«سلام»، «سلام»، نطق اصلی نخستین جلسه مجلس بود؛ مجلس نهم.
دیروز روز «نماینده اولی»ها بود. روز بوسههایی که رد و بدل شد. هرکس به هرکس میرسید ماچی میداد و ماچی میگرفت
. درِ صحن که باز شد نمایندگان تازه وارد داخل بودند. تقریبا همه. خبرنگاران پارلمانی خیلی به دیدن مجلس سرتاسر پر و لبریز عادت ندارند.
معمولش این است که باید صبر کرد تا کمکم نمایندگان از راه برسند. دیروز اما به لطف شوق و ذوق 196 نمایندهای که تازه وارد مجلس شدهاند عدد مجلس با 262 شروع شد و تا 278 بالا رفت.
«نماینده اولی»ها به صف شده بودند؛ مرتب و منظم. تنها مشکل شاید پیدا کردن شماره صندلیها بود و استقرار در آنها. از میهمانان اما زودتر از همه فرماندهان نیروی دریایی و زمینی ارتش در مجلس حاضر شدند؛ راس ساعت. ارکستر صداوسیما هم در حال تمرین بود و کوک کردن سازها. آهنگ معروف «داییجان ناپلئون» را میزدند بیشتر، تا هم سازها کوک شود، هم صدا تست.
«علیرضا مرندی» 73ساله از تهران هم رییس سنی جلسه بود. هی خودش را از میان ارکستر رد میکرد و به صندلی میرساند و هی از روی صندلیاش بلند میشد و میرفت.
انگار دو دل باشد که الان وقت مناسبی برای نشستن بر صندلی ریاست است یا نه؟ دو جوان 31ساله بهنامهای «ابوالقاسم جراره» از بندرعباس و «محمد حسننژاد» از مرند هم به عنوان منشیهای جلسه خودشان را به مرندی رساندند.
میهمانان روز نخست مجلس یک دفعه وارد صحن شدند. از یک در. همه با هم. محمود احمدینژاد، هاشمیرفسنجانی، مهدویکنی، آملیلاریجانی، احمد جنتی. غلامعلی حدادعادل هم خودش را دوشادوش آنان جا داده بود. علی لاریجانی هم بود. همه در ردیف اول نشستند.
صندلیهای ردیف دوم با نام میهمانان رزرو شده بود اما ردیف نخست اینگونه نبود. هرکس میتوانست هرجا که میخواهد بنشیند. احمدینژاد که سرجایش در مجلس، درست در صندلی مقابل رییس نشست. هاشمی در چپ و آملیلاریجانی در راست. محمدیگلپایگانی در چپ هاشمی و مهدویکنی در راست آملیلاریجانی. علیاکبر ناطقنوری در چپ محمدیگلپایگانی و جنتی در راست مهدویکنی. علی لاریجانی در انتهای سمت چپ و درست کنار ناطقنوری. حدادعادل هم در انتهای راست کنار جنتی.
ارکستر صدا و سیما سرود ملی را نواخت و رفت. مرندی هم زنگ را زد و جلسه رسمی شد. معاون اجرایی مجلس گزارش داد؛ بعد هم وزیر کشور. نمایندگان هم با جو مجلس آشناتر شدند. کمکم نمایندگان قدیمیتر، سنت راه رفتن در انتهای مجلس و رفت و آمد و تشکیل جمعهای چند نفره را زنده کردند. «نماینده اولی»ها هم، دستکم برخی که همین ردیفهای انتهایی نشسته بودند، راه افتادند. انگار گزارش وزیر کشور را میدانستند و حوصله نشستن برایشان باقی نمانده بود.
نوبت به نطق رییسجمهوری که رسید نمایندگان سر جاهایشان بازگشتند. احتمالا هم وصف نطقهای «احمدینژادی» در مجلس را شنیده هم نماهایی از آن را دیده بودند. پس بازگشتند تا برای نخستین بار این تجربه ویژه را از دست ندهند.
همه نشستند، به جز یک نفر. مرندی که نام احمدینژاد را برای نطق خواند فقط او نبود که از جایش کنده شد و به سمت جایگاه ناطقان رفت، «علیاکبر ناطقنوری» هم به سرعت صندلیاش را ترک کرد و با احمدینژاد در یک مسیر موازی به راه افتاد. اما این مسیر موازی تا انتها ادامه نیافت. ناطق، ناطقنوری البته، از تریبون سبقت گرفت و راه خروج در پیش گرفت. احمدینژاد اما پشت تریبون ناطقان قرار گرفت. او کلامی از دهانش خارج نشده بود و کلمه اول دعای فرجش را نگفته بود که ناطق، البته ناطقنوری، صحن مجلس را ترک کرده بود. آنقدر سریع که خیالش راحت باشد کلامی به گوشش نمیرسد. علی لاریجانی هم خودش را جابهجا کرد و جای ناطق، البته ناطقنوری، نشست تا هم کمی به مرکز ردیف نخست نزدیکتر شده باشد هم شاید جای خالی ناطقنوری در زمان نطق رییسجمهوری خیلی به چشم نیاید. به هر حال هرچه باشد او میزبان بود.
احمدینژاد هم حرفهای رسمیای که باید میزد را زد. کمکم «نماینده اولی»ها داشتند ناامید میشدند از اینکه احمدینژاد چندان دل و دماغ همیشگی را ندارد و لابد نه از شوخی کردنهایش در صحن مجلس خبری هست و نه از حرفهای همواره نمایندهبرانگیزانندهاش؛ اما اشتباه میکردند.
رییسجمهوری در آخرین بخش از نطقش گفت که قوا باید در مرز خودشان حرکت کنند «البته جایگاه ویژه رییسجمهور در جای خودش محفوظ است»؛ این را گفت تا هم انتظارها را برآورده کرده باشد هم همین اول کار آب پاکی را روی دست نماینده اولیها ریخته باشد که اینجا کجاست و او کیست.
«نماینده اولی»ها حالا یا به بار تاکید احمدینژاد بر «محفوظ» بودن جایگاه رییسجمهوری دقت نکردند یا هنوز خوشحال از نشستن بر صندلیهای مجلس، خیلی در بند اینکه محفوظ بودن این جایگاه چهها که نمیکند، نبودند.
اما احمدینژاد یک سورپرایز دیگر هم برای روز مجلس داشت. نطقش که تمام شد دیگر به صندلیاش باز نگشت؛ یک راست از همان دری که وارد شده بود خارج شد تا اگر دوشادوش هاشمی وارد مجلس شد تنها خارج شود. شاید لازم هم نبود برگردد. «وی»هایش را به علامت پیروزی به عکاسان نشان داده بود. بعد از احمدینژاد بقیه میهمانان از همان در از صحن خارج شدند و خودشان را با فاصله به او رساندند. ناطقنوری تنها کسی بود که در سمت چپ را برای خروج انتخاب کرده بود.
آنان که از صحن بیرون رفتند، نمایندگان هم راه افتادند به سمت جایگاه ریاست. دبیران جوان جلسه هم شعبههای 15گانه بررسی اعتبارنامه نمایندگان را مشخص کردند. مرندی هم زنگ را زد و جلسه تمام شد.
دیروز، جای خالی 196 نمایندهای که از ورود به مجلس نهم بازماندند در صحن مجلس خالی نبود.
همانهایی که خیلی تلاش کردند تا خودشان باشند و خودشان. مثلا مدرک تحصیلی فوقلیسانس را برای نامزدی مجلس شرط کردند، اما خودشان را معاف. حالا اما آنان از نشستن بر صندلی نمایندگی معاف شدهاند؛ شاید فرصتی شود که بروند و مدرک تحصیلیشان را بالا ببرند