شبی که ناصرحجازی در تهران نایبقهرمان آسیا شد، صدهزار هوادار استقلال به جای ترک استادیوم ماندند و با چشم گریان اسم او را فریاد زدند.
فریم ماندگاری که بغض هواداران استقلال را شکست وقتی بود که ناصر حجازی از ناراحتی مفرط فاصله دو ابروی خود را گرفت و روی زانو نشست؛
هواداران با گلوی گرفته و خشدار از اصغر حاجیلو خواستند که سرمربی محبوبشان را سمت آنها ببرد؛ «اصغر ناصر رو بردار و بیار.»
حاجیلو ولی جرات نزدیک شدن به حجازی را نداشت و با دست به هواداران استقلال واکنش نشان داد که معذور است. تنها کسی که به حجازی نزدیک شد مهدی خبیری بود. حجازی با حرکات دست و با اشاره به زمین بازی، یکی یکی موقعیتهای گلی را که استقلال از دست داده بود برای خبیری شمرد.
یکی از توپها را از دو قدمی، علی موسوی بهجای دروازه خالی به آسمان فرستاده بود! یکی دو توپ دیگر به تیر دروازه خورده بود! تاماکی، دروزاهبان جوبیلو، مثل روزهای اوج حجازی کرکره دروازه را دو قفله پایین کشیده بود!
شب عجیبی بود. توپهای استقلال گل نشد و جوبیلو ایواتای ژاپن که فراتر از تیمهای آنروز آسیا بود، جام را برد.
«استقلال حجازی» تک به تک بازیکن ستاره و درجه یکی نداشت اما تیم درجه یکی بود.
ناصر حجازی از بازیکنهای جوان و متوسط و تعدادی از قدیمیهای تیم، استقلالی ساخته بود که در لیگ ایران شکستناپذیر بود. [استقلال فصل77-76 بدون شکست بود و تنها شکست این تیم وقتی بود که بعد از مسجلشدن قهرمانی، حجازی برای مسابقه با ذوبآهن، تیم را به دستیارش امیر قلعهنویی سپرد و خودش به اصفهان نرفت. ]
استقلال حجازی فقط یک بازیکن ملی داشت و مثل تیم امروز امیر، تیم کارلوسکیروش و تیم راهیافته به جامجهانی را تمرین نمیداد.
تیم حجازی به جای آنکه برای بازیهای آسیایی تقویت شود به اصرار فتحاللهزاده و به بهانه بودجه نداشته باشگاه، بازیکنهایی کلیدی مثل پاشازاده، منصوریان، سرژیک تیموریان و داریوش یزدانی را ترانسفر کرد تا استقلال با وجود میل سرمربیاش [به گواهی آرشیو] از معدود ستارهها هم خالی شود! با اینحال با اقتدار و با پشت سرگذاشتن نیرویهوایی عراق، العین امارات، الهلال عربستان و دالیان چین به فینال باشگاههای آسیا رسید.
اصل قیاس «ناصر حجازی» با امیر، با هر بهانهیی، غلط است.
اما چیزی که اینروزها به اسم واکاوی استقلال بحث برخی از روزنامههای ورزشی، چندتایی از صفحههای فیسبوک، اطرافیان امیر و مقصود مصاحبههای شخص امیر است - اگرچه از منظر گمراهکردن ذهن مخاطب و توجیه هواداران استقلال قابل درک است- اما جز مصادره به مطلوب تاریخ و قلب حقیقت گذشته نیست.
عیار محبوبیت بیقیمت است و با روایتهای نو روا و خریدنی نمیشود.