سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

امیرحسین خیرخواه در ابتدا تصمیم داشت از تمرین غلامی در دوران قرنطینه عکس بگیرد اما خود این بازیکن در خانه تنها بود و تمایل داشت چندساعتی میهمانش باشیم و فریم هایی از زندگی شخصی او در دوران شیوع ویروس کرونا را به ثبت برسانیم. 


 
عارف غلامی اصالتا اهل استان گلستان است اما چون از سنین کم در رده های پایه سپاهان بازی کرده به همراه خانواده اش به اصفهان مهاجرت کرده است اما پوشیدن پیراهن آبی و قبول پیشنهاد استقلال باعث شده این بازیکن به دور از خانواده در سن 22 سالگی تنها زندگی کردن را تجربه کرد، زندگی که در آن این بازیکن جوان مجبور است وظایف مختلف اداره یک خانه را برعهده بگیرد، همه این ها دلیلی شد تا به همراه امیر حسین خیرخواه در تاریخ بیستم فروردین ماه به منزل عارف غلامی برویم و ساعاتی از زندگی او در دوران قرنطینه را به تصویر بکشیم. 

 


غلامی از آن دسته بازیکنانی است که خیلی زود راه شمال شهر تهران را یاد گرفته است، خانه او در یکی از گران ترین مناطق این شهر است و  این روزها تنها در یک واحد آپارتمان لاکچری در منطقه زعفرانیه تهران زندگی می کند، غلامی که در طول تعطیلی لیگ یک ماهی به اصفهان سفر کرده بود تا در کنار خانواده اش باشد، به تهران برگشته بود تا بتواند ساعاتی را میزبان تیم خبری ورزش سه باشد. 

 

اغراق نیست اگر بگوییم عارف غلامی یکی از میهمان نوازترین بازیکنانی است که به خانه او رفتیم، او که نشان می دهد در کنار تخصصی که در بازی کردن فوتبال دارد بسیار هم با سلیقه است، به محض ورود تیم خبری ورزش سه از آنها با چای و شیرینی استقبال کرد و البته اصرار که حتما آنها را میل کنند. 

 

 

 

 

اما صحبت با عارف غلامی در مورد فوتبال جذاب است، بازیکنی که در سن جوانی به پیراهن تیم های بزرگی مثل استقلال و سپاهان رسیده و البته بازوبند کاپیتانی تیم امید را به بازو بسته است. ماجرای دلدادگی او به استقلال جالب است، غلامی می گفت تمام تلاش خود را کرد که از سپاهان جدا نشود، تیمی که از رده نوجوانان در آن توپ می زد و با طلایی پوشان اصفهانی به همه جا رسیده بود اما او می گفت از انتخاب استقلال کاملا راضی است چرا؟ چون تیمی است که به مردم نزدیک است و بازیکنان آن در وقایع اجتماعی مختلف پشت سر آنها ایستاده اند. 

 

جالب است که بدانید صمیمی ترین دوست عارف غلامی مربی بدنسازش است، کسی که معمولا روزی چند ساعت با مدافع جوان استقلال وقت می گذارند و مراقب است تا این بازیکن تمرینات بدنسازی خود را به موقع و به دقت انجام بدهد.

 

اوقات فراغت غلامی هم با پلی استیشن و تمرین زبان انگلیسی پر می شود، او هم مثل اکثر فوتبالیست ها در بازی فیفا ادعا دارد و مدعی است بیشتر هم تیمی های خود را شکست داده است. 

 

ماجرهای دوربین امیرحسین خیرخواه و بررسی زندگی شخصی بازیکنان فوتبال در دوران قرنطینه همچنان ادامه دارد، عکاسی از عارف غلامی چند روز قبل از آن انجام شد که او مراسم نامزدی خود را برگزار کند و متاهل شدن این بازیکن بهانه ای شد تا دقایقی از زندگی شخصی این بازیکن جوان را برای شما به تصویر بکشیم.

 

 

 

دقایقی بعد از ورود ما به خانه غلامی دوست او که مربی بدنسازش هم هست، با خرید اقلام لازم برای پختن ناهار وارد خانه شد. غلامی توضیح داد که تا قبل از کرونا هرگز دست به پخت و پز نزده و از رستوران نزدیک خانه اش غذا می گرفته است. عجیب اینکه او می خواست برای ناهارش ماهی درست کند، غذایی که پختن آن برای آشپزهای حرفه ای هم کار ساده ای نیست. 

غلامی در طول پخت و پز دائم با مادرش که در اصفهان ساکن است در تماس بود که روی برنج جقدر آب بریزم، آیا ماهی را پیاز سرخ کنم و ...  

 

 

 

 

 

 

 

 

 تا  غذا آماده شود موقع آن است که غلامی به دوست صمیمی اش پلی استیشن بازی کند، او در بازی فیفا 20 یک مدعی تمام عیار است و می گوید همه بازیکنان را شکست داده است. 

غلامی بارسایی است ولی در فیفا رئال را بر می دارد و با آن راحت تر است، او طوری بازی می کند انگار خودش در زمین فوتبال است، با هر از دست دادن توپ یا چسباندن توپ به تور به هوا می پرد. او دوستش را با نتیجه 4 بر یک می برد و تا پایانی که در خانه او بودیم برای مربی بدنساز خود کری می خواند. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  غلامی و دوست صمیمی اش به قدری هیجان زده بازی را ادامه می دهند که یادشان  می رود ماهی در ماهی تابه دارد سرخ می شود، در نهایت غذای او می سوزد و مدافع استقلال شانس خوردن یک غذای خوشمزه را از دست می دهد.

 

 

 


 

 

 بعد از خوردن غذا نوبت تمرین در خانه است، دوست عارف غلامی تلاش می کند تا با دادن برنامه تمرینی مناسب  او را آماده نگه دارد. عارف می گوید صبح ها به مناطق دور افتاده تهران می رود و در شرایط امن تمرینات هوازی انجام می دهد. او در خانه تلاش می کند از کم تحرکی خودش را نجات بدهد و بدنش را آماده و سرحال نگه دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 حالا نوبت تمرین زبان انگلیسی است، غلامی جوان است و بدش نمی آید حضور در فوتبال اروپا تجربه کند، او برنامه ریزی کرده است که بتواند لژیونر شدن را تجربه کند و به همین دلیل آموزش زبان انگلیسی را ترک نمی کند. 

 

 

 

 

 گوشه ای از خانه غلامی به نقاشی هایی اختصاص دارد که یکی  از هوادارانش برای او کشیده است، از عکسش با پیراهن استقلال تا ذوب آهن نقاشی هایی است که یکی از هوادارنش برای او کشیده است. غلامی می گوید عاشق کسانی است که او را دوست دارند  و تلاش می کند  با آنها رابطه نزدیکی داشته باشد.

 

 


شایان ذکر است، همانطور که در گزارش‌های تصویری قرنطینه ورزشکاران در روزهای گذشته عنوان کرده بودیم، این عکس‌ها در فروردین‌ماه به ثبت رسیده است.


برنامه 90 در تاریخ 20 اسفند 97 رسما تعطیل شد اما دو روز بعد از این اتفاق جنجال برانگیز فردوسی پور در برنامه "کتاب باز" شبکه نسیم رودرروی سروش صحت نشست و درباره مساله ای غیر از برنامه نود صحبت کرد هرچند او آنقدر شیفته فوتبال است که ناخودآگاه فضای این گفت و گو نیز رنگ و بوی فوتبالی به خود گرفت.


حسادت


عادل فردوسی پور با وجود اینکه میهمان برنامه است اما سروش صحبت بیشتر حرف می زند:" من به تو حسودیم میشه...اشکالی نداره که به جای شما بگم تو...تو همه چی رو می دونی..."


این اولین حرف هایی است که او با همان لحن و هیجان خاص خودش می گوید. صحت کتاب های ترجمه عادل را معرفی می کند؛ هنر خوب زندگی کردن، هنر شفاف اندیشیدن، فوتبال علیه دشمن و جالب است که تمام این کتاب ها با چاپ های متعددی رسیده اند آن هم در روزگای که به قول خود فردوسی پور تیراژ کتاب ها در حد 100 ، 150 عدد است. اما شاید نام فردوسی پور باعث شده که کتاب هایی که او ترجمه کرده به چاپ هشتادم برسد.


کاریزمای صحت


سروش: می دونی من خیلی فوتبال رو دوست دارم اما اصلا این بازی رو بلد نیستم. هیچوقت نتونستم توی کوچه حتی بازی کنم.


عادل: تو اونقدر استعداد داری...اصل کاریزمای خاصی داری. من همیشه دوستت داشتم بخصوص بعد از آن برنامه نود که با رامبد بودی... اصلا همه چی خیلی خوب پیش رفت، ما هم هیچ هماهنگی قبل از اون برنامه با هم نداشتیم. خلاصه که کاریزمای خاصی داری و در همه جا موفق هستی. اشکالی نداره که بهت حسودی کنم؟


او در ادامه درباره اینکه چه شد به کار ترجمه کتاب رو آورد گفت:" من در روزنامه ابرار ورزشی مترجم بودم و این کار را دوست داشتم." او افزود:" کار ترجمه سخت و زمان بر و لذتبخش است. "


عادل درباره کتاب هنر خوب زندگی کردن که به چاپ های متعددی رسیده است هم گفت:" من خیلی می گشتم اما کتاب ها را نمی پسندیدم. نسخه انگلیسی این کتاب را سال 93 یکی از دوستانم به من داد. البته به خاطر گرفتاری و حجم کاری برنامه نود و کارهای دیگر چندتا از بچه های دانشگاه شریف هم در ترجمه آن کمک کردند. دوست نداشتم کار ی را که  می کنم خز و کلیشه ای باشد."

 


کنکور


" من از قدیم کتاب می خواندم اما نه به اندازه خیلی از کتابخوان ها. کتابی اگر خوب بود و معرفی می شد می خواندم. " فردوسی پور درباره روزهای جوانی اش اضافه کرد:" من در سال 71در کنکور رتبه 271شدم اما در فاصله مرحله اول و دوم کنکور برای اولین بار مسابقات المپیک بارسلون از تلویزیون پخش می شد و من با خودم می گفتم من که رتبه ام خوب است از صبح تا شب تمام رشته های المپیک را از تلویزیون می دیدم. عاقبت هم انتخاب اولم که عمران قبول نشدم و خوشبختانه انتخاب دومم که صنایع بود را قبول شدم. " عادل اضافه کرد:" از این نظر خوشبختانه که رشته صنایع خیلی به من کمک کرد در کارم ، دید سیستمی به من داد و در چیدمان ذهنم مفید و مثمر ثمر بود و هست."


او افزود:" آن زمان فوتبال پخش نمی شد. یک ورزش و مردم بود و یک برنامه ورزش از شبکه 2 و نهایتا هفته ای یکی دوبار فوتبال پخش می شد.اینترنت هم نبود و من صبح های شنبه دنیای ورزش و کیهان ورزشی را می خریدم."


انگشت کج


در لابه لای صحبت ها که البته که فردوسی پور مثل همیشه با سرعت بالای حرف زدنش میدان را در دست دارد و در واقع کتاب باز هم شبیه نود می شود و او بیشتر سوال کننده است. با این حال در این لحظه توجه سروش صحت به انگشت عادل جلب می شود:" انگشتت کجه؟"


عادل غش غش می خندد:" من کلا کج و کوله هستم.آنقدر می نویسم که ورم کرده است. من می نویسم و تایپ نمی کنم."


سروش: "آدم مرتبی هستی؟"


عادل:" به قیافه من میاد آدم مرتبی باشم.؟"


سروش:" نه واقعا..."


عادل:" البته خود تو هم اونقدر مرتب نیستی...اوندفعه ریش و موهات کاملا نامرتب بود


سروش:" آره...من و عادل یک وجه مشترک دیگه هم داریم، هردومون به بدترین شکل ممکن ماشین پارک می کنیم. "


در ادامه سروش صحت درباره درکش از فوتبال گفت:" به نظر من آدم باید در زندگی مثل یک فوتبالیست باشد. هم در زمین جانش را بدهد و هم یادش باشد که این فقط یک بازی است. مثل زیدان که در فینال جام جهانی جانش را برای فرانسه می دهد اما در یک لحظه تصمیمی می گیرد که نشان می دهد که فوتبال برایش یک بازی است و مسایل مهمتری هم وجود دارد."


فردوسی پور هم در ادامه این حرف گفت:" تحلیل خوبی بود. فوتبال خیلی عجیب و غریب است. نمی فهمم چرا کسانی مثل رامبد فوتبال را دوست ندارند و ارتباطی برقرار نمی کنند." 


سروش صحت هم افزود:" اکبر رادی می گوید فوتبال خوب مثل یک شعر است."

 


نود

 

کتاب هنرخوب زندگی کردن عادل در زمان پخش برنامه به هشتادمین چاپ رسیده است و سروش این را به برنامه نود پیوند می زند:" این کتاب خیلی ممکن است به چاپ نودم برسد ، عدد برای تو عدد مهمی است آیا برنامه خاصی درباره اش داری؟"


"راستش تا حالا به آن فکر نکردم اما ایده خوبی است و فکر می کنم تا نمایشگاه بعدی به چاپ نود برسد."


عادل نود برای تو عدد خاصی است ، احساس می کنم هرجا نود را می بینی حس و حال خاصی داری؟


عادل: بله کاملا درست می گی


کتاب


اما در بخش معرفی کتاب صحت کتاب هایی را که عادل همراه آورده معرفی می کند. اولین آن ها کوری ژوزه ساراماگو است. فردوسی پور درباره این کتاب می گوید:" کتابی که عجیب و غریب دوستش دارم کتاب کوری است. تا یک مدت هرکجا می رفتم فکر می کردم همه چیز یا سیاه است یا سفید."


او اضافه می کند:" البته در زمینه فوتبال کتاب های آقای حمیدرضا صدر هم فوق العاده هستند و من دوست داشتم آن ها را هم می آوردم."


دیگر کتاب های مورد علاقه فردوسی پور این ها هستند: گل صحرا نوشته کاترین میلر، "دیوانه های فوتبال" دومینیک آتون و دنی دایر، "جزء از کل" استیو تولتز ، " بارهستی" میلان کوندرا، "زندگی پیش رو" رومن گاری ، "قلعه حیوانات" جرج اورول

 


تیم نویسندگان سروش صحت


فردوسی پور اما به سبک برنامه نود این بار در هیبت مجری قرار می گیرد و . در مورد تیم منتخب نویسندگان محبوب سروش می پرسد. پاسخ صحت هم جالب است:" کاپیتان و هافبک بازیساز تیم من داستایوفسکی است. در خط حمله بوکوفسکی و کامو بازی می کنند.البته کامو پشت مهاجم بازی می کند."


فردوسی پور:" به نظر من ساراماگو را هم در خط حمله بازی بده ...البته به عنوان یک مهاجم گل نزن."


سروش ادامه می دهد:" درون دروازه هم لئو تولستوی را می گذارم....راستی یادم آدم ، با حافظ و سعدی و مولوی کمربند خط میانی را می بندم."


آقای فردوسی


در بخش پایانی برنامه و زمانی که سروش صحت به رسم برنامه قصد داشت تندیس یک شاعر را به میهمان برنامه بدهد گفت:" فکر می کنم اجداد تو به فردوسی علاقه داشتند که فامیلیتان شده فردوسی پور. به همین خاطر ما یک تندیس فردوسی به تو هدیه می دهیم."


فردوسی پور هم یاد خاطره ای می افتد:" کلاس سوم دبستان بودم یک روز خانم معلم پرسید: بچه ها فردوسی کیه؟ گفتم ما خانم.خنگ بودم چقدر!!! بنده خدا خانم معلم فکر کرد سرکارش گذاشته ام.


علیرضا حقیقی با بازگشت دوباره به فوتبال ایران خبرساز شد و طی مدت کوتاهی که در نساجی حضور داشته، توانسته نمایش رضایتبخشی از خود به جا بگذارد و بین هواداران این تیم نیز محبوب شود. او که چندی پیش با حضور جلوی دوربین مهران مدیری به دفاع از کارلوس کی‌روش پرداخته بود، اکنون توضیح می‌دهد دلیل این موضوع چه بوده است.

 

با تعطیلات لیگ و تمرین در شرایط ویژه چه می‌کنی؟ اصلا تصور این اوضاع را نمی‌شد به هیچ وجه کرد.
به هر حال شرایط عجیب است و هیچ فوتبالیستی در دنیا چنین وضعیتی را تجربه نکرده بود. مساله ای است که باید همه با آن کنار بیاییم چون در سطح دنیاست و تنها به کشور و فوتبال ما مربوط نمی‌شود. تجربه خیلی بدی بود و هست و امیدوارم که هر چه زودتر این ویروس تمام شود تا بتوانیم مانند گذشته فوتبال بازی کنیم. 

 

 اما تمرینات اختصاصی باید برای گلرها سخت‌تر باشد. بسته بودن بیشتر زمین‌های تمرینی و نیاز به یک همراه و تمرینات ویژه‌‎تر کار را برای آماده سازی گلرها سخت‌تر می‌کند.
من هم مجبورم که تمرینات اختصاصی انجام بدهم. ما یکسری تمهیدات دیده‌ایم که می‌توان بدن را در فرم آماده نگه داشت. با هاروت آبراهامیان، مربی دروازه‌بانان نساجی تمرینات خوبی داریم و امیدواریم که هر چه زودتر کرونا تمام شود تا لیگ را استارت بزنیم. درست است که سخت است و در شرایط عادی تمرین و بازی‌ها قرار نداریم اما مسلما این موضوع برای همه یکسان است و باید دید در آینده چه خواهد شد. 

 

برای شروع دوباره لیگ برتر و فوتبال چقدر امیدواری؟ 
باید نظر همه را دید. متاسفانه یکسری از تیم‌های ما در حال سقوط بودند که طبیعتا دوست دارند لیگ تعطیل شود. بعضی‌ها هم هیچ اتفاقی برای آنها نمی‌افتد و در میانه جدول هستند که اگر بازی نکنند مشکلی برای‌شان پیش نمی‌آید چون هزینه کمتری خواهند داشت. اگر فوتبال اروپا را نگاه کنیم می‌بینیم که اکثرا آنها مانند بارسلونا تمریناتشان را آغاز کرده‌اند و همینطور تیم‌های آلمانی و انگلیسی که تمرین می‌کنند؛ در آسیا هم کره جنوبی مسابقات را این هفته شروع کرده است و چین هم در نظر دارد که شروع کند. ما که همیشه علاقه داریم الگوبرداری کنیم و از اروپایی‌ها الگو داشته باشیم پس الان زمان این کار است. من اصراری به برگزار شدن یا نشدن مسابقات ندارم چون من یک بازیکن هستم اما متاسفانه برخی از مربیان و مدیران ما از روی شکم سیری می‌گویند که مسابقات تعطیل شود و به سراغ فصل بعدی برویم؛ پس تکلیف تیم‌های لیگ یکی چه می‌شود؟ تکلیف تیم‌ قهرمان چه می‌شود؟ همینطور تیم‌هایی که می‌توانند سهمیه بگیرند، چه؟ متاسفانه ما همچنان تفکرمان آماتور است و درست است که سلامت جان یک انسان از جام گرفتن و فوتبال مهمتر است اما اگر چنین حرفی می‌زنم روی صحبتم با مدیرانی است که هر دقیقه مصاحبه می‌کنند که با شروع مسابقات مخالف هستند. باید بگذارند که مسئولان به صورت رسمی تکلیف را مشخص کنند همانطور که در آلمان خانم آنگلا مرکل تکلیف بوندسلیگا را مشخص کرد. در آنجا نه مربی و نه بازیکنی صحبت نکردند اما اینجا هر کسی یک تریبونی برای خود دارد تا بخواهند صحبت کنند و نظر بدهند.

 

 

 

 

البته اگر لیگ به طور کامل تعطیل اعلام شود خیلی‌ها هم مخالف قهرمانی پرسپولیس هستند. 
شاید همه بگویند چون پرسپولیسی هستم چنین چیزی می‌گویم. مشخص است اگر بخواهند لیگ ناتمام بماند پرسپولیس باید قهرمان شود. اختلاف 10 امتیازی با تیم دوم جدول دارد و به سقف جدول چسبیده است. اگر بخواهند لیگ ناتمام بماند باید تیم‌ قهرمان و تیم‌هایی که سقوط می‌کنند مشخص شود همانند کاری که فرانسه کرد. به نظرم ما همه خدا را می‌خواهیم و هم خرما را! جواب این سوال مشخص است دیگر؛ پرسپولیس اختلاف امتیازی زیادی با تیم دوم جدول دارد و باید قهرمان شود؛ این کاملا واضح است و ربطی به ریاضیات و مسئله فیثاغورث ندارد.

 

 روی تو برچسب پرسپولیسی بودن خورده و شاید این حرف را روی تعصب و علاقه بزنی.
بحث اینکه پرسپولیسی هستم نیست. اگر می‌گوییم لیگ تمام شود، باید قهرمان مشخص شود؛ مانند فرانسه. مگر غیر از این است؟ به غیر از معرفی قهرمان هم دو تیم سقوط کردند؛ یکی از آن تیم‌ها هم تیم آمیان بود، تیم سامان قدوس. ما می‌خواهیم لیگ تعطیل شود و هزینه‌ها هم کسر شود اما نه تیمی قهرمان شود، نه سقوط کند و نه صعود! اینطور نمی‌شود و جور در نمی‌آید. یا لیگ باید برگزار شود و یا اینکه قهرمان را به هر حال مشخص کنند و بازی‌ها تمام شود. من صرفا نظر شخصی خودم را می‌گویم و این تصمیم به مراجع بالاتر نیاز دارد.


به تیم خودت برگردیم. یک ریسک بزرگ برایت محسوب می‌شد. اینکه پرسپولیس، تیم ملی و فضای اروپا را تجربه کنی و بعد در نساجی حضور پیدا کنی و بخواهی دوباره با همان انرژی کار را دنبال کنی. 
به هر حال تصمیمی بود که در آن زمان گرفتم و می‌خواستم به بهترین شکل به این تیم کمک کنم. البته در کوران مسابقات کرونا آمد. من همیشه گفته‌ام و همه می‌دانند که از انتخابم فوق العاده راضی هستم و من برای تیم پرسپولیسی بازی می‌کردم که میلیون‌ها هوادار داشت و در نساجی هم همین است و در مقیاس کوچکتر هواداران فوق العاده‌ای دارد. تکرار می‌کنم که علاقه دارم لیگ دوباره ادامه پیدا کند تا بتوانیم در آخر با هم باشیم و کنار هم لذت ببریم.

 

آینده‌ات در این تیم به چه شکل خواهد بود آیا با آنها ادامه خواهی داد؟
در این وضعیت کرونا که نمی‌توان صحبتی کرد. من تا پایان فصل با تیم خوب نساجی قرارداد دارم. باید ببینیم چه اتفاقی می‌افتد و اگر خدا بخواهد در زمانی که باید تصمیم گیری خواهم کرد. من اینجا هم در کنار هواداران و جوی که وجود داشت لذت بردم. حمایت آنها واقعا فوق العاده است و طبیعی است که هرکس اینجا بازی می‌کند حس خوبی دارد. چه باشم و چه نباشم آنها گوشه‌ای از قلب مرا به تسخیر خودشان درآورده‌اند و بهترین آرزوهایم را برای آنها خواهم داشت. الان هم در صورت شروع دوباره مسابقات تمام تلاشم را خواهم کرد تا در بازی‌های باقیمانده به بهترین شکل به نتیجه لازم دست پیدا کنیم و حمایتی که از ما داشته‌اند را جبران کنیم.

 

 

 

 

 اما با توجه به اینکه پرسپولیس گلر از دست داده و تو هم محبوبیت زیادی بین هواداران این تیم داری، بحث جدی درباره بازگشت تو هم شکل گرفته.
همیشه و بی اغراق گفته‌ام که من پسر پرسپولیسم و این باشگاه خانه من است. من جزو بازیکنانی هم نبودم که ذاتا استقلالی باشم و قرارداد امضا کنم و بگویم که یک پولی می‌گیریم و بعد از چند بازی اگر بیشتر پیشنهاد شد به تیم دیگر بروم! من واقعا اینطور نبودم و خود هواداران بهترین قاضی هستند. در حال حاضر نمی‌توانم درخصوص بازگشت به پرسپولیس صحبت کنم چون من همچنان تحت قرارداد با باشگاه محترم نساجی هستم. پرسپولیس باشگاه بزرگی است و قطعا هر کسی دوست دارد تجربه پوشیدن پیراهن این تیم را نصیب خود کند. خدا خیلی دوستم داشت و واقعا نمی‌دانم چطور باید قدردان آن باشم که در دو مرحله این سعادت نصیب من شد. همانطور که گفتم پرسپولیس اینقدر بزرگ است که بعضی‌ها که حتی استقلالی بودند هم آمدند و افتخار پوشیدن پیراهن آن نصیب‌شان شد.

 

 چند وقت پیش صحبتی کردی و به حمایت دوباره از کی‌روش پرداختی. چرا هنوز به کی روش علاقه داری؟
صادقانه می‌گویم. کارلوس کی روش چند بازیکن به فوتبال ایران معرفی کرد؟ چه کسی مانند او نسل خوبی را به فوتبال ما معرفی کرد؟ چه کسی مانند او تیم ملی را با پوست اندازی رو به رو کرد؛ تیمی که در آن مافیا وجود داشت و خیلی‌ها با زد و بند به تیم ملی می‌‌آمدند! واقعا چه کسی مثل او چه در داخل و خارج از زمین مثل او نظم به تیم ملی داد؟ چه کسی باعث شد که بازیکن ایرانی به فوتبال خارج منتقل شود؟ روزهای اولی که کی روش به فوتبال ایران آمد من و جواد نکونام فقط لژیونر بودیم. وقتی که او رفت در حال حاضر ما چند لژیونر داریم؟ اگر هر سرمربی در 2014 بود با آن سیستم‌های بازی، نمی‌خواهم به مربیان دیگری بی احترامی کنم، مطمئن باشید ما چندین گل از نیجریه می‌خوردیم چه برسد به آرژانتین که جایگاه جدایی دارد. در 2018 هم همینطور. خیلی‌ها می‌گویند که او پول گرفته است، خب نوش جانش که پول گرفته است. روزی که کارلوس کی روش آمد ما چند زمین تمرین داشتیم؟ ما چند ساختمان مانند پک داشتیم؟ چند دفتر برای پزشکان و اعضای کادرفنی تیم که روی کارشان تمرکز داشته باشند؟ بعضی حرف‌ها واقعا بی انصافی است. ما پیشکسوتان و مربیانی داشتیم که مصاحبه‌هایی کردند و حرف‌هایی زدند که درست نبود. بعدا هم مصاحبه کردند و گفتند که اشتباه کردند الان هم باید با میکروسکوپ بگردند تا بخواهند امثال کی روش را به فوتبال ایران بیاورند. جالب است ما مربی داشتیم که چندین سال در منچستریونایتد همه کاره الکس فرگوسن بود. کسی بود که سرمربی رئال مادرید بود و خیلی از مربیانی که با او کل کل می‌کردند بروند و ببینند که آیا حتی آنها را در تمرینات منچستر یا رئال راه می‌دهند که فقط تمرین را تماشا کنند یا نه. فکر نکنم کسی مانند کی روش به فوتبال ما بیاید مخصوصا با توجه به وضعیت اقتصادی که فوتبال ما دارد.

 

 

 


شرایط تیم ملی را بعد از انتخاب دراگان اسکوچیچ چطور می‌بینی؟
همیشه هم گفته‌ام وقتی که کی روش رفت، مربی ایرانی خیلی به درد ما می‌خورد چون شناخت داشت؛ نه آن هم هر سرمربی ایرانی؛ مربیانی مانند علی دایی یا امیرقلعه نویی فکر می‌کنم خیلی به درد تیم ملی می‌خوردند اما به هر حال با هر نظری اسکوچیچ را انتخاب کردند و او اکنون سرمربی است. در هر صورت باید به او احترام گذاشت و با در اختیار گذاشتن امکانات باید از او حمایت کرد چون بیشتر از هر شخص دیگری نیاز به حمایت دارد. تیم ملی ما در حال حاضر چهار بازی بسیار حساس دارد که خدایی نکرده هر کدام از آنها را از دست بدهیم دیگر باید جام جهانی را ببوسیم و کنار بگذاریم. باید فقط حمایت کرد و برای اسکوچیچ آرزوی موفقیت دارم.

 

خب بحث اینجاست که شما و خیلی از بازیکنان کنونی تیم ملی مربیان بزرگی همچون کی‌روش را با آن دیسیپلین دیده‌اید و شاید حرف شنوی از اسکوچیچ را نتوان از سوی شما تصور کرد. موضوعی که در دوران ویلموتس هم کاملا مشخص بود. این دردسر نخواهد شد؟
نظمی که تیم ملی نیاز دارد را بازیکن باید خودش داشته باشد و ربطی به سرمربی ندارد اما اگر بحث تیم باشد آن زمان به اسکوچیچ بستگی دارد. من نمی‌توانم راجع به بازیکنان دیگر اظهارنظر کنم اما منِ علیرضا حقیقی با سابقه تجربه فوتبال اروپا می‌دانم که سرمربی از من چه چیزی می‌خواهد. فکر می‌کنم خیلی دیگر از بازیکنان ایران که در اروپا هستند مطمئنا این طرز تفکر را دارند اما متاسفانه در همه تیم‌ها بازیکنانی هستند که کار خودشان را می‌کنند. این هم اشکالی ندارد چون اسکوچیچ همین امروز که سرمربی نشده است و تجربه کار کردن در فوتبال ایران را هم دارد و اگر از بازیکنی سرپیچی ببیند می‌تواند با یک خط کوچک روی اسمش همه چیز را تمام کند. اسکوچیچ به نظرم باید نظم را دوباره چه در داخل و خارج از زمین به تیم ملی تزریق کند چون اصلی‌ترین فاکتور در فوتبال حرفه‌ای همین نظم است.


شب گذشته و پس از حرف های بازپرس جابری در برنامه زنده ویژه ماه مبارک رمضان که از شبکه سوم پخش می شد، دوباره بحث هایی جدی مبنی بر نحوه رسیدگی به این پرونده بزرگ و جنجالی در محاکم قضایی ایران کلید خورده است.


پرونده شهلا جاهد پرونده قتلی عجیب و پیچیده بود که 10 سال پیش با اعدام شهلا جاهد مختومه شد؛ پرونده ای که با توجه به ابعاد متفاوتش سال ها نشریات، خبرنگاران و علاقمندان به شایعات و اخبار مربوط به چهره های سرشناس را به دنبال خود می کشاند.


دیروز بازپرس جابری در حالی که 10 سال از اعدام شهلا می گذرد، با قاطعیت گفت که سر سوزنی در قاتل بودن او نباید شک کرد و این حکم درنهایت وسواس صادر شده است.


وقتی مجری از جابری درباره این ادعا سوال بیشتری کرد، جابری اینطور پاسخ داد:« ما دوست داشتیم به شهلا جاهد کمک کنیم ولی خود او به این موضوع علاقه ای نداشت». جابری همچنین تاکید کرد او و همکارانش دوست ندارند آبروی شهلا را بریزند، وگرنه نکاتی برای باز کردن و بحث درباره ابعاد مختلف این جنایت وجود دارد؛ شاید منظور جابری این بود که با مطرح کردن آنها، افکار عمومی جامعه جریحه دار می شود.

 


بازپرس این پرونده گفت:« ما برای قصاص شهلا تلاش کردیم ولی او خودش برای خودش، با اینکه افکار عمومی را در دست داشت، کاری نکرد. اما در صحیح بودن حکمش شک نکنید؛ چون پرونده شهلا جاهد را تمام شعباتی که در آن زمان هیئت تشخیص بودند، تایید کرده بودند. به خاطر داشته باشید که قاضی صادر کننده پرونده مسئول است و نباید با افکار عمومی پیش ببرد؛ بلکه باید با داشته های داخل پرونده حکم خود را صادر کند.»


همینطور که می دانید موضوع این پرونده مربوط به قتل لاله سحرخیزان همسر سابق بازیکن تیم ملی و باشگاه پرسپولیس بود که در آن زمان در پرسپولیس مربیگری می کرد و در یک اردوی خارجی بود که از این قتل آگاه شد.


بعد از انتشار این خبر، گروه های حوادث روزنامه ها و همینطور خبرنگاران ورزشی در سالیانی طولانی مراحل مختلف رسیدگی به این پرونده را زیر نظر داشتند و همچنین با دستگیری شهلا جاهد به عنوان مهم ترین مظنون این پرونده، دادگاه های او را تا حد ممکن پوشش دادند. درباره این پرونده یک فیلم مستند طولانی و یک فیلم داستانی نیز ساخته شده که مورد اعتراض شدید خانواده ناصر محمدخانی قرار گرفته است.


حکم اعدام شهلا جاهد در تاریخ 10 آذر 1389 و با حضور خانواده لاله سحرخیزان به اجرا رسید تا این پرونده پر سر و صدا و شاید ویرانگر برای همیشه بسته شود؛ اگرچه با توجه به صحبت های وکیل مدافع شهلا جاهد و همینطور بازپرس پرونده، مشخص است که هنوز نکات نامکشوف زیادی در مورد این پرونده وجود دارد.


این روزها که ورزشکاران در قرنطینه به سر می برند و خبری از برگزاری مسابقات و تمرینات نیست، اهمیت فضای مجازی هم نزد آن ها و هم دنبال کننده های ورزشکاران در اینستاگرام افزایش یافته. توجه کابران مجازی به برخی از قهرمانان غیرواقعی که در فضای مجازی خودشان را قهرمان جهان معرفی می کنند، طی روزهای اخیر با واکنش ورزشکاران ملی پوش در رشته های مختلف مواجه شده و حتی کمپینی به راه انداخته که ورزشکاران در آن از مردم می خواهند برای دنبال کردن یک قهرمان در اینستاگرام دقت بیشتری به خرج دهند و قهرمانان تقلبی را آنفالو کنند.


جالب است بدانید چند تن از همین قهرمانان غیرواقعی که هیچ مقامی در مسابقات معتبر ندارند و نهایتا در یکی از سبک های رشته های رزمی و در یک تورنمنت کم جمعیت مدال کسب کردند، از مدال آوران مطرح ایران همچون خواهران منصوریان، قهرمانان دوومیدانی و... دنبال کننده های بیشتری در اینستاگرام دارند. 


در میان ورزشکاران بیشترین فعالیت در فضای مجازی را می توان در صفحه ملی پوشان رشته دوومیدانی دید که سهم عمده ای در رده بندی داشتن بیشترین دنبال کننده در میان ورزشکاران زن ایرانی دارند؛ البته ووشوکاران هم به لطف شهرت خواهران منصوریان در این لیست حضور چشمگیری دارند. 


در مجموع اما نسبت به تعداد فالوورهایی که برخی از فوتبالیست ها و حتی ورزشکاران مرد در اینستاگرام دارند، ورزشکاران مطرح زن ایرانی که در سطح جهان بارها افتخارات زیادی برای ورزش ایران کسب کردند، دنبال کننده های زیادی در فضای مجازی ندارند. 


در ادامه به بررسی 10 صفحه پربازدید ورزشکاران زن ایرانی در اینستاگرام پرداختیم. شاید غیبت ورزشکارانی همچون زهرا نعمتی، نجمه خدمتی، سارا خادم الشریعه و حمیده عباسعلی در این لیست کمی عجیب باشد؛ اما این ورزشکاران که در جامعه کاملا شناخته شده هستند، دنبال کننده هایشان در اینستاگرام حتی به صد هزار نفر هم نمی رسد. البته در این لیست فقط ورزشکارانی مدنظر قرار گرفتند که زیر پرچم قرار دارند و در مسابقات مختلف بین المللی و معتبر حضور داشتند یا کسب مدال کردند.

 


لیلا رجبی؛ 403 هزار نفر


ملی پوش سابق دوومیدانی ایران که نایب قهرمانی بازی های آسیایی 2014 و حضور در دو دوره المپیک را در کارنامه دارد، با 403 هزار نفر دنبال کننده در بخش ورزشکاران زن ایرانی صدرنشین به شمار می رود. رجبی که اصلیتی بلاروسی دارد، به واسطه ازدواج با پیمان رجبی برای تیم ملی ایران مسابقه می داد. او در صفحه اینستاگرامش ویدیوهای مشترکی هم با همسرش بارگذاری می کند که هر دو نفر جزو ورزشکاران مطرح در دنیای واقعی و فضای مجازی به شمار می روند. 

 

 


 

شهربانو منصوریان؛ 279 هزار نفر


نفر دوم پرافتخارتر و شناخته شده تر هم هست. شهربانو منصوریان که چندین مدال طلای جهانی در رشته ووشو در کارنامه دارد و همچنان جزو پرافتخارترین های این رشته به شمار می رود، با 279 هزار نفر دنبال کننده در رده دوم قرار دارد. خواهر بزرگتر خانواده ورزشی منصوریان در سال های اخیر علاوه بر فعالیت های ورزشی اقدامات خیریه زیادی هم انجام داده است.

 

 


الهه منصوریان؛ 252 هزار نفر


نفر سوم بازهم از خانواده منصوریان است. الهه، خواهر کوچکتر شهربانو که چند طلای جهانی و آسیایی در کارنامه دارد، چند سالی است در لیگ چین مبارزه می کند و جزو ورزشکاران مطرح ایران در بخش زنان به شمار می رود. 

 

 


بهناز شفیعی؛ 206 هزار نفر


ورزشکار بعدی که در چند سال اخیر شهرت زیادی پیدا کرده، بهناز شفیعی است. این دختر موتورسوار که این رشته را به صورت حرفه ای دنبال می کند و اخیرا سابقه حضور در فیلم های تلویزیونی و سینمایی را هم پیدا کرده، 206 هزار نفر دنبال کننده در اینستاگرام دارد. شفیعی که به نوعی در مسیر موتورسواری زنان سدشکن بوده، همچنان به فعالیت خود در رشته موتورسواری هم ادامه می دهد.

 

 


فرشته کریمی؛ 195 هزار نفر


نفر پنجم لیست دارندگان بیشترین دنبال کننده در اینستاگرام، فرشته کریمی، ستاره تیم ملی فوتسال است. این بازیکن که با هم تیمی هایش در سال های اخیر به افتخارات بزرگی همچون قهرمانی در آسیا دست یافته، به واسطه تکنیک نابی که از خود در مسابقات مختلف نشان داده، طرفداران زیادی هم در اینستاگرام دارد.

 

 


مریم محبی؛ 194 هزار نفر


در میان دوندگان ایرانی، مریم محبی، ملی پوش دوی 400 متر ایران که مدال های نقره و برنز آسیا را در کارنامه اش دارد، با 194 هزار دنبال کننده در اینستاگرام صدرنشین است. این دختر دونده که در اینستاگرام فعالیت زیادی دارد، توانسته در رده ششم لیست قرار بگیرد.

 

 


سهیلا منصوریان؛ 168 هزار نفر


خواهر کوچکتر خانواده منصوریان که به اندازه دو خواهر بزرگترین در میادین جهانی و آسیایی مدال کسب نکرده، با 168 هزار دنبال کننده نفر هفتم لیست است. سهیلا منصوریان که حتی گاهی اوقات مجبور شده در مسابقات مقابل خواهران خود بایستد، امیدوار است در سال های آینده کارنامه افتخاراتش را مثل دو خواهر بزرگتر پربار کند. 

 

 


زهرا کیانی؛ 158 هزار نفر 


دیگر ووشوکاری که در رده بندی 10 ورزشکار زن با بیشترین دنبال کننده در اینستاگرام قرار دارد، زهرا کیانی است. این ملی پوش ووشو در بخش تالو که با انجام حرکات نمایشی هم در مسابقات و هم خارج از فضای ورزشی، مورد توجه کاربران مجازی قرار گرفته، 158 هزار دنبال کننده دارد. کیانی که مدال نقره بازی های آسیایی 2018 را در کارنامه دارد، در 20 سالگی هنوز فرصت زیادی برای پیشرفت دارد. 

 

 


مریم طوسی؛ 157 هزار نفر


یکی دیگر از دونده های زن ایرانی که دنبال کنندگان زیادی در اینستاگرام دارد، مریم طوسی است. این دونده سرعت که قبلا رکورددار دوی صد متر بود، بعد از مدتی غیبت در مسابقات این روزها به دنبال بالا بردن آمادگی خود برای بازگشت است. او با 157 هزار نفر دنبال کننده ویدیوهای ورزشی زیادی از خودش به اشتراک می گذارد.

 

 


فرزانه فصیحی؛ 120 هزار نفر


نفر دهم لیست هم فرزانه فصیحی، دیگر ملی پوش دوومیدانی است. او که در سال های اخیر به عنوان رکورددار دوی سرعت ایران نامش را بر سر زبان ها انداخته و در ماههای پایانی سال 98 هم توانست با حضور در باشگاه پارتیزان بلگراد 3 بار رکورد ملی 60 متر ایران را بهبود ببخشد، این روزها به هدفی بزرگتر یعنی حضور در المپیک فکر می کند.

 


جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت گفت: از دیروز تا امروز 19 اردیبهشت 1399 و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی 1556 بیمار جدید مبتلا به کووید19 در کشور شناسایی شد.

جهانپور افزود: مجموع بیماران کووید19 در کشور به 104691 نفر رسید. متاسفانه در طول 24 ساعت گذشته، 55 بیمار کووید19 جان خود را از دست دادند. مجموع جان باختگان این بیماری به 6541 نفر رسید.

وی همچنین تاکید کرد: خوشبختانه تا کنون 83837 نفر از بیماران، بهبود یافته و ترخیص شده اند. 2711 نفر از بیماران مبتلا به کووید19 در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. تا کنون 558 هزار و 899 آزمایش تشخیص کووید19 در کشور انجام شده است.


فرنوش نوبخت مدیرعامل شرکت بهره‌برداری مترو تهران درباره مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر اجباری شدن استفاده از ماسک در مترو اظهار داشت: شرکت بهره برداری مترو در همین راستا از روز شنبه 13 اردیبهشت در مرحله اول در 25 ایستگاه منتخب که جمعیت بیش از 500 هزار نفر در آن تردد می‌کنند اقدام به عرضه ماسک با قیمت مصوب می‌کند.


وی تصریح کرد: این کار با همکاری وزارت صمت، شهرداری تهران و معاونت حمل و نقل ترافیک شهرداری، اتاق اصناف تهران و اتحادیه پوشاک تهران در ایستگاه‌های تهران(صادقیه)، کرج، گلشهر، امام خمینی(ره)، شهرری، پانزده خرداد، تئاتر شهر، میدان آزادی، بیمه، آزادگان، میدان محمدیه، شادمان، سعدی، فرهنگسرا، فردوسی، خیام، پایانه جنوب، جوانمرد قصاب، میدان انقلاب اسلامی، حسن آباد، شهدای هفتم تیر، شهید نواب صفوی، دروازه دولت، میدان شهدا و سبلان اجرا می‌شود.

نوبخت گفت: در این طرح سعی شده تا ماسک با قیمت مصوب در اختیار مردم قرار گیرد تا این طرح با موفقیت اجرایی شود.

مدیرعامل شرکت بهره برداری متروی تهران و حومه با اشاره به اینکه از ورود افراد فاقد ماسک  از روز شنبه جلوگیری به‌عمل خواهد آمد، خاطرنشان کرد: شهروندانی که قصد استفاده از مترو را دارند باید ماسک داشته باشند و این طرح به منظور حفظ سلامتی شهروندان تصویب شده و نیازمند یاری مسافران برای اجرای هرچه بهتر طرح هستیم.


یک سال پس از تعطیلی برنامه نود، عادل فردوسی پور ارتباطش را با صدا و سیما با برنامه فوتبال 120 ادامه داده و شاید در ته ذهنش به دنبال اتفاقات و تحولاتی است که او را دوباره به صندلی داغش در شبکه سوم سیما برگرداند. در عین حال در این یک سال به ساختن برنامه‌های مختلفی فکر کرده و یک بار نیز آن را به مرحله عمل در آورده است ،با این حال فعلا اوقات خالی او را تنها برنامه فوتبال 120 و  خواندن نریشن های برخی از آیتمهای این برنامه پر کرده است.


او که خوره فوتبال چه از نوعی تماشا و چه از نوع بازی کردن بود در روز های قرنطینه به سختی روزگار می گذراند اگرچه ترجمه کتاب جدیدی را شروع کرده است که قرار است آن را به زودی به بازار عرضه کند.


مصاحبه فردوسی پور را با روزنامه همشهری بخوانید:

 

*برای آدمی که عادت داشت 3 تا تلویزیون را با هم روشن می‌کرد و 3 تا بازی مختلف می‌دید، روزگار بدون فوتبال چه جوری می‌گذرد؟
خیلی سخت، خیلی سخت.

 


* چه چیزی را جایگزین فوتبال کرده‌ای؟
ترجمه یک کتاب و خواندن n تا کتاب دیگر.

 


  *چه کتابی؟
کتابی که دارم ترجمه می‌کنم کتابی جدید از رولف دوبلی است. در همین حد توضیح کفایت می‌کند! فکر می‌کنم یکی دو ‌ماه دیگر به بازار می‌آید.(پیش از این دو کتاب دیگر از این نویسنده سوئیسی به نام‌های «هنر شفاف اندیشیدن» و «هنر خوب زندگی‌کردن» با ترجمه فردوسی‌پور به بازار آمده و فروش بالایی هم داشته است.)

 


 *و کتاب‌هایی که خوانده‌ای یا داری می‌خوانی؟
خیلی کتاب خوانده‌ام. هر چه کتاب جا مانده بود و نخوانده بودم، سعی کردم در این مدت بخوانم.

 


  *اینها جای فوتبال را برایت پر می‌کند؟
قطعا نه! البته برنامه فوتبال 120هم که پنجشنبه‌ شب‌ها از شبکه ورزش پخش می‌شود، بخش زیادی از وقتم را پر می‌کند.

 

 

 


  *لابد یک سری از فوتبال‌های قدیمی را هم دیده‌ای.
راستش زیاد نه. به‌نظرم فوتبال جذابیتش به زنده بودنش است. فوتبالی که قبلا انجام شده خیلی برایم جذاب نیست. البته این مدت یک سری برنامه فوتبالی دیدم، مستند و این چیزها.

 


* یکی دو تا مستند فوتبالی هم منتشر شد که تو گزارش کرده بودی.
آره. یکی مستند روز بازی بارسلونا بود، یکی هم لیورپول.



  *چسبید بهت؟
آره خوب بود. مستند لیورپول خیلی خوب بود. بارسلونا هم البته خوب بود. بارسلونا 8قسمت بود که تمام شد، لیورپول هم تک قسمت بود. به هر حال هر چیزی که به فوتبال ربط داشته باشد، برای من جذاب است.


  *با شناختی که از تو داریم، فوتبال بازی نکردن برایت خیلی سخت‌تر از فوتبال ندیدن است...
آخ آخ...هفته‌ای 4-3بار بازی می‌کردم. دلم که حسابی تنگ شده.


  *جایی هست که بروی ورزش کنی؟
فقط هر از گاهی با بچه‌ها پینگ‌پنگ بازی می‌کنم.

 


  *چاق که نشده‌ای؟
نه، فکر نمی‌کنم. خدا را شکر دیگر دارد دوران قرنطینه تمام می‌شود. ان‌شاءالله به‌زودی شروع می‌کنیم.


  *خیلی هم اهل مسافرت که نیستی، بخواهی جایی بروی.
نه اهلش نیستم. البته این مدت هم که قرنطینه بود نمی‌شد جایی رفت.


* حالا واقعا قرنطینه را رعایت می‌کردی؟
واقعا جایی نرفتم. نه دید و بازدیدی نه هیچی. بیشتر خانه بودم.


 * سؤال آخر؛ حتما این مدت خودت هم شنیده‌ای که به شوخی کرونا را به‌احتمال قهرمانی تیم محبوبت، لیورپول بعد از 30سال ربط می‌دهند.
نه بابا، اینها که شوخی است. خیالم راحت است که در لیگ انگلیس قطعا بازی‌ها انجام می‌شود.


استقلال با پرویز مظلومی روی دور بردهای پیاپی قرار داشت و آنها طبق برنامه سازمان لیگ باید در جام حذفی مقابل پرسپولیس قرار می‌گرفتند. دیداری که پرسپولیسی‌ها با توجه به کمبود بازیکن و تعدد مصدومان بارها درخواست خود از این سازمان را برای تعویق بازی را اراده داده بودند. سردار عزیزمحمدی که در آن مقطع ریاست سازمان لیگ را برعهده داشت قویا با این درخواست مخالفت خود را اعلام کرد تا تیم نیم بند سرخ مقابل استقلال حاضر شود و البته در نهایت با سه گل شکست خورد؛ دیداری که هنوز ماجراهای زیادی از آن منتشر می‌شود اما سوژه امروز ما از فریم‌هایی که امیرحسین خیرخواه به عنوان عکاس ورزش در اختیارتان قرار داده مربوط به درگیری تند علی کریمی با سردار عزیزمحمدی است.

 

حمید استیلی که کاملا روی لبه تیغ قرار داشت باید برابر پرویز مظلومی و ستاره‌هایی همچون مهدی رحمتی، مجتبی جباری، حنیف عمران زاده، پژمان منتظری، آندرانیک تیموریان، کیانوش رحمتی، آرش برهانی، میثم حسینی، فرهاد مجیدی، مهدی امیرآبادی و میلاد میداوودی قرار می‌گرفت و البته بزرگترین دردسر سرخ‌ها نداشتن نیروی انسانی لازم روی نیمکت بود. حمید استیلی برای این دیدار با این نفرات کار را استارت زد: علیرضا حقیقی،مجتبی شیری،علی کریمی،مازیار زارع،غلامرضا رضایی،حسین بادامکی، محمد نوری،علیرضا نورمحمدی،امیرحسین فشنگچی،مامادوتال ومهرداد اولادی . با این حال همانطور که گفته شد بزرگترین مشکل استیلی روی نیمکت بود و او میثاق معمارزاده، مسعود داستانی، مهدی الهایی، محمد منصوری، سامان آقازمانی، روح الله سیف الهی و رضا حمزه پور را در اختیار داشت. دو دروازه‌بان در کنار نفراتی جوان و کمتر شناخته شده و غیرقابل اعتنا!

 

 

این بازی یکی از پرحاشیه‌ترین دیدارهای تاریخ دربی برای پرسپولیس محسوب می‌شود. از جایی که حمید استیلی روز قبل از بازی با حضور روی جلد یکی از روزنامه‌های مشهور علیرغم تمام مشکلاتی که تیمش را داد دست خطی از خود به یادگار گذاشت که نوشته بود "دربی را می‌بریم". اختلاف میان بازیکنان دو تیم و خصوصا در درون دروازه بین حقیقی و میثاق معمارزاده هم در آن مقطع اظهرمن الشمس بود و تا جایی پیش رفت که در زمان گرم کردن دو تیم معمارزاده در چمن حاضر نشد و در آخر بازی نیز ری اکشن او به سوژه جالبی تبدیل شد.

 

 

 

علی کریمی در عصبی‌‎ترین حالت ممکن


کاپیتان پرسپولیس از قبل از بازی بارها اعتراض خود را نسبت به تصمیم کمیته برگزاری اعلام کرده بود و البته به نتیجه‌ای نرسید تا به زعم او علیرغم اینکه سازمان لیگ می‌توانست برنامه دیگری برای این بازی ترتیب ببیند با آن مخالفت کرده تا سرخ‌ها در بدترین وضعیت پا به دربی 73 بگذارند. کریمی در جریان بازی هم بارها عصبانی بودن خود را نمایش داد تا جایی که خطای او روی کیانوش رحمتی بعد از اعتراض هافبک آبی‌ها با حرکت عجیبی از سوی او همراه شد. ممبینی که اکنون در چارت فدراسیون نیز صاحب جایگاهی شده، در آن دربی اولین تجربه قضاوت خود را پشت سر می‌گذاشت و البته روز سختی را طی 120 دقیقه دنبال کرد.

 

 

پرسپولیس علیرغم نمایش خوبی که در طول 90 دقیقه داشت و فرصت‌های دیدنی که در 90 دقیقه توسط غلامرضا رضایی و فشنگچی از دست داد در نهایت در وقت‌های اضافه شکست تلخی را تجربه کرد. علی کریمی که در وقت‌های اضافه راهی نیمکت شده بود، بعد از اینکه زوم دوربین‌ها روی صورت او نشان از فروکش نکردن عصبانیت او می‌داد در ادامه با سوت پایان عصیان خود را به نمایش گذاشت و حتی مرحوم خانبان که نفر نزدیک و قابل اعتماد او به حساب می‌آمد نیز نتوانست او را آرام کند و با گرفتن جلوی دهانش سعی در پایان ماجرا داشت. علی کریمی اما با انگشت اشاره خود سردار عزیزمحمدی را سیبل قرار داده بود و او را دلیل این شکست می‌دانست.

 

 

از اشک‌های میثاق روی نیمکت تا بازوبند فرهاد روی بازوی مسی!

 

دیگر اتفاق عجیب آن دیدار در صحنه بعد از گل دوم استقلال شکل گرفت؛ میثاق معمارزاده در حالیکه آبی‌ها به گل دوم خود رسیده بودند به پهنای صورت اشک می‌ریخت و نیمکت نشینان این تیم نیز قادر به آرام کردن او نبودند و این در حالی بود که کمی آنطرف‌تر علی کریمی بی اختیار با پتویی که در اختیار داشت و برای فرار از سوز به خود پیچیده بود حرف‌هایی نیز به زبان می‌آورد.

 

 

 

 

صحنه گل سوم اما جالب‌تر بود؛ اسماعیل شریفات، بازیکن جنوبی و جوان استقلال بعد از حضور کوتاه مدت خود در زمین موفق شد از اشتباه مرگبار خط دفاعی به خوبی سود برده و تیر نهایی را به شقیقه سرخ‌ها شلیک کند.  این پایان ماجرا نبود و فرهاد مجیدی با حضور در حلقه شادی گل آبی‌ها بازوبند خود را به اسی مسی این تیم هدیه داد تا یکی از خاطره‌انگیزترین اتفاقات برای این بازیکن رخ دهد.

 


درگذشت خانبان و اولادی

 

از آن دربی دو چهره اکنون عمرشان به دنیا نیست. دکتر مهدی خانبان در آن مقطع با توجه به مشکلات روحی بالای سرخ‌ها با آشنایی علی کریمی توانسته بود در اردوی این تیم حضور یابد. این چهره قابل احترام چند سال قبل درگذشت. خانبان که دچار تصادف و ضایعه نخاعی شده بود چندی بعد درگذشت و دیگر نفر غایب از قاب دربی 73 هم مهرداد اولادی است. مهاجم شمالی و پراستعداد آن روزها نیز علیرغم تمام تلاشی که در آن بازی داشت نتوانست موفق به باز کردن دروازه استقلال شود. او نیز سه سال قبل درگذشت و فوتبال ایران را با شوک بزرگی مواجه کرد.

 

 

راز سر به مهر تهدید عزیزمحمدی توسط علی کریمی

 

اکنون بعد از سال‌ها از آن دربی پرماجرا هنوز هیچکس نتوانسته متوجه ماجرای تهدید سردار عزیزمحمدی توسط علی کریمی شود. کاپیتان عصیانگر سرخ‌ها بعد از حمله کلامی به رییس وقت سازمان لیگ مدعی شد بود پی همه چیز را به تنش مالیده و ناگفتنی‌ها را خواهد گفت و فوتبال را کنار می‌گذارد اما چندی بعد از مواضع خود به شکلی عجیب کوتاه آمد و از خیر این افشاگری بزرگ گذشت.

 

 

هنوز بعد از سال‌ها که همین چند روز قبل نیز اتفاقات این دربی به موضع بزرگی بین هواداران دو تیم تبدیل شده بود، این راز سر به مهر باقی مانده و کسی نتوانسته متوجه این موضوع شود که علی کریمی چه چیزی از سردار عزیزمحمدی اطلاع داشته که او را تهدید به افشاگری و بعد از آن کوتاه آمدن از ماجرا کرده است.