سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

 استقلال تهران نخستین پیروزی خود را در لیگ قهرمانان آسیا به دست آورد.

آبی‌های پایتخت در سومین و آخرین دیدار خود در دور رفت مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا به مصاف پاختاکور ازبکستان رفتند و با پیروزی 4 بر 2، شانس صعودشان به مرحله یک هشتم نهایی این رقابت‌ها را افزایش دادند.

در این دیدار ابتدا دوسان ساویک در دقیقه 5 با شوتی سنگین دروازه محمدی را گشود. البته توپ با برخورد با مدافع استقلال مسیرش تغییر پیدا کرده بود.

شادمانی ازبک‌ها چندان دوامی نداشت و هوار ملامحمد روی یک کار ایستگاهی که حاصل پاس رو به عقب مدافع به دروازه‌بان بود، بازی را به تساوی کشاند.

استقلال پس از به ثمر رساندن گل تساوی بر شدت حملاتش افزود تا در دقیقه 23 فرهاد مجیدی روی پاس بلند ایمان مبعلی با دروازه‌بان پاختاکور تک به تک شد و پس از عبور از او گل دوم را به ثمر رساند.

 

کاریکاتور پرویز مظلومی

نکته مهم این دیدار در نیمه نخست آسیب دیدگی فرهاد مجیدی بود که مظلومی را مجبور کرد از سید صالحی در ترکیب تیمش استفاده کند.

در نیمه دوم استقلال بر خلاف بازی‌های گذشته که پس از به دست آوردن پیروزی عقب می‌کشید باز هم به بازی هجومی خود ادامه داد اما فرصت‌های گلزنی این تیم یکی پس از دیگری توسط برهانی و سید صالحی از دست می‌رفت.

در دقیقه 57 سید صالحی که در نیمه نخست به جای مجیدی مصدوم وارد زمین شده بود،‌ سانتر ارسالی از جناح چپ را با ضربه محکم سر به تور دروازه دوخت تا اختلاف بیشتر شود.

در ادامه بازی دو تیم صاحب موقعیت‌هایی شدند؛ استقلال می‌توانست توسط ضربه روپای هوارملامحمد به گل چهارم برسد اما شوت محکم او که روی پاس برهانی به دست آمده بود با اختلاف اندک از کنار دروازه به بیرون رفت. ازبک‌ها هم دوبار خطرناک نشان دادند و محمد محمدی مجبور به واکنش شد.

در لحظات پایانی بازی و در حالی که همه در انتظار شنیدن سوت پایان بازی بودند، پاختاکور اختلاف را به حداقل رساند. غفلت مدافعان استقلال باعث شد اندکی پیش از اینکه داور چهارم 4 دقیقه وقت اضافه را اعلام کند، توپ توسط مهاجم پاختاکور به گوشه دروازه فرستاده شده و محمدی هم نتوانست مانع از فروپاشی دروازه‌اش شود.

آرش برهانی اما اجازه نداد اختلاف کم شود و در آخرین دقیقه بازی پس از عبور از مدافعان دروازه را برای چهارمین بار باز کرد.

علی حمد داور اماراتی این بازی در این بازی سه بار از کارت زرد خود استفاده کرد که دو بار بازیکنان ازبک از سوی این داور جریمه شدند و سیدصالحی هم به دلیل درآوردن پیراهن خود بعد از به ثمر رساندن گل کارت زرد گرفت.

استقلال با این پیروزی 4 امتیازی شد و در مکان دوم گروه قرار گرفت

چهارشنبه 17/1/90، هفته سوم لیگ قهرمانان آسیا، ورزشگاه آزادی، ساعت: 17:30، تماشاگر: 17645 نفر 
استقلال 4 
گل‌ها: هوار (12)، مجیدی (23)، سید صالحی (57)، برهانی (3+90) 
ازبکستان 2 
گل‌ها: ساویچ (5)، شیخوف (90) 
داور: علی حمد 
کمک‌ها: صالح سعید، احمد 
اخطار: جورائف، عبدالخولیف (پاختاکور)، شکوری، سیدصالحی (استقلال) 
بازیکن برتر: آرش برهانی (استقلال) 

استقلال: محمد محمدی، پژمان منتظری، امیرحسین صادقی، هادی شکوری، جواد شیرزاد، کیانوش رحمتی، ایمان مبعلی (مجتبی جباری 87)، فرزاد آشوبی، هوار ملامحمد (4+90 اسماعیل شریفات)، آرش برهانی، فرهاد مجیدی (سید مهدی سیدصالحی 39) 
سرمربی: پرویز مظلومی 

پاختاکور: تیمور جورائف، ایگور کریتس، بوژان میلادینوویچ، کاخی ماخارادزه، ایگور سرگیف (عزیزف 46)، دوسان ساویچ (صنعت شیخوف 82)، دیلشود شرف‌الدینف (تیمور عبدالخولیف 61)، ایلهومان سویونف، استنیسلاو آندریف، ولادیمیر کوزاک، اسماتولایف 
سرمربی: روشن حیدروف 

نتایجی که استقلال از دو بازی قبلی‌اش در لیگ قهرمانان به دست آورده بود به شکلی نبود که بخواهد در این بازی هم احتیاط را در نظر بگیرد، به همین دلیل در غیاب امیرآبادی و حنیف عمران‌زاده با تمام نفراتش به زمین آمد، ضمن اینکه پس از مدت‌ها مجتبی جباری هم در جمع نیمکت‌نشینان دیده شد. در حالی که انتظار می‌رفت پس از پیروزی در دربی، استقبال خوبی شود اما بارندگی هوای تهران در ساعت بازی یکی از دلایل حضور کم تماشاگران بود. 
به هر حال بازی رأس ساعت شروع شد و برخلاف تمام پیش‌بینی‌ها این پاختاکور بود که روی یک ضربه راه دور و غافلگیرکننده به گل رسید. اگرچه برخورد توپ به مدافع استقلال در به ثمر رسیدن گل این تیم هم بی تاثیر نبود. این گل آبی‌های پایتخت را به خود آورد. دقیقه 12 بازی داور به دلیل پاس رو به عقب مدافع ازبکی، خطای دو ضرب را درون 18 قدم اعلام کرد و هوار ملامحمد هم با ضربه‌ای زیبا کار را به تساوی کشاند. بعد از گل، فشار حملات میزبان بیشتر شد و هافبک‌های این تیم به دفعات مهاجمان خود را تغذیه می‌کردند که مدافعان پاختاکور با آفسایدگیری آن را مهار می‌کردند اما در دقیقه 23 روی پاس بلند مبعلی و اشتباه گلر حریف، مجیدی گل برتری را زد تا نیمکت استقلال نفس راحتی بکشد اما این گل برای مجیدی خوش یمن نبود چون چند دقیقه بعد به دلیل کشیدگی عضله پا، جای خود را به سیدصالحی داد. بازیکنان پاختاکور که باورشان نمی‌شد بازی را در همین 23 دقیقه واگذار کرده باشند در دقیقه 29 صاحب فرصت خوبی شدند که واکنش به موقع محمدی مانع از باز شدن دروازه شد. 
در نیمه دوم بازی سرعت بیشتری گرفت، پاختاکور با یک تعویض هجومی کار را آغاز کرد و کاملا مشخص بود که اگر آنها باز بازی کنند، فرصت‌هایی را در اختیار مهاجمان استقلال قرار می‌دهند که همینطور هم شد و در دقیقه 57، سانتر زیبای شیرزاد از سمت چپ را سیدصالحی با سر وارد دروازه کرد. پاختاکور هم مثل نیمه اول از هر جا که می‌توانست با شوت‌های راه دور دروازه محمدی را تهدید می‌کرد، شاید مرطوب بودن هوا و خیس بودن زمین یکی از دلایل استفاده از این تاکتیک بود. دقیقه 64 آنها روی یکی از همین ضربات مجدد خطرناک ظاهر شدند که نیمکت تیمشان به خیال گل دوم برخاستند. 
استقلال بعد از گل سوم جریان بازی را در اختیار گرفت، انگار بازیکنان پاختاکور می‌دانستند که زورشان به میزبان نمی‌رسد. با این حال هر دو تیم حملاتی را روی دروازه یکدیگر تدارک دیدند که سهم استقلال به مراتب بیشتر بود. در دقایق 74، 84 و 85 برهانی دو بار و سیدصالحی یک فرصت عالی را از دست دادند و مهمترین فرصت آنها هم در دقیقه 76 بود که ضربه محکم مهاجم پاختاکور را محمدی به بیرون فرستاد. اما در دقیقه 90 تعلل مدافعان استقلال کار دست این تیم داد و باز هم اختلاف به یک گل رسید. اما انگار این گل لازم بود تا شاگردان مظلومی به خودشان بیایند برهانی در دقیقه 3+90 بازی خوبش را با گلی که زد کامل کرد. 
(صفر- یک) پاختاکور، دقیقه 5: 
شوت ساویچ از فاصله 25 متری پس از برخورد به مدافع استقلال وارد دروازه شد. 
(یک- یک) استقلال، دقیقه 12: 
پس از اعلام خطای دو ضرب درون 18 قدم برای استقلال، هوار ملامحمد از روی پاس کوتاه مجیدی کار را به تساوی کشاند. 
(2- یک) استقلال، دقیقه 23: 
پاس بلند و توی عمق مبعلی و اشتباه گلر پاختاکور کافی بود تا مجیدی گل دوم را بزند. 
(3- یک) استقلال، دقیقه 57: 
ارسال شیرزاد از سمت چپ را سیدصالحی با سر وارد دروازه کرد. 
(3-2) پاختاکور، دقیقه 90: 
پاس بلند به پشت خط دفاعی و تعلل منتظری و صادقی باعث شد تا صنعت شیخوف گل دوم را بزند. 
(4-2) استقلال، دقیقه 3+90: 
حرکت پا به توپ برهانی تا درون 18 قدم و ضربه پای چپ او گل چهارم را برای هواداران استقلال به ارمغان آورد.


صفحة آغازین تقویم‌ها را که باز می‌کنی جمله‌ای نوشته شده است: «بر اساس استخراج دکتر ایرج ملک‌پور». نام او برای همة ما آشناست. اگر چه کمتر در رسانه‌ها دیده شده و می‌شود. سال 86 سال تلخی برای او بود. چرا که در خبرها شنیده شد او را از دانشکده ژئوفیزیک دانشگاه تهران کنار گذاشتند. دکتر ایرج ملک‌پور از استادان برجستة نجوم و استخراج تقویم در ایران بوده و هست. در سال 1379 پس از دو دهه تلاش‌ها و حضور علمی او در مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران هیئت دولت از او خواست تا استخراج تقویم ایران را به‌طور رسمی برعهده بگیرد.

او علاوه بر استخراج تقویم ایران، تقویم مالدیو، سریلانکا، برمه و برونئی را هم به در خواست این کشورها تنظیم می‌کند. همچنین ارتش فرانسه برای تنظیم تقویم اوقات شرعی سربازان مسلمانش از وی کمک گرفته است. یکی از آثار مشهور او «تقویم 5000 ساله هجری شمسی» است که در آن وقایع تاریخ ایران را به هجری شمسی تبدیل کرده است.

مبنای تقویم ایران هجری شمسی است ؟ چرا؟

برای بررسی تقویم از دورة مداری اجرام سماوی به عنوان واحد زمان استفاده می‌شود که بیشتر دوره‌های زمانی تعیین شده مربوط به ماه و خورشید است. تقویمی که از محاسبة دورة مداری ماه استخراج می‌شود، تقویم قمری و تقویمی که از محاسبة دورة مداری حرکت ظاهری یک سال خورشید استخراج می‌شود، تقویم شمسی نام دارد. مبدا سال در اکثر تقویم‌های کشورهای مختلف جهان قراردادی است. برخی از تقویم‌ها مثل تقویم ترکی ـ مغولی از هر دو دورة مداری ماه و خورشید استفاده می‌کند که به نام تقویم خورشید ـ قمری موسوم است. همچنین در تقویم ایرانی از هر دو تقویم قمری و شمسی استفاده می‌شود اما تقویم هجری شمسی، تقویم رسمی ایران بوده و تمام مصوبات رسمی کشور بر مبنای تقویم شمسی است.

تاریخچة باستانی تقویم ایران به چه دوره‌ای برمی‌گردد؟

در سال 458 هجری شمسی این قوانین تعیین تقویم به دستور ملک شاه سلجوقی در تقویم «جلالی» تدوین شد اما قبل از آن لحظة تحویل سال به این صورت نبود؛ آغاز بهار و آغاز پاییز بسیار اهمیت داشت و جشن‌ها و مراسم خاصی در میان ایرانیان باستان بر پا می‌شده است.

همچنین قبل از این دوره تقویم ما 365 یا 366 شبانه روزی بوده به طوری که 12 ماه 30 روزی استفاده می‌شده و پنج یا شش شبانه روز اضافی برای پاسداشت جشن‌های نوروزی بوده یعنی از روزهای 24 اسفند ماه عید نوروز شروع می‌شد و اول فروردین مردم به سر کار می‌رفتند و در آن زمان بدون محاسبه لحظة تحویل سال به طور قراردادی از قاعدة کبیسه نظیر آنچه در مورد تقویم میلادی صادق است، استفاده می‌شد.

نحوة محاسبات تقویم ما چگونه است و چقدر دقیق انجام می‌شود؟

همان‌طور که برای محاسبه زمان حرکت یک جسم متحرک نیاز به نقطة مبدأ داریم که بدون آن دورة حرکت دقیقاً به دست نمی‌آید‏‏‏‏‏‏‏‏‏ برای تعیین حرکت خورشید نیز باید از نقطة مبدایی تحت عنوان نقطة اعتدالین استفاده کنیم. نقطة اعتدالین یا دایره البروج به هر یک از دو نقطة تقاطع مسیر ظاهری سالانة خورشید با استوای سماوی (امتداد استوای زمین تا آسمان شب) گفته می‌شود که شامل اعتدال فروردین (بهاری) و اعتدال مهر (پاییزی) است.

در دو نیمکره، فصول برعکس هم هستند مثلاً اعتدال بهاری در نیمکرة شمالی مقارن با اعتدال پاییزی در نیمکرة جنوبی است که بنابراین مبدأ حرکت برای محاسبه زمان حرکت خورشید نقطة اعتدال فروردین نیمکرة شمالی است. از این لحظه محاسبات شروع می‌شود و زمانی که خورشید دوباره به این نقطه برسد (از مبدأ تا مبدأ) یک دور گردش آن تمام و سال جدید آغاز می‌شود.

لحظة تحویل سال و روز اول فروردین را در تقویم‌ها چگونه محاسبه می‌کنند؟

لحظة تحویل سال همان لحظة رسیدن خورشید به مبدأ حرکت آن است که نقطة اعتدال فروردین می‌باشد و طبق محاسبات هرگاه فاصله خورشید از نقطة اعتدالی، برابر با صفر شود،‏ سال تحویل می‌شود. سال بیش از 365 شبانه‌روز است و روز 29 اسفند هر سال فاصلة خورشید از نقطة اعتدال محاسبه می‌شود. برای چند روز بعد هم حساب می‌شود که هر بار برابر صفر شود.همچنین اگر لحظة تحویل سال بعد از لحظه ظهر (حدود 12 و 7 دقیقه) باشد فردای آن، روز اول فروردین است. به دلیل نوع محاسبه و استفاده از لحظة تحویل سال در تقویم هجری شمسی، این تقویم در میان 40 تقویم موجود در جهان به عنوان دقیق‌ترین تقویم مطرح است


دیگر تقریبا عادت کرده ایم که با فرارسیدن ایام نوروز منتظر ورزشکارانی باشیم که در میان همه دید و بازدید های نوروزی ما در یک برنامه تلویزیونی پای ثابت بلند کردن لاستیک های غول پیکر و جابه جا کردن گوی های بتونی و کشیدن واگن و ماشین و . . . باشند.

تقریبا ده سالی میشود که برنامه سابقا مهیج و یکنواخت شده امروز مردان آهنین ( با نام قبلی قوی ترین مردان ایران) هر سال در چنین ایامی از شبکه سه سیما روی آنتن برود و مردانی با عضله هایی که شاید برای خیلی ها دست نیافتنی باشد به جنگ آهن و چوب بروند. در این میان اما این برنامه که البته در این سال ها خود به یک رشته ورزشی تبدیل شده است هم از حاشیه و حاشیه سازی دور نبوده است.

اما این حاشیه ها که هرسال در خصوص موارد مختلف این برنامه از انحصاری بودن ساخت دستگاه های ورزشی مورد نیاز تا دوپینگ ورزشکاران و مشکلات داوری بوده است در نوروز امسال و با حضور نیافتن رضا جاودانی مجری ثابت این مسابقات و قهر تمامی نام آوران این رشته مانند برادران قرایی و برادران فاطمی و حتی قهرمان دوره قبل علی داداشی به اوج خود رسید. این حاشیه ها حرف و حدیث های زیادی را به وجود آورد که به یقین کسی غیر از خود افراد نزدیک به این مسابقه نمی توانستند جواب آن را بدهند به همین دلیل محراب فاطمی مرد شماره یک سال های نه چندان دور قوی ترین مردان ایران که به همراه برادرانش از پایه گذاران این رشته ورزشی به شمار می رود در گفت و گویی صریح و بی پرده با یکی از مجلات حرف های ناگفته زیادی از این برنامه را به زبان آوردند.

مهدی فاطمی برادر بزرگتر محراب که خود از شرکت کنندگان سال های اولیه این مسابقات و از داوران آن به شمار می رفت در خصوص پایه گذاری این برنامه می گوید: من تقریبا سه سال و نیم از محراب بزرگتر هستم . ما تا قبل از برگزاری مسابقات قوی ترین مردان ایران در رشته بدنسازی و پرورش اندام کار می کردیم. پس از گذشت مدتی به دلیل علاقه به کارهای قدرتی وارد رشته وزنه برداری قدرتی و یا همان پاورلیفتینگ شدیم ، اما در سال ?? موضوع ساخت برنامه ای تلویزیونی با نام قوی ترین مردان ایران به میان آمد که ایده اولیه اش مال خود ما بود و بسیاری از آیتم ها را خودمان طراحی کردیم یعنی در واقع بنیانگذار اصلی این رشته در ایران من و محراب و آقای خودنگاه بودیم.

برادر بزرگ فاطمی ها در ادامه می گوید: ما تا قبل از برگزاری این مسابقات در کار ساختمان سازی که در واقع شغل پدرمان بود فعالیت می کردیم و البته در کنار آن ورزش را هم به طور حرفه ای کار می کردیم اما با مطرح شدن این ایده از طرف صدا و سیما وکمک خواستن از ما شروع به طراحی این مسابقات با الگو برداری از مسابقات جهانی کردیم و در کنار آن خودمان هم به تمرین کردن مشغول شدیم. اولین دور مسابقات در همان سال در سالن آزادی برگزار شد که محراب به مقام اول رسید و سپس از سال ?? این مسابقات به طور جدی از سوی صدا و سیما برگزار شد.

محراب فاطمی قوی ترین مرد ایران که حالا این روزها در باشگاه پرورش اندام خود به تربیت شاگردانش مشغول است در خصوص این مسابقات می گوید: ما به غیر از بحث ورزش خیلی به کارهای قدرتی و سرعتی علاقه داشتیم و به همین دلیل تمرین های زیادی هم انجام دادیم در واقع این مسابقات طوری بود که باید بدون ترس فقط روی رکورد زدن تمرکز می داشتیم و به همین علت هم ما این جسارت را داشتیم و توانستیم موفق باشیم.

البته باید سرعت و قدرت و استقامت را سه فاکتور اصلی موفقیت در این مسابقات نامید . ما قبل از دور اول برگزاری قوی ترین مردان تمرینات زیادی داشتیم و بیش از ده سال در رشته های ورزشی گوناگون نظیر بوکس و کشتی و وزنه برداری و . . . کار کرده بودیم به خاطر همین مشکلی از بابت شرکت در مسابقات نداشتیم.

محراب در ادامه گفت و گو می افزاید: خوشبختانه در طول این مسابقات حریف های بسیار خوبی نظیر برادران قرایی ، مجتبی ملکی، علی داداشی، کریم طالشی و غیره به میدان آمدند و ماهم بر خلاف حاشیه های بیرونی بسیار با هم رفیق بودیم اما ظاهرا سازمان تربیت بدنی و فدراسیون علاقه ای به این رفاقت ها نداشتند و بین ورزشکارها حاشیه ایجاد می کردند.

محراب فاطمی به چرایی این حاشیه سازی های اشاره و تصریح می کند: یکی از نمونه های اصلی این حاشیه سازی ها داور این مسابقات است. با اینکه ما بهترین های این مسابقات بودیم آقای خودنگاه سعی می کرد دور و اطرافش افرادی را بگذارد که بقیه را دور بزنند یعنی اختلاف به وجود می آورد که خودش در راس باشد.

همینطوری که الانم هست. الان همه ورزشکارهای خوب، زمانش که می رسد خودشان مانند تمامی رشته های دیگر از این ورزش خداحافظی می کنند و می روند اما فرامرز خودنگاه با اینکه نه خودش چیزی از این مسابقات سر در می آورد و نه سابقه و افتخار ورزشی دارد هنوز که هنوز است داور این مسابقات است. من بدون شوخی فکر کنم ایشان در عمرشان وزنه ای بیشتر از ?? کیلوگرم بلند نکرده باشد در عین حال با اختلاف انداختن بین ما ورزشکارها و تفرقه افکنی خود را بالا نگه داشته است.

قهرمان سابق مسابقه مردان آهنین این اظهارات خود را اینگونه تکمیل می کند: این آقا ژنتیکی چاق هستند و اصلا هیکل ورزشکاری ندارند و اگر همین الان کتش را دربیاورد همه چربی هایش بیرون میزند. او با دامن زدن به این اختلاف هایی که طی این سال ها به سرانجام رسانده است شهرت به دست آورده است اما مردم دیگر حتی از قیافه تکراری اش هم خسته شده اند و همیشه به ما می گویند که چرا خودمان مسابقات را داوری نمی کنیم؟

مهدی فاطمی هم نظر برادرش را تکمیل می کند: این آقا آن اوایل که با هم رفیق بودیم به وسیل من و محراب و با تایید ما به عنوان داور به فدراسیون معرفی شد و بعد از حضور مستمر و رفت و آمدهای گوناگون توانست جای پای خود را محکم کند اما بعد که کم کم دید محراب در چند دوره قهرمان شده است و ممکن است بعدا ریاست کمیته داوران را بر عهده بگیرد آرام آرام به تفرقه میان ورزشکاران مبادرت کرد و الان همه کسانی که در طول این سال ها با او رفیق شده بودند از او بدشان می آید چرا که این ورزش بالاخره برای هرکسی روزی تمام میشود و کمیته فنی و داوران هر رشته ای هم باید پیشکسوتان آن رشته را جذب کند نه اینکه در نبود این کمیته ها یک نفری که هیچ عنوانی در این رشته ندارد این همه سال در آنجا باشد.

مهدی ادامه می دهد: من و برادرم که قهرمان این رشته هستیم نباید بیفتیم دنبال اینکه کسی را عزل و نصب کنیم خود فدراسیون باید این را در نظر بگیرد. این آقا در سال گذشته یک برنامه ای اجرا کرد و ورزشکارها را دو دسته کرد که چند تا ورزشکار قوی مانند قرایی و محراب به هم بیفتند و معمولی ها هم با هم باشند و برنامه ها را طوری چید که محراب در مراحل اولیه چند رقابت سنگین داشته باشد و توانی برای رسیدن به فینال نداشته باشد. این آقا آنقدر خودسر شده که میگوید حرف حرف خودش است و در سال قبل دیدیم که سر آیتم بلند کردن کنده های محراب حتی فیلم را بازبینی نکرد و گفت حرف حرف من است و حتی کار به جایی رسید که آقای جاودانی سر همین حاشیه ها از مجری گری این برنامه خداحافظی کرد.

محراب در پایان اشاره می کند: اگر به تایم گرفتن باشد که همه مردم بلدند این کار را انجام دهند اما این حق کشی ها و بسیاری از نمونه های دیگر که همه و همه بدون کوچکترین دخالت فدراسیون انجام می شود و فقط حق ورزشکاران در این میان خورده می شود. من سال گذشته فقط به عشق مردم آمدم و نشان دادم باز هم می توانم قهرمان شوم و چیزی از من کم نشد ولی امیدوارم فدراسیون و سازندگان این برنامه بفهمند معنی عدالت چگونه است؟

به هرحال موضوعی که روشن است این است که اگر این رشته به عنوان یک فدراسیون مستقل شناخته شده است باید از نظم بیشتری برخوردار شود و در مسابقات سالیانه آن هم چه از لحاظ فنی و چه حتی از لحاظ جلوه های تصویری و خارج شدن از یک نواختی فکری جدی کرد موضوعی که نمی دانیم آیا مسئولان مربوط برای آن پاسخی دارند یا نه؟


اگر یادتان باشد تا همین چندسال قبل این آبمیوه ها از عربستان سعودی وارد می شد. ظاهرا فردی بنام العقیلی هم سهامدار این شرکت بود. این خیلی مهم نیست که الان این محصول در ایران با اسانس و تحت لیسانس مزبور تولید می شود یا نمی شود مهم این است که این شرکت در ایران داری منافع زیادی است . خودتان به گستره ی فروش این محصول در ایران اسلامی واقف هستید.
باید به عربستانی ها بفهمانیم که نمی توانند با ریختن خون مسلمانان بحرینی نقش صهیونیستها را در خلیج فارس به عهده بگیرند و با بحرینی ها این ضد صهیونی ترین مردمان این منطقه پس از ایران و لبنان را هدف بگیرند و هزینه ای نپردازند.

تحریم یک کالا (آبمیوه رانی )که در دسترس همه ی ماها هست و همه مان هم می توانیم در اعمال آن نقش آفرینی بکنیم را جدی بگیریم.

درواپسین روزهای سال گذشته شمسی بود که اردوغان نخست وزیر اسلامگرای ترکیه با هشدار به رژیم آل سعود درباره اعزام نیروی نظامی به کشور بحرین گفت:«ما نمی خواهیم که شاهد درگیری های مذهبی بین مسلمانان و وقوع یک کربلای دیگر باشیم»، اکنون اما این کربلا با همدستی و هم داستانی «شیوخ نفتی» بر قرارشده و ندای حق طلبی و «هل من ناصر ینصرنی» ملت بحرین می رود.

تا ناشنیده گرفته شود زیرا «مرزها»، مرزهای جعلی که روزگاری بریتانیا براین پهنه کشید، سنگ ها را بسته و سگ ها را رها ساخته تا نتوانیم آنچنانکه شایسته و بایسته است به یاری آنکسی بشتابیم که باید برویم.

باید به گونه ای دیگرنوشت ، باید به گونه ای دیگرسخن گفت، فراتر از چارچوب های عادی و عرفی ودیپلماتیک، بی پروای این وبی خوف از آن، چنانکه گویی محشری است وابا عبدالله الحسین(ع) پیشاپیش ما و چشم در چشم ما ایستاده و ما مغموم که یا مولا بازهم نشنیده ایم ندای هل من ناصر تو را و خلف شایسته ات را که گفت:«کل یوم عاشورا، کل ارض کرببلا، کل شهرا محرم».

ما چه باید بکنیم؟ به عرف دیپلماسی امروز گردن نهیم یا گردنمان را درمحشرپیش سیدالشهدا(ع) کج کنیم؟ کدام درست است؟ تاکی باید خار در چشم واستخوان در گلو بمانیم؟

اگر برای آل سعود و آل خلیفه و خلیفه های خلاف کاردیگر، حفظ چاه های نفت ارزش اینهمه قصاوت را دارد چرا حفظ آرمان های ما نباید ارزش شهادت را داشته باشد؟

بحرین امروز چیزی بیشتر از تلفن و پیغام و پسغام نیاز دارد، باید انرژی بیشتری گذاشت، باید کار دیگری کرد، باید راه دیگری جست.
مبادا مرزها به ما خیانت کنند، مبادا مرزها ما را به قلمرو یزید ببرد،
مبادا مرزها ما را شرمنده سیدالشهدا کند،
ما شرمنده ایم سید، ما شرمنده ایم سالار،
ما نمی دانیم چه باید بکنیم،
ما می دانیم چه باید بکنیم ولی نمی توانیم،
قوانین قشنگ دنیای زشت امروز خیلی ظالمانه است سید،
ما اسیرقوانین شده ایم و چون بازماندگان نینوا از پی قافله کربلا به شام
سیاه زمان خود روانیم،
و نمی دانیم تو چگونه به ما خواهی نگریست،
اینجا لشکر شمر مجهزتر از دیروز خون خدا را بر زمین می ریزد و آب دردل
یزید تکان هم نمی خورد،
ما مانده ایم و داغ مکررکربلا،
ما مانده ایم و بهتان کارهای نکرده ،
ای کاش همه آنچه شورای سفیان های خلیج فارس می گفتند واقعیت داشت و ما به
طور کامل در آنجا دخالت می کردیم تا لااقل شرمنده تو نباشیم سالار،
افسوس کاری نمی کنیم ولی تهمت را می خوریم،
و این پرده دیگری از تزویرهای مدرنی است که دنیای ما را می سازد و آخرت
ما را به سایه می برد،
ای کاش می شد مرزها را کناری نهاد و دلها را به یاد کربلا جلا داد،
ای کاش می شد...

برای بازنشر این مطلب هرجور صلاح می دانید تلاش کنید.


روزگاری نه چندان کشورهای عربی در یوغ دیکتاتورهایی بود که این گونه خود را صاحب مردم می دانستند، اسیر بود.

روزگاری نه چندان کشورهای عربی در یوغ دیکتاتورهایی بود که این گونه خود را صاحب مردم می دانستند، اسیر بود.

صدام دیکتاتوری که نه تنها به مردم ایران و سایر کشورهای همسایه بلکه به مردم خود نیز رحم نمی کرد و آوازه جنایت های وی در دنیا پیچیده بود.

ملک حسین که ناجوانمردانه به فلسطینی ها خیانت کرد و همواره به دنبال ارتباط با اسراییلی ها بود

دیکتاتورها

حسنی مبارک که سی سال با زور بر مردم خودحکومت کرد و فلسطینیان را در نوار غزه در چنان منگنه ای قرار داد که در تاریخ بی سابقه بود و در نهایت علی عبدالله صالح که در شیعه کشی زبانزد بود.

حالا یکی از آن ها به درک واصل شده و دیگری را اربابان وی به دارکشیدند و سومی نیز در انتظار مرگ و محاکمه است.چهارمی نیز هرچه تلاش می کند از مهلکه بگریزد، بیشتر گرفتار می شود.

این عکس ها نشانی از عاقبت جلادان و دیکتاتورها است.

دیکتاتورها


رییس فدراسیون فوتبال با شوخی می گوید که به حرفش گوش نکرده اند و کروش را به ایران آورده اند.

دوربین های تلویزیونی که روی چهره اش زوم کرده بودند، دزدکی لبخند می زد. خوشحال بود از اتفاقی که رخ داد و نمی توانست این خوشحالی را پنهان کند: «مربی بزرگ آوردن خیلی حال می دهد.» علی کفاشیان در حالت عادی بمب خنده است چه رسد به روزی که کارلوس کروش را به ایران آورده است. گفت و گو با او در چنین روزی در نوع خود جالب بود و گهگاه پاسخ هایش روند مصاحبه را به هم می زد.


*اینقدر گفتید مربی ایرانی مربی ایرانی همه باور کرده بودیم آخرش مربی داخلی می آورید. فکر کنیم باید از آقای ترابیان تشکر کرد که به حرف های شما گوش نداد!
بله، آقای ترابیان به حرف من گوش نداد و رفت کروش را آورد.(خنده) راستش ما از اول گفتیم مربی ایرانی که اگر خدای نکرده نشد خارجی بیاوریم، مردم زیاد ناراحت نشوند.

کاریکاتور کارلوس کرش


*از اول معلوم بود پشت این حرف شما سیاستی پنهان است. 
کمیته فنی به ما تکلیف کرد مربی بزرگ خارجی بیاوریم. اصرار زیاد بود ولی قرار شد اگر با مربیان خارجی به توافق نرسیدیم مربی داخلی بیاوریم. اگر با کروش به توافق نمی رسیدیم و با مربیان بزرگ خارجی دیگر هم به بن بست می خوردیم شک نکنید مربی ایرانی برای تیم ملی انتخاب می کردیم.

*البته دستیار ایرانی که انتخاب کردید. 
والا فعلا که قطعی نیست ولی ما منصوریان را به کروش پیشنهاد دادیم که حالا باید با هم حرف بزنند. اصلا طبق قراردادی که ما بسته ایم باید دستیار ایرانی کنار کروش باشد تا کار یاد بگیرد.علاوه بر آن مربی ایرانی بتواند اطلاعات خود را به کروش منتقل کند. از نظر ما منصوریان گزینه خوبی است چون همراه آقای قطبی بوده و در بازی روسیه هم سرمربی بود. او می تواند اطلاعات خوبی به کروش بدهد.


*کلا در فرودین خوب دست به تغییرات می زنید. علی دایی را می برید، کروش را می آورید...
سال که نو می شود حیف است ما تغییرات نداشته باشیم! خوشحالم الان یک عیدی خوب به مردم دادیم.


*البته دیر عیدی دادید.
نه بابا، دیر نیست. خیلی مردم الان از مسافرت برگشته اند و تازه به همدیگر تبریک می گویند. تعطیلات تمام شده ولی هنوز عید است. این هم عیدی ما بود به مردم. البته به نظر بنده هر وقت ما کار خوب کنیم و دست به گناه نزنیم آن روز عید است.


*شنیده می شود از ابتدای هفته آینده قرار است تیم امید را به کروش بسپارید. او بعد از ورود به ایران گفته بود قبل از جام جهانی هدف اصلی اش رساندن تیم امید به المپیک است...
بله، المپیک برای ما خیلی مهم است. خب باید در این باره با کروش بیشتر جرف بزنیم و ببینیم نظر او چیست. شاید خودش کار را قبول کرد و شاید هم کار را به یکی از کمک هایش داد. ولی او قطعا کار نظارتی را خواهد داشت. ما توافق کرده ایم او به تمام تیم های پایه نظارت داشته باشد و در کمیته فنی و تیم های ملی هم نظر بدهد.


*پس با اختیار تام او را آورده اید.
بله، در حوزه کاری خودش اختیار تام دارد. در بخش کمیته فنی فدراسیون، آکادمیک و دیگر بخش ها نظارت کامل خواهد داشت. اصلا او را آورده ایم که همراه فدراسیون فوتبال باشد. هدف ها یکی است و در چهره اش می بینیم که آمده کار جدید بکند.


*بزنیم به تخته کروش هم عین خود شما خوب مانده و خوب هم می خندد.
بله، عین من فقط می خندد ولی فعلا برای قضاوت زود است. بگذارید تنش به تن شما بخورد تا ببینیم اخلاقش همین می ماند یا نه!(خنده)

*او را توجیه کرده اید که در فوتبال ایران حاشیه حرف اول را می زند؟ بعدا جا نخورد؟
نه زیاد ولی فنون حرفه ای حاشیه سازی را هم یاد می گیرد. قرار شده برای او یک دوره کلاس توجیهی هم برگزار کنیم.(خنده) جدا از شوخی بیایید از مربی حمایت کنید. این خواسته ای که من از شما، روزنامه ها و مردم دارد. باختن در فوتبال طبیعی است و اینطور نباشد که بعد از یک شکست از سرمربی انتقاد کنیم. تنها در این حالت می توانیم تو خود را بالا بکشیم. ثبات برای موفقیت خیلی مهم است.


*آقای کفاشیان فردا پس فردا همسر کروش از سفر به ایران پیشمان نشود؟ او اصلا چرا مخالفت کرد و چرا نظرش برگشت؟
والا من که این چیزها را نمی دانم. از خود او بپرسید چرا این اتفاقات افتاد، من رئیس فدراسیون فوتبال ایران هستم. خلاصه هر چه بود حل شد.

*نکند شما بروید و رئیس بعدی بخواهد مربی خودش را بیاورد؟!
والا من که الان نمی دانم رئیس بعدی فدراسیون فوتبال چه کسی است. به خاطر همین اصلا نمی دانم او که بیاید دوست دارد با کروش کار کند یا نه؟ ولی ما قرارداد را سه ساله بسته ایم و اگر می خواهیم موفق باشیم باید ثبات داشته باشیم.

*سعیدلو بعد از حضور کروش حرف خاصی نزد؟ شنیدیم گفته چون تو خوش تیپی عکاس ها و خبرنگارها به سازمان آمده اند!
نمی دانم ولی در کل حرف های خوبی زد. آقای سعیدلو درباره بازی های آسیایی حرف زد و در پایان گفت منتهی خواسته های مردم در فوتبال برآورده نشد. گفت امیدواریم با شما فوتبال ما پیشرفت کند و بتوانیم مشکلات را به حداقل برسانیم.

*سعیدلو هم ظاهرا از این انتخاب خیلی راضی بود. 
بله آقای سعیدلو از این انتخاب خیلی راضی است و از روز اول حمایت کرد. ایشان در تمام رشته های ورزشی سعی کرده حمایت های لازم را از فدراسیون ها به عمل بیاورد. او از ابتدای کار هم به ما گفت اگر مربی بزرگ بیاورید بودجه اش را تامین می کنیم.


*البته الان سازمان درگیر تبدیل شدن به وزارتخانه است و به نظر می رسد فعلا پولی در اختیار فدراسیون ها قرار نمی گیرد. با این مشکل چه می کنید؟
وقتی آقای سعیدلو قول داده شک نکنید به قولش عمل می کند. سازمان به ما گفت مربی خوب بیاورید، پولش با ما. الان ما مربی را آورده ایم و قطعا سازمان پول مربی را می دهد. اصلا اگر آنها هم ندهند این پول جور می شود. ما خودمان هم در کارمان واردیم.


*انصافا در داخل فدراسیون شما هم دو دستگی برای انتخاب سرمربی بیداد می کرد.
نه بابا، اختلافی نبود. از اول اولویت با کروش بود. همه او را قبول داشتند. همین الان هم تمام مسئولان فدراسیون فوتبال با انتخاب این مربی موافق هستند. یعنی نظر جمع بوده. قرار شد اگر با او به توافق نرسیم برویم دنبال مربیان دیگر.


*البته کاملا مشخص بود که نام فاتح تریم را مطرح کردید تا آقای تاج را ساکت نگه دارید!
نه، این حرف ها درست نیست. اینکه می گویند آقای سعیدلو هم بین ما صلح برقرار کرد اصلا درست نیست. ببینید اولویت ما کروش بود اما چون فکر می کردیم شاید اتفاق اول دوباره تکرار شود گفتیم با دو مربی دیگر هم مذاکره کنیم تا اگر او پاسخ منفی داد دیگر نرویم از نو مذاکره کنیم.


*شما که خوب از مربیان قول می گیرید از کروش چه قول گرفتید؟
هیچ قولی. کروش اصلا قول خاصی به ما نداد. تنها قرار شد او بر تمام بخش ها نظارت داشته باشد. اصلا هیچکس نمی تواند قولی بدهد چون فوتبال که قابل پیش بینی نیست. یک وقتی شما می خواهی وزنه بزنی با خودت می گویی فلان قدر وزنه بزنی قهرمان می شوی اما فوتبال که اینطور نیست. اصلا نمی دانید آخرش چه می شود. ولی من خودم این قول را به شما می دهم که فدراسیون فوتبال و کادر فنی تمام تلاش خود را خواهند کرد.


*حالا چه برنامه هایی برای آینده دارید.
ما در چند سال گذشته تلاش کردیم خواسته های تمام مربیان تیم های ملی را برآورده کنیم. ممکن است 10 مورد از ما بخواهند ولی چند مورد عملی نشود که این یک چیز طبیعی است و نباید از ما ایراد گرفت. امسال تلاش می کنیم تا کارهای بزرگ کنیم. اگر پارسال با برزیل و روسیه در امارات بازی کردیم حالا می خواهیم این تیم ها را به تهران بیاوریم و با برزیل در آزادی بازی کنیم


خبرگزاری فرانسه در گزارشی اعلام کرد فلسطینی‌ها در سنگر حماس مذهب خود را از اهل سنت به تشیع تغییر می‌دهند. 
به گزارش خبرگزاری فرانسه؛ گروهی از مردم فلسطین در نوار غزه طی سال‌های گذشته در سنگر حماس به مذهب شیعه گرویده‌اند. این در حالی است که حماس در منطقه خود را پیرو ایران به شمار می‌آورد. 

خبرگزاری فرانسه افزوده است: علی رغم اختلافات اعتقادی بین اهل سنت و شیعیان و همچنین اتهاماتی که اخیر از سوی برخی دولت‌های عربی به ایران زده شده است اما حماس با توجه به روابطی که با ایران دارد با این گروه تازه شیعه شده تعامل مثبتی دارد. 

عبدالرحیم حمد (?? ساله) مهندس که تشیع خود را پنج سال پیش اعلام کرده است به این خبرگزاری می‌گوید: ما شیعیان در نوار غزه خود را در مسیر حرکت جمهوری اسلامی ایران و حزب الله به شمار می‌آوریم و ایران را مرجع امور خود می‌دانیم. 

وی که ساکن شمال غزه است در حالی که عکس بزرگی از رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه‌ای و سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان بر دیوار خانه خود نصب کرده است با اعتماد به نفس می‌گوید: آینده از آن شیعیان است حزب الله فلسطین را آزاد خواهد کرد و در این پیروزی سنی‌ها نقشی نخواهند داشت. 

حضور کودکان در قیام کشور یمن

با اینکه تعداد شیعیان نوار غزه در بین یک و نیم میلیون جمعیت آن مشخص نیست اما حمد مطمئن است که در آینده شیعه نقش کاملی در ادامه امور این منطقه خواهد داشت؛ آینده‌ای نزدیک و همراه با پیروزی و آزادی که به دست حزب الله خواهد بود.

وی افزود است ما هم اکنون درحال رشد بوده و جمعیتمان به صد‌ها نفر رسیده است و فعالیت‌های سیاسی خود را نیز به زودی آغاز خواهیم کرد. 

از سوی دیگر عبدالناصر المصری (?? ساله) که در یکی از مدارس پناهندگان فلسطینی مشغول به کار است پس از جنگ سال ???? بین رژیم صهیونیستی و حزب الله که حس علاقه مردم به سید حسن نصر الله را به شکل گسترده‌ای در سرزمین‌های فلسطین بالا برد مذهب جدید خود را اعلام کرده است.

المصری می‌گوید: شیعه شدن من به واسطه عشق شدیدی بود که به سید حسن دارم. او می‌افزاید اعلام تشیع من با موافقت خانواده و همکارانم همراه نبود. خانواده‌ام موضع منفی در این باره گرفتند و در کار خود نیز از رشد پیدا کردن متوقف شدم. 

اما حماس بدون در نظر گرفتن امور مذهبی این موضوع در راستای علاقه مردم به ایران و حزب الله تعبیر می‌کند


شهر کرمان از لحاظ گردشگری خصوصیات خاص خودش را دارد و یک مجموعه بافت قدیم دارد که اکثر گردشگران داخلی و خارجی برای دیدن این مجموعه به کرمان سفر می کنند اما متأسفانه بخشی از این بافت کهن از بین رفته است و بخش دیگری متروک رها شده است و البته بخشی نیز در دست احیاست. به دلیل منابع مالی محدود، وضع شهر کرمان از بسیاری لحاظ در خور شهر تاریخی ما نبوده و نیست. متأسفانه زیر ساخت های شهر کرمان برای رشد گردشگری مناسب نیست و برای رسیدن به یک رونق گردشگری، 3 ضلع شهرداری، مردم و دولت همزمان باید تلاش کنند. درکرمان در حالی که پایتان روی ماسه‌های کویر در حال گر گرفتن است می‌توانید برف‌های کوه 4هزار و 800 متری «سیرچ» را ببینید که فاصله کوتاهی با شما دارد. بنابراین استان کرمان ظرفیت های بسیار خوبی در گردشگری و میراث فرهنگی دارد و باید زمینه بهتری برای جذب گردشگر در این استان فراهم شود.کرمان، کویر و ستاره و ارگ بم

امنیت یک بستر عمومی برای همه فعالیت های اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود و در بحث گردشگری نیز اهمیت ویژه ای دارد اما متأسفانه اکثر گردشگران خارجی با یک دیدگاه خاص و اطلاعات غیرواقعی وارد کشور و به طور خاص وارد شهر کرمان می شوند. در حالیکه استان کرمان پهناورترین استان کشور است و همسایگان ما در جنوب و جنوب شرق مشکلات خالص خودشان را دارند، اما استان کرمان از نظر وضع امنیتی شرایط مطلوبی دارد.

به نظر من بزرگ ترین مانع در راه رونق گردشگری این است که مؤلفه های تصمیم گیری در این رابطه به طور کامل شکل نگرفته اند و به هماهنگی نرسیده اند. در واقع مسئولان ما چه در سطح کلان و چه در سطح محلی به این باور نرسیده اند که توسعه صنعت گردشگری یعنی توسعه کشور و رسیدن به توسعه پایدار.از طرفی کرمان کلکسیونی از آثار تاریخی است که در نوع خودش بی نظیر است اما تاکنون هیچ اقدامی در جهت کاربردی شدن این بناها صورت نگرفته است. همان طور که کاروانسرای وکیل سال های سال متروکه بود اما بزودی با همکاری سرمایه گذار ترک تبدیل به یک هتل 7 ستاره سنتی می شود که تکمیل این مجموعه می تواند تحول بزرگی در بافت قدیم شهر ایجاد می کند.

با این حال واقعیت امر این است که توسعه گردشگری بدون فراهم کردن امکانات و زیرساخت های لازم، میسر نمی شود. یکی از مهم ترین مولفه ها در امر توسعه گردشگری امکانات حمل و نقل اعم از حمل و نقل زمینی، ریلی و به ویژه مسافرت هوایی است که استان کرمان هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیده است و در بسیاری از خطوط و مسیرهای داخلی و خارجی پرواز هوایی مستقیم از کرمان انجام نمی شود و در این راه به تازگی به همت چند آژانس گام هایی در جهت توسعه خطوط هوایی بین کرمان و شیراز برداشته شده است که افزایش این خطوط تکمیل کننده حلقه گردشگری استان کرمان خواهد بود.

به طور نمونه ارگ بم پس از گذشت ? سال از زمین لرزه آرام آرام سر از ویرانه ها برمی دارد با وجود ویرانی ?? درصدی ارگ بم این مکان تاریخی همچنان میزبان گردشگران داخلی و خارجی است. امروز این بنای ماندگار جهان به نمادی از زندگی در بم تبدیل شده است.ارگ تاریخی بم پس از زمین لرزه جزو آثار در معرض خطر یونسکو قرار گرفت و در صورت اختصاص اعتبار و بودجه و افزایش اقدامات مرمتی و بازسازی ارگ بم از فهرست آثار در معرض خطر جهانی خارج خواهد شد