سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

مجتبی جباری از استقلال رفت. خیلی ساده. بازیکنی که 9 سال در استقلال روزهای خوب و بد زیادی را گذراند اما سرانجام رفت.

انگار در فوتبال ایران قرعه این است که اکثر شماره 8های این فوتبال یک جورهایی جنجالی باشند.

مجتبی محرمی، مهدی هاشمی‌نسب، علی کریمی و حالا مجتبی جباری.

هر چند که هر کدام از این نفرات ماجراهای خود را دارند و اصولا جنجال های هر کدام رنگ و بوی دیگری دارد ولی دست سرنوشت باعث شده وقتی یاد شماره 8 بیفتیم نام این نفرات به ذهنمان بیایند.

جباری پسرک لاغر اندام با موهای فرفری که در تیم ابومسلم شاگردی اکبر میثاقیان را می کرد خیلی زود در همین تیم توانست نشانه های ستاره شدن را نشان دهد.

هر چند که او در تیم جوانان استقلال زیر نظر مرفاوی توانسته بود توانایی های خود را نشان دهد اما او برای گذراندن دوران خدمت خود باید ترک دیار می کرد وآن روزها ابومسلم چه بروبیایی داشت.

عجب تیمی بود این ابومسلم. جباری، خسرو حیدری، تیموریان، بادامکی و ... نسلی پر ستاره و آینده دار. هر کدام هم آینده خوشی داشتند.

اولین جرقه های ناآرامی در جباری زمانی زده شد که در ابومسلم بود. جایی که علیه اکبر میثاقیان موضع گرفت اما خیلی زود کریم ملاحی مدیرعامل وقت ابومسلم این موضوع را جمع کرد.

کسی آن روز متوجه نشد این جباری می تواند به همان اندازه که از نظر فنی رشد کند از نظر اخلاقی اگر مشاور خوبی نداشته باشد می تواند پسرفت کند.

جباری بازیکنی نیست که از نظر اخلاقی آن طور که در جامعه مطرح می شود نیست.

او زندگی سالم و درون گرایی دارد. در زندگی شخصی خود کاری به کسی ندارد. واقعیت ها را باید گفت. مجتبی جباری اگر با مصدومیت های بی موقع روبرو نمی شد بی شک جایگاه فعلی را نداشت و اکنون باید در تیم های اروپایی توپ می زد.

جباری این پتانسیل را دارد. کج رفتاری مشکل اساسی شماره 8 است. او این بنای کج را در همان روزی گذاشت که بعد از گذراندن دوران خدمت می خواست به استقلال بازگردد.

او از همان روز نشان داد؛ علاقه به فوتبال و استقلال جای خود اما عقد قرارداد خوب جای خود.

از همان سال ها داستان های تکراری جباری برای تمدید قرارداد با استقلال شروع شد.

هر سال یک داستان، هر سال بهانه های متفاوت که قطعا اگر منصف باشیم نمی توانیم به طور صد در صد بگوییم در همه این سال ها فقط این جباری بوده که اشتباه می کرده و قطعا فعل و انفعالاتی صورت می گرفته که جباری را مجبور به واکنش هایی می کرده که چندان منطقی نبود.

اما این وسط مصدومیت های گاه و بیگاه جباری، عدم حضور در تمرینات بدنسازی و سپس مصاحبه های کم اما جنجالی جباری علیه کادرفنی و مدیریت استقلال در همه این سال ها نشان می دهد که کفه ترازو به ضرر جباری بوده است.

البته باید تامل بیشتری به ماجرا داشت. مردی که از سوی هواداران استقلال و البته کارشناسان فوتبالی به زیدان آسیا شهره شد، چندان هم در صحبت های خود بیراه نگفته است.

او گاها صحبت های خوبی می کرد. ایرادها و انتقادهای او درست بود اما افسوس که او به عنوان بازیکن هیچ گاه در جایگاهی نبود که این صحبت ها را مطرح کند و یا حداقل می‌توانست بهتر از این حرف ها را به خود باشگاه منتقل کند.

افسوس که این گونه نشد و این کج خلقی در مردی که سرشار از تکنیک و هوش است باقی ماند.

بازیکنی که می توانست در صورت لژیونر نشدن تا پایان فوتبال خود در استقلال باشد تا حداقل از نظر فنی یک اسطوره سخت تکرار شدنی باشد.

هواداران استقلال او را دوست دارند. چرا که نه. او بازیکنی به شدت فنی و تاکتیکی برای آبی پوشان بوده که حتی در ناآماده ترین روزهایش هم توانسته به اصطلاح خود فوتبالی ها کار را برای آبی ها در آورد..

اتفاقاتی که پیش از فصل گذشته بین فتح الله زادهو جباری رخ داد مشخص بود که این طناب را به مو می رساند و درست پیش از فصل جدیدی که پیش رو داریم این مو پاره شد.

بیانیه تند و تیز استقلال علیه جباری مشخص کرد که شماره 8 این بار تصمیم دیگری خواهد گرفت.

انتخاب حق جباری است. او بازیکن آزاد بوده و باشگاه علیه او موضع گرفته و طبیعی است که جباری با روحیات خاصی که دارد تاب و تحمل نشان ندهد و البته باشگاه استقلال هم این حق را داشته به پای اصول خود بایستد.

البته باشگاه استقلال می توانست امروز دچار این شوک نشود.

اگر روزهایی که جباری مستحق جریمه بود با او رفتار کدخدامنشی نمی کرد اکنون کار به جایی نمی رسید که « زیدان آسیا» سر از سپاهان در آورد.

در هر صورت بعید است که باشگاه استقلال از جدایی جباری چندان درهم شده باشد چون بی شک باشگاهی که علیه این بازیکن بیانیه می دهد فکر عاقبت آن را هم کرده و بی هدف و بی برنامه نمی توانسته این بیانیه منتشر شده باشد.

حتما علی فتح الله زاده فکر چنین روزی را می کرده و برای انتخاب جایگزین او فکرهایی در سر دارد.

فقط این وسط می ماند امیر قلعه نویی.

او که هر در مصاحبه با خبرنگاران می گفت این موضوع برای حل شدن نیاز به زمان دارد.

بله، جباری این زمان را خرید و به سپاهان رفت تا امیر هم برای پازل تاکتیکی خود به فکر بازیکن دیگری باشد و در طول زمان این بازیکن جدید با آبی ها وفق پیدا کند.

در هر صورت حضور در سپاهان فصل جدیدی از حضور جباری در لیگ خواهد بود و باید دید او می تواند لقب زیدان را در نصف جهان تکرار کند.

با این همه در انتقال جباری به اصفهان چند سوال اساسی وجود دارد که باید به ان پرداخت.


1.مجتبی جباری چرا امروز به سپاهان پیوست؟او که دو هفته تمام فرصت انتخاب تیم جدیدش را داشت،چرا زودتر انتخاب نکرد که با سپاهان باشد؟آیا پای فرار از بدنسازی های سنگین کرانچار در میان بود که دراسلوونی آنقدر تیم را دوانده که حالا در بازگشت نزدیک یک هفته به تیمش استراحت داده؟


2.استراتژی امیر قلعه نویی تنها مدافع ماندن جباری در استقلال، مبتنی بر صبر و گذشت زمان بود که به جایی نرسید.حالا چه خواهد شد؟آندو و ساموئل همزمان گرفته می شوند تا نکونام یک خط جلوتر برود و نقش بازیساز را بر عهده بگیرد یا یک جانشین خارجی از راه می رسد؟


3- بن بست استقلال و یکی از قدیمی ترین ستارگانش بعد از 9 سال خبر جالبی برای هواداران نیست ، چه ، این بازیکن مایه تمایز استقلال با رقیب بوده و در بردها و قهرمانی ها ردپایش به وضوح مشخص است . شکی نیست بدون او استقلال تیم بهتری نمی شود ، چراکه جباری از معدود مغزهای ایم فوتبال بود .

4- ایا بدون جباری جو استقلال آرام تر می شود و کسی ساز مخالف نمی زند؟ باید صبر کرد .

5- آیا بازی در اصفهان  و فضای ارامترش به فوتبال جباری کمک می کند؟ آیا با کرانچار او از نظر شکل بازی پیشرفت می کند؟ آیا او موفق به غلبه بر حاشیه ها خواهد شد؟ این ها سئوالات مهمی است که در فاصله 10 دقیقه بعد از این انتقال بزرگ به ذهن ما رسید . شما هم می توانید به این پرسش پاسخ بدهید که ایا از جدایی جباری راضی هسیتد؟

باور کردنی نبود .تلخ بود برای آبی ها و شیرین مثل عسل برای آنها که می خواندند :«ما سپاهانیم و حالا حالا قهرمانیم».این حالا حالا ها توی گوش آبی ها ونگ می زد و در فضای بسته ذهن شان به این سو  و آن سو می خورد  و  «اکو» می شد.
محال بود اتفاق بیافتد.حتی آن تصویر فتوشاپی مجتبی با لباس زرد که صبح امروز روی کیوسک روزنامه فروشی دیده بود هم نگرانش نمی کرد.
با خودش می گفت:«عمرا مجتبی استقلالو ول کنه بره سپاهان».درد و دل های فوتبالی با دوست استقلالی اش هم او را امیدوار می کرد:«مجتبی هیچ جا نمیره فقط نمیخواد بدنسازی کنه!»
با این خیال  و امید به ادامه راه قهرمانی در آسیا و نشاندن ستاره سوم روی سینه محبوب هایش فکر می کرد.
می خواست روزی دنبال پیراهن اورجینال استقلال با شماره 8 داغ شده بر پشتش برود که ستاره سوم بالای لوگوی باشگاه خودنمایی می کرد.
او به تکرار قهرمانی لیگ با مجتبی فکر می کرد و در این سودا بود که با آوردن آندو ،حفظ  سید،نکو و خسرو  و نگه داشتن پژمان منتظری برای شش ماه هم که شده تیم با قدرت امیرخانی اش پیش می رود و رقیب ندارد.
با این امیدواری ته دلش از حاج فتل راضی بود و به او احسنت می گفت که بدون جار و جنجال و با  وجود تایم کم مچ رویانیان را خوابانده و جلوی رحیمی کم نیاورده بود  اما ...
...به محل کارش که رسید مثل هر روز کامپیوتر روی میزش  را روشن کرد تا سری در سایت های فوتبالی و خبرگزاری ها بچرخاند ؛همان اول کار  و با ب بسم الله شوکه شد .مجتبی محبوبش از استقلال رفته بود .شماره هشت رفته بود ،به سپاهان ؟چرا ؟برای چی؟
اول شوک بود و شگفتی اما خیلی زود سوال ها پشت هم ردیف می شد:چرا حاجی و امیرخان گذاشتند این اتفاق بیافتد؟چرا هیشکی جلوشو نگرفت؟چرا سپاهان؟حالا بدون مجتبی چی کار کنیم؟حلا کی به آرش پاس گل خالی میده؟ تو آسیا چی کار کنیم؟ اگه آندو نیومد و خسرو  و جواد نبستند چی میشه؟ ای خدااااااااا!
 و  این شروع دل نگرانی هایی بود برای طیف گسترده ای از استقلالی های عاشق شماره هشت .برای آنها شنبه روز بدی بود  و شاید آنها امروز واضح تر  از روز های  قبل صد ای دل شیفتگان شماره هشت رقیب را می شنیدند.
هنوز یک ماه نگذشته بود از آنچه بر دوستداران جادوگر از تیم محبوب شان می گذشت اما داغ رفتن شماره 8 آبی در امتداد سوزش دل هواداران 8 قرمز، سیلی شد تا آرزوهای فوتبالی سرخابی های 8 پرست را با خود ببرد.
به تبریز ،به اصفهان ،جایی که حتما جدی ترین مدعیان قهرمانی از آنجا می آیند!
8 آبی مثل 8 قرمز رفت ،رفتنی شاید از سر ناخوشی و کینه .رفتنی که حرف پشتش زیاد دارد.9 سال زمان کمی نبود اما مجتبی هم رفت .
جباری در برزیل عضوی از خانواده آبی نخواهد بود  و مغز متفکر تیم ملی از آن سپاهانی هاست.
حالا آبی ها نه زیدان دارند نه یکی که به خاص بودنش بنازند. و البته همه به این فکر می کنند که دنیای آبی بعد از زیدان  ایرانیزه شده آنها چگونه خواهد بود؟

حتما دنیای متفاوت و جدیدی است اما دردلپذیر شدنش شک دارند چون  همه می دانند مجتبی چیز دیگری بود.
تیتر روزنامه 1392/4/16 روز پس از رفتن آقای شماره 8