رویای دور فوتبال ایران در حال نزدیک شدن است. رودرو شدن با برزیل، پرافتخارترین تیم تاریخ جهان فوتبال، نه تنها غرورانگیز است که میتواند وجاهت فوتبال ایران در سطح بین المللی را هم ارتقا دهد.
در طول سه دهه گذشته، فقر بازیهای تدارکاتی مناسب برای تیم ملی چنان برجسته است که فقط میتوان به برگزاری دو بازی در طی 30 سال مقابل آلمان اشاره کرد. در تمام این سالها ضعف فدراسیون فوتبال در ایجاد تعامل با فدراسیونهای کشورهای صاحب نام فوتبال دنیا مانع از آن شده که ملی پوشان ما مقابل ستارهی بزرگ بین المللی صف آرایی کنند و ضمن محک خوردن جدی، هنرهایشان را هم در ویترین تماشای دنیا قرار دهند.
حالا هم که قرار است بزرگترین نبرد تدارکاتی تاریخ ما برگزار شود باز نمیتوان باور کرد که مجموعه فدراسیون فوتبال در تدارک این دیدار بزرگ، سهمی داشته است. فدراسیونی که مدیرانش از برقراری ارتباطی دوستانه با هم ناتوان هستند، با سرمربی قبلی خود وارد دعوای حقوقی پیش پا افتاده میشوند، برای تیم ملی در طی سه سال چهار سرمربی انتخاب میکنند، تیم امید را یک سال با غلام پیروانی تمرین میدهند و بعد اخراجش میکنند و بعدتر او را برمی گردانند، مطمئنا نهایت توان خود را در برپایی بازی تدارکاتی با تیمهایی مانند امارات میبینند که نه در شخصیت فوتبال ایران است و نه به مربی تیم ملی برای شناخت آن حریف کمکی میکند!
حتی توان مدیریتی برخی مدیران فدراسیون فوتبال را می توان از این جمله عجیب عباس ترابیان که در گفت و گو با شبکه خبر به زبان آورد، فهمید: «ما برای برزیل شرط گذاشتیم که با تیم اصلیاش مقابل ایران قرار بگیرد!»
در عین حال، دیپلماسی فعال دکتر احمدینژاد در نیویورک محدود به جنبههای اقتصادی و سیاسی نبوده بلکه دیپلماسی ورزشی دولت نیز در این زمینه فعال شده است. برای اولین بار، مشاور عالی وزیر امور خارجه در دیداری دوستانه با چند خبرنگار یک روزنامه سیاسی از رایزنیهای دولتمردان دو کشور برای در اجلاس سه جانبه تهران برای برگزاری یک دیدار دوستانه خبر داده بود.
از همان زمان، موضوع قطعی شدن این دیدار در دستور کار مردان سیاسی کشور قرار گرفت و فدراسیون فوتبال صرفا براساس شنیدههایش، این امیدواری را داشت که کار بزرگ را مردانی بزرگتر انجام دهند. در حقیقت، بیخبری فدراسیون فوتبال تا لحظه آخر و حتی بیاطلاعی سرمربی تیم ملی برزیل از دیدار مقابل ایران یا هر حریف دیگری، گویای این مسئله است که حریف بزرگ را مدیرانی بزرگتر از فدراسیون فوتبال برای تیم ملی مهیا کردند.
اینکه خبر برگزاری بازی ایران و برزیل زمانی که از سوی خبرگزاری شینهوا منتشر میشود و پس از چند ساعت، عباس ترابیان و علی کفاشیان آن را با قاطعیت تکذیب میکنند، بهترین شاهدی است که میتواند این مساله را به اثبات برساند که مدیران فدراسیون به هیچ وجه باور نمیکردند چنین رخداد بزرگی تعبیر شود و ایران مقابل تیمی بزرگ چون برزیل صفآرایی کند.
دکتر محمود احمدینژاد و دیپلماسی دولت وی البته تنها عنصری بود که میتوانست چنین دیدار بزرگی را برای تیم ملی فراهم کند. او بارها نشان داده که چه علاقهای به فوتبال دارد و چقدر هوشمندانه میتواند از این پدیده ورزشی، اجتماعی و سیاسی به نفع اعتلای نام و جایگاه ایران استفاده کند.
در توصیف محبوبیت احمدینژاد نزد فوتبالیها همین نکته بس که ابتدا دیه گو آرماندو مارادونا پیراهن امضا شده خود را به وی هدیه میکند و سپس لولا داسیلوا پیراهن تیم ملی برزیل را به او تقدیم میکند تا اتفاقی جدید در ورزش ایران به ثبت برسد. اینکه برزیلیهای پرطمطراق با جان و دل حاضر میشوند مقابل تیم ملی ما به میدان بروند را فقط باید از قدرت دیپلماسی او انتظار داشته باشیم.
واقعیت این است که با پخش زنده تلوزیونی این دیدار در بیش از 100 کشور دنیا رییس جمهور میخواهد مانند بسیاری از مواقع با یک تیر دو نشان بزند. هم آزادی و محبوبیت ایران را در بازی رسانهای به رخ مردم دنیا میکشد و هم به دشمنان قسم خورده این مرزو بوم نشان می دهد که از دل تحریمها و ادعای منزوی کردن ایران چه کارهای بزرگی میتواند بیرون بیاید. بازی با برزیل اگر چه درظاهر یک دیدار تدارکاتی فوتبال است اما در واقع ضرب شستی است به دشمنان خوش خیال مردم ایران. پس از نبرد با طلایی پوشان سرزمین قهوه بسیاری از کشورهای صاحب نام بدون توجه به فشارهای سیاسی مقابل تیم ملی ما صف آرایی خواهند کرد.
نکته قابل توجه در برگزاری بازی تدارکاتی ایران مقابل برزیل، سکوتی است که دولتهای اروپایی در پیش گرفته اند. مردانی که این بازی را برای تیم ملی مهیا کردهاند نه تنها مدعی نشدهاند که این بازی حاصل هوشمندی رییس جمهور است که توپ افتخار برگزاری بازی با برزیل را هم به زمین فدراسیون فوتبال انداختهاند! واقعیت این است که وقتی نهادهایی بالاتر و رجلی سیاسی میتوانند با حذف هزینههای گزاف، تیمی مانند برزیل را به واسطه مناسباتی سیاسی برای بازی با ایران متقاعد کنند، چرا نباید انتظار داشته باشیم نه هر هفته و هر ماه، که لااقل سالی یک بار چنین حریفانی را پیش روی کشورمان قرار دهند.
امروز وقتی نشریات اروپایی از این بازی به عنوان یک پیروزی بزرگ برای دولت محمود احمدینژاد نام میبرند، بسیاری ابروهای خود را درهم میکشند چرا که به این باور رسیدهاند که دیپلماسی دولت در این عرصه در هر حوزهای کارآمد و موفق بوده و علیرغم فشارهای کشورهای اروپایی ملت ایران موفق شده در تمامی عرصهها سربلند و پیروز از میدان بیرون بیاید و هیچ فشاری از بیرون نمیتواند مانع از موفقیت این ملت شود. با این تفاسیر به دوستانی که امروز در پی مصادره این موفقیت بزرگ برآمدهاند توصیه میکنیم از راه اندازی کارناوالهای تبلیغاتی برای خود حذر کنند چرا که ملت ایران خود به خوبی میدانند دلیل اصلی برگزاری این دیدار بزرگ که حاصل دیپلماسی ورزشی موفق دولت است و کسی نمیتواند موفقیتهای آن را به نام خود سند بزند.