سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

ناکامی تیم ملی امید ایران در صعود به المپیک به مدد مدیران ضعیف فدراسیون فوتبال چهل ساله شد، اما آنچه جالب توجه است، نقش مستقیم علی کفاشیان در عدم صعود تیم ملی امید در دو دوره اخیر بوده و در واقع سهم کفاشیان، هشت سال حسرت مردم ایران بوده است. در تمام این دوازده سال همواره دیوار کوتاه مربیان و بازیکتان باعث شده کفاشیان و مدیرانی هم قد او همواره در امان باشند، اما با تکرار این وقایع تلخ در تمامی رده ها و ناکامی تمامی رده های تیم ملی فوتبال ایران و آغاز تکرار این ناکامی با حذف تیم امید، به نظر می رسد علی کفاشیان باید از این پس با گریم در انظار عمومی ظاهر شود.

شاید حافظه ها مجال ندهد بیاد بیاوریم علی کفاشیان در آن روزگار که دبیرکل کمیته ملی المپیک بود، با فدراسیون فوتبال چه درگیری کلامی در سطح رسانه ها در خصوص مسئولیت تیم فوتبال امید داشت و در نهایت این تیم که تیم المپیک است، با پاسکاری های صورت پذیرفته از صعود به المپیک پکن باز ماند. عزای عمومی در فوتبال آغاز شد که ای فریاد! ناکامی در فرستادن تیم فوتبال امید با این همه هزینه به المپیک، 36ساله شد و خیلی زود آب ها از آسیاب افتاد و اظهارنظرهای آقایان شروع شد که حالا باید به فکر المپیک بعد باشیم و بازیهای آسیایی در راه است و از این دست حرف های خنده دار که مثلاً به فکر افتاده ایم برای آینده ای که نباید جدی اش گرفت.

26 اردیبهشت ماه 86 بود که تیم امید برابر استرالیا سه بر یک شکست خورد و حذف شد؛ اتفاقی که از پیش از بازی قابل پیش بینی بود و شکست آبرومندانه ای برای تیمی محسوب می شد که آن ایام در اختیار وینگو بگوویچ بود. به قول محمد مایلی کهن، با این برنامه ریزی و مدیریت، احتمال پیروزی ایران برابر استرالیا یک به هزار بود و فوتبال ایران نشان داده در احتمالات کمتر از این هم، سکه شانس به نفعش روی زمین نمی افتد. اما چرا همیشه کار جماعت ما باید به دنبال شانس بیفتد و در چهارچوب مشخص نتیجه حاصل نمی شود را می توان با مشاهده ظاهر مدیران فوتبال که برنامه ریزی و اجرا به آنها ختم می شود، دریافت.

چهار سال بعد با چند روز تاخیر، دوباره این اتفاق تکرار شد و تیم ملی امید این بار نیز موفق به صعود به المپیک نشد تا لندن نیز میزبان المپیکی های فوتبال ایران در سال 2012 نباشد و حسرت ما این بار نیز به مدد مدیریت علی کفاشیان رقم خورد؛ کفاشیانی که از کمیته ملی المپیک با یک پرش سه گام به فدراسیون فوتبال آمده بود و حالا همه التماس می کنند چند ماه زودتر از پایان چهار سال حضورش در فدراسیون فوتبال، استعفاء بدهد و برود و او با روحیه مثال‌زدنی‌اش می‌گوید: "استعفا یعنی از زیر بار مسوولیت شانه خالی کردن"! و با این حساب مدیران ژاپن و کشورهایی که مسئولیت را درک کرده اند، آدم های بی مسئولیتی هستند که پس از یک ناکامی استعفاء می دهند، دادگاهی می شوند و بسیاری از آنها از شرم خودکشی می کنند.

این بار نیز اما مدیران فدراسیون فوتبال ایران دیواری کوتاه تر از کمال کامیابی نیا پیدا نکرده اند و عنوان می کنند تقصیر این بازیکن است که نگفته دو کارته بوده و سایرین از منصوریان گرفته تا علی کفاشیان هیچ نقشی در این گاف بزرگ که ایران را برابر عراق زمین گر کرد، نداشته اند! البته آنچه منصوریان و حاجیلو گفته اند، اگرچه بدون صدور رایی بوده، اما واقعیت آن است که اگر قرار بر صدور رای بود، ایران سه بر صفر بازنده بود. اینچنین بود که این بار نه در برابر استرالیا که در مقابل تیم عراق له شدیم و بازی برده در عراق را به واسطه یک اشتباه خنده دار که تنها در فدراسیون فوتبال ایران امکان رخ دادنش وجود دارد، باختیم.

این بار اما علی کفاشیان تلاش می کند جدی باشد و نشان دهد او هم ناراحت است، اما استعفا نمی دهد. چون این یعنی "از زیر بار مسوولیت شانه خالی کردن" و در این شرایط باید از او پرسید این چهار سال که در تک تک رده ها شکست خوردیم و برای مسئولیت پذیری(!) استعفاء نداده اید، چه کردید که نشان دهید جبران کرده اید؟ آیا این همان تیم امیدی نبود که در بازیهای آسیایی با غلام پیروانی شکست خورد و با تغییر مربی اش، بار را از روی دوشتان برداشتید و چنین القا کردید که مشکل از جانب سرمربی بوده است؟

پیش از این به مدیران فدراسیون فوتبال توصیه کردیم اگرچه خودکشی حرام است، اما یک بار از این ژاپنی ها الگوبرداری کنند و به قصد شانه خالی کردن از مسئولیت، از طبقه بالای ساختمان سئول فدراسیون فوتبال سقوط کنند؛ اما به هر حال این رفتارها جسارت می خواهد. حال که نه استعفایی در کار است و نه خودکشی و عملاً کوچکترین احساس مسئولیتی در قبال ناکامی فوتبال ایران مشهود نیست و کسی هم جرات پایین کشیدن کفاشیان و رفقایش پیش از دوره چهار ساله شان را از ترس تعلیق فوتبال ایران ندارد، بد نیست حرکت های مردمی در خصوص مسئولان (با عرض شرمندگی برای به کار بردن چند باره این واژه برای این عده) آغاز شود.

حرکت های مردمی نه از آن حرکت هایی که در ورزشگاه برای کفاشیان انجام شد(!)، بلکه مردم و دلسوزان فوتبال با شکایت در محاکم قضایی در خصوص اتلاف بیت المال و تضییع اعتبار ایران، رئیس و هیات رئیسه فدراسیون فوتبال را مورد پیگیرد قانونی قرار دهند؛ حرکتی که برخی وعده اش را می دهند و در صورت تحقق و به نتیجه رسیدن و مجازات مسببین این ناکامی که انشاءالله امثال کفاشیان در آن سهم ندارند، دیگر هیچ مسئولی پس از این جرات نمی کند خیلی راحت در خصوص شکست نمایندگان یک ملت سخنرانی کند. راستی آقای کفاشیان! مردم در خارج از ورزشگاه و در معابر چه الفاظی نثارتان می کنند؟!


در حالی که اخبار رسمی از افزایش تنها 15 درصدی کرایه اتوبوسهای شرکت واحد حکایت دارد گزارشهای بینندگان آینده از گرانی چندین برابری این مقدار خبر می دهد و این از صداقت رسانه هایی خبر می دهد که بیش از اندازه «مستقل» در پوشش اخبار مرتبط با شهرداری پایتخت هستند.

از روز اول تیرماه کرایه اتوبوسهای تندرو مسیر راه آهن از 100تومان با 100درصد افزایش به 200تومان رسیده است. کرایه اتوبوسهای BRT نیز از 100 تومان به 168 در خط یک و دو افزایش یافته است.

این در شرایطی است که استفاده کننده از اتوبوسهای شرکت واحد معمولا اقشار ضعیف جامعه بوده که بایستی بیشترین تسهیلات در اختیار آنها قرار گیرد.

افزایش شدید قیمت اتوبوسهای شرکت واحد ومترو همزمان با شرایط بحرانی هوای تهران در این فصل سال وقبل از رخ دادن پدیده وارونگی هواست که بجای تشویق مردم به استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی بر هزینه آن افزوده است.

این درحالیست که نماینده دولت از 6 برابر شدن یارانه حمل ونقل پس از هدفمندی یارانه ها خبر داده اما مسئولین شهرداری نسبت به تایید یا تکذیب این ادعا واکنشی نشان نداده اند.

بودجه یارانه حمل ونقل اتوبوسرانی و مترو کل کشور نشان می دهند که این بودجه از 260 میلیارد مصوب در سال گذشته به 400 میلیارد تومان در سال جاری یعنی حدود 70 درصد افزایش یافته است.

با این حال اقدام شورای شهر تهران در افزایش 68 درصدی بلیط اتوبوسهای متعلق به شهرداری از 25 تومان به 42 تومان وافزایش 100درصدی بلیط اتوبوسهای بخش خصوصی جای سئوال جدی دارد.

اگرچه این وظیفه دولت است که پس از اجرای طرح هدفمندی و با دریافت حدود 50هزار میلیارد تومان از مردم تفاوت هزینه سیستم حمل ونقل عمومی را تامین کند اما حتی در صورت کوتاهی دولت نیز شهرداری تهران نباید سنگینی این بار را یکباره بردوش مردم بیاندازد.

با توجه به بودجه 7هزار میلیارد تومانی شهرداری تهران در صورتیکه فقط یک درصد از بودجه شهرداری برای جبران هزینه افزایش سوخت صرف می گردید نیازی به تحمیل هزینه به مردم وجود نداشت.

تشویق دولت و شهرداری به استفاده مردم از سیستم حمل ونقل عمومی تنها با تسهیلات واقعی ونه فقط تبلیغات تلویزیونی ممکن است و زمانیکه بدلیل بحران آلودگی هواع ترافیک، تصادفات ومصرف واتلاف سوخت شهرداری از مردم انتظار دارد بجای استفاده از خودرو شخصی از وسایل حمل ونقل عمومی بویژه مترو واتوبوس استفاده کند باید تسهیلات آن در عمل مشاهده شود.

نشان می دهد که با افزایش 100درصدی بلیط اتوبوسهای بخش خصوصی شهر تهران سود هنگفتی عاید صاحبان اتوبوس می شود چرا که هزینه کل این اتوبوسها با فازایش سوخت تنها 30 تا 40 درصد افزایش یافته اما درآمد آنها صد در صد از جیب مردم افزایش یافته است.

به دلیل التهابات فعلی سیاسی کشور و تمرکز توجهات رسانه‌ای به حوادث رخ داده در دولت، افزایش شدید کرایه اتوبوس و مترو با سکوت رسانه‌ای مواجه شده است و البته سهم رسانه های «مستقل» که ترجیح می دهند جز اتفاقات مثبت رخ داده در تهران، به پوشش مسئله دیگری نپردازند، در رقم خوردن این جو بی تاثیر نیست


دومین سالگرد انتخابات پرحادثه ریاست جمهوری نهم در حالی سپری می شود که گردی از فراموشی بر چهره حوادث پرحاشیه این مقطع تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی نشسته است.

زنان در تاریخ سیاسی ایران همیشه حضور پررنگ و تاثیرگذاری داشته و در شکل گیری شرایط سیاسی و اجتماعی کشور نقش بسزایی از خود ایفا کرده اند. در بسیاری از مواقع هم همین زنان سوژه سیاسی رسانه ها شده و به جریان سازی های مثبت و منفی رسانه ای کمک شایانی کرده اند.

در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و فتنه پس از آن نیز شرایط بگونه ای بود که نام زنان بسیاری در این عرصه شنیده شد و گاهی اظهارات و رفتارهای سیاسی آنها محل بحث روزها و ماه های متوالی در عرصه سیاسی کشور بود.

1. عفت مرعشی : همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی که اظهاراتش هنگام خروج از حوزه رای گیری در 22 خرداد 1388 خبر ساز شد. خانم مرعشی پس از رای گیری که گفته می شد به میر حسین موسوی یکی از کاندیداهای انتخابات رای داده است در پاسخ به سئوال خبرنگاری گفت: "موسوی رئیس جمهور است، اگر غیر از این شد مردم بریزند تو خیابانها".

این پیش بینی از نتیجه انتخابات و درخواست صریح از مردم از سوی همسر یکی از شخصیت های نظام، هنوز هم دست مایه تحلیل ها و ارزیابی ها از انتخابات ریاست جمهوری دهم است.
2. زهرا مصطفوی: فرزند امام خمینی (ره) و دبیر کل جمعیت زنان انقلاب اسلامی یکی دیگر از چهره های شاخص بانوان انقلاب بود که در فضای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری خبرساز شد.
 
ماجرا از این قرار بود که وقتی میرحسین موسوی طبق برنامه از پیش تعیین شده انتخاباتی خود به دیدار جمعیت زنان انقلاب اسلامی رفته بود با انتقاد تند دبیرکل این جمعیت نسبت به ادامه ارتباط خود با اعضای نهضت آزادی مواجه شد.
خانم مصطفوی به موسوی گفته بود: زمانی در سخنانتان در خصوص گروه نهضت آزادی اعلام کردید که با آنها اختلاف نظر دارید و پس از آن فرمودید که دوستی با آنها دارید که این دوستی تا امروز ادامه پیدا کرده است و زمانی نیز گفتید که ما وقتی با افرادی اختلاف نظر داریم قرار بر این نیست که آنها را کنار بگذاریم، حال سئوال من این است که چگونه می‌توانیم افرادی را که با آنها اختلاف نظر داریم در مناصب اجرایی بکار بگیریم و به آنها مسئولیت بسپاریم
برخی از رسانه ها در همان روز خبر از اخراج حبرنگاران از جلسه و تقاضای میرحسین از خبرنگاران برای عدم انتشار سخنان خانم مصطفوی شدند.
3. زهرا رهنورد: زهره کاظمی همسر میر حسین موسوی که به گفته خود در جریان تحول مذهبی و انقلابی نام خود را به زهرا رهنورد تغییر داد شاخص ترین همراه موسوی در جریان تبلیغات انتخاباتی بود که در تمام تصایر منتشر شده در کنار همسر خود دیده می شد.
رهنورد فردای انتخابات ریاست جمهوری در غروب 23 خرداد 1388 در مصاحبه زنده تلفنی با شبکه ماهواره ای بی بی سی فارسی در پاسخ به درخواست مجری این شبکه مبنی بر ارائه دلایل و اسناد تقلب مورد ادعای همسر خود گفت: "آذربایجان هیچ وقت فرزند خود را نمی گذارد که به شخص دیگری رای بدهد، در ضمن من لر هستم و موسوی هم بارها گفته من داماد لرستان هستم، پس لرستان موسوی را نمی گذارد به احمدی نژاد رای بدهد.
چند ماه بعد وی بار دیگر خبرساز شد. مجله فارین پالیسی (نشریه شورای روابط خارجی آمریکا) زهرا رهنورد را به عنوان روشنفکرترین زن جهان انتخاب کرد و این موضوع جنجال تازه ای را در مورد وی ایجاد نمود.
4. فائزه هاشمی: نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در مجلس پنجم و دختر کوچک آیت الله هاشمی رفسنجانی دیگر چهره خبرسازانتخابات ریاست جمهوری سال 88 است. فائزه هاشمی خود تجربه تلخ و شیرین پیروزی قاطع و شکست سنگین در دو دوره انتخابات مجالس پنجم و ششم را دارد یکی از حامیان سرسخت میرحسین موسوی قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود. نطق انتخاباتی فائزه هاشمی در مراسم سالگرد دوم خرداد در سالن 12 هزار نفری ورزشگاه آزادی در خصوص دولت نهم و رئیس جمهور وقت محل بحث های مختلفی دررسانه ها شد. برخی از چهره های سیاسی به همراه رسانه های اصولگرا معتقد بودند که فائزه هاشمی در این سخنرانی صریحا به رئیس جمهور کشور و مردمی که به وی رای داده اند، توهین کرده است.
 
فائزه در حوادث بعد از انتخابات هم با چند بار دستگیری در اغتشاشات و سخنانی که علیه مقامات ارشد نظام داشت خبرساز شد. اخبار دستگیری و بازداشت هایی که به سرعت لغو می شد مورد توجه رسانه ها قرار گرفت.
5. سرور برومند: سرور برومند و دخترش فطمه رجب پور مربیان مهدکودک «آوای باران» بودند که در روز 25 خرداد 1388 پس از راهپیمایی معترضین، با یورش تعدادی از اغتشاشگران به ساختمان مهدکودک و تیراندازی به ساکنان آن مورد اصابت گلوله از ناحیه سر و پشت و حنجره قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. اگر چه نام این دو شهید به مانند برخی نامها آنچنان منعکس نشد اما ماجرای تلخ شهادتشان در رسانه های داخلی تاحدودی مورد توجه قرار گرفت.
6. ندا آقا سلطان: یکی از قربانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری که عصر 30 خرداد در منطقه ای دور از مسیر تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات به طرز مشکوکی به دلیل اصابت گلوله به سینه اش کشته شد. ندا آقا سلطان که از سوی رسانه های اپوزسیون نظام و حتی نمایندگان کنگره آمریکا چون سناتور مک کین شهید خوانده شد.
تنها دقایقی پس از این حادثه فیلم با کیفیتی از لحظه مرگ آقا سلطان و حتی فیلم های کوتاهی از حضور وی در تظاهرات در سطح گسترده ای در اینترنت منتشر شد. کلید وازه "ندا آقا سلطان" ظرف مدت کوتاهی به میلیون ها صفحه از نتایج جستجوی اینترنتی تبدیل شد.
7. سعیده پورآقایی: در اوج روزهای پرالتهاب پس از انتخابات و در شرایطی که رسانه های کاندیدای معترض و به تبع آن رسانه های اپوزسیون به صورت دائمی فهرست های مختلف و متنوعی را از کشتگان انتخابات ارائه می کردند، خبر دستگیری تجاوز و قتل دختری به نام سعیده پورآقایی توجه بسیاری را به خود جلب کرد. انتشار تصایور این دختر در روزهای بعد و اعلام اخبار ضد و نقیضی از برگزاری مراسم ختم وی به یکی از چریان های پررنگ رسانه ای تبدیل شده بود. میر حسین موسوی همانطور که قبلا قول داده بود در مراسم ختم سعیده پورآقایی شرکت کرد و به ابراز احساسات حضار در این مراسم پاسخ داد. گفتگوها و اخبار مختلفی درباره سعید پورآقایی در رسانه های جریان معترض منتشر می شد و انتقادات در خصوص شکنجه و قتل وی صفحات اینترنتی و شبکه های ماهواره ای را پر کرده بود.
 
در اوج این داستان اما، به یکباره گفتگویی پخش شد که سعید پورآقایی به همراه مادرش در منزل پدری با خبرنگار رسانه ملی صحبت می کرد. انتشار خبر زنده بودن دختری که رهبر جریان معترض در مراسم ختم وی نیز شرکت کرده و رسانه های منتسب به وی انتقادات فراوانی را در خصوص شکنجه و قتل وی منتشر کرده بودند جنجال رسانه ای شدیدی به راه انداخت .
8. ترانه موسوی: خبر ابتدایی بسیار رقت انگیز و وحشتناک بود. دختری به نام ترانه که اتفاقا نام فامیل آن با یکی از کاندیداهای معترض انتخابات یکی بود، در تجمع مقابل مسجد قبا توسط نیروهای انتظامی و امنیتی دستگیر شده و به دلیل شدت شکنجه و تجاوز فوت کرده بود. در این خبر تصریح شده بود که ماموران به دلیل ترس از عواقب اقدام خود پیکر ترانه موسوی را با اسید سوزانده و در بیابان های قزوین رها کرده اند.
خبرهای بعدی هم، همگی تشریح جزئیات وحشتناکی از تجاوز و قتل بی رحمانه زنی بود که علی الظاهر تنها جرم وی حضور در تظاهرات مقابل مسجد قبا در تهران بود.
نکته قابل توجه در خبرهای ترانه موسوی انتشار تنها یک تصویر منتسب به وی بود که مورد انتقاد جدی رسانه های اصولگرا قرار گرفت. این رسانه ها ادعا می کردند که چرا بعد از گذشت چند ماه از انتشار اخبار مختلف و بعضا متناقض در خصوص ترانه موسوی و نحوه مرگ وی بر خلاف مواردی چون نداآقا سلطان تنها یک عکس سیاه و سفید پرسنلی از وی منتشر شده و هیچ خبر و یا تصویری که به شناسایی هویت وی کمک کند، از سوی خانواده یا نزدیکان وی منتشر نشده است.
برخی رسانه ها نیز در فراخوانی سراسری از همه فارسی زبانان و ایرانیان داخل و خارج از کشور خواستند که با ارسال اخبار، تصاویر و اطلاعات تکمیلی به شناسایی هویت وی کمک کنند. فراخوانی که طبق ادعای رسانه های اصولگرا هیچ پاسخی به آن داده نشد.
بعدها مشخص شد که ترانه موسوی در کانادا مشغول زندگی روزمره خود است و خانواده وی در گفتگویی تلویزیونی به این امر صحه گذاشتند. با این حال تصویرمنتسب به وی مدتها به عنوان یکی از نمادهای اصلی تجمع گروه های اپوزسیون خارج از کشور در اروپا و آمریکا تبدیل شد.
9.عاطفه امام: دختر جواد امام دیگر چهره رسانه‌ای روزهای پس از انتخابات بود. جواد امام یکی از اعضای ستاد انتخاباتی موسوی و عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. پس از دستگیری جواد امام در روزهای ابتدایی پس از انتخابات سایت‌های خبری این جریان مدعی شدند که دختر جواد امام نیز توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به محل نامعلومی منتقل شده است. شبکه خبری بی بی سی با استناد به مصاحبه‌ای با همسر جواد امام نسبت به سرنوشت عاطفه امام ابراز نگرانی کرد و حتی نام عاطفه امام در برخی فهرست‌های شهدا و مفقودین این جریان جای گفت.
 
 
اما به فاصله تنها چند روز همسر جواد امام در مصاحبه‌ با پایگاه خبری فراکسیون اقلیت مجلس که خود از رسانه‌های حامی معترضین محسوب می‌شد ربوده شدن عاطفه امام را تکذیب کرد و انتشار چنین اخباری را تنها ماجراجویی دختر خود عنوان کرد.
همزمان برخی رسانه ها از نقش پدر وی در پروژه موسوم به نوارسازان که سناریو مشابهی با ماجرای ربوده شدن عاطفه امام را داشت پرده برداشتند.
10. بانوی ایثارگر گمنام: شامگاه سی‌خرداد، مردمی که پای رسانه ملی نشسته و اخبار سراسری را مشاهده می کردند با صحنه های دلخراش ضرب و شتم یک مرد موتورسوار با ظاهر انقلابی توسط عده ای از معترضین روبرو شدند. مردی که از موتور خود سقوط کرده و به طرز رقت انگیزی زیر دست و پای این معترضین عصبانی درحال آسیب دیدن بود.
اما نکته ای امیدبخشی که در این فیلم از چشم مردم و رسانه ها دور نماند تلاش یک زن هموطن برای نجات این مرد از دست اغتشاشگران بود. تلاشی که احتمالا به آسیب دیدن خود وی نیز منجر شده بود. رسانه ها بارها و بارها صحنه تلاش این زن فداکار ایرانی برای نجات مرد موتور سوار را برای مردم پخش کردند.
 
 
اگر چه نامی از این زن در رسانه ها برده نشد و مردم ایران او را به اسم نشناختند اما بی شک اقدام وی در حافظه تاریخی مردم ایران ثبت شد

حمید سجادی صبح سه شنبه در حالی با رای منفی نمایندگان مجلس برای تصدی پست وزارت ورزش و جوانان مواجه شد که اکثر اهالی ورزش بر این باور بودند که سجادی رای اعتماد مجلس را به دست می‌آورد. 

سرانجام اولین وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت ورزش و جوانان با ??? رای مخالف رای اعتماد نگرفت تا نمایندگان مجلس اهمیت این وزارتخانه را به دولت گوشزد کنند. 



در این بین اینکه چه دلایلی می‌تواند نمایندگان مجلس را متقاعد کند تا به فردی که مدعی ورزشی بودن داشته و با حضور در رقابت‌های بین المللی مدال‌های رنگارنگی برای کشور به ارمغان آورد رای اعتماد ندهند را در زیر می‌خوانید. 

?- در جریان انتخاب سجادی به عنوان اولین وزیر ورزش و جوانان آنچه بیش از همه نظر نمایندگان را به خود جلب کرده انتشار فیلمی توسط نماینده مردم رباط کریم در جلسه شورای مرکزی اصولگرایان بود که طی آن فراکسیون اصولگرایان مجلس رای منفی خود را پیش آَغاز جلسه رای اعتماد اعلام کردند. 

?- سجادی با شیوه منحصر بفرد لابی با برخی افراد موثر اقدام به معرفی خود نموده و در این خصوص شنیده شده که فیلمی که در اختیار نماینده مردم رباط کریم قرار دارد مربوط به وعده‌هایی است که سجادی به برخی داده است؟ 

?- وزیر معرفی شده توسط دولت در جریان جلسه سه شنبه مجلس به همه سوالات و مسائل مطرح شده توسط نمایندگان مخالف پاسخ داد اما مرز خود را با جریان انحرافی مشخص نکرد. 

?- استفاده از شیوه نخ نمای همراه کردن قهرمانان و روسای فدراسیون‌ها نتیجه عکس داد. سجادی بر این موضوع دقت لازم را نداشت که همراهی برخی روسای فدراسیون‌ها و قهرمانان همواره امری عادی بوده و هر جا مدیری در چنین شرایطی قرار گرفته این افراد خود را به آنجا رسانده‌اند. 

?- سجادی نتوانست در مقابل افرد گمنام ورزش که برخلاف افراد مشهور افشاگری می‌نمایند اقدام موثری انجام دهد. 

?- سجادی در برخی مواقع چوب ضعف برخی افراد زیر مجمومه خویش از رییس دفتر گرفته تا مشاوران و روسای برخی فدراسیون‌های ضعیف را خورده است. 

?- معاون قهرمانی سازمان تربیت بدنی این بدشانسی را نیز همراه خود داشت که تنها وزیر پیشنهادی بعد از انقلاب برای ورزش با نامه تند رییس جمهور به مجلس معرفی شد. 

?- سجادی همواره رفتارهای شخصی و معتدلی در برابر هر مخاطبی از خود نشان می‌دهد و سعی در راضی نگه داشتن افراد دارد. اما این جلب رضایت که البته گاهی با وعده و وعیدهای طولانی همراه است نتوانست با نظر نمایندگان را جلب نماید. 

?- سجادی تلاش کرد اولین وزیری باشد که با تمامی گرایشات متضاد و مختلف سیاسی در جامعه رایزنی نماید اما موفق نشد. 

??- یکی دیگر از دلایکی که باعث شد وزیر معرفی شده از سوی دولت رای اعتماد نمایندگان مجلس را همراه نداشته باشد این بود که وی هم مانند افراد مشابه خود از یک تیم قوی در امور مجلس بی‌بهره بود.


با هشدار شدیداللحن دادستان تهران درباره احتمال دستگیری شریف ملک زاده یکی از چهار عضو حلقه نخست احمدی نژاد موضوع دخالت رییس جمهور در پرونده یکی از اعضای هیات دولت مجددا مطرح گردیده است.

فروردین ماه سال 1377 غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران که عضو شاخص دولت خاتمی هم به شمار می‌رفت، توسط محمدرضا نقدی، فرمانده وقت حفاظت اطلاعات ناجا در پرونده ای که قضاوت آن بر عهده حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین محسنی اژه ای بود، دستگیر شدند و پرونده های متعددی در خصوص مباحث مالی شهرداری تهران شکل گرفت.

سید محمد خاتمی، رییس جمهور وقت در نامه ای خطاب به رهبر انقلاب خواستار آزادی کرباسچی گردید و رهبرانقلاب با صدور حکم حکومتی با درخواست خاتمی موافقت کردند.

اکنون پس از گذشت 13 سال بار دیگر موضوع بازداشت حلقه نخست رییس جمهور دیگری توسط دستگاه قضایی مطرح شده، محمدرضا رحیمی از سوی غلامحسین محسنی اژه‌ای که هم اکنون دادستانی کل کشور است رسما در پرونده بیمه ایران متهم گردیده، نام شریف ملک زاده نیز در برخی موارد مطرح بوده و احتمال دستگیری وی به همین دلیل وجود دارد، حمید بقایی، معاون اجرایی احمدی نژاد نیز به دلیل پرونده های مربوط به سازمان میراث فرهنگی ومناطق آزاد و همچنین برخی مسایل مربوط به حضورش در دیگر نهادها تحت پیگیری است و اسفندیار رحیم مشایی نیز فهرست بلندبالایی از اتهامات را یدک می کشد.

اکنون با فرض دستگیری یک یا چند تن از مربع نزدیکان احمدی نژاد، این پرسش مطرح می شود که احمدی نژاد چه واکنشی در قبال این دستگیری‌ها خواهد داشت؟

آیا او رفتار اردیبهشت ماه خود در خانه نشینی و قهر تکرار خواهد کرد یا به تاسی از سیدمحمد خاتمی اقدام به نامه نگاری و درخواست از رهبرانقلاب برای دخالت در این پرونده و صدور حکم حکومتی برای آزادی نزدیکان وی خواهد کرد؟

در صورت عدم انتخاب گزینه اول که تکرارش می تواند تبعات بدی در پی داشته باشد، انتخاب گزینه دوم از سوی احمدی نژاد، درخواست حکم حکومتی از سوی وی برای آزادی نزدیکانش با توجه به بی اعتنایی ده روزه وی به حکم حکومتی رهبرانقلاب در رابطه با ابقای وزیر اطلاعات و بی پاسخ گذاشتن آن،  چه معنا و مفهومی خواهد داشت؟

این موضوع با توجه به عدم صدور حکم حکومتی از سوی رهبر انقلاب در موضوع ادغامها بودجه 90 و مشکلات اخیر دولت با مجلس و تاکید بر عمل به قانون این سوال را مطرح می کند که حتی درصورت درخواست حکم حکومتی از سوی احمدی نژاد برای آزادی این حلقه، آیا رهبر انقلاب حکم حکومتی می‌دهند یا از صور چنین حکمی خودداری کرده و بر طی شدن روال عادی دستگاه قضایی تاکید می‌کنند؟