سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

جمعی از جوانان، فعالان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران، در آستانه دوم خرداد با سید محمد خاتمی دیدار و گفت و گو کردند

 
روابط عمومی دفتر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در این دیدار حاضران با تبریک سالگشت دوم خرداد و تجدید خاطره آن، در تحلیل وضعیت کنونی جامعه، دفاع و انتقاد از اصلاح طلبی و رفتارهای اصلاح طلبان، لزوم فعال تر شدن اصلاح طلبان در فضای مجازی با توجه به تنگناهای موجود، اهمیت نقش جوانان پرشور و امید در این سال ها و هزینه هایی که پرداختند، دست آوردهای این دوران در کنار توقعات برآورده نشده، تأیید یا انتقاد نسبت به مواضع سید محمد خاتمی، لزوم حرکت در چارچوب قانون اساسی و در عین حال ذکر عواملی که به یأس و دلسردی می انجامد مطالبی از سوی جوانان حاضر بیان شد که ان شاء الله گزارش مبسوط آن در مجالی دیگر بازگو خواهد شد.

 
در حاشیه این دیدار کیکی به مناسبت پانزدهمین سالگشت دوم خرداد بریده شد و لوح تقدیری با امضاء جوانان در بزرگداشت حماسه سوم خرداد و آزادی خرمشهر و گرامی داشت یاد شهید سرافراز محمد جهان آرا به خانواده آن عزیز اهدا گردید.

 
آن گاه رئیس جمهوری سابق ایران بیاناتی به شرح زیر ایراد کرد:
"بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از این که از دوم خرداد بگوییم لازم می دانم که سالروز حماسه آزادی خرمشهر را که مظهر عزت و سربلندی ملت و حاصل معجزه مقاومت برخاسته از ایمان یک ملت بود تبریک بگویم و یاد همه شهیدان بخصوص بزرگان و فداکارانی که نامشان با نام بلند خرمشهر پیوند خورده است چون شهید جهان آرا و شهید موسوی را گرامی بداریم.

 
و نیز امیدوارم دور دوم مذاکرات هسته ای که در سالروز این حماسه بزرگ صورت می گیرد به نتیجه مطلوبی که عزت و مصلحت ملت در آن است برسد و تهدیدها و فشارها را روی ملت ما کم کند یا ان شاء الله بر دارد.

 
به دوم خرداد نباید به عنوان یک واقعه ای که نظیر آن بارها در انقلاب اسلامی رخ داده است نگریست و درباره شخص و اشخاص سخن گفت، بلکه دوم خرداد را باید به عنوان تجلی اراده و خواست تاریخی مردم دید.

 
در دوم خرداد حادثه ای غیرمترقبه رخ داد که عامل اصلی آن مردم بودند و عاملیت مردم هم نه با اعمال فشار، بلکه با مسالمت و با ابراز رأی آگاهانه تحقق یافت.
به عبارت دیگر خواست تاریخی مردم و امید به تحقق آن دوم خرداد را رقم زد، نه این که ملت فقط یک تفنن سیاسی کرده باشد.

 
ادعای من این است که دوم خرداد حاصل مواجهه دو دیدگاه، دو طرز تلقی از انقلاب و جمهوری اسلامی و دو تشخیص اولویت و دو نقطه نظر درباره مصالح و امنیتی ملی و جایگاه مردم نسبت به قدرت بوده است و کسانی که رأی داده اند یا اغلب آنان، توجه به این اختلاف دیدگاه و نظر داشته اند.

 
در همین جا بگویم که من احترام زیادی برای جناب آقای ناطق نوری قائلم. ایشان از چهره های ارزنده و با سابقه و روشن بین و خیرخواه هستد. وقتی می گویم دو دیدگاه به هیچ وجه در صدد نفی و حتی نقد دیدگاه های شخصیت عزیزی چون آقای ناطق نوری نیستم، ولی در جریان انتخابات به حق یا ناحق هر کدام از نامزدها به عنوان نماینده دیدگاه و رویکردی خاص معرفی شدند و ادعای من این است که رأی مردم بیش از آن که به شخص باشد به دیدگاه تعلق گرفت.

 
فکر و شخصی در جریان انتخابات پیروز شد که شعارهایی متفاوت و رویکردی خلاف آنچه جریان داشت مطرح کرد و با این که جز در میان بخشی از نخبگان و خواص در میان توده مردم چندان شناخته شده نبود یا کمتر شناخته شده بود در مدت دو سه ماه با حضور در میان مردم و طرح رویکردها و دیدگاه های خود مورد استقبال غیرمترقبه قرار گرفت و سکان اجرایی کشور به دست او سپرده شد.بعد از دوم خرداد ادعا شد که مردم از همه چیز راضی بودند، جز از مدیریت موجود و اوضاع اقتصادی و در واقع مردم رأی به تغییر شیوه مدیریت و بخصوص در بخش اقتصادی داده اند! ولی این ادعا باطل است، زیرا در جریان انتخابات معلوم شد که من به دولت و ریاست دولت وقت نزدیک ترم تا رقبای من و تازه اگر مشکلات فقط اقتصادی بود که دیگران بیشتر شعار اقتصادی داده بودند و راه کارهای حل آن را نیز بیان می کردند.

من نیز معتقدم نارضایتی وجود داشته است، ولی به این معنی که در متن جامعه ذهنیت و نیازهایی وجود داشته است که نظام با رویکرد رایج نتوانسته است به آن پاسخ بگوید و برای حل مشکل دو راه متصور کرده است. یکی براندازی نظام و دیگر اصلاح رویکردها و سیاست ها با حفظ نظام و مطمئنا مردم ما هم به دلیل دلبستگی به اصل انقلاب و نظام و نیز به دلیل پرهیز از تنش و مشکلات ناشی از آن میل خود را به اصلاح در درون نظام نشان دادند که عین مدعای ما است.

 
استقبال نخبگان و تحصیل کرده ها و بخش مهمی از طبقه متوسط جامعه قطعا نشان از همدلی و همراهی آنان با شعارهایی دارد که در جریان انتخابات هفتم ریاست جمهوری شنیدند و توده های مردم هم بدون تردید فطرت و ذهن تاریخیشان خواستار آزادی، استقلال و پیشرفت بود و البته اکثریت هم این همه را سازگار با موازین و معیارهای دینی خود می خواستند و شعارها و رویکرد یک طرف را نزدیک تر به آنچه وجدان می کردند دیدند.

 
گرچه هبود وضع زندگی و کاهش تبعیض و ناروایی ها همواره مورد نظر مردم بوده است، ولی خودآگاه یا با درک فطری آزادی های اساسی را نیز طلب می کردند و بخصوص مصرف بی رویه دین و ارزش های انقلاب و سرمایه های معنوی در مسیر سلایق خاص را نمی پسندیدند.

 
وقتی شعار مردم سالاری سازگار با دین، جامعه مدنی، آزادی های اساسی و در کنار آن پیشرفت همگام با عدالت و اخلاق و معنویت داده شد این احساس پدید آمد که بسیاری از دردها ممکن است درمان شود یا کاهش یابد.

 
این نکته را نیز از نظر دور نداریم که جامعه بشری همواره در معرض تحول و تغییر بوده است و گرچه این تغییر و تحول فراز و فرودهایی داشته،‌ ولی معدل آن سیر به سوی آزادی و احساس شخصیت مردم و شناخت حقوق اساسی و تلاش برای تحقق آن ها بوده است.

 
اما آنچه تحولات روزگار ما را از تحولات بطئی گذشته ممتاز می کند اولا سرعت تحولات است و ثانیا بیشترین تأثیری که آگاهی و اراده مردم در این تحولات دارد یعنی تحولات در همه جا کم و بیش تبلور خواست و اراده ملت ها است.

 
و ملت ما هم چنانکه بارها گفته ام بیش از یکصد سال است که در التهاب تحول به سر می برد و اگر هم احیانا تلاشهایش به ثمر نرسیده و ناکام مانده است هیچ گاه دست از طلب نداشته است. اصلاحات ادامه همین حرکت تاریخی است،‌ چنانکه خود انقلاب بزرگ اسلامی فرازی بلند از این تحول تاریخی بود. 
من اعتقاد دارم که مردم آگاهانه رأی دادند، با این ملاحظات:

1- مردم به هیچ وجه خواستار بر هم زدن اوضاع و دگرگونی اساسی نبودند. به هیچ وجه در اکثریت نشانی از رویگردانی از اصل انقلاب و حاصل آن جمهوری اسلامی نبود. به نظام و کشور خود دلبسته بودند. البته مسلما عده ای بوده و هستند که این وضع را و انقلاب را قبول نداشته و ندارند ولی تردید نکنیم که این عده در اقلیت بوده و هستند. به علاوه من معتقدم که غالب این افراد هم خواستار انقلاب دیگر و تغییرات اساسی نبودند، ولی به هر حال اکثریت قاطع مردم دلبستگان به اصل نظام جمهوری اسلامی بودند و مگر نه این که بخش مهم کسانی که در دوم خرداد به رویکرد موفق رأی دادند از مؤمنان و شهید دادگان و فداکاران و کسانی بودند که در پای بندی شان به دین و نظام و انقلاب تردید نمی توان کرد؟

2- مردم خواستار تغییر بودند و تغییر مورد نظر اصلاح سیاست ها و روشها در درون نظام بود،‌ بخصوص که از شعارهای عمده قانون گرایی و بخصوص استقرار کامل و درست قانون اساسی بود. و مردم هم احساس می کردند که علی رغم تلقی از قانون اساسی و القائات نادرست و نادیده انگاشتن آن در بسیاری از موارد همین قانون اساسی ظرفیت های معنوی و نادیده انگاشته شده یا به هر حال معطل مانده ای دارد که اگر به آن ها اهتمام شود وضع کشور و جامعه بهبود اساسی خواهد یافت. بخصوص بخش مهم حقوق ملت. البته شعار عدالت هم جذاب بود، یعنی این که جامعه نیازمند توسعه است و راز و رمز اعتلاء کشور و میهن و زندگی مردم و تقویت انقلاب توسعه موزون است،‌ ولی ما می گفتیم در کنار آن باید عنصر عدالت را نیز مورد اهتمام قرار داد و مبادا که عدالت اجتماعی و اقتصادی در روند توسعه قربانی شود و مردم احساس کردند تضاد و دوگانگی عدالت و توسعه با تلفیق این دو از میان برخواهد خواست.
پس روح دوم خرداد تحول خواهی آگاهانه مردم بود با این دو اصل که:
1- قبول نظام
2- اصلاح امور با موازین مورد نظر انقلاب و طبق قانون اساسی.
به هر حال اصلاحات با توجه به پیشینه روشنش در ایران دوباره هم مطرح شد و مورد اقبال قرار گرفت، منتهی از درون و بیرون جریانی را که مردم روی کار آورده بودند با مشکلاتی روبرو شد و موانعی بر سر راه تداوم آن پدید آمد که به نظر من یک درد مزمن تاریخی یعنی استبداد زدگی دیرپا در کشور و تاریخ ما چنان است که به محض این که فضا باز می شود با غلبه احساسات بر عقلانیت فضای آزاد به میدان ستیز میان جناح های مختلف که در جنبه سلبی مشترک و در جنبه ایجابی اختلاف دارند یا دچار سوء تفاهمات فراوان اند می شود، چنان که بعد از مشروطیت، بعد از 20 شهریور و حتی بعد از انقلاب شاهد آن بوده ایم که حتی در مواردی به درگیری های خونین نیز انجامیده است و البته دشمنی که پیشرفت و سربلندی کشور و ملت را نیز نمی خواهد از این فضا حداکثر سوء استفاده را کرده است و دوباره فضا بسته شده است.
اصلاحات اخیر را نیز نمی توان از این حکم مستثنی داشت.
بدون تردید آسیب شناسی اصلاحات و میزان انطباق شخصیت و تدبیر مسؤولان اصلاح طلب با اصل و مایه اصلاحات که ریشه در تاریخ و دین و جامعه دارد امری لازم است. در این زمینه کارهایی شده است ولی کافی نیست. و می دانیم که از مشروطیت تاکنون هربار شوری، امیدی و تحرکی در جامعه ایجاد شده است با مشکلات بزرگی مواجه بوده ایم.
بدون تردید عادت یا عادات تاریخی جامعه استبداد زده یکی از عوامل مهمی است که مانع تحقق خواست تاریخی مردم که به طور مشخص و مشترک در همه دوران ها،‌‌ آزادی، استقلال و پیشرفت بوده است می شود و جامعه دچار انحراف می گردد یا بهتر بگوییم زمینه مناسب برای موفقیت ضد اصلاحات پدید می آید و ضد اصلاحات یعنی واپسگرایی در عرصه اندیشه، عوام فریبی در عرصه اجتماعی و استبداد در عرصه سیاسی.
من با تجربه این سال ها می خواهم به یک آسیب و آفتی که اصلاحات با آن مواجه شد اشاره کنم.
یکی از عمده ترین عواملی که جامعه اصلاح طلب ما را قانع کرده بود که اصلاح طلبان را برگزینند شعار «آزادی» بود. آزادی به معنی دقیق سیاسی و حقوقی کلمه و عمدتا به معنی حق حاکمیت بر سرنوشت و امکان اعمال این حق و پذیرش لوازم آن بخصوص از سوی کسانی که به نمایندگی از ملت قدرت را در دست می گیرند و هرگز نباید آن را با ولنگاری و بخصوص ولنگاری اخلاقی یا هرج و مرج طلبی اشتباه کرد. امکان این اشتباه سبب ابراز بزرگترین سفسطه ها و مغلطه ها علیه اصلاحات و آزادی خواهی شده است.
آزادی از سوی دیگر با قانون و قانونگرایی هم عنان است و از همین جا با آنارشیسم راهش جدا می شود. البته در یک جامعه آزاد و رشد یافته قانون نیز حق اندیشیدن و انتخاب کردن و حق آزادی بیان و آزادی اجتماعات را به رسمیت می شناسد و دولت و قدرت را مکلف به رعایت این حقوق می کند.
به هر حال «آزادی» از محوری ترین شعارهای دوم خرداد بود و چنان که می دانیم آزادی پایه اول شعار اصلی انقلاب یعنی آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی نیز بود چنان که آزادی و مقابله با استبداد و مهار آن شاه بیت جنبش مشروطیت بود و می دانیم که وقتی فضا باز شد خیلی ها حرف می زنند و صداهای تازه و متفاوتی شنیده می شود و بخصوص در جوامعی که قرن ها تحت سلطه استبداد بوده اند وقتی فضای تنفس باز می شود چه بسا شاهد افراط و تفریط هم خواهیم بود. منتهی اگر حکومتی واقعا آزادی خواه باشد و آزادی را مایه پیشرفت و حتی امنیت پایدار و رشد و توسعه جامعه بداند باید با درایت حتی هزینه های فضای باز و آزاد در کوتاه مدت را تحمل کند تا آزادی و آزادزیستن و قواعد آن در جامعه نهادینه شود و افراد عادت کنند که چگونه می توان آزاد بود و از آن پاسداری کرد و دچار هرج و مرج و ولنگاری هم نشد.
اصلاحات افتخار می کند که در حد توان خود البته نه در حد مطلوب فضا را باز کرد تا هر کس نظری دارد ابراز کند، چرا که معتقد بود که محدود کردن اندیشه و بیان و سلب حقوق اساسی مردم منجر به بروز مشکلات سهمگین می شود و چه بسا که محدود شدگان نه با کلام که با زبان تخریب و حتی سلاح سخن بگویند. امری که کم و بیش همه نظام های مستبد گرفتار آن شده اند.
به هر حال آزادی به معنی درست آن از شاه بیت های مطالبه تاریخی ملت و از محورهای اصیل اصلاحات بوده است و هنوز هم می گویم «زنده باد مخالف» من یک شعار بنیادین است.
ولی آن چه رخ داد این بود که بسیاری از مطالبی که به نظر ما و به نظر اصلاحات نادرست بود و طبع جامعه هم آن را نمی پذیرفت به نام اصلاحات مطرح شد.
اصلاحات از اخلاق دفاع می کرد و نمی شد به نام اصلاحات رقیب و طرف خود را به هر عنوان که اراده کنیم متهم کنیم امری که متأسفانه امروز با وضعی بدتر نه تنها در جامعه رایج است بلکه به عنوان ارزش هم قلمداد می شود.
نمی شود اصلاحات را پذیرفت ولی همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سؤال برد. می شود به همه ارکان نظام از رهبری و قوای مختلف گرفته تا ادارات و دوائر انتقاد و پرسش کرد، ولی تخریب و اهانت هرگز. در حالی که چنین اقدام هایی صورت گرفت و متأسفانه به نام اصلاحات هم تمام شد.
از سوی دیگر برخورد شعاری صرف با امور که فقط می توانست توقعات را بالا ببرد بی آن که امکان برآوردن آن باشد یا اصلا سبب پدید آمدن توقعات بی جا شود نیز مزید بر علت شد و بخش مهمی از جامعه متدین و بسیاری از مسؤولان را نیز نگران کرد و مهم تر این که این نابسامانی زمینه ساز یک جنگ روانی از سوی اقتدارگرایان و افراطیون شد تا در ذهن جامعه چهره ای دگرگون از اصلاحات را القاء کنند و نیز بهانه ای باشد در دست کسانی که با آمدن اصلاحات احساس غبن می کردند تا با اصل اصلاحات برخورد کنند و تصمیم گرفته شد تا ساز و کاری تعبیه شود برای بازگرداندن راه و رسمی که مردم به آن نه گفته بودند و حذف جریان اصلاحات از صحنه قدرت.
این جریان ما را به یاد داستان زمان مرحوم دکتر مصدق می اندازد و لازمه آزادی خواهی مصدق این بود که احزاب و گروه ها بگویند و بنویسند و فعال باشند و از جمله حزب توده که شاید بیشترین حملاتش هم لااقل در برهه ای از زمان متوجه دولت و دکتر مصدق بود، ولی بدخواهان و طرفداران استبداد و استعمار فریاد برآوردند که مصدق کمونیست ها را تقویت می کند و ایران و اسلام در خطر است و این ادعای واهی بود که متأسفانه در خیلی از مردم عادی و حتی رهبران دینی مؤثر افتاد و سبب خالی کردن پشت مصدق شد.
در این دوره نیز بعضی بداخلاقی ها و مطلبی که شاید خود گویندگان آن هم اصراری نداشتند که اصلاح طلب نامیده شوند به نام اصلاحات بیان شد و یک جریان افراطی و تندرو و یک بعدی نگر که حیاتش در ایجاد چالش های سیاسی و دروغ پردازی و جنگ روانی است و فقط به حذف می اندیشد با هیاهو و مغالطه فراوان این مطالب را به حساب اصلاحات گذاشت و همه اصلاح طلبان را نیز دارای چنین بینش و گرایشی به حساب آورد و حتی بعد از انتخابات اخیر ریاست جمهوری که مردم واقعا رفتار مدنی و بی خشونت و با رعایت ادب و موازین مردم سالاری داشتند و به علت رفتار نادرست عده ای ساختار شکن که نسبتی هم با مردم معترض نداشتند متهم کردند که ساختار شکن اند، ضد امام حسین و ضد امام خمینی و آلت دست اجانب هستند.
به هر حال لازمه آزادی بروز سخن ها و مواضع متفاوت است، ولی ما در این که حساب اصلاحات واقعی را از بسیاری از حرف و سخن ها و رفتارهای نادرست مجزا کنیم چندان موفق نبودیم و طرف مقابل هم در جنگ روانی و سفسطه و تلاش برای حذف رقیب توفیق هایی داشت و اصلاحات و بیش از آن مردم آسیب دیدند. 
البته همه مشکل از اینجا نیست ولی این یکی از عوامل است.
اصلاحات اصولی داشته که کم و بیش روشن است. در درون نظام است و تقویت آن را با جلوگیری از تحریف ها و انحراف ها و تغییر سیاست ها و رفتارهایی که با موازین مورد نظر مردم که در انقلاب بوده و با معیارهای قانون اساسی می خواند و این جریان حذف شدنی نیست هر چند اجازه حضور در عرصه رسمی قدرت را نداشته باشد.
بیرون کردن امور از دست رویکرد اصلاح طلب به هیچ وجه به معنی پیروزی طرف مقابل نیست. زیرا پیروزی واقعی حاصل ابتناء حرکت و اداره کشور بر اراده آزاد مردم و اقناع آنان است. تردید نکنیم که دیر یا زود باید به آن برگشت و در غیر این صورت جامعه با تلاطم ها و زیان های بزرگ مواجه خواهد بود و بیش از همه نظامی که با خون پاک ترین عزیزان میهن آبیاری شده است لطمه خواهد دید.
گرچه هیچ گاه نباید نومید شد، چنان که ملت ما در تمام این دوران بلند نومید نشده است و انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری، بخصوص حبس و حصرها و ایجاد محدودیت ها بر خلاف قانون اساسی و روح انقلاب باشیم تا جامعه بار دیگر نشاط لازم را در جهت ساختن کشور، رسیدن به هدف های بلندی که انقلاب داشت و استقرار همه جانبه جمهوری اسلامی به معنی واقعی کلمه با حضور همه نیروها و سرمایه ها باشیم و امیدوارم چنین شود، ولی با تأسف این روزها خلاف آن را می بینیم. تشدید فشار روی زندانیان سیاسی، تنگ تر کردن دامنه حصر و بازداشت ها و احکام جدید بخصوص نسبت به بانوان که گرفتاری آنان آسیب بیشتری به خانواده و جامعه می زند.
ولی به هر حال برای ما که مؤمن به انقلاب و طرفدار جمهوری اسلامی هستیم و خواستار پیاده شدن کامل قانون اساسی و پیشرفت همه جانبه کشوریم باید با صبوری بدون آن که راه را گم کنیم پیش برویم و خداوند هم ان شاء الله یاری خواهد کرد.
باید با تکیه بر مبانی و مطالبات اصلی بکوشیم تا ادعاها و تقاضاها را به روز کنیم و نیز از هیچ گونه تلاش برای رفتن به سوی فضای باز و امن برای همه و فضایی سیاسی و غیرامنیتی دست بر نداریم و تا آنجا که ممکن است بتوانیم به نوعی تفاهم و تعامل نیز دست یابیم.
علاقمند بودم مقایسه ای بکنم با آن چه در دولت اصلاحات رخ داد و کارهای بزرگی که در عرصه های اقتصادی، علمی، سیاسی و بین المللی صورت گرفت با آن چه طی این سال ها رخ داده است و میزان انطباق هر کدام با سند چشم انداز و نیز سیاست های کلی ابلاغ شده که آن را به مجالی دیگر موکول می کنم.

والسلام علیکم و رحمت الله"

پیش از انتشار رسمی این خبر در سایت سید محمد خاتمی مطالبی به عنوان سخنان رئیس جمهوری سابق ایران در نشست با جوانان نقل شده که استنباط شخصی افراد بوده و به هیچ وجه دقیق و صحیح نیست. دفتر سید محمد خاتمی ضمن انتشار متن کامل سخنان ایشان ابراز امیدواری کرده است که عزیزان در فضای رسانه ای و مجازی در نقل مطالب با دقت و مسؤولیت بیشتری اقدام نمایند


منتخب مردم تهران در مجلس نهم با اشاره به مسئله حجاب و عفاف با انتقاد از عملکرد دولت در این زمینه گفت: احمدی نژاد و مشایی مسئله حجاب را قبول ندارند و مخالف نظریه اسلام در مورد حجاب هستند.

 
علی مطهری در نطق میان دستور امروز مجلس شورای اسلامی از تلاش نمایندگان برای  تصویب بودجه 91 تشکر کرد و گفت: هر چند که اقدام دولت در دیر ارائه کردن بودجه موجب تضییع حق مردم و عدم رسیدگی نمایندگان به جدول 12 و رفع تبعیض ها شد اما از نمایندگان به خاطر کار فشرده درتصویب بودجه سپاسگزاری می کنم.
وی همچنین ضمن تشکر از مردمی که به وی رای دادند، گفت: از مردم سپاسگزاری می کنم که توطئه حذف من را ناکام گذاشتند و با توجه به اینکه نام من در دو لیست مشهور نبود رای قابل توجهی به من دادند که این نشان دهنده رشد مردمسالاری دینی است و نشانه اینکه دیگر دوستان نادان انقلاب نمی توانند در پشت درهای بسته برای آنان تصمیم بگیرند.
مطهری با اشاره به دخالت سپاه پاسداران در انتخابات گفت: دخالت سپاه پاسداران در بسیاری از حوزه های انتخابیه مشهود بود و بسیاری از کاندیداهایی که چه در آن حوزه ها چه رای آوردند و چه رای نیاوردند این موضوع را تایید می کنند.
وی افزود: دخالت سپاه در انتخابات آفتی برای سپاه و خطری برای انقلاب و نظام اسلامی است.
نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه با توجه به حذف اصلاح طلبان در مجلس نهم فراکسیون اقلیت نداریم، گفت: در مجلس نهم فراکسیون اصولگرایان با سه زیر مجموعه تشکیل خواهد شد که یکی از آنان جمعیت ایثارگران است که بیشترین نقش را در ایجاد تفرقه بین اصولگرایان قبل از انتخابات ایفا کردند و اکنون دم از وحدت می زنند.
مطهری تاکید کرد: دومین زیر مجموعه فراکسیون اصولگرایان، فراکسیون پایداری است که در مقایسه با فراکسیون اول صداقت بیشتری دارد.
وی سومین فراکسیون را فراکسیون مستقلین و معتدلین دانست و گفت: کسانی که دم از وحدت موضوعی و فرمایشی می زنند بدانند که وحدت آنان پایدار نیست.
مطهری با بیان اینکه اصولگرایان در بینش های سیاسی نگرش متفاوتی دارند، گفت: اصولگرایان باید به یک نگاه و بینش برسند و نباید شان جریان اصولگرایی را به یک حزب تنزل دهند.
وی تاکید کرد: برداشت اصولگرایان از مبانی ولایت فقیه، امر به معروف و نهی از منکر، مسئله حجاب یکسان نیست و لذا باید اصولگرایان یک نوع برداشت و بینش را محور اعمال خود قرار دهند.
مطهری همچنین در مورد رئیس مجلس گفت: اینکه عده ای از بیرون برای ریاست مجلس نهم تصمیم گیری می کنند کار زشت و بیهوده ای است .
وی افزود: به کسی رای دهید که اقتدار مجلس برای او موضوعیت داشته باشد و از سرکشی دولت نسبت به مجلس جلوگیری کرده و مجلس را سپر ولی فقیه کنند نه مانند برخی ها که ولی فقیه را سپر مجلس می کنند.
منتخب مردم تهران در مجلس نهم با اشاره به مسئله حجاب و عفاف با انتقاد از عملکرد دولت در این زمینه گفت: احمدی نژاد و مشایی مسئله حجاب را قبول ندارند و مخالف نظریه اسلام در مورد حجاب هستند.
مطهری تصریح کرد: ما یا باید فلسفه غرب را در مسئله حجاب بپذیریم و یا احکام اسلام را و نمی شود بینابین را قبول کنیم.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه احمدی نژاد و مشایی زیرکانه مسئله حجاب را به اینجا رسانده اند که تحریک جنسی را در جامعه آزاد کرده اند، گفت: این مسئله موجب پدید آمدن عقده های روانی در میان جوانان شده است پس اینان باید به فکر ایجاد کاباره ها و کلوپ ها نیز باشند.
وی گفت: دولتیها حجاب را با الهم عجل لولیک الفرج و با چهره دینی و حزب اللهی از بین می برند.
مطهری همچنین در اخطار به وزیر کشور گفت: تعلل وزیر کشور و کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در مسئله حجاب و عفاف قابل گذشت نیست و به وزیر کشور اخطار می کنیم که اگرتعلل کند و این بهانه را بیاورد که احمدی نژاد و مشایی نمی گذارند در مجلس نهم وی را استیضاح خواهیم کرد.
وی همچنین خطاب به وزیر ارشاد گفت: ما وزیر مصلوب و بی اراده نمی خواهیم مانند قضیه فیلم هایی که در نوروز اکران شد و دائما می گفت که من مقصر نیستم و اراده ای در این زمینه ندارم.
مطهری همچنین با اشاره به قضیه بحرین خاطر نشان کرد: تنها مردم این کشور می توانند در مورد سرنوشت آن تصمیم گیری بکنند.
وی در مورد نام خلیج فارس خطاب به کشورهای عربی گفت: تعصب ما بر سر نام خلیج فارس به خاطر اختلاف عرب و عجم و یا تعصب هایی از جنس مردمان عرب نیست بلکه اصرار ما به دلیل اسناد موثق و مسلم تاریخی است که نشان می دهد خلیج فارس از گذشته به این نام بوده است

دور ششم مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391

 نسف قارشی- استقلال
داور: مینورو توجو از ژاپن با کمک های آکانه یاگی از ژاپن و مراد یاسر از کویت 
داور چهارم: بردی مراد نیاز دردیف از ترکمنستان ناظر داوری: حامد محمد السویل از عربستان


گل: گوران یرکوویچ (10) و مجتبی جباری (50 پنالتی) برای استقلال
کارت زرد: بوبدولایف و شاهمرادف از نسف  جی لوید ساموئل از استقلال
کارت قرمز: مهدی امیر آبادی از استقلال

 
استقلال : سیدمهدی رحمتی، پژمان منتظری، جواد شیرزاد، مهدی امیرآبادی، خسرو حیدری، میثم حسینی، جی‌لوید ساموئل، فریدون زندی، مجتبی جباری (89 حمید عزیززاده)، آرش برهانی (79 میلاد میداوودی) و گوران یرکویچ (68 اسماعیل شریفات)
سرمربی: پرویز مظلومی


شرح گل ها:
استقلال 1-0: پاس عمقی و دقیق خسرو حیدری، گوران یرکوویچ را در موقعیت تک به تک قرار داد و این مهاجم با یک ضربه بغل پا توپ را به قعر دروازه فرستاد

 استقلال 2-0: خسرو حیدری از راست فرار کرد، ارسال او به دست مدافع نسف خورد و داور ژاپنی نقطه پنالتی را نشان داد، این پنالتی را مجتبی جباری تبدیل به گل کرد

بهترین بازیکن:


با تقدیر از سیدمهدی رحمتی که با چند واکنش عالی به خصوص در نیمه اول، برتری آبی ها را حفظ کرد، عنوان بهترین بازیکن زمین را باید شایسته خسرو حیدری دانست که روی هر دو گل استقلال موثر بود و در تمام طول بازی، با رفت و برگشت های پیاپی، دفاع حریف را آزار داد
اتفاق ویژه:

 
بعد از اتفاقاتی که در تمرین هفته گذشته استقلال افتاده بود، خیلی ها منتظر بودند که تصمیم کادر فنی در قبال مجتبی جباری را بدانند اما برخلاف دو دفعه گذشته که جباری برای مدت کوتاهی تنبیه شد و روی نیمکت نشست، این بار هافبک شماره 8 استقلال در ترکیب اصلی قرار گرفت و گل دوم تیمش را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند


 روزنامه ایران، ارگان رسانه ای دولت است. مطبوعه ای که وظیفه اصلی آن اطلاع رسانی صحیح و شفاف پیرامون خدمات دولتهای جمهوری اسلامی ایران و دروازه گشایی به سمت حقایقی است که گاهی در فضای سیاسی و احیاناً اطلاع رسانی کشور مخدوش می شوند.

وظیفه ذاتی روزنامه ایران در دوران هر رئیس جمهوری، عمل به رسالت مهم "اطلاع رسانی" است که البته رهبر معظم انقلاب نیز در طول عمر دولت های نهم و دهم بیش از 4 مرتبه در دیدار با مسئولان کابینه به آن اشاره مستقیم داشته اند.

 
 اما در دولت کنونی، به نظر می رسد که روزنامه ایران رسالت اطلاع رسانی خود را عملاً به یکسو نهاده و همانند یک واحد آتش تهیه مشغول دشمنی با منتقدان سیاستهای غلط دولت است.

نکته جالبی که در رفتارهای روزنامه ایران ومدیریت این روزنامه وجود دارد حاکی از آن است که آنان در رفتارهای خود علیه تمام منتقدان، دشمنان و حتی دوستان سابق دولت، گویا قصد همراهی با هیچکسی را ندارند و برای مثال همه رسانه های تأثیرگذار کشور را در لیست مخالفان خود جای داده و با تمام توان به اجرای آتش علیه آنها مشغول اند.

این روزنامه در شماره 5079 خود، در گزارشی با عنوان "سیاه نمایی زنجیره ای علیه دولت" به زعم خود اقدام به متهم کردن رسانه هایی مثل تهران امروز، خبرگزاری مهر، سایت خبری جهان، روزنامه ملت ما و روزنامه های آرمان روابط عمومی و اعتماد که مشی اصلاح طلبی دارند، کرد.

این در حالی است که تاکنون خبرگزاری فارس، سایت الف، روزنامه مردمسالاری، سایت خبرآنلاین، روزنامه شرق، روزنامه جوان و ... مورد انتقادات تند روزنامه ایران قرار گرفتند و اصولاً هیچ رسانه اصولگرا و اصلاح طلبی نیست که از تیغ تند هتاکی ها و ناسزاگویی های این روزنامه در امان مانده باشند.

ایران درباره خبرگزاری مهر نیز ضمن انتخاب میان تیتر بی ادبانه "خبرگزاری بی مهر"!، به انتقادات رسانه ای این خبرگزاری از دولت اشاره می کند و اینطور می نویسد:
"و اما خبرگزاری مهر که تحت مدیریت سازمان تبلیغات اسلامی است (نزدیک به قالیباف) نیز موضوعاتی چون استیضاح وزیر کار، نامه‌نگاری‌های سران قوا، حکم ملک‌زاده، موضوعات مختلف حول جریان موهوم انحرافی، اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها و... را از جمله محورهای تخریبی خود علیه دولت قرار داده است.
... از جمله تیترهای بی‌شماری هستند که بر ادعای بی‌مهر‌ی‌های این رسانه‌ها مهر تأیید می‌زنند!"

ایران در گزارش یاد شده درباره روزنامه ملت ما نیز با تأکید بر اینکه ملت ما ادبیات ملایمی! دارد نوشته است:
"روزنامه «ملت ما» نیز که نسبش می‌رسد به محسن رضایی و جبهه ایستادگی البته با ادبیات ملایم تری دولت را می‌نوازد. این روزنامه به نسبت دیگر همراهانش در خط تخریبی دولت، بیشتر پیگیر موضوع استیضاح وزیر کار بوده است و در یک هفته، دو تیتر صفحه اول خود را به این موضوع اختصاص داده است. این روزنامه ابتدا با عنوان «حکمیتی که ناکام ماند» منتفی شدن استیضاح وزیر کار را بررسی می‌کند و در روزهای آتی با انتشار اطلاعیه تعدادی از نمایندگان با تیتر «وزیر کار در ابتدای مجلس نهم استیضاح می‌شود» این خط را دنبال می‌کند."
در ادامه گزارش ایران درباره ملت ما با اشاره به برخی تیترهای انتخاب شده توسط ملت ما آمده است:
" این روزنامه در این بازه زمانی نیز با انتخاب تیترهایی چون ... و یا انتشار مصاحبه محمدرضا باهنر که در پاسخ به این سؤال که بیم آن می‌رود که عمر این دولت کوتاه‌تر باشد و تا پایان چهار سال به پایان نرسد، می‌گوید: «ان‌شاءالله دولت به سلامتی به پایان برسد»، سعی کرده نشان دهد که چیزی از همفکرانش در راه تخریب دولت کم ندارد!"

روزنامه دولت در این گزارش تقریبا به تمامی چهره های تأثیرگذار سیاسی کشور اعم از شهردار تهران، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، نایب رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس، رئیس مرکز پژوهش های مجلس، دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت رئیسه مجلس تاخته است و این در حالی است که باید درج میان تیترهای نامودبانه و استهزاءگونه این روزنامه علیه چهره ها و رسانه های یاد شده را نیز به این درّندگی رسانه ای افزود.

*نگاهی به روزمرّگی های روزنامه ایران در دوران جوانفکر

حملات روزنامه دولتی ایران به رسانه ها و چهره های کشور البته فقط منوط به گزارش شماره 5079 این روزنامه هم نیست.

این جمله را بخوانید:
" باخبر شدیم که سایت خبری فارس! که چند وقتی است خط مقدم حملات علیه دولت را به خبرگزاری مهر واگذار کرده و ظاهراً در این بین حتی برخی نیروها و اعضایش را نیز به این خبرگزاری فرستاده روز گذشته به نقل از افراد وابسته به ضدانقلاب! مدعی شد..."
این جمله را روزنامه ایران در یکی از خبرهای تخریبی هر روزه خود علیه خبرگزاری های کشور، در هفته های گذشته منتشر کرده است.

در یکی دیگر از شماره های سابق روزنامه ایران و در خبری دیگر که طبق معمول علیه رسانه های منتقد دولت منتشر شده است نیز می خوانیم:
" در حالی که از چندی پیش تغییرات خاص و محسوسی در خبرگزاری مهر آغاز شده است، اخبار رسیده حکایت از حضور تیم رسانه‌ای علیرضا زاکانی در این رسانه وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی دارد! ... ظاهراً در اختیار داشتن 2 سایت خبری، یک هفته‌نامه و یک روزنامه جهت تحقق سیاست‌های رسانه‌ای تیم فوق کفایت نمی‌کرد و به همین دلیل برخی از چهره‌های شاخص رسانه‌ای این جریان با حضور در جایگاه‌های مهم خبرگزاری مهر از جمله اداره کل اخبار داخلی، تلاش کرده‌اند جهت‌دهی این رسانه را نیز به سمت تمایلات خود بکشانند!"

این در حالی است که در کنار این همه هجمه علیه تمام رسانه های کشور آنهم از سوی روزنامه ای که به عنوان ارگان دولت، از سوی مشاور رئیس جمهور اداره می شود؛ باید ادبیات اصلاح طلبانه و استفاده از لغاتی که به عنوان میراث اصلاح طلبان بر زبان برخی از اطرافیان رئیس جمهور جاری می شوند را نیز افزود.

*ترویج عقاید حلقه انحراف در کنار هجمه علیه منتقدان دولت

روزنامه ایران که همواره در خبرها و نوشته هایش حلقه مشهور انحرافی را جریان موهوم یا جریان جعلی انحرافی ! می خواند در انتشاراخبار برگزاری دادگاه پرونده فساد بزرگ مالی اقدام به  سانسوری عجیب و سوال برانگیز کرد و آن هم حذف اعترافات یکی از متهمان - مدیرعامل شرکت تراورس- درباره نقش چهره های شاخص جریان انحرافی در این پرونده بود.

متهم یادشده در اعترافاتش از جلسات مه آفرید امیر خسروی - متهم ردیف اول پرونده فساد 3هزار میلیارد تومانی - با چهره مشهور حلقه انحرافی در هتل لاله تهران و نهاد ریاست جمهوری و مذاکره برای دو طبقه کردن بزرگراه رامسر به نور و بده بستان های اقصادی پرده برداشته بود. روزنامه ایران اما بدون هیچ توضیحی این اعترافات را به تیغ سانسور سپرد و این سوال را برای  افکار عمومی باقی گذاشت که چه رابطه ای میان موهوم و جعلی خواندن جریان انحرافی با این نوع سانسورها وجود دارد!؟ 

ضمن آنکه روزنامه یاد شده در کنار مشی تخریبی که علیه همه در دستور کار قرار داده است برای ترویج عقاید انحرافی چهره جنجالی دولت و تفکرات انحرافی سایر نزدیکان رئیس جمهور نیز اهتمام خاصّی از خود نشان می دهد. اهتمامی که همواره در مقولاتی مثل انتشار یادداشت یک خواننده زن، مخالفت با طرح تفکیک جنسیتی در میان مجریان سیما، انتشار ویژه نامه انحرافی خاتون در هجمه علیه حجاب، انتشار دفاعیات از اعمال مثل نامه نگاری رئیس جمهور به رئیس هیئت حل اختلاف پیرامون مصوبه مجلس، انتشار نظرات یک عضو جبهه پایداری در توهین به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و غیره بارها و بارها جلوه گر شده است.

و البته شخصیت پرحاشیه اداره کننده روزنامه ایران  که همواره در مسائلی مثل تأکید بر تقسیم کردن دستورات رهبری به مولوی و ارشادی!، تعریف آنچنانی از خاتمی در زمان دولت اصلاحات، اتهام زنی به منتقدان دولت و البته افتضاح رسانه ای در ماجرای عزل و ابقای وزیر اطلاعات بروز و ظهور فراوانی دارد نیز وقتی در کنار تمام این مولفه ها قرار می گیرد،همه را به این نتیجه می رساند که افزودن بر حاشیه های پیرامون دولت توسط روزنامه مذکور همچنان به عنوان یک هدف خواسته شده پیگیری می شود که البته مشخص هم نیست فرجام آن چه باشد؟!

فرجامی که البته آغاز اجرای حکم حبس جوانفکر به دلیل تخلفاتی که انجام داده است، در آینده نزدیک، نقطه تأثیر مهمی در آن خواهد بود


در ابتدا باید این توهین رو به آقا صاحب الزمان تسلیت بگم آجرک الله آقا آجرک الله

در دوران تمدن جدید و عصر اطلاعات و تکنولوژی که بشر جلوه هایی از "اعلا علیین" خود را به آفرینش رسانده است، ظهور حفره های سیاه "اسفل السافلین" توهین به مقدسات، غم انگیزترین تجربه های معاصر است. آغاز این عصر، دو جنگ عالم سوز با جنایتی عظیم علیه بشریت را به چشم دیده و اینک دو سه دهه است که جنایت علیه معنویت را تقریر می کند. یک روز توهین به ساحت قرآن کریم، یک روز اسائه ادب به محضر پیامبر رحمت (ص) و اینک جسارت به آل علی (علیهم السلام).

http://media.afsaran.ir/iLGPEf.jpg

غرب دو چهره دارد: توسعه یافته و در بربریت مانده. غرب توسعه یافته خود میراث بشری است که اسلام و ایران هم در آن نقش داشته اند. این غرب، گرچه با تناقضات عدیده ای مواجه است و تاریخی از استعمار و تحقیر نسبت به دیگران را در کارنامه دارد، اما در میان خود تا حد زیادی درب های آزادی را باز و درب های آنارشی را بسته است.

http://media.afsaran.ir/iLY6Z3.jpg

تلاش کرده، زشتی تحمیل را بفهمد و صدای شکستن استخوان های آزادیخواهان و استقلال طلبان و دانشمندان و هنرمندان خود را در زیر تازیانه های تحجر فراموش نکند. ارزش خلاقیت، انعطاف و شفافیت را می داند. تحقیر، تعرض و توهین را می شناسد و در نظام حقوقی خود سختگیرانه ترین مجازات را برای تعرض به حریم حقوقی و خصوصی افراد ترسیم کرده است. میراٍث فرهنگی را به رسمیت می شناسد و تلاش داشته آنچه را در تاریخ خود از آن برخوردار نیست از اقصای عالم در موزه های خود فراهم آورد و به دقت محفوظ دارد. ارزش همزیستی فرهنگ ها را که لازمه ی آن احترام به ارزش های معنوی ملتهاست می داند و تلاش مضاعفی داشته است تا هاضمه ای قوی نه تنها از تحمل بلکه از تکریم شرق در غرب را به تصویر کشد و افتخار خود را چند فرهنگی بودن بنامد و البته حتی اگر بعضا به خدا باور نداشته، عاقلانه منافع خود را در دل این همه دیده است.

http://www.681.ir/wp-content/uploads/2012/05/marg2.jpg

به یاد می آورم که در سال 1378 کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل به عنوان نمادی از احترام به عقاید و باورهای ایرانیان و البته سمبل مدارا و عطوفت و حقوق بشر چگونه مضمونی از نامه ی امام علی (ع) به مالک اشتر را با افتخار قرائت می کرد.

http://www.681.ir/wp-content/uploads/2012/05/marg.jpg

"اى مالک، ... و چون نیکوکاران را از سخنانى که خدا به زبانشان جارى مى فرماید مى توان شناخت، پس باید بهترین اندوخته تو، رفتار و کردار خداپسندانه و شایسته ات باشد، و بر هوا و خواهش خویش، مقتدر و مسلط باش، و نفس خویشتن را از آنچه برایت روا و حلال نیست، سخت بدور دار، .... و همواره دلت را از مهر رعیت آگنده و با لطف و محبت ورزیدن به آنها مالامال نما، و با آنان به مهربانى بیامیز، ... زیرا آنان دو دسته اند: یا با تو برادر دینیند یا در آفرینش مانند تو مى باشند، ...."

http://s2.picofile.com/file/7350225371/shahin_najafi_3333.jpg اما آتش شرم سیاه توهین به مقدسات ادیان که از غرب زبانه می‌کشد و مدتی است وجه جدیدی به خود گرفته است، مربوط به چهره ی دیگر غرب است. همان که جنگ و خشونت و نفرت را صادر می کند و مفهوم تمدن را با تسلط اشتباه گرفته است و بشر را خارج از مرزهای غرب تنها حیوان ناطق می بیند. اینان همان دسته از غربیان یا غرب نشینانی هستند که دچار فروپاشی معنوی و اخلاقی شده و جهان را از سرعت انحطاط خود به تعجب واداشته اند، اما با برنامه ریزی و توفق بر بسیاری از گلوگا ه های سیاسی و رسانه ای توانسته اند دست بالا را در معادلات فرهنگی و سیاسی جهان داشته و بقای خود را در شکستن هنجار های دیگران و عرفی ساختن ناهنجار های خود تداوم بخشند و البته به نام مظلوم آزادی و منشور حقوق بشر کار خود را پیش برده اند. بی تردید تعرض به ارزش های معنوی و الهی مسلمانان نیز که مورد احترام و تکریم همه ی ادیان است، ساخته و پرداخته ی همین جریان هنجار شکن اما با برنامه است و بسیاری از توهین کنندگان سیاه بخت، بازیچه ای بیش نیستند. براستی اگر ارزشهای اخلاقی و معنوی ادیان توحیدی در جهان پای برجا و حاکم بماند، و انسان تعهد به معنویت، حریت و دانایی را اساس و اصل بداند، جریان هنجار شکن جهانی بقا و دوام خود را چگونه تضمین و سلطه ی خود را بر خداباوران و منابع آنان تحمیل خواهد کرد؟

http://up.persianv.com/images/bod63dsc01w0bszbm9a8.jpg

اینان بیست و اندی سال پیش که با تداوم انقلاب و اشاعه ارزشهای امام خمینی (ره) ، رویش دوباره ی ارزش های اسلام را در جهان حتمی می دیدند، شخصیت پیامبر اکرم (ص) را نشانه رفتند تا به زعم غلط خود با تخریب چهره ی ملکوتی ایشان، باورهای جوانان مسلمان را ازریشه خشکانده و پیوندشان به آن روح عظیم و آموزه های حیات بخش و ابدی اش را قطع کنند.

http://www.zitova.com/gallery/images/145/1_EMAM-HADI-WEB1.jpg

محاسبه ی آنان از واکنش جهان اسلام سطحی و ناشیانه بود و در نتیجه صفی واحد از مسلمانان به رهبری امام خمینی (ره) سازمان یافت، به گونه ای که لندن شاهد بزرگترین راهپیمایی مسلمانان در تاریخ معاصر اروپا بود.

http://karamad.info/wp-content/uploads/2011/06/emamhadi313.jpg

در پی وقایع تروریستی یازدهم سپتامبر نیویورک و هفتم جولای لندن و فضای رسانه ای، سیاسی و عاطفی سنگین پس از آن جنایت کور، طراحان فرصت را برای تعرض مجدد به اسلام فراهم دیدند و این بار قرآن و پیامبر (ص) به عنوان عالی ترین مقدسات مسلمین به شکلی متناوب مورد تعدی قرار گرفت. به رغم فضای نامناسب سیاسی پس از یازده سپتامبر ، جنگ های تحمیلی منطقه ای و احاطه ی کم سابقه ی رسانه های غربی که بخش بزرگی از مسلمانان را تا حدی به انفعال کشانده بود، این بار نیز واکنش مسلمانان جدی و یک دست بود. جریان هنجار شکن غرب نتوانست علی رغم توهین های پی در پی، موضوع را برای مسلمانان عادی سازی کرده و همچون بسیاری دیگر از ناهنجارهای عرفی شده ی خود، عرفی سازی کند.

http://img4up.com/up2/00868171493084070794.jpg

دوران اخیر، دوران طلایی شیعیان است. ایران، عراق، لبنان، بحرین، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، قطیف، یمن ، مصر و حتی قلب اروپا و آمریکا، نمونه هایی از شکوفایی رو به رشد شیعیان را به تصویر کشیده اند. شیعیان در سده های اخیر هرگز به چنین مرتبه ای نرسیده بوده اند. قدرت اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، علمی و رسانه ای شیعیان به همراه منطق، پویایی و زنده بودن این مذهب، شرایط جدیدی پدید آورده و شیعه را به موتور محرکه ی اسلام تبدیل ساخته است. لذا قابل درک است که چرا به ناگاه نماد های تشیع این چنین وسیع و بی محابا هدف قرار می گیرد. از یک سو طراحان بر این باورند که تمرکز بر بخشی از مقدسات مذهبی شیعیان به جای تمرکز بر مقدساتی مثل قرآن کریم و پیامبر (ص) که مورد اتفاق مسلمانان است، سبب نوعی شکاف در میان مسلمین شده و با نظاره گری احتمالی بخش بزرگی از اهل تسنن، صرفا شیعیان وادار به واکنش خواهند شد و زمینه ی بهتری برای هنجار شکنی خواهد بود. از سوی دیگر ، یکی از ناشناخته ترین و مظلوم ترین امامان شیعه یعنی حضرت امام علی نقی (ع) را از مدت ها پیش هدف گرفته اند تا با سوء استفاده از کم اطلاعی برخی مخاطبان حتی واکنش شیعیان را نیز به حداقل برسانند.

http://aqeedah.ir/data/media/73/imam-hadi-03.jpg

روشن است که آنان نمی توانستند از امام حسین (ع) یا حضرت زهرای اطهر (س) و یا امام علی (ع) آغاز کنند. طبیعتا دامنه ی واکنش بسیار فراتر بوده و طراحان به مقصود پیشروی تدریجی خود نائل نمی شدند. آنان بر این باورند که اگر پیش بینی شان درست باشد و توهین به یکی از امامان شیعه عادی سازی شود، زمینه به تدریج برای تعریض به مقدسات دیگر شیعه نیز فراهم خواهد شد و در این صورت شیعه در ابتدای دوران طلایی اخیر خود، از درون مواجه با فرسودگی و کم باوری و تردید جوانانش خواهد بود. در این میان البته باید هشیار بود که سوی دیگر نظر طراحان نیز تمرکز بر کیفیت و حدود واکنش شیعیان است تا در دوره ای که طالبان و القاعده نماد های بی قاعدگی، بی منطقی و بی مرزی معرفی شده اند با ترفند های رسانه ای و بزرگنمایی برخی حواشی، عمق استدلال و منطق قوی شیعه را به سخره بگیرند و شیعه را طالبان جدید معرفی کنند.

http://pic.taktarh.com/images/ydznachfgqxmm7zrxci7.jpg
تاکنون واکنش های جدی و هشدار دهنده ای در ایران از سوی مراجع عظام و دلسوزان تشیع فارغ از هرگونه گرایش سیاسی صورت گرفته است. این سطح البته طبیعتا قابل پیش بینی ترین واکنش شیعیان بوده است. در سطوح و عرصه های دیگر فرهنگی برای پیشگیری از توهین به مقدسات و نفی فرهنگ اهانت و تمسخر چه تدبیری اندیشه شده و تا چه اندازه عمومیت یافته است؟

تا چه اندازه شیعیان دیگر کشورهای جهان نسبت به حساسیت موضوع وقوف یافته اند؟ دیگر مسلمانان چطور؟ تا چه میزان به تولید محتوا و پاسخ و استدلال از منابع غنی شیعه پرداخته و از فرصت ها بهره گیری شده است تا هم شناخت گسترده تری از مقدسات دینی فراهم شده و هم کم اطلاعان به تور طراحان گرفتار نشوند؟ براستی چرا باید بسیاری از امامان معصوم ما (ع) که اهل بیت پیامبرند، همچنان ناشناخته بمانند ؟ در این مسیر از گروه ها، رسانه ها و جوانان عزیز انتظار می رود که در صیانت از حقیقت زنده و پویای اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و میراث معنوی شیعه، سهم فرهنگی خود را نادیده نگیرند و مقهور و تسلیم هنجارسازی تحمیلی و مجازی اقلیت دین زدای حهانی نشوند و از هر فرصت واقعی و مجازی با شیوا ترین و متعالی ترین بیان برای یادآوری ارزشهای متعالی توحیدی و انسانی که در معارف حقه ی اهل بیت (علیهم السلام) است، بهره گیرند و مراقب باشند در دام توجیهات منفعلانه یا سیاسی گرفتار نشوند. اهانت اهانت است و گرایش سیاسی افراد نباید تاثیری در محکومیت اهانت بگذارد. کسی را هم نمی توان و نباید به دلیل سیاسی از مشارکت در دفاع از حقیقت بازداشت. پیروی ائمه هدی (ع) ملک طلق کسی نیست که دفاع از حریمشان مختص فرد خاصی باشد. این وظیفه ای همگانی است و باید با دقت و هوشمندی همین تهدیدات را به فرصتی برای معرفی مکارم امامان معصوم (علیهم السلام) و حقانیت شیعه تبدیل کرد.
طراحان به آسانی از مسیر خود بازنخواهند گشت و هنجار شکنی و تزریق بی غیرتی دینی را برنامه ی مداوم خود خواهند داشت. فردا از در دیگری وارد خواهند شد. باید با بیداری و پیش بینی به نگرش، منطق و قاعده ای که بهترین و جامعترین پاسخ را دریافت کند، رسید. شیعیان نیازمند همدلی، تبادل نظر و همفکری و هم افزایی بیشترند. بر ساحت مبارک ائمه (علیهم السلام ) غباری نخواهد نشست، اما این صحنه ها، صحنه های آزمایش شیعه بودن است که عبور موفق و متین از آن توفیق می خواهد. از دولت های اسلامی و دولتمردان شیعی نیز انتظار می رود که اقدامات لازم برای حقوقی ساختن حفظ حریم میراث معنوی ادیان به ویژه محمد (ص) و آل محمد (علیهم اسلام) را در سازمان های بین المللی کاروِیژه ی خود قرار دهند تا هر کس به خود اجازه ندهد با جنایت علیه معنویت، دل میلیونها انسان را به درد آورده و همزیستی مسالمت آمیز فرهنگ ها را به سخره گیرد. باید جهانیان بدانند، شیعه قربانی منطقی است که در حرم شریف عسگریین (ع) آن جنایت عظیم را مرتکب شد . اینک آن روی سکه ی همان منطق، در پشت این توهین ها نیز نهفته است، گرچه صرفا در لابلای زرورقی از مدرنیسم خود را پیجیده است. این نیز تروریزم است اما از نوع مجازیش. در نقطه ی مقابل، منطق امامان معصوم شیعه (ع) قرار دارد که منطقی جهانی و بی بدیل است و اگر چنان که هست، همت به شناخت و بیان آن بندیم و در دامن حاشیه ها گرفتار نشویم به عنوان مطمئن ترین پناه گاه معنوی، امید همگان خواهد بود و وهن کنندگان ناچیز را در هاضمه ی منطق استوار خود هضم خواهد کرد. و نهایتا در همه حال فراموش نکنیم که به عنوان پیروان و مدافعان آل محمد (ص) و علی (ع) همواره در برابر این پرسش بزرگ قرار خواهیم داشت که سیره ی ائمه ی هدی (ع) که خود را مفتخر به پیروی از آنان می دانیم و به حق به دفاع از حریم آنان بر خاسته ایم، اساسا تا چه اندازه در جامعه ، اندیشه و رفتار بزرگ و کوچک خود ما متجلی و محقق شده است؟ به هوش باشیم که حمایت لفظی از مقدسات و عدم پیروی از مکارم آنان، خود تحمیل مظلومیتی مضاعف به آن نمادهای حقیقت است


به نام خدا و با یاد مرحوم ناصر حجازی شرحی در حد توان بر این بازی می نویسم

لیگ قهرمانان آسیا- 2012

دور ششم مرحله گروهی- گروه  D

الشباب امارات- پرسپولیس (نتیجه بازی رفت: 6-1 پرسپولیس)

http://www.arteshesorkh.com/files/images/gallery/eamon-60337.jpg

سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه 1391- ساعت 20:30- ورزشگاه آل‌مکتوم دوبی

اخطار: سامان آقازمانی

http://www.arteshesorkh.com/files/images/gallery/Gholam_79482.jpg

پرسپولیس ایران: اسمیر آودوکیچ- شیث رضایی- رضا نورمحمدی- مهرداد پولادی (82- حسین بادامکی)- حمید علی‌عسگر- سامان آقازمانی (33- ابراهیم شکوری)- علی کریمی- محمد نوری- ایمون زاید- غلامرضا رضایی- جواد کاظمیان

شرح بازی:تیم پرسپولیس بعد از شکست خانگی مقابل الهلال و از دست دادن صدرنشینی گروه چهارم رقابت‌ها برای انجام آخرین بازی این مرحله راهی امارات شد تا با تیمی روبه‌رو شود که در بازی رفت سنگین‌ترین شکست را با نتیجه 1-6 مقابل پرسپولیس متحمل شده بود. پرسپولیسی‌ها که با کسب یک تساوی هم صعودشان را از این گروه مسجل می‌کردند با انگیزه بالا و با توپ پر به میدان آمدند و شمایل این تیم در دقایق ابتدایی کاملا متفاوت با تیم بی‌انگیزه بازی‌های اخیر بود.

http://www.arteshesorkh.com/files/images/gallery/GHolam-84173.jpg

نیمه اول:پرسپولیس بازی را پرانرژی و هجومی آغاز کرد و در همان 5دقیقه اول دروازه حریف را به خطر انداخت که پاس کریمی با ضربه سر به ایمون زاید نرسید. اما برخلاف جریان بازی و در حالی که سرخپوشان هجومی‌تر از حریف سفیدپوش خود بازی می‌کردند یک ضربه ایستگاهی در فاصله 30متری دروازه پرسپولیس نصیب بازیکنان الشباب شد تا عیسی محمد با شوتی سرکش دروازه پرسپولیس را باز کند. روی این شوت که پس از برخورد به مدافعان پرسپولیس تغییر جهت داده بود آودوکیچ نتوانست واکنش مناسبی داشته باشد.

http://www.arteshesorkh.com/files/images/gallery/asl-3-66877.jpg

بعد از این گل پرسپولیسی‌ها که فرصت صعود را هم از دست رفته می‌دیدند به حملات خود شدت بخشیدند چنان که در دقیقه 12 می‌توانستند توسط ایمون زاید بازی را به تساوی بکشند اما زاید پاس به جلوی عالی رضایی را با بغل پا به بالای دروازه حریف فرستاد. حملات پرسپولیس با فرارهای رضایی و کاظمیان از دو جناح در دقایق بعدی همچنان ادامه داشت و این دو سعی داشتند با رساندن توپ به ایمون زاید او را صاحب موقعیت گلزنی کنند.

http://www.arteshesorkh.com/files/images/gallery/aliasgar-66329.jpg

سامان آقازمانی که بعد از چند بازی دوباره در پست هافبک دفاعی برای پرسپولیس به میدان رفته بود با خطاهای خطرناک خود در همان 25 دقیقه ابتدایی یک کارت زرد گرفت و هر لحظه ممکن بود با گرفتن کارت دوم پرسپولیس را 10نفره کند. به همین دلیل دنیزلی او را در دقیقه 33 تعویض کرد و ابراهیم شکوری را به جای او به میدان فرستاد تا از این دقیقه به بعد شکوری در جناح چپ و پولادی در هافبک دفاعی بازی کنند. حملات پرسپولیس بالاخره در دقیقه42 نتیجه داد و ایمون زاید بازی را به تساوی کشاند تا نیمه اول با نتیجه 1-1 به پایان برسد.

نیمه دوم:

http://www.arteshesorkh.com/files/images/gallery/123-71497.jpg

با شروع نیمه ی دوم و با توجه به نیاز مبرم پرسپولیس برای پیروزی در این دیدار، حملات این تیم از همان ابتدا و با بازی گردانی کریمی پی ریزی شد تا در نهایت با تیزهوشی غلام رضایی، خطایی پشت محوطه ی جریمه ی الشباب نصیب سرخ پوشان شود تا مهرداد پولادی با ضربه ای زیبا در دقیقه ی 50 گل دوم پرسپولیس را به ثمر برساند.

ایمون زاید در دقیقه ی 56 هم با یک توپ ربایی که هم تیمی هایش بدست او سپرده بودند می تواسنت خودش را دو گله و پرسپولیس را سه گله کند که توپش به تیرک دروازه برخورد کرد. زاید همچنین یک موقعیت خوب دیگر را در دقیقه ی 68 با پاس زیبای رضایی از دست داد

حسین بادامکی در دقیقه ی 82 به جای پولادی به میدان آمد و توانست با حرکتی زیبا و انفرادی در دقیقه ی 89 اولین گل خود را در بازی‌های آسیایی برای سرخپوشان ایران به ثمر برساند تا بازی با همین نتیجه به پایان برسد.

حالا پرسپولیس با یک بازی بیشتر صدرنشین گروه خود است و باید ببیند باز هم اتحاد عرب‌ها(!) به کمک‌شان می‌آید و پرسپولیس را به جده عربستان می فرستد یا از طریق یک بازی جوانمردانه فوتبال، پرسپولیس می‌تواند در تهران میزبانی را تجربه کند.

شرح گل‌ها:

1-0 الشباب؛ دقیقه 6: روی یک ضربه ایستگاهی در فاصله 30 متری دروازه پرسپولیس، عیسی محمد شوت سرکشی را روانه دروازه پرسپولیس کرد که توپ با برخورد به مدافعان پرسپولیس تغییر جهت داد و وارد دروازه آودوکیچ شد.

1-1 پرسپولیس؛ دقیقه 42: غلامرضا رضایی در گوشه محوطه جریمه مدافعان الشباب را به هم ریخت و علی کریمی را صاحب توپ کرد. سانتر کریمی با ضربه سر ایمون زاید از بالای دستان دروازه‌بان حریف به تور دروازه رسید.

2-1 پرسپولیس: مهرداد پولادی با استفاده از ضربه ی ایستگاهی که پشت محوطه جریمه نصیبش شده بود با تیزهوشی خود، توپ را به گوشه دروازه الشباب چسباند.

3-1 پرسپولیس: حسین بادامکی پس از 7 دقیقه از ورودش به زمین، با حرکتی انفرادی از جناح راست توانست گل سوم تیم را به ثمر برساند

بهترین بازیکن:

با تمجید از علی کریمی ، مهرداد پولادی با دوندگی خود و گلزنی در این دیدار نقش موثری را جهت پیروزی در این دیدار داشت.

اتفاق ویژه:

1) شاید برای اولین بار بود که تقریبا تمام تماشاگران بازی را هواداران تیم میهمان تشکیل می‌دادند.

2) تعویض سامان آقازمانی در دقیقه 33 از نکات جالب توجه این دیدار بود.

اتفاق فوق‌ویژه: 

علیرضا علیفر گزارشگر این بازی با انتقاد شدید از شیوه بازی و تاکتیک مصطفی دنیزلی بخصوص در مورد خط دفاعی بارها خاطرنشان کرد که تاکتیک‌های دنیزلی هر چقدر در حمله موثر است در دفاع موفقیتی را به همراه ندارد. حتی پس از تعویض پولادی با بادامکی، انتقاد علیفر از این تعویض به آسمان رفت که چرا دنیزلی از مهاجمانش کم نکرده است. البته پس از به ثمر رسیدن گل سوم پرسپولیس توسط بازیکن تعویضی دنیزلی، علیفر در مورد تعویض خوب آقامصطفی صحبت خاصی نداشت!


 در حالی که مدیرعامل باشگاه استقلال عصر روز گذشته جباری را اغتشاشگر خوانده بود، شب گذشته و در چرخشی عجیب حق را به بازیکن حاشیه‌ساز تیمش داد.

 

هر وقت در استقلال از حاشیه خبری می‌شود، می‌توان رد پای مجتبی جباری را در آن دید؛ بازیکنی که اگر چه ظاهر آرامی دارد اما در چند سال اخیر عامل بسیاری از حاشیه‌ها بوده است.

هنوز فراموش نکرده‌ایم روزی را که مجتبی جباری چه حرف‌هایی علیه مدیریت باشگاه به زبان آورد. هنوز از یادمان نرفته انتقادهای تند و تیز شماره 8 استقلال از پرویز مظلومی را؛ آنجایی که گفت این مربی فقط تماشا می‌کند و کار خاصی انجام نمی‌دهد.

 هنوز به یاد داریم که چگونه جباری برای باشگاه خط و نشان کشید و گفت که اگر کرار در این تیم باشد، یک دقیقه هم برای استقلال بازی نمی‌کند؛ اتفاقی که باعث جدایی کرار شد. شاید نیاز به گفتن نباشد که این بازیکن در زمان مربیگری قلعه نویی نیز چه حاشیه‌هایی به وجود آورد و چه کارهایی کرد.

دیروز اما جباری چشمه دیگری از توانایی‌اش در به حاشیه بردن تیم را نشان داد. او یک تنه و البته با هماهنگی و همکاری سایر بازیکنان تعطیلی تمرین استقلال را کلید زد و در نقش کارگردان به خوبی این کار را انجام داد. بازیکنان استقلال هم بازیگران خوبی بودند و جباری را همراهی کردند.

این اتفاق در حالی رخ داد که استقلال چهارشنبه هفته جاری در آخرین دیدار لیگ قهرمانان به مصاف نسف قارشی ازبکستان می‌رود که بازی حساسی برای آبی‌ها محسوب می‌شود.

جباری به بهانه مشکلات مالی تمرین استقلال را تعطیل کرد تا علی فتح‌الله‌زاده شاکی‌تر از گذشته علیه هافبک تیمش موضع بگیرد.

فتح‌الله‌زاده ساعت 16:05 روز گذشته در گفت‌وگو با فارس گفته بود: کاسه صبر من لبریز شده است. مجتبی جباری که عامل تعطیلی تمرین استقلال بود را به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال معرفی کردیم و با توجه به اغتشاشی که او انجام داده احتمال دارد چند سال محروم شود.

وی ادامه داده بود: واقعاً تعجب می‌کنم؛ جباری در حالی امروز تمرین را به هم ریخته که امسال همه پولش را دریافت کرده و طلب سال گذشته‌اش را هم گرفته و فقط  170میلیون تومان از زمان واعظ‌ آشتیانی باقی مانده است. از بس که لی‌لی به لالای جباری گذاشته‌ایم هر تصمیمی که دلش می‌خواهد می‌گیرد. باشگاه هم او را جریمه سنگینی خواهد کرد.

فتح‌الله‌زاده در خصوص اینکه شاید بهتر بود باشگاه استقلال پیش از این برخوردهای محکم‌تری با این بازیکن انجام می‌داد خاطرنشان کرد: می‌گفتیم او جوان است و خواستیم از او حمایت کنیم. جباری برای باشگاه تعیین تکلیف می‌کند و می‌گوید مربی‌تان خوب نیست یا توپ‌ها به درد نمی‌خورد. انگار او نمی‌داند که این توپ‌ها را AFC به ما داده است. اصلاً انتظار نداشتم که او امروز چنین کاری کند.

ساعتی بعد مجتبی جباری که عادت دارد پس از حاشیه سازی عذرخواهی کند و یا کارش را توجیه کند در مصاحبه‌ای گفت که منظورش فتح‌الله‌زاده نبوده و خطاب او افراد دیگری هستند که کاری نمی‌کنند.

همین مصاحبه کافی بود تا فتح‌الله‌زاده در چرخشی 180 درجه‌ای حرف‌های خودش را زیر سؤال ببرد. مدیرعامل باشگاه استقلال شب گذشته در گفت‌وگو با برنامه ورزش از نگاه 2 با اشاره به مصاحبه‌اش با یکی دیگر از رسانه‌ها گفت: من نگفتم جباری دو سال محروم می‌شود بلکه گفتم برای بازیکنی که تیم را به اغتشاش می‌کشد، یک تا دو سال جریمه در نظر می‌گیرند اما جباری شامل حال این موضوع نمی‌شود.

فتح‌الله‌زاده که گویی مصاحبه جباری به مذاقش خوش آمده بود، اینگونه حرف‌هایش را ادامه داد: می‌خواهیم برخورد پدرانه داشته باشیم. حرف‌های جباری درست و منطقی است اما سپاهان که قهرمان شده یا پرسپولیس هیچ کدام از آنها پول بازیکنانشان را به صورت کامل نداده‌اند. چه زمانی در آخر فصل پول را تسویه می‌کنند؟ در خانواده از این اختلافات به وجود می‌آید. این اتفاقات عمدی و از روی کینه نیست و گاهی اوقات بچه‌ها از این کارها می‌کنند. جباری جریمه می‌شود اما مطمئنم در ازبکستان یار و یاور استقلال خواهد بود و با بازی غیرتمندانه‌اش کمک می‌کند تا این مشکل حل شود.

مدیرعامل باشگاه استقلال افزود: چون حرف‌های جباری منطقی است نباید زورگویی را سرلوحه کارمان قرار دهیم.وقتی بازیکنی حرف درست می‌زند نباید بگوییم نادرست می‌گویی. کار جباری خوب نبوده ولی حرفش درست بوده است.

به گزارش فارس مشابه چنین حرف‌ها و اتفاقاتی را پیش از این دیده‌ بودیم. جایی که جباری انتقاد می‌کرد و باشگاه استقلال می‌بخشید. ذهن فراموشکار ما هنوز فراموش نکرده که چگونه باشگاه استقلال پس از انتقادات تند جباری از مظلومی او را تنها یک جلسه محروم کرد تا شماره 8 به بازی با پرسپولیس برسد.

حرف‌های شب گذشته فتح‌الله‌زاده چنین ذهنیتی را به وجود می‌آورد که او و مجموعه باشگاه استقلال برای نتیجه گیری حتی حاضرند اصولشان و مسائل اخلاقی را زیر سؤال ببرند؛ آن دفعه در دربی و این بار برای آسیا.

حال سؤال این است که اگر جباری درباره فتح‌الله‌زاده آن صحبت‌ها را انجام نمی‌داد باز هم شاهد چرخش 180درجه‌ای مدیر عامل استقلال می‌بودیم؟ آیا اتفاقات گذشته برای باشگاه استقلال درس عبرت نشده است؟ آیا واقعا برخورد پدرانه با جباری جواب می‌دهد؟ آیا یک بازیکن حق دارد تمرین تیمش را تعطیل کند؟

چگونه است جباری بعدازظهر اغتشاشگر می‌شود و شب با معرفت؟ آقای فتح‌الله‌زاده این پارادوکس را چگونه بپذیریم؟قبول کنیم که مصاحبه جباری نقشی در تغییر صحبت‌های شما نداشته است؟ جباری باید چند بار یک اشتباه را تکرار کند تا برخوردی فراتر از برخورد پدرانه با او صورت گیرد؟ آیا کارها به معنی تایید بازیکن سالاری نیست؟

آقای فتح‌الله‌زاده! امروز امضای شما پای حاشیه‌سازی‌های جباری دیده می‌شود چرا که اگر از ابتدا برخورد درستی می‌کردید این اتفاق‌ها رخ نمی‌داد. مطمئن باشید دیری نمی‌گذرد که جباری بار دیگر استقلال را به حاشیه می‌کشاند. در این نکته شک نکنید؛ چرا که تاکنون شک کردید و ضربه‌اش را هم خوردید. البته که در این میان مظلومی هم نقش دارد که اگر او می‌خواست شاید با جباری پس از انتقادات تندش برخورد محکم‌تری صورت می‌گرفت.

چگونه است که جباری هر کاری می‌خواهد انجام دهد و هر وقت که اراده کند، می‌تواند استقلال را به هم بریزد؟ آیا این به خاطر برخوردهای گذشته فتح‌الله‌زاده و باشگاه استقلال نیست؟ آیا نباید پاسخ این سؤال را در جمله خود فتح‌الله‌زاده که روز گذشته به فارس گفته بود" از بس که لی‌لی به لالای جباری گذاشته‌ایم هر تصمیمی که می‌خواهد می‌گیرد" جستجو کنیم؟


شاید سیگار کشیدن بازیکنان نه چندان مطرح فوتبال به چشم نیاید اما استعمال دخانیات برای بازیکنانی که در سطح اول فوتبال جهان بازی می کنند همیشه به صدر اخبار روزنامه و رسانه ها تبدیل می شود.

بسیاری از کارشناسان معتقدند رابطه بین سیگار و بازیکنان فوتبال باید تا حد صفر محدود شود اما اعتیاد به سیگار عادتی نیست که ساده بتوان آن را کنار گذاشت.

وین بریج ملی پوش اسبق باشگاه منچسترسیتی یک سیگاری حرفه ای است

چرا بازیکنان فوتبال نباید سیگار بکشند؟
سیگار عملکرد ریه را به شدت تخریب می کند و این باعث کاهش محسوس استقامت بازیکنان می شود. نرسیدن اکسیژن لازم به ماهیچه منجر به خستگی زودهنگام آنها می شود.
سیگار همچنین باعث تنگی عروق و حتی مسدود شدن آنها می شود که این افزایش فشار خون را نیز در بر خواهد داشت. تنگی و انسداد عروق باز هم مانع رسیدن رسیدن جریان خون به ماهیچه و عضلات می شود و عملکرد آنها را مختل می کند.
افزایش مصدومیت ها نیز یکی دیگر از عواقب استعمال سیگار در بین بازیکنان است. وقتی عضلات، قلب و مغز اکسیژن کافی دریافت نکنند هوشیاری بازیکن کاهش می یابد و این ممکن است به تصمیمات اشتباه بازیکن در طول بازی منجر شود. 

بازیکنان سیگاری مشهور
لیست بسیار بلندی را می توان از بازیکنان پیشین و حال حاضر فوتبال جهان را می توان نام برد که در دوران بازی خود سیگار می کشیدند. در ادامه به تعدادی از مشهورترین این بازیکنان اشاره می کنیم:

 
دیمیتار برباتوف مهاجم بلغاری یونایتد در حال سیگار کشیدن

یوهان کرویف ستاره اسبق فوتبال هلند زمانی روزی 20 نخ سیگار می کشید اما در سال 1991 بعد از اینکه تحت عمل جراحی بایپس قلب قرار گرفت مجبور شد سیگار کشیدن را ترک کند. بعد از آن کرویف به کمپین مبارزه با دخانیات دپارتمان سلامت کاتالان پیوست.

سوکراتس اسطوره فوتبال برزیل که سال گذشته به دلیل بیماری گوارشی در گذشت یک سیگاری تمام عیار بود. او در دوران فوتبال خود روزی دو بسته سیگار می کشید. در پایان هم این سیگار کشیدن و مصرف بیش از اندازه مشروبات الکلی جان این فوتبالیست طبیب را گرفت.

روبرت پروسینچکی ستاره اسبق رئال مادرید، بارسلونا، پورتسموث و تیم ملی کرواسی که در سال 1991 با تیم ستاره سرخ بلگراد قهرمان اروپا شد در اوج دوران فوتبال خود روزی 40 نخ سیگار می کشید. گفته می شد او زمانی که در سال 2001 به پورتسموث پیوست این تعداد را به 20 نخ در روز کاهش داد. او هم اکنون سرمربی ستاره سرخ است.

 
جیانلوکا ویالی بعد از دوران فوتبال خود هم سیگار را ترک نکرد

جیانلوکا ویالی که در سمپدوریا چهره شد و بعد از آن به یوونتوس و چلسی پیوست در دوران فوتبال خود به طور مرتب سیگار می کشید. او که 60 بازی ملی برای تیم ملی ایتالیا انجام داده بعد از اینکه به عنوان مربی هدایت چلسی و واتفورد را هم بر عهده گرفت به سسیگار کشیدن ادامه داد.

فابین بارتز سنگربان اسبق تیم ملی فرانسه و باشگاه منچستریونایتد نیز در دوران بازی خود سیگار می کشید، این در حالی بود که حتی سرالکس فرگوسن هم این موضوع را می دانست.

 
سنگربان سیگاری و اسبق باشگاه منچستریونایتد و تیم ملی فرانسه

بارتز تنها عضو سیگاری تیم ملی فرانسه که قهرمان جام جهانی شد نبود. زین الدین زیدان ستاره تیم ملی فرانسه در این رقابتها که در سال 2002 عضو یک کمپین مبارزه با دخانیات شد قبل از دیدار نیمه نهایی جام جهانی 2006 مقابل پرتغال در حال سیگار کشیدن توسط عکاسان شکار شد. او که یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال جهان محسوب می شود و اکنون سمت مشاور باشگاه رئال مادرید را دارد هنوز سیگار می کشد.

 
زین الدین زیدان قبل از دیدار فرانسه مقابل پرتغال در جام جهانی 2006 مشغول سیگار کشیدن

در بین بازیکنان مشهور حال حاضر جهان وین رونی، دیمیتار برباتوف و فدریکو ماکدا سه مهاجم باشگاه منچستریونایتد در موقعیت های مختلف در حال سیگار کشیدن دیده شده اند.

 
فرانک ریبری و فدریکو ماکدا در حال سیگار کشیدن

ماکدا تنها بازیکن ایتالیایی که سیگار می کشد نیست، ماریو بالوتلی ستاره جوان و جنجالی منچسترسیتی به گفته روبرتو مانچینی روزی 5 تا 6 نخ سیگار می کشد. جیان لوئیجی بوفون، وینچنزو یاکوئینتا و الساندرو نستا که هر سه با تیم ملی ایتالیا در جام جهانی 2006 قهرمان جهان شدند نیز سیگار می کشند.

دیوید جیمز ملی پوش اسبق تیم ملی انگلیس که در سال 2008 پرچم دار کمپین مبارزه با دخانیات باشگاه پورتسموث بود در ستون خود در روزنامه آبزرور اعتراف کرد از 15 سالگی تا 30 سالگی روزی 20 نخ سیگار می کشیده.

 
وین رونی، ماریو بالوتلی و اشلی کول سه بازیکن شاغل در لیگ برتر در حال استعمال دخانیات

سرمربی های سیگاری
ریکاردو لاوولپه سرمربی اسبق مکزیک و کاستاریکا به دلیل سیگار کشیدن در کنار زمین در جام جهانی 2006 از فیفا اخطار گرفت.

در سال 1978 آرژانتین میزبان رقابتهای جام جهانی بود و برای نخستین بار آن را فتح کرد. سزار لوئیز منوتی سرمربی آرژانتین در آن رقابتها یک سیگاری حرفه ای بود که در طول 90 دقیقه بازی تیمش تا می توانست سیگار می کشید.

 
کارلتو یکی از بزرگترین مربیان جهان است که اعتیاد شدیدی به سیگار دارد

کارلو آنچلوتی یکی از مشهورترین مربیانی است که بارها در حال سیگار کشیدن توسط دوربین های خبرنگاران شکار شده است. او در زمان حضور در میلان، چلسی و هم اکنون در پاری سن ژرمن همچنان این عادت خود را ترک نکرده است.

اسلاون بیلیچ سرمربی فعلی کرواسی به گفته فرانک لمپارد هم تیمی سابقش در وستهم قبل از هر دیدار یک نخ سیگار می کشید. او این عادت را هنوز با اینکه اکنون سرمربی کرواسی شده و با این تیم در رقابتهای یورو 2012 حاضر خواهد بود ترک نکرده است.

 
فرانک لمپارد می گوید اسلاون بیلیچ در دوران حضور در وستهم هم سیگار می کشید

از جولای سال 2007 استعمال دخانیات در ورزشگاه های بریتانیا ممنوع شده است و حتی هواداران هم نمی توانند در حین تماشای بازی تیم محبوبشان سیگار بکشند.


چند هفته پیش بود که برنامه نود به کار خیرخواهانه امیر حسین صادقی مدافع تیم فوتبال تراکتورسازی و همسرش اشاره کرد. صادقی که از طریق برنامه نود متوجه مشکل سجاد نصرتی یکی از اهالی شهر سنقر کرمانشاه شده بود به کمک او شتافت و چند میلیون تومان به او اهدا کرد.

با وجود این عادل فردوسی پور هم در این ماجرا نقش اساسی را ایفا کرد که اطلاع رسانی آن از تریبون برنامه‌اش کوچکترین بخش ماجرا بوده است. به گفته نصرتی، مجری برنامه نود حتی با اتومبیل شخصی‌اش او را در تهران به چند مطب برده و حتی روزهای تعطیل اجازه نداده که این شهروند کرمانشاهی در تهران تنها بماند. 

نصرتی 18 ماه پیش از سقف سالن تختی مجموعه ورزشی کوثر به زمین افتاد و استخوان هر دو مچ پایش خرد شد. پخش کلیپ این سقوط از برنامه نود باعث شد تا میلیون‌ها نفر شاهد این اتفاق باشند. پس از آن بود که بسیاری از نگاه‌ها متوجه این شهروند کرمانشاهی شد و در نهایت به درمان کامل او و همچنین پیدا کردن یک کار جدید برای او منجر شد.

نصرتی با اشاره به سقوطش از سالن ورزشی، گفت: 18 ماه پیش در سالن تختی سنقر مشغول بازی بودیم که توپ ما زیر سقف سالن گیر کرد. چون توپ دیگری نداشتیم، مجبور شدم برای آوردن توپ از سقف سالن بالا بروم. وقتی توپ را به پایین انداختم خسته شدم و از ارتفاع چند متری به زمین افتادم. همان موقع استخوان های مچ هر دو پایم خرد شد. پس از اعزام به بیمارستان پزشکان گفتند که باید مچ هر دو پایم قطع شود. به همین خاطر به یک بیمارستان خصوصی رفتم و آنجا عمل جراحی انجام دادم، اما به خاطر اینکه پاهایم 12 ماه در آتل و گچ بود پزشکان گفتند که فلج می شوم. من در این مدت حتی نمی‌توانستم روی ویلچر بنشینم.

وی درباره چگونگی نشان دادن کلیپ سقوطش در برنامه نود هم تصریح کرد: 12 ماه بعد از این اتفاق یک شب مشغول تماشای برنامه نود بودم که دیدم همان صحنه افتادن من را از سقف سالن  نشان داد. فردوسی پور فردای همان روز به کسی که کلیپ را به برنامه فرستاده بود زنگ زد، اما دوستم از ترس آنکه خبردار نشوم از دادن آدرس و تلفن خانه ما خودداری کرده بود. با این حال فردوسی پور خودش پیگیری کرد و در نهایت بعد از چند روز جستجو به ما زنگ زد. بعد از آن بود که از من مصاحبه گرفتند و در برنامه نود صحبت هایم را نشان داد.

پخش صحبت‌های نصرتی در برنامه نود باعث شد تا چند فرد خیرخواه برای کمک مالی به او اعلام آمادگی کنند؛ نصرتی ماجرا را اینگونه شرح می دهد: فردوسی پور از من خواست تا یک شماره حساب اعلام کنم تا این افراد خیر به حسابم پول بریزند، اما به او گفتم که پول به درد من نمی خورد و اگر کسی را در تهران می شناسد که بتواند پاهایم را درمان کند مدیونش خواهم شد. بعد از این بود که فردوسی پور زنگ زد تا برای ادامه مداوا به تهران بروم. اصلا فکر نمی‌کردم خود فردوسی پور پیگیر کارهایم باشد. وقتی تهران آمدم، او خودش با ماشین  شخصی‌اش دنبالم آمد و مرا پیش دکتر کیهانی و بعد از آن به مطب دکتر نوروزی پزشک سابق استقلال برد. من چهار ماه تهران بودم و چون فردوسی پور مرا به این پزشکان معرفی کرده بود همه کمکم می کردند. واقعا اگر اینها نبودند با دستور پزشکان شهرستان الان باید روی ویلچر می نشستم. فردوسی پور به من خیلی لطف داشت.

درمان قطعی پاهای نصرتی در تهران 4 ماه طول کشید. نکته جالب توجه اینکه فردوسی پور در این چهار ماه این شهروند کرمانشاهی را تنها نگذاشته بود و حتی روزهای جمعه او را با خود به مجموعه ورزشی انقلاب می برد که تنها نباشد. نصرتی در این مورد می گوید: فردوسی پور شماره موبایلش را به من داد و گفت هر زمانی هر کاری داشتی با من تماس بگیر. او و امیر (برادر عادل فردوسی پور) برای اینکه تنها نباشم حتی جمعه ها دنبالم می‌آمدند و مرا به مجموعه انقلاب می‌بردند. به لطف فردوسی پور و پزشکانی که او به من معرفی کرد مشکل پاهایم برطرف شد و خوشبختانه الان حتی می‌توانم راه بروم.

با این حال داستان به همین جا ختم نشد. نصرتی به خاطر آسیب دیدگی پاهایش دیگر قادر نبود در شغل سابق خود فعالیت کند. پس از این ماجرا بود که پای امیرحسین صادقی مدافع تراکتورسازی و همسرش هم به این کار خیرخواهانه باز شد.

این جوان سنقری می گوید: پس از این اتفاقات کار قبلی‌ام را از دست دادم. چون نمی توانستم کارهای سنگین انجام بدهم. به همین خاطر باز هم فردوسی پور مرا به برنامه‌اش دعوت کرد. چند روزی از حضورم در برنامه نود نگذشته بود که فردوسی پور زنگ زد و گفت که امیر حسین صادقی می خواهد برایم یک پراید بخرد. بعد از آن هم خود صادقی تماس گرفت و گفت هر مشکلی داشته باشم حل می کند. صادقی با همسرش به خانه ما آمد و طوری با ما برخورد کرند که انگار فامیل ما هستند. برخورد او و همسرش خیلی برای من ارزش داشت. آنها پای درد دل ما نشستند و مبلغ 14-15 میلیون تومان هم کمک کردند. بعد از صحبت با صادقی رفتیم شهر و همانجا او برای من یک موتورسیکلت هم خرید. با پولی که صادقی به من داد یک تراکتور خریدم و الان هم در یک شرکت مشغول کارم. واقعا از لطف صادقی، فردوسی پور و پزشکانی که برای با تمام وجود به من کمک کردند ممنونم. بخصوص فردوسی پور که زندگی و همه چیز را به من برگرداند


در لیگ یازدهم، همین لیگی که دیشب سوت پایانش به صدا در آمد، استقلال تهران با خریدهای آنچنانی و با توپ پر کارش را برای قهرمانی آغاز کرده بود اما در ادامه راه دچار مشکلاتی شد و قافیه را به رقبا واگذار کرد.

این تیم موسوم به کهکشانی در نیم‌فصل اول فوق‌العاده ظاهر شد. فقط 15 امتیاز از دست داد و با 6 امتیاز برتری نسبت به سپاهان پا به نیم‌فصل دوم گذاشت. اما نیم‌فصل دوم روزهای سختی را برای استقلال تدارک دیده بود و پس‌انداز آبی‌ها ذره ذره به هدر رفت. در این مطلب سعی شده نقاط تاریک و حسرت‌بار آبی‌پوشان در نیمه دوم لیگ مورد اشاره قرار گیرد. نقاطی که اگر استقلال در یکی از آن‌ها بهتر عمل می‌کرد دستش از رسیدن به جام کوتاه نمی‌شد.

1-هفته هجدهم؛ بازی با سپاهان در آزادی

استقلال با کوله‌باری از مصدوم و محروم اما در اوج اعتماد به نفس به مصاف سپاهانی می‌رود که زلاتکو کرانچار را تازه چند هفته‌ای است روی نیمکتش می‌بیند. هنوز  تغییر خاصی در نحوه بازی سپاهان به چشم نمی‌خورد و مصاحبه «مرزبان» پیش از مسابقه گواه آن است که در اصفهان هیچکس به قهرمانی نمی‌اندیشد. مسابقه آغاز می‌شود و استقلال با تمام کمبودهایش از شانس بیشتری برای کسب پیروزی برخوردار است. شانسی که به‌واسطه موقعیت‌های بهتر گلزنی برایش ایجاد شده. لحظه کلیدی بازی با سرنگونی شریفات توسط بیک‌زاده در داخل محوطه جریمه رقم می‌خورد. جباری پشت ضربه پنالتی می‌ایستد و با یک ضربه ضعیف به وسط دروازه، توپ را به احمدی تقدیم می‌کند. اگر آن توپ گل می‌شد فاصله دو تیم در صدر به عدد 9 می‌رسید و شاید دیگر انگیزه‌ای برای اصفهانی‌ها باقی نمی‌ماند که از لغزش استقلال در هفته‌های بعد استفاده کنند. با این حال این تساوی استقلالی‌ها را مشوش نمی‌کند، چرا که سپاهان تیمی در حد قهرمانی نشان نمی‌دهد!!

2-هفته بیستم؛ بازی با مس کرمان در آزادی

کرمانی‌ها به قعر جدول تکیه زده‌اند و تفکرات بلاژ هم گره‌گشا به نظر نمی‌رسد اما استقلال با ارائه نمایشی پرانتقاد قادر نیست روی دروازه مس فشار بیاورد. ناگهان سر و کله قاتل استقلال پیدا می‌شود؛ محسن خلیلی! او برای کُشتن استقلال نیازی به تمرین و قرار داشتن در شرایط مسابقه ندارد. شلیک بی‌نظیرش به تیر می‌خورد و حسن‌زاده ریباند را به گل تبدیل می‌کند تا صدای اعتراض سکوها خطاب به کادر فنی برای اولین بار بلند شود و مظلومی عده‌ای از هواداران را به خط گرفتن متهم کند. برای درک بلایی که چیرو بر سر استقلال آورده کافی است نگاهی به جدول پایانی لیگ بیاندازید. همین 3 امتیاز استقلال را قهرمان می‌کرد.

3-هفته بیست‌ویکم - بازی با فجر در شیراز

فجر هم با سرهنگ یاوری شرایطی مشابه مس دارد و روی کاغذ استقلال باید برنده مسابقه باشد. اما بازی ضعیف آبی‌پوشان با بازگشت رجب‌زاده به روزهای اوج جوانی توام می‌شود تا فجر مسیر کامیابی را پیدا کند و استقلال وارد بحران شود. از دست دادن 6 امتیاز در دو بازی متوالی بهترین هدیه برای رقبای استقلال در صدر جدول است. هدیه‌ای حتی فراتر از توقعات رقبا.

4-هفته بیست‌وچهارم - داربی دراماتیک پایتخت

استقلال بعد از دو برد متوالی مقابل فولاد و تراکتور همچنان صدر جدول را در دست دارد و با روحیه خوب ناشی از کسب 4 برد متوالی در شهرآوردها به مصاف پرسپولیسی می‌رود که با آوردن دنیزلی به دنبال پیشرفت است. استقلال نیمی از بازیکنانش را در اختیار ندارد اما با این وجود بازی برای آن‌ها رویایی جلو می‌رود. تا دقیقه 81 استقلال 2-0 برنده است و پرسپولیس ده نفره. مظلومی در آسمان‌ها سیر می‌کند و هواداران برای او دنبال لقب می‌گردند. تا این‌که لحظه اعجاز فرا می‌رسد و با هت‌تریک 8 دقیقه‌ای ایمون زاید کابوس آبی‌ها رقم می‌خورد. سپاهان دقیقا از همین هفته به صدر جدول می‌رسد و دیگر آن را رها نمی‌کند.

5- امان از تساوی‌های متعدد خانگی

بعد از فاجعه داربی، نوبت به تساوی‌های خانگی مقابل تیم‌های نه‌چندان قدرتمند می‌رسد. سایپا، راه‌آهن و ذوب‌آهنی که بحرانش یک فصل به طول انجامید و در دو مسابقه قبلی –حتی در اصفهان- مغلوب آبی‌ها شده بود. در هفته‌های پایانی اسم شهرداری سقوط‌کرده هم به این لیست اضافه شد. به این فکر کنید که هر کدام از این تساوی‌ها اگر به پیروزی تبدیل می‌شد الان جام در دست پایتخت‌نشین‌ها بود. کاری که این تساوی‌های خانگی با استقلال کردند دست‌کمی از شکست نداشت.