سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

اول . پس از شوک رد صلاحیت آیت الله هاشمی، یاس و سرخوردگی تا آنجایی رسید که چنان احساس بر قواعد چیره گشت که برخی بر طبل «شرکت نکردن در انتخابات» کوفتند و تا آنجا پیش رفتند که از کنار کشیدن از صحنه سیاسی کشور سخن گفته و حتی آیت الله هاشمی را نیز به چنین اقدام احساسی دعوت کردند و بعضی هم ایشان را اپوزوسیون جدید خواندند!

چند روز اول، «فضای سیاسی کشور» تحت تاثیر این شوک کم سابقه ی سیاسی و حسرت ناشی از آن، چندان نشاط و خروشی نداشت و آنگاه که به خود آمد، 8 چهره تایید صلاحیت شده را دید که فعالیت های تبلیغاتی خود را آغاز کرده اند. صحنه ی عجیبی بود، برخی که تا دیروز، حتی فکر رسیدن به دور دوم را نمی کردند و در اندیشه تداوم مدیریت فعلی خود بودند، نفر اول نظرسنجی ها شدند و سرمست از عرصه خالی از حریف ، بر "توهم پیروزی" گرفتار آمدند و ... چنین شد که ائتلاف ها فرو پاشید و مدعیان دوچندان شد. 

در میان این 8 نفر ، مطلوب و ایده آل ها افرادی بودند که با حضور هاشمی، از آمادگی خود برای انصراف از انتخابات سخن گفته بودند، هر چند به خواست آیت الله در عرصه باقی ماندند.

دوم. به گواه اهالی انصاف، اعتدال ، مدارا و عاشقان دل نگران کشور و انقلاب از بحران های فزاینده ی خارجی و داخلی، روحانی ، عارف و ولایتی سه گزینه ی معتدل ، مجرب و نسبتاً مطلوب در میان 8 کاندیدای تایید شده هستند. ولایتی که خود را وابسته به ائتلاف فروپاشیده ی 2 + 1 دانسته و از هم اکنون اعلام کرده که به نفع کسی کنار نمی کشد - گو آنکه رای او چندانی نیست که بشود به او امید بست و البته با حضور چهره هایی چون "روحانی"، اولویتی هم ندارد - می ماند این دو نفر. یکی معاون اول دولت اصلاحات و دیگری دبیر سابق شوای عالی امنیت ملی.

جناب دکتر عارف سالیانیست در مدیریت کلان کشور نقشی فعال داشته و همواره با "صبر" و "سکوت" و دوری از سیاسی بازی، بی هیچ حرف و حدیث و حاشیه ای به کار خود مشغول بوده است و همین خصائص و خصائل، او را در میان نخبگان و ناظران سیاسی به سیاست پیشه ای محجوب و محبوب، مشهور ساخته است. ایشان طی دو دوره اخیر، عضو مجمع تشخیص و شورای عالی انقلاب فرهنگی با حکم رهبر معظم انقلاب هستند.

دکتر حسن روحانی نیز ، مجتهدی "خردورز" و "سوار بر کلام" است که پیش و پس از انقلاب، در صفوف اول مبارزه و مدیریت کلان به فعالیت پرداخته است. مدیریت های کلان و سرنوشت ساز و همچنین نمایندگی 5 دوره مردم ، از او سیاست پیشه ای خلاق، معتدل، متخصص و خوش وجهه در ایران و جهان ساخته که در شرایط فعلی می تواند نقشی کلیدی ،  مفید و مؤثر در توسعه همگام با اندیشه انقلاب و حل بحران های خارجی ایفا نماید. آقای روحانی نیز به جز عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام،  16 سال است نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی هستند.

سوم. نظرسنجی ها حکایت از آن دارد که جناب روحانی و عارف روندی صعودی و کم سابقه را در چند روز اخیر طی کرده و خود را از قعر  به صدر کشانده اند و البته رقبا هنوز کم نیستند. دلسوزان و سابقون، طی روزهای اخیر مکرر پیشنهاد ائتلاف داده اند و استدلال کرده اند که «این دو نامزد، با حضور همزمان در عرصه انتخابات امید چندانی به پیروزی ندارند و تنها در صورت ائتلاف و انصراف یکی به نفع دیگری، احتمال حضور یکی چهره معتدل در دور دوم انتخابات وجود دارد.»

در این میان، متاسفانه برخی چهره ها مرتب بر طبل نزاع و اختلاف می کوبند و می گویند روحانی اساساً اصلاح طلب نیست!

پاسخ به چنین شبهه ی عجیب و غریبی این است که در زمانه و برهه ی حساس کنونی از تاریخ کشورمان، چه ضرورت و قداستی دارد فردی که ردای ریاست جمهور بر تن می کند، اصولگرا باشد یا اصلاح طلب؟ امروز سایه ی جنگ و تحریم و معضلات اقتصادی و اجتماعی بر سر ملت ایران سنگینی می کند و سیاست پیشه ای خردورز نیاز است که با در اختیار داشتن وجهه بین المللی مناسب و قدرت و نفوذی قابل، درصدد حل معضلات و مشکلات آزاردهنده مردم باشد. پس تکرار این ادعای نامفهوم، چه معنایی می تواند داشته باشد؟ مگر در این شرایط حساس، قدرت گرفتن این جناح و آن جناح، حساسیت و ضرورتی دارد؟ اساساً چه اهمیتی بالاتر از اینکه امروز، اندیشه ی نجات و حل مشکلات کشور، «تفکرات ناهمگون ، ناهماهنگ و چند پاره ی اصلاح طلب و اصولگرا» را چنان به هم نزدیک کرده که مشترکاتش به حدیست که ناظران سیاسی را از فهم آن عاجز است؟! چه اتفاقی فرخنده و مبارک تر از چنین همدلی کم سابقه ای؟ پس این همه اصرار بر نقاط افتراق، برای چیست؟ در ورای این تخریبگریها و وسوسهانگیزیها چه اهدافی میتواند نهفته باشد؟ این راه کج به سر منزل مقصود میرسد؟

روحانی یک اعتدالگرای حقیقی و اصولگرایی منصف است که با هرگونه افراط و تفریط در تقابل و تضادی حاد و جدی است. آیا صرف اینکه او در جبهه اصولگرا تعریف می شود - حتی با وجود بیان اظهارات شجاعانه او که از پس دیگر کاندیداها برنمی آید - باید بر او تاخت و کشور را از مسیر عقلانیت و تدبیر محروم ساخت؟

چهارم. شاید از نگاه حرفه ای به دور باشد و خلاف این طریقت، که یک روزنامه نگار رسماً وارد گود شده ، طرف یک سوی میدان را بگیرد و صراحتاً از کاندیدایی حمایت کند، اما درک شرایط خطیر فعلی باعث می شود هر دلسوز و علاقمند به آینده ی این مرز و بوم، حتی اولیات حرفه ای را بر طاقچه نهد و جان کلام را بر زبان براند. 

اشتباه نشود. نگارنده حامی تمام قامت جناب روحانی نیست و او را مصون از خطا نمی داند، بلکه به عکس، او مانند هر مدیر دیگری کارنامه اش مخلوطی از کاستی و قوت هاست، اما در این زمانه ی دشوار، او را با توجه به جمیع جهات داخلی و خارجی، گزینه "اصلح" دانسته و هشدار می دهد تکرار خطای 84 و 88، باعث افزایش مشکلات و بحران ها می شود.

بنابراین، ضمن احترام تمام برای جناب دکتر عارف - که حقیقتاً انسانی محترم، دوست داشتنی، مدیری مجرب ، توانا و آزمون پس داده است - سئوال می کنم در زمانه ای که فضا برای فعالیت اصلاح طلبان چندان مهیا نیست، آیا بهتر نیست از "روحانی" چنین که تا سرحد توان، بر مدار انصاف است و در مسیر اعتدال، مدیری نزدیک به رهبری معظم و آیت الله هاشمی و آزادیخواهی که 8 سال است تندترین انتقادات را شنیده و دم برنیاورد، بهره برد؟

روحانی در سوابق خود، اجتهاد، دکترای حقوق اساسی، مبارزات قبل از انقلاب، همکاری نزدیک با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در جنگ تحمیلی، چندین دوره نمایندگی مجلس، عضویت در جامعه روحانیت مبارز تهران، 16 سال دبیری شورای عالی امنیت ملی و 20 سال نمایندگی رهبری در این شورا، عضویت در مجلس خبرگان، مسئولیت مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... را دارد که به ایشان جایگاه برجسته‌ای در میان نامزدهای کنونی می‌بخشد. 


نگارنده معتقد است ظرفیت دکتر روحانی برای پیروزی در انتخابات ، به مراتب بیش از جناب دکتر عارف است. او قادر به جذب آرای اقشار مختلف مردمی است. چه اصولگرا، چه اصلاح طلب و چه غیر آن. آیا کسوت روحانیت "روحانی" خود دلیلی برای حمایت طیف گسترده ای از علما ، طلاب و ... نیست؟ چرا باید این فرصت را نیز از دست داد؟ 

جناب دکتر عارف عزیز! حقیقتاً کناره گیری جنابعالی چیزی از شان و منزلت و جایگاه شما نمی کاهد. گوآنکه که شاید کارنامه ی مدیریت آزمون پس داده ی جنابتان، گواهی فاصله ی مدیریتی و معنوی با دیگر کاندیداها باشد، اما حیاتیست که جنابعالی در این فرصت سرنوشت ساز، به خاطر مردم به نفع آقای روحانی کنار بکشید تا تجربه تلخ 84 ، تکرار نشود.

پنجم. نکته ی آخر البته پس از ائتلاف این دو بزرگوار و کناره گیری یکی به نفع دیگری، قابل تحقق است که احتمال پیروزی را بسیار افزایش می دهد. حمایت ضمنی با صریح حضرات و بزرگانی چون آیت الله هاشمی، سید محمد خاتمی، ناطق نوری و حاج حسن خمینی از نامزد نهایی ، خواسته ی نخبگان سیاسی کشور است که می تواند بار دیگر حامیان خاموش و مایوس شده ی «اخلاق» و «اعتدال» را به پاخیزاند . ولو با احتمال شکست و عدم اجابت خواسته این عزیزان توسط نیمی از حامیان ...، این وظیفه ایست تاریخی بر دوش این بزرگواران...  

امیدوارم این عزیزان،‌ فرصت ایجاد شده را غنیمت شمرده و به میدان بیایند...باشد تا «دولت راستگویان و درستکاران، با رهبری رهبر، با پشتیبانی هاشمی، با تجربه خاتمی و با درایت و تدبیر»، کشور را از گزند توطئههای دشمنان و آفات اغیار دور سازد.