سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

ناکامی تیم ملی امید ایران در صعود به المپیک به مدد مدیران ضعیف فدراسیون فوتبال چهل ساله شد، اما آنچه جالب توجه است، نقش مستقیم علی کفاشیان در عدم صعود تیم ملی امید در دو دوره اخیر بوده و در واقع سهم کفاشیان، هشت سال حسرت مردم ایران بوده است. در تمام این دوازده سال همواره دیوار کوتاه مربیان و بازیکتان باعث شده کفاشیان و مدیرانی هم قد او همواره در امان باشند، اما با تکرار این وقایع تلخ در تمامی رده ها و ناکامی تمامی رده های تیم ملی فوتبال ایران و آغاز تکرار این ناکامی با حذف تیم امید، به نظر می رسد علی کفاشیان باید از این پس با گریم در انظار عمومی ظاهر شود.

شاید حافظه ها مجال ندهد بیاد بیاوریم علی کفاشیان در آن روزگار که دبیرکل کمیته ملی المپیک بود، با فدراسیون فوتبال چه درگیری کلامی در سطح رسانه ها در خصوص مسئولیت تیم فوتبال امید داشت و در نهایت این تیم که تیم المپیک است، با پاسکاری های صورت پذیرفته از صعود به المپیک پکن باز ماند. عزای عمومی در فوتبال آغاز شد که ای فریاد! ناکامی در فرستادن تیم فوتبال امید با این همه هزینه به المپیک، 36ساله شد و خیلی زود آب ها از آسیاب افتاد و اظهارنظرهای آقایان شروع شد که حالا باید به فکر المپیک بعد باشیم و بازیهای آسیایی در راه است و از این دست حرف های خنده دار که مثلاً به فکر افتاده ایم برای آینده ای که نباید جدی اش گرفت.

26 اردیبهشت ماه 86 بود که تیم امید برابر استرالیا سه بر یک شکست خورد و حذف شد؛ اتفاقی که از پیش از بازی قابل پیش بینی بود و شکست آبرومندانه ای برای تیمی محسوب می شد که آن ایام در اختیار وینگو بگوویچ بود. به قول محمد مایلی کهن، با این برنامه ریزی و مدیریت، احتمال پیروزی ایران برابر استرالیا یک به هزار بود و فوتبال ایران نشان داده در احتمالات کمتر از این هم، سکه شانس به نفعش روی زمین نمی افتد. اما چرا همیشه کار جماعت ما باید به دنبال شانس بیفتد و در چهارچوب مشخص نتیجه حاصل نمی شود را می توان با مشاهده ظاهر مدیران فوتبال که برنامه ریزی و اجرا به آنها ختم می شود، دریافت.

چهار سال بعد با چند روز تاخیر، دوباره این اتفاق تکرار شد و تیم ملی امید این بار نیز موفق به صعود به المپیک نشد تا لندن نیز میزبان المپیکی های فوتبال ایران در سال 2012 نباشد و حسرت ما این بار نیز به مدد مدیریت علی کفاشیان رقم خورد؛ کفاشیانی که از کمیته ملی المپیک با یک پرش سه گام به فدراسیون فوتبال آمده بود و حالا همه التماس می کنند چند ماه زودتر از پایان چهار سال حضورش در فدراسیون فوتبال، استعفاء بدهد و برود و او با روحیه مثال‌زدنی‌اش می‌گوید: "استعفا یعنی از زیر بار مسوولیت شانه خالی کردن"! و با این حساب مدیران ژاپن و کشورهایی که مسئولیت را درک کرده اند، آدم های بی مسئولیتی هستند که پس از یک ناکامی استعفاء می دهند، دادگاهی می شوند و بسیاری از آنها از شرم خودکشی می کنند.

این بار نیز اما مدیران فدراسیون فوتبال ایران دیواری کوتاه تر از کمال کامیابی نیا پیدا نکرده اند و عنوان می کنند تقصیر این بازیکن است که نگفته دو کارته بوده و سایرین از منصوریان گرفته تا علی کفاشیان هیچ نقشی در این گاف بزرگ که ایران را برابر عراق زمین گر کرد، نداشته اند! البته آنچه منصوریان و حاجیلو گفته اند، اگرچه بدون صدور رایی بوده، اما واقعیت آن است که اگر قرار بر صدور رای بود، ایران سه بر صفر بازنده بود. اینچنین بود که این بار نه در برابر استرالیا که در مقابل تیم عراق له شدیم و بازی برده در عراق را به واسطه یک اشتباه خنده دار که تنها در فدراسیون فوتبال ایران امکان رخ دادنش وجود دارد، باختیم.

این بار اما علی کفاشیان تلاش می کند جدی باشد و نشان دهد او هم ناراحت است، اما استعفا نمی دهد. چون این یعنی "از زیر بار مسوولیت شانه خالی کردن" و در این شرایط باید از او پرسید این چهار سال که در تک تک رده ها شکست خوردیم و برای مسئولیت پذیری(!) استعفاء نداده اید، چه کردید که نشان دهید جبران کرده اید؟ آیا این همان تیم امیدی نبود که در بازیهای آسیایی با غلام پیروانی شکست خورد و با تغییر مربی اش، بار را از روی دوشتان برداشتید و چنین القا کردید که مشکل از جانب سرمربی بوده است؟

پیش از این به مدیران فدراسیون فوتبال توصیه کردیم اگرچه خودکشی حرام است، اما یک بار از این ژاپنی ها الگوبرداری کنند و به قصد شانه خالی کردن از مسئولیت، از طبقه بالای ساختمان سئول فدراسیون فوتبال سقوط کنند؛ اما به هر حال این رفتارها جسارت می خواهد. حال که نه استعفایی در کار است و نه خودکشی و عملاً کوچکترین احساس مسئولیتی در قبال ناکامی فوتبال ایران مشهود نیست و کسی هم جرات پایین کشیدن کفاشیان و رفقایش پیش از دوره چهار ساله شان را از ترس تعلیق فوتبال ایران ندارد، بد نیست حرکت های مردمی در خصوص مسئولان (با عرض شرمندگی برای به کار بردن چند باره این واژه برای این عده) آغاز شود.

حرکت های مردمی نه از آن حرکت هایی که در ورزشگاه برای کفاشیان انجام شد(!)، بلکه مردم و دلسوزان فوتبال با شکایت در محاکم قضایی در خصوص اتلاف بیت المال و تضییع اعتبار ایران، رئیس و هیات رئیسه فدراسیون فوتبال را مورد پیگیرد قانونی قرار دهند؛ حرکتی که برخی وعده اش را می دهند و در صورت تحقق و به نتیجه رسیدن و مجازات مسببین این ناکامی که انشاءالله امثال کفاشیان در آن سهم ندارند، دیگر هیچ مسئولی پس از این جرات نمی کند خیلی راحت در خصوص شکست نمایندگان یک ملت سخنرانی کند. راستی آقای کفاشیان! مردم در خارج از ورزشگاه و در معابر چه الفاظی نثارتان می کنند؟!