سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

از زمانی که محمود احمدی نژاد تحریم ها را کاغذ پاره ای بیش نمی دانست مدت ها گذشته است.

آن روزها  رئیس دولت دهم سرمست از حمایت سپاه و رهبری و مغرور به یکه تازی اش در عرصه سیاسی و حضور با شکوه در جمع توده های مرمی با تدارک سفرهای پرهزینه و  شعارگونه قاعده های بازی بین المللی را به سخره کشیده بود. از نفی هولوکاست می گفت تا از سویی میان مردم عرب منطقه کسب محبوبیت کند و از سویی  در رسانه های جهان  خود را مطرح و دولت های  غربی را در مورد یکی از موضوع های تابو و حساس عصبانی کند. احمدی نژاد تیم سابق مذاکره کننده هسته ای را خائن به ایران می دانست و خود را در قامت قهرمان شکستن پلمپ مراکز غنی سازی اورانیوم،  احیا کننده غرور ایرانی در برابر تسلیم طلبی  خاتمی و یارانش در مقابل خواسته های غرب می پنداشت. به همین دلیل بارها تاکید می کرد بیانیه سعد آباد خیانتی بیش نبود. اجازه دسترسی به تمام مراکز هسته ای و افراد مشکوک در پیشبرد برنامه هسته ای را سندی بر وادادگی تیم قبلی در مذاکرات هسته ای می دانست. از آن صحبت های سرمستانه  تا رسیدن ایران به مرحله بحرانی تحریم ها فاصله فراوانی بود. رئیس دولت باید رجز خوانی می کرد. زیرا درآمدهای نفتی، خزانه دولتش را سرشار از دلارهای خوش سیمایی کرده بود که می توانستند به راحتی بحران های مدیریتی اش را سرپوش بگذارند. به همین خاطر رئیس دولت نهم آن زمان با لبخندی ملیحانه می گفت:« آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دان تان پاره شود.» ادبیات نامتعارفی که با جایگاه رئیس جمهور یک نظام سیاسی مناسبتی ندارد.

هزینه سنگین واقع بینی احمدی نژاد

 اما از احمدی نژاد آن روزها خبری نیست. سیر حوادث و اتفاقات او را هم واقع بین کرده است. منتها با هزینه سنگین سیاسی که بر ملت ایران تحمیل شد. رئیس دولت دهم از مذاکرات سال 1388 ژنو که بحث تبادل سوخت هسته ای در آن به صورت جدی  مطرح شد و امیدواری ها در آن برهه برای حل مسئله هسته ای ایران افزایش یافت به خوبی دریافته بود کار از رجزخوانی گذشته و باید به قواعد بازی سیاسی به خصوص در عرصه روابط بین الملل تن داد. عرصه ای که چه خوشایند ما باشد یا نباشد بر اساس منطق قدرت و منافع عمل می کند و کوچک ترین حرکت بدون محاسبه منفعت و موقعیت می تواند تبعات جبران ناپذیری را برای یک کشور و ملت در پی داشته باشد.

این مذاکرات شکست خورد چون در ایران تکثر قدرت سیاسی و رقابت های خودخواهانه برای حل مسئله رابطه با آمریکا و پرونده هسته ای اجازه نداد تا از این فرصت به وجود آمده برای رهایی از پرونده زیان ده هسته ای استفاده شود و به رغم میل تیم احمدی نژاد و به رغم مذاکرات رودرروی جلیلی و نیکلاس برنز مسئول وقت تیم مذاکره کننده هسته ای آمریکا که بیشتر از 45 دقیقه نیز به طول کشید مذاکرات شکست خورد و بعد از آن بیانیه تهران که به ابتکار برزیل و ترکیه و با حمایت تلویحی و پنهان اوباما تدارک دیده شد نیز عملی نشد. این بار علت شکست این بیانیه عدم اراده دولت آمریکا و نا توانی اوباما از قانع کردن گروه های سیاسی ایالات متحده برای حل اختلاف با ایران در پرونده بود.

بعد از این بیانیه، مذاکرات استانبول در دو نوبت، نشست های  بغداد و مسکو نیز نتیجه بخش نبوده و آخرین دور مذاکرات هم به گفت و گوهای فنی بر می گردد که اخیرا در استانبول برگزار شد.

تحریم هایی که دولت را وادار به اعتراف  کرد

اما تاثیر تحریم ها بر اقتصاد ایران واقعیتی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. به همین دلیل است که محمود احمدی نژاد مجبور است در مجمع تشخیص مصلحت در کنار هاشمی رفسنجانی دشمن دیرینه اش بنشیند تا آثار تخریبی تحریم بر اقتصاد ایران را بررسی کند. رئیس دولت دهم  به همراه معاون اولش که سخت درگیر پرونده فساد مالی است با صراحت از دوره ای سخت و طاقت فرسا سخن گفته اند که از سوی غربی ها بر اقتصاد ایران تحمیل شده است. دوره ای که در آن تلاش می شود در آمد های نفتی ایران به حداقل ممکن برسد و ایران روز به روز در اقتصاد جهانی منزوی تر شود و تورم و گرانی کمر اقتصاد ایران را بشکند.

طبیعی است در وضعیتی که اقتصاد ایران در چرخه اختلاس ، تورم و گرانی گرفتار شده است و روز به روز بر تعداد صنایع ورشکسته افزوده می شود و تعداد بیکاران افزایش می یابد، دولت مردان به فکر برون رفت از بحرانی باشند که خود با دست خود ایجاد کرده اند.

رئیس دولت دهم زمانی که پشت تریبونهای مختلف با هیجان بالا غرب و متحدانش را به مبارزه فرا می خواند باید تصور عملی کردن تهدیدهایی همچون تحریم نفت ایران و تحریم بانک مرکزی به ذهنش خطور می کرد. از همان ابتدای طرح تحریم بانک مرکزی،  در سطح حاکمیت جمهوری اسلامی میان مسئولان اختلافی به وجود آمده بود. دولت که قافیه را باخته می دید از شعب ابی طالب و شرایط سخت دفاعی می گفت و این در حالی بود که رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به این اظهارات از شرایط جنگ بدر و رویکرد تهاجمی سخن گفت.

اما به نظر می رسد دولت مردان که اکنون پس از سال ها فعالیت واقع بین شده اند به خوبی معنای تحریم بانک مرکزی و  تحریم نفت ایران را می دانند و به چالش های پیش رو کاملا آگاهند. به همین دلیل است مدیر مسئول کیهان برای انکار تاثیر تحریم ها،  تئوری بازی موش ها را با ذهن خلاق خود ترسیم می کند و دولت مردان را به عنوان عامل گرانی و تورم معرفی می کند. توطئه گرانی که با ممانعت از ورود کالاهای خارجی به کشور باعث رشد قیمت مواد غذایی در ایران می شوند. این در حالی است که از زمان وقوع انقلاب اسلامی تا کنون نه دولتی به میزان محمود احمدی نژاد در آمد نفتی داشته ، نه تا این اندازه کالای خارجی وارد کرده و نه تا این حد تولید ملی را زمین زده است. تاثیر تحریم آنچنان بر زندگی روزمره ایرانیان سایه افکنده که دیگر توان تکذیب آن وجود ندارد. زیرا دولت دهم امروز نه می تواند قیمت شیر را کنترل کند و نه توانایی جلوگیری از افزایش قیمت مرغ را دارد.

محاسبه های غلط جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی آنگونه که پیش بینی می کرد قیمت نفت در فقدان نفت ایران در بازارهای اروپایی بالا نرفت. تولید بالای کشورهایی مانند عربستان ، عراق ، کویت ،امارات و پیوستن لیبی به جرگه صادر کنندگان نفت  و استفاده از ذخایر استراتژیک نفتی آمریکا از سویی و کاهش تقاضای واردات نفت از سوی دیگر به دلیل بحران جهانی که بر اقتصاد کشورهای صنعتی سایه افکنده قیمت نفت را کنترل کرد. این  در حالی است  که ایران نه کنترلی بر قمیت ارز دارد و نه بر بازار سکه. مواد غذایی روز به روز افزاش می یابند و کارخانه ها  به خاطر فقدان مواد اولیه و تامین  اعتبارهای لازم تعطیل می شوند. در پرداخت حقوق کارگران تاخیرهای بلند مدت صورت می گیرد و این موضوع باعث اعتراض ها و تجمع هایی هر چند محدود شده است.

طبق آخرین گزارش سازمان اوپک، عراق در تولید نفت جایگاه دوم ایران را در اوپک تصاحب کرده و کشورهای تولید کننده نفت در این سازمان فراتر ازظرفیت، نفت تولید کرده اند. مقامات جمهوری اسلامی اعلام کرده اند به خاطر بازسازی میادین نفتی، تولید نفت را کاهش می دهند اما طبق آخرین گزارش ها این دلیل موجهی برای این اقدام نیست. زیرا ایران مجبور شده برخی از چاه های نفت خود را تعطیل کند. بسیاری از کشورها به دلیل مشکلات در پرداخت ارز مجبور هستند قید معامله نفتی با ایران را بزنند یا شرایط سخت تری را برای خرید نفت به تهران تحمیل کنند. کنیا از قرارداد نفتی خود کنار کشید، کره جنوبی به صف تحریم کنندگان پیوست، میان ایران و چین در مورد هزینه حمل نفت و بیمه نفت کش ها اختلاف وجود دارد. ترک ها در صدد کاهش وابستگی نفتی خود به ایران هستند و در این مورد مذاکراتی را با عربستان آغاز کرده اند.

این ها همه نشان می دهد محاسبات اشتباه چگونه می تواند ایران را در مواجهه با تحریم ها در تنگنا قرار دهد. همین فقدان ابزار برای مقابله با تحریم هاست که فرماندهان نظامی ایران را مجبور کرده به تهدید بستن تنگه هرمز با ادبیات تبلیغی و شعاری روی آورند. ادبیاتی که نه تنها جهان را علیه ایران متحد می کند و حتی کشوری مانند عراق را به اعتراض وادار می کند بلکه حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس را تقویت می کند. به گونه ای که در آخرین اقدام آمریکا چهارمین ناوهواپیما بر خود را به همراه زیردریایی های بدون سرنشین عازم خلیج فارس کرده است.

راه حل آبرومندانه

واقعیت این است در ساختار قدرت ایران نظر واحدی در مورد چگونگی مواجهه با تحریم ها وجود ندارد. بحران مدیریتی در کنار تحریم های سنگین  می تواند مرز تورم ، گرانی و فروپاشی اقتصادی ملی را از وضعیت کنونی فراتر ببرد. این موضوع باعث نگرانی بخشی از حاکمیت ایران نیز  شده است. هر چند رهبر جهموری اسلامی در تازه ترین اظهار نظر خود تاکید کرده ایران در برابر تحریم ها واکسینه شده است و از شرایط جنگ بدر و اقتصاد مقاومتی سخن می گوید اما نگرانی از ابعاد تحریم ها در میان اظهارنظرهای دولت مردان کاملا پیداست. جایی که محمدرضا رحیمی از دوره ای سخت و استثنایی نام می برد و احمدی نژاد از بی سابقه ترین فشارها یاد می کند.

تحریم در حال حاضر ابعاد مختلف زندگی مردم ایران را تحت تاثیر قرار داده است.  به عنوان نمونه تاثیر تحریم ها بر مواد تصفیه کننده آب و نگرانی از آشامیدن آب آلوده خود نشان می دهد چگونه تداوم این مجازات های اقتصادی می تواند زندگی مردم را بیش تر از گذشته تحت تاثیر قرار بدهد.

جمهوری اسلامی ایران نیز سیاست خود را مقاومت تا سرحدامکان یعنی حرکت تا آستانه نقطه غیر قابل بازگشت تعریف کرده و به همین دلیل در بزنگاه های خطرناک احتمال اینکه دستان خود را به نشانه تسلیم بالا ببرد بالاست. بر همین اساس در اظهارات اخیر مقامات ایرانی به خوبی می توان تمایل به حل و فصل آبرومندانه پرونده هسته ای ایران را مشاهده کرد. به خصوص در مذاکرات اخیر استانبول که در سوم ژوئیه در سطح کارشناسان برگزار شد محور تاکید ایران لغو تحریم های اقتصادی بوده است. ایران از غرب خواسته است حقوق هسته ای اش را به رسمیت بشناسد و در مقابل ایران در مورد توقف غنی سازی اورانیوم 20 درصدی حاضر به مذاکره است.

هر چند ایران مشخص نکرده دقیقا منظور ار حقوق هسته ای اش چیست اما تمایل به مذاکره برای توقف غنی سازی اورانیوم خود قابل توجه است. به خصوص اینکه در هفته اخیر یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی اعلام کرد ایران حاضر است در مورد توقف غنی سازی اورانیوم 20 درصدی مذاکره کند. این موضوع همچنین از سوی مهدی محمدی عضو تیم مذاکره کننده هسته ای ایران با ادبیاتی دیگر اعلام شد. وی نسبت به اینکه غرب به لغو تحریم ها رضایت دهد ابراز  تردید کرد و در نتیجه بحث امتیاز دهی به طرف غربی را از سوی ایران منتفی دانست. اما از دل صحبت های محمدی این نکته استنباط می شود ایران در ازای لغو تحریم ها حاضر به دادن امتیازاتی است.

موضع لغو تحریم ها در مذاکرات جلیلی با اشتون نیز عنوان شده اما طرف غربی اعلام کرده ایران تا گام های مشخص و ملموسی را بر ندارد غرب حاضر به دادن امتیاز نیست. به نظر می رسد میان مسئولان جمهوری اسلامی در مورد نقطه غیر قابل بازگشت هنوز اختلاف وجود دارد. به این معنی که دولتی ها باور کرده اند ادامه این روند وضعیت را وخیم تر خواهد کرد. اما این باور هنوز در گروه های وابسته به سپاه و بیت نهادینه نشده است.

پیش از این بسیاری از کارشناسان هشدار داده بودند که در صورت تداوم روند برنامه هسته ای ایران و عمیق تر شدن تحریم ها امتیاز گیری از غربی ها مشکل خواهد شد و جمهوری اسلامی در نهایت مجبور به نوشیدن جام زهر خواهد شد و حتی ادامه این روند می تواند وضعیت فعلی را وخیم تر از گذشته کند. به نظر می رسد این هشدار ها بی راه نبوده است. غرب احساس می کند اقتصاد ایران بر اثر بحران مدیریت و تاثیر تحریم ها از قاعده خود خارج شده و در حال فروپاشی است و به زودی مقامات جمهوری اسلامی حاضر به دادن امتیازهای گزافی خواهند شد. به خصوص ایالات متحده و دولت اوباما به خوبی دریافته اند  در حال حاضر کش دادن مذاکرات همراه با  تشدید تحریم ها می تواند جمهوری اسلامی را به دادن امتیازات بیشتری ترغیب کند. برای همین منظور سیاست تشدید تحریم ها با تشدید حملات سایبری همراه شده است.

در همین راستا نمی توان از اظهارات دیوید آلبرایت  ، مدیر «موسسه علوم و امنیت بین‌الملل» به سادگی گذشت. به ویژه اینکه گزارش های این موسسه از اهمیت بالایی برای دولت آمریکا برخوردار است. آلبرایت گفته است که برنامه هسته‌ای ایران در مقابل حملات سایبری «آن‌گونه که باید محافظت شده نیست» و ایران به احتمال زیاد برای مقابله با نرم‌افزارهای آلوده‌ای که غنی‌سازی اورانیوم این کشور را هدف قرار داده‌اند، با مشکلات زیادی روبه‌رو است. به اعتقاد این تحلیلگر برنامه هسته ای ایران، حمله سایبری بعدی احتمالا می‌تواند «خشن‌تر» باشد و «انفجارهایی» را به همراه داشته باشد.

دولت باراک اوباما به رغم فشار دولت نتانیاهو  و مخالفان جمهوریخواهش خواستار برخورد نظامی با ایران نیست و به تشدید تحریم ها و عمیق کردن عملیات های خرابکارانه امید بسته است. از سویی دولت اوباما سیاست «مذاکره برای مذاکره» را اتخاذ کرده و معتقد است برای اینکه جمهوری اسلامی به طور کامل از مواضع هسته ای اش عقب نشینی کند زمان نیاز است. تنگ تر شدن حلقه تحریم نفتی ، اختلال بیشتر در مبادلات ارزی ایران، عمیق تر کردن تحریم بانک مرکزی و در نهایت  حرکت آرام به سوی تحریم های فلج کننده  از سویی و تداوم مذاکرات با ایران برای رسیدن به نقطه ای که جمهوری اسلامی مجبوربه نوشیدن جام زهر شود در حال حاضر سیاست دولت اوباما برای مقابله با پرونده هسته ای ایران است. این سیاست می تواند برای بعد از انتخابات نوامبر ریاست جمهوری ایالات متحده از عمق بیشتری برخوردار شود.

عبور اوباما از تنگه انتخابات: تشدید تحریم ها و جنگ سایبری

اگر اوباما این انتخابات را به سلامت گذر کند و در برابر هجمه منتقدان خود جان سالم به در ببرد در دوره بعد هم این سیاست را دنبال خواهد کرد. زیرا اوباما تلاش می کند از سویی به اصول سیاست خارجی که در همان سال نخست ریاست جمهوری اش تدوین کرد وفادار بماند. در این اصول بر اصل چند جانبه گرایی تاکید شده بود و دولت دموکرات فعلی تمایلی بر اتخاذ گزینه جنگ پیشگیرانه ندارد.  هر چند آمریکایی ها از تهدیدهای اسرائیل برای حمله نظامی به ایران برای عمیق تر کردن تحریم ها استفاده می کنند اما نگران تندروی دولت اسرائیل در پرونده هسته ای ایران هم هستند. به همین دلیل در طول چند ماه اخیر بسیاری از تحرکات اسرائیل را برای حمله به ایران رسانه ای کرده اند و به مخالفت شیمون پرز و جمعی از مسئولان امنیتی –نظامی اسرائیل با تمایلات جنگ طلبانه نتانیاهو و ایهود باراک امیدوار هستند. با این وجود به سادگی نمی توان از کنار تمایل نتانیاهو و ایهود باراک برای حمله نظامی به ایران گذشت به خصوص اینکه با نزدیک تر شدن به فضای انتخابات ریاست جمهوری میدان بازی نتانیاهو برای تاثیرگذاری در پرونده هسته ای ایران بازتر خواهد شد. اوباما امیدوار است با تنگ تر کردن حلقه محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی، طرف اسرائیلی را از اتخاذ گزینه نظامی منصرف کند و به همین  دلیل برای تحقق خواست اسرائیل به سوی تحریم های فلج کننده هم حرکت می کند.

از سوی دیگر باراک اوباما به خوبی می داند وقوع هر جنگی در خاورمیانه قمیت نفت را به طرز فوق العاده ای افزایش خواهد داد و بحران اقتصادی آمریکا را عمیق تر و بالطبع پیروزی مجدد انتخاباتی اش را دشوار تر خواهد کرد. این احتیاط نه تنها در پرونده هسته ای ایران بلکه در بحران سوریه نیز از سوی اوباما به خوبی مشاهده می شود. شکی نیست اگر جنگی در این دو پرونده رخ دهد اوباما مجبور به استفاده از این گزینه شده و این اقدام می تواند به نفع مخالفانش تمام شود.

در پایان می توان گفت آمریکا احساس می کند تحریم های اقتصادی به خصوص تحریم نفت و تحریم بانک مرکزی نتیجه بخش بوده است و اقتصاد ایران را با چالش های اساسی روبرو کرده است. از سوی دیگر  مقامات کاخ سفید تلاش می کنند از طریق حملات سایبری برنامه هسته ای ایران را فلج کنند. بخشی از مقامات جمهوری اسلامی نسبت به عمیق شدن تحریم ها احساس خطر کرده اند. به خصوص این احساس خطر در میان دولتی ها مشهود تر است.

ترس از تداوم تحریم ها و رسیدن این تحریم ها به مرز فلج کنندگی باعث شده تا بخشی از مقامات برای تن دادن به توافق به بیت رهبری فشار بیاورند. به همین خاطر است صدیقی امام جمعه موقت تهران از سست عنصرانی می گوید که در برابر فشار دشمن خواستار توافق شده اند.  این عده در برابر تحلیل گروه هایی از نظامیان و اصولگرایان محافظه کار قرار گرفته اند که همچنان معتقد هستند زمان برای مقاومت به میزان کافی موجود است.

از طرفی اسرائیلی ها منتظرند تا با شکست مذاکرات میدان بازی را تندتر کنند. معتدل ترین رویکرد در اسرائیل خواستار تحریم های فلج کننده است و تندترین هم به حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران باور دارد.  این رویکرد را نتانیاهو و ایهود باراک رهبری می کنند و رویکرد نخست را شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل هدایت می کند.

اما با توجه به سرعت تحولات در تحریم های ایران و بحران اقتصادی در کشور به نظر می رسد کفه استدلال دولتی ها برای تن دادن به توافق سنگین تر از قبل شود. هر چند در صورت راضی شدن بیت رهبری به توافق با غرب این بار آمریکا و متحدانش به کسب امتیازهای حداقلی راضی نخواهند شد و خواستار کسب امتیازهای حداکثری خواهند  شد و همین موضوع بازی را پیچیده تر از قبل خواهد کرد. در صورت بروز چنین شرایطی باید گفت دوران واقع بینی مقامات نظام هم به سر آمده است.