سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

فصل یازدهم لیگ برتر با ناکامی غیر قابل هضمی برای پرسپولیس در شرف اتمام قرار گرفت. فصلی که در شروع آن می شد پیش بینی لیگی دشوار را داشت اما بدبین ترین افراد نیز تصور چنین جایگاهی را نمی کردند. برای بررسی این ناکامی نیاز به کاوشی ساده بر عملکرد عوامل مرتبط با باشگاه پرسپولیس در یک سال گذشته داریم ، گذشته ای که سعیدلو رییس سابق سازمان تربیت بدنی آن را کلید زد:

1و2 - دوگانه دایی - کاشانی 
  
آنچه بین دایی و کاشانی گذشت ، پایه مشکلات بعدی پرسپولیس بود. قرمزها  فصل را دور از امنیت خاطر ذهنی آغاز کردند و فشار ناشی از اتفاقات انتهای فصل پیش همه چیز را تحت تاثیر خود قرار داد...گفتن از این جنگ فرساینده توضیح واضحات است اما این رویارویی شگفت انگیز آغاز سقوط بود.
3- حمید استیلی

استیلی برای به دست آوردن پست مربی گری  پرسپولیس سالیان زیادی به آب و آتش زد. او همیشه سایه تهدیدی برای مربیان مختلف پرسپولیس بود. از زوبل و آری هان ، تا دنیزلی ، قطبی ، کرانچار و دایی! در نهایت با سناریویی از پیش تعیین شده با حذف دایی و بدون توجه به صدمات احتمالی به شخص خود و باشگاه ، پست مربی گری را از آن خود کرد. استیلی با این عمل هواداران را در مقابل باشگاه و بازیکنان قرار داد و دامنه اعتراضات هواداران نه تنها تا انتهای نیم فصل اول ادامه پیدا کرد بلکه ارتعاشات آن را میشد در هفته های پایانی لیگ نیز حس کرد.
4- بازیکنان
 
بخش بازیکنان را نیز می توان به سه شاخه تقسیم کرد:
- میثاق معمارزاده
- بازیکنان متوسط
- بازیکنان اسمی

کارشناسان فوتبال بر این باورند که هنگام شکست نباید یک نفر را مقصر اصلی ناکامی دانست. اما معمارزاده این نظریه را به بهترین شکل ممکن نقض کرد! او ثابت کرد یک دروازه بان استعداد و توان تباه کردن یک باشگاه در طول یک فصل کامل لیگ را دارد. او معنای دروازه بانی را در لغتنامه فوتبال ویرایش کرد! معمارزاده ثابت کرد که یک دروازبان می تواند در طول فصل هر چه شوت به سمتش آمد را راهی تور دروازه کند. تفاوتی ندارد آن شوت محکم و ناشیانه باشد یا آرام و دقیق ، از 30 متری باشد یا 40 متری! فقط لازم است به سمت دروازه شوت بزنید ، گاهی اوقات برای گل خوردن اصلا نیازی به شوت زدن هم نیست!

امان از این بازیکنان متوسط که شاید اگر سرپرست موقت نبود حتی در رویا نیز نمی تواستند خود را در پیراهن پرسپولیس تصور کنند!  نور محمدی ، علی رضا محمد ، ابراهیم شکوری ، مجتبی شیری و ..! به راستی اینها در باشگاهی که می خواست مدعی قهرمانی  لیگ برتر و حضور موفق در آسیا باشد چه می کنند؟ نگاه کدام فوتبال شناسی آنها در حد نام "پرسپولیس" دانست؟!

بازیکنان نامدار پرسپولیس نیز در حد انتظار ظاهر نشدند. البته می توانیم علی کریمی را از این جمع جدا کنیم اگر "بتوانیم"  حاشیه های او را نادیده بگیریم. محمد نوری ، جواد کاظمیان ، غلامرضا رضایی ، مهرداد اولادی و امیرحسین فشنگچی از معدود مهره های سرشناس پرسپولیس در فصلی که گذشت بودند اما هرگز موفق به تغییر در روند ناکامی پرسپولیس نشدند.
5- هواداران
  
هواداران پرسپولیس از "هواداری" تنها یک مورد را به نحو مطلوب انجام می دهند ، آن هم حضور پر تعداد در ورزشگاه است. هواداران پرسپولیس ناملایمتی زیادی به خود دیده اند ، اما واکنش آنها در مقابل اتفاقات انجام شده نه تنها کمکی به باشگاه نکرد ، بلکه آسیب نیز وارد کرد. هوادار در مورد نحوه خروج دایی و سرمربی گری استیلی به حق معترض بود ، اما در نهایت چه شد؟ آن همه اعتراض دودش را به چشم چه کسی برد؟ کاشانی ، استیلی ، یا پرسپولیس؟ هوادار پرسپولیس حتی در تشویق و تنبیه بازیکن هم افراط می کند. شاید لازم باشد آنها یک بار به عملکرد خودشان نیز نیم نگاهی داشته باشند!
6- مصطفی دنیزلی

در دانش و تجربه دنیزلی تردیدی نیست. اما او دو اشتباه تاثییر گذار در شکل گیری نتایج ضعیف پرسپولیس داشت. دنیزلی اولین اشتباه را در اولین کنفرانس خبری خود در تهران مرتکب شد. زمانی که دنیزلی با اطمینان اعلام کرد نیاز به هیچ بازیکن جدیدی ندارد و باشگاه را از خرید محمد محمدی برای استفاده در رقابتهای داخلی منصرف و حتی در عدم جذب مهدوی کیا ( از ناجیان پرسپولیس در دربی) تاکید داشت. دومین اشتباه او اقدام عجولانه در اعلام اخراج 10 بازیکن از پرسپولیس بود در حالی که پنج بازی در لیگ برتر، سه بازی در لیگ قهرمانان آسیا و در ادامه نیز یک دیدار حساس در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا باقی مانده بود. او با این مصاحبه اندک انگیزه بازیکنان متوسط پرسپولیس را از بین برد تا نتایج فاجعه آمیزتر از گذشته رقم بخور

حرف‌های علی دایی بعد از پیروزی تیمش بر پرسپولیس آن‌قدر عجیب‌ و غریب بود که هنوز هم درک و هضم آن کار ساده‌ای نیست. دلیل این ادعا این نیست که علی دایی پرسپولیسی بوده و رفتارش در مقابله با این تیم باید متفاوت‌تر از دیگران باشد. بحث، کلی‌تر از این حرف‌هاست.

وقتی دایی می‌گوید «خدا به من عزت داد تا بالاتر از پرسپولیس قرار بگیرم.» ذهن شنونده ناخواسته دچار این پرسش می‌شود که مگر چهاردهم شدن در میان 18تیم هم به کمک خداوند و کلمات قلمبه‌ای مثل عزت نیاز دارد؟ مثلا اگر خدا به آقای گل جهان عزت نداده بود او الان کجای جدول می‌ایستاد؟ اگر بالاتر از پرسپولیس بودن نشانه عزت و اقتدار است که الان 14تیم یعنی تقریبا 78 درصد تیم‌های لیگ برتر صاحب این عزت و افتخار هستند. پس دیگر چه نیازی است به خوشحالی کردن و سر به آسمان ساییدن؟!

جناب شهریار؛ این‌که تیم شما امروز در رتبه چهاردهم لیگ و بالاتر از پرسپولیس ایستاده نشانه «ذلت» پرسپولیس است نه نشانه «عزت» شما. بحث رقابت در رتبه‌های 14 و 15 که بحث «بالا و بالاتر» نیست. بحث «پایین‌ و پایین‌تر» است.

اصلا اگر وقت شریف‌تان اجازه می‌دهد به یک سوال مهم‌تر جواب بدهید؛ یک برد فوتبالی چه ربطی به واژه‌هایی مثل «عزت» و «تقدیر» و «اقتدار» دارد؟ بد نیست سری به فرهنگ لغات بزنید‌ و معانی این واژه‌ها را یک بار دیگر مرور کنید که وقتی می‌گویید «تقدیر خداوند این بود که تیم راه‌آهن مقابل پرسپولیس اقتدار خود را به دست آورد» مغز شنونده‌تان کهیر نزند.

علی دایی

لب مطلب؛ اگر هزار بار دیگر هم پرسپولیس را ببرید و هزار درجه غلیظ‌تر شادی کنید هیچ ایرادی بر شما وارد نیست که این شادی‌ها طبیعت فوتبال حرفه‌ای است. اما بحث «عزت» و «اقتدار» و... بحث دیگری است. لطفا اتفاقات زمینی را با واژه‌های فرازمینی تعبیر نکنید که ما از این‌گونه تعابیر کم لطمه ندیده‌ایم.