محمد قاضی امسال یکی از سوژه های اصلی نقل و انتقالات بود. بازیکنی که بعد از یک سال حضور در پرسپولیس و البته ناکامی در این تیم به استقلال پیوست.
قاضی که در تیم های فولاد و ذوب آهن خود را نشان داد اکنون فصل جدیدی را آغاز کرده و می خواهد در استقلال فصل بی حاشیه ای داشته باشد.
یک مقدار از خودت بگو؟
من پدرم فوتبالیست بود و از بچگی در زمینهای خاکی و گل کوچک بازی میکردم، در ابتدا به عقاب رفتم و سپس در امیدهای فجر تهران سرباز بودم. یک سال هم در هما حضور داشتم، دو سال در فولاد ، دو سال در ذوب آهن سپس به پرسپولیس رفتم و حالا هم در خدمت استقلال هستم.
متولد چه سالی هستی؟
1363
اما به چهرهات نمیخورد؟
خیلیها میگویند سنم بیشتر نشان میدهد، شاید سختی زیاد کشیدهایم ( با خنده)
متأهل هستی؟
هفت سال است ازدواج کردهام.
چه کسانی در شکلگیری فوتبالت نقش داشتهاند؟
مجید جلالی و ایناسیو در فولاد، درخشان در هما و ابراهیمزاده در ذوبآهن خیلی برایم زحمت کشیدهاند، من در 22 سالگی در لیگ برتر بازی کردهام و یادم میآید سالی که با فولاد در لیگ یک بودیم در 15 بازی 11 گل زدم سپس در سال بعد امتیازی را از سپاهان خریدم که اکثر بازیها را بازی کردم.
بعد از آمدن جلالی به فولاد او میخواست کار زیربنایی انجام دهد، درست است؟
دقیقا همین طور است، او بازیکنان خوبی را به فوتبال معرفی کرد، بختیار رحمانی، افشین و شریفات از همان دوره هستند.
اما بعد از آن نتیجهگرایی ملاک شد...
اکثرا به دنبال نتیجه هستند چون ملاک نتیجهگیری است.
تفاوت تماشاگران فولاد و استقلال اهواز در چیست؟
فولادیها خیلی سختی کشیده بودند و تیمشان به لیگ یک رفته بود با وجود آنکه یک سال قهرمانی لیگ برتر را تجربه کردهاند. کرکری خاصی بین آنها وجود دارد و تماشاگران فولاد سالی که من در آنجا بودم دوست داشتند به خاطر جایگاهشان نسبت به استقلال اهواز نتایج بهتری بگیرند.
سپس به ذوب آهن رفتی، شرایط چطور بود؟
ما جام باشگاهها را داشتیم که برای من مهم و تأثیرگذار بود، ابراهیمزاده کار فنی زیربنایی انجام داد، در سال اول شرایط خیلی ایدهآل بود اما بعدا تغییرات مدیریتی کار دست این تیم داد و میبینید که این تیم به چه سرنوشتی دچار شده است.
فکر میکنم استارت درخشش تو هم از همان جا زده شد؟
چون ابراهیمزاده به من اعتقاد داشت اما با تماشاگران ذوب آهن مشکلاتی داشتیم و با وجود آنکه با تمام وجود کار میکردیم اما رفتار خوبی با ما نداشتند، بهترین و سریعترین گل آسیا را در ذوب آهن زدم و نایب قهرمان آسیا شدیم اما شرایط در سال پایانی مساعد نبود.
آن سالی که با فولاد قهرمانی را از ذوب آهن گرفتید کسی فکر آن نتیجه پر گل را میکرد؟
هیچ کس فکر نمیکرد، همه تصور میکردند چون هر دو تیم زیر نظر وزارت صنایع کار میکردند تصورشان این بود که فولاد به ذوبآهن راه میدهد و حتی استقلالیها قبل از بازی مصاحبه کردند و گفتند که کار قهرمانی ذوب آهن تمام شده اما روز قبل از بازی اتفاقی در هتل افتاد که بازیکنان فوتبال را عصبی کرد.
چه اتفاقاتی؟
یک روز قبل مسئولان فولاد جلالی را برکنار و بوناچیچ را سرمربی کردند، بازیکنان تیم در هتل ناراحت بودند و حتی گریه میکردند به همین خاطر به هم قول دادیم به خاطر جلالی بازی کنیم و بعد از آن پیروزی جلالی گفت که این بازی در یاد همه میماند هر چند ذوبآهن استرس داشت و در بازی به هم پاس نمیدادند و من هم در آن مسابقه با پای راست از 40 متری گل زدم.
ظاهرا روی پای راستت خیلی کار میکنی؟
من امسال خیلی تمرین کردم و پای راست من از پای چپم قدرتیتر است، سعی میکنم از لحاظ فنی هر دو پا را به هم نزدیک کنم.
سپس تکلیف فولاد چه شد؟
جلالی رفت و سال بعد هم برگشت اما یکی از مسئولان فولاد قراردادها را به شکلی بست که باعث ناراحتی ما شد و در حالی که فولاد میتوانست یک تیم بسیار خوب باشد آن سال شرایط به هم ریخت.
سپس به ذوب آهن آمدی و ظاهرا برخورد خوبی هم از سوی تماشاگران با تو و ابراهیمزاده نشد؟
ما تماشاگر زیادی نداشتیم، آنها دوست نداشتند ابراهیمزاده سرمربی باشد و مدام میخواستند یک نفر دیگر به تیم بیاید اما دیدید که ما با نایب قهرمانی در آسیا خودمان را ثابت کردیم. من در فولاد که بودم رفت و برگشت به ذوب آهن گل زدم و تماشاگران این تیم نتوانستند این موضوع را هضم کنند، آن سالی که نایب قهرمان آسیا شدیم خیلی از تولیدات ذوب آهن بیشتر شد و به نفع کارخانه بود البته آنها مربی که این همه برایشان زحمت کشید را به راحتی کنار گذاشتند.
اما با تو هم خیلی بد بودند.
یکسری مسائل پشت پرده است، بعضی وقتها میگفتند فلان بازیکن خرج میکند و این را به گوش من رسانده بودند اما من اعتقادی به این مسائل نداشتم.
یعنی تماشاگران در ماندن و رفتن بازیکنان تأثیر داشتند؟
صدر در صد. در بازی با سامسونگ کره با یک مساوی میتوانستیم صعود کنیم اما تماشاگران ذوب آهن آنقدر علیه داور شعار دادند که او یک بازیکن ما را اخراج کرد و نتیجه را باختیم.
در یک بازی هم تعویض شدی و آنقدر ناراحت بودی که به رختکن رفتی، درست است؟
بله، دقیقه 54 بازی با فولاد عوض شدم و مستقیما به رختکن رفتم. بعد از آن بازی 50 میلیون جریمه و 10 جلسه محروم شدم اما هیچ کس نپرسید که قضیه چه بود و همه فکر کردند من از ابراهیمزاده ناراحتم اما به خاطر آنکه مقابل تیم سابقم فولاد بازی میکردم ناراحت شدم و قبل از بازی هم با 3 آمپول خودم را به این بازی رسانده بودم.
بعد از ذوبآهن به تیم ملی هم دعوت شده بودی، درست است؟
از اولین اردوی تشکیل شده توسط کیروش دعوت شدم، قبلا از آن دعوت نشده بودم،بعد از بازی با کره به دلیل مصدومیت در باشگاه و تیم ملی دیگر دعوت نشدم.
و به عنوان مهاجم نوک به تیم ملی دعوت شدی، درست است؟
در ذوب آهن همیشه نوک بازی نمیکردم، زمانهایی در چپ حضور داشتم، آن گلی که به بنیادکار زدم در چپ بازی میکردم. یادم میآید در حضور کیروش در اصفهان در ثانیه 28 به النصر گل زدم، 4 نفر را دریبل کردم و زدم توی گل به پوهانگ هم رفت و برگشت گل زدم یک گل به الاتحاد هم به ثمر رساندم که خیلی لذتبخش بود.
چه چیزی در سالهای حضور در ذوب آهن آزارت داد؟
بعد از جداییام خیلی اذیتم کردند و من را رنجاندند، 230 میلیون از این تیم طلبکار هستم، از فولاد هم طلب دارم. شعارهای بدی در اصفهان علیه من دادند و حتی با وجود آنکه ملیپوش بودم صبر کردم که با من قرارداد ببندند اما این کار نشد.
در فولاد چطور؟
از فولاد به خاطر یک نفر جدا شدم که حالا هم هست، او به من خیانت کرد.
خودت را ذوب آهنی میدانی؟
مشکل من فقط یکسری از هواداران ذوب آهن بودند که خیلی اذیتم کردند، یادم میآید کربکندی که به ذوب آهن آمد پیغام داده بود که قاضی را نگه دارید اما یک نفر شیطنت کرد و پیغام او را به من نرساند. بعدها که با هم رودرو شدیم به من گفت که چرا نماندی من هم گفتم کسی به من حرفی نزد که او از این اتفاق خیلی ناراحت شد.
و سال پرماجرای تو در پرسپولیس شروع شد.
در نیمفصل حضورم در ذوب آهن، پرسپولیسیها به من پیشنهاد دادند اما گفتم که باید فصل تمام شود تا حرف بزنیم. در اولین روز نقل و انتقالات مذاکره کردیم و من از سپاهان، مس، تراکتور و استقلال هم پیشنهاد داشتم ولی پیشنهاد استقلال جدی نبود چون مربیاش انتخاب نشده بود. حتی راهآهن و نفت و ذوب آهن هم من را میخواستند اما از سویی اصفهانیها و مسئولان ذوب آهن نمیخواستند پول هم بدهند، من میخواستم پیشرفت کنم و بیشتر در چشمها باشم، پرسپولیسیها به من گفتند که ما در خط حمله 5 گزینه داشتیم و پس از بررسی به این نتیجه رسیدیم که گزینه اول ما تو هستی. نفر اول خط حمله تو و در کنار شما ایموند زاید است.
این با نظر کادر فنی بود؟
هم با نظر مدیریت و هم نظر دنیزلی، شب همان روز توافق کردیم و قرارداد بستم اما بعد از مدتی اتفاقاتی رقم خورد و حرفهایی زدند که خیلی در روحیهام تأثیر گذاشت. همه چیز پیش رفت تا اینکه یک موضوع روی کارم اثر گذاشت.
چه موضوعی؟
در روزنامهها خواندم که میخواهند یک بازیکن را بگیرند که نه برای من خوب بود و نه برای آن بازیکن، وقتی شنیدم که چنین اتفاقی میافتد به باشگاه رفتم، خیلی عصبانی بودم و حتی با مدیرعامل هم بحث کردیم اما او قسم خورد که آن بازیکن جذب نمیشود، یک هفته گذشت و همه چیز عادی بود تا اینکه سرپرست تیم تماس گرفت و گفت میخواهیم آن بازیکن را جذب کنیم، من به باشگاه رفتم و گفتم رضایتنامهام را بدهید میخواهم جدا شوم، مدیر برنامههای من را خواستند تا او من را راضی کند ولی او به مدیریت گفت قاضی حرف بزند تمام است حتی چند ساعت فرصت خواستم که فکر کنم و آنها بازیکن مد نظرشان را گرفتند.
واکنش تو چه بود؟
من از سپاهان پیشنهاد جدی داشتم و از باشگاه خواستم رضایتنامهام را بدهند و میدانستم اتفاقات بدی در راه است. مدیرعامل باشگاه گفت من تو را به رقیبم نمیدهم که آنها قوی شوند، همینجا باش قول میدهم حمایتت کنم و تو اوج میگیری اما این اتفاق نیفتاد.
چطور؟
مربی جدید آمد و همه با او مشکل داشتند، هیچ کس نمیتوانست با ژوزه ارتباط بگیرد، هفته پنجم مدیریت با بازیکنان ملیپوش که من هم یکی از آنها بودم جلسه گذاشت، به او گفتیم که تا دیر نشده فکری به حال مربی کنید چون بازیکنان نمیتوانند با او رابطه بگیرند و کمکی به تیم نمیشود اما مدیرعامل گفت که ژوزه مربی خوبی است، البته انصافا او آدم خوبی بود ولی نمیتوانست از لحاظ فنی به پرسپولیس کمک کند، مدام در ترکیب تیم تغییرات ایجاد میشد، هر بازیکنی خوب بازی میکرد به چشم نمیآمد، مثلا من در بازی با فولاد گل میزدم ولی هفته بعد تغییراتی در ترکیب تیم میشد که هیچ کس نمیفهمید. اتفاقا به مدیرعامل پرسپولیس گفتیم که ما چون کنار هم بازی نمیکنیم کار سخت است ولی او حرف خودش را میزد سپس هم دیدید که در نیم فصل چگونه او را برکنار کردند.
بعد از آن چه شد؟
سرپرست تیم با من، سید جلال و ماهینی جلسه گذاشت، گفت میخواهیم مربی عوض کنیم، بین دو گزینه هم ماندهایم یکی تارتار و یکی هم مربی انتهای فصل پرسپولیس، ما گفتیم چون این مربی از صبا آمده و با او 2 - 3 ماه کار کردهایم بهتر است او سرمربی شود، مدیریت هم او را انتخاب کرد اما بعد از یکی دو هفته دیدم که از من استفاده نمیشود، جالب است مقابل سپاهان 90 دقیقه بازی کردم یک بر صفر آنها را بردیم و 90 دقیقه آنها را عذاب دادیم اما در بازی بعد کلا نیمکتنشین بودم.
کدام بازی؟
بازی با آلومینیوم هرمزگان که خودمان مقصر همه چیز بودیم و تیم خوب کار نکرد ولی آقایان همه چیز را بر گردن داوری انداختند، باز هم جالب است هفته بعد بازی کردم و پاس گل دادم اما دوباره هفته بعد از آن در جام حذفی 90 دقیقه نیمکتنشین بودم، همان جا احساس کردم مسائلی خارج از بحث فنی در حال رخ دادن است. فهمیده بودم که چه اتفاقاتی رخ میدهد اما چون تیم به فینال حذفی رفته بود نمیخواستم جو تیم بر هم بریزد تا اینکه بازی با ملوان رسید و گفتند در هافبک چپ بازی کن و خیلی هم نفوذ کن نیمه اول صفر بر صفر تمام شد بین دو نیمه تعویضم کردند، من خیلی ناراحت شدم و فهمیده بودم که این کارها برنامهریزی شده است که در فینال حذفی مقابل سپاهان بازی نکنم، بین دو نیمه همه چیز را ول کردم و به خانه رفتم.
بعد از بازی مصاحبه کردی و اتفاقا حرفهای تندی هم زدی اما چند دقیقه بعد مصاحبهای از تو روی سایت باشگاه آمد که 180 درجه با مصاحبه بعد از پایان نیمه اولت در حال ترک ورزشگاه تفاوت داشت، چرا؟
آن حرفهایی که روی سایت پرسپولیس آمد حرفهای من نبود، من حرفهایم را رک و صریح زده بودم و گفتم که ناراضی هستم، حتی مدیرعامل و بچهها هم میدانستند که اتفاقات دیگری رقم میخورد، حرف تندم را زدم چون حقم خورده میشد، من خوب بازی میکردم و اگر گل هم میزدم و دفاع حریف را هم اخراج میکردم از من بازی نمیگرفتند، البته آخر سر فهمیدم که دلیلش چه بود. اما کوچکترین سوء استفادهای از این موضوع نکردم، البته بعدها مدیرعامل پرسپولیس به من گفت که چه اتفاقاتی افتاده و چرا در بین دو نیمه با ملوان تعویض شدم.
چه اتفاقی افتاد؟
اجازه بدهید سر وقتش این حرفها را میزنم، فعلا وقتش نیست، آن زمان خودم را خیلی کنترل کردم و خیلی حرفها را نزدم که تیم به هم نریزد، آن مصاحبهای هم که شما میگویید واقعیت نداشت و دیدید که بعدها بعد از جدایی پولم را هم ندادند.
این حرفها را میزنی پولت را میدهند؟
شنیدهام مدیرعامل پرسپولیس گفته هر کس مصاحبه کند پولش را نمیگیرد ولی قبول کنند که هزار بار به من قول دادهاند، من یک چک از آنها دارم به تاریخ 2/3/92 که آن را برگشت زدم البته نخواستم زیاد آنها را تحت فشار بگذارم چون شرایطشان را درک کردم ولی من خیلی اذیت شدم و کسانی که با من این کارها را انجام دادند را به خدا واگذار کردم چون او عادل است و همه چیز را میبیند.
کلا یک سال پرسپولیس را چگونه دیدی؟
برخیها نگذاشتند که کار کنم و به پرسپولیس خیانت کردند، آنها به فکر خودشان بودند و با وجود آنکه دم از 35 میلیون هوادار میزدند به فکر هواداران نبودند. حقم در این تیم خورده شد و تیم ملی را هم از دست دادم.
اول فصل شایعه شده بود قرار است تماشاگران پرسپولیس علیه تو موضع بگیرند.درست است؟
من از این موضوع اطلاع ندارم.
اتفاقا شادی گل بعد از بازی با صبا معنادار بود و روزنامهها عکس شادی گلهایت برای پرسپولیس و استقلال را در کنار هم گذاشته بودند.
اتفاقا سؤال خوبی پرسیدید، واقعیت این است من برای پیراهنی که میپوشم تعصب دارم چون الان از استقلال پول میگیرم و این پول باید حلال باشد هیچ وقت هم به دنبالم کوچک کردن کسی نیستم اما مردم ما خیلی خوب هستند و البته ساده.
ممکن است با یک خبر تحت تأثیر همه چیز قرار بگیرند، مردم بدانند در پرسپولیس زجر کشیدم و با وجود آنکه حقم بود بازی نمیکردم، یادم میآید مدیرعامل باشگاه در ابتدای فصل 4 جلسه به محل تمرین آمد و فیزیوتراپی من را زیر نظر گرفت حتی قرار بود برای فیزیوتراپی به ترکیه بروم، 5 جلسه در روز تمرین میکردم و ناهارم را در کلینیک میخورم چون میخواستم پولم حلال باشد اما یک عده نگذاشتند حقم را بگیرم، دست و پای من را بسته بودند و میگفتند قاضی خوب بازی نمیکند، 30 دقیقه بازی میکردم و عالی بودم اما اتفاقات دیگری رقم میخورد. اما این را هم بگویم خیلی از اتفاقاتی که در آینده رقم میخورد به خاطر اتفاقاتی است که قبلا رخ داده است.
و سپس به استقلال آمدی. اذیت نشدی؟
فقط امیدوارم که برایم جو درست نکنند، هنگامی که تیم میخواست به اوکراین برود یک خبری منتشر شد که بازیکنان استقلال به قاضی پاس نمیدهند، مصاحبه کردم و گفتم اگر احساس کنم برایم جو درست میکنند حرفهایی میزنم که پشیمان شوند همانطور که جو دادند که من میلیاردی پول گرفتم ولی 360 میلیون پولم را نمیدهند. من به پیراهنی که میپوشم تعصب دارم، هنوز پیراهنهای عقاب، فجر، فولاد، ذوب آهن، پرسپولیس و استقلال را نگه داشتهام و اولین پیراهن تیم ملی را هم به یادگار دارم، برایم مهم نیست که آقایان چه کارهایی انجام میدهند، خیلی اتفاقات رخ داده که پشت پرده است ولی خیلی بد است که کسی را بیاورند، او را اذیت کنند، بازیاش ندهند و پولش را هم پرداخت نکنند.
آنها پشیمان هم شدند، درست است؟
بله، پشیمان شدند، روزی که برای تسویه حساب رفته بودم از من خواستند که برگردم حتی حاضر بودند خسارت استقلال را هم بدهند، اتفاقا آن روز میرشاد ماجدی هم ما را دید ولی به سرپرست پرسپولیس گفتم من حرف زده ام و با استقلال تمام کردم، قلعهنویی پای من ایستاد و خیلی کارها را هم کرد که نمیتوانستم پشت پا بزنم، شاید اگر خیلیها جای من بودند 360 میلیون را میگرفتند، 50 درصد قرارداد سال بعدشان را هم دریافت میکردند ولی من این کار را نکردم چون به حرمتها اعتقاد دارم.
بعد از آمدن به استقلال اظهارنظر مردم را شنیدی؟ آیا دو دل نبودی؟
چرا برخی میگفتند اسم یاغی رویت میگذارند و رفتن به تیم حریف خوب نیست اما قلعهنویی، مدیران استقلال و دوستانم برای تصمیم من خیلی تلاش کردند، همه پالسها منفی بود اما من به خدا توکل کردم.
نیکبخت واحدی و پژمان نوری حرفی به تو نزدند؟
هیچ چیز نگفتند، چون خودم خیلی مراقب بودم که حرفی نزنم تا دل کسی نشکند.
روزهای اول سخت بود، درست است؟
خیلی سخت بود، نگاهها عجیب و غریب بود، اکثرا سرم را پایین میانداختم ، تمرین میکردم و میرفتم. دوست داشتم از فشار بیرون بیایم، بعضی مطالب را هم میخواندم که نظرها راجع به من منفی بود ولی خوشبختانه الان همه چیز مثبت است.
و خیلی زود هم گل زدی؟
هفته اول پاس گل دادم و هفته دوم مقابل سپاهان عالی کار کردیم، در بازی با فجر هم آن گل را زدم که در آن مسابقه خیلی دوندگی کردیم و حیف بود که تلاشمان نتیجه ندهد.
دوست داشتی خیلی زود گل بزنی که فشارها کم شود، درست است؟
دوست داشتم محبت خیلیها را جبران کنم چون میدیدم مردم در گرما به تمرینات میآمدند و من را تشویق میکردند، خدا هم خیلی به من کمک کرد.
در بازی با داماش هم نزدیک بود سومین گلت را برای استقلال بزنی.
من فرصت چندانی نداشتم. بازی بیشتر روی هوا بود و زمین هم شرایطی داشت که کیفیت فنی دو تیم را کاهش داده بود. خدا را شکر که توانستیم برنده از بازی خارج شویم و سه امتیاز را بگیریم.
جو ورزشگاه هم که علیه شما بود...
همینطور است. آخر بازی هم شیشه اتوبوسمان را شکستند. در کل شرایط خیلی سخت بود ولی سه امتیاز خستگی را از تنمان بیرون آورد.
الگویت در فوتبال کیست؟
من بازی ابراهیموویچ را دوست دارم ولی سعی میکنم از بازیکنان بزرگ دیگر الگوبرداری کنم.
فوتبال ما سالهاست که مهاجم نوک شش دانگ کم دارد، میتوانید آن مهاجم مد نظر کارشناسان باشید؟
البته ما مهاجمان خوبی داریم و هر بازیکنی نقاط ضعف و قوتی دارد، وقتی میتوانم مردم را شاد کنم آن احساس وصفناشدنی است، ولی این را بگویم هنوز خوب نیستم و باید بهتر از این باشم. سعی میکنم آن مهاجمی شوم که همه میخواهند.
قلعهنویی از عملکردت راضی بود؟
او حرفی نزده است، دوست ندارم مربی همیشه من را تشویق کند، میخواهم ضعفهایم را بدانم و آنها را تقویت کنم.
این روزها همه بحثها در مورد کیفیت و رنگ توپهای لیگ است.
بحث در مورد رنگ توپها منطقی است و میتوانستند رنگ دیگری انتخاب کنند، ما در اوکراین با توپ نایک بازی میکردیم که هم از لحاظ وزن و هم از لحاظ پوسته فرق میکرد، فکر میکنم این توپها به این خاطر زیر پا گیر میکند که پوستهاش کلفت است، البته زمینهای ما هم مشکل دارد و باید این نقیصه هم برطرف شود.
از لحاظ فیزیکی در استقلال با عمرانزاده شباهت داری، بعضی وقتها تصور میشود با هم درگیر میشوید...
نه دعوا که نمیشود، حنیف بازیکن فیزیکی است و هیکل درشت او آدم را گول میزند اما در تمرینات خیلی جدی هستیم و به فکر ثابت کردن خودمان.
بازی کردن مقابل مدافعان استقلال سخت است؟
به هر حال مدافعان استقلال ملیپوش هستند و در بازیهای درون تیمی هم ما نقاط ضعف آنها را میدانیم و هم آنها نقاط قوت و ضعف ما را، همین مسئله به ما کمک میکند.
در بازیهای ابتدایی وقتی گل میزدی به سمت نیمکت میرفتی، دلیل خاصی داشت؟
دوست داشتم اولین گلی که میزنم با نیمکتنشینان تقسیم کنم، همدلی خوبی بین بازیکنان است.