سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

 

خلخالی قاضی مجتهدی بود که برابر قانون اختیارات داشت

اما این گفته‌های میرسلیم بود که با واکنش‌های جدی مواجه شد؛ اولین و مهمترین آن رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بود که 25 اسفند 98 در نامه سرگشاده‌‌ای خطاب به میرسلیم نوشت: «این حرف‌های بدون سند، رهاوردی جز تطهیر رژیم منحوس پهلوی و عوامل خائن آن دارد؟»

در نامه حجت‌الاسلام عباس محمدحسنی، آمده است:
«بسم‌الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر سید مصطفی میرسلیم، نماینده منتخب مردم شریف تهران در یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی
سلام‌علیکم
برادر عزیز و ارجمند، با توجه به اینکه شما از مسئولان و ذخایر انقلاب هستید، بر خود لازم دیدم نکاتی را در خصوص اظهارات شما در مورخه 23 اسفند 1398 درباره برخی اقدامات سال‌های اول انقلاب که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و خارجی به همراه داشته است را بیان کنم:
اول اینکه همان‌طور که خود شما به عنوان یکی از دلسوزان نظام می‌دانید، دشمنان از هر فرصت و بهانه‌ای به دنبال تضعیف نظام و دلسرد کردن مردم از آرمان‌های اصیل این نظام مقدس هستند. حال ایجاد شائبه و تردید در خصوص اقدامات اوایل انقلاب، آیا بازی در زمین دشمن نیست؟ بنابراین بیان اظهاراتی که می‌تواند دستاویزی برای دشمنان انقلاب باشد آن هم از سوی برادر دلسوزی چون شما که از همان سال‌های اول انقلاب در پست‌های مهم مسئولیت داشته‌‌اید، جای تأسف دوچندان دارد و خواه‌ناخواه انسان را به یاد ماجرای «بر سر دار شدن منصور و آه گفتن وی به دلیل کلوخ شبلی و نه سنگ زدن مردم» می‌اندازد. زیرا: ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم.

دوم اینکه مورد ایراد قرار دادن اقدام‌های مرحوم خلخالی و مطرح کردن شبهه‌هایی (بدون سند و مدرک) مانند اینکه «برخی اطرافیان خلخالی برای متهمان پاپوش درست می‌کردند یا در خانه آن‌ها مواد مخدر جاساز می‌کردند» دو نکته مهم دارد. اگر از همان ایام سند و مدرکی دال بر تأیید ادعای خود داشته و بروز نداده‌‌اید در کتمان حقیقت مسئول هستید. ضمن اینکه اینگونه حرف‌های بدون سند آیا رهاوردی جز تطهیر اقدامات رژیم منحوس پهلوی و عوامل خائن آن به همراه دارد؟

سوم اینکه شما در مورد فردی اظهارنظر می‌کنید که اکنون در بین ما نیست. بنابراین اگر ایشان در قید حیات بودند از بسیاری از اقدامات خود در مقام یک قاضی مجتهد که برابر قانون اختیارات داشته، دفاع می‌کردند. حال که توان دفاع از خود را ندارند و سر به تیره تراب نهاده‌‌اند، نقد اقدامات ایشان برابر آموزه‌های اسلامی فاقد وجاهت اخلاقی و آداب اجتماعی است.

بنابراین برادر بزرگوار، جناب آقای دکتر سید مصطفی میرسلیم این انتظار از شما و تمامی دلدادگان انقلاب وجود دارد که همواره در قامت مدافع متشرع از ارزش‌های انقلاب اسلامی ظاهر شوند؛ و نه با بیان برخی اظهارات در شرایط حساس باعث رنجش خاطر دوستداران نظام و لبخند رضایت موذیانه دشمنان شوند.
و من الله التوفیق...
برادر خیرخواه شما
عباس محمدحسنی»

خلخالی مثل همه اشتباهاتی داشت ولی خدمات زیادی هم کرد

فردای آن روز (26 اسفند) گفت‌وگویی از مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی با «شفقنا» منتشر شد که او نیز مانند رئیس سازمان سیاسی عقیدتی ارتش، سخنان میرسلیم را خشنودکننده دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی دانست. به گفته او «بعد از رئیس‌جمهور شدن بنی‌صدر و روش نادرستی که او داشت، آقای میرسلیم معاون سیاسی وزیر کشور بود و شهربانی کل کشور آن زمان زیرنظر ایشان بود. در شرایط اختلافی آن زمان و عملکرد نادرستی که بنی‌صدر داشت، انتظار این بود که جلوی تخلفات او گرفته شود و با او همراهی نشود، ولی آقای میرسلیم برخلاف این انتظار عمل کرد به طوری که در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی به او اعتراض شد و او از دبیرکل حزب که آیت‌الله بهشتی بودند، اخطار گرفت.»

مهاجری افزود: «این کار آقای میرسلیم را نمی‌پسندم. من معتقدم مرحوم آیت‌الله خلخالی هم مثل همه اشتباهاتی داشت ولی خدمات زیادی هم کرد. آن چیزهایی که آقای میرسلیم به آیت‌الله خلخالی نسبت داد درست نبود و هیچ سندی هم برای اثبات آن‌ها وجود ندارد. مطالب آقای میرسلیم فقط باعث خشنودی دشمنان شد، رسانه‌های معاند را تغذیه کرد و رژیم شاه را با آن همه جنایت و وابستگی و خیانت که داشت، تبرئه کرد. اینگونه حرف زدن از آقای میرسلیم بعید بود. از ایشان انتظار نداشتم سخن بی‌سند بگوید.»

او در پاسخ به این سؤال که به نظر شما چرا آقای میرسلیم در شرایط کنونی این سخنان را گفت: «نیت‌خوانی که بلد نیستم ولی در میان افرادی که از تهران در انتخابات مجلس یازدهم وارد مجلس شده‌اند، آقای میرسلیم برای ریاست مجلس یازدهم مناسب‌تر است. شاید خود ایشان هم همین‌طور فکر می‌کند و این کارها مقدمه‌چینی برای همین موضوع باشد. البته کسانی که از تهران وارد مجلس شده‌اند خودشان باید بدانند که فقط 20 درصد مردم تهران در انتخابات دوم اسفند شرکت کرده‌اند و امثال آقای میرسلیم هم حدود 10 درصد آراء کل مردم تهران یعنی واجدین شرایط رأی دادن به مجلس راه یافته‌اند. این، افتخاری نیست و افرادی که با این رأی پائین به مجلس راه یافته‌اند، به جای بازگشایی پرونده‌های 40 سال قبل و مطرح کردن ادعاهای بی‌پایه بهتر است به این نکته فکر کنند که چرا مردم تهران در این انتخابات کمترین مشارکت را داشتند و درصدد جبران برآیند.»

مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، به میرسلیم گفت به این نکته هم فکر کند که «اگر در طول 40 سال گذشته به مناصبی دست یافته و حالا نماینده مجلس شده، مرهون مبارزات امثال آیت‌الله خلخالی و خدمات او بعد از پیروزی انقلاب است. در هر انقلابی، طبعاً تندروی‌هایی هم هست ولی آیت‌الله خلخالی و امثال او در عین حال که اشتباهاتی هم داشتند، باعث شدند دشمنان داخلی انقلاب نتوانند شاه و دارودسته‌اش را برگردانند و همین زحمات موجب شد آقای میرسلیم در تمام 41 سال گذشته در مناصب مهم دولتی باشد و حالا هم وارد مجلس شود.»

جبران خطاهای خویش یعنی عبور از خلخالی‌ها و زایش تفکرات امثال خلخالی

یک روز بعد (27 اسفند) روابط عمومی حزب مؤتلفه اسلامی درباره مصاحبه منتشرشده از میرسلیم رئیس شورای مرکزی این حزب درباره خلخالی بیانیه‌ای خطاب به مردم ایران صادر کرد:
«1- این مصاحبه در حدود سال 96 انجام گرفته است.
2- انتشار این مصاحبه در این سال بر حسب فضاسازی سیاسی صورت گرفته که این روش محکوم است.
3- تهاجمات سیاسی و فضاسازی منفی برای منتخبان ملت در آستانه تشکیل مجلس یازدهم اقدام زشتی است.
4- اظهارنظرات افراد در قالب آزادی بیان و عقیده صورت می‌گیرد. تذکر درباره مطالب هم روش پسندیده‌ای است و بر همین تذکرات و حتی نصیحت به ائمهالمسلمین موجب تصحیح دیدگاه‌ها می‌شود.
5- به همه دوستانی که اینگونه اقدامات را از روی انگیزه‌های سیاسی و تخریب دیگران برای قدرت‌یابی و آسیب زدن به عناصر خدوم [می‌دانند] تذکر می‌دهیم که این روش‌ها اخلاقی نیست و بهتر است همه با هم به اخلاق عمل کنیم.»

فردای آن روز (28 اسفند) اطلاعیه دفتر میرسلیم منتشر شد که بار دیگر گفته‌های خود را تائید کرد و آن را عاری از کذب و تهمت خواند و نوشت: «با عنایت به بیانات مقام معظم رهبری که اشاره نمودند جمهوری اسلامی ایران آماده جبران خطاهای خویش است یعنی دقیقاً عبور از خلخالی‌ها و زایش تفکرات امثال خلخالی، آماده جبران خطاهای خویش یعنی ترک محدود عادات ناثواب چهل سال گذشته به معنی عبور از اندیشه‌های کوته‌نظرانه‌‌ای همچون محافظه‌کاری با مردم و کتمان حقیقت از ترس رسانه‌های خارجی، مصلحت‌اندیشی در مقابله با فساد و…

حضراتی که در این ایام مهندس میرسلیم را متهم به عدم صداقت و اطلاع می‌کنند جالب است که بعضاً در سال‌های 57 و 58 مسئولیت نداشتند و شاید با چند واسطه با یکی از انقلابیون اصلی ارتباط می‌گرفتند و قطعاً نمی‌دانند که پس از عزل خلخالی توسط امام (ره) در سال 60 حضور آقای خلخالی در مقابله با مواد مخدر با حکم بنی‌صدر بود.

از طرفی چشم‌مان روشن شد به نکاتی که برخی از دوستان اوایل انقلاب مطرح کردند در خصوص درصد مشارکت مردم عزیز در انتخابات یازدهمین دوره مجلس البته نتوانستیم ارتباط این دو را پیدا کنیم! ولی خوب است ایشان و طیف و طایفه و تبارشان از عملکرد خودشان در انتخابات بگویند و آمار بدهند چه کارهایی را که باید برای رونق انتخابات انجام بدهند و ندادند و چه کارهایی که نباید انجام بدهند و متاسفانه انجام دادند.

نظر مهندس میرسلیم این است که آنچه در مصاحبه مورخ 1396 گفته شده عاری از کذب و تهمت است ولی از انتشار آن مطالب پس از دو سال آن هم در شرایطی که مردم شریف ما از بلای کرونا رنج می‌برند ناراضی است و اعتقاد دارد مطرح کردن جنجال جدید به نام مرحوم خلخالی در حال حاضر ورود در حواشی است و امروز باید با استفاده از تجربه گذشته به مسائل ومشکلات اصلی مردم پرداخت و لذا ادامه مباحثات بین موافقان و مخالفان را به مصلحت نمی‌دانند. در پایان از خداوند متعال برای همه دلسوزان جمهوری اسلامی، اخلاق‌مداری، حق‌طلبی، دفاع از حقوق مردم، تعارف نداشتن در مبارزه با فساد را خواستاریم.»

خلخالی کسی را مخفی محاکمه نکرد و توصیه‌ناپذیر بود

یک ماه پیش از طرح آنچه دفتر میرسلیم «جنجال جدید مرحوم خلخالی» خوانده بود و واکنش‌ها به او، روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران در مطلبی در سالروز صدور حکم امام خمینی به آیت‌الله حاج‌شیخ محمدصادق صادقی گیوی معروف به «خلخالی» مبنی بر تصدی مقام حاکمیت شرع (24 بهمن) نوشت: «حجم گسترده تبلیغات رسانه‌های ضدانقلاب در فضای رسانه‌ای و مجازی علیه آن روحانی مبارز، خود حاکی از تأثیر گسترده او در فرآیند تکوین نهضت و نظام اسلامی است.»

این روزنامه با اشاره به «غوغای رسانه‌های ضدانقلاب درباره یکی از یاران دیرین انقلاب»، تلاش کرد نشان دهد در پس آن «عظمتی خفته است!». سپس با اشاره به زندگی سیاسی خلخالی و همراهی‌اش با امام و فرزندش و فدائیان اسلام نوشت: «خلخالی پس از پیروزی انقلاب حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی و سپس سرپرست کمیته مواد مخدر بود. پس از انقلاب مسئولیت‌های زیر را به عهده داشت:
* نماینده مردم قم در مجالس اول، دوم و سوم
* نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری اول
* سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر
* نماینده امام و قاضی شرع کردستان و خوزستان
* نماینده امام برای مقابله با غائله گنبد
آیت‌الله خلخالی در دوره‌های قبل و بعد از انقلاب، به تدریس دروس حوزوی مشغول بود و در طول عمر خود، خدمات علمی و فرهنگی فراوانی را انجام داد. وی در پایان عمر در قم به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و سرانجام در روز پنجم آذر 1382 از دنیا رفت و در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.»

«جوان» در پایان مرور کارنامه خلخالی به «خلوص و دنیاگریزی» او پرداخت و برای اثبات آن گفت‌وگویی از فرزندش محمد صادقی (خلخالی) در هفتمین روز از درگذشت پدر بازنشر کرد: «آیت‌الله خلخالی در طول تصدی مسئولیت حاکم شرع از جانب امام، هیچکس را به صورت مخفی محاکمه نکرد. تمام محاکمات ایشان علنی بود و پرونده‌های آن نیز موجود است. آیت‌الله خلخالی اصرار داشت تا در دادگاه متهمینی که مجرم بودن آنان از نظر همگان روشن بود، تمامی شهود و مدارک لازم برای رسیدن به حکم عادلانه وجود داشته باشد. او به دلیل توصیه‌ناپذیری در دوران تصدی سمت حاکم شرع در خصوص برخی متهمان دادگاه‌ها، بسیاری از دوستان خود را از دست داد! پدرم حتی در محاکمه کسانی که قبلاً از سوی وجدان عمومی جامعه محکوم شده بودند و مردم به هیچ روی حاضر نبودند آنان یک روز بیشتر زنده بمانند، جانب عدالت را فروگذار نمی‌کرد و این امر بعضاً اعتراض خانواده‌های شهیدان را نسبت به تأخیر در حکم اعدام کسانی که فرزندان آنان را به شهادت رسانده‌اند، برمی‌انگیخت… ایشان معتقد بود که اگر بنا بود ملاک ما برای ارزیابی صحت تصمیمات و اقداماتمان، داوری رادیوهای بیگانه و گروهک‌های ضدانقلاب باشد، اساساً دلیلی نداشت که انقلاب کنیم.»

محمد صادقی گفته: «ایشان در دوران تبعید سعی در جذب همه مردم حتی مأموران ساواک داشت و توانست با اخلاق حمیده خود، برخی از آنان را جذب خود کند که این دوستی‌ها تا پس از پیروزی انقلاب هم ادامه یافت. هرگاه برای دیدار ایشان به تبعیدگاه‌های مختلفی که در آن بود می‌رفتم و با او در اماکن عمومی قدم می‌زدم، جلوه‌های متفاوت و متعددی از علاقه و احترام عامه مردم نسبت به ایشان را می‌دیدم… در سال‌های اول انقلاب تدبیری اندیشیده شده بود که به محافظان شخصیت‌های انقلاب - که انصافاً بضاعتی هم نداشتند - زمین تعلق بگیرد و یکی از محافظان حاج‌آقا هم رفته بود و ثبت‌نام کرده بود. ایشان به محض اطلاع آن فرد را خواستند و به او گفتند فوراً برو و درخواستت را پس بگیر، هر وقت من صاحب زمین شدم تو هم برو بگیر! … او به هیچ وجه اجازه نداد خانواده و اطرافیان از نام و جایگاه او استفاده‌ای کنند.»

بهشتی همیشه به خلخالی می‌گفت با کارهای تو مخالف هستم

در سالگرد درگذشت خلخالی، روزنامه جام‌جم گفت‌وگویی با حاج اسدالله صفا انجام داد که مباشر اولین حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب بود. صفا خاطراتی از گذشتن خلخالی از میراث پدری و ساده‌زیستی او روایت و این گفته همسر آیت‌الله درباره فراهم نکردن جهیزیه دخترانشان را بازگو کرد: «این آقا نگذاشت من یک قاشق چایخوری برای دخترانمان بخرم!»

صفا درباره سبک قضاوت خلخالی گفت: «توصیه و حرف هیچکس را هم قبول نمی‌کرد. پرونده‌ها را هم که به او می‌دادند، خودش مطالعه می‌کرد. نمی‌خواهم بگویم اشتباه نداشت. در زندگی‌اش اشتباهاتی هم داشت. نه او، همه اشتباه دارند. هیچکدام از ما معصوم نیستیم. انقلاب هم مثل سیل است و وقتی می‌آید، همه چیز را با هم می‌برد! اتفاقاً در چند فقره از اعدام‌ها، با هم اختلاف پیدا کردیم. چند نفر را که برایشان حکم اعدام صادر کرد، شب قبل از اعدام پرونده‌هایشان را خواندم و تصمیم گرفتم جلوی اعدامشان را بگیرم. اعتراض کرد چه کسی به تو این اجازه را داده است؟ برو بیرون! گفتم: خودت برو بیرون، آن کسی که تو را اینجا گذاشته، مرا هم گذاشته است که مواظبت باشم! به حضرت عباس قسم عین این حرف را زدم! گفت: خیلی خوب، من می‌روم بیرون.»

به گفته او «مخالفان سرسخت خلخالی، دو نفر بودند. از روحانیون صاحب‌منصب جناح راست. مردم رأی داده بودند که آقای خلخالی نماینده مجلس شود و این دو می‌گفتند، نشود. آقای خلخالی هم رفت پیش امام و گفت: شما هستی و دارند با ما این کار را می‌کنند! امام گفتند: به آقایان بگویید مردم به این آقا رأی داده‌اند، چرا تأییدش نمی‌کنید؟ یکی هم که نه دشمنش بود و نه دوستش، ولی همیشه می‌گفت با کارهای تو مخالف هستم، مرحوم دکتر بهشتی بود.»

صفا خاطره‌ای روایت کرد از قصد خلخالی برای اعدام 30 نفر در پشت‌بام مدرسه رفاه: «آقای خلخالی در همان روز اول، 30 نفر را محاکمه کرد و حکم اعدام هر 30 نفرشان را داد و گفت: هر 30 نفر را شب روی پشت‌بام مدرسه رفاه می‌بریم و اعدام می‌کنیم! آقا مهدی عراقی به امام گفت: تصدقتان، اینجا مدرسه است، آقای خلخالی می‌خواهد 30 نفر را روی پشت‌بام ببرد و اعدام کند، ما بالاخره باید مدرسه را تحویل بدهیم و برویم، ولی این کار تأثیر بدی روی روحیه بچه‌هایی می‌گذارد که می‌آیند اینجا درس بخوانند. آقا گفتند: بارک‌الله! امام آقای خلخالی را خواست و فرمود: جناب شیخ! این سی نفری را که برایشان حکم اعدام دادی، خیال نداری درباره‌شان تجدید نظری کنی؟ آقای خلخالی گفت: اگر من این‌ها را اعدام کنم و خدا هزار بار زنده‌شان کند، باز هم اعدامشان می‌کنم! امام تبسمی کرد و گفت: پس یک کاری کن، به دلیل آماده نبودن مکان مناسب، فقط چهار نفرشان را در مدرسه اعدام کن، سریعاً زندان قصر را آماده کنید و بقیه را به آنجا ببرید! عرض کردیم: آقا! زندان قصر را آتش زده‌اند و هر چه که بوده، یا سوخته یا برده‌اند! امام دو، سه نفر را خواستند و فرمودند: من به شما پول می‌دهم تا 20، 30 تا عمله را بردارید و ببرید و سریع قسمتی از زندان قصر را تعمیر کنید و زندانی‌ها را به آنجا ببرید.»

صفا در این مصاحبه پس از 40 سال گفت که در مقبره رضاشاه که خلخالی آن را تخریب کرد، جنازه‌ای در کار نبود: «ما قبر را که شکافتیم، سنگی در آنجا بود مثل وان حمام! لبه‌هایش را ابزار زده و روکش مطلا انداخته بودند! یک در هم داشت. در را که برداشتیم، داخلش هیچی نبود! ضاشاه در جزیره موریس زیاد تریاک می‌کشید، بعد هم مریض شد و مرد و خاکش کردند و رفت! کسی که با او رفته بود درویش‌مسلک و اسمش شاه‌اسماعیل بود. با پدرم خیلی دوست بود و گفت: همان جا مرد و دفنش کردند و صدایش را درنیاوردند! آرامگاه را هم شاه ساخت که سران و رؤسای‌جمهور کشورهای دیگر می‌آیند یک جایی باشد که آن‌ها را ببرد و تاج گل بگذارند! درواقع آوردن تابوتی به اسم رضاخان و ساختن مقبره، یک کار نمادین بود.»

امام دستور دادند همه پرونده‌های خلخالی مجدداً رسیدگی شود

دیگر بار در گفت‌وگوی علی رازینی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در دوران جنگ و رئیس شعبه 41 دیوان عالی کشور با پایگاه اطلاع‌رسانی جماران (7 مرداد) بود که نام خلخالی برده شد. به گفته رازینی «آقای خلخالی خدمت زیادی به انقلاب کردند. چون تعدادی از دادگاه‌های اولیه سران حکومت طاغوت را ایشان انجام دادند که دادگاه‌های شجاعانه‌ای هم بودند. آن زمان که هنوز کسی اطمینان نداشت حکومت به این زودی تثبیت شود، محاکمه سران حکومت سابق کار ارزنده‌ای بود که ایشان انجام داد و امام هم به ایشان علاقه‌مند بودند و پشتیبانی می‌کردند. بعد کم کم دادگاه‌های آقای خلخالی گسترش پیدا کرد. زمانی هم ایشان مسئول مبارزه با مواد مخدر شدند و پرونده‌هایی که در سطح کشور بود را رسیدگی می‌کرد. ولی یک مقداری به دلیل گستردگی حوزه عمل و کمبود عده و عده ایشان، چون سازمان نبودند و یک فرد تنها به همراه دوستانش بود، قهرا یک مقداری خطاها بروز پیدا کرد و آن‌ها خدمت امام منعکس شد و امام هم مصلحت ندیدند که ایشان در آن سمت باشد و دستور برکناری او را صادر کردند. یعنی ایشان در سال 59 به صورت محترمانه از کار دادگاهی برکنار شدند و چیزی نبود که در رسانه‌ها و صداوسیما اعلام شود. یعنی بعد از اسفند ماه سال 59 آقای خلخالی هیچ سمتی در دستگاه قضایی نداشتند.

حتی امام علی‌رغم علاقه‌ای که به خاطر خدماتشان به آقای خلخالی داشتند و در جاهایی هم که عده‌ای متعرض ایشان می‌شدند حضرت امام جلوی تعرض به ایشان را گرفته بودند، در اواخر سال 59 ایشان را برکنار کردند و به مرحوم شهید قدوسی (دادستان کل انقلاب) دستور دادند همه پرونده‌هایی که ایشان رسیدگی کرده بودند، مجدد رسیدگی شود. در مورد هیچ قاضی‌ای اینطور قاطع برخورد نشده است. امام فرمودند همه پرونده‌هایی که ایشان رسیدگی کرده از نو بررسی شود. بنابراین به پرونده‌هایی که آقای خلخالی به آن‌ها رسیدگی کرده بود در دادگاه انقلاب از نو رسیدگی شد. شاید تعداد صدها و بلکه هزاران پرونده که توسط آقای خلخالی رسیدگی شد از نو بررسی و احکام آن‌ها تعدیل شدند. علی‌القاعده شهید بهشتی نیز با شیوه رسیدگی آقای خلخالی مخالف بودند. اجرای برکناری آقای خلخالی توسط شهید قدوسی انجام شد. اما مانند امروز نبود که برای برکناری حتماً برچسبی به کسی زده شود. کاملاً محترمانه بود و کسی تا آن موقع مسئولیت داشت بعد دیگر نداشت. این مسأله شاید در هیچ رسانه‌ای هم بازتاب پیدا نکرد و فقط آقای قدوسی کسانی را خواستند ابلاغ دادند که این پرونده‌ها را از نو رسیدگی کنید.»

هاشمی رفسنجانی در سال‌های آخر عمر در دیدار با آزادگان گفته بود: «یکی از فرماندهان که من آخرین بار او را نجات دادم، این روزها می‌بینم گاهی حرف‌هایی می‌زند. این فرمانده فاو را با همه امکانات و اموال گذاشت و برگشت از روی پلی که با زحمت ساخته بودیم و بعد از این عقب‌نشینی وقتی برای سامان دادن نیروهای جبهه به جنوب رفته بودم، مرحوم خلخالی مراجعه و درخواست کرده که به خاطر از دست دادن فاو و دادن تلفات زیاد، سه نفر از فرماندهان سپاه و جنگ را اعدام کنند. چون باعث این همه خسارت و ضرر به کشور شده و کشور را در وضعیت بدی قرار داده بودند.» هاشمی به خلخالی گفته شما که قاضی دادگاه جنگ نیستید، قاضی دادگاه انقلابید.

رازینی درباره این روایت هاشمی گفته: «البته ایشان قاضی دادگاه انقلاب هم نبودند و بیش از ده سال اصلاً قاضی نبودند. آن موقع آقای هاشمی رئیس مجلس و آقای خلخالی هم نماینده بوده، آقای هاشمی باید بداند که یک نفر نمی‌تواند هم نماینده مجلس و هم قاضی باشد. این یک تفکیک قوا در قانون اساسی واضح است. به نظر من باید آن زمان از آقای خلخالی می‌پرسیدند چه اطلاعاتی از این تحلیل دارید. زیرا اگر کسی می‌خواهد بگوید در جایی اشکالی وارد است، باید اشرافی داشته باشد. آیا آقای خلخالی در نیروهای مسلح سمتی داشتند؟ یا در کجای مملکت سمتی داشتند که بدانند پشت‌پرده عقب‌نشینی از فاو چه بوده است؟»

اعدام هویدا به آن فوریت کاری اشتباه بود

همزمان با گفت‌وگوی رازینی، مصاحبه‌ای از ابوالفضل توکلی‌بینا عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی (9 مرداد) منتشر شد که به نشریه «حریم امام» گفته بود: «دستگیری و انتقال هویدا [نخست‌وزیر دوران پهلوی] مردمی بود و امام دستور داد هر چه می‌خواهد برای او فراهم کنند. ابتدا در یک اتاق مستقل و اختصاصی در طبقه دوم مدرسه رفاه نگهداری می‌شد اما چند روز بعد به زندان قصر منتقلش کردند و بعد هم [با حکم صادق خلخالی] اعدام شد. البته دولت موقت [به ریاست مهندس بازرگان] تلاش کرد هویدا اعدام نشود و دستور آن را هم از امام گرفته بودند اما قبل از اینکه پیام امام را برسانند او را اعدام کردند. البته چهار نفر بودند که یکی از آن‌ها هویدا بود. به نظر من اعدام او به آن فوریت کاری اشتباه بود چون او یازده [سیزده] سال نخست‌وزیر بود و اطلاعات زیادی درباره شاه داشت. مثل تیمسار فردوست که حرف‌های زیادی گفت.»

او دو ماه بعد در نشستی به مناسبت سالروز ورود امام خمینی به نوفل‌لوشاتو در پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی (20 مهر) گفت: «هویدا خیلی آدم حرّافی بود. من در مدرسه رفاه او را به یک اتاق جدا برده بودم. حاج احمد آقا به من گفت می‌خواهم هویدا را ببینم. به او گفت این چه کارهایی است که کرده‌ای؟ گفت من کاره‌‌ای نبودم؛ سیستم بود. خیلی آدم کثیفی بود. حتی بازرگان از امام نامه می‌گیرد که فعلاً هویدا را نکشند. آقای خلخالی خبر می‌شود و قبل از اینکه بازرگان وارد زندان قصر شود او را می‌کشد و می‌گوید دیر آمده‌اید.»

دیپلماتی که مانع شد خلخالی بگوید خلیج اسلامی

روز دهم مهر با درگذشت جعفر کاشانی، دیپلمات و فوتبالیست سابق پرسپولیس رسانه‌ها از او به عنوان «سوژه خلخالی» نام بردند. روزنامه شرق درباره مجادله‌اش با صادق خلخالی در تابستان سال 1361 نوشت: در آن سال‌ها جعفر کاشانی سرپرست کنسولگری ایران در امارات بود؛ روایتی از همان زمان‌ها نقل شده که خلخالی تصمیم می‌گیرد در سفرش به امارات، سخنرانی‌ای ترتیب دهد و در آن نام خلیج فارس را به عنوان خلیج اسلامی معرفی کند. کاشانی که به این موضوع پی برده بود، مانع از این اقدام می‌شود و اجازه چنین سخنرانی و بالطبع چنین تغییری را نمی‌دهد. از قرار، همان مجادله سرآغاز اختلاف این دو نفر می‌شود؛ به طوری که خلخالی در بازگشت از امارات از وزیر وقت ایران می‌خواهد «ورزشکار فاسدالاخلاق سابق» را برکنار کنند. این درخواست اما در روزنامه کیهان همان سال منتشر شده؛ «کیهان» در گزارشی از دیدار صادق خلخالی با «علی‌اکبر ولایتی»، وزیر وقت امور خارجه ایران، نوشت: «هنوز نارسایی‌هایی در کار وزارت امور خارجه وجود دارد. … شخصی به نام کاشانی که ورزشکاری فاسدالاخلاق بوده و این آدم را در آنجا (دوبی) سرپرست کنسولگری کردند و بعد هم وقتی پرونده‌اش به جریان افتاد، فهمیدند آدم نابابی است. او را خواستند اما نیامده به آلمان رفت.»

با درگذشت اسکندر فیروز، بنیانگذار و نخستین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران در 14 اسفند، باز ردپای خلخالی هویدا شد. فریدون مجلسی در یادداشتی در روزنامه «شرق» نوشت: «بعد از انقلاب او را به اتهام عمومی «همکاری» به اعدام محکوم کردند. بخت با اسکندر فیروز یار بود که صدور حکم او در زمانی بود که برای جلوگیری از تندروی‌های خلخالی‌، اجرای احکام اعدام را منوط به بررسی و تجدید هیاتی در قم کرده بودند. آن هیات جان او را نجات داد؛ اما هفت سال را در زندان سپری کرد. در همان زمان توانست اوقات خود را صرف مطالعه برای نوشتن آثار ارزنده‌ای مانند «پستانداران ایران» کند.»

خلخالی مانع دیدار حلبی با امام شد

سرهنگ محمدمهدی کتبیه، رئیس اداره دوم ارتش در دهه 60 که از اعضای انجمن حجتیه بود، دیگر چهره‌ای است که یادی از خلخالی کرد و به «خبرآنلاین» گفت: «بعد از انقلاب آیت‌الله مطهری و آیت‌الله خزعلی درصدد این بودند که تقریباً انجمن حجتیه را از وجودشان بهره‌برداری کنند و این مصالح به عرض حضرت امام رسید. ملاقاتی قرار بود با حضور امام و آقای حلبی [رئیس انجمن حجتیه] انجام شود، اما بعضی افراد مثل آقای خلخالی با امام تماس گرفتند و جلوی این کار را گرفتند. آن‌ها هم مجبور شدند در کنار، کارشان را انجام بدهند. کار خلاف انقلاب انجام نمی‌دادند، ولی سیاسی نبودند. الان هم خیلی از سران مملکت از همین انجمن حجتیه بودند، الان هم هستند و مشخص است.»

هاشمی به خلخالی گفت من خودم قبولت ندارم

در سالگرد درگذشت خلخالی روزنامه شرق نظرات هاشمی، بهشتی و طالقانی را درباره خلخالی مرور و خاطره‌ای از عبدالمجید معادیخواه، دبیرکل بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی نقل کرد: «روزی که امام می‌خواست حکم نخست‌وزیری آقای بازرگان را بدهد، من و آقای هاشمی در زیرزمین مدرسه علوی می‌رفتیم که چیزی به نام ناهار! بخوریم. آقای خلخالی مقابلمان سبز شد و به آقای هاشمی گفت چرا حاضر نیستی من نخست‌وزیر شوم. ایشان هم با لبخندشان گفتند متخصصان حاضر نیستند با شما کار کنند. پس از چند لحظه چانه‌زنی آقای خلخالی گفت تو قبول کن، همه چیز حل می‌شود. آقای هاشمی هم گفت من خودم قبولت ندارم.»