همه ما در خطر هستیم: پدران و مادران مان، فرزندان مان، همسران مان، خواهران و برادران مان، بستگان مان، همسایگان مان، همکاران مان، دوستان مان، رهگذرانی که از کنارمان می گذرند و ... .
میانگین تلفاتی که کرونا به طور روزانه از ما می گیرد، از تعداد کسانی روزانه در جنگ 8 ساله از دست شان می دادیم، بیشتر است. ما درگیر یک جنگ تمام عیار هستیم و چون صدای بمب و موشک و انفجار نمی شنویم، در توهم ایمن بودن ایم.
معلوم هم نیست جنگ تحمیلی کرونا علیه ما چقدر طول خواهد کشید و هیچ کس نمی داند ویروس کووید 19 چند نفر از ما را خواهد کشت و باز هم نمی دانیم خودمان یا اطرافیان مان هم قربانی خواهیم شد یا نه.
از دارو و واکسن هم عجالتاً خبری نیست و خبرهایی که از گوشه و کنار دنیا می رسند، آنقدر موثق نیستند که بتوان بدانها دل خوش داشت.
به دولت ها نیز اعتمادی نیست، آنها در تمام دنیا، در اندیشه سیاست و بقای خودشان هستند و حفظ ظاهر و ... .
در این بلبشو، چاره ای نداریم جز این که اظهارات دولتمردان و وعده های شرکت های داروسازی و شایعات را رها کنیم و به فکر حفظ جان مان باشیم. اولین گام نیز آن است که واقعاً جدی بودن خطر را درک کنیم و بدانیم که ممکن است شخص ما هم کرونا بگیریم و بی هیچ بیماری زمینه ای، بمیریم و دفن شویم و تمام.
منبع عکس: خبرگزاری مهر
مهم ترین و حیاتی ترین وظیفه ما در این شرایط، زدن ماسک است. تعمداً از کلمه وظیفه استفاده کردم چون ممکن است هر کدام از ما، ناقل بی علامت کرونا باشیم و ویروس را از طریق تنفس به دیگران منتقل کنیم و باعث مرگ شان شویم. ماسک، احتمال ابتلای فرد سالم را نیز کم می کند.
فهم این نکته ساده اصلاً سخت نیست. بنابراین کسی که با علم به این موضوع در کوچه و خیابان و مغازه و اداره و سایر اماکن عمومی ماسک نمی زند، اگر در آن لحظه فراموش نکرده باشد، می توان به فهم یا شعور او شک کرد. چگونه یک انسان باشعور و وظیفه شناس می تواند به خود این اجازه را دهد که خود و دیگران را در خطر بیماری و مرگ قرار دهد؟!
در حال حاضر، ماسک مهم ترین سلاح ما در برابر کروناست و اتفاقاً سلاح موثری هم هست. اگر ماسک نزنیم احتمال مرگ مان را بالا برده ایم؛ آنها که در جاهای عمومی ماسک نمی زنند، توزیع کنندگان مرگ هستند.
با تکیه بر شعورمان ماسک بزنیم چرا که تنها سه گروه در جاهای عمومی ماسک نمی زنند:
- کسانی که نمی دانند
- کسانی که فراموش کرده اند
- بی شعورها.