عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

حاصلضرب 500 هزار نفر در 5 میلیون تومان صرفاً به عنوان حقوق سالیانه این کادری های قوای مسلح بالغ بر 2500 میلیارد تومان یا 2/5 میلیارد تومان می‏شود که رقم بزرگی است و قطعاً مجلس نیز نمی‏تواند هر ساله چنین عددی را صرفاً برای جبران حذف خدمت اجباری سربازی به بودجه نظامی کشور تزریق کند... برخی حتی این دیدگاه خدمت اجباری سربازی در زمان جنگ را نیز به چالش می‏کشد و برای این مسئله، با واجب کفایی خواندن سربازی، بر کلام حضرت علی (ع) تکیه می‏کنند که در نامه 4 نهج البلاغه به یکی از فرماندهان نظامی شان، نوشته اند...

بی شک خدمت وظیفه سربازی جزو پنج اولویت جامعه جوان ذکور ایرانی تلقی می‏شود که در کنار تحصیلات آکادمیک، حرفه، مسکن و ازدواج، حلقه کامل برای رسیدن هر جوان به زندگی نرمال است و معمولاً رفع معضلات این پنج محور، منجر به کاهش دغدغه های اولیه جوانان می‏شود و عدم وجود برخی از این حلقه‏ها نیز علی رغم مشکل ساز بودن، مانع بزرگی برای تشکیل خانواده توسط جوانان محسوب نمی‏شود. اما خدمت سربازی حلقه ‏ای است که به واسطه محدودیت هایی که برای مشمولان غایب به وجود می‏آورد، امکان حضور این گروه را در دیگر محورها به خصوص در مبحث شغل و تحصیلات دانشگاهی محدود می‏سازد؛ حال چرا با این وصف، بسیاری از جوانان آخرین راهکارشان اعزام به خدمت سربازی است و چه باید در قبال این اوضاع اندیشید؟

در سالهای اخیر همواره بعد از انتشار برخی شایعات بحث منتفی شدن فروش سربازی هم مطرح شده و هز بار به این بهانه ها ابعاد مختلف و دیدگاه‏های موافقان و مخالفان حذف این دوره بررسی شده است. به طور حتم، یک نگاه ساده به آمارها نشان می‏دهد آمار غایبان دوره ضرورت خدمت وظیفه سربازی در روستاها و شهرهای کوچک به مراتب پایین تر از شهرهای بزرگ بوده و بالعکس رغبت جوانان ساکن در کلان شهرهای کشورمان برای اعزام به خدمت سربازی به مراتب کمتر از شهرهای کوچک و روستاها است که این رویه باعث شده بخش اعظمی از جوانان شهرنشین کشورمان جزو مشمولان غایب تلقی شوند و به قول مسئولان امر در انتظار عفو و یا فروش خدمت باشند و به هیچ عنوان نتوانند برای حضور در این دوره که ارزشهایی چونن خدمت به وطن را در خود نهفته دارد، با خود کنار بیایند.

مهم ترین علت شکل گیری چنین رویه‏ ای این است که دوران خدمت برای این گروه از جوانان، فاصله‌ای بیهوده در میانه دوره جوانی تلقی می‏شود و زمانی که وقت تعالی و پیشرفت‌شان در زندگی است و آنها که از دوران تحصیل در مدرسه یا دانشگاه فارغ شده‌اند و تصمیم دارند وارد بازار کار شوند و یا اینکه چندین سال از سابقه شغلی شان طی شده و به ثبات شغلی رسیده‏اند، خدمت سربازی را دست اندازی برای پیشرفت‏ هایشان تلقی می‏کنند و از این حیث، 2 سال خدمت برای آنها کاری عبث و وقت‌گیر محسوب می‏شود که برای این مدعا نیز همواره دلایلی بیان می‏کنند.

به عبارت ساده تر، اصلی ترین انگیزه که به شکل مستتر ذکر شد، این است که گروهی از این جوانان کلان شهرها با توجه به توانمندی هایشان بدون تحصیلات دانشگاهی و یا در دوران دانشجویی به نقش‎ها و موقعیت‏های اجتماعی و یا اقتصادی مناسبی دست پیدا می‏کنند که به دست آوردن این فرصت‏ها برای بسیاری از همسالان و یا حتی گروه های سنی بزرگ تر دشوار قلمداد می‏شود و به همین دلیل جوانان تصور می‏کنند با از دست دادن این فرصت‏ها به واسطه حضور 18 تا 24 ماهه در خدمت سربازی، امکان تحصیل موقعیت مشابه به واسطه شدت رقابت در کلان شهرها برایشان وجود ندارد و به همین دلیل تا جای امکان از خدمت سربازی پرهیز می‏کنند.

این موقعیت از امکان ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس تا حفظ یک مسئولیت در یک سازمان یا موسسه فرهنگی و اجتماعی تا مسئولیت یک شرکت خصوصی یا موسسه سرمایه گذاری تناوب دارد و همین گستردگی و تنوع علل و انگیزه های گریز گروهی از جوانان از خدمت سربازی باعث شده، این عده گسترده تر شوند، هرچند اقداماتی چون خوشایندسازی سربازی می‏تواند مشوق خوبی برای افزایش اقبال جوانان به سربازی باشد اما در مجموع تاثیر چندان در کاهش انگیزه های جوانان ندارد.

تبیین خدمت سربازی به عنوان امری مقدس نیز برای جوانان در دوران صلح دشوارتر است و بسیاری از جوانان به همین علت، سربازی را امری لازم برای دوران جنگ می‏دانند که انشاءالله هیچ گاه سراغ مملکت ایران را نگیرد. با این اوصاف، دو پرسش مطرح می‏شود؛ نخست آنکه چرا بر شیوه سربازی اجباری اصرار می‏شود و چه راهکارهایی در قبالش وجود دارد؟

با توجه به محرمانه بودن ارقام دقیق سربازان حین خدمت نیروهای مسلح کشور، براساس تخمین‏ها سالیانه حداقل 500 هزار نفر از پسران برای طی دوره دو ساله خدمت سربازی، دفترچه اعزام به خدمت دریافت می‏کنندیعنی با احتساب زمان دوساله سربازی همزمان تعدادسربازان به کمتر از یک میلیون نفرمی رسد ، این سربازان به طور متوسط کمتر از 100 هزار تومان حقوق دریافت می‏کنند، حال آنکه اگر قرار باشد به جای این یک میلیون سرباز، یک میلیون نیروی کادری برای نیروهای مسلح استخدام شود، هزینه سنگینی خواهد داشت که به زعم برخی از کارشناسان، قابل گنجاندن در بودجه نیست.

اگر فرض بر این گذاشته شود که هر کادری به طور متوسط ماهیانه حدود 500 هزار تومان دریافتی داشته باشد، سالیانه در حدود 10 میلیون تومان اعتبار برای تامین حقوق ومالیات وبیمه اش مورد نیاز است. حاصلضرب یک میلیون نفر در 10 میلیون تومان صرفاً به عنوان حقوق سالیانه این کادری های قوای مسلح بالغ بر 10000 میلیارد تومان یا 10 میلیارد دلار می‏شود که رقم بزرگی است و قطعاً مجلس نیز نمی‏تواند هر ساله چنین عددی را صرفاً برای جبران حذف خدمت اجباری سربازی به بودجه نظامی کشور تزریق کند، چرا که طبیعتاً در سایر بخش‏ها با کسری بودجه مواجه خواهد شد و یکی از عمده دلایل مخالفت تصمیم گیران امر با تغییر این شیوه، همین مسئله است.

در خصوص خرید خدمت نیز که می‏تواند این کسری بودجه را برای جایگزینی نیروهای کادری به عنوان سربازان پر نماید، بحث عدالت اجتماعی طرح می‏شود که گروهی از مردم متمول با این طرح از خدمت معاف می‏شوند و گروه های دیگر که تمکن پرداخت رقم معافیت را ندارند، مجبور به طی دوره ضرورت خدمت سربازی می‏شوند و از این حیث پس از فروش مقطعی خدمت سربازی در سال 1380 که به شدت با اقبال عمومی روبرو شد، به یکباره مخالفان جدی در مقابل این طرح حضور پیدا کردند و تصمیم گیران امر نیز برای عدم تعبیر چنین ذهنیتی نزد مردم، از استمرار چنین رویه ای جلوگیری کردند و همین استدلال ها نیز علت اصلی عدم فروش دوباره خدمت خوانده می‏شود.

علاوه بر این، ساختار نظامی ایران برخلاف بسیاری از کشورها، هر سه شیوه سربازی در طول تاریخ را در خود گنجانده و همین امر برنامه ریزی نظامی علیه ایران را دشوار ساخته است. در واقع در سیستم نظامی ایران، علاوه بر آنکه شیوه دوره کشاورزی که همان بسیج نیروهای مردمی در زمان جنگ است، اجرا می‏شود، سیستم دوران صنعتی که همان خدمت اجباری سربازی است نیز اجرا می‏شود و بخشی از ارتش و سپاه نیز به شکل تخصصی به فعالیت نظامی می‏پردازند که شیوه سوم رویه روز دنیاست و ادغام این سه رویه در سیستم نظامی ایران و پیچیدگی این سیستم، جزو عواملی است که با حذف شیوه سربازی اجباری، به شکل جدی دستخوش تغییر می‏شود و یحتمل این مطلوب نظر خبرگان نظامی نیست.

همچنین به زعم برخی صاحب نظران این حوزه،
به دلیل شکل گیری کانون مستقل خانواده برای نیروهای کادری، ریسک حضور در مناطق پرخطر یا امور یدی را تا حدودی کمتر به جان می‏خرند و ترجیح می‏دهند در نقش فرمانده یا ارشد سربازان حضور داشته باشند، تا آنکه خود مستقیماً نقش سرباز را برعهده بگیرند و به همین دلیل کارکرد سرباز به عنوان پیاده نظام را یک ضرورت غیرقابل حذف تلقی می‏کنند و دوره دوساله سربازی اجباری را فرصتی برای استفاده از این امکان جهت استفاده از این گروه در بخش‏هایی ارزیابی می‏شود که نیاز به نیروهای کادری و متخصص ندارد و برای ارتقاء بازدهی سربازان وظیفه نیز بنابر تخصص ایشان، این عده را در بخش‏های تخصصی همچون پزشکی، حسابداری، صنعتکاری و امثالهم مورد استفاده قرار می‏دهند.

در مقابل اما دیدگاه‏هایی وجود دارد که به نقد علل سربازی اجباری می‏پردازد. در نقد بحث مالی سربازی و رقم 10000 میلیارد تومانی این تحلیل وجود دارد که سرباز با توجه به آموزش‏های محدود و دوره کوتاه حضور، پیش از کسب تجربه و مهارت، دوره دو ساله خدمتش به پایان می‏رسد و با توجه به آنکه این دوره را به عنوان یک ضرورت می‏بیند، طبیعتاً بازدهی اش نیز به حداقل می‏رسد و از این حیث تصور می‏شود که یک نیروی متخصص کادری بتواند سه تا چهار برابر یک سرباز وظیفه بازدهی داشته باشد و با توجه هزینه های خطاهای بی تجربگی سربازان، استخدام نیروهای رسمی به اندازه بیش از یک پنجم سربازان وظیفه یا چیزی در حدود 200 هزار نیروی کادری، می‏تواند با افزایش چند ده میلیاردی بودجه نیروهای مسلح به انضمام بودجه کنونی سالیانه خدمت سربازی محقق شود و نیروهای مسلح ایران شکل حرفه ای تری به خود بگیرد.

همچنین به زعم منتقدان عدم فروش خدمت سربازی، چنین رویه ای صرفاً دست اندازی برای تامین اعتبار جهت شکل گیری ارتش حرفه ای است و نباید خدمت سربازی را در دوران صلح امری مقدس کرد. حتی این دیدگاه خدمت اجباری سربازی در زمان جنگ را نیز به چالش می‏کشد و برای این مسئله، با واجب کفایی خواندن سربازی، بر کلام حضرت علی (ع) تکیه می‏کنند که در نامه 4 نهج البلاغه به یکی از فرماندهان نظامی شان، نوشته اند: «آنکه به اکراه همراه تو به نبرد مى آید، غیبت او بهتر از حضور اوست و در خانه نشستنش، بهتر است از به یارى برخاستنش. فَاِنَّ الْمُتَکارِهَ مَغیبُهُ خَیْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ، وَ قُعُودُهُ اَغْنى مِنْ نُهُوضِهِ.» و با تاکید بر اینکه رضاشاه به تقلید از غربی‏ها سربازی اجباری که پایه گذارش به این شکل ناپلئون بناپارت بوده را به ایران آورد و امروز باید به روز بود، کلاً سربازی اجباری را مناسب اوضاع کنونی نمی‏دانند.

 در کنار این استدلال ها، برخی صاحب نظران حذف سیستم سربازی اجباری را مستلزم تغییر سیستم نظامی ایران نمی‏دانند و این امکان وجود دارد که ضمن حذف این دوره ضرورت خدمت در دوران صلح، صرفاً در دوران جنگ سیستم سربازی اجباری را فعال کرد و به ترتیب سن مشمولان، ایشان را برای دفاع از وطن فراخواند که قطعاً زمان تهدید جدی خاک ایران توسط دشمن، جوانان غیور ایرانی همچون هشت سال دفاع مقدس بی محابا به خط مقدم دفاع از میهنشان خواهند رفت و بنابر این نظام دفاعی ایران آنچنان دستخوش تغییر کلی که از پیچیدگی اش برای دشمنان خارجی بکاهد، نخواهد شد.

در آخر در ارتباط با کاهش ریسک خطرپذیری حضور در مناطق دشوار و همچنین عدم رغبت کادری‏ها به امور یدی نیز باید متذکر شد به هر حال هرکس، لباس نظامی گری را به عنوان حرفه بر تن می‏کند، مصائب این شغل که یکی از آنها امور سخت و خطرجانی است را نیز می‏پذیرد و نمی‏توان حداقل با این استدلال چندان از خدمت اجباری سربازان دفاع کرد. ضمن آنکه امور نظامی و جنگ‏های نسل حاضر برخلاف گذشته به سرعت در حال پیچیده شدن است و عملاً خطری که در شرایط سخت برای یک سرباز با آموزش‏های محدود قابل تصور است، چندین برابر یک نظامی آموزش دیده و متخصص است و اصلاً در بسیاری از اوقات به خصوص در شرایط رزمی، بعضاً کارآیی سرباز وظیفه به صفر نزدیک می‏شود.

بنابر بر برخی آمارها، از میان ??? کشور جهان ??? کشور سربازی را حذف کرده و ارتش حرفه ای دارند. ?? کشور سربازی کمتر از یک سال دارند. در ? کشور از سربازان در امور نظامی مسلحانه استفاده نمی شود. ?? کشور سربازی انتخابی دارند. ??کشور از ترکیب سربازان داوطلب و اجباری استفاده می کنند. ایران در کنار ?? کشور دیگر ?? ماه و یا بیشتر سربازی، بدون حق انتخاب و همراه با به کار گیری در امور عملیاتی نظامی دارند. حال باید دید آیا ایران به جمع کشورهایی که در شیوه سربازی تغییر می دهند در سال‏های آتی خواهد پیوست یا رویه کنونی همچنان مطلوب تشخیص داده خواهد شد و باقی خواهد ماند؟