سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

چه کسی محق است در مورد علی دایی کوچکترین اظهار نظری کند؟ کافی است نام او را به زبان آورید یا کمترین موضعی در قبال او بگیرید. 


این اهمیت ندارد که حق با شماست یا نه، او بلافاصله موضعی تند خواهد گرفت. دایی در اولین فرصت به شما حمله خواهد کرد و بدون در نظر گرفتن وجاهت شما، بدون دیدن رفاقت و صمیمیت و حتی نان و نمکی که از قبل با هم خورده اید و البته بدون در نظر گرفتن تمامی حق و حقیقت شما را به صرف مطرح شدن بیشتر خود و محق نشان دادن خویش با جملاتش لگدمال خواهد کرد. علی دایی دوشنبه شب باز هم گوشه هایی از همین واقعیت که توان کوچکترین نقدی را ندارد اما خود بی محابا به همه کس یورش می برد، انگ می زند و تخریب و تحقیر می کند را نشان داد. حمید استیلی کمترین اهانتی به او نکرده بود. او فقط به خواست مجری برنامه (که البته حمایتی بی شائبه و علنی را از دایی بروز می داد) ماوقعی تاریخی را بیان کرد و البته نشان داد دایی بیش از آن که به فکر مصلحت پرسپولیس و یا هوادارانش باشد خودش را صاحب ارجحیت دیده است.

اگر دایی با حبیب کاشانی (که دایی او را با ادبیاتی تحقیرآمیز آقای موقت معرفی کرد) مشکلی داشت چگونه حاضر شد برای ادامه همکاری با او و پرسپولیس از دستمزد خود بگذرد و حتی علنا اعلام کند که حاضر است باشگاه با دستمزد او بازیکن بزرگتر بخرد؟ دایی اگر فقط و فقط به خواست هواداران برنامه اش را تحویل باشگاه داده بود چگونه حاضر شد تا نیمه های شب برای بقا در پرسپولیس تلاش کند؟ دایی اما هرگز به این سؤال ها جواب نمی دهد و وقتی می بیند که یکی در موردش اظهار نظر می کند، با این جمله تکراری و کلیشه ای و نخ نمای خود که «من نمی خواستم حرف بزنم ولی دیدم باید در مقابل دروغ از خودم دفاع کنم» روی خط برنامه نود می آید. پیش از این او وقتی مهدی تاج و کفاشیان هم میهمان برنامه شده بودند روی خط آمد تا از خود دفاع کرده باشد !

علی دایی حمله کرد به حمید استیلی که سال های سال نزدیک ترین دوست و یار و همراهش بود. استیلی تنها بازیکنی بود که وقتی تحال دایی در قطر پاره شد حاضر نبود همراه تیم ملی به ایران برگردد و می خواست کنار بازیکن جوان تیم ملی بماند. استیلی تنها بازیکنی بود که در روزهایی که در تیم ملی همه و همه دایی را به باند بازی و روابط مشکوک با سرمربیان تیم ملی محکوم می کردند، بدون این که در تیم ملی حضور داشته باشد از دایی حمایت می کرد و او را مبرا از چنین اتهام هایی می دانست.

استیلی تنها بازیکنی بود که با دایی رفاقتی طولانی مدت داشت. به اطرافیان دایی نگاه کنید... کدام بازیکن توانسته با او رفاقتی طولانی مدت داشته باشد؟ رفتار متکبرانه اسطوره او را همواره چهره ای تنها میان اهالی فوتبال قرار داده و نمی توان انکار کرد که استیلی فقط توانسته بود روابطی طولانی مدت را با او حفظ کند که البته این رابطه هم با همین پرخاشگری های دایی (والبته متانت استیلی در پاسخگویی به او) رنگی نخواهد داشت.

هیچ تفاوتی نمی کند طرف مقابل او چه کسی باشد. بازیکن، مدیر، مربی، رئیس، هوادار، عکاس و یا خبرنگار! در ضیافت علی پروین اتفاق جالبی می افتد. یکشنبه شب دایی به سمت فرشاد عباسی (که بی شک از محبوب ترین و موقرترین عکاسان ورزشی ایران است) حمله می برد و با او به این جرم که عکس های دعوایش با یک لیدر را ثبت کرده درگیر می شود. شاید اگر وساطت اطرافیان آقای مدعی و خود علی پروین نبود، همان اتفاقی که برای آن لیدر افتاد برای فرشاد عباسی هم تکرار می شد و بعد شاهد مظلوم نمایی دایی در رسانه ها می شدیم. چند روز قبل تر هم دایی در یک ضیافت دیگر با دو خبرنگار درگیر شد و به سوی آنها هجوم برد که باز هم اطرافیانش مانع از درگیری فیزیکی او شدند! آیا رفتار اجتماعی دایی به یک مهندس دانشگاه صنعتی شریف شباهتی دارد؟ آیا رفتار او شباهتی به یک اسطوره ملی دارد؟ بعید است بتوان به این سؤال جواب مثبت داد!
1 - محمود خوردبین - دعوای دایی با محمود خوردبین از عجایب بود. خوردبین که عادت نداشت با کسی دهان به دهان بگذارد و در تیم پروین آرام ترین مهره بود، ناگهان خود را در دعوا با علی دایی دید. سال 83 دایی با این بهانه که علی پروین و خوردبین در حساب های باشگاه دست می برند و روابطی خاص با چند مدیر هتل دارند استارت دعوا را زد. وقتی خوردبین از خودش دفاع کرد، دایی در حضور چند خبرنگار در مورد خصوصی ترین مسائل خانوادگی خوردبین حرف هایی زد که کار به جاهای باریک کشید. هرچند موضوع رسانه ای نشد، اما آتش این کینه ها تا سال 88 زنده بود!
2 - مسعود علی پناه - او را می شناسید؟ بعید است... یکی از عکاسان روزنامه های ورزشی که مورد ضرب و شتم دایی قرار گرفت. ماجرا از این قرار بود که دایی در اردوی تیم ملی کنار خانواده ای ایستاد تا عکس یادگاری بیندازد. علی پناه که می خواست از فرصت استفاده کند و از دایی عکسی شکار کند ناگهان با فریادها، توهین ها و مشت دایی روبرو شد. عکاس ورزشی از دایی شکایت کرد و قبل از بازی ایران مقابل عربستان در انتخابی جام جهانی 2002 حکم جلب کاپیتان تیم ملی را هم گرفت. اما وساطت رئیس فدراسیون وقت باعث شد علی پناه از شکایت خود بگذرد
3 - محمد مایلی کهن- دعوای این دو نیازی به موشکافی و بازگویی ندارد. دایی از انتخابی جام جهانی 98 فرانسه دعوایی قدیمی با مایلی کهن داشت و هرگز روابطش با دیگر مرد حاشیه طلب فوتبال ایران اصلاح نشد. تقریبا از سال 1377 تا امروز هیچ سالی نبوده که این دو مقابل هم موضع گیری نکنند. ادعای مایلی کهن در برنامه زنده تلویزیونی بعد از جام جهانی آلمان در مورد توصیه دایی به سید محمد خاتمی برای عزل مصطفوی باعث شد تا دادسرای تهران شاهد شکایت دایی از مایلی کهن باشد. شکایتی که البته در پایان باز هم مانند فیلم های هندی به سرانجام رسید!
4 - علی پروین - روزگاری در افتادن با علی پروین مثل دست کردن در لانه زنبور بود. اما دایی همین کار را کرد و خود را مقابل پروین قرار داد. در برنامه نود حاضر شد و هرآنچه مثل یک راز بین او و پروین بود را به زبان آورد. او مدعی شد روزی پروین برای دعوت کردن او به تیم ملی از وی خواسته تا به پرسپولیس بیاید و برای تیم او بازی کند، اما دایی این پیشنهاد را نپذیرفته و از تیم ملی هم خط خورده است. دعوای پروین و دایی از سال 82 آغاز شد و هرچند یکی دو بار طی این سال ها چند بار کنار هم عکس یادگاری انداخته اند اما هرگز روابط شان حسنه نشده است. دایی برای اولین بار در دعوا با پروین این جمله تاریخی اش را به زبان آورد که اگر اراده کنم، یک مینی بوس آدم از اردبیل برای دعوا به تهران می آید.
5 - امیر قلعه نویی- هیچ کس نفهمید این دو چرا باید مقابل هم قرار بگیرند. دایی جزو گروهی بود که بعد از جام جهانی آلمان از تیم ملی حذف شد. او هم مانند برانکو، شاهرخی، فرکی، دادکان و ... جایی در تفکر مدیریت دولتی جدید نداشت و کنار رفت. به محض نشستن قلعه نویی روی نیمکت تیم ملی دایی خود را محق دید از تک تک رفتارهای او انتقاد کند. دعوای قلعه نویی و دایی به جایی رسید که حتی رسانه ها از نگارش بعضی جملاتی که میان این دو رد و بدل می شد ناتوان مانند. آنها جلوتر از رسانه های زرد پیش رفتند و البته در اولین بازی که به عنوان مربی باشگاهی با هم روبرو شدند برای هم دسته گل بردند.
6 - علی کریمی- یک بازی نمایشی و خیرخواهانه در سالن فوتسال گیشا (محله ای در غرب تهران) برگزار شد. دایی در یک تیم و علی کریمی در تیم دیگر قرار گرفتند. دایی برای کریمی کری خواند و کریمی با اولین توپی که زیر پایش افتاد دو بار به دایی لایی زد. دایی برافروخت و مقابل چشم همه کریمی را با چند ضربه ارشاد فیزیکی کرد! درگیری و دعوای این دو نه تنها هرگز حل نشد که روز به روز فزونی یافت.
7 - داریوش مصطفوی- چنین اتفاقی فقط در ایران می افتد. کجای دنیا دیده اید یک بازیکن (آن هم کاپیتان تیم ملی) با رئیس فدراسیون درگیر شود؟ چنین رفتاری را دایی از خود بروز داد. او حدفاصل سال های 1377 تا 1385 بارها در مصاحبه هایش روبروی مصطفوی ایستاد و حتی وقتی مصطفوی را نزدیک به فدراسیون فوتبال دید هم سعی نکرد پا عقب بگذارد.
8 -حبیب کاشانی- فقط یک جمله کافی است... اگر کاشانی دایی را به پرسپولیس نمی آورد آیا دایی این فرصت را داشت تا باز هم در منطقه خبرساز فوتبال ایران قرار بگیرد و احیا شود؟ کاشانی با وجود تمامی ضعف های علنی مدیریتی اش در حق دایی بیش از یک برادر لطف کرد.
 9 - علی کفاشیان- هرچقدر هم منتقد کفاشیان باشید و او را به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال برنتابید، نمی توانید بپذیرید که او دروغ بگوید. کفاشیان ذاتا توانایی دروغ گفتن را ندارد اما دایی در برنامه نود او را دروغگو، منفعل، بی ثبات و ... خواند! درگیری دایی با کفاشیان یکی از عواملی بود که سرمربی پرسپولیس هیچ وقتی برای تمرکز روی پرسپولیس نداشته باشد.
 10 - و این چند نفر سیاهه مردانی که دایی رودرروی آنها قرار گرفته تمامی ندارد.

احمد رضا عابدزاده (اسطوره تکرار نشدنی فوتبال ایران)، افشین پیروانی، محمود فکری، پیروز قربانی، صمد مرفاوی، علی انصاریان، محمد محمدی، سهراب بختیاری زاده، مجید جلالی، فرهاد کاظمی، مهرداد بذرپاش، حمید استیلی، فرهاد مجیدی، مهدی تاج،گوران ،شیث رضایی، مهدوی کیا، ایمان مبعلی و... فقط تعدادی از مردانی هستند که کنار بیش از 50 خبرنگار مورد لطف فریادهای او قرار گرفته اند. دایی با کارنامه ای درخشان در مربیگری (شکست مقابل عربستان در تهران، دو شکست پیاپی در داربی، حذف مفتضحانه از آسیا، ثبت بیشترین شکست در تاریخ باشگاه و ...) همچنان خود را محق برای نشستن روی نیمکت پرسپولیس می داند