عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

شاید بهترین تعیبر درباره فردوسی‎پور را مجتبی شریفی، رییس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال، به‎کار برد. او در یکی از برنامه‎‎‎های نود پشت خط آمد و به عادل گفت: «استنباط شما این‎گونه است که می‎گویی در باز است، باز، پرنده است؛ پس در، پرنده است.» شاید این همه آن چیزی بود که منتقدان نود در طول سال‎‎‎ها به‎گونه‎ای دیگر آن را بر زبان می‎آوردند، اما شریفی اهل منطق که به‎خوبی می‎تواند حرف‎هایش را متفاوت با دیگران بیان کند، آن را به بهترین شکل عنوان کرد. 

*آنچه در ادامه می آید نگاهی است بر عملکرد برنامه نود در دهه ای که گذشت:

حضور با رویکردی جدید
حدود یک دهه قبل، زمانی‎که پسر بلندقد و مو‎فرفری، روبه‎روی دوربین نشست، شاید کمتر کسی تصور می‎کرد او و برنامه‎اش روزی به جنجالی‎ترین موضوع فوتبال ایران تبدیل شوند. عادل فردوسی‎پور با صدایی که در ابتدای ورودش به جام جم کمی توی ذوق می‎زد و البته بعد‎‎ها به یکی از دوست‎داشتنی‎ترین صدا‎‎ها تبدیل شد، با الگوبرداری از برنامه‎‎‎های ورزشی خارجی استارت نود را زد. در فضایی که فوتبال ایران، برنامه تلویزیونی مستقلی نداشت و سایر برنامه‎‎‎های ورزشی همانند «ورزش و مردم» به‎صورت گذرا به این مقوله می‎پرداختند، نود خیلی زود توانست جای خود را در بین مردم باز کند. 

پس از پایان هر هفته از مسابقات لیگ، بینندگان تلویزیون منتظر برنامه 90 بودند و نوع اجرای برنامه نیز به محبوبیت آن اضافه می‎کرد. عادل فردوسی‎پور برخلاف بهرام شفیع، رویه جنجالی را در پیش گرفت و همانند مجری برنامه ورزش و مردم، بیشتر زمان برنامه‎اش را به تعریف و تمجید اختصاص نمی‎داد. برعکس او کمتر صحبت می‎کرد و این اجازه را می‎داد که میهمانان حرف بزنند. این‎گونه بود که نود زودتر از حد تصور، به جایگاه قابل‎ قبولی رسید.

قرار دادن افراد رودرروی یکدیگر
فردوسی‎پور با سرلوحه قرار دادن این موضوع که باید رک و صریح سخن بگوید، برنامه‎اش را پیش برد. او با دعوت از بازیکنان، مربیان و مدیران، آن‎‎‎ها را به حرف می‎کشید. یکی از اصول کاری عادل این بود که میهمانان را رودرروی یکدیگر قرار دهد. شاید هنوز بحث و جدل علی باغمیشه (بازیکن) و امیر عابدینی (مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس) در ذهن خیلی‎‎‎ها مانده باشد. باغمیشه از مدیرعامل پرسپولیس انتقاد کرده و عابدینی نیز به دفاع از خود می‎پرداخت. البته بعد‎ها عابدینی از این شیوه برنامه انتقاد کرد و گفت: «کجای دنیا یک بازیکن را رودرروی مدیر قرار می‎دهند. وقتی من صحبت می‎کنم، این بچه اصلا نباید به خودش اجازه دهد که حرف بزند.» 

مدیرعامل وقت پرسپولیس البته تنها فردی نبود که از این روش انتقاد می‎کرد. از آن‎جایی که سبک کاری برنامه نود قرار دادن افراد رودرروی یکدیگر است، این شیوه در ادامه منتقدان بیشتری پیدا کرد تا جایی‎که خیلی‎‎‎ها همانند عابدینی لب به انتقاد گشودند.

سوژه‎یاب خوب، مصاحبه‎کننده بد
فردوسی‎پور دست روی سوژه‎‎‎های خوبی می‎گذارد. او می‎داند که مردم چه می‎خواهند - که سوء‎استفاده از این موضوع و جایگاه، در ادامه مطلب مورد بررسی قرار خواهد گرفت - و به همین دلیل سراغ سوژه‎‎‎های جنجالی، خبرساز و خوبی می‎رود. عادل اما همان‎قدر که سوژه‎یاب خوبی است، مصاحبه‎کننده بدی است و نمی‎تواند مصاحبه شونده را به‎خوبی مورد پرسش قرار دهد. 

کافی است به یکی از برنامه‎‎‎هایی که او میهمانی همانند کریم انصاری‎فرد و یا بازیکنی هم‎رده او داشت، بار دیگر دقت کنید. فردوسی‎پور در ابتدا می‎خواهد میهمان خودش را معرفی کند. سئوال بعدی‎اش این است که چند سال دارد و اگر مصاحبه‎شونده بگوید متولد سال 1362 است، می‎گوید 62 واقعی دیگه؟ در ادامه چند پرسش همانند این‎که فوتبالت را از کجا شروع کردی،‌ سقف آرزوهایت کجاست و فکر می‎کنی امسال تیمت چه عملکردی داشته باشد، پرسیده می‎شود. آن‎‎هایی که کار خبری کرده‎اند می‎دانند که در این مواقع می‎توان با پرسیدن سئوالات متفاوت و نه کلشیه‎ای گفت‎وگو را به‎سمت خوبی پیش برد. عدم توانایی فردوسی‎پور در انجام مصاحبه‎‎‎های خوب و چالشی باعث می‎شود بسیاری از سئوالات بی‎پاسخ بماند. اگر میهمان همانند دادکان با توپ پر نیامده باشد و حرفی برای گفتن نداشته باشد، شاهد گفت‎وگویی خنثی خواهیم بود. اگر برنامه‎ای مثلا با حضور دادکان یا دایی، جنجالی و پر حرف و حدیث می‎شود، صرفا به این خاطر است که میهمانان حرفی برای گفتن دارند که البته در این بین اگر فردوسی‎پور محو صحبت‎‎‎ها نشود، می‎تواند پرسش‎‎‎های دیگری از لابه‎لای مباحث مطرح کند. عادل اما نشان داده در این زمینه ضعف دارد و وقتی میهمان برنامه چیزی می‎گوید و در همان زمان باید پرسشی مطرح شود، او این کار را انجام نمی‎دهد. مخالفان این موضوع می‎توانند از این به بعد با دقت بیشتری گفت‎وگو‎‎های نود را دنبال کنند تا به این مسئله پی ببرند.
 
             

آنهایی که عادل را شکست دادند
عادل فردوسی‎پور عادتی دارد که بر اساس آن می‎خواهد نظر خود را به مخاطبش القا کند. او در این‎گونه مواقع سعی می‎کند با مطرح کردن این سئوال که «پس شما قبول دارید آقای X این‎طور رفتار کرده؟» و یا این که «قبول دارید که فلان کار را باید انجام می‎دادید؟» حرف خود را به مخاطب القا کند. در این میان، آن‎‎هایی که با این شیوه آشنایی دارند، سعی می‎کنند همانند خود عادل پاسخ دهند. 

این یک واقعیت است که در جامعه فوتبال، افرادی که بتوانند خوب حرف بزنند کم هستند و وقتی با این‎گونه سئوالات مواجه می‎شوند، دست و پای خود را گم می‎کنند و از کوره درمی‎روند. در این بین، چند نفر با علم به این موضوع توانستند از پس عادل برآیند؟ شاید اولین نفر آری هان سرمربی هلندی پرسپولیس بود. او به اتفاق خشایار محسنی که مدیر برنامه‎هایش بود، در نود شرکت کرد. طرز نشستن این دو
در سایه همین حمایت‎‎‎ها است که پس از قهرمانی اسپانیا در جام جهانی 2010 می‎گوید: «تعطیل کردن کشور که کاری ندارد.»
از همان ابتدا این تلقی را به‎وجود آورد که آن‎‎‎ها قصد دارند در جدال کلامی، عادل را شکست دهند. این اتفاق رخ داد تا جایی‎که فردوسی‎پور برای اولین‎بار در برنامه نود و پس از شنیدن صحبت‎‎‎های آری هان و این‎که نتوانسته بود او را به حاشیه بکشاند، آهی کشید تا بینندگان آه عادل را هم بشنوند. 

یکی دیگر از این افراد، محمد مایلی‎کهن بود. او ساعتی پس از انتخاب چند روزه‎اش به‎عنوان سرمربی تیم ملی، در برنامه نود حاضر شد. فردوسی‎پور که دل خوشی از مایلی‎کهن نداشت (البته این حس، متقابل بود) و از ابتدای برنامه‎اش گارد تهاجمی گرفته بود، هیچ‎گاه گمان نمی‎کرد در برابر سرمربی اسبق تیم ملی، اشتباهات عجیبی مرتکب شود. مایلی‎کهن که همواره اصرار دارد بگوید عادل، عادل نیست؛ این‎بار فرصت پیدا کرد که به‎صورت عملی و نه در کلام، حرف خود را ثابت کند. 

مجری برنامه نود به کارنامه مایلی‎کهن پرداخت و سرمربی سایپا نیز هر بار با طرح پرسشی، عادل را وارد چالش جدیدی می‎کرد. او از عملکرد مایلی‎کهن در پیکان و فولاد گفت و مایلی‎کهن که به‎خوبی می‎دانست چگونه باید با فردوسی‎پور صحبت کند، سئوالات و مسائلی را مطرح کرد که عادل در پاسخگویی به آن ناکام ماند.
 
نقطه اوج ماجرا زمانی بود که بحث دیدار دوستانه اسپانیا و انگلیس به میان آمد و مایلی‎کهن که نتیجه را درست اعلام کرده بود، با مخالفت عادل مواجه شد. پس از دقایقی فردوسی‎پور به اشتباهش پی برد. این البته اولین و آخرین اشتباه او در این گفت‎وگو نبود و اتفاقات دیگری هم رخ داد تا جایی‎که مایلی‎کهن چندبار گفت که معلوم نیست زمانی که آیتمی پخش می‎شود، به شما چه می‎گویند و چه کاری انجام می‎دهی! آن شب قرار بود فردوسی‎پور، مایلی‎کهن را به گوشه رینگ ببرد، اما این مایلی‎کهن بود که در پایان دستش به علامت فرد پیروز بالا رفت. 

نفر بعدی مجتبی شریفی بود؛ رییس کمیته انضباطی که خیلی خوب می‎تواند کلمات را در کنار یکدیگر قرار دهد و از فن بیان خوبی سود می‎برد، میهمان برنامه نود بود. او با توجه به آشنایی با مسائل حقوقی به‎راحتی توانست فردوسی‎پور را در مناظره رودررو مغلوب کند. عادل هر سئوالی که می‎پرسید، با جواب قانونی و حقوقی شریفی مواجه می‎شد و از آن‎جایی که این مجری به مسائل حقوقی وارد نیست، نتوانست اعتقادات شخصی‎اش را به رییس کمیته انضباطی القا کند. شریفی خیلی خوب و مسلط و به‎دور از هیجان و عصبانیت، عادل را وادار به عقب‎نشینی کرد تا جایی‎که او ترجیح می‎داد به‎جای ادامه بحث درباره یک موضوع، سراغ سئوال بعدی برود. 

امیر قلعه‎نویی فرد دیگری بود که در جدال با عادل پیروز شد. سرمربی پیشین استقلال که دل خوشی از عادل ندارد و همچنان از برنامه‎ای که برای او پس از ناکامی در جام ملت‎‎‎ها در نظر گرفته شد، دلخور است. قلعه‎نویی زمانی‎که سرمربی سپاهان بود در این برنامه حضور یافت. او که ادبیات چندان مناسبی ندارد در این برنامه، قلعه‎نویی دیگری نشان داد و خیلی آرام روی صندلی نشست و بار‎‎ها با به‎کار بردن این جمله «آقای فردوسی‎پور عزیز چرا نمی‎خندی؟» عادل را برآشفته کرد. او آن‎قدر این جمله را تکرار کرد که مجری برنامه عصبانی شد و گفت من می‎خندم و سعی کرد این‎گونه ناراحتی‎اش را اعلام کند.

چند برنامه کلیدی
از موارد بالا که بگذریم، نود در طول سالیان گذشته برنامه‎‎‎هایی پخش کرده که در آن مقطع زمانی تأثیرگذار بوده است. اگرچه می‎توان به برنامه‎‎‎های مختلفی اشاره کرد، اما در این‎جا به ذکر چند نمونه بسنده می‎کنیم.
1- حضور صفایی فراهانی در اوج درگیری با علی‎آبادی: در روز‎‎هایی که فوتبال ایران درگیر ماجرای تعلیق بود، عادل فردوسی‎پور از محسن صفایی فراهانی که عضو کمیته انتقالی بود دعوت کرد تا در برنامه‎اش حاضر شود. این موضوع با توجه به این‎که صفایی در آن زمان ممنوع‎التصویر بود و حتی شبکه خبر و سایر شبکه‎‎‎ها نمی‎توانستند تصویر و مصاحبه او را پخش کنند، سر و صدای زیادی به پا کرد. حضور صفایی در برنامه نود خارج از حد توانایی عادل بود و این مسئله نشان می‎دهد وی تا چه اندازه از حمایت مسئولان شبکه سه و پورمحمدی سود می‎برد که می‎توانست این‎گونه روبه‎روی چنین شخصی بنشیند. به گواه بسیاری از افراد، آن برنامه جزو برنامه‎‎‎های تاریخی نود قرار گرفت. دعوای صفایی با محمد آخوندی که به‎عنوان مدیر روابط عمومی سازمان تربیت بدنی و نماینده علی‎آبادی روی خط آمده بود، تا مدت‎‎‎ها سوژه خبری بود.
 
2- محاکمه قلعه‎نویی پس از جام ملت‎ها: ناکامی تیم ملی در جام ملت‎‎‎های 2007 با مربیگری امیر قلعه‎نویی، باعث شد فردوسی‎پور برنامه‎ای با حضور این مربی، بیژن ذوالفقارنسب و امیر حاج‎رضایی ترتیب دهد. قلعه‎نویی پس از تماس فردوسی‎پور مبنی بر حضور در این برنامه، تصور می‎کرد فرصتی برای دفاع دارد و نهایتا با یک مخالف روبه‎رو می‎شود، اما حاج‎رضایی و ذوالفقارنسب با همراهی فردوسی‎پور، تا توانستند از قلعه‎نویی انتقاد کردند، به‎گونه‎ای که این مربی با وجود گذشت چند سال همچنان ناراحتی‎اش را از این اتفاق اعلام می‌کند. 

3- دادکان می‎آید: محمد دادکان پس از چند سال، در تلویزیون حضور یافت و در برنامه نود بار دیگر خواهان عذرخواهی مسئولان برای بازگشتش به فوتبال شد. دادکان در آن برنامه به صراحت گفت که دعوای او و علی‎آبادی بر سر پست و مقام بود. او از اقداماتش گفت و از عملکردش دفاع کرد، اما هیچ‎گاه نگفت و فردوسی‎پور هم نپرسید که در زمینه فرهنگی چه کاری انجام داده و چرا رحمان رضایی و علی بداوی، دو بازیکن تیم ملی در جام ملت‎‎‎های 2004 و در زمان ریاست او، در مقابل چشم میلیون‎‎‎ها بیننده تلویزیونی درِ گوش هم زدند. رییس پیشین فدراسیون فوتبال، البته از ماجرای حضور در جام کالزبرگ هم چیزی نگفت و فردوسی‎پور نیز چون مصاحبه‎کننده خوبی نیست، این سئوالات را نپرسید و یا ترجیح داد که نپرسد.
 
ادعای دادکان مبنی بر این‎که در کارش مستقل است و خودش برانکو را نگه داشته، بلافاصله با تکذیب محسن مهرعلیزاده، رییس سازمان تربیت بدنی در هنگام مدیریت دادکان، مواجه شد. مهرعلیزاده اعلام کرد او برانکو را در ایران
سئوال این است که مشخص نیست چرا عادل هر کاری می‎کند مورد حمایت قرار می‎گیرد و دیگران مشمول این قاعده نمی‎شوند؟ این پرسشی است که مدیران شبکه سه و البته سایر مسئولان صدا و سیما تاکنون پاسخی به آن نداده‎اند.
نگه داشته است. 

4- دعوای کفاشیان و دایی: پس از برکناری دایی از مربیگری تیم ملی و عدم صعود تیم ملی به جام جهانی 2010، برنامه نود بار‎‎ها به بحث در این‎باره پرداخت. در یکی از این برنامه‎‎‎ها زمانی‎که کفاشیان در استودیو نشسته بود، دایی پشت خط آمد و رییس فدراسیون را دروغگو خطاب کرد. چند برنامه‎ای که به این موضوع اختصاص داشت، سر و صدایی زیادی به راه انداخت. 

نکته: شاید شمار برنامه‎‎‎های جنجالی نود بیش از این باشد که از جمله آن می‎توان به حضور محمد مایلی‎کهن و مجتبی شریفی که در بالا شرح آن آمد و یا انتقادات تند علی‎آبادی و... اشاره کرد، اما اگر بخواهیم به همه آن‎‎‎ها بپردازیم قطعا در این مقال نمی‎گنجد. 

تعطیلی چندباره،‌ حمایت شبکه و پخش دوباره
در چند سال اخیر چندین مرتبه بحث تعطیلی این برنامه مطرح شد. اگرچه این اتفاق رخ نداد، اما چندبار پخش نود با وقفه روبه‎رو شد. مهمترین اتفاق، سال گذشته رخ داد. پس از اتفاقات مربوط به انتخابات ریاست‎جمهوری این موضوع مطرح شد که برنامه نود دیگر پخش نخواهد شد. آن‎زمان، ساخت دکور، بهانه عدم پخش نود در هفته‎‎‎های ابتدایی لیگ اعلام شد، اما با گذشت چند هفته نود بار دیگر میهمان دوشنبه‎شب خانه‎‎‎ها بود. 

شاید مهمترین دلیلی که باعث شده نود در این سال‎‎‎ها تحت هر شرایط پخش شود، حمایت بی‎چون و چرای مسئولان شبکه سه و در رأس آن‎‎‎ها اصغر پورمحمدی، مدیریت این شبکه، است. فردوسی‎پور هرکاری که می‎کند و هر حرفی که می‎زند، مورد حمایت پورمحمدی است؛ حمایتی که اگرچه در نگاه اول لازم است، اما با دقت در آن می‎توان به اثرات منفی این حمایت‎های همه‎جانبه پی برد. 

فردوسی‎پور فرد توانایی است و در این نکته هیچ شکی نیست، اما چند نفر دیگر همانند او، در سازمان عریض و طویل صدا و سیما، مورد حمایت‎های این‎چنینی مسئولان قرار گرفته‎اند؟ آیا اگر این حمایت‎ها در همه‎جا و از همه افراد صورت می‎گرفت، نمی‎توانستیم شاهد ظهور چندین فردوسی‎پور باشیم؟ 

سئوال این است که مشخص نیست چرا عادل هر کاری می‎کند مورد حمایت قرار می‎گیرد و دیگران مشمول این قاعده نمی‎شوند؟ این پرسشی است که مدیران شبکه سه و البته سایر مسئولان صدا و سیما تاکنون پاسخی به آن نداده‎اند.
 
              

بخند، سوء‎استفاده کن و به تمسخر بگیر
در سایه همین حمایت‎هاست که فردوسی‎پور به خودش اجازه می‎دهد هر کاری انجام دهد و هر حرفی را بر زبان بیاورد. در سایه همین حمایت‎هاست که وقتی عباس مرادی سرپرست و قائم‎مقام باشگاه صبای قم می‎گوید: «در جایی هستم که تلویزیون نیست و از طریق ماهواره برنامه را می‎بینم» فردوسی‎پور به او می‎گوید:
«خوب است که در آن‎جا پارازیت وجود ندارد.»
در سایه همین حمایت است که او می‎گوید: «سیستم پیامک‎‎‎ها مختل شده و اینترنت هم مشکل پیدا کرده است.» در سایه همین حمایت‎‎‎ها است که پس از قهرمانی اسپانیا در جام جهانی 2010 می‎گوید: «تعطیل کردن کشور که کاری ندارد.»
به‎نظر شما چه‎کسی غیر از فردوسی‎پور در صدا و سیما می‎تواند این جملات را بر زبان بیاورد و فردای همان روز بار دیگر جلوی دوربین حاضر شود؟ چه‎کسی تاکنون در صدا و سیما توانسته این‎گونه صحبت کند؟ چه‎کسی می‎تواند در برنامه‎اش صفایی فراهانی که ممنوع‎التصویر بود را بیاورد؟
چه‎کسی می‎تواند در برنامه‎اش دیگران را به تمسخر بگیرد و برای راضی نگهداشتن مخاطبانش و جلب حمایت بیشتر آن‎‎‎ها، مدیر و مربی و بازیکن را دست بیندازد؟ چه‎کسی می‎تواند از ‎تریبون رسمی کشور برای بیان اعتقاد شخصی‎اش که لزوما نمی‎تواند درست باشد، سوءاستفاده کند؟
چه‎کسی در بازی شیلی و اسپانیا در جام جهانی می‎تواند در جریان مسابقه چندبار آرزو کند که سوئیس حذف شود و آن دو تیم صعود کنند؟ آیا معنی این کار القای نظر شخصی به میلیون‎‎‎ها بیننده که ممکن است برخی از آن‎‎‎ها سوئیس و مربی آن هیستفیلد را دوست داشته باشد، نیست؟
در سایه همین حمایت است که وی برای استدلال‎‎‎های خود همه‎چیز را به هم می‎بافد و به قول شریفی، استدلال‎هایش این‎طور است که می‎گوید: در، باز است، باز، پرنده است؛ پس در، پرنده است.
چه‎کسی می‎تواند به‎راحتی در برنامه‎اش با آبروی افراد بازی کند و به سیر قهقرایی فوتبال ایران دامن بزند؟ چه‎کسی می‎توانست در آن برنامه خاص، آن شیطنت را درباره مسابقه پیامک انجام دهد؟ چه‎کسی می‎تواند به‎راحتی هر حرفی را بزند و به‎دنبال آن بخندد، سوء‎استفاده کند و به تمسخر بگیرد؛ جز عادل فردوسی‎پور که زیر چتر حمایتی مسئولان شبکه سه و پورمحمدی قرار دارد؟
عدم نظارت مسئولان شبکه سه باعث به انحراف کشیده شدن این برنامه شده است. گویی مسئولان شبکه سه بر همه‎چیز نظارت دارند، جز برنامه نود. شاید همین حمایت‎‎‎های خارج از قاعده باعث شد فردوسی‎پور چندی پیش در یکی از برنامه‎‎‎ها، به‎دلیل پخش نشدن مصاحبه علی کریمی، از سیاست مسئولان شبکه سه انتقاد کند و برنامه‎اش را 7 دقیقه زودتر به پایان ببرد. جالب این‎جاست که فردوسی‎پور همه را بر سر موارد مختلف مورد سئوال قرار می‎دهد و می‎خواهد آن‎‎‎ها را وارد چالش کند، اما خودش هیچ‎گاه حاضر نشده به این موارد و ابهامات پاسخ دهد و همواره از مصاحبه کردن فراری است. 

ممکن است خیلی‎‎‎ها بگویند مردم فردوسی‎پور را این‎گونه دوست دارند و او با وجود تمام این مسائل محبوب است. نکته دقیقا همین‎جاست. عادل با علم به این موضوع و این‎که می‎داند از جایگاه قابل‎قبولی برخوردار است، رفتار می‎کند. او آن‎قدر باهوش است که بداند چه‎کاری می‎کند و چه حرفی می‎زند و چگونه مسخره می‎کند و دست می‎اندازد. 

اصولا این رفتار به فرهنگ ما بازمی‎گردد که دوست داریم یک نفر را مورد تمسخر قرار دهیم؛ کافی است به جمع‎های خودمانی بیشتر توجه کنید، آن‎جایی که یک نفر را سوژه قرار می‎دهیم و مسخره‎اش می‎کنیم. فردوسی‎پور هم جزیی از این آب و خاک است، او هم مسخره می‎کند، می‎خندد و به وقتش برای رسیدن به مقاصد و اهدافش از تریبون سوء‎استفاده می‎کند.