عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

انتقال تیم فوتبال نفت تهران به استان مرکزی، خبری بود که در پایان سومین سفر هیات دولت به استان مرکزی منتشر شد. خبری که در کنار افتتاح چند صد پروژه اقتصادی و اجتماعی، هدفی را دنبال می‌کرد که احتمالا مهم‌ترین آن خوشحال کردن مردم اراک بود . در سالهای اخیر بانیان و مجریان فوتبال کشور بارها و بارها نشان داده اند که متخصص هدر دادن منابع هستند ، مدتهاست که برنامه ریزیهای صورت گرفته و بعضاً اجرایی شده به نتیجه دلخواه نرسیده است چرا که اصولاً گرفتاری سالهای اخیر فوتبال ما همان "تفکر و اندیشه" و یا به عبارتی همان "زعم "است که به سرعت به مرحله اجرا می رسد بی آنکه هیچ اصول و اندیشه کارشناسی شده ای در پشت این "زعم" انحصاری موجود باشد!

بانیان فوتبال ما طی سالهای اخیر کارهای زیادی انجام داده اند که در ابتدای امر به زعم آقایان درست و منطقی بوده است اما وقتی به ماحصل آن توجه می کنیم به عینه می بینیم که عمده آنها در نهایت نافرجام بوده اند...

به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک ، یکی از این موارد بحث انتقال تیمها از تهران به شهرستانهاست.طی سالهای گذشته پاس ،سایپا،صبا ،راه آهن و پیکان از تهران به شهرستانها منتقل شده اند ،اگر بخواهیم کمی واقع بینانه به قضیه نگاه کنیم باید این نکته را مورد توجه قرار دهیم که راه آهن و سایپا اگر چه ظاهرا به شهرری و کرج منتقل شده اند اما در واقع این شهرها توابع تهران هستند و عملاً این تیمها فقط مسابقاتشان را در این شهرها برگزار می کنند و سایر فعالیتهایشان در تهران ادامه دارد و این موضوع حتی در مورد راه آهن هم چندان صحیح نیست چراکه این تیم مسابقاتش را هم در تهران برگزار می کند!

جالب این که استان مرکزی چندسالی است در لیگ دسته اول تیم دارد و همیاری اراک که این روزها با هدایت یعقوب وطنی روزهای نسبتا خوبی را در این لیگ تجربه می‌کند، قطعا این توانایی را دارد که به جای بردن یک تیم تهرانی دیگر به شهرستان‌ها، با حمایت مسئولان استان به لیگ برتر بیاید.

ضمنا آنکه با شرایط ایجاد شده اصلا معلوم نیست که نفت بتواند فصل را به عنوان یک تیم لیگ برتری به پایان برساند و مجددا به دسته پایین‌تر سقوط نکند! اتفاقی که اگر بیفتد، تمام برنامه‌ریزی‌های هیات دولت در امور ورزشی را به هم خواهد ریخت و فرجام آن متفاوت خواهد شد. سوال کلیدی در این میان این است که آیا این اقدامات عجیبی که در فوتبال ایران شاهد آن هستیم، در فوتبال مدرن نمونه مشابهی داشته است
.....

پاس به همدان منتقل شد.آیا به راستی آن پاس که قهرمان آسیا بود و همیشه جزو تیمهای مدعی ، با آن همه قدمت و بازیکنان ملی پوشی که هرساله به فوتبال این مرزو بوم هدیه می داد با این پاس که امروز در انزوا، در شهر همدان به سر می برد قابل مقایسه است ؟!این تیم امروز نه تنها با دوران اوجش هیچ سنخیتی ندارد بلکه در برخی موارد پاس مدعی قهرمانی ، برای سقوط نکردن مبارزه کرده است ! آیا هواداران فوتبال در همدان از این تیم استقبال کرده اند ؟میانگین تماشاگران حاضر در استادیوم ها در هر بازی خود نشان دهنده این مساله است !

پیکان هم که وضعیتش مشخص است . میان زمین و هوا گیر افتاده است ! شده است یک تیم از این جا رانده و از آنجا مانده ! در عمل می بینیم پیکان قزوین در قزوین هیچ جایگاهی ندارد ، نه در میان مسئولان و نه در میان تماشاگران و مسئولان این تیم ابتدا با زبان بی زبانی و امروزه کاملاً آشکارا خواستار بازگشت به تهران هستند.

هواداران هیچ دلبستگی به تیم شهرشان ندارند و ورزشگاه خالی از تماشاگر شهید رجایی قزوین خود موید این نکته است چرا که هواداران فوتبال در این شهر هم همچون تماشاگران همدانی به خوبی حس می کنند که این تیمها در آن شهرها هیچ ریشه و بنیانی ندارند.

امروز ، بازهم بحث انتقال نفت تهران به اراک مطرح شده است و یک تیم دیگر تهرانی می رود تا به سرنوشت مشابه پاس و پیکان و ... دچار شود . به راستی برای عملی کردن یک طرح نباید از تجربیات گذشته بهره گرفت؟! انتقال سایر تیمهای تهرانی به شهرستانها چه عایدی برای این تیمها داشته است که با تکیه بر آن امروز تصمیم به انتقال نفت تهران گرته شده است؟!

به زعم نگارنده این تصمیم می تواند پراشتباه ترین تصمیم ممکن در این مقطع باشد . با این روش که در پیش گرفته شده است در یک جمله می توان گفت:فقط در حال نابود کردن فوتبال تهران هستیم و بس.با این وضعیت دیگر هیچ تیمی تلاش نخواهد کرد به لیگ برتر صعود کند چرا که همیشه ترس از این موضوع وجود دارد که ممکن است با صعود به لیگ برتر آواره این شهر و آن شهر شوند آن هم در حالیکه خانه و زندگی و تحصیل و کاروغیره شان اینجاست و عملاً نمی توان بدون برنامه ریزی به جای دیگری کوچ کرد.

ابرشهر تهران با 18 میلیون جمعیت مطمئناً به تیمهای بیشتری نیاز دارد ، تنها استقلال و پرسپولیس نمی تواند پاسخگوی این  جمعیت باشد ، در حالیکه شهرهای کوچک با یکی ، دو میلیون جمیت قرار است یک نماینده در لیگ برتر داشته باشد!

و در پایان باید گفت:آنچه منتقدین بیان می کنند ،حرف حقی است که باید به آن توجه شود ، به راستی آقایان کدام نقطه روشنی را در مساله انتقال تیمها به شهرستانها مشاهده کرده اند که با تکیه بر آن چوب حراج بر سر تیمهای تهرانی زده اند؟!