عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

آماری که این روزها در وصف کاهش روزافزون تعداد تماشاگران فوتبال در ایران منتشر می‌شود، منطبق بر واقعیتی است که از نظر من دلایل بسیار محکمی در توجیه آن وجود دارد. 

اولین و مهم‌ترین دلیل این است که برخلاف آنچه ادعا می‌کنیم، کیفیت بازی‌های لیگ برتر و همینطور فوتبال ملی ما نه تنها بالاتر نرفته که با افت وحشتناکی هم مواجه شده است. اتفاقی که باعث کسل‌کننده شدن این مسابقات شده و انگیزه تماشای آنها را از هر بیننده‌ای گرفته است.

دلیل دوم شرایطی است که امروز در ورزشگاه‌های ما وجود دارد. خانواده‌ها هیچ میلی به رفتن به ورزشگاه ندارند، چون فضای آنجا سرشار از هتاکی و ناسزاست. منظور من از خانواده، حضور بانوان در ورزشگاه نیست. منظورم این است که امروز هیچ کس با برادر کوچک‌ترش هم به استادیوم نمی‌رود، چون متاسفانه ورزشگاه‌های ما در شرایط فعلی در تصرف کسانی است که نماینده همه مردم جامعه نیستند. این ناسزاها آن زمانی که ما به امجدیه می‌رفتیم هم وجود داشت و شنیده می‌شد اما منظور من این است که آن افراد ناسزا گو، جمعیت حداکثری استادیوم را تشکیل نمی‌دادند. 

امروز اما خود من و امثال من که فوتبال را به خاطر خود فوتبال دوست داریم، ترجیح می‌دهیم به ورزشگاه نرویم که در میان خیل این جمعیت گم نشویم، چرا که آن حداکثرند و ما حداقل. ورزشگاه‌ها امروز برای کسانی هستند که می‌روند تا از مدیرعامل و بازیکن و باشگاه باج بگیرند اما زمانی که ما به ورزشگاه می‌رفتیم، کسی کاری با فلان تیمسار و بهمان مدیرعامل نداشت.

اینها همه مشکلات نیستند. ما اگر بخواهیم در همین تهران به ورزشگاه برویم، کم مشکل نداریم و نمی‌توانیم به راحتی رفت و آمد کنیم، چون اساسا امکانات مناسبی برای رساندن علاقه‌مندان به فوتبال به ورزشگاه‌ها وجود ندارد. چهارمین دلیل این است که در خود ورزشگاه‌ها هم کمترین امکانات لازم برای تماشاگران وجود ندارد. بازی‌های لیگ که تماشایی نیستند، فضای ورزشگاه‌ها هم که برادرانه نیست و پر از دشنام و هتاکی است، وسایل حمل و نقل هم آنچنان که باید وجود ندارد و امکانات ورزشگاه‌ها هم قابل اعتنا نیستند.

با این همه کاستی‌ها از مردم چه انتظاری داریم؟ مشکل دیگر فوتبال ایران، در اختیار نداشتن بازیکنان محبوب و چهره‌هایی است که مردم معمولا به آنها عشق می‌ورزند. سال‌های گذشته در فوتبال ما کسانی بودند که مردم به عشق دیدن آنها به استادیوم‌ها می‌رفتند ولی امروز متاسفانه هیچ بازیکن محبوبی در فوتبال نداریم. فوتبال امروز ما بیشتر از جاذبه، دافعه دارد. این دافعه آنقدر زیاد است که بعد از دیدن هر برنامه ورزشی مثل 90 و ورزش از نگاه دو این احساس به‌مان دست می‌دهد که کلا سر کاریم. در این شرایط خود فوتبال هم از ما توقع ندارد برویم و تماشایش کنیم، چون اساسا دیگرانی وارد شده‌اند که فضا را به نام خود سند زده‌اند.