تراکتورسازی همواره بعنوان یک تیم مردمی از گذشتههای دور مورد توجه همه آذریزبانهای این کشور بوده و هست و در این بین مردم فوتبالدوست و هواداران دیگر تیمهای شهرستانی هم کموبیش با احترام خاصی از این تیم یاد میکنند. اینکه اتفاقاتی خواسته و یا ناخواسته ذهنیت منفی را نسبت به این تیم و تیمهای مردمی دیگر بهوجود میآید و جایگاه محبوب آنها را زیر سوال میبرد باز عواقب و تاثیرات آن به خود مردم فوتبالدوست برمیگردد
نگارنده ضمن درک دغدغه خاطر تعدادی از دوستان در مورد فوتبال و تیم تراکتورسازی و هواداران آن که در مقالات مختلف به تحریر در میآید و شاید بر اساس همان مطلبی که در سطور بالا اشاره شد باشد ولی گاها دید یکطرفه که از اطلاعات ناقص ناشی میشود نه تنها عامل تاثیرگذاری خود را از دست میدهد بلکه دافعه نیز ایجاد میکند، بحث بازیکنان سرباز که هفته گذشته موجب شد تا عکس العمل های گوناگونی شاهد باشیم موضوع این مقال است که از زوایای دیگری مورد بررسی قرار گرفته است.
در مطلبی که به تحریر درآمده بود نویسنده اصل موضوع سربازگیری این تیم را مورد سوال قرار داده و به غیرنظامی بودن کارخانه تراکتورسازی استناد کرده بود، و این در حالی است که کارخانه سازنده ماشینآلات کشاورزی و صنعتی تراکتورسازی هیچ مسئولیتی را در اداره این تیم ندارد تا ما دنبال موشک یا سلاحی نصب شده بر روی بدنه آن باشیم. در این رابطه موضوعی که باید مورد دقت نظر قرار داشته باشد اینست که در سال 1383در بحث واگذاری صنایع به بخش خصوصی در شرایطی که کارخانه تراکتورسازی در آستانه ورشکستهگی و فروپاشی قرار گرفته بود سهام این کارخانه به بخش غیردولتی واگذار شد که در مرحله اول حدود 50 درصد سهام از طرف موسسه مالی مهر بسیجیان خریداری شد و سال بعد حدود 30 درصد دیگر آن را گروه سایپا خریداری نمود و بیش از 15 درصد نیز سهام کارگران تعیین شد. قانون بخش غیردولتی را موظف به پرداخت سهم ورزش نکرده و این همان بندی بود که سرنوشت تیمهای زیادی را در سراسر کشورمان رقم زد و چه تیمهایی که با نام و نشان پرافتخار در شهرهای خود از نساجی مازندران تا پلیاکریل اصفهان و دهها تیم دیگر به همین دلیل (بحث 1 درصد ورزش) یا نامی از آنها نمانده و یا روز گار را بسختی میگذرانند. در همین شهر تبریز تیمهای قدیمی و ریشهداری همچون ماشینسازی، بلبرینگسازی، ایدم، راهآهن و.... از این دست بودند که یا از آنها نشانی نمانده یا در نهایت با واگذاری به حیات خود ادامه میدهند ( ماشینسازی دبیری تبریز )
بودجه باشگاه تراکتورسازی برای این فصل (یازدهم) حدود 8 میلیارد است که 50درصد آن را موسسه مهر متقبل شده تا بقیه آن از طریق استانی تامین شود (از جمله کارخانه مس سونگون 2 میلیارد) که تا کنون فقط 500 میلیون تومان پرداخت کرده. در این بین موسسه مهر که وابسته به تعاون سپاه است در واقع از جهت هزینه این بودجه هیچ تکلیف قانونی ندارد و بیشتر از نظر بخش مردمی بودن این تیم عهدهدار این موضوع است، و از جهت جذب سرباز طبیعتا از نظر قانونی مشکلی ندارد چرا که بخشی از نیروی نظامی است و این هم در حالی است که اتفاقا دو سال پیش همین موسسه مهر اعلام میکرد چون بخشهای غیردولتی موظف به پرداخت یک درصد ورزش نیستند نمیتواند تیمداری کند و باشگاه تراکتورسازی بصورت اجاره 5 ساله به ناصر شفق واگذار شد تا سال اول در لیگ برتر (فصل نهم) با هزار مصیبت که در سایه حضور صدهاهزار نفری مردم این گونه مشکلات پنهان ماند برای فصل دهم عملا بخاطر مسائل مالی مدیریت قبلی به بنبست برسد و استاندار آذربایجان شرقی در مراسم معارفه سردار جعفری اعلام کند اجاره دادن باشگاه به ناصر شفق باری بود که بدوش وی گذاشته شد زیرا کارخانه در آن شرایط از نظر اقتصادی فلج بود و راه دیگر واگذاری قطعی تیم به اشخاص یا شهرهای دیگر بود که برای هواداران این تیم و مردم تبریز غیر قابل قبول بود و با این تصمیم (اجاره به شفق) تیم کماکان بنام تراکتورسازی در تبریز ماندگار شد و اگرامروز حمایتی میشود مثل همه تیمهای لیگ برتری که بظاهر خصوصی بودن را یدک میکشند این تیم هم بدون این حمایتها وجود خارجی نخواهد داشت و سرنوشت شاهین و شاهینها در کمین این تیم هم بنوعی خوابیده است، و اگر امروز به هر نامی خارج از تکلیفهای قانونی هزینههایی برای این فوتبال میشود صرفا باید با دید سر پا نگه داشتن این رشته پرطرفدار دانست تا مرحله گذار بنوعی عملی و خصوصیسازی واقعی فوتبال را شاهد باشیم.