سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

برخی معتقدند که رسانه‌ سوار بر جو می‌شود و به کمک آن بر مردم حکومت می‌کند و برخی هم عقیده دارند که رسانه خودش به راه اندازنده «جو» است!

هنوز فراموش نکرده‌ایم که سرباز احمدی، قربانی واقعی آن جدال نامیمون سپاهان – پرسپولیس که در راه برقراری نظم در ورزشگاه، چشمان خود را از دست داده بود، چگونه مدت‌ها تیتر اول روزنامه‌ها و سوژه‌ اصلی برنامه‌های ورزشی شده بود؟! هنوز از یاد نبرده‌ایم که چگونه مسوولان زیادی سعی می‌کردند با کمک کردن به وی در مرکز لنز دوربین‌های عکاسان قرار بگیرند و مطرح شوند، اما امروز خبری از هیچ کدام آنها نیست! سرباز احمدی امروز دیگر نه یک سوژه داغ است و نه بهانه‌ای برای معروف و محبوب شدن، پس چرا باید منتظر باشیم که باز هم مورد توجه رسانه‌ها قرار بگیرد؟!

هفته قبل از طریق روزنامه گل به اطلاعتان رسانده بودیم که سرباز احمدی در آستانه ازدواج است و حالا خوشحالیم که به اطلاعتان برسانیم وی بعد از برگزاری یک مراسم سنتی و ساده در روستای سورش‌جان در 20 کیلومتری شهرکرد، با شریک زندگی‌اش پیمان مقدس ازدواج را رسما امضا کرد.

اما در این مراسم ساده و بی‌تکلف نه خبری از محمدرضا ساکتی بود که روزی وعده داده بود وی را به استخدام شرکت فولاد مبارکه درمی‌آورد و نه خبری از عکاسانی که ماه‌ها با فلاش‌های کور کننده‌شان، آن چند درصد باقیمانده از بینایی وی را هم آزار داده بودند! فقط قاضی شرافتمندی که روزی برای احقاق حق وی جلوی عده کثیری ایستاده بود، در کنار این زوج قرار گرفت و ازدواج‌شان را به آنها تبریک گفت. آری، او کسی نبود به جز عبدالرحمن شاه‌حسینی، رییس سابق کمیته انضباطی و قاضی امروز دادگستری!

سرباز احمدی در همان روز عروسی‌اش نامه‌ای خطاب به ملت و فوتبالدوستان ایرانی نوشت و ما را وسیله‌ای ساخت برای انتشار آن، اما از آنجا که در آن زمان فوتبالی‌ها در تب و تاب جام جهانی بودند، می‌دانستیم که چاپ این نامه برش و نفوذی که باید را نخواهد داشت، پس صبر کردیم که جام‌جهانی با تمام هیاهوهایش تمام شود بلکه تاثیر نوشته‌های احمدی بیشتر از قبل شود؛ این شما و این نامه‌ای که خود او برای شما نوشته است:

"به نام خدا
با یاد و نام خداوند بزرگ، خداوندی که ناظر اعمال همه انسان‌هاست، هم پاداش می‌دهد و هم کیفر. سلام من به تمام مردم ایران؛ خصوصا تمامی اهالی ورزش و به ویژه فوتبالی‌ها؟!

آنان که بصیرت دارند همه چیز را دیدند و آنان که بصیرت ندارند هیچ‌چیز را ندیدند و نخواهند دید. من محمد هستم یادتان هست محمد کیست؟ همان سرباز احمدی که امروز همه مردم ایران من را با یک حادثه تلخ تاریخی در فوتبال می‌شناسند. این یادداشت را در شب عروسیم می‌نویسم. شاید آخرین یادداشت من درخصوص آن حادثه تلخ باشد.

یادتان می‌آید در مسابقه فوتبال بین تیم‌های سپاهان و پیروزی در ورزشگاه فولادشهر اصفهان در حال انجام خدمت مقدس سربازی ناجوانمردانه توسط شخص یا اشخاصی مورد حمله قرار گرفتم و بینایی‌ام را از دست دادم. یکی از چشمانم تخلیه شد و چشم دیگرم نمی‌بیند و فقط تاریکی را از روشنایی تشخیص می‌دهم. حدود سه سال است که نه جایی را دیدم و نه شخصی را... نمی‌دانم این رنج چقدر مادر و پدرم و سایر عزیزانم را پیر کرده است.

اگر بخواهم بگویم که در این مدت چه بر من گذشته، کتابی با هزار صفحه خواهد شد. بس است، امشب شب عروسی من است و قرار است زندگی مشترکم را با وضعیت به‌وجود آمده شروع کنم. قرار است همه با هم شادی کنیم.

ولی هدف اینجانب از نوشتن این نامه علاوه بر عبرت دیگران، قدرشناسی و تشکر از اشخاصی است که طی این مدت همواره در جهت احقاق حق، رفع مشکلات، درمان و همدردی با اینجانب از هیچ کوششی فروگذار ننمودند.

تشکر می‌نمایم از: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، کمیته سابق انضباطی فدراسیون فوتبال، فرمانده محترم نیروی انتظامی سردار احمدی‌مقدم، تمامی روزنامه‌های ورزشی خصوصا روزنامه‌های گل و 90، جناب سرهنگ رادبین و پرسنل هتل پردیس نیروی انتظامی و تشکر ویژه از اشخاص ذیل که در شب عروسی، اینجانب را مورد عنایت ویژه قرار دادند: جناب آقای دکتر فتح‌ا...زاده عضو محترم هیات رییسه فدراسیون فوتبال و سرپرست باشگاه استقلال، جناب آقای کاشانی عضو شورای شهر تهران و سرپرست باشگاه پیروزی و اعضای سابق کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال.

کلام آخر:
امسال از طریق رسانه‌ها شنیدم که متاسفانه به کرات در فوتبال ما درگیری وجود داشت. نگران مابقی جوانان این مرز و بوم هستم. هرگز نمی‌بینم ولی نشنوم که دیگری هم چون من شود، مسوولان بیکار نباشند و یک بار برای همیشه چاره‌ای اساسی بیندیشند.

با تشکر
سرباز فداکار میهن
محمد احمدی
3/ 4/ 1389"