شاید بهترین تعیبر درباره فردوسیپور را مجتبی شریفی، رییس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال، بهکار برد. او در یکی از برنامههای نود پشت خط آمد و به عادل گفت: «استنباط شما اینگونه است که میگویی در باز است، باز، پرنده است؛ پس در، پرنده است.» شاید این همه آن چیزی بود که منتقدان نود در طول سالها بهگونهای دیگر آن را بر زبان میآوردند، اما شریفی اهل منطق که بهخوبی میتواند حرفهایش را متفاوت با دیگران بیان کند، آن را به بهترین شکل عنوان کرد.
*آنچه در ادامه می آید نگاهی است بر عملکرد برنامه نود در دهه ای که گذشت:
حضور با رویکردی جدید
حدود یک دهه قبل، زمانیکه پسر بلندقد و موفرفری، روبهروی دوربین نشست، شاید کمتر کسی تصور میکرد او و برنامهاش روزی به جنجالیترین موضوع فوتبال ایران تبدیل شوند. عادل فردوسیپور با صدایی که در ابتدای ورودش به جام جم کمی توی ذوق میزد و البته بعدها به یکی از دوستداشتنیترین صداها تبدیل شد، با الگوبرداری از برنامههای ورزشی خارجی استارت نود را زد. در فضایی که فوتبال ایران، برنامه تلویزیونی مستقلی نداشت و سایر برنامههای ورزشی همانند «ورزش و مردم» بهصورت گذرا به این مقوله میپرداختند، نود خیلی زود توانست جای خود را در بین مردم باز کند.
پس از پایان هر هفته از مسابقات لیگ، بینندگان تلویزیون منتظر برنامه 90 بودند و نوع اجرای برنامه نیز به محبوبیت آن اضافه میکرد. عادل فردوسیپور برخلاف بهرام شفیع، رویه جنجالی را در پیش گرفت و همانند مجری برنامه ورزش و مردم، بیشتر زمان برنامهاش را به تعریف و تمجید اختصاص نمیداد. برعکس او کمتر صحبت میکرد و این اجازه را میداد که میهمانان حرف بزنند. اینگونه بود که نود زودتر از حد تصور، به جایگاه قابل قبولی رسید.
قرار دادن افراد رودرروی یکدیگر
فردوسیپور با سرلوحه قرار دادن این موضوع که باید رک و صریح سخن بگوید، برنامهاش را پیش برد. او با دعوت از بازیکنان، مربیان و مدیران، آنها را به حرف میکشید. یکی از اصول کاری عادل این بود که میهمانان را رودرروی یکدیگر قرار دهد. شاید هنوز بحث و جدل علی باغمیشه (بازیکن) و امیر عابدینی (مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس) در ذهن خیلیها مانده باشد. باغمیشه از مدیرعامل پرسپولیس انتقاد کرده و عابدینی نیز به دفاع از خود میپرداخت. البته بعدها عابدینی از این شیوه برنامه انتقاد کرد و گفت: «کجای دنیا یک بازیکن را رودرروی مدیر قرار میدهند. وقتی من صحبت میکنم، این بچه اصلا نباید به خودش اجازه دهد که حرف بزند.»
مدیرعامل وقت پرسپولیس البته تنها فردی نبود که از این روش انتقاد میکرد. از آنجایی که سبک کاری برنامه نود قرار دادن افراد رودرروی یکدیگر است، این شیوه در ادامه منتقدان بیشتری پیدا کرد تا جاییکه خیلیها همانند عابدینی لب به انتقاد گشودند.
سوژهیاب خوب، مصاحبهکننده بد
فردوسیپور دست روی سوژههای خوبی میگذارد. او میداند که مردم چه میخواهند - که سوءاستفاده از این موضوع و جایگاه، در ادامه مطلب مورد بررسی قرار خواهد گرفت - و به همین دلیل سراغ سوژههای جنجالی، خبرساز و خوبی میرود. عادل اما همانقدر که سوژهیاب خوبی است، مصاحبهکننده بدی است و نمیتواند مصاحبه شونده را بهخوبی مورد پرسش قرار دهد.
کافی است به یکی از برنامههایی که او میهمانی همانند کریم انصاریفرد و یا بازیکنی همرده او داشت، بار دیگر دقت کنید. فردوسیپور در ابتدا میخواهد میهمان خودش را معرفی کند. سئوال بعدیاش این است که چند سال دارد و اگر مصاحبهشونده بگوید متولد سال 1362 است، میگوید 62 واقعی دیگه؟ در ادامه چند پرسش همانند اینکه فوتبالت را از کجا شروع کردی، سقف آرزوهایت کجاست و فکر میکنی امسال تیمت چه عملکردی داشته باشد، پرسیده میشود. آنهایی که کار خبری کردهاند میدانند که در این مواقع میتوان با پرسیدن سئوالات متفاوت و نه کلشیهای گفتوگو را بهسمت خوبی پیش برد. عدم توانایی فردوسیپور در انجام مصاحبههای خوب و چالشی باعث میشود بسیاری از سئوالات بیپاسخ بماند. اگر میهمان همانند دادکان با توپ پر نیامده باشد و حرفی برای گفتن نداشته باشد، شاهد گفتوگویی خنثی خواهیم بود. اگر برنامهای مثلا با حضور دادکان یا دایی، جنجالی و پر حرف و حدیث میشود، صرفا به این خاطر است که میهمانان حرفی برای گفتن دارند که البته در این بین اگر فردوسیپور محو صحبتها نشود، میتواند پرسشهای دیگری از لابهلای مباحث مطرح کند. عادل اما نشان داده در این زمینه ضعف دارد و وقتی میهمان برنامه چیزی میگوید و در همان زمان باید پرسشی مطرح شود، او این کار را انجام نمیدهد. مخالفان این موضوع میتوانند از این به بعد با دقت بیشتری گفتوگوهای نود را دنبال کنند تا به این مسئله پی ببرند.
آنهایی که عادل را شکست دادند
عادل فردوسیپور عادتی دارد که بر اساس آن میخواهد نظر خود را به مخاطبش القا کند. او در اینگونه مواقع سعی میکند با مطرح کردن این سئوال که «پس شما قبول دارید آقای X اینطور رفتار کرده؟» و یا این که «قبول دارید که فلان کار را باید انجام میدادید؟» حرف خود را به مخاطب القا کند. در این میان، آنهایی که با این شیوه آشنایی دارند، سعی میکنند همانند خود عادل پاسخ دهند.
این یک واقعیت است که در جامعه فوتبال، افرادی که بتوانند خوب حرف بزنند کم هستند و وقتی با اینگونه سئوالات مواجه میشوند، دست و پای خود را گم میکنند و از کوره درمیروند. در این بین، چند نفر با علم به این موضوع توانستند از پس عادل برآیند؟ شاید اولین نفر آری هان سرمربی هلندی پرسپولیس بود. او به اتفاق خشایار محسنی که مدیر برنامههایش بود، در نود شرکت کرد. طرز نشستن این دو
از همان ابتدا این تلقی را بهوجود آورد که آنها قصد دارند در جدال کلامی، عادل را شکست دهند. این اتفاق رخ داد تا جاییکه فردوسیپور برای اولینبار در برنامه نود و پس از شنیدن صحبتهای آری هان و اینکه نتوانسته بود او را به حاشیه بکشاند، آهی کشید تا بینندگان آه عادل را هم بشنوند.
یکی دیگر از این افراد، محمد مایلیکهن بود. او ساعتی پس از انتخاب چند روزهاش بهعنوان سرمربی تیم ملی، در برنامه نود حاضر شد. فردوسیپور که دل خوشی از مایلیکهن نداشت (البته این حس، متقابل بود) و از ابتدای برنامهاش گارد تهاجمی گرفته بود، هیچگاه گمان نمیکرد در برابر سرمربی اسبق تیم ملی، اشتباهات عجیبی مرتکب شود. مایلیکهن که همواره اصرار دارد بگوید عادل، عادل نیست؛ اینبار فرصت پیدا کرد که بهصورت عملی و نه در کلام، حرف خود را ثابت کند.
مجری برنامه نود به کارنامه مایلیکهن پرداخت و سرمربی سایپا نیز هر بار با طرح پرسشی، عادل را وارد چالش جدیدی میکرد. او از عملکرد مایلیکهن در پیکان و فولاد گفت و مایلیکهن که بهخوبی میدانست چگونه باید با فردوسیپور صحبت کند، سئوالات و مسائلی را مطرح کرد که عادل در پاسخگویی به آن ناکام ماند.
نقطه اوج ماجرا زمانی بود که بحث دیدار دوستانه اسپانیا و انگلیس به میان آمد و مایلیکهن که نتیجه را درست اعلام کرده بود، با مخالفت عادل مواجه شد. پس از دقایقی فردوسیپور به اشتباهش پی برد. این البته اولین و آخرین اشتباه او در این گفتوگو نبود و اتفاقات دیگری هم رخ داد تا جاییکه مایلیکهن چندبار گفت که معلوم نیست زمانی که آیتمی پخش میشود، به شما چه میگویند و چه کاری انجام میدهی! آن شب قرار بود فردوسیپور، مایلیکهن را به گوشه رینگ ببرد، اما این مایلیکهن بود که در پایان دستش به علامت فرد پیروز بالا رفت.
نفر بعدی مجتبی شریفی بود؛ رییس کمیته انضباطی که خیلی خوب میتواند کلمات را در کنار یکدیگر قرار دهد و از فن بیان خوبی سود میبرد، میهمان برنامه نود بود. او با توجه به آشنایی با مسائل حقوقی بهراحتی توانست فردوسیپور را در مناظره رودررو مغلوب کند. عادل هر سئوالی که میپرسید، با جواب قانونی و حقوقی شریفی مواجه میشد و از آنجایی که این مجری به مسائل حقوقی وارد نیست، نتوانست اعتقادات شخصیاش را به رییس کمیته انضباطی القا کند. شریفی خیلی خوب و مسلط و بهدور از هیجان و عصبانیت، عادل را وادار به عقبنشینی کرد تا جاییکه او ترجیح میداد بهجای ادامه بحث درباره یک موضوع، سراغ سئوال بعدی برود.
امیر قلعهنویی فرد دیگری بود که در جدال با عادل پیروز شد. سرمربی پیشین استقلال که دل خوشی از عادل ندارد و همچنان از برنامهای که برای او پس از ناکامی در جام ملتها در نظر گرفته شد، دلخور است. قلعهنویی زمانیکه سرمربی سپاهان بود در این برنامه حضور یافت. او که ادبیات چندان مناسبی ندارد در این برنامه، قلعهنویی دیگری نشان داد و خیلی آرام روی صندلی نشست و بارها با بهکار بردن این جمله «آقای فردوسیپور عزیز چرا نمیخندی؟» عادل را برآشفته کرد. او آنقدر این جمله را تکرار کرد که مجری برنامه عصبانی شد و گفت من میخندم و سعی کرد اینگونه ناراحتیاش را اعلام کند.
چند برنامه کلیدی
از موارد بالا که بگذریم، نود در طول سالیان گذشته برنامههایی پخش کرده که در آن مقطع زمانی تأثیرگذار بوده است. اگرچه میتوان به برنامههای مختلفی اشاره کرد، اما در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده میکنیم.
1- حضور صفایی فراهانی در اوج درگیری با علیآبادی: در روزهایی که فوتبال ایران درگیر ماجرای تعلیق بود، عادل فردوسیپور از محسن صفایی فراهانی که عضو کمیته انتقالی بود دعوت کرد تا در برنامهاش حاضر شود. این موضوع با توجه به اینکه صفایی در آن زمان ممنوعالتصویر بود و حتی شبکه خبر و سایر شبکهها نمیتوانستند تصویر و مصاحبه او را پخش کنند، سر و صدای زیادی به پا کرد. حضور صفایی در برنامه نود خارج از حد توانایی عادل بود و این مسئله نشان میدهد وی تا چه اندازه از حمایت مسئولان شبکه سه و پورمحمدی سود میبرد که میتوانست اینگونه روبهروی چنین شخصی بنشیند. به گواه بسیاری از افراد، آن برنامه جزو برنامههای تاریخی نود قرار گرفت. دعوای صفایی با محمد آخوندی که بهعنوان مدیر روابط عمومی سازمان تربیت بدنی و نماینده علیآبادی روی خط آمده بود، تا مدتها سوژه خبری بود.
2- محاکمه قلعهنویی پس از جام ملتها: ناکامی تیم ملی در جام ملتهای 2007 با مربیگری امیر قلعهنویی، باعث شد فردوسیپور برنامهای با حضور این مربی، بیژن ذوالفقارنسب و امیر حاجرضایی ترتیب دهد. قلعهنویی پس از تماس فردوسیپور مبنی بر حضور در این برنامه، تصور میکرد فرصتی برای دفاع دارد و نهایتا با یک مخالف روبهرو میشود، اما حاجرضایی و ذوالفقارنسب با همراهی فردوسیپور، تا توانستند از قلعهنویی انتقاد کردند، بهگونهای که این مربی با وجود گذشت چند سال همچنان ناراحتیاش را از این اتفاق اعلام میکند.
3- دادکان میآید: محمد دادکان پس از چند سال، در تلویزیون حضور یافت و در برنامه نود بار دیگر خواهان عذرخواهی مسئولان برای بازگشتش به فوتبال شد. دادکان در آن برنامه به صراحت گفت که دعوای او و علیآبادی بر سر پست و مقام بود. او از اقداماتش گفت و از عملکردش دفاع کرد، اما هیچگاه نگفت و فردوسیپور هم نپرسید که در زمینه فرهنگی چه کاری انجام داده و چرا رحمان رضایی و علی بداوی، دو بازیکن تیم ملی در جام ملتهای 2004 و در زمان ریاست او، در مقابل چشم میلیونها بیننده تلویزیونی درِ گوش هم زدند. رییس پیشین فدراسیون فوتبال، البته از ماجرای حضور در جام کالزبرگ هم چیزی نگفت و فردوسیپور نیز چون مصاحبهکننده خوبی نیست، این سئوالات را نپرسید و یا ترجیح داد که نپرسد.
ادعای دادکان مبنی بر اینکه در کارش مستقل است و خودش برانکو را نگه داشته، بلافاصله با تکذیب محسن مهرعلیزاده، رییس سازمان تربیت بدنی در هنگام مدیریت دادکان، مواجه شد. مهرعلیزاده اعلام کرد او برانکو را در ایران
نگه داشته است.
4- دعوای کفاشیان و دایی: پس از برکناری دایی از مربیگری تیم ملی و عدم صعود تیم ملی به جام جهانی 2010، برنامه نود بارها به بحث در اینباره پرداخت. در یکی از این برنامهها زمانیکه کفاشیان در استودیو نشسته بود، دایی پشت خط آمد و رییس فدراسیون را دروغگو خطاب کرد. چند برنامهای که به این موضوع اختصاص داشت، سر و صدایی زیادی به راه انداخت.
نکته: شاید شمار برنامههای جنجالی نود بیش از این باشد که از جمله آن میتوان به حضور محمد مایلیکهن و مجتبی شریفی که در بالا شرح آن آمد و یا انتقادات تند علیآبادی و... اشاره کرد، اما اگر بخواهیم به همه آنها بپردازیم قطعا در این مقال نمیگنجد.
تعطیلی چندباره، حمایت شبکه و پخش دوباره
در چند سال اخیر چندین مرتبه بحث تعطیلی این برنامه مطرح شد. اگرچه این اتفاق رخ نداد، اما چندبار پخش نود با وقفه روبهرو شد. مهمترین اتفاق، سال گذشته رخ داد. پس از اتفاقات مربوط به انتخابات ریاستجمهوری این موضوع مطرح شد که برنامه نود دیگر پخش نخواهد شد. آنزمان، ساخت دکور، بهانه عدم پخش نود در هفتههای ابتدایی لیگ اعلام شد، اما با گذشت چند هفته نود بار دیگر میهمان دوشنبهشب خانهها بود.
شاید مهمترین دلیلی که باعث شده نود در این سالها تحت هر شرایط پخش شود، حمایت بیچون و چرای مسئولان شبکه سه و در رأس آنها اصغر پورمحمدی، مدیریت این شبکه، است. فردوسیپور هرکاری که میکند و هر حرفی که میزند، مورد حمایت پورمحمدی است؛ حمایتی که اگرچه در نگاه اول لازم است، اما با دقت در آن میتوان به اثرات منفی این حمایتهای همهجانبه پی برد.
فردوسیپور فرد توانایی است و در این نکته هیچ شکی نیست، اما چند نفر دیگر همانند او، در سازمان عریض و طویل صدا و سیما، مورد حمایتهای اینچنینی مسئولان قرار گرفتهاند؟ آیا اگر این حمایتها در همهجا و از همه افراد صورت میگرفت، نمیتوانستیم شاهد ظهور چندین فردوسیپور باشیم؟
سئوال این است که مشخص نیست چرا عادل هر کاری میکند مورد حمایت قرار میگیرد و دیگران مشمول این قاعده نمیشوند؟ این پرسشی است که مدیران شبکه سه و البته سایر مسئولان صدا و سیما تاکنون پاسخی به آن ندادهاند.
بخند، سوءاستفاده کن و به تمسخر بگیر
در سایه همین حمایتهاست که فردوسیپور به خودش اجازه میدهد هر کاری انجام دهد و هر حرفی را بر زبان بیاورد. در سایه همین حمایتهاست که وقتی عباس مرادی سرپرست و قائممقام باشگاه صبای قم میگوید: «در جایی هستم که تلویزیون نیست و از طریق ماهواره برنامه را میبینم» فردوسیپور به او میگوید:
«خوب است که در آنجا پارازیت وجود ندارد.»
در سایه همین حمایت است که او میگوید: «سیستم پیامکها مختل شده و اینترنت هم مشکل پیدا کرده است.» در سایه همین حمایتها است که پس از قهرمانی اسپانیا در جام جهانی 2010 میگوید: «تعطیل کردن کشور که کاری ندارد.»
بهنظر شما چهکسی غیر از فردوسیپور در صدا و سیما میتواند این جملات را بر زبان بیاورد و فردای همان روز بار دیگر جلوی دوربین حاضر شود؟ چهکسی تاکنون در صدا و سیما توانسته اینگونه صحبت کند؟ چهکسی میتواند در برنامهاش صفایی فراهانی که ممنوعالتصویر بود را بیاورد؟
چهکسی میتواند در برنامهاش دیگران را به تمسخر بگیرد و برای راضی نگهداشتن مخاطبانش و جلب حمایت بیشتر آنها، مدیر و مربی و بازیکن را دست بیندازد؟ چهکسی میتواند از تریبون رسمی کشور برای بیان اعتقاد شخصیاش که لزوما نمیتواند درست باشد، سوءاستفاده کند؟
چهکسی در بازی شیلی و اسپانیا در جام جهانی میتواند در جریان مسابقه چندبار آرزو کند که سوئیس حذف شود و آن دو تیم صعود کنند؟ آیا معنی این کار القای نظر شخصی به میلیونها بیننده که ممکن است برخی از آنها سوئیس و مربی آن هیستفیلد را دوست داشته باشد، نیست؟
در سایه همین حمایت است که وی برای استدلالهای خود همهچیز را به هم میبافد و به قول شریفی، استدلالهایش اینطور است که میگوید: در، باز است، باز، پرنده است؛ پس در، پرنده است.
چهکسی میتواند بهراحتی در برنامهاش با آبروی افراد بازی کند و به سیر قهقرایی فوتبال ایران دامن بزند؟ چهکسی میتوانست در آن برنامه خاص، آن شیطنت را درباره مسابقه پیامک انجام دهد؟ چهکسی میتواند بهراحتی هر حرفی را بزند و بهدنبال آن بخندد، سوءاستفاده کند و به تمسخر بگیرد؛ جز عادل فردوسیپور که زیر چتر حمایتی مسئولان شبکه سه و پورمحمدی قرار دارد؟
عدم نظارت مسئولان شبکه سه باعث به انحراف کشیده شدن این برنامه شده است. گویی مسئولان شبکه سه بر همهچیز نظارت دارند، جز برنامه نود. شاید همین حمایتهای خارج از قاعده باعث شد فردوسیپور چندی پیش در یکی از برنامهها، بهدلیل پخش نشدن مصاحبه علی کریمی، از سیاست مسئولان شبکه سه انتقاد کند و برنامهاش را 7 دقیقه زودتر به پایان ببرد. جالب اینجاست که فردوسیپور همه را بر سر موارد مختلف مورد سئوال قرار میدهد و میخواهد آنها را وارد چالش کند، اما خودش هیچگاه حاضر نشده به این موارد و ابهامات پاسخ دهد و همواره از مصاحبه کردن فراری است.
ممکن است خیلیها بگویند مردم فردوسیپور را اینگونه دوست دارند و او با وجود تمام این مسائل محبوب است. نکته دقیقا همینجاست. عادل با علم به این موضوع و اینکه میداند از جایگاه قابلقبولی برخوردار است، رفتار میکند. او آنقدر باهوش است که بداند چهکاری میکند و چه حرفی میزند و چگونه مسخره میکند و دست میاندازد.
اصولا این رفتار به فرهنگ ما بازمیگردد که دوست داریم یک نفر را مورد تمسخر قرار دهیم؛ کافی است به جمعهای خودمانی بیشتر توجه کنید، آنجایی که یک نفر را سوژه قرار میدهیم و مسخرهاش میکنیم. فردوسیپور هم جزیی از این آب و خاک است، او هم مسخره میکند، میخندد و به وقتش برای رسیدن به مقاصد و اهدافش از تریبون سوءاستفاده میکند.
*آنچه در ادامه می آید نگاهی است بر عملکرد برنامه نود در دهه ای که گذشت:
حضور با رویکردی جدید
حدود یک دهه قبل، زمانیکه پسر بلندقد و موفرفری، روبهروی دوربین نشست، شاید کمتر کسی تصور میکرد او و برنامهاش روزی به جنجالیترین موضوع فوتبال ایران تبدیل شوند. عادل فردوسیپور با صدایی که در ابتدای ورودش به جام جم کمی توی ذوق میزد و البته بعدها به یکی از دوستداشتنیترین صداها تبدیل شد، با الگوبرداری از برنامههای ورزشی خارجی استارت نود را زد. در فضایی که فوتبال ایران، برنامه تلویزیونی مستقلی نداشت و سایر برنامههای ورزشی همانند «ورزش و مردم» بهصورت گذرا به این مقوله میپرداختند، نود خیلی زود توانست جای خود را در بین مردم باز کند.
پس از پایان هر هفته از مسابقات لیگ، بینندگان تلویزیون منتظر برنامه 90 بودند و نوع اجرای برنامه نیز به محبوبیت آن اضافه میکرد. عادل فردوسیپور برخلاف بهرام شفیع، رویه جنجالی را در پیش گرفت و همانند مجری برنامه ورزش و مردم، بیشتر زمان برنامهاش را به تعریف و تمجید اختصاص نمیداد. برعکس او کمتر صحبت میکرد و این اجازه را میداد که میهمانان حرف بزنند. اینگونه بود که نود زودتر از حد تصور، به جایگاه قابل قبولی رسید.
قرار دادن افراد رودرروی یکدیگر
فردوسیپور با سرلوحه قرار دادن این موضوع که باید رک و صریح سخن بگوید، برنامهاش را پیش برد. او با دعوت از بازیکنان، مربیان و مدیران، آنها را به حرف میکشید. یکی از اصول کاری عادل این بود که میهمانان را رودرروی یکدیگر قرار دهد. شاید هنوز بحث و جدل علی باغمیشه (بازیکن) و امیر عابدینی (مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس) در ذهن خیلیها مانده باشد. باغمیشه از مدیرعامل پرسپولیس انتقاد کرده و عابدینی نیز به دفاع از خود میپرداخت. البته بعدها عابدینی از این شیوه برنامه انتقاد کرد و گفت: «کجای دنیا یک بازیکن را رودرروی مدیر قرار میدهند. وقتی من صحبت میکنم، این بچه اصلا نباید به خودش اجازه دهد که حرف بزند.»
مدیرعامل وقت پرسپولیس البته تنها فردی نبود که از این روش انتقاد میکرد. از آنجایی که سبک کاری برنامه نود قرار دادن افراد رودرروی یکدیگر است، این شیوه در ادامه منتقدان بیشتری پیدا کرد تا جاییکه خیلیها همانند عابدینی لب به انتقاد گشودند.
سوژهیاب خوب، مصاحبهکننده بد
فردوسیپور دست روی سوژههای خوبی میگذارد. او میداند که مردم چه میخواهند - که سوءاستفاده از این موضوع و جایگاه، در ادامه مطلب مورد بررسی قرار خواهد گرفت - و به همین دلیل سراغ سوژههای جنجالی، خبرساز و خوبی میرود. عادل اما همانقدر که سوژهیاب خوبی است، مصاحبهکننده بدی است و نمیتواند مصاحبه شونده را بهخوبی مورد پرسش قرار دهد.
کافی است به یکی از برنامههایی که او میهمانی همانند کریم انصاریفرد و یا بازیکنی همرده او داشت، بار دیگر دقت کنید. فردوسیپور در ابتدا میخواهد میهمان خودش را معرفی کند. سئوال بعدیاش این است که چند سال دارد و اگر مصاحبهشونده بگوید متولد سال 1362 است، میگوید 62 واقعی دیگه؟ در ادامه چند پرسش همانند اینکه فوتبالت را از کجا شروع کردی، سقف آرزوهایت کجاست و فکر میکنی امسال تیمت چه عملکردی داشته باشد، پرسیده میشود. آنهایی که کار خبری کردهاند میدانند که در این مواقع میتوان با پرسیدن سئوالات متفاوت و نه کلشیهای گفتوگو را بهسمت خوبی پیش برد. عدم توانایی فردوسیپور در انجام مصاحبههای خوب و چالشی باعث میشود بسیاری از سئوالات بیپاسخ بماند. اگر میهمان همانند دادکان با توپ پر نیامده باشد و حرفی برای گفتن نداشته باشد، شاهد گفتوگویی خنثی خواهیم بود. اگر برنامهای مثلا با حضور دادکان یا دایی، جنجالی و پر حرف و حدیث میشود، صرفا به این خاطر است که میهمانان حرفی برای گفتن دارند که البته در این بین اگر فردوسیپور محو صحبتها نشود، میتواند پرسشهای دیگری از لابهلای مباحث مطرح کند. عادل اما نشان داده در این زمینه ضعف دارد و وقتی میهمان برنامه چیزی میگوید و در همان زمان باید پرسشی مطرح شود، او این کار را انجام نمیدهد. مخالفان این موضوع میتوانند از این به بعد با دقت بیشتری گفتوگوهای نود را دنبال کنند تا به این مسئله پی ببرند.

آنهایی که عادل را شکست دادند
عادل فردوسیپور عادتی دارد که بر اساس آن میخواهد نظر خود را به مخاطبش القا کند. او در اینگونه مواقع سعی میکند با مطرح کردن این سئوال که «پس شما قبول دارید آقای X اینطور رفتار کرده؟» و یا این که «قبول دارید که فلان کار را باید انجام میدادید؟» حرف خود را به مخاطب القا کند. در این میان، آنهایی که با این شیوه آشنایی دارند، سعی میکنند همانند خود عادل پاسخ دهند.
این یک واقعیت است که در جامعه فوتبال، افرادی که بتوانند خوب حرف بزنند کم هستند و وقتی با اینگونه سئوالات مواجه میشوند، دست و پای خود را گم میکنند و از کوره درمیروند. در این بین، چند نفر با علم به این موضوع توانستند از پس عادل برآیند؟ شاید اولین نفر آری هان سرمربی هلندی پرسپولیس بود. او به اتفاق خشایار محسنی که مدیر برنامههایش بود، در نود شرکت کرد. طرز نشستن این دو
” در سایه همین حمایتها است که پس از قهرمانی اسپانیا در جام جهانی 2010 میگوید: «تعطیل کردن کشور که کاری ندارد.» “
یکی دیگر از این افراد، محمد مایلیکهن بود. او ساعتی پس از انتخاب چند روزهاش بهعنوان سرمربی تیم ملی، در برنامه نود حاضر شد. فردوسیپور که دل خوشی از مایلیکهن نداشت (البته این حس، متقابل بود) و از ابتدای برنامهاش گارد تهاجمی گرفته بود، هیچگاه گمان نمیکرد در برابر سرمربی اسبق تیم ملی، اشتباهات عجیبی مرتکب شود. مایلیکهن که همواره اصرار دارد بگوید عادل، عادل نیست؛ اینبار فرصت پیدا کرد که بهصورت عملی و نه در کلام، حرف خود را ثابت کند.
مجری برنامه نود به کارنامه مایلیکهن پرداخت و سرمربی سایپا نیز هر بار با طرح پرسشی، عادل را وارد چالش جدیدی میکرد. او از عملکرد مایلیکهن در پیکان و فولاد گفت و مایلیکهن که بهخوبی میدانست چگونه باید با فردوسیپور صحبت کند، سئوالات و مسائلی را مطرح کرد که عادل در پاسخگویی به آن ناکام ماند.
نقطه اوج ماجرا زمانی بود که بحث دیدار دوستانه اسپانیا و انگلیس به میان آمد و مایلیکهن که نتیجه را درست اعلام کرده بود، با مخالفت عادل مواجه شد. پس از دقایقی فردوسیپور به اشتباهش پی برد. این البته اولین و آخرین اشتباه او در این گفتوگو نبود و اتفاقات دیگری هم رخ داد تا جاییکه مایلیکهن چندبار گفت که معلوم نیست زمانی که آیتمی پخش میشود، به شما چه میگویند و چه کاری انجام میدهی! آن شب قرار بود فردوسیپور، مایلیکهن را به گوشه رینگ ببرد، اما این مایلیکهن بود که در پایان دستش به علامت فرد پیروز بالا رفت.
نفر بعدی مجتبی شریفی بود؛ رییس کمیته انضباطی که خیلی خوب میتواند کلمات را در کنار یکدیگر قرار دهد و از فن بیان خوبی سود میبرد، میهمان برنامه نود بود. او با توجه به آشنایی با مسائل حقوقی بهراحتی توانست فردوسیپور را در مناظره رودررو مغلوب کند. عادل هر سئوالی که میپرسید، با جواب قانونی و حقوقی شریفی مواجه میشد و از آنجایی که این مجری به مسائل حقوقی وارد نیست، نتوانست اعتقادات شخصیاش را به رییس کمیته انضباطی القا کند. شریفی خیلی خوب و مسلط و بهدور از هیجان و عصبانیت، عادل را وادار به عقبنشینی کرد تا جاییکه او ترجیح میداد بهجای ادامه بحث درباره یک موضوع، سراغ سئوال بعدی برود.
امیر قلعهنویی فرد دیگری بود که در جدال با عادل پیروز شد. سرمربی پیشین استقلال که دل خوشی از عادل ندارد و همچنان از برنامهای که برای او پس از ناکامی در جام ملتها در نظر گرفته شد، دلخور است. قلعهنویی زمانیکه سرمربی سپاهان بود در این برنامه حضور یافت. او که ادبیات چندان مناسبی ندارد در این برنامه، قلعهنویی دیگری نشان داد و خیلی آرام روی صندلی نشست و بارها با بهکار بردن این جمله «آقای فردوسیپور عزیز چرا نمیخندی؟» عادل را برآشفته کرد. او آنقدر این جمله را تکرار کرد که مجری برنامه عصبانی شد و گفت من میخندم و سعی کرد اینگونه ناراحتیاش را اعلام کند.
چند برنامه کلیدی
از موارد بالا که بگذریم، نود در طول سالیان گذشته برنامههایی پخش کرده که در آن مقطع زمانی تأثیرگذار بوده است. اگرچه میتوان به برنامههای مختلفی اشاره کرد، اما در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده میکنیم.
1- حضور صفایی فراهانی در اوج درگیری با علیآبادی: در روزهایی که فوتبال ایران درگیر ماجرای تعلیق بود، عادل فردوسیپور از محسن صفایی فراهانی که عضو کمیته انتقالی بود دعوت کرد تا در برنامهاش حاضر شود. این موضوع با توجه به اینکه صفایی در آن زمان ممنوعالتصویر بود و حتی شبکه خبر و سایر شبکهها نمیتوانستند تصویر و مصاحبه او را پخش کنند، سر و صدای زیادی به پا کرد. حضور صفایی در برنامه نود خارج از حد توانایی عادل بود و این مسئله نشان میدهد وی تا چه اندازه از حمایت مسئولان شبکه سه و پورمحمدی سود میبرد که میتوانست اینگونه روبهروی چنین شخصی بنشیند. به گواه بسیاری از افراد، آن برنامه جزو برنامههای تاریخی نود قرار گرفت. دعوای صفایی با محمد آخوندی که بهعنوان مدیر روابط عمومی سازمان تربیت بدنی و نماینده علیآبادی روی خط آمده بود، تا مدتها سوژه خبری بود.
2- محاکمه قلعهنویی پس از جام ملتها: ناکامی تیم ملی در جام ملتهای 2007 با مربیگری امیر قلعهنویی، باعث شد فردوسیپور برنامهای با حضور این مربی، بیژن ذوالفقارنسب و امیر حاجرضایی ترتیب دهد. قلعهنویی پس از تماس فردوسیپور مبنی بر حضور در این برنامه، تصور میکرد فرصتی برای دفاع دارد و نهایتا با یک مخالف روبهرو میشود، اما حاجرضایی و ذوالفقارنسب با همراهی فردوسیپور، تا توانستند از قلعهنویی انتقاد کردند، بهگونهای که این مربی با وجود گذشت چند سال همچنان ناراحتیاش را از این اتفاق اعلام میکند.
3- دادکان میآید: محمد دادکان پس از چند سال، در تلویزیون حضور یافت و در برنامه نود بار دیگر خواهان عذرخواهی مسئولان برای بازگشتش به فوتبال شد. دادکان در آن برنامه به صراحت گفت که دعوای او و علیآبادی بر سر پست و مقام بود. او از اقداماتش گفت و از عملکردش دفاع کرد، اما هیچگاه نگفت و فردوسیپور هم نپرسید که در زمینه فرهنگی چه کاری انجام داده و چرا رحمان رضایی و علی بداوی، دو بازیکن تیم ملی در جام ملتهای 2004 و در زمان ریاست او، در مقابل چشم میلیونها بیننده تلویزیونی درِ گوش هم زدند. رییس پیشین فدراسیون فوتبال، البته از ماجرای حضور در جام کالزبرگ هم چیزی نگفت و فردوسیپور نیز چون مصاحبهکننده خوبی نیست، این سئوالات را نپرسید و یا ترجیح داد که نپرسد.
ادعای دادکان مبنی بر اینکه در کارش مستقل است و خودش برانکو را نگه داشته، بلافاصله با تکذیب محسن مهرعلیزاده، رییس سازمان تربیت بدنی در هنگام مدیریت دادکان، مواجه شد. مهرعلیزاده اعلام کرد او برانکو را در ایران
” سئوال این است که مشخص نیست چرا عادل هر کاری میکند مورد حمایت قرار میگیرد و دیگران مشمول این قاعده نمیشوند؟ این پرسشی است که مدیران شبکه سه و البته سایر مسئولان صدا و سیما تاکنون پاسخی به آن ندادهاند. “
4- دعوای کفاشیان و دایی: پس از برکناری دایی از مربیگری تیم ملی و عدم صعود تیم ملی به جام جهانی 2010، برنامه نود بارها به بحث در اینباره پرداخت. در یکی از این برنامهها زمانیکه کفاشیان در استودیو نشسته بود، دایی پشت خط آمد و رییس فدراسیون را دروغگو خطاب کرد. چند برنامهای که به این موضوع اختصاص داشت، سر و صدایی زیادی به راه انداخت.
نکته: شاید شمار برنامههای جنجالی نود بیش از این باشد که از جمله آن میتوان به حضور محمد مایلیکهن و مجتبی شریفی که در بالا شرح آن آمد و یا انتقادات تند علیآبادی و... اشاره کرد، اما اگر بخواهیم به همه آنها بپردازیم قطعا در این مقال نمیگنجد.
تعطیلی چندباره، حمایت شبکه و پخش دوباره
در چند سال اخیر چندین مرتبه بحث تعطیلی این برنامه مطرح شد. اگرچه این اتفاق رخ نداد، اما چندبار پخش نود با وقفه روبهرو شد. مهمترین اتفاق، سال گذشته رخ داد. پس از اتفاقات مربوط به انتخابات ریاستجمهوری این موضوع مطرح شد که برنامه نود دیگر پخش نخواهد شد. آنزمان، ساخت دکور، بهانه عدم پخش نود در هفتههای ابتدایی لیگ اعلام شد، اما با گذشت چند هفته نود بار دیگر میهمان دوشنبهشب خانهها بود.
شاید مهمترین دلیلی که باعث شده نود در این سالها تحت هر شرایط پخش شود، حمایت بیچون و چرای مسئولان شبکه سه و در رأس آنها اصغر پورمحمدی، مدیریت این شبکه، است. فردوسیپور هرکاری که میکند و هر حرفی که میزند، مورد حمایت پورمحمدی است؛ حمایتی که اگرچه در نگاه اول لازم است، اما با دقت در آن میتوان به اثرات منفی این حمایتهای همهجانبه پی برد.
فردوسیپور فرد توانایی است و در این نکته هیچ شکی نیست، اما چند نفر دیگر همانند او، در سازمان عریض و طویل صدا و سیما، مورد حمایتهای اینچنینی مسئولان قرار گرفتهاند؟ آیا اگر این حمایتها در همهجا و از همه افراد صورت میگرفت، نمیتوانستیم شاهد ظهور چندین فردوسیپور باشیم؟
سئوال این است که مشخص نیست چرا عادل هر کاری میکند مورد حمایت قرار میگیرد و دیگران مشمول این قاعده نمیشوند؟ این پرسشی است که مدیران شبکه سه و البته سایر مسئولان صدا و سیما تاکنون پاسخی به آن ندادهاند.

بخند، سوءاستفاده کن و به تمسخر بگیر
در سایه همین حمایتهاست که فردوسیپور به خودش اجازه میدهد هر کاری انجام دهد و هر حرفی را بر زبان بیاورد. در سایه همین حمایتهاست که وقتی عباس مرادی سرپرست و قائممقام باشگاه صبای قم میگوید: «در جایی هستم که تلویزیون نیست و از طریق ماهواره برنامه را میبینم» فردوسیپور به او میگوید:
«خوب است که در آنجا پارازیت وجود ندارد.»
در سایه همین حمایت است که او میگوید: «سیستم پیامکها مختل شده و اینترنت هم مشکل پیدا کرده است.» در سایه همین حمایتها است که پس از قهرمانی اسپانیا در جام جهانی 2010 میگوید: «تعطیل کردن کشور که کاری ندارد.»
بهنظر شما چهکسی غیر از فردوسیپور در صدا و سیما میتواند این جملات را بر زبان بیاورد و فردای همان روز بار دیگر جلوی دوربین حاضر شود؟ چهکسی تاکنون در صدا و سیما توانسته اینگونه صحبت کند؟ چهکسی میتواند در برنامهاش صفایی فراهانی که ممنوعالتصویر بود را بیاورد؟
چهکسی میتواند در برنامهاش دیگران را به تمسخر بگیرد و برای راضی نگهداشتن مخاطبانش و جلب حمایت بیشتر آنها، مدیر و مربی و بازیکن را دست بیندازد؟ چهکسی میتواند از تریبون رسمی کشور برای بیان اعتقاد شخصیاش که لزوما نمیتواند درست باشد، سوءاستفاده کند؟
چهکسی در بازی شیلی و اسپانیا در جام جهانی میتواند در جریان مسابقه چندبار آرزو کند که سوئیس حذف شود و آن دو تیم صعود کنند؟ آیا معنی این کار القای نظر شخصی به میلیونها بیننده که ممکن است برخی از آنها سوئیس و مربی آن هیستفیلد را دوست داشته باشد، نیست؟
در سایه همین حمایت است که وی برای استدلالهای خود همهچیز را به هم میبافد و به قول شریفی، استدلالهایش اینطور است که میگوید: در، باز است، باز، پرنده است؛ پس در، پرنده است.
چهکسی میتواند بهراحتی در برنامهاش با آبروی افراد بازی کند و به سیر قهقرایی فوتبال ایران دامن بزند؟ چهکسی میتوانست در آن برنامه خاص، آن شیطنت را درباره مسابقه پیامک انجام دهد؟ چهکسی میتواند بهراحتی هر حرفی را بزند و بهدنبال آن بخندد، سوءاستفاده کند و به تمسخر بگیرد؛ جز عادل فردوسیپور که زیر چتر حمایتی مسئولان شبکه سه و پورمحمدی قرار دارد؟
عدم نظارت مسئولان شبکه سه باعث به انحراف کشیده شدن این برنامه شده است. گویی مسئولان شبکه سه بر همهچیز نظارت دارند، جز برنامه نود. شاید همین حمایتهای خارج از قاعده باعث شد فردوسیپور چندی پیش در یکی از برنامهها، بهدلیل پخش نشدن مصاحبه علی کریمی، از سیاست مسئولان شبکه سه انتقاد کند و برنامهاش را 7 دقیقه زودتر به پایان ببرد. جالب اینجاست که فردوسیپور همه را بر سر موارد مختلف مورد سئوال قرار میدهد و میخواهد آنها را وارد چالش کند، اما خودش هیچگاه حاضر نشده به این موارد و ابهامات پاسخ دهد و همواره از مصاحبه کردن فراری است.
ممکن است خیلیها بگویند مردم فردوسیپور را اینگونه دوست دارند و او با وجود تمام این مسائل محبوب است. نکته دقیقا همینجاست. عادل با علم به این موضوع و اینکه میداند از جایگاه قابلقبولی برخوردار است، رفتار میکند. او آنقدر باهوش است که بداند چهکاری میکند و چه حرفی میزند و چگونه مسخره میکند و دست میاندازد.
اصولا این رفتار به فرهنگ ما بازمیگردد که دوست داریم یک نفر را مورد تمسخر قرار دهیم؛ کافی است به جمعهای خودمانی بیشتر توجه کنید، آنجایی که یک نفر را سوژه قرار میدهیم و مسخرهاش میکنیم. فردوسیپور هم جزیی از این آب و خاک است، او هم مسخره میکند، میخندد و به وقتش برای رسیدن به مقاصد و اهدافش از تریبون سوءاستفاده میکند.