حاصلضرب 500 هزار نفر در 5 میلیون تومان صرفاً به عنوان حقوق سالیانه این کادری های قوای مسلح بالغ بر 2500 میلیارد تومان یا 2/5 میلیارد تومان میشود که رقم بزرگی است و قطعاً مجلس نیز نمیتواند هر ساله چنین عددی را صرفاً برای جبران حذف خدمت اجباری سربازی به بودجه نظامی کشور تزریق کند... برخی حتی این دیدگاه خدمت اجباری سربازی در زمان جنگ را نیز به چالش میکشد و برای این مسئله، با واجب کفایی خواندن سربازی، بر کلام حضرت علی (ع) تکیه میکنند که در نامه 4 نهج البلاغه به یکی از فرماندهان نظامی شان، نوشته اند...
بی شک خدمت وظیفه سربازی جزو پنج اولویت جامعه جوان ذکور ایرانی تلقی میشود که در کنار تحصیلات آکادمیک، حرفه، مسکن و ازدواج، حلقه کامل برای رسیدن هر جوان به زندگی نرمال است و معمولاً رفع معضلات این پنج محور، منجر به کاهش دغدغه های اولیه جوانان میشود و عدم وجود برخی از این حلقهها نیز علی رغم مشکل ساز بودن، مانع بزرگی برای تشکیل خانواده توسط جوانان محسوب نمیشود. اما خدمت سربازی حلقه ای است که به واسطه محدودیت هایی که برای مشمولان غایب به وجود میآورد، امکان حضور این گروه را در دیگر محورها به خصوص در مبحث شغل و تحصیلات دانشگاهی محدود میسازد؛ حال چرا با این وصف، بسیاری از جوانان آخرین راهکارشان اعزام به خدمت سربازی است و چه باید در قبال این اوضاع اندیشید؟
در سالهای اخیر همواره بعد از انتشار برخی شایعات بحث منتفی شدن فروش سربازی هم مطرح شده و هز بار به این بهانه ها ابعاد مختلف و دیدگاههای موافقان و مخالفان حذف این دوره بررسی شده است. به طور حتم، یک نگاه ساده به آمارها نشان میدهد آمار غایبان دوره ضرورت خدمت وظیفه سربازی در روستاها و شهرهای کوچک به مراتب پایین تر از شهرهای بزرگ بوده و بالعکس رغبت جوانان ساکن در کلان شهرهای کشورمان برای اعزام به خدمت سربازی به مراتب کمتر از شهرهای کوچک و روستاها است که این رویه باعث شده بخش اعظمی از جوانان شهرنشین کشورمان جزو مشمولان غایب تلقی شوند و به قول مسئولان امر در انتظار عفو و یا فروش خدمت باشند و به هیچ عنوان نتوانند برای حضور در این دوره که ارزشهایی چونن خدمت به وطن را در خود نهفته دارد، با خود کنار بیایند.
مهم ترین علت شکل گیری چنین رویه ای این است که دوران خدمت برای این گروه از جوانان، فاصلهای بیهوده در میانه دوره جوانی تلقی میشود و زمانی که وقت تعالی و پیشرفتشان در زندگی است و آنها که از دوران تحصیل در مدرسه یا دانشگاه فارغ شدهاند و تصمیم دارند وارد بازار کار شوند و یا اینکه چندین سال از سابقه شغلی شان طی شده و به ثبات شغلی رسیدهاند، خدمت سربازی را دست اندازی برای پیشرفت هایشان تلقی میکنند و از این حیث، 2 سال خدمت برای آنها کاری عبث و وقتگیر محسوب میشود که برای این مدعا نیز همواره دلایلی بیان میکنند.
به عبارت ساده تر، اصلی ترین انگیزه که به شکل مستتر ذکر شد، این است که گروهی از این جوانان کلان شهرها با توجه به توانمندی هایشان بدون تحصیلات دانشگاهی و یا در دوران دانشجویی به نقشها و موقعیتهای اجتماعی و یا اقتصادی مناسبی دست پیدا میکنند که به دست آوردن این فرصتها برای بسیاری از همسالان و یا حتی گروه های سنی بزرگ تر دشوار قلمداد میشود و به همین دلیل جوانان تصور میکنند با از دست دادن این فرصتها به واسطه حضور 18 تا 24 ماهه در خدمت سربازی، امکان تحصیل موقعیت مشابه به واسطه شدت رقابت در کلان شهرها برایشان وجود ندارد و به همین دلیل تا جای امکان از خدمت سربازی پرهیز میکنند.
این موقعیت از امکان ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس تا حفظ یک مسئولیت در یک سازمان یا موسسه فرهنگی و اجتماعی تا مسئولیت یک شرکت خصوصی یا موسسه سرمایه گذاری تناوب دارد و همین گستردگی و تنوع علل و انگیزه های گریز گروهی از جوانان از خدمت سربازی باعث شده، این عده گسترده تر شوند، هرچند اقداماتی چون خوشایندسازی سربازی میتواند مشوق خوبی برای افزایش اقبال جوانان به سربازی باشد اما در مجموع تاثیر چندان در کاهش انگیزه های جوانان ندارد.
تبیین خدمت سربازی به عنوان امری مقدس نیز برای جوانان در دوران صلح دشوارتر است و بسیاری از جوانان به همین علت، سربازی را امری لازم برای دوران جنگ میدانند که انشاءالله هیچ گاه سراغ مملکت ایران را نگیرد. با این اوصاف، دو پرسش مطرح میشود؛ نخست آنکه چرا بر شیوه سربازی اجباری اصرار میشود و چه راهکارهایی در قبالش وجود دارد؟
با توجه به محرمانه بودن ارقام دقیق سربازان حین خدمت نیروهای مسلح کشور، براساس تخمینها سالیانه حداقل 500 هزار نفر از پسران برای طی دوره دو ساله خدمت سربازی، دفترچه اعزام به خدمت دریافت میکنندیعنی با احتساب زمان دوساله سربازی همزمان تعدادسربازان به کمتر از یک میلیون نفرمی رسد ، این سربازان به طور متوسط کمتر از 100 هزار تومان حقوق دریافت میکنند، حال آنکه اگر قرار باشد به جای این یک میلیون سرباز، یک میلیون نیروی کادری برای نیروهای مسلح استخدام شود، هزینه سنگینی خواهد داشت که به زعم برخی از کارشناسان، قابل گنجاندن در بودجه نیست.
اگر فرض بر این گذاشته شود که هر کادری به طور متوسط ماهیانه حدود 500 هزار تومان دریافتی داشته باشد، سالیانه در حدود 10 میلیون تومان اعتبار برای تامین حقوق ومالیات وبیمه اش مورد نیاز است. حاصلضرب یک میلیون نفر در 10 میلیون تومان صرفاً به عنوان حقوق سالیانه این کادری های قوای مسلح بالغ بر 10000 میلیارد تومان یا 10 میلیارد دلار میشود که رقم بزرگی است و قطعاً مجلس نیز نمیتواند هر ساله چنین عددی را صرفاً برای جبران حذف خدمت اجباری سربازی به بودجه نظامی کشور تزریق کند، چرا که طبیعتاً در سایر بخشها با کسری بودجه مواجه خواهد شد و یکی از عمده دلایل مخالفت تصمیم گیران امر با تغییر این شیوه، همین مسئله است.
در خصوص خرید خدمت نیز که میتواند این کسری بودجه را برای جایگزینی نیروهای کادری به عنوان سربازان پر نماید، بحث عدالت اجتماعی طرح میشود که گروهی از مردم متمول با این طرح از خدمت معاف میشوند و گروه های دیگر که تمکن پرداخت رقم معافیت را ندارند، مجبور به طی دوره ضرورت خدمت سربازی میشوند و از این حیث پس از فروش مقطعی خدمت سربازی در سال 1380 که به شدت با اقبال عمومی روبرو شد، به یکباره مخالفان جدی در مقابل این طرح حضور پیدا کردند و تصمیم گیران امر نیز برای عدم تعبیر چنین ذهنیتی نزد مردم، از استمرار چنین رویه ای جلوگیری کردند و همین استدلال ها نیز علت اصلی عدم فروش دوباره خدمت خوانده میشود.
علاوه بر این، ساختار نظامی ایران برخلاف بسیاری از کشورها، هر سه شیوه سربازی در طول تاریخ را در خود گنجانده و همین امر برنامه ریزی نظامی علیه ایران را دشوار ساخته است. در واقع در سیستم نظامی ایران، علاوه بر آنکه شیوه دوره کشاورزی که همان بسیج نیروهای مردمی در زمان جنگ است، اجرا میشود، سیستم دوران صنعتی که همان خدمت اجباری سربازی است نیز اجرا میشود و بخشی از ارتش و سپاه نیز به شکل تخصصی به فعالیت نظامی میپردازند که شیوه سوم رویه روز دنیاست و ادغام این سه رویه در سیستم نظامی ایران و پیچیدگی این سیستم، جزو عواملی است که با حذف شیوه سربازی اجباری، به شکل جدی دستخوش تغییر میشود و یحتمل این مطلوب نظر خبرگان نظامی نیست.
همچنین به زعم برخی صاحب نظران این حوزه، به دلیل شکل گیری کانون مستقل خانواده برای نیروهای کادری، ریسک حضور در مناطق پرخطر یا امور یدی را تا حدودی کمتر به جان میخرند و ترجیح میدهند در نقش فرمانده یا ارشد سربازان حضور داشته باشند، تا آنکه خود مستقیماً نقش سرباز را برعهده بگیرند و به همین دلیل کارکرد سرباز به عنوان پیاده نظام را یک ضرورت غیرقابل حذف تلقی میکنند و دوره دوساله سربازی اجباری را فرصتی برای استفاده از این امکان جهت استفاده از این گروه در بخشهایی ارزیابی میشود که نیاز به نیروهای کادری و متخصص ندارد و برای ارتقاء بازدهی سربازان وظیفه نیز بنابر تخصص ایشان، این عده را در بخشهای تخصصی همچون پزشکی، حسابداری، صنعتکاری و امثالهم مورد استفاده قرار میدهند.
در مقابل اما دیدگاههایی وجود دارد که به نقد علل سربازی اجباری میپردازد. در نقد بحث مالی سربازی و رقم 10000 میلیارد تومانی این تحلیل وجود دارد که سرباز با توجه به آموزشهای محدود و دوره کوتاه حضور، پیش از کسب تجربه و مهارت، دوره دو ساله خدمتش به پایان میرسد و با توجه به آنکه این دوره را به عنوان یک ضرورت میبیند، طبیعتاً بازدهی اش نیز به حداقل میرسد و از این حیث تصور میشود که یک نیروی متخصص کادری بتواند سه تا چهار برابر یک سرباز وظیفه بازدهی داشته باشد و با توجه هزینه های خطاهای بی تجربگی سربازان، استخدام نیروهای رسمی به اندازه بیش از یک پنجم سربازان وظیفه یا چیزی در حدود 200 هزار نیروی کادری، میتواند با افزایش چند ده میلیاردی بودجه نیروهای مسلح به انضمام بودجه کنونی سالیانه خدمت سربازی محقق شود و نیروهای مسلح ایران شکل حرفه ای تری به خود بگیرد.
همچنین به زعم منتقدان عدم فروش خدمت سربازی، چنین رویه ای صرفاً دست اندازی برای تامین اعتبار جهت شکل گیری ارتش حرفه ای است و نباید خدمت سربازی را در دوران صلح امری مقدس کرد. حتی این دیدگاه خدمت اجباری سربازی در زمان جنگ را نیز به چالش میکشد و برای این مسئله، با واجب کفایی خواندن سربازی، بر کلام حضرت علی (ع) تکیه میکنند که در نامه 4 نهج البلاغه به یکی از فرماندهان نظامی شان، نوشته اند: «آنکه به اکراه همراه تو به نبرد مى آید، غیبت او بهتر از حضور اوست و در خانه نشستنش، بهتر است از به یارى برخاستنش. فَاِنَّ الْمُتَکارِهَ مَغیبُهُ خَیْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ، وَ قُعُودُهُ اَغْنى مِنْ نُهُوضِهِ.» و با تاکید بر اینکه رضاشاه به تقلید از غربیها سربازی اجباری که پایه گذارش به این شکل ناپلئون بناپارت بوده را به ایران آورد و امروز باید به روز بود، کلاً سربازی اجباری را مناسب اوضاع کنونی نمیدانند.
در کنار این استدلال ها، برخی صاحب نظران حذف سیستم سربازی اجباری را مستلزم تغییر سیستم نظامی ایران نمیدانند و این امکان وجود دارد که ضمن حذف این دوره ضرورت خدمت در دوران صلح، صرفاً در دوران جنگ سیستم سربازی اجباری را فعال کرد و به ترتیب سن مشمولان، ایشان را برای دفاع از وطن فراخواند که قطعاً زمان تهدید جدی خاک ایران توسط دشمن، جوانان غیور ایرانی همچون هشت سال دفاع مقدس بی محابا به خط مقدم دفاع از میهنشان خواهند رفت و بنابر این نظام دفاعی ایران آنچنان دستخوش تغییر کلی که از پیچیدگی اش برای دشمنان خارجی بکاهد، نخواهد شد.
در آخر در ارتباط با کاهش ریسک خطرپذیری حضور در مناطق دشوار و همچنین عدم رغبت کادریها به امور یدی نیز باید متذکر شد به هر حال هرکس، لباس نظامی گری را به عنوان حرفه بر تن میکند، مصائب این شغل که یکی از آنها امور سخت و خطرجانی است را نیز میپذیرد و نمیتوان حداقل با این استدلال چندان از خدمت اجباری سربازان دفاع کرد. ضمن آنکه امور نظامی و جنگهای نسل حاضر برخلاف گذشته به سرعت در حال پیچیده شدن است و عملاً خطری که در شرایط سخت برای یک سرباز با آموزشهای محدود قابل تصور است، چندین برابر یک نظامی آموزش دیده و متخصص است و اصلاً در بسیاری از اوقات به خصوص در شرایط رزمی، بعضاً کارآیی سرباز وظیفه به صفر نزدیک میشود.
بنابر بر برخی آمارها، از میان ??? کشور جهان ??? کشور سربازی را حذف کرده و ارتش حرفه ای دارند. ?? کشور سربازی کمتر از یک سال دارند. در ? کشور از سربازان در امور نظامی مسلحانه استفاده نمی شود. ?? کشور سربازی انتخابی دارند. ??کشور از ترکیب سربازان داوطلب و اجباری استفاده می کنند. ایران در کنار ?? کشور دیگر ?? ماه و یا بیشتر سربازی، بدون حق انتخاب و همراه با به کار گیری در امور عملیاتی نظامی دارند. حال باید دید آیا ایران به جمع کشورهایی که در شیوه سربازی تغییر می دهند در سالهای آتی خواهد پیوست یا رویه کنونی همچنان مطلوب تشخیص داده خواهد شد و باقی خواهد ماند؟