تنها یک روز به برگزاری هشتاد و دومین شهرآورد تیمهای استقلال و پرسپولیس باقی مانده است .
رقابتی که بازهم حدود یکصد هزار هوادار دو آتشه این دو تیم را از فواصل دور و نزدیک به استادیوم بزرگ آزادی خواهد کشاند و حدود دو ساعت میلیونها بیننده و شنونده در سراسر ایران و حتی جهان را پای تلویزیون ، رادیو و اینترنت میخکوب خواهد کرد . اتفاقی مهم که از یکی دو هفته مانده به آغازش فضای مجازی را به تسخیر خود درآورده و احتمالا هیاهوی حاصل از این تقابل فارغ از ثبت هر نتیجه ای تا یکی دو هفته نقل محفل شبکه های اجتماعی خواهد بود .
قرمزی یا آبی ؟
قرمزی یا آبی ؟ پرسپولیسی هستی یا استقلالی ؟ سوالی که پاسخ به آن شما را به طیفی وسیع اما بی هویت از جامعه متصل خواهد کرد . طیفی که بر خلاف کانونهای هواداری مشابه در سایر نقاط دنیا ماهیت مشخصی ندارد . مانند اسپانیا برخاسته از قومیت خاصی نیست ، همچون اسکاتلند دین و مذهب خاصی را نشانه نرفته است و برخلاف دیگر کشورها به شغل ، گروه یا حزب خاصی دلالت ندارد . در واقع پاسخ به این سوال که در آغاز هیجان انگیز به نظر می رسد پرسشگر و پرسش شونده را به چالشی نافرجام دعوت خواهد کرد . پاسخ قاطع به این سوال برای بسیاری از افراد مطرح جامعه به معنای پایان راه خواهد بود . کافیست یک فرد سیاسی ، یک بازیگر ، یک مجری یا در حادترین حالت یک گزارشگر فوتبال به علاقه خود به یکی از این دو تیم اعتراف کند تا در اندک زمان ممکن زیر شلاق بی رحمانه شدیدترین دشنامهای اراذل و اوباشی قرار گیرد که حتی با گمانه زنی احتمال علاقه کسی به یکی از این دو تیم به ناگاه به صفحه شخصی وی حمله می کنند !
چرا قرمز ، چرا آبی ؟
شاید پیش از انقلاب می شد تاج را به واسطه نامش به طبقه بالای جامعه منتسب کرد و پرسپولیس را به دلیل هواداران پرشمارش به توده مردم اما پس از انقلاب و با تغییر نام و اشتراک محل ارتزاق هر دو تیم ، کوچکترین تفاوتی در هویت آنها دیده نمی شود. در خیل هواداران دو تیم مخلوطی کاملا ناهمگن از کارگر ، محصل ، دانشجو ، بازاری ، کارمند و ... به چشم می خورد و تقریبا از هر جنس و سن و قومیت و شغل و مقامی در جمع هواداران دو تیم می توان افرادی را یافت .
بیایید به دوران نوجوانی خود بازگردیم یا اصلا خود را به جای یک نوجوان بی تجربه ای بگذاریم که در جامعه ما اخیرا با سرگرمی کم خرج و جذابی به نام فوتبال آشنا شده است . برای انتخاب تیمی که دوستش داشته باشید به هر طرف که می نگرید فقط قرمز و آبی می بینید ! در خانواده ، محله و مدرسه همه یا قرمزند یا آبی ! روزنامه های ورزشی طرفدار دو باشگاه را داریم و یا روزنامه های بی طرف یا برای کسب درآمد بیشتر صفحات اختصاصی سرخابی دارند ! مجری بی ربط ترین برنامه سیاسی به ورزش برای تنفس لابلای سوالات سنگینش از وزیر و وکیل می پرسد قرمزی یا آبی ؟! اینجا دنیای سرخابی است و انگار همه باید یا قرمز باشند یا آبی ! حتی با تیمهایی چون سپاهان و تراکتور در اصفهان و تبریز باز هم حتی در این دو شهر از شما می پرسند قرمزی یا آبی ؟! تو هم ناخودآگاه و ناخواسته تحت تاثیر شرایط اطراف به یکی از این دو میل می یابی و در زندانی می افتی که مفری از آن نیست ! کورکورانه انتخابت را می ستایی و متعصبانه نامش را فریاد می زنی و حتی در بدترین شرایط به خودت اجازه نمی دهی تیمت را عوض کنی . انگار این کار از گناهی نابخشودنی است .
چاله میدان مجازی !
رسانه های مجازی یکی از آخرین فن آوریهائیست که اخیرا زندگی مردم را در نوردیده و بدون فرهنگ سازی و ساز و کارهای بازدارنده مناسب در دسترس عموم جامعه خصوصا جوانان فوتبال دوست قرار گرفته است و بحثهای جذاب فوتبالی که سابقا بصورت رودررو و با رعایت ادب یکی از جذابیتهای هواداری این دو تیم بود با ورود به فضای مجازی متاسفانه به فضایی پلید و مملو از فحاشی و بی ادبی و تمسخر و هتک حرمت تبدیل شده است . جوی غیر قابل تحمل که روز به روز در حال گسترش است است و جوانان علاقمند به این دو تیم را به سمت بی فرهنگی و نا امنی روانی سوق می دهد . حتی بخش سالم آن نیز به نحوی به تکرار تهوع آور شش تایی و چهارتایی ها تبدیل شده و با این تفاسیر هر نتیجه ای در داربی هشتاد و دوم رقم بخورد مسلما به کری خوانی طرفین پایان نخواهد داد و هوادار رقیب حرفی برای گفتن خواهد داشت .
بیاییم این بار که وارد فضای مجازی شدیم به این موضوع بیندیشیم که طرف مقابل هم مثل ما ، مثل پدر و مادرمان ، برادر و خواهرمان و همسر و فرزندمان از طیف خاصی نیست و او نیز این تعصب کورکورانه را روزی سرسری و از روی احساس و سلیقه و بدون هیچ نیت و غرضی برگزیده و اگر انتخابش با ما متفاوت است شایسته بی احترامی و فحاشی نیست . بیاییم این بار فقط از خود داربی لذت ببریم .