یکی از رهبران پیشین کشورهای عربی، که نسب او به پیامبر اکرم (ص)می رسید، درخواست کردند با مرحوم آیت الله العظمی بروجردی دیدار کنند. آقای بروجردی ابتدا نپذیرفتند و دلیلی برای این دیدار نمی دیدند. اما آن رییس کشور از طریق یکی از علمای تهران سبب ملاقات را اهداء قرآنی نفیس اعلام کرد و آقای بروجردی به احترام کلام خدا پذیرفت.
در زمان دیدار، آقای بروجردی باز به احترام قرآن بپاخاست و در حالی که همه ایستاده بودند، به تلاوت آیاتی از همان قرآن پرداختند. روشن بود که ایشان میل نداشتند هیچ برداشت سیاسی از این دیدار صورت گیرد. بلافاصله پس از آن، آقای بروجردی سلسله نسب خود را تا امام مجتبی علیهالسلام، یک یک و از حافظه برشمرد، چنان که مایه شگفتی همگان شد. ظاهرا در حین شمردن به جدّ مشترک خود و آن میهمان بلندپایه که از اهل سنت بود، اشاره کرده بودند. به گفته حاضران شگفتی آن میهمان تا مدتها پابرجا بود و حکایت این دیدار در محافل نقل می شد. این حرکت از چند سو هدف آقای بروجردی را در وحدت امت اسلامی تامین می کرد. نخست قرآن و بعد عترت. قرآن که دلیل تشکیل این گفتگو شد و عترت که نسب هر دو فارغ از مقام و منزلت سیاسی و دینی به حضرت زهرا(س) می رسید.
هنوز هم می توان با تمسک به نام زهرای مرضیه(س) به هدف وحدت امت اسلامی نزدیک شد. در طول تاریخ با اینکه کشتارهای گسترده ای از خاندان پیامبر کردند، این خاندان بزرگوار همچنان پابرجا ماندند و رشته ای پیوسته از همان نسب، آنان را در همه جای دنیا و در هم? زمانها پیوند می داد و می دهد. این خود شاهدی است بر درستی کلام الهی که کوثر را به رسول خدا نوید داده بود و همچنین این حدیث نبوی که هم? نسب ها تا روز قیامت قطع خواهد شد مگر نسب و حسب من.
هر چند داشتن انتساب به عترت لزوما به معنای تشیع نبوده و نیست. از همان سالهای نخست هجری، سادات در جامعه وضعیت ممتازی داشتند و مردم می کوشیدند از طریق ایشان با پیامبر خدا نسبت پیدا کنند. بنابر نشانه های بسیار معلوم است که در مناطق گوناگون جهان اسلام، سادات حتی از نظر ظاهری و لباس و شمایل و آرایش خود را از دیگران متمایز میکردند. مثلا در خلافت مامون، که امام هشتم علیه السلام به ولایت عهدی برگزیده شد، جام? سیاه بنی عباسی را به جام? سبز بدل کردند. یا سعدی در گلستان از شیادی یاد می کند که گیسو بافته بود و دعوی می کرد که نسب به علویان برده است. داستانی دیگر در دفتر سوم مثنوی معنوی آمده است که در آنجا خطاب به یک منتسب به پیامبر گفته شده است:
شیر را بچه همی ماند بدو
تو به پیغمبر چه میمانی بگو
سالها پیش که در وزارت ارشاد بودم، متوجه شدم که در سرعنوان های کتابخانه ملی ایران کلم? "سید" را جزء اسم محسوب نمی کنند. با نظر کارشناسان در طبقه بندی ISBN ایران که در زمان مسئولیتم در ارشاد طراحی و راه اندازی شده بود، بر خلاف آن رویه، کلم? "سید" را جزئی از نام می آوردیم. بعدها از کتابخانه ملی هم خواستیم به همین شیوه رفتار کند. این مباحث زمانی به طول انجامید ومخالف و موافق داشت، تا سرانجام به نتیجه رسید و همان روال و روی? شابک در ثبت مشخصات پدیدآورندگان پذیرفته شد.
به هر حال هم? سادات نسب به فاطم? زهرا می رسانند و حضرت در وصیت نامه خود به امیرالمومنین (ع) میفرمایند: سلام مرا به فرزندانم تا روز قیامت برسان. این حسب و نسب مشترک پایه ای است که می تواند زمینه ساز وحدت بین مسلمین در این سو و آن سوی جهان باشد. سید اشرف الدین گیلانی شاعر پرآوازه عصر مشروطیت در یکی از سروده هایش به نکته ای اشاره می کند. او می گوید من از طریق مادر از فرزندان حضرت فاطمه هستم در نتیجه سیدم و نام خود را سیداشرف الدین گذاشته بود.
حرکت نمادین آقای بروجردی در بطن خود حامل پیام وحدت حول محور قرآن و عترت است، قرآنی که به حق اهل بیت مفسر آن هستند. اگر فقط همین یک اصل را بپذیریم، بخش عمده ای از مشکلات و تفرقه ها و خشونتهای این سوی عالم برطرف خواهد شد. بسیار بجاست که دستگاه دیپلماسی و دینی ما با این رویکرد به مسئل? وحدت بین مسلمانان و اجزای آن، به ویژه با رویکرد به محوریت حضرت زهرا بپردازد.
همچنانکه مرحوم آقای بروجردی در جلب نظر آن میهمان به بحث های سنتی کلامی روی نکرد و قصد چنین کاری هم نداشت، بلکه از موضع فراتری عمل کرد که به شیفتگی طرف مقابل به این رفتار انجامید. باری مرحوم آقای بروجردی با درایت و کیاست، شیوه ای در دفاع از اهل بیت ابداع کرد که هنوز جا دارد که از آن پیروی شود.
میلاد زهرای مرضیه مبارک باد