت خودنمایی پیدا نکرده. از بازماندگان نسل های پیشین فوتبال کره که هنوز در رده ملی دوام آورده‌اند می‌توان به «چا دو ری» بازیکن سلتیک و «لی دونگ گوک» اشاره کرد که این آخری در چند نوبت سابقه گلزنی به ما را هم دارد!

به‌طور کلی کره تا دلتان بخواهد لژیونر«موثر» دارد. «پارک جو هو» جانشین لی یونگ پیو و یکی از کشف‌های تازه فوتبال کره است که این روزها تماشاگر بازی‌های پرفروغش به همراه بازل در چمپیونزلیگ هستیم. پیشرفت چشم‌بادامی‌ها در یکی دو دهه اخیر به قدری بوده که حالا کمتر کسی به عدم کامیابی آنها در صعود به جام جهانی فکر می‌کند

قطر/ از خودمان است... از گروه خودمان!

Qatar celebration

از تیم ملی قطر به‌خاطر همگروهی‌اش با ایران در مرحله اول مقدماتی جام جهانی 2014 بیشتر از سه تیم دیگر شناخت داریم. قطر تاکنون سابقه شرکت در جام‌جهانی را نداشته ولی در یک دهه اخیر سران این کشور سرمایه هنگفتی را به پای فوتبال ریخته‌اند که نهایتا منجر به میزبانی جام جهانی 2022 هم شد. اولین بازی رسمی تیم ملی قطر در سال 1970 و در مقابل بحرین برگزار شد که به شکست 2-1 آن‌ها انجامید. بهترین برد این کشور دو نتیجه مشابه 8-0 مقابل افغانستان و لبنان در سال‌های 1984 و 1985 بوده و سنگین‌ترین شکست‌شان به سال 1973 مقابل کویت بازمی‌گردد با نتیجه 9-0!

مربیگری با 19 سال سن!

سرمربی فعلی قطر «پائولو اوتوری» 55 ساله است که دوازدهمین مربی برزیلی تاریخ این کشور به حساب می‌آید. وی به ادعای بیوگرافی‌اش 36 سال سابقه مربیگری دارد که با توجه به سن و سالش با عقل جور درنمی‌آید! او تقریبا در تمام تیم‌های معتبر باشگاهی برزیل –حداقل- یک دوره حضور داشته. از فلامینگو و سائوپائولو گرفته تا گرمیو، سانتوس و کروزیرو. وی دو مرتبه هم در سال‌های 1997 و 2005 با کروزیرو و سائوپائولو قهرمان جام «لیبرتادورس» شده و حتی با سائوپائولو تجربه حضور در جام باشگاه‌های جهان را هم به‌دست آورده که در نهایت با برتری 1-0 مقابل لیورپول به مقام قهرمانی رسیده. وی در اروپا سرمربی بنفیکا لیسبون پرتغال بوده که البته دستاورد چشمگیری نداشته. او همچنین در قطر در دو نوبت سرمربی الریان بوده و پیش از هدایت تیم ملی بزرگسالان، عهده‌دار مسئولیت تیم المپیک قطر بوده است.

اوتوری که تازه یک ماه است این پست را پذیرفته خوب می‌داند در شرایطی که کاسه صبر سران فوتبالی کشورهای عربی همواره در حال لبریز شدن است در صورت کسب نتایج ضعیف حتی این رزومه پربار هم به کمکش نخواهد آمد چرا که هموطنش «لازارونی» هم کم کسی نبود اما تنها 4ماه روی نیمکت قطر دوام آورد!

بازیکنان کلیدی؛ ستاره‌های وارداتی

تیم ملی قطر از سه بازیکن خارجی که تبعه این کشور شده‌اند سود می‌برد. شماره 4 «لورنس کوآیه» که اصلیتی غنایی دارد. او که سابقه بازی در باشگاه «سنت‌اتین» فرانسه را داراست حتی برای تیم ملی زیر 18 سال غنا هم بازی کرده ولی از سال 2010 به عضویت تیم ملی قطر درآمده. «فابیو سزار» برزیلی که در اودینزه و ناپولی ایتالیا هم توپ زده و در سال 2008 اولین بار برای قطر به میدان رفت. وی هم‌اکنون بازیکن الریان است. و «سباستین سوریا»ی اروگوئه‌ای که قدیمی‌ترین فوتبالیست خارجی این کشور است و تاکنون در رقابت‌های مختلف جلوی ما صف‌آرایی کرده.

بهترین بازیکن اصل‌ونسب‌دار قطر هم «خلفان ابراهیم» بازی‌ساز 24 ساله باشگاه السد است که یک بار در سال 2006 مرد سال فوتبال آسیا شده و در همین آخرین بازی قطر در ورزشگاه آزادی هم دروازه رحمتی را گشود.

شانس صعود: حوالی صفر

قطر در دور اول با 10 امتیاز و بدون شکست، بعد از ایران راهی این مرحله شد اما به‌طور کلی وقتی به نتایج این تیم می‌نگریم متوجه شاهکار خاصی از جانب آن‌ها نمی‌شویم. دو پیروزی مقابل اندونزی ضعیف‌ترین تیم گروه و چهار تساوی مقابل ایران و بحرین، آماری نیست که با اتکا بر آن بشود شانس ویژه‌ای برای زرشکی‌پوشان قائل شد