عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

حرف های تکان دهنده مرتضی کریمی که در جلسه رسانه های ورزشی به پایان رسید برای دقایقی در کنار ما از دلایلش برای طرح این ناگفته ها سخن گفت.

از موضوع پول خونتان شروع کنیم. جریان چه بود؟

خیلی‌ها با اس‌ام اس به من اعلام کرده‌اند پول خونت را جمع کرده‌ایم و اگر می‌خواهی زنده بمانی، بیرون بیا. خیلی تهدید شدم، واقعیت بود. باید یک روز این چیزها را می‌گفتم.

یعنی قبلاً این حرف‌ها را زده بودید؟

الان هم نمی‌خواستم بگویم ولی مجبور شدم.

بعد از دربی به خانه خودتان نرفتید؟ یعنی جرأت این کار را نداشتید؟

شب که نخوابیدم. تا 5 صبح آنجا بودم و بعد برگشتم خانه. هر احتمالی را می‌دادم. به هر حال تیم این آدم‌ها باخته بود و ممکن بود هر کاری کنند.

درباره تهدیدها بیشتر توضیح می‌دهید؟ شما این موضوع را پیگیری نکردید؟

من مدام شماره‌ام را عوض می‌کنم. نمی‌دانم چطور شماره جدیدم دست این عده افتاده بود. باور کنید نگران جان خودم نبودم، فقط می‌ترسیدم برای دخترم اتفاقی بیفتد و نگران جانش بودم. با ترس و لرز هر روز او را به مدرسه می‌بردم. حتی چند روز مجبورم شدم او را به باشگاه نبرم.

فکر می‌کنید کسی شماره شما را در اختیارشان قرار داد؟

شماره گیر آوردن در این دوره زمانه کاری ندارد. یکسری دوستان هستند راحت این کار را می‌کنند. من به آدم خاصی مشکوک نیستم.

و اما درباره سوئیچ موتورتان. این تمام دارایی شما از داوری است؟

به شما بگویم اگر حق الزحمه این 21 سال را جمع کنم نهایتاً می‌توانم یک سمند بخرم. یعنی اگر چیزی خرج نمی‌کردم. این واقعیت است. اگر دوست دارید می‌توانید با من بیایید، سوار موتورم شوید و تا خانه با هم برویم.

برای دربی چقدر گرفتید؟

یک مقایسه کنم شاید برایتان جالب باشد. تمام هزینه تیم داوری دربی یک میلیون و صد هزار تومان شد که بخشی از آن به خاطر مالیات کسر شد. اما مثلاً روزنی وقتی برای قضاوت دربی آمد 20 میلیون تومان دریافت کرد