این نوشتار خطاب به حسن روحانی، سید محمد خاتمی و جریان اصلاحات و اعتدال است. میزان رای همتی که تا حدودی نماینده گفتمان اصلاحات و اعتدال بود را دیدید؟
بله، همه ما میدانیم که شورای نگهبان، جلوی نامزدهای جریان اصلاحات را گرفت و کاری کرد که همتی غیر حزبی و سیاسی، تبدیل به نماد اصلاحات شود اما به هر منوال، او شبه اصلاح طلبی در انتخابات بود.
جریان اصلاحات حاضر نشد به صورت رسمی از همتی حمایت کند اما سران این گفتمان یعنی سید محمد خاتمی، مهدی کروبی و حسن روحانی به عنوان رییس جمهور رای خود را به نام او به صندوق انداختند. بسیاری از چهرههای تاثیر گذار این جریان هم به صورت رسمی از همتی حمایت کردند و از همت مردم برای زدن به زیر میز سخن گفتند.
حاصل این حمایتها و رایها چه شد؟ تنها 2 میلیون و چهارصد هزار رای! باید به دنبال این سوال گشت که چرا با تمام تلاشهایی که شد فقط 8 درصد آرا به سبد همتی ریخته شد؟
اگر انتخاباتهایی که اصلاح طلبان در آن پیروز یا بازنده بودند رایی بالای 10 میلیون داشتند اما حالا چه اتفاقی افتاده که سبد رای آنها به 2 میلیون تقلیل یافته است؟ فراموش نکنیم که مهرعلیزاده به نفع همتی از صحنه کنار رفت و گرنه ممکن بود بخشی از این را به او اختصاص پیدا میکرد.
حالا که رییسی، رییس جمهوری منتخب است و چندی دیگر به صورت رسمی ریاست دولت سیزدهم را به عهده میگیرد، اصلاحطلبان باید چرتکه بیندازند و حساب و کتاب عملکرد خود را انجام دهند. به معنای واقعی یوم الحساب جریان اصلاحات فرا رسیده است.
آنها باید از خود بپرسند که چرا دولت روحانی به اینجا رسید؟ چرا نتوانست وعدههای خود را عملی کند؟ چرا نمایندگان مجلس دهم و اعضای شورای شهر در تهران، نتوانستند مردم را راضی به رای دوباره به آنها کنند؟ چرا همه آنها دست به دست هم دادند تا حلقه ناامیدی مردم از صندوقها را کامل کنند؟
سران اصلاحات به ویژه سید محمد خاتمی که مردم به واسطه تکرار او، بارها و بارها فاتح میدان انتخابات بودند، در 8 سال گذشته موضع رسمی و مشخصی در مورد شرایط کشور و دولت،مجلس و شورای شهر نگرفت. چرا در این مدت با سکوت خود به شکل گیری شرایط فعلی کمک کرد؟
او که توانایی رییس جمهور سازی را داشت باید به حفظ رییس جمهور و یا فاصله گرفتن از او به خاطر عملکردش و بیان شفاف نظرات هم اهتمام میورزید.
چرا خاتمی و دیگران با بدنه اصلاحات و مردم صحبت نکردند؟ چرا بر روحانی خرده نمیگرفتند؟
اگر اولویت با رفع تحریم و تامین غذا و مایحتاج مردم در شرایط جنگ اقتصادی بود همین ها را توضیح می دادند یا در دو سطر اعلام می کردند چون اولویت آقای روحانی موضوعات دیگری است راه خود را جدا می کنیم و سرمایه اجتماعی را حفظ می کردند.
مثل داستان فوتبال است. اگر تیم قهرمان را رها کنی، قطعا به سمت سقوط حرکت میکند و ممکن است حتی به دستههای پایینتر برود. این روزها داستان اصلاحات به شدت شبیه داستان استقلال خوزستان شده است.
بدون واکاوی چرایی قهر بدنه اصلاحات با صندوق رای، نمیشود به فکر بازگشت به سپهر سیاسی ایران بود. همانگونه که در بالا اشاره شد، نقش شورای نگهبان بر کسی پوشیده نیست اما ....