عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

با توجه به شرایط فعلی اصولگرایان،سردمداران این جریان به خوبی می دانند شرکت مردم در انتخابات آینده مستلزم ایجاد یک فضای دوقطبی و به اصطلاح سرخ آبی در کشور است بنابراین حذف اصلاح طلبان از عرصه سیاسی کشور که حامیانی در بدنه اجتماعی کشور دارند به نفع اصولگرایان نخواهد بود

گروه سیاسی:طی سالیان اخیربخشی از اصولگرایان تمام تلاش خود را برای خذف رقیب یعنی اصلاح طلبان از عرصه سیاسی کشور انجام دادند در حالی که به نظر می رسید جریان اصولگرا پس از آنکه تا حدودی خیالش از این بابت راحت شد منسجم تر و متحدتر از گذشته اداره امور کشور را به دست گیرد اما  نه تنها اینگونه نشد بلکه اختلاف سلیقه هایی که در ابتدا کوچک به نظر می رسید هر روز بیشتر شد، تا به آنجا که به انگیزه ای برای انشعاب تبدیل شد. 
نبود یک تعریف مشخص از اصولگرایی و روشن نبودن مصداق های آن موجب بروز اختلاف در میان اصولگرایان شد و هر یک از آنها با تعاریف ومعیار هایی خود اصولگرا بودن را تعریف  کردند و با اشاره به سوابقی که در رویدادهای پیش و پس از انقلاب و نقشی که در دوران دفاع مقدس و روزهای سخت بعد از انقلاب ایفا کردند ، معتقدبودند که اصولگرایان واقعی خودشان هستند و گروهی دیگر که سوابق بعد از انقلاب را مهم ندانسته ومی گویند ملاک حال افراد است و حال افراد را نیز با معیار نزدیکی و دوری از مواضع رئیس دولت می سنجند معتقدند اصولگرای واقعی آنها هستند.از این روست که هریک از این دو گروه عده ای از اطرافیان و همفکران خود را در دایره ای به نام دایره اصولگرایی جا داده و عده ای دیگر را که همفکر آنها نیستند از این دایره بیرون رانده  و حذف کردند. از یک سو عده ای از حامیان دولت ،چهره هایی مانند افروغ ،باهنر ، خوش چهره ،مطهری و ... که از  اصولگرایان معتدل محسوب می شوند را اصولگرا نمی دانند و حتی اصولگرا بودن  چهره های مطرحی مانند قالیباف ، لاریجانی، ناطق نوری  و محسن رضایی را زیر سوال می برند و از سوی دیگر این گروه از اصولگرایان برخی چهره های نزدیک به دولت که  بعد از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد وارد میدان شده اند مانند مشایی و رحیمی را اصولگرا نمی دانند.   البته علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس بر این اعتقاد است  که حتی احمدی نژاد نیز اصولگرا نیست حسین کنعانی مقدم از اصولگرایان منتقد در این خصوص می گوید: « متأسفانه امروز برخی از جریان ها که خود را اصولگرا فرض می کنند، متولی اصولگرایی نیز شده اند و ملاک اصولگرایی را همراهی با خودشان می دانند.این درحالی است که دایره اصولگرایی بسیار وسیع تر از جمع حامیان دولت است، مسأله ای که امروز حامیان دولت به دنبال آن هستند این است که نیروهای وابسته به دولت را برای انتخابات آینده باز تعریف کنند تا این نیروها حول محور شخص خاصی جمع شوند و بدین ترتیب در انتخابات آینده پیروز شوند. اما با این تنگ نظری که دایره اصولگرایی را به نقطه ای تبدیل کرده اند، افراد مذکور موفق نخواهند شد، زیرا اگر قرار باشد چهره هایی چون قالیباف، علی لاریجانی و محسن رضایی از جریان اصولگرایی خارج شوند دیگر چیزی از جریان اصولگرایی نمی ماند و به قول معروف علی می ماند و حوضش.»

به اوج رسیدن اختلافات اصولگرایان سبب شد تا فعالین سیاسی اصولگرا به فکر باز تعریف اصولگرایی  و تدوین منشوری برای اصولگرایی باشند  که به‌ معنای محافظه‌کاری و در مقابل اصلاح‌طلبی به‌ وقوع پیوست چرا که  همانطور که علی مطهری، می گوید" شکل‌گیری اصلاح‌طلبان دلیل ظهور جریان اصول‌گرا شد به همین دلیل در آغاز در میان نیروهای اصول‌گرا توافقی بر سر مبانی و اصول معین و مشخص صورت نگرفت." مطهری با تاکید بر لزوم تدوین چنین منشوری می‌افزاید: «باید ابتدا مبانی و اصول را به نحو جزئی مطرح کنیم و اعلام کنیم که هرکس آن مبانی را قبول دارد، در دایره نظام و انقلاب قرار می‌گیرد». به گفته وی، پس از تعریف دقیق مبانی و اصول، «برخی اصول‌گرایان خارج از این دایره قرار می‌گیرند و اتفاقاً برخی اصلاح‌طلبان، در داخل دایره نظام و انقلاب واقع می‌شوند».
"حجت‌الاسلام نواب"، دبیر سیاسی جامعه روحانیت مبارز نیز اعتقاد دارد که "اصول‌گرایی" تعریف نشده است و می‌گوید: «بسیاری ذیل عنوان اصولگرا فعالیت می‌کنند ولی آیا دیدگاه ها، نظرات و روش هایشان در ملی گرایی، دین گرایی، سیاست خارجی و ... مشخص و تبیین شده است؟ »
گرچه اصولگرایان همگی برلزوم بازتعریف اصولگرایی و تدوین منشور اصولگرایی اذعان  دارند و بر آن تاکید می کنند اما مرور اظهارات آنها درباره تدوین "منشور اصول‌گرایی" و تفاوت نظر آنها در تعریف اصولگرایی و معیارهای اصولگرایی  بیانگر این است که نتیجه ای که  از تدوین این منشور حاصل خواهد شد چیزی جز حذف عده ای از مدعیان اصولگرایی نخواهد بود.
اما انشعاب میان اصولگرایان از کجا و چگونه شروع شد.شاید بتوان گفت که  انشعاب میان اصولگرایان از دوره مجلس هفتم و در زمان انتخابات سال 84 وبا پایان ریاست جمهوری خاتمی شروع شد. این انتخابات، نقطه آغاز دوشقه شدن مجلس بود فراکسیون اصولگرایان  مجلس هفتم که اکثریت مجلس را در بر داشت  و در ابتدا  و در مخالفت با وزرای دولت خاتمی منسجم عمل می کرد  بر سر حمایت از کاندیداها ی ریاست جمهور ی نهم دچار اختلاف شدند  عده‌ای  از هاشمی رفسنجانی حمایت می‌کردند و برخی همچون محمدرضا باهنر در ستاد علی لاریجانی مشغول بودند. دلمشغولی برخی دیگر نیز  محمدباقر قالیباف بود و اینگونه بود که که فراکسیون اصولگرایان دیگر نمی‌توانست آیینه تمام‌قد اصولگرایان باشد و به همین خاطر، فراکسیون‌های دیگری پا‌گرفتد فراکسیون وفاق، فراکسیون حزب‌الله، فراکسیون اصولگرایان مستقل و... این‌چنین بود که اصولگرایان چند‌پاره شده و از آن پس نه تنها دیگر جمع آنها پرشور نبود، بلکه انتقاداتشان از یکدیگر بالا گرفته بود. عماد افروغ، احمد توکلی و محمدرضا باهنر اضلاع مثلثی بودند که مجلس بر محور آنها می‌چرخید. هر کدام از زاویه‌ای مورد توجه بودند. آنها اگرچه در ابتدا در یک راه بودند اما در انتها هر کدام راه خود را از دیگری جدا کرد. افروغ (که معتقد بود مجلس هفتم در دست دولت است)منتقد آن دو دیگر شد. باهنر خود را به دولت نزدیکتر کرد و توکلی آشکارا به نقد دولت و برنامه‌های اقتصادی آن نشست تا  افول اصولگرایی در مجلس آغاز شود. عمق اختلاف در جبهه اصولگرایان تا آن جا پیش رفت که فراکسیون اصولگرایان در مجلس را منشعب کرد و برخی از خوشنام‌ترین حامیان اولیه محمود احمدی‌نژاد یعنی عماد افروغ و محمد ‌خوش‌چهره را در مقابل محمد رضا باهنر قرار داد و موجب شد تا فراکسیون اصولگرایان مستقل در مجلس با عضویت چهره‌های خبرسازی نظیر عماد افروغ، محمد ‌خوش‌چهره، حسن سبحانی ، محمود مدنی و سعید ابوطالب که روزی حامی سرسخت و پر و پا قرص محمود احمدی‌نژاد بوده‌اند اعلام  موجودیت کند . عماد افروغ، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم  و یکی از چهره‌های شاخص منتقد احمدی‌نژاد‌ وجود فراکسیون اصولگرایان مستقل را در فضای سیاسی ایران لازم دانسته بود و در خصوص دلایل به وجود آمدن این فراکسیون گفت «ما احساس می‌کنیم که باید فعال‌تر و نقادانه‌تر برخورد کنیم و این موضوع نیازمند یک قرائت و تعبیر جدید از اصولگرایی است».
 یکی از دلایل  انشعاب در فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم این بود که آنها معتقد بودند هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی تلاش می‌کند نمایندگانی را که پای طرح احضار رئیس جمهور به مجلس را امضا کرده‌اند متقاعد کند امضای خود را پس بگیرند. فراکسیون انشعاب کرده از فراکسیون اصولگرایان در مجلس هفتم همگی از کسانی بودند که پای طرح احضار رئیس جمهور به مجلس را امضا کردند. به طوری که برخی از تحلیلگران سیاسی این فراکسیون را «فراکسیونی برای احضار رییس جمهور به مجلس» نامیدند.
محمد رضا باهنر رئیس فراکسیون اصولگرایان و نماد حمایت سیاسی از دولت  در مجلس هفتم ،متهم بود به این که به مدد در گوشی‌ها و رایزنی‌های سیاسی اش دولت را از امواج انتقاد اصولگرایان در پارلمان رهایی می بخشد تا وجهه‌ای آبرومند از همکاری دولت‌‌ و مجلس ارائه کند ،بسیاری از اصولگرایان منتقد دولت معتقد بودند حمایت‌های باهنر و یاران سیاسی‌اش از محمود احمدی‌نژاد و دولت نهم مانع تصحیح برخی رویکردهای توده‌گرا، غیر کارشناسی و حتی غیرقابل درک دولت در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی است.

محمدرضا باهنر در واکنش به تشکیل «فراکسیون اصولگرایان مستقل » اعلام کرد «در جو عمومی مجلس چنین فضایی برای این فراکسیون وجود ندارد و ممکن است یک یا دو نماینده به دنبال تشکیل چنین فراکسیونی باشند اما سایر نمایندگان فراکسیون اصولگرا چنین نظری را ندارند».

 اوج صف آرایی اصولگرایان مقابل یکدیگر  را می توان در مجلس هشتم مشاهده کرد توکلی از نحوه گزینش نمایندگان در شورای نگهبان صراحتا انتقاد کرد. حداد عادل از رد صلاحیت شدن برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم و دیگر اصولگرایان خبر داد ، عماد افروغ از شرکت در انتخابات انصراف داد. جبهه اصولگرایان که متشکل از راست سنتی (لاریجانی)، اصولگرایان (قالیباف) و رایحه خوش‌خدمت (حامیان احمدی‌نژاد /رسایی و حسینیان) بود، نتوانست یکپارچگی خود را حفظ کند و بسیاری از نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم نامشان در این فهرست قرار نگرفت  ، لاریجانی و قالیباف و محسن رضایی برای خود جبهه متحد اصولگرایان را تشکیل دادند. نمایش وحدت دیگر فایده ای نداشت ،همه علیه هم سخن گفتند  و مجلس و نمایندگان چند‌پارچه شدند.
انشعاب در میان اصولگرایان و صف بندی‌های سیاسی در پارلمان‌ اصولگرای  هشتم با پا گرفتن فراکسیون انقلاب اسلامی رنگ جدی تری به خود گرفت هنوز هشت ماه از زمان آغاز به کار مجلس اصولگرای هشتم نگذشته بود که در سالروز ولادت امام محمد باقر(ع) جمعی از نمایندگان اصولگرا، اقدام به تشکیل فراکسیونی به نام انقلاب اسلامی با حدود 90 عضو  و با انتخاب روح الله حسینیان به عنوان رئیس ، زارعی، رسایی، نوروزی و شاهرخی و فاطمه آلیا و صفایی به عنوان هیئت رئیسه موقت فراکسیون وبا هدف حمایت از دولت تشکیل شد و  با حمایت رسمی از کاندیداتوری احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری دهم آن هم زمانی که رئیس و هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان برخلاف خواست حدود 200 نماینده اصولگرا، حاضر به حمایت قطعی از وی نشدند فراکسیون انقلاب اسلامی فعالیت خود را آغاز کردند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ،اختلافات نمایندگان اصولگرا منتقد در مجلس هشتم با دولت دهم به اوج خود رسید. 
در حالی‌که حسین شریعتمداری معترضان را بانی اختلاف و تفرقه در میان اصول‌گرایان معرفی می‌کند، احمد توکلی، یکی دیگر از نمایندگان اصول‌گرای مجلس دلیل این اختلا فات را چیز دیگری می داند ،او در حمله‌ای بی‌سابقه به احمدی‌نژاد گفته بود: «رئیس‌جمهور از اصل ??? قانون اساسی برداشت خاصی دارد و به خود حق می‌دهد اگر مصوبه‌ای را ناسازگار دانست آن را لغو کند.»
توکلی می افزاید: «رئیس‌جمهور حتی از شرکت در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام خودداری می‌کند که همه این عوامل موجب تضعیف قانون و قوه مقننه خواهد شد و رسم گردن‌کشی در مقابل قانون را نیز به دیگران می‌آموزد.». اصولگرایان  در مجلس هفتم وهشتم بارها  احمدی نژاد را به آسیب رساندن به جایگاه مجلس اصولگرا و نادیده گرفتن قانون متهم کرده اند. خوش چهره این وضعیت را در مجلس هفتم اینگونه توصیف می کند:«متاسفانه در مجلس هفتم که برخی از بازیگران سیاسی و گردانندگان مدیریتی، در توجیه عملکرد خود بحثی تحت عنوان «تعامل دولت و مجلس» را مطرح کردند در عمل انحراف از بسیاری از معیارهای اصولگرایی بود و «در راس امور بودن» و «صلابت» مجلس را بدین‌ترتیب سلب کردند و تحت عنوان اینکه نمی‌خواهیم بین دولت و مجلس تنش حاکم شود، جلوی بسیاری «ضرورت‌ها» را گرفتند.
 گسترش این اختلافات در میان اصولگرایان آنها را به واکنش واداشت و بر آن شدند که چاره ای برای حل مشکلات بیابند. حبیب‌الله عسگراولادی، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با اشاره  به اختلافات آشکار در صف اصول‌گرایان گفت: «اصول‌گرایان پذیرفته‌اند متفاوت هستند و دارای سلایق گوناگون؛ لذا رقابت در دورن اصول‌گرایان معطوف به اصول نیست، بلکه معطوف به نوع سلایق و تفاوت‌های آن‌هاست.
حجت‌الاسلام قاسم روانبخش یکی از اصول‌گرایان حامی احمدی‌نژاد با تقسیم‌بندی اصول‌گرایان به دو گروه "ناب" و "ادعایی" گفت: «ما کم و بیش در بین ‌کسانی که فقط ادعای اصول‌گرایی دارند، شاهد بروز رویارویی‌هایی هستیم که رویارویی‌ها و اختلاف‌ها باعث درگیری بین‌آن‌ها شده است."علی عسگری" نماینده پیشین مجلس و نماینده پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام اصولگرایان به دو بخش دولتی و غیر دولتی تقسیم می کند ،وی افرادی را که با تملق و ثناگویی به دنبال پست و مقام می‌دوند و از روش‌های چاپلوسی و تملق برای بقا در قدرت استفاده می‌کنند اصولگرایان دولتی و آنهایی که حرف حق خود را در هر شرایطی می‌زنند و دلسوزی‌هایشان را در هر مقطعی برای نظام و رهبری دارند اصولگرایان واقعی می داند.
 این دسته بندی ها همه بیانگروجود شکاف میان اصولگرایان است. چرا که  از آن طرف افرادی مانند رسایی صحبت از لزوم همسویی تام مجلس با دولت می زنند اما از آن طرف نمایندگانی مانند باهنر که در مجلس هفتم به گفته فاطمه آلیا  همواره به دنبال پاستور بوده تا وزرای مورد نظر خود را به دولت تحمیل کند در مجلش هشتم موضعی متفاوت در قبال سیاست های دولت دهم در پیش گرفته و بر این باوراست که اصولگرایان و سیاسیون مجلس نباید به دنبال پاستور بدوند و هر دو قوه باید در چارچوب اختیارات و مسئولیت های خود تلاش کنند.
و شاید همین اختلاف نظرها  موجب شکل گیری فراکسیون انقلاب اسلامی  و سپس انشعاب آن  از فراکسیون اصولگرایان در مجلس هشتم شد و علی اصغر زارعی نماینده تهران و عضو این فراکسیون  وا داشت تا بگوید: « اگر عملکرد فـراکـسـیـون اصولگرایان مثل ‌گذشته باشد، ماندن در‌آن فایده‌ای ندارد، و یا حمید رسایی نیز درباره جدایی از فراکسیون اصولگرایان می گوید: «‌ من عضو فراکسیون انقلاب اسلامی هستم، که این فراکسیون اصولگرایی را به معنای کامل اجرا می کند، تذکرات لازم را در موقع خود به دولت می دهد و به دنبال "ساخت و پاخت" نیست» .
در آن زمان محمد رضا باهنر درباره احتمال ایجاد انشعاب در فراکسیون اصولگرایان گفته بود: «ما تلاش می‌کنیم که اینگونه نشود.» ‌باهنر با تاکید بر اینکه تلاش می‌کنیم در حد معقول رعایت همه را در فراکسیون اصولگرایان بکنیم، خاطرنشان کرد : «‌اگر کسانی بخواهند کل مواضع فراکسیون را مختص خودشان بکنند، صحیح نیست و نمی‌توان آن را پذیرفت.
اما علارغم تلاش های باهنر برای جلوگیری از انشعاب در میان اصولگرایان این اتفاق برای دومین بار در میان اصولگرایان رخ داد و رسایی  با بیان  اینکه فراکسیون انقلاب اسلامی نقش بی بدیلی در آینده ایفا خواهد کرد، ‌گفته بود: «حضور آگاهانه و همراه با بصیرت فراکسیون انقلاب اسلامی که قبل از این نیز در بزنگای حساس خود را نشان داده بود، نه تنها جای خالی فراکسیون اصولگرایان را پر خواهد کرد، بلکه باعث تحرک بیشتر آن نیز خواهد شد»
و سرانجام بحث هایی مانند انتخاب لاریجانی به عنوان رئیس مجلس و رئیس فراکسیون اصولگرایان، بحث بر سر نقش نظارتی مجلس میان دو طیف اصولگرا ، اظهارات تند و تیز برخی اصولگرایان مانند احمد توکلی و علی مطهری در زیر سوال بردن برخی از وزرا ، موضع گیری محمدرضا باهنر در مقابل برنامه ها و گزینه های انتخابی رئیس جمهور و در مقام مخالفت با آنان (باهنر  تا پیش از رای گیری مجلس درباره وزیران معتقد بود 7 تا 10 نفر آنها رای اعتماد مجلس را کسب نمی کنند او بر این عقیده بود  که اگر ارشاد رهبری نبود این تعداد از وزیران رای نمی آوردند و ارشاد رهبری باعث شد، مجلس به مصالحه تن در دهد)، سوالات احمد توکلی از چگونگی عملکرد کابینه پیشنهادی و اظهارنظرات تند و تیز علی مطهری در انتقاد به انتخاب اسفندیار رحیم مشایی برخلاف نظرات علما و مسوولان سبب شدند که همسویان دولت و حامیان محمود احمدی نژاد ازجمله روح الله حسینیان، حمید رسایی، علی اصغر زارعی و... که با نام رایحه خوش خدمت وارد مجلس شدند، امروز نقد عملکرد اصولگرایان قدیمی را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند.حامیان دولت در مجلس که نسبت به عملکرد لاریجانی اعتراض و انتقاد داشتند،عملکرد او را برخورد دوگانه تعبیر کردند و کار به آنجا رسید که حمید رسایی، نماینده مردم تهران رسما جدا شدن فراکسیون انقلاب اسلامی از فراکسیون بزرگ اصولگرایان را  اعلام  کرد  و گفت: رفتارهای دوگانه لاریجانی در برخورد با دولت و عدم اصلاح آ ن منجر به جدایی این دو طیف از یکدیگر شد.
اختلاف نظر اصولگرایان تنها به این موارد محدود نمی شد پیش از انتخابات حامیان دولت  معتقد بودند عده ای از اصولگرایان پروژه عبور  از احمدی نژاد را آغاز کرده اند که البته این  تحلیل  چندان  هم غلط نبود چرا که«شورای راهبردی ائتلاف حزب‌الله» که اعضای اصلی آن را کسانی چون آیت‌الله محمدباقر خرازی و حسین کنعانی‌‌مقدم تشکیل می‌د‌هند ،طرح دولت ائتلافی را قبل از انتخابات ارا‌ئه دادند و از افرادی چون  محمد باقر قالیباف، محسن رضایی، حسن روحانی، محمد هاشمی، عزت‌الله ضرغامی، مهدی کروبی، و عبدالله جاسبی دعوت کرده بودند تا برنامه‌های خود را برای اداره کشور ارائه دهند.کنعانی مقدم دبیر سیاسی ائتلاف حزب‌الله دولت نهم را ناکارآمد خواند و گفت بسیاری از نیروهای اصول‌گرا به این نتیجه رسیده‌اند که دولت علاقه‌مند است تا همه امور را به تنهایی انجام دهد و سایر اصول‌گرایان را در مسائل کشور دخالت نمی‌دهد. وی همچنین گفته بود دولت احمدی‌نژاد از روحانیت بی‌بهره بوده و مراجع و علما را به حاشیه رانده است.همچنین مصطفی فقیهی مدیر مسئول خبرگزاری انتخاب از دیگر  اصول‌گرایانی است که معتقد بود احمدی‌نژاد معیارهای اولیه اصول‌گرایی را رعایت نکرده است او در گفتگویی پیش از انتخابات دهم ریاست جمهوری گفته بود:«مواضع آقای احمدی نژاد چندان که باید اصول‌گرایانه نیست. در حال حاضر یک سری شخصیت‌هایی مثل جناب آقای مهندس موسوی مطرح هستند که با اینکه از سوی جمعی از اصلاح‌طلبان یک اصلاح‌طلب خوانده می‌شوند اما بیشتر تفکرات اصول‌گرایانه دارد.»
وی می افزاید: ورود مهندس موسوی می تواند جرقه ای در جریان های مختلف کشور بزند و ضمن تشویق مردم و مسئولین برای برگزاری یک انتخابات پرشور، عقلای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب را  نیز پشت سر ایشان قرار خواهد داد.
 وی در ادامه با اشاره به جریان تحت نفوذ احمدی نژاد می گوید : بعید نیست که آقای احمدی نژاد مثل دوره گذشته خودشان را به طور مستقل نامزد کنند چون احزاب، خیلی از ایشان حمایت نمی‌کنند، ضمن اینکه مردم هم حمایت چندانی از ایشان نخواهند کرد».
فقیهی گفته بود تنها بخش افراطی جریان اصول‌گرا مثل طیف روزنامه کیهان و گروه رایحه خوش خدمت، طرفدار احمدی‌نژاد هستند. وی در مورد مصداق‌های عدول احمدی‌نژاد از مواضع اصولگرایی چنین می‌گوید: رویکرد خاص ایشان در مباحث سیاست خارجی و اتخاذ یک سری مواضع خارج از مواضع اصولگرایانه برخلاف مصالح و منافع ملی و مردمی، یک نوع افراطی‌گری محض محسوب می‌شود، نوعی از مواضع غیر اصول‌گرایانه ایشان است.
فقیهی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ??، ریئس کمیته اطلاع رسانی ستاد مردمی محسن رضایی و قائم مقام ستاد راه سوم او بود در مورد رفتار چهار سال پیش احمدی نژاد چنین می‌گوید: «من یادم می‌آ‌ید که ایشان در همان ایام انتخابات، شورای هماهنگی اصول‌گرایان را تهدید کردند که اگر من را انتخاب نکنید خودم شخصا وارد می‌شوم. این شخصیت نشان می‌دهد که چندان اعتقادی به حزب چه در دایره اصول‌گرایی باشد چه نباشد، ندارد. بنابراین نمی‌شود گفت که ایشان اعتقاد خاصی به نوع اصولگرایی‌ای که مد نظر این جبهه هست داشته باشد».
پس از انتخابات دهم اولین مسئله ای که موجب حیرت و تشدید اختلافات میان اصولگرایان شد انتخاب رحیم مشایی به عنوام معاون اول رئیس جمهور بود ،معرفی اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون اول از سوی احمدی نژاد و تاخیر در اجرای فرمان رهبری در برکناری وی باعث دلگیری هرچه بیشتر روحانیون از احمدی نژاد وبه دنبال آن موج اعتراضات اصولگرایان را در پی داشت تا جایی که حامیان دولت نیز چاره ای جز انتقاد از بی توجهی به اعتراضات نداشتند ، آیت الله مکارم شیرازی انتصاب رحیم مشایی را فاقد مشروعیت دانست .
اظهارات رحیم مشایی در مراسم معارفه وزیر علوم درباره خدا بازتاب وسیعی بین علمای قم به دنبال داشت. محمد تقی رهبر، نماینده مجلس شورای اسلامی این اظهارات مشایی را کفر خوانده بود ودر توصیه ای به احمدی نژاد گفته بود عناصر  نا مطلوب را از خود دور کنید .کیهان که ازطرفداران و حامیان احمدی نژاد محسوب می شود نفوز مشایی را براحمد ی نژاد را تا به حد می داند که پبشتر نوشته بود او در آینده نزدیک  احمدی نژاد را وا خواهد داشت  تا علیه اصولگرایان سخن بگوید کیهان گفته ها ی اخیر احمدی نژد  در خصوص جایگاه و منزلت مجلس را دلیل تحقق این پیش بینی می داند و از او می خواهد که تا دیر نشده است این فرد را از خود دور کند و از سوی دیگر، مجلسیان  این سخنان اخیر احمدی‌نژاد را نشانه‌ای از تمرّد او از قانون اساسی گرفته‌اند و او را به صدور رأی عدم کفایت تهدید کرده‌اند.
انشعاب و اختلاف در میان اصولگرایان بار دیگر د رانتخابات هئیت  رئیسه نمایان شد،ریزش رأی اصولگرایان در انتخابات هیات رئیسه مجلس نشان دیگری از انشعاب و اختلاف درمیان اصولگرایان بود.در سومین انتخابات هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی علی لاریجانی با کسب 214 رای برای سومین بار به ریاست مجلس رسید. در این انتخابات عده ای از اصولگرایان به لاریجانی رای نداند، مصطفی کواکبیان با بیان اینکه کسانی که به لاریجانی رای نداند از دولت گرایان مجلس هستند با رد شایعاتی مبنی بر اینکه برخی از اعضای فراکسیون خط امام(ره) به لاریجانی رای نداده اند گفت: فراکسیون خط امام اعلام کرده بود که به لاریجانی رای می دهد و همین کار را کرد ، این44نفری که رای سفید دادند مشخصا از دولت گرایان مجلس هستند که معتقدند لاریجانی شفاف نیست چرا که در بست خود را در خدمت آنها قرار نداده است. اما انتخابات نواب رئیس مجلس نیز با پیچیدگی هائی همراه بود. سومین انتخابات هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی  در حالی برگزار شد که محمدرضا باهنر نایب رئیس عرفی مجلس در مجلس هفتم و هشتم در انتخابات داخلی فراکسیون اصولگرایان با اختلاف چند رای از رقیب خود شهاب الدین صدر شکست خورد و با التزام به رأی گیری فراکسیونی، در صحن علنی مجلس نامزدی خود را اعلام نکرد تا بدین وسیله شهاب الدین صدر بتواند در صحن علنی مجلس بالاتر از پزشکیان قرار گیرد. این در حالی است که بسیاری از نمایندگان معتقد بودند که اگر باهنر در صحن علنی نامزد می شد به راحتی برای نایب رئیسی مجلس رای لازم را به دست می آورد. کواکبیان نماینده سمنان در مجلس با اظهار تاسف از پایبند نبودن نمایندگان اصولگرای حامی دولت به قواعد بازی سیاسی در خصوص حذف شدن باهنر از هئیت رئیسه مجلس گفت: اصولگرایان حامی دولت به اصطلاح خودشان به  دلیل غیر شفاف بودن باهنر را  کنار زدند.
برداشت متفاوت از مسئله ولی فقیه  از دیگر مسائلی است که موجب بروز اختلاف در میان اصولگرایان و اعتراض بسیاری از نمایندگان از جمله علی مطهری شده است ،او می گوید: برخی از اصول‌گرایان التزام به ولایت فقیه را مساوی با تعطیلی عقل و پرهیز از ابتکار عمل و ارائه طرح‌های جدید سیاسی و فرهنگی می‌دانند و به دنبال آن هستند که در همه جزییات، تمایل رهبری را کشف کنند وسپس اظهار نظر نمایند. برخی دیگر هم معتقدند که ما باید کار خودمان را انجام دهیم و همه جا عقل خود را ملاک قرار دهیم و ابتکار عمل داشته باشیم و طرح‌های نو ارائه کنیم. البته نظرات رهبری را که در رسانه‌ها اعلام می‌شود، نه به نقل ازاین و آن و در ملاقات خصوصی، ملاک قرار دهیم.

از جمله موارد دیگری که موجب افزایش اختلافات و چالش های میان اصولگرایان شد برداشت دولت از حساب ذخیره ارزی  و ارائه آمار و ارقام متفاوت در مورد برداشت از صندوق ذخیره ارزی از سوی دولت و مقامات بانک مرکزی بود که  سرانجام نمایندگان را بر آن داشت تا طرح تحقیق و تفحص از حساب ذخیره ارزی را تقدیم هیات رئیسه کنند گزارش سازمان بازرسی کل کشور که ریاست آن  را مصطفی پورمحمد وزیر بر کنار شده دولت نهم  بر عهده داشت نشان دهنده آن بود که برداشت از حساب زخیره ارزی بیش از حد قانونی صورت گرفته است.از طرفی نمایندگان طرح تحول اقتصادی دولت را غیر قابل اتکا می دانستند که در صورت اجرایی شدن شوک تورمی بزرگی را به کشور وارد خواهد کرد.بی توجهی دولت به مصوبات مجلس برای اداره جامعه از موارد دیگری است که موجب بروز اختلاف شدید میان اصولگرایان در مجلس شد،نمایندگان اصولگرای حامی دولت که به نماینده دولتی شهره یافته اند و ملاک خود را برای موافقت و یا مخالفت با طرح ها و لوایح مجلس نظر دولت قرار داده اند بر این باورند که قوانین مجلس غیر قابل اجرا است ومجلس با تقاضا های غیر معقول و غیرمنطقی  دست دولت را برای اداره امور می بندد، فاطمه آلیا یکی از نمایندگان مدافع احمدی نژاد گزارش های مرکز پژوهش های مجلس را که ریاست آن بر عهده احمد توکلی از نمایندگان اصولگرا اما منتقد دولت است در خصوص عملکرد دولت که در آن متهم به 46 مورد تخلف از قوانین مصوب مجلس شده است را براساس دیدگاه های شخصی و مبنی بر شایعات رایج درجامعه می داند و معتقد است این گزارش ها اصلا برای نمایندگان قابل استفاده نیست.
بالاگرفتن نزاع میان احمدی نژاد و مجلس موجب نگرانی اصولگرایان از به خطر افتادن وجه اصولگرایان - که نماد فعلی آن احمدی نژاد و دولتش است-، در میان مردم شده ،تا به آنجا که محمد خوش چهره نماینده تهران در مجلس هفتم و عضو جریان اصولگرای مستقل تصریح می کند آنقدر که نگران وجهه دولت و مجلس اصولگرا در منظر افکار عمومی کشور هستم ،نگران مجالس و دولت های گذشته نیستم .خوش چهره تاکید می کند دغدغه ام در درجه اول ترس از ناتوانی اصولگرایان در تحقق شعار عدالت و گرایش جامعه به لائیک است در دولت اصلاحات این نگرانی وجود نداشت چرا که تلقی این بود که اهداف،شعارها و سلایق این جریان متفاوت از دولت اصولگراست.
از سوی دیگر علاوه برمطالبات اقتصادی که برآورده نشد ، برخی مسائل فرهنگی و اخلاقی نیز که برای طیف درونی تر اصولگرایان اهمیت داشت برآورده نشد. مسائلی چون گسترش فحشا، رنگ باختن مناسک و تقیدات مذهبی، بدحجابی و ...که در دیدگاه اصولگرایان ریشه در حاکمیت اصلاح‌طللبان داشت با حاکمیت جریان اصولگرایی در دولت و مجلس رنگ دیگری به خود گرفت که جای تأمل دارد.
از مطالبات فرهنگی اصلاح طلبان دراین دوره چیزی بیش از دوران اصلاحات عملی نشد مطهری بزرگترین منتقد فرهنگی دولت احمدی نژاد  دولت نهم و دهم را به لیبرالیسم فرهنگی متهم کرد و این لیبرالیسم فرهنگی تا به آنجا رسید که احمدی بیغش که از طرفداران دولت احمدی نژاد است در انتقاد به عملکرد فرهنگی دولت وزیر فرهنگ و ارشاد را برای پاسخ گویی به مجلس فرا خواند و در اعتراض به عملکرد او گفت:شما دست بچه های اصولگرا را بسته اید و ما را خلع سلاح کرده اید.
چالش های میان اصولگرایان  و احمدی نژاد رو به گسترش است و جریان اصولگرای سنتی در فکر آن است تا به نوعی خود را از ناکامی های این دولت بیرون بکشد و حساب خود را از شکست در تحقق شعارها و وعده های  دولت جدا کند.اصولگرایان که نمی خواهند عدم موفقیت دولت در اجرای  برخی برنامه ها یوعده داده شده  را به پای کل جریان اصولگرا نوشته شود در اظهاراتی به نوعی اقدام به تبری جستن از رئیس دولت کرده اند.مطهری از جمله نمایندگانی است که در اظهاراتی گفته است احمدی نژاد اصولگرا نیست ،این نماینده مجلس تصریح می کند که دولت احمدی‌نژاد نه اصلاح‌طلب است و نه اصول‌گرا، بلکه یک گروه مخصوص به خود است با افکار مخصوص به خود که در حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد و سیاست عمل می‌کند.
به نظر می رسد دست یافتن به وحدت و انسجامی که اصولگرایان مدت ها به دنبال آن هستند در میان اصولگرایان سنتی و اصولگرایان حامی دولت غیر ممکن است اصولگرایان که ابتدا سعی کردند با حذف اصلاح طلبان خود در راس امور قرار گیرند همانطور که گفته شد به دلیل تعاریف متفاوت از  اصولشان ونداشتن یک تعریف مشخص از آنچه اصولگرایی می نامند تنها چیزی که عایدشان شد بروز و افزایش اختلافات آنها بود از طرفی آنچه برای آنها مهم است وذهن آنها را درگیر و نگران کرده است موفقیت در انتخابات های پیش رو و ماندن در قدرت است که با وضعیت فعلی اصولگرایان بعید به نظرمی رسد چراکه همانگونه که محمد خوشهره گفت وجه اصولگرایان در میان مردم چندان تعریفی ندارد از همین روی بسیاری از تحلیل ها و اظهاراتی که از سوی اصولگرایان مطرح می شود نشان دهنده تمایل اصولگرایان سنتی  از جمله مطهری به تشکیل یک گروه سوم  متشکل از معتدلین اصولگرا و معتدلین اصلاح طلب است البته گروه سوم را نباید با جریان سوم که محسن رضایی مدعی آن است اشتباه گرفت. رضایی که در انتخابات دهم با ایده هایی همچون دولت ائتلافی و تشکیل جریان سوم در کشور وارد کارزار انتخابات شد بعد از انتخابات و حوادث بعد از آن سعی کرد خود را به دولت نزدیک کند .
با توجه به شرایط فعلی اصولگرایان،سردمداران این جریان به خوبی می دانند شرکت مردم در انتخابات آینده مستلزم ایجاد یک فضای  دوقطبی و به اصطلاح سرخ آبی در کشور است بنابراین حذف اصلاح طلبان از عرصه سیاسی کشور که حامیانی در بدنه اجتماعی کشور دارند  به نفع اصولگرایان نخواهد بود اصولگرایان براین واقفند  که ناامید کردن طرفداران جریان اصلاح طلب از ایجاد اصلاحات  مورد نظرشان به نفع  نظام نخواهد بود چرا که در این صورت حامیان  این جریان و سرمایه های اجتماعی  که در اختیار اصلاح طلبان است را از دست خواهند داد بنابراین همانگونه که مطهری گفت وجود اصلاح طلبان برای نظام یک نعمت است تا هر زمان که لازم شد نقش سوپاپ اطمینان را برای نظام بازی کند.اصولگرایان که اکنون برای ایجاد اتحاد میان خود رو به جامعتین آورده اند تا این مقطعه نتوانستند مانع انشعاب میان خود شوند از این رو سعی دارند تا با ایجاد مشترکات میان خود و اصلاح طلبان   و به بهانه بازگرداندن آنها به عرصه سیاسی کشور به باز سازی و باز تعریف خود بپردازند ،که البته آنچه از این اتحاد متولد خواهد شد قطعا نام دیگری جز اصولگرایی خواهد داشت.