سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

1-می کُشد، زنده می کند و ناباورانه به نقطه متعالی می فرستد؛ این اُلگوریتم پرسپولیس است برای هوادارانش.

آغاز قصه از ابتدای لیگ اول حرفه ای بود و بصورت کاملا عجیب، قرمزها سه مرتبه نقطه اوج را لمس کردند، هر بار تقریبا به یک شکل. پرسپولیس به مثابه یک بیمار تا آستانه مرگ پیش رفت و درست لحظه ای که درون آمبولانس درحال چانه زدن با ملک الموت بود ، ناگهان بر مرض چیره شد و شیرین تر از همه، عاقدی را مقابل چشمانش دید که تمام خوشبختی های از دست رفته را به عقدش در آورد.
آخرین مرتبه اش همین شامگاه پنجشنبه 13 بهمن بود و اولی
ن بارش 7 خرداد سال 81. نه ربطی به خرافات دارد و نه می توان با هیچ علمی آن را توضیح داد. این زندگی کولی وار قرمزهاست که در زیر آوار ناکامی های شان سه روز ویژه قرار دارد. 
بار نخست به روز آخر لیگ اول مربوط می شد.استقلال یک امتیاز تا قهرمانی کم داشت و پرسپولیس باید هر سه امتیاز بازی خانگی برابر فجر را می گرفت.آن روز تقدیر ورق را به گونه ای بُر زد که یکی از خاطره انگیزترین قهرمانی های تاریخ فوتبال باشگاهی ایران به نام پرسپولیس رقم بخورد.perespolis
 بار دوم به لیگ هفتم مرتبط است. بازی معروف با سپاهان و آن گل دقیقه 96 سپهر حیدری. آنها طوری قهرمان شدند که اگر قرار بود یک سناریست قهار جذاب ترین نوع پیروزی را پیشبینی کند هرگز قادر به خلق آن چیزی نمی شد که آن روز رخ داد. و نهایتا دیشب در همان مکان همیشگی، درست در میانه میدان سبز رنگ ورزشگاه آزادی، طرفدران قرمز یک معجزه خاموش دیگر را در آغوش کشیدند.اگرچه این بار جامی در کار نبود اما ارزش کار کم از صید قهرمانی نداشت.

http://iipa.ir/fa/ic/19984/373080.jpg
 2- دقایق به سرعت در حال اتمام بودند و نوار پیروزی های مظلومی به عدد 5 می رسید.با همان فرمول همیشگی . پرویز خودش را مهیای شنیدن لقب جدیدش می کرد اما زمان معجزه سوم فرا رسیده بود. پرسپولیس مثل تمامی 4 داربی گذشته تا دقیقه 80 به بدترین شکل ممکن با اقبال قهر بود.
در شبی که نیمی از ستاره های تاثیر گذار بازی رفت هر یک به نحوی غایب بودند،در شبی که مجیدی وجود نداشت تا شادی گلش را با مدافعان ذاتا مهربان پرسپولیس تقسیم کند، مجتبی جباری ای که دو گل در آخرین بازی زده بود هم نبود، خسرو هم اینچنین ، کرار و آندو هم ، معجزه سوم چنین روئید.
اگر شوت هادی نوروزی در نیمه اول به تور می نشست، اگر در ادامه کار غلامرضا رضایی، اولادی و نوری می توانستند یکی از موقعیت های به دست آمده را گل کنند و حتی اگر پرسپولیس با نتیجه قاطعانه سه بر صفر از سد استقلال می گذشت آن وقت آنها تنها یک داربی را برده بودند؛ شبیه یکی از همان 4 نبرد پیشینی که مظلومی و تیمش برنده آن شدند. 
بهانه هم از پیش مهیا بود؛ ستاره های مان نبودند و ما باختیم. این می توانست ترجیع بند توجیهات کادر فنی آبی ها باشد. احتمالا در اواسط بازی هم درست هنگامی که پسران دنیزلی با دو گل پیش بودند، هواداران قرمز تمام فریاد پیروزی شان را تا هنگامه شنیدن سوت پایان خرج می کردند و در آن سو آبی ها با سکوتی سنگین و چهره ای ترحم انگیز ورزشگاه را ترک.اما هیچ یک از اینان رخ نداد و این بار بد شانسی مهمترین دلیل خلق شگفتی بود.

http://iipa.ir/fa/ic/19984/373086.jpg
 3- یکی آن بالا بود که صدای شیون آغشته به اعتراض یک طرفدار مغموم را می شنید.آن طرفدار تنها نبود، خودش و اطرافیانش باخت را قبل از شنیدن آخرین سوت قاضی پذیرفته بودند و با شکوِه از بالایی می پرسیدند؛ پس کی قرار است نوار این شکست های لعنتی پاره شود؟ تا کی قرار است تیم ما حمله کند حتی یک نیمه برتر باشد ولی گلی نزدند و در آن سو حریف با اولین حمله جدی اش به گل برسد؟ 
چه زمانی ما از آنها پیش میافتیم و می توانیم ثمره خوب بازی کردن مان را ببینیم؟ این جماعت نالان که بعد از گل دوم استقلال و اخراج اولادی، از روی سکوها فرار کرده بودند تا مبادا شاهد شش تایی شدن محبوب ابدی شان باشند، خبر نداشتند چوب خط بد شانسی ها پر شده است.بر خلاف آنها که سکوی سنگر را خالی کردند تا زودتر از سایرین به اتوبوس شکست پناه ببرند، دسته باقی مانده در آزادی، بکرترین صحنه را شکار کردند.
آن سه گلی که ایمون زائد زد بکر بود اما بکرترین نه. اندک هوادار باقی مانده پرسپولیس در عرض ده دقیقه شاهد سکوت مطلق سکویی بود که تا چند دقیقه قبلش با تفاخر صحبت از پنجمین برد می کرد، سخاوتمندانه و پیش پیش لقب "چوبله- پوبله "را به مظلومی اهدا کرد و در آن سو جناب سرمربی، شبیه فرماندهان فاتح دو دستش را تکان می داد و از همه آبی ها صدای بلندتری را طلب می کرد.مزد صابرین، تماشایِ سکوت و بهت آبی ها بود. 

http://iipa.ir/fa/ic/19990/373210.jpg
4-یک نظریه متفاوت در مورد تاثیر اقبال می گوید؛ برایند شانس در یک بازه زمانی مشخص، همواره صفر است. و در شامگاه سرد و سوزناک پنجشنبه سیزدهم بهمن ماه سال نود، بازه زمانی مظلومی و پرسپولیس بسته شد.
 اگرچه سرمربی آبی ها در چهار بازی گذشته علاوه بر برتری فنی از اقبال فراوانی هم بهره برده بود اما دیشب تمامی بدهی هایش را با شانس تسویه کرد.تعویض برد "دو بر صفر" عرض ده دقیقه آن هم با یک یار بیشتر با شکست "سه بر دو" یعنی یک بدشانسی بسیار بسیار بزرگ. به بزرگی تک تک توپ هایی که در چهار بازی گذشته گل نشد، به بزرگی تمام اشتباهاتی که به ضرر قرمزها از سوت داور دمیده شد و به بزرگی لقب" سوبله- چوبله" که ناگهان جایش را به متلک استخوان سوز "سوخته- پوخته" داد.
 وقتی برایند شانس پرویز و داربی صفر شد معجزه خاموش رخ داد آن هم برای سومین بار.اگر یادتان باشد قبل از بازی دنیزلی درباره سیزدهمین روز ماه و نحسی احتمالی صحبت کرده بود، بله ، برای استقلال این خود سیزدهم بود!