بحران کرونا، که با شیوع و فراگیری ناگهانی کووید-19 (Coronavirus - COVID-19) شکل گرفت، به دنبال آن است که به ابر چالش بزرگ جهان تبدیل شود. به اعتقاد برخی از صاحبنظران، این ابرچالش به دلیل گستره و عمق تأثیرات خود، جهان را به دو دوره قبل و بعد از خود تقسیم خواهد کرد. نشریه فارین پالسی که نشریهای معتبر در علوم سیاسی است در مقالهای نوشت که حوزه جدیدی به مباحث روابط بینالملل افزوده شده است و جهان شاهد نظم نوین جهانی در دوران پساکرونا است. اگر این میزان از شدت را در این باره نپذیریم، اما به یقین تأثیرات موضوع کرونا در جهان و ایران گسترده و از طرفی دیرپا و ماندگار خواهد بود. در این نوشته فقط برخی از تهدیدهای پساکرونا را برخواهم شمرد.
1- رویگردانی مردم از رسانههای رسمی
رسانههای رسمی به رسانههایی اطلاق میشود که به عنوان یک نهاد اجتماعی اسم و رسم دار دارای ساختار، سیاست و خطمشی و هویت مشخص قانونی و حقوقی هستند. به اعتقاد من برونداد عملکرد رسانههای رسمی در بحران کرونا متوسط ارزیابی میشود. به چند دلیل:
اول ـ این پدیده سابقهای نداشت و در این موضوع رسانهها بیتجربه بودند
دوم ـ برخی رسانهها نتوانستند فارغ از جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی خود به موضوع بپردازند.
سوم ـ ارتباط بین رسانههای رسمی و دولت و مدیران بحران دچار اختلال و اشکال بود.
چهارم ـ تشتت و سردرگمی در حوزه تصمیمسازی و تصمیمگیری مدیران بحران به رسانهها هم سرایت میکرد.
پنجم ـ دامنه گسترده بحران و تبعات فاجعهآمیز آن امکان فعالیت جامع و مانع رسانههای رسمی را از آنها گرفت.
ششم ـ خطاهای مربوط به حوزه حرفهای خبر و اطلاعرسانی
و از طرفی چند عامل مهم محیطی دیگر همچون:
- حجم تولید محتوا در رسانههای رقیب فارسی زبان
- حضور و فعالیت شبکههای اجتماعی و فضای مجازی
- حجم تولید شبه اطلاعات در فضای مجازی
- میزان غیر قابل تصور تولید شایعه و اطلاعات غلط
- عطش مخاطبان برای به دست آوردن اطلاعات و در آمدن از فضای ابهام و بیاطلاعی
- اضطراب اطلاعاتی تولید شده در سایه دادههای انبوه درست و غلط
و برخی دلایل کم اهمیت دیگر موجب شد اقبال مردم به رسانههای غیر رسمی بیش از حد معمول شود. در سالهای اخیر این چندمین مورد هست که این اتفاق افتاده است. در ماجرای اعتراضات و اغتشاشات سالهای اخیر، مساله سقوط هواپیمای اوکراینی، حوادث سوریه و عراق شاهد این پدیده بودهایم. باید بدانیم که تثبیت این حالت موجب از دست رفتن مرجعیت رسانههای رسمی خواهد شد.
2- پیشی گرفتن میزان زیست در فضای دوم (فضای مجازی) و ایجاد عادت و مدل رفتاری در این زمینه
در بحران کرونا، زیست در فضای دوم به دلایل روشن شدت گرفت هم در کمیت و هم در کیفیت. محدود شدن ارتباطات اجتماعی، نیاز و اشتیاق مردم به رهایی از محیط پر ابهام بحران و نیاز به اطلاعیابی و آموزش، زیاد بودن اوقات فراغت، نیاز به سرگرمی و مشغولیات، نیاز به ارتباطات و تعاملات با افراد دیگر، مبادلات و خریدهای الکترونیک، فعالیتهای آموزشی الکترونیک خود یا فرزندان، فعالیت شغلی در فضای وب و ... از مهمترین دلایل رشد استفاده از فضای مجازی در جامعه ایرانی بود.
تا پیش از کرونا جامعه ایرانی به اندازه کافی میانگین استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را پشت سر گذاشته بود. اکنون این میزان استفاده به حد شگفتآوری افزایشیافته است و بیم آن میرود که زیست جامعه در فضای دوم به صورت عادت و یک رفتار ثابت درآمده و آسیبهای ناشی از این حضور افراطی پایدار بماند.
3- مختل شدن ارتباطات اجتماعی مردم و احتمال انحراف از مدلهای هنجاری روابط اجتماعی پیشین
آنچه که کرونا به همراه داشت بهنوعی انزوای اجتماعی بود. همچنین ترس و اضطرابی که ممکن است ناشی از بزرگ دانستن خطر و احتمال ابتلا بر افراد مستولی شود و تا مدتها آنها را رها نکند و به همین ترتیب وسواس و دقت نظر در معاشرت و ارتباطات اجتماعی مردم، ممکن است مدلهای جدید و رفتارهای جدیدی را در ارتباطات اجتماعی دامن بزند که اگر تکرار شونده باشد ممکن است نهادینهشده و تغییراتی را در این حوزه سبب شود.
به اعتقاد برخی از افراد، تحول اجباری در نظام آموزش جامعه هر چند به صورت موقت، دورکاری، دیجیتالیزه شدن روابط کاری، آموزشی و ارتباطات و تعاملات اجتماعی، توسعه خریدهای اینترنتی، و تمرین این موارد در شرایط کرونا، موجب کاهش کنش اجتماعی و ارتباطی انسان خواهد شد.
4- آسیب دیدن سرمایه اجتماعی
به نظر میرسد با نوع اتفاقاتی که در رابطه با بحران کرونا حادث شد، سرمایه اجتماعی کشور آسیب بیشتری دید. و دوران پساکرونا این سرمایه با چالشهای بیشتری مواجه خواهد بود. برخی از شاخصهایی که در سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند عبارتند از: اعتماد، مشارکت، آگاهی و شناخت، ارتباط اجتماعی، نظم، صداقت، وفای به عهد، مسئولیتپذیری و...
بسیاری از این شاخصها در اثر مسائل پیش گفته و از همه مهمتر: عملکرد نظام سیاسی، عملکرد رسانههای رقیب، محیط پر ابهام و رشد شایعات، اضطرابها و نگرانیهای تولید شده و یا غلیظ شده و ... آسیب دیده و بحران سرمایه اجتماعی در پساکرونا تشدید خواهد شد.
5- نهفتگی احساسات در مصیبتهای خانوادههای داغدار و نبود مکانیزم تخلیه تألمات روحی
یکی از تبعات کرونا، ممنوعیت برپایی محافل و مراسمی است که ریشه در سنت، آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی دارد. مراسم و مناسک تعزیت و سوگ، کارکرد روانی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد که موجب تخلیه هیجانات و تألمات روحی، تلطیف روح و جان افراد به سوگ نشسته در مواجهه با ابراز همدردی و همراهی سایرین، کم شدن تبعات روانی در خانواده و نزدیکان افراد متوفی است. در موضوع کرونا و ممنوعیت مراسم عزا و سوگ، تشییع و تدفین و به دلیل آمیخته بودن بهنوعی مظلومیت و غربت و امثال آن موجب نهفتگی احساسات و تألمات روحی افراد شده و این نهفتگی میتواند در پساکرونا موجب تشدید افسردگیهای نهفته، تالمات سرکوبشده و احساسات دفن شده در افراد و خانوادهها باشد که با محرکهایی بروز و ظهور یافته و آسیبهایی را در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی بهوجود آورد. توجه به این موضوع برای متولیان ارتباطات اجتماعی و از جمله رسانهها بسیار مهم و حیاتی است.
6- افراط در اجتناب اجتماعی و وسواس رابطه
به صورت طبیعی یکی از پیامدهای دوران پساکرونا، استمرار ترس و اضطراب ناشی از ویروس خواهد بود. یعنی بسته به حساسیت افراد تا مدتها اضطراب و ترس ناشی از ابتلا در افراد ماندگار خواهد بود. آنان در تعاملات اجتماعی خود دچار اختلال و وسواس خواهند بود. به سختی تعاملات آنها با دیگران صورت خواهد گرفت و یا ارتباطات آمیخته با ترس خواهند داشت. به سختی دعوت به مهمانیها را خواهند پذیرفت و در دعوت دیگران حتماً ملاحظاتی خواهند داشت، در تهیه مایحتاج خود بهویژه مواد خوراکی آماده و یا نیمه آماده به شدت احتیاطگر خواهند بود و ... این موارد مسائلی است که ممکن است با شدت و سطوح مختلف در بین مردم رایج شود و اگر مراقبت نشده و درمان نشود، میتواند به عادت و تثبیت در رفتار و حتی به بیماری تبدیل شود. پساکرونا از این جهت نیز مهم خواهد بود. وظیفه رسانهها در این شرایط بسیار مهم خواهد بود.
7- چالش برای نظلامهای سیاسی
کرونا به عنوان یک بحران فراگیر که دارای ویژگیهای نسبتاً ثابت در همه کشورها بوده است، معیاری خواهد بود برای قضاوت مردم در موفقیت نظام حاکم سیاسی. بر این اساس، میزان موفقیت نظام سیاسی در برخورد با این پدیده، شهروندان و حتی افکار عمومی جهان نسبت به تصمیمات و اقدامات و در نتیجه موفقیت و عدم موفقیت نظام حاکم سیاسی قضاوت و داوری خواهد کرد. در روزهای گذشته نمونههای موفق کره جنوبی، مالزی و سنگاپور را در برابر این بحران میتوانیم مقایسه کنیم با سیاستها و تصمیمات اتخاذشده در ایتالیا و یا آمریکا. (در همین شرایط میتوانیم شاهد قضاوتهای بین و آشکاری باشیم. موضوع این نوشته بررسی این تفاوتها نیست. بر این اساس میتوان گفت پساکرونا ممکن است به استحکام اعتماد عمومی مردم و شهروندان به نظام سیاسی و یا سست شدن بنیانهای اعتماد عمومی به حاکمیت و نظام سیاسی بیانجامد.
8- نداشتن برنامه برای ارتباطات بینالمللی مؤثر
به نظر میرسد در بحران موجود، یکی از نقاط ضعف یا قوت کشورها در حوزه سیاست بینالملل هم آشکار شد. میزان تعامل و ارتباط هر کشور با سایر کشورها و از جمله کشورهای مؤثر و چگونگی بهرهمندی از این ارتباطات سیاسی برای مدیریت بحران، محل قضاوت و داوری مردم و شهروندان خواهد بود. تصور میکنم در مجموع کشور دارای سیاستها و برنامه مدون قابل دفاع و منسجم برای ارتباطات بینالمللی خود نبود و یا نتوانست بهدرستی آن را پیاده سازد. بررسی برخی عملکردها نشان میدهد دولت کارنامه قابل دفاعی ندارد.
9- آسیب دیدن یکی از منابع قدرت
بروز بحران کرونا، یک موضوع دیگر را نیز تأیید کرد و آن این که برای بقا و ایفای نقش مؤثر در جهان امروز، تکیهبر قدرت سخت، قدرت فیزیکی و قدرت بازدارندگی نظامی یا اقتصادی و امثال آن کافی نیست. منابع قدرت کشورها نسبت به دهههای گذشته کاملاً متفاوت و پیچیده هستند و دست یافتن به آنها نیز به سهولت ممکن نیست. مطالعه در رفتار کشورهای اروپایی و حتی آمریکا در برابر این پدیده نشان داد حتی کشورهای برخوردار و توانمند در قدرت سخت، آسیبپذیرند. قطعاً در این کشورها در دوران پساکرونا احتمالاً شاهد سرمایهگذاریها و توجه به ابعاد قدرت نظام سیاسی در پاسخگویی به نیازهای مردم در زمینه بهداشت و درمان و زیرساختهای آن خواهیم بود و سطح مطالبات مردم نیز در این زمینهها ارتقا خواهد یافت. در ایران هم وضعیت به همین شکل خواهد بود. در صورتی که عقلانیت بر برنامهریزیهای کشور حاکم باشد و مطالبات مردم در این زمینه مهم باشد، بدیهی است نظام سیاسی به این حوزه توجه نشان دهد و در برنامههای توسعه برای آن سهمی قائل باشد.
10- تغییر معیارهای امنیت و رفاه
یکی از معیارهای صلاحیت زمامداری، میزان تأمین امنیت و رفاه شهروندان و ثبات و استمرار این امنیت و رفاه است. بدیهی است چنانکه برنامه توسعه سازمان ملل نیز تأکید میکند، شاخصهای امنیت و رفاه دیگر در وجوه بارز و همیشگی آن مصداق پیدا نمیگند و این مفهوم توسعه یافته است. در بحران کرونا ضرورت امنیت سلامت و امنیت زیست محیطی در بین همه انواع آن متمایز شد بعد از این مردم نظام سیاسی خود را با تعاریف جدید از امنیت و رفاه خواهند سنجید و به یقین انتظارات آنها با پیش از کرونا متفاوت خواهد بود.
11- نمایان شدن چهره کریه توسعه نامتوازن
در بسیاری از نظریات توسعه، به توازن توسعه در همه بخشها و تأثیر رشد و یا عقبماندگی در برخی از حوزهها بر حوزههای دیگر تصریح و تاکید میشود. موضوع کرونا موجب شد تا همگان بدانند زیرساختهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی هر کشور تا چه اندازه متناسب با رنکینگ توسعه او در جهان است. توانمندی یا نارساییها در حوزه بهداشت و درمان، پایین یا بالابودن فرهنگ همکاری جمعی، کم یا زیاد بودن میزان اطاعتپذیری از نظام سیاسی، چگونگی تعاملات بینالمللی و میزان استفاده از ظرفیت تعاملات بینالمللی در مدیریت بحران، استحکام و یا لرزان بودن بنیانهای اقتصادی، بالا یا پایین بودن تعامل، همکاری، همیاری و مدارای اجتماعی مردم، امکان یا عدم امکان بسیج عمومی، توانمندی یا ناتوانی نظام سیاسی در مدیریت بحران و ... نشانگر توسعهیافتگی یا توسعهنیافتگی یک کشور بود که به عیان رونمایی میشد. به نظر میرسد در این موضوع با ملاحظه عملکردها و نشانهها، ضعیف بودن زیرساختهای توسعه در کشور، بیشتر نمایان شد و حتماً در روزهای پساکرونا با بروز پیامدهای دامنهدار اقتصادی کرونا، چهرهای جدید از عدم توسعه متوازن کشور به نمایش گذاشته خواهد شد که میتواند اعتبار داخلی و خارجی را مخدوش کند.