سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

 دیدار نفت مسجد سلیمان و ذوب آهن در شرایطی با پیروزی 3 بر 2 شاگردان مجتبی حسینی خاتمه پید کرد که سبزپوشان اصفهانی در نیمه اول سه بار گلزنی کردند تا با خیال راحت به رختکن بروند. این نتیجه در شرایطی در نیمه اول به دست آمد که ذوب آهن موقعیت زیادی برای گلزنی نداشت و به جرات می توان گفت از حملات خود نهایت استفاده را برد و سه گل زد.

 
اولین گل ذوب آهن در دقیقه 25 با خطای میثم تهیدست روی حسین شنانی در محوطه جریمه به دست آمد و وحید محمدزاده پنالتی خود را در حالی به وسط دروازه زد که احمدرضا گوهری سمت راست خود را برای شیرجه زدن انتخاب کرده بود.


 

 

 

 

این ها سه فریم از خطای میثم تهیدست روی حسین شنانی بازیکن ذوب آهن است که از سمت چپ خط دفاعی نفت مسجد سلیمان به محوطه جریمه رسیده بود. تهیدست از چند متری برای زدن توپ مهاجم ذوب آهن تکل بسته بود ولی شنانی از او زودتر به توپ رسید و تکل تهیدست مانع حرکت او شد.

 

 


گل دوم ذوب آهن هم مانند گل اول، روی یک کار تیمی از سمت چپ خط دفاعی نفت مسجد سلیمان ترتیب داده شد و آنها پس از یکی دو پاسی که میان هم رد و بدل کردند، توپ را درست پشت قوس محوطه جریمه به سینا اسدبیگی سپردند و او با یک شوت دقیق و محکم دروازه گوهری را در دقیقه 43 باز کرد.

 

 


 

 

 

 

 

 

*این ها هم قاب هایی از گل دوم ذوب آهن است که باز هم با طرح ریزی حمله از سمت چپ خط دفاعی نفت مسجد سلیمان به ثمر رسید. بازیکنان پس از چند پاس توپ را به اسدبیگی رساندند که فضای خوبی برای شوتزنی داشت و او هم با یک شوت زاویه دار دروازه را باز کرد.

 

 

نکته جالب اینکه سومین گل سبزپوشان اصفهانی هم از سمت راست خط هجومی این تیم و سمت خط دفاعی تیم نفت مسجد سلیمان به ثمر رسید و بازیکنان این تیم بار دیگر با چند پاس متوالی، توپ را پشت محوطه جریمه اینبار به پیمان رنجبری رساندند و این مهاجم که موقعیت های زیادی را در این فصل با پیراهن گل گهر و سپس ذوب آهن هدر داده بود، با یک شوت زاویه دار که به پاشنه تیرک عمودی هم برخورد گرد، در وقت های اضافی نیمه اول به گل تبدیل شد.

 

 

 

 

 

 

 

*درنهایت گل سوم بازی باز هم از سمت چپ خط دفاعی نفت مسجد سلیمان سازماندهی شد. جایی که در نیمه اول محمود فکری از نائیج پور که پست تخصصی اش دفاع وسط به شمار می رود، استفاده کرده بود. این حمله مانند گل دوم به پشت محوطه جریمه رسانده شد و اینبار رنجبری بود که با شوت خود که به تیرک عمودی هم برخورد کرد، گل سوم بازی را به نام خودش زد.

 

 


با شروع نیمه دوم نفت مسجد سلیمان برای جبران گل های خورده وارد زمین شد و با ضربه سر ساسان حسینی در دقیقه 67 به گل اول دست پیدا کرد و چند دقیقه بعدتر در دقیقه 73 گل دوم توسط عماد میرجوان به ثمر رسید. در ادامه این مسابقه حملات نفتی ها ادامه داشت و آنها توسط میرجوان تا آستانه ثبت گل تساوی پیش رفتند که این اتفاق درنهایت رخ نداد. البته در سوی مقابل نیز تیم فوتبال ذوب آهن می توانست اختلاف را بیشتر کند و در نیمه دوم گلزنی کند که برای آنها هم گلزنی میسر نشد تا نتیجه 3 بر 2 پایان بخش کار دو تیم در این مسابقه باشد؛ مسابقه ای که حالا با صحبت های محمود فکری بی شک طی روزهای آینده حواشی بیشتری پیدا خواهد کرد.

 


با پایان این مسابقه محمود فکری در نشست خبری به نمایش بازیکنان تیمش انتقاد داشت و عملکرد آنها را در نیمه اول مشکوک ارزیابی کرد. او تاکید داشت که در مقابل ذوب آهن، فوتبال کشور شاهد یک بازی ناپاک بوده که زور تیمش به دستان پشت پرده نرسیده است. سرمربی سابق استقلال در بخش دیگری از حرف هایش از کمیته اخلاق خواست تا به اتفاقات این مسابقه ورود کند. فکری البته در پاسخ به سوال خبرنگاران که از او خواستند، نام بازیکنانی که مشکوک بوده اند را ببرد، سکوت کرد و ضمن اینکه دوباره اصرار داشت که مشکوک بازی کردن بازیکنانش مشخص بوده، اعلام کرد اگر اسمی از بازیکنی برده شود، درست نیست و باید نهادهای نظارتی به این ماجرا ورود کنند.


در ادامه به بررسی سه گل ذوب آهن در دیدار برابر نفت مسجد سلیمان پرداخته ایم؛ سه گلی که بی شک با صحبت های محمود فکری بارها توسط اهالی فوتبال بازبینی خواهد شد تا صحت صحبت های سرمربی نفت مسجد سلیمان بررسی شود.


برای یک هوادار دو آتشه فوتبال به تصویر کشیدن تفکراتش و آنچه که دوست دارد شبیه آرزویی دور است که تنها در فکر و خیال میسر می شود؛ اما جادوی سینما همیشه غیرممکن ها را ممکن کرده و به رؤیاها نقش واقعیت می بخشد.

 

محمدحسین مهدویان کارگردان سینمای ایران نیز از آن دسته طرفداران تیفوسی است که فارغ از جنجالهای مختلف چهره های فرهنگی و هنری در زمینه فوتبال و هواداری از تیم مدنظرشان روشی خاص خود را برای بیان تعلق خاطر به تیم محبوبش اتخاذ کرده است. امری که هم اکنون و پس از ساخت چندین فیلم سینمایی رمزگشایی از آن و بررسی پلانهایش می تواند روش متفاوت کارگردان جوان سینمای ایران را مشخص سازد.


مهدویان به دور از هرگونه شعار زدگی علاقه و تمایل شدیدش به آبیهای پایتخت را در گرافیک تصاویر و پلانهایی مشخص گنجانده است که امروزه به یکی از نشانه های اصلی فیلمسازی او در پس زمینه های زندگی شهری و سوژه های ملتهبش بدل شده است.
عشق به فوتبال و ابراز علاقه کردن  در فریم های سینمایی مثل طرفداران تیوفسی فوتبال در هر کجای دنیا یک هنر است؛هنری مانند اشاره های مختلف سینمایی به اثار هنری و اتفاقات تاریخی که همیشه در سینما مدنظر بسیاری از کارگردانان قرار گرفته است.
مهدویان نیز برای دور نماندن از این قافله و صحه گذاشتن بر باور نگارنده تا به اینجا نشانه های عشقش به استقلال را مثل یک یادگاری بر تن تک تک اثارش نشانده است نشانه هایی که اکثرا استادانه و در دکوپاژهای مختلف دیده میشوند و دنبال کردنشان برای بیننده ای  که ساخته های  مهدویان را دوست دارد تبدیل به چالشی در فیلم های او می شود.


اولین مواجهه با تیم محبوب مهدویان به صحنه ای از فیلم ماجرای نمیروز ساخته 1395 بر میگردد (دقیقه 24:30)که مهرداد صدیقیان برای دیدار با محیا دهقانی یکی از اعضای سازمان منافقین به درب سینما میرود؛ بیننده در این صحنه با عکسی از ناصر حجازی رو به رو میشود که در چند ثانیه از روی ان میگذریم اما اگر تیزبین باشید در ادامه پوستر رنگی حجازی را در داخل ساندویچی میبنید.


 
صحنه بعدی در دقیقه 36:33 اتفاق می افتد دوباره در لوکیشن قبلی اینبار هنگامی که محیا دهقانی و مهرداد صدیقیان در حال گفتگو هستند و پوستر ناصر حجازی با اندازه ای واضح تر در پیشخوان ساندویچی و بر دیوار آن خودنمایی میکند.

 

 


 
دقیقه 39:11 در صحنه خارجی دیگر هنگامی که جواد عزتی در حال خواندن روزنامه است ناصر حجازی را پشت شیشه کیوسک روزنامه فروشی میبینیم که با عکسی بزرگ خودنمایی میکند.

 

 

 
عشق شدید مهدویان به استقلال نشانه گذاری جالب دیگری نیز دارد که در دقیقه 42:59 و در صحنه ایی خارجی بر روی تیر سیمانی چراغ برق با جمله تاج قهرمان روبه رو میشویم.

 

 


 
در صحنه دیگری از ماجرای نیمروز 1:12:41 اینبار با حضور هادی حجازی فر و صدیقیان در ساندویچی جاسمین رو به رو میشویم جایی که چهره ناصر حجازی در پس زمینه گفتگوی این دو قرار گرفته.
 

 

 

شاید این نشانه گذاریها را یک اتفاق بنامیمم اما وقتی با ساخته دیگر مهدویان یعنی  لاتاری( که در سال 96 در جشنواره فجر به نمایش در آمد )مواجه میشویم باز هم علاقه فراوان او به استقلال تهران البته اینبار به روزتر و گل درشت تر در داخل اتاق امیرعلی دقیقه 31:30 (با بازی ساعد سهیلی) به مخاطب معرفی میشود جایی که فرهاد مجیدی و منصور پورحیدری و پوستر استقلال به عنوان اجزای اصلی اتاق بازیگر سرکش لاتاری معرفی میشود و نمایی طولانی را در کنار امیرعلی با پوسترهای استقلال میگذرانیم. حتی تیتر یک روزنامه استقلال با عنوان "دربی مال ماست" به وضوح نمایش داده میشود تا شکمان به هواداری مهدویان را برطرف کند.
 
 

 


مهدویان باز هم برای ما نشانه گذاری کرده ! در فیلم سینمایی ماجرای نیمروز: رد خون (ساخته 1397)به جای گذاشته تا ثابت کند یک استقلای دو آتشه است و هیچ جا تیمش را تنها نمیگذارد حتی در صحنه ایی مهم از فیلم رد خون (دقیقه 50)جایی که هادی حجازی فر و محسن کیایی با هم گلاویز شده اند ناگهان تماشاچی با نوشته ایی روی بلوک سیمانی شهرک اکباتان مواجه میشود که مضمون آن بالاتر بودن استقلال نسبت به پرسپولیس است جمله ایی که در ورزشگاه آزادی بارها و بارها به گوشمان خورده اینبار با گرافیتی به نمایش درآمده و نوشته "استقلال سرور پرسپولیسه تایید  علاقه شدید کارگردان به آبی های پاتیخت است.

 


 
مهدویان دست بردار نیست و اینبار عشق به استقلال را در سریال زخم کاری (که در پلتفرم فیلیمو و به صورت هفتگی پخش میشود) و در قسمت پنجم (دقیقه21:41)در نمایی خارجی به هنگام دیدار امیر حسین هاشمی و همسر سابقش نوشته بر دیوار با قلبی در پایین نام استقلال به رخ کشیده است.


هفتم تیر 1360 بدون تردید یک نقط? عطف در تاریخ جمهوری اسلامی است. روزی که اگر پشتوان? مردمی حکومت و نفوذ رهبر فقید انقلاب نبود به سقوط نظام سیاسی می‌انجامید.

  یک هفته پس از برکناری اولین رییس جمهوری ایران در حالی که فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده داشت و درگرماگرم جنگ با عراق، شماری از مقامات ارشد کشور شامل عالی‌ترین مقام قضایی و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، 4 وزیر، 27 نمایند? مجلس شورای اسلامی و اعضای ارشد حزب جمهوری اسلامی در انفجار دفتر مرکزی این حزب در چهارراه سرچشم? تهران قربانی سنگین‌ترین عملیات تروریستی تاریخ معاصر شدند.

روزی که هاشمی رفسنجانی سکان را در دست گرفت

  هر سال به مناسبت سال‌گرد 7 تیر از نقش آیت‌الله بهشتی و ضرب? ناشی ازفقدان او گفته می‌شود و یاد دیگران هم به عبارت «72 تن از یاران او» فروکاسته است.

  اصطلاح 72 تن به این سبب باقی مانده که امام خمینی در اولین واکنش این تعبیر را به کار برد: «به عدد شهدای کربلا» و بهشتی هم «سید‌الشهدای انقلاب» لقب گرفت. روز بعد البته هاشمی رفسنجانی در مراسم تشییع پیکرها از مقابل مجلس شورای اسلامی عبارت «حمزه، سید الشهدا» را به کار برد و گفت:«بهشتی، حمز? سیدالشهدای اُحُد است».

  گفته می‌شود با شهادت مجروحان شمار قربانیان از 100 تن نیز فراتر رفت اما تعبیر 72 تن در ادبیات رسمی باقی ماند و به خاطر دارم خانواد? محمد خوش‌زبان- کم سن‌وسال ترین آن جمع- پس از چند ماه پی‌گیری خرسند بودند که نام او به عنوان نفر هفتاد و سوم ثبت شده و در پوسترها 72 شهید به اضاف? آیت‌الله بهشتی نام برده می‌شدند.

  جایگاه ویژ? دکتر بهشتی سیاست‌مدار باهوش و استراتژیست که به خاطر قدرت تشکیلاتی آماج حملات مجاهدین خلق و متهم به انحصار‌طلبی بود، سبب شده به شهیدان دیگر کمتر پرداخته شود و از شگفتی‌های حادثه این که خون محمد منتظری در حالی با بهشتی آمیخت که از منتقدان او بود و یک بار تعبیر تندی را به کار برده و به حالت قهر حزب را ترک گفته و پس از تغییر فضای سیاسی، دعوت شده بود تا کدورت‌های قبلی برطرف شود.

  در آن سو از محمدرضا کلاهی به عنوان عامل انفجار یاد می‌شود که چندی پیش فاش شد در تمام سال‌های پس از آن و در پی خروج از کشور با هویتی دیگر و به نام «علی معتمدی» در هلند زندگی می‌کرده و در سال 94 به قتل رسید.

  این نوشته اما به بهان? دیگری است. این که 7 تیر 1360 و خروج دکتر محمد بهشتی از صحنه سبب شد هاشمی رفسنجانی سکان جمهوری اسلامی را در عرص? عمل به دست گیرد. البته نقش و هدایت اصلی همچنان با امام خمینی بود که در نخستین سخنرانی از این حادثه با عنوان «واقع? منتظره» یاد کرد یعنی غافل‌گیر نشدیم و بهشتی را مظلوم خواند.

  در غیاب رییس جمهوری و عالی‌ترین مقام قضایی، هاشمی رفسنجانی نماد هر سه قوه شد هر چند آیت‌الله موسوی اردبیلی به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد اما نقش بهشتی منحصر به ریاست دیوان نبود که در آن زمان عالی‌ترین مقام قضایی به حساب می‌آمد تا موسوی اردبیلی جای او را پر کند. او دبیر کل حزب جمهوری اسلامی بود که بعد از حذف بنی‌صدر قدرت کامل را در اختیار گرفت و در اولین و آخرین کنفرانس خبری پس از برکناری بنی‌صدر در جایگاه لیدر سیاسی سخن می‌گفت نه مقام ارشد قضایی و دستور جلس? شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در روز حادثه را هم از «تورم» به « انتخابات ریاست جمهوری» تغییر داده بود.

  فرزند شهید بهشتی می‌گوید صدای انفجار حزب را در در نزدیکی میدان بهارستان و در کامیونت حامل اثاثی? خانه شنید چون مقامات امنیتی توصیه کرده بودند از خان? شخصی قلهک به جای امن‌تری منتقل شوند و در حال جا‌به‌جایی بودند.

  یک روز قبل از آن آیت‌الله خامنه‌ای امام جمعه تهران در مسجد ابوذر تهران به دست بقایای گروه فرقان ترور شد و حالا از مثلث رهبری حزب، تنها هاشمی در صحنه باقی مانده بود. آقای خامنه‌ای روی تخت بیمارستان هنوز از انفجار حزب خبر نداشت و به این بهانه که امواج رادیو برای بدن او مضر است رادیو در اختیار نداشت و وقتی روزنام? بدون موج هم ندادند شک کرد و مدام جویا می‌شد چه اتفاقی افتاده است.

  دربار? واقع? 7 تیر می‌توان گفت مجاهدین خلق امید داشتند با انفجار حزب، شیراز? امور از هم بپاشد اما سه عامل، مانع شد:

  نخست این که امام خمینی به قدر ذره‌ای خود را نباخت و با این که می‌دانست بهشتی هیچ جایگزینی ندارد و تصریح کرد «او یک ملت بود برای ملت ما» اما روحیه داد و مردم هم شعار می‌دادند: «ایران پُر از بهشتی‌یه، آمریکا در چه فکری‌یه؟».

  عامل دوم حضور انبوه جمعیت در مراسم تشییع و عاطفی شدن فضا پس از هفتم تیر بود که در محاسبات بمب‌گذاران پیش‌بینی نشده بود.

  بهشتی تنها در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در تابستان 1358 خود را در معرض آرای عمومی قرار داده بود و تصور عوامل حادثه این بود که چون در نقط? مقابل ابوالحسن بنی‌صدر با 11 میلیون رأی قرار گرفته بود فاقد محبوبیت مردمی است. تشییع پیکرهای شهدای 7 تیر اما تلقی‌های قبلی را باطل کرد.

  
  عامل سوم اما بی‌گمان نقش ممتاز اکبر هاشمی رفسنجانی است که سکان کشتی توفان‌زده را در دست گرفت. ناخدا، روحیه داد و کشتی را به او سپرد یا خود قابلیتی نشان داد و در دست گرفت.

  نمایندگان مجروح را هم از بیمارستان به صحن علنی مجلس بردند تا از اکثریت نیفتد و هاشمی رفسنجانی دیگر تنها رییس مجلس نبود. به مرد شماره 2 و همه‌کار? جمهوری اسلامی بعد از امام تبدیل شده بود.

  مهم‌تر این‌که ضرب? دو ماه بعد را هم تاب آورد زیرا در 8 شهریور دبیر کل بعدی حزب – محمد جواد باهنر – هم ترور شد و اگرچه شهادت محمد علی رجایی دومین رییس جمهوری در آن حادثه مهم‌تر معرفی شده اما از حیث اجرایی و تشکیلاتی شهادت دکتر باهنر که دبیر کل و نخست‌وزیر و رییس دولت بود ضرب? سنگین‌تری به حساب می‌آمد و تنها وقتی آیت‌الله خامنه‌ای کمی بهبود یافت و دبیر کل سوم حزب و رییس جمهوری و بعدتر مهندس موسوی نخست‌وزیر شد هاشمی کمی آرام گرفت اگرچه با حضور هر هفته در نماز جمع? تهران و انتصاب به عنوان نمایند? امام در شورای عالی دفاع عملا به عنوان سخن‌گوی نظام و اداره کنند? جنگ شناخته می‌شد.

روزی که هاشمی رفسنجانی سکان را در دست گرفت

  7 تیر 1360 اگرچه نتوانست جمهوری اسلامی را از پا درآورد اما فضا را امنیتی و رادیکال کرد و جالب است گفته شود تنها یکی از پیامدهای آن حجاب اجباری بود اگرچه در نگاه اول کاملا بی‌ربط به نظر می‌رسد یا برخی تصور می کنند از فردای پیروزی انقلاب، حجاب اجباری شد (و ندانند گویند? تلویزیون در نوروز 58 حجاب نداشت اگرچه آرایش هم نداشت). بله تا تا قبل از 7 تیر 60 حجاب تنها در ادارات و مدارس اجباری بود و 7 تیر 60 بود که سبب شد فضای عمومی و سپهر اجتماعی هم کنترل شود و در پی تابستانی پرحادثه هر گونه اعتراض اجتماعی، سیاسی و براندازانه تفسیر می‌شد.

  مجاهدین خلق گمان می‌کردند با 7 تیر و بعد تر 8 شهریور جمهوری اسلامی را زا پا درآورده اند اما اتفاقی که در عمل افتاد بسته شدن فضا بود و اگر آیت الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی هم حذف شده بودند ناگهان میدان به دست نیروهای دیگری می‌افتاد.

  ضرب? اصلی 7 تیر 1360 نه حذف بهشتی که بسته کردن فضا و کوتاه شدن زبان منتقدان مسالمت‌جو بود تا جایی که حالا دیگر آشکارا در مجلس به مهندس بازرگان توهین می‌شد.


شمار آرای باطله در انتخابات اخیر (ریاست جمهوری) توجه محافل سیاسی و رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کرده است.

  درست است که همواره و طی 40 سال گذشته و در هر انتخابات، شماری از آرا سفید یا باطله و مخدوش است و هیچ گاه این عدد صفر نبوده اما تا پیش از انتخابات 28 خرداد، درصد آن از 1 تا 3 و گاهی نهایتا 4 درصد بوده که معمول و مقبول است.

  وجه شگفت‌آور انتخابات اخیر اما این است که نزدیک به 13 درصد از کل آرا باطله یا سفید است و برتری آن بر آرای کاندیداهای رقیب نامزد پیروز و قرار گرفتن در جایگاه دوم جلب توجه می کند.

اندر حکایت 13 درصد آرای باطله

  به عبارت دیگر «آقای باطله» هیچ گاه دوم نشده بود و در این انتخابات برای نخستین بار در این رتبه و مرتبه ایستاده چرا که 12.9 درصد آرای انتخابات ریاست جمهوری به عنوان باطله اعلام شده است.

  هر چند در عرف سیاسی میان رأی باطله و مخدوش با سفید باید تفکیک قایل شد اما چون در آمار رسمی با هم قید شده ناچار یکسان تلقی می‌شود.

  دربار? 13 درصدی شدن آرای باطله این حدس و گمان‌ها را می‌توان مطرح کرد:

  1. دلیل اصلی می‌تواند هم‌زمانی چند انتخابات خصوصا شوراها و ریاست جمهوری و تأیید صلاحیت گسترده در شهرستان‌ها و بخش‌ها و روستا در انتخابات شوراها باشد که برای بستگان و دوستان و نزدیکان انگیز? مشارکت ایجاد کرد ولی برخی از آنها نخواستند در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند و برگ? سفید به داخل صندوق انداختند. شاهدان بسیاری از عوامل اجرایی و نظارتی این مدعا را تأیید می‌کنند.

  2. برخی که شرکت را واجب و لازم می‌دانستند اما نامزد مورد علاقه را محذوف دیدند ترجیح دادند شرکت کنند اما انتخاب نکنند.

  3. این تلقی و تصور نزد شماری از شهروندان وجود دارد که به مُهر روی شناسنامه در استخدام دوایر دولتی یا گزینش‌ها توجه می‌شود و اگرنه به صورت مستقیم اما بر گزینش‌گر تأثیر می‌گذارد. از این رو به قصد مُهر در شناسنامه شرکت می‌کنند و طبعا نامی نمی‌نویسند.

  4. هر چند حضور در انتخابات اختیاری است و کسی را به سبب شرکت نکردن مجازات نمی‌کنند اما بعضی که در خانواده در محظور (و نه محذور) یا در رودربایستی پدر یا همسر قرار می‌گیرند و به راهکار رأی باطله یا سفید روی می‌آورند.

  5. رأی باطله را می توان یکی از ابزارهای اعتراضی هم دانست. به جای گزین? نخست که رأی ندادن است و به موضوعات مختلف ترجمه می‌شود یا رأی به نامزدی غیر از آن که مورد نظر حاکمیت است با رأی باطله اعتراض می‌کنند و این دسته اکنون خُرسندند چون احساس می‌کنند کار آنان نمود داشته و بر سر آن بحث و گفت و گو درگرفته است.

   (اعتراض البته یکسان نیست. هم اعتراض کلی را دربرمی‌گیرد هم به «منو»ی انتخابات را. یعنی این منو باب میل من نیست و از یک تا چهار نمی‌توانم انتخاب یا سلیق? خودم را با سلیق? آقای کدخدایی منطبق کنم. اگر در دفعات پیش کمتر بوده به خاطر این بوده که نامزد نزدیک‌تر را پیدا می‌کردند. این بار اما نتوانستند بیش از این تقلیل دهند)

  6. گرایش متفاوت سیاسی در میان عوامل اجرایی هم وجود دارد منتها کسی که اگر مسؤولیت نداشت رأی نمی‌داد در این وضعیت به رأی سفید یا باطله روی می‌آورد.

  7. بخشی از طرفداران رییس جمهوری پیشین که هم می‌خواستند شرکت کنند و هم رأی ندهند، چه بسا به این فرمول رسیده باشند. به عبارت دیگر کنش بوده نه واکنش.

  8. بعید نیست کسانی به حوزه ای مراجعه کرده و دنبال نام آشنایی روی اعلانات نصب شده گشته و نیافته باشند و به همین خاطر رأی سفید داده باشند. 

  هر چند 8 گمانه و احتمال مطرح شد اما بندهای اول و پنجم قطعا فراگیرتر است و 13 درصد و رتب? دوم، شاخص مناسبی نیست و نمی‌توان به آن بی اعتنا بود.  

* دربار? درصد آرای سفید و باطله نزدیک به 500 هزار برگ? دریافت شده اما ریخته نشده به صندوق را هم می توان لحاظ کرد.


این نوشتار خطاب به حسن روحانی، سید محمد خاتمی و جریان اصلاحات و اعتدال است. میزان رای همتی که تا حدودی نماینده گفتمان اصلاحات و اعتدال بود را دیدید؟

بله، همه ما می‌دانیم که شورای نگهبان، جلوی نامزدهای جریان اصلاحات را گرفت و کاری کرد که همتی غیر حزبی و سیاسی، تبدیل به نماد  اصلاحات شود اما به هر منوال، او شبه اصلاح طلبی در انتخابات بود.

جریان اصلاحات حاضر نشد به صورت رسمی از همتی حمایت کند اما سران این گفتمان یعنی سید محمد خاتمی، مهدی کروبی و حسن روحانی به عنوان رییس جمهور رای خود را به نام او به صندوق انداختند. بسیاری از چهره‌های تاثیر گذار این جریان هم به صورت رسمی از همتی حمایت کردند و از همت مردم برای زدن به زیر میز سخن گفتند.

یوم‌الحساب اصلاح‌طلبان/ چرا سهم همتی تنها 2 میلیون رای بود؟

حاصل این حمایت‌ها و رای‌ها چه شد؟ تنها  2 میلیون و چهارصد هزار رای! باید به دنبال این سوال گشت که چرا با تمام تلاش‌هایی که شد فقط 8 درصد آرا به سبد همتی ریخته شد؟

اگر انتخابات‌هایی که اصلاح طلبان در آن پیروز یا بازنده بودند رایی بالای 10 میلیون داشتند اما حالا چه اتفاقی افتاده که سبد رای آنها به 2 میلیون تقلیل یافته است؟ فراموش نکنیم که مهرعلیزاده به نفع همتی از صحنه کنار رفت و گرنه ممکن بود بخشی از این را به او اختصاص پیدا می‌کرد.

حالا که رییسی، رییس جمهوری منتخب است و چندی دیگر به صورت رسمی ریاست دولت سیزدهم را به عهده می‌گیرد، اصلاح‌طلبان باید چرتکه بیندازند و حساب و کتاب عملکرد خود را انجام دهند. به معنای واقعی یوم الحساب جریان اصلاحات فرا رسیده است.

آنها باید از خود بپرسند که چرا دولت روحانی به اینجا رسید؟ چرا نتوانست وعده‌‌های خود را عملی کند؟ چرا نمایندگان مجلس دهم و اعضای شورای شهر در تهران، نتوانستند مردم را راضی به رای دوباره به آنها کنند؟ چرا همه آنها دست به دست هم دادند تا حلقه ناامیدی مردم از صندوق‌ها را کامل کنند؟

سران اصلاحات به ویژه سید محمد خاتمی که مردم به واسطه تکرار او، بارها و بارها فاتح میدان انتخابات بودند، در 8 سال گذشته موضع رسمی و مشخصی در مورد شرایط کشور و دولت،مجلس و شورای شهر نگرفت. چرا در این مدت با سکوت خود به شکل گیری شرایط فعلی کمک کرد؟

او که توانایی رییس جمهور سازی را داشت باید به حفظ رییس جمهور و یا فاصله گرفتن از او به خاطر عملکردش و بیان شفاف نظرات هم اهتمام می‌ورزید.

چرا خاتمی و دیگران  با بدنه اصلاحات و مردم صحبت نکردند؟ چرا بر روحانی خرده نمی‌گرفتند؟

 اگر اولویت با رفع تحریم و تامین غذا و مایحتاج مردم در شرایط جنگ اقتصادی بود همین ها را توضیح می دادند یا در دو سطر اعلام می کردند چون اولویت آقای روحانی موضوعات دیگری است راه خود را جدا می کنیم و سرمایه اجتماعی را حفظ می کردند.

مثل داستان فوتبال است. اگر تیم قهرمان را رها کنی، قطعا به سمت سقوط حرکت می‌کند و ممکن است حتی به دسته‌های پایین‌‌تر برود. این روزها داستان اصلاحات به شدت شبیه داستان استقلال خوزستان شده است.

بدون واکاوی چرایی قهر بدنه اصلاحات با صندوق رای، نمی‌شود به فکر بازگشت به سپهر سیاسی ایران بود. همانگونه که در بالا اشاره شد، نقش شورای نگهبان بر کسی پوشیده نیست اما ....


چهار سال پیش در چنین ایامی، بیش از 41 میلیون و 300 هزار نفر در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند. در آن انتخابات 56 میلیون نفر واجد شرایط رای دادن بودند.

دیروز اما، تعداد رأی دهندگان به کمتر از 29 میلیون نفر کاهش یافت؛ یک افت فاحش 12 میلیون نفری؛ آن هم در شرایطی که تعداد واجدین شرایط 4 میلیون نفر افزایش یافته است.

به بیان دیگر، در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 ، تعداد 15 میلیون نفر از واجدین شرایط شرکت نکرده بودند اما در انتخابات 1400 این عدد دو برابر شده و به حدود 30 میلیون نفر رسیده است.
بدین ترتیب، برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی میزان مشارکت به نصف واجدین شرایط سقوط کرد و عدد معنی دار 48.8 درصد به ثبت رسید. همچنین در نظر داشته باشیم که انتخابات ریاست جمهوری همزمان با انتخابات شوراها برگزار شد که به دلیل ویژگی محلی بودن، ذاتاً مشارکت زاست.

صدای خاموش مردم را بشنوید: 2 برابر شدن تعداد قهر کنندگان با صندوق!
نکته اینجاست که بخش قابل توجهی از رای دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری، رأی سفید یا باطله داده اند. هیچ کس تصورش را هم نمی کرد روزی در جمهوری اسلامی، آرای باطله با 14 درصد، رتبه دوم انتخابات را به خود اختصاص دهد. 
بخشی دیگر از مردم نیز با علم به این که عبدالناصر همتی برنده نخواهد شد، به عنوان اعتراض به روندهای موجود، به او رأی دادند.

در چنین شرایطی، مسوولان جمهوری اسلامی باید بین خود وضعیت اضطراری اعلام کنند و به بررسی فوری و غیرمتعصبانه  چرایی عدم حضور بیش از نیمی از مردم در انتخابات بپردازند.
بر طبل شادانه کوبیدن که 29 میلیون نفر پای صندوق آمدند، ندیدن آن 30 میلیون نفر دیگری است که مانند رای دهندگان، مالکان مشاع ملک ایران هستند.
صدای خاموش مردم را بشنوید: 2 برابر شدن تعداد قهر کنندگان با صندوق!
نادیده گرفتن ده‌ها میلیون ایرانی که رأی ندادند یا رای سفید یا اعتراضی دادند و نیز پشت گوش انداختن این واقعیت که خیلی از رأی دهندگان دوره های پیشین، این بار پای صندوق نیامدند، خطای بزرگ استراتژیک خواهد بود. شنیدن صدای خاموشان و معترضان، نه وظیفه ای اخلاقی که لازمه زمامداری و بقای حاکمیت است.

دو برابر شدن تعداد قهر کنندگان با صندوق و رسیدن آرای باطله از 3 درصد انتخابات قبل به 13 درصد، صدایی است رسا که یا باید آن را شنید و بدان احترام گذاشت یا منتظر عواقب سهمگین آن بود. امید که شاهد عقلانیت باشیم که هم برای مردم خوب است، هم برای نظام و هم برای ایران.


فوتبال برتر شب گذشته، دقایق ملتهب و جنجالی ای را سپری کرد اما شاید بخش ویژه برنامه محمدحسین میثاقی، لحظاتی بود که او با افشین پیروانی، بر سر حضور فردی ناشناس به نام «احسان کوراهی» جدلی 10 دقیقه‌ای را انجام داد. تاکید میثاقی به ارتباط او با مدیر تیم پرسپولیس بود که از سوی پیروانی با عباراتی چون «همراه تیم ما نیست و پست ندارد» تکذیب می‌شد.

 

بحث میثاقی و پیروانی که با دیالوگ‌های کوتاه از سوی هر دو همراه بود را اینجا می‌خوانید:

 

میثاقی: گفتید نمی‌شناسمش و...
پیروانی: نه نه نه! اشتباه شما را... آقای میثاقی اجازه بدهید. من نگفتم نمی‌شناسم، عصر همان روز به من زنگ زدند گفتند این آقا تدارکات است؟ گفتم تدارک نیست. ساعت10 شب که ده و نیم برنامه شما بود، باز زنگ زدند به من، گفتند این آقا ماساژور است گفتیم نه. هیچ سمتی ندارد. اگر سمتی داشت من می‌گفتم چهل سال محرومش کنید؟ این آقا یک طرفدار بوده و به عنوان میهمان و همراه آمده. حالا این‌ها همه چیز را ول کردند...

تبلیغات


میثاقی: شما نگفتید من نمی‌دانم این از کجا آمده؟
پیروانی: گفتم نمی‌دانم زاز کجا آمده؟ از فضا آمده حتما، با هلی شات آوردند.

 

میثاقی: اصلا هلی شات نه، شما پشت خط باشید یک بخشی را باهم ببینیم جواب شما را می‌شنویم.
پیروانی: باشه باشه، بفرمایید.

 

[آیتم مربوط به صحبت‌های هفته گذشته پیروانی پخش می‌شود]

میثاقی: خُب، آقای پیروانی.
پیروانی: بفرمایید

 

میثاقی: دیدید این بخش را؟
پیروانی: بله دیدم.

 

میثاقی: شما گفتید در رختکن ما نبوده اما یک سری عکس‌ها بوده که در رختکن بوده.
پیروانی: اجازه بدهید، این عکس‌ها که شما انداختید برای 12 هفته پیش بوده. البته اجازه بدهید...

 

میثاقی: بعد گفتید در لیست پرواز ما نبوده.
پیروانی: بله این آقا با اتوبوس آمده بود. من نمی‌دانم...

 

میثاقی: اتوبوسی که پیاده شد، اتوبوس حمل مسافر در فرودگاه بود.
پیروانی: نه، ببینید اتوبوس ما، شما قطع کردید 5 نفر دیگر را بیاورید روی خط ببینید چه می‌گویند. اتوبوسی که می‌آید در باند، همین امروز در بوشهر وقتی اتوبوس آمد در باند، 10 نفر همراه آمده بودند. من چندروز پیش گفتم چند تیم متحد شدند که ما را زمین بزنند اما ما پرسپولیسیم.

 

میثاقی: این چه ربطی دارد؟ 
پیروانی: ربطش را می‌گویم. آقای میثاقی ربطش را به صداوسیمای اصفهان، مجری در تلویزیون تهران و خود شما. فکر کنم این باخت استقلال خیلی ناراحتتان کرده. متوجه می‌شوید؟

 

میثاقی: آقای پیروانی این‌‌ها قدیمی شده.
پیروانی: نه جدید است اتفاقا. شما ناراحتی که چرا تیم ما بُرده. باور کن.

 

میثاقی: چه ربطی دارد. شما گفتید این آقا را نمیشناسید بعد مشخص شده دوست 20 ساله تان بوده.
پیروانی: نه این آقا جزو کادر ما و همراه ما نیست.

 

میثاقی: شما گفتید من فامیلی اش را نمی‌دانم.
پیروانی: الان خود شما فامیلی اش چیست؟

 

میثاقی: احسان کوراهی.
پیروانی: اشتباه می‌گویی، احسان کُراهیه است.

 

میثاقی: حالا یک تشدید هم برای شما.
پیروانی: نه شما ضمه می‌گذارید.

 

میثاقی: حالا فتحه! شما می‌شناسید او را یا نه؟
پیروانی: شناختن که او سمتی ندارد. روی پایتان نزنید و هیجان ندهید.

 

میثاقی: نه می‌گویم شما او را می‌شناختید یا نه؟
پیروانی: او سمتی در باشگاه ما ندارد. به چه زبانی ندارد؟ شما تاکید دارید سمت دارد.

 

 

میثاقی: نه نه نه، چه تاکیدی؟
پیروانی: می‌گویید از اتوبوس پیاده شده یعنی چه؟

 

میثاقی: سمت را کاری ندارم. می‌گویید در پرواز با ما نبوده، در رختکن با ما نبوده، حتی شما فرمودید این که ماسک پرسپولیس دارد، دلیل نمی‌شود ما بدانیم.
پیروانی: باریکلا. 

 

میثاقی: این تصویری که می‌بینیم از اتوبوس داخل فرودگاه می‌آید می‌رود اتوبوس تیم.
پیروانی: اگر این لیست آمد، مطمئنا در آن مجموعه هواپیمایی هم آشنا دارید، اگر این لیست را درآوردید اصلا من می‌گویم 10-0 به نفع شما.

 

میثاقی: گفتید نه جزو کادر ماست، نه در رختکن ما بوده، نه اصلا می‌دانیم چه کسی است.
پیروانی: گفتم اختیار رختکن ما دست خودمان بوده است.

 

میثاقی: گفتید در رختکن ما نیست.
پیروانی: بابا این بازی با سیرجان است که عکس گرفتید.

 

میثاقی: گفتید فامیلی او را هم من از دهن تو شنیدم.
پیروانی: من همان روز نمی‌دانستم فامیلی اش را. بعد که شما گفتید رفتم... حتی از سازمان لیگ زنگ زدند و گفتند ماساژور و تدارکات است، گفتیم نه سمتی ندارد. فکر می‌کردیم فامیلی اش کلاهی است، بعد دیدیم کوراهی است. شما هم تلفظش را اشتباه می‌گویید.

 

میثاقی: عکسش را می‌بینیم.
پیروانی: یعنی الان آقای میثاقی آن هزار نفر را ول کردید و این موضوع را چسبیدید. این عکس هم برای بازی سیرجان است.

 

میثاقی: فرقی نمی‌کند. مسئله یک تیم را حل کنیم و مثلا شما بگویید ما اجازه نمی‌دهیم نفر اجازه اطراف تیممان باشد.
پیروانی: لیست سپاهان، همه جزو باشگاه سپاهان بوده؟

 

میثاقی: همان بحثی که هفته گذشته انجام شد. آیدی را فرستادند و گفتند جزو تیم ما بوده. شما هم هفته گذشته می‌گفتید من او را می‌شناسم و همراه من است و کمک من را می‌کند.
پیروانی: نه همراه من نیست، نه نه نه، همراه من نیست برادر.

 

پیروانی: شما افرادی که در پیست هستند را می‌شناسید؟
میثاقی: یک نفر را از شما پرسیدیم.

 

پیروانی: بقیه را چرا نمی‌‌پرسید؟
میثاقی: می‌پرسیم.

 

پیروانی: کِی؟
میثاقی: همین الان می‌خواهید بپرسیم؟

 

پیروانی: همین الان؟ از کی بپرسید؟
میثاقی: بابا شما همین الان آن یک نفر که کنارتان عکس دارد. در اتوبوس بوده، در رختکن بوده. می‌گفتید من او را می‌شناسم و اگر با دوربین آن کار را کرده، اشتباه کرده.

 

پیروانی: نه نه، من کارش را تائید نمی‌کنم اما آن دوربین که از روی نیمکت بر علیه من و کادرفنی و دروازه‌بان بوده... چه عجب یک بار طرف ما را گرفتید، دوربین آمد سمت آقای امیری... مگر شما نگفتید آن شب؟
میثاقی: گفتم، وحید امیری پسر مودب و باشخصیت، نباید دوربین می‌آمد. شما وقتی می‌بینی بازیکن عصبانی است، بروید در صورت او. چون عصبانی است.

 

میثاقی: شما این آقا را می‌گویید نمیشناسید و رفاقت ندارید.
پیروانی: یکیش او بوده. بقیه چه کسی بوده؟

 

میثاقی: بقیه را هم باید دانه دانه بپرسیم از مسئولان. شما این یک نفر را گردن نمی‌گیری!
پیروانی: مسئولان بقیه را همه می‌شناسند؟ شما الان بازی دربی همه همدیگر را می‌شناسند؟

 

میثاقی: 80 نفر بوده که کسی نمی‌شناسد.
پیروانی: خب چه می‌گویی شما؟ یک نفر بوده همراه ما، من همان شب هم گفتم که همراه ماست.

 

میثاقی: گفتید در اتوبوس ما نبوده...
پیروانی: خب نبوده، به چه زبانی بگویم؟

 

پیروانی: لیست پرواز را در بیارید ببینید همراه ما بوده؟
میثاقی: شما کسی که در اتوبوس تیم بوده را نمی‌شناسید؟

 

پیروانی: همراه ما نبوده، سمتی ندارد.
میثاقی: اشکالی ندارد. امیدوارم دیگر از این ناهماهنگی ها برای هیچ تیمی پیش نیاید.

 

میثاقی: حالا دیگر آشنا شدید و هم را شناختید.
پیروانی: تمام شد؟ من فکر نمی‌کردم وقتی قرار است بیایم روی خط برنامه، گارد بگیرید.

 

میثاقی: چه گاردی؟
پیروانی: ما در بحث فنی بردیم. دور رفت پنالتی و اخراج نگرفتند. فوتبال برد و باخت دارد. دلیلی ندارد ناراحت شوید، من می‌دانم تعلق رنگی شما به چه رنگی است.

 

میثاقی: هواداران دو تیم باهوش و فهیم هستند.
پیروانی: شما گفتید اسم هوادار نیار. آقای میثاقی لطف کنید از مجموعه خودتان لطف کنید، اسم هوادار ما را نیارید.


همه‌چیز از بعد از شکست‌ مقابل الدحیل آغاز شد. یک‌ شکست 4 گله در یک بازی دیدنی، فرهاد مجیدی و کادرش را به فکر ترمیم اساسی ساختار دفاعی استقلال انداخت. بنابراین استقلال از دیدار برگشت مقابل الدحیل، رو به دفاع با آرایش 1-1-4-4 آورد؛ هرچند که به مانند قبل با آرایش پایه‌ی 1-3-2-4 به میدان‌ می‌رفت( تصویر 1).

 

تصویر 1: آرایش 1-1-4-4 استقلال به هنگام دفاع در بازی برگشت با الدحیل.

 

تبلیغات

 در 3 بازی با آرایش 1-1-4-4، استقلال تنها 2 گل را دریافت کرد که از آن 2 گل یکی هم از روی نقطه‌ی پنالتی به دست آمد. با این حال آبی‌پوشان مقابل الاهلی و الشرطه در دیدار برگشت کم موقعیت به حریف ندادند. اما این تغییر آرایش دفاعی با چه هدفی صورت گرفت؟


استقلال قصد داشت با این کار دو هافبک میانی را جلوی 4 مدافعش داشته باشد و با حمایت این دو نفر و هافبک‌های کناری خود، در سمتی که توپ جریان دارد، برتری عددی ایجاد کند و اصطلاحاً با ایجاد «Zonal Pressing»، تیم حریف را در یک گوشه‌ی‌ زمین خفه کند. در این راه استقلال با دو مشکل مواجه شد؛ 1- کشیده شدن هر دو هافبک میانی استقلال به سمت توپ باعث می‌شد این تیم در جلوی 4 مدافع خود دیگر بازیکنی نداشته باشد و منطقه‌ی 14 این تیم خالی شود.( تصویر 2)

 

تصویر 2: حضور مهدی‌پور، یکی از دو هافبک میانی استقلال، در فضای بین دو مدافع میانی، این فرصت را به غلامی می‌دهد تا در صورت دریبل‌خوردن‌ وریا، او را پوشش دهد. رضاوند، دیگر هافبک میانی استقلال، به سمت توپ رفته تا به وریا و موسوی در بازپس‌گیری توپ کمک کند. اسماعیلی، هافبک سمت چپ استقلال، مجبور شده برای پوشش جای خالی مهدی‌پور-رضاوند، به مرکز زمین متمایل شود، اما این کار را با تأخیر انجام می‌دهد و عملاً بازیکن الاهلی در آن فضا آزاد است.

 

2- اگر تیم حریف منطقه‌ی بازی را تعویض می‌کرد، یونیت دفاعی استقلال نمی‌توانست به‌صورت‌ منظم از یک سمت به سمت دیگر شیفت شود و معمولاً به حریف موقعیت می‌داد.( تصویر 3 و 4)

 

تصویر 3: تجمع بازیکنان استقلال در سمت توپ و تعویض منطقه‌ی بازیکن الدحیل.

 

تصویر 4: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل: با یک تعویض منطقه، بازیکن الدحیل در موقعیت ارسال قرار می‌گیرد. ارسالی که منجر به اعلام پنالتی به ضرر استقلال می‌شود.


بازگشت به 3 دفاع!
بعد از بازگشت استقلال از آسیا، فرهاد مجیدی در اولین بازی خود رو به آرایش 3 دفاعه آورد؛ تصمیمی که در نگاه اول بسیار تعجب‌برانگیز بود، زیرا مجیدی فصل گذشته هم ابتدا کار خود را با آرایش 3 دفاعه در استقلال آغاز کرد، اما خیلی زود به آرایش 4 دفاعه رفت. این بار به‌نظر می‌رسید فرهاد برای بازی دربی و با دو هدف به آرایش 3 دفاعه بازگشته بود: 1- تشکیل عرض 3 نفره در فاز اول بازی‌سازی بدون نیاز به اضافه شدن یک از هافبک‌های تیم به فضای بین دو دفاع( به‌ویژه بعد از تجربه‌ی تلخ ریگی در بازی با الدحیل به عنوان نفر وسط عرض 3 نفره‌ی استقلال) 2- افزایش عرض تیم هنگام دفاع با حضور 3 مدافع میانی + 2 پیستون برای جلوگیری از شکل‌گیری برتری‌های عددی پرسپولیس در جناحین.


تجربه‌ی استفاده از دفاع 3 نفره مقابل ذوب‌آهن چندان برای فرهاد موفقیت‌آمیز نبود. دروازه‌ی استقلال خیلی زود باز شد و همین مسئله باعث فرو رفتن ذوبی‌ها در لاک دفاعی شد؛ بنابراین آن‌ها با تنها 31? مالکیت توپ، چندان فرصت ساخت بازی خود را پیدا نکردند و بیش‌تر فرصت‌هایشان روی ضد‌حمله‌ و توپ‌های بلند شکل گرفت. هیچ کس نفهمید آیا هارمونی لازم میان 5 نفر عقب زمین استقلال و 3 نفر جلوییشان به هنگام دفاع آبی‌ها با آرایش 2-3-5 وجود دارد یا خیر، زیرا استقلال فرصت فرو رفتن در لاک دفاعی خود را مقابل ذوب پیدا نکرد. به هنگام بازی‌سازی هم خود کادرفنی استقلال با تغییر آرایش‌های‌ مداومش در بازی با ذوب( استقلال 4 بار آرایش ساخت بازی خود را تغییر داد) فرصت شکل‌گیری هماهنگی را از بازیکنان استقلال گرفت.

 

قمار فرهاد در دربی؛ اصرار به خط دفاع 3 نفره.
با همه‌ی این تفاسیر، فرهاد مجیدی و کادرش دست به قمار بزرگی زدند و در بازی  دربی هم با همان آرایش 2-5-3 به‌ میدان رفتند( تصویر 5)

 

تصویر 5: آرایش پایه‌ی 2-4-4 پرسپولیس و 2-5-3 استقلال در شروع مسابقه.

 

برخلاف تصور، استقلال بازی را بسیار خوب آغاز کرد. آن‌ها به هنگام ساخت بازی یکی از دو آرایش 2-4-1-3 یا 2-3-2-3 را به‌ خود می‌گرفتند؛ در حالت اول، ریگی جلوی 3 مدافع حضور داشت و جلوی او مهدی‌پور و میلیچ، هم‌عرض وریا و نادری می‌شدند. در حالت دوم، ریگی و مهدی‌پور جلوی 3 مدافع قرار می‌گرفتند و میلیچ هم‌عرض نادری و وریا. 2 مهاجم تیم هم قایدی و مطهری بودند.( تصاویر 6، 7 )

 

تصویر 6: آرایش 2-4-1-3 استقلال هنگام ساخت بازی. دو مهاجم تیم مطهری و قایدی‌اند که در این تصویر نیفتاده‌اند.

 

تصویر 7: آرایش 2-3-2-3 استقلال هنگام ساخت بازی از عقب زمین.

 

 

برتری عددی 3 به 2 مدافعان میانی استقلال نسبت به دو مهاجم پرسپولیس، همیشه یکی از مدافعان میانی آبی‌ها را آزاد می‌گذاشت؛ از سوی دیگر، مسعود ریگی هم به زیبایی هرچه تمام‌تر خود را میان دو مهاجم پرسپولیس جای‌ می‌داد؛ در نتیجه یکی از 3 مدافع استقلال می‌توانست ریگی را صاحب توپ کند و او هم با یک پاس قطری، وریا یا نادری را در یکی از دو جناح آزاد کند. اتفاقی که مشابه آن را در دیدار با ذوب‌آهن هم دیده بودیم.( تصاویر 8، 9، 10، 11 و‌ 12)

 

تصویر 8: آرایش 2-4-1-3 استقلال هنگام ساخت بازی که «3» و «1» آن در این تصویر مشخص است؛ جای‌گیری عالی ریگی میان دو مهاجم پرسپولیس و ارسال پاس قطری او برای وریا.

 

تصویر 9: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل. آرایش 2-4-1-3 استقلال هنگام ساخت بازی از عقب زمین که «4» آن در این تصویر مشخص است. پاس قطری دیدنی ریگی هم به وریا می‌رسد.

 

تصویر 10: گراف پاس‌‌های مسعود ریگی مقابل پرسپولیس از چپ به راست. دایره‌های بزرگ مبدأ و دایره‌های کوچک مقصد پاس‌ها هستند. با کمی دقت می‌توان‌ دریافت ریگی در این دیدار به تعداد مناسبی پاس‌‌های تعویض منطقه و قطری ارسال کرده است.

 

تصویر 11: ارسال پاس قطری توسط ریگی به هدف میلیچ.

 

تصویر 12: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل.

 

 

استقلال با این آرایش و حربه‌هایی که به کار بسته بود، در 20 دقیقه‌ی اول بار‌ها و بارها توانست پرسینگ شدید پرسپولیس را که با 5 یا 6 نفر صورت می‌گرفت بشکند و خلق موقعیت کند. اما عجیب آن بود که هرچی بازی جلوتر رفت( تا قبل از گل پرسپولیس) تمایل استقلال به شروع مجدد‌های بلند مظاهری بیش‌تر شد! این در حالی بود  که نه تنها استقلال به خوبی توانسته بود از فاز 1 به 2 بازی‌سازی خود برود، بلکه در جلوی زمین هم بجز ارسلان، مهره‌ی سرزن دیگری مقابل سید جلال و کنعانی نداشت. استقلال از 10 شروع مجدد رشید، 5 بار توانست ضربات سر اول را بزند.


بعد از دریافت گل، استقلال به مدت 10 دقیقه دوباره رو به ساخت بازی از عقب زمین آورد؛ آن‌ها این بار آرایش تهاجمی‌تر 5-2-3 به خود گرفتند ( تصاویر 13 و‌14)

 

تصویر 13: ساخت بازی استقلال با آرایش 5-2-3 و تشکیل عرص 3 نفره در فاز اول بازی‌سازی با اضافه‌شدن مهدی‌پور به فضای میان غلامی-یزدانی.

 

تصویر 14: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل؛ ساخت بازی استقلال با آرایش 5-2-3 که «2» و «5» آن در این تصویر مشخص‌اند.

 

و روی تحرک بالای اسماعیلی به خصوص در منطقه‌ی 14، توانستند خطرات خوبی را روی دروازه‌ی پرسپولیس ایجاد کنند( از جمله‌ موقعیت دیاباته‌ که اسماعیلی در شکل‌گیری آن بسیار مؤثر بود)، اما آبی‌ها خیلی زود و از دقیقه‌ی 70 به بعد، درست مشابه با بازی ذوب‌آهن، رو به ارسال‌های مستقیم از خط دفاع آوردند. ارسال‌هایی که هیچ ثمره‌ای برای آبی‌پوشان نداشت. به نظر می‌رسید خود کادرفنی استقلال قبل از همه توانایی‌های نفرات تیمش را در بازی‌سازی از راه زمین و از نه راه هوا! دست کم گرفته باشد.

 

ضعف‌های پرشمار در ساختار دفاعی
فرهاد مجیدی به درستی در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی با ذوب اشاره داشت که ضعف استقلال در دفاع تیمی و نه در دفاع فردی است. شاید مدافعان میانی استقلال از لحاظ کیفی فوق‌العاده‌‌ نباشند و  حتی مهره‌ای چون وریا غفوری آگاهی محیطی گذشته‌اش در کار‌های دفاعی را نداشته باشد، اما جلوتر از همه‌ی این‌ها، ساختار دفاعی آبی‌پوشان با ضعف‌های جدی‌ مواجه است. به همین بازی با دربی برمی‌گردیم؛ جایی که استقلال با آرایش 2-3-5 دفاع می‌کرد و یک یونیت 3+5 در جلوی دفاع این تیم شکل گرفته بود؛ یونیتی که این‌قدر تمرکز خودش را روی بستن کانال‌های کناری و نیم‌فضاها( مناطقی که اغلب موقعیت‌های پرسپولیس این فصل از آن‌جاها شکل گرفته) گذاشته بود که کاملاً از منطقه‌ی 14، مهم‌ترین منطقه‌ی زمین فوتبال برای خلق‌ موقعیت، غافل شده بود. 3 مدافع میانی استقلال، به شکل افراطی برای مهار دو مهاجم پرسپولیس جمع بازی می‌کردند. این جمع بازی کردن به حدی بود که میان مدافع میانی سمت چپ استقلال، مرادمند، و پیستون سمت چپ استقلال( نادری) و البته متقابلاً در سمت دیگر زمین، فضای زیادی ایجاد می‌شد و گهگاهی یکی از 3 هافبک میانی استقلال را مجبور می‌کرد برای پوشش این فضا به 5 نفر عقب زمین اضافه شود. ایجاد فضا میان 5 مدافع، اتفاقی‌ست که کم‌تر به‌‌وقوع‌‌ می‌پیوندد. به‌‌واقع شما خط دفاع خود را از 4 نفر به 5 نفر تبدیل می‌کنید تا تمام عرض زمین را پوشش دهید و دیگر نیازی به اضافه شدن هافبک‌هایتان‌ برای‌ پوشش فضاهای بین مدافعانتان نباشد. ایراد دیگر این بود که 3 مدافع میانی استقلال هیچ تمایلی به خارج شدن از محوطه‌ی جریمه‌ی خودی به هنگام دفاع نداشتند؛ در حالی که حضور 3 مدافع میانی این امکان را به شما می‌دهد در صورت لزوم یکی از 3 مدافع‌‌ میانی برای مهار مهاجم نوک حریف که از محوطه‌ی جریمه خارج شده، با او برود، زیرا می‌داند دو مدافع دیگر برای پوشش او حاضر خواهند بود. ( تصاویر 15‌ و 16)

 

تصویر 15: فاصله‌ی بسیار زیاد ایجاد شده میان نادری و مرادمند، میلیچ را مجبور کرده برای مهار کامیابی‌نیا به آن فضا رود، در نتیجه پرسپولیس در مرکز زمین با حضور پهلوان-نوراللهی-ترابی، مقابل ریگی-مهدی‌پور برتری عددی به‌دست آورده است. حال منطقه‌ی 14 خالی شده‌است. ریگی می‌توانست به آن فضا برود یا حداقل یکی از 3 مدافع استقلال برای پوشش آن فضا سریع‌تر از محوطه‌ی جریمه خارج شوند.

 

تصویر 16: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل. تأخیر غلامی در جدا شدن از خط دفاع و عدم پوشش فضای پشت سر مهدی‌پور توسط ریگی، فضای شوت‌زنی به ترابی از منطقه‌ی 14 می‌دهد.

 

ایراد سوم به عدم هماهنگی 3 هافبک جلوی 5 مدافع استقلال در پوشش هم‌دیگر برمی‌گشت. وقتی توپ به یک سمت زمین می‌رفت، دو نفر از 3 هافبک استقلال به همان سمت می‌رفتند تا برتری عددی پرسپولیس را در سمت توپ از بین ببرند. در چنین حالتی معمولاً هافبک سوم باید مراقب پوشش منطقه‌ی 14 باشد، اما استقرار اشتباه 3 هافبک میانی استقلال همواره این منطقه را خالی می‌گذاشت و در نهایت هم دروازه‌‌ی استقلال از همین فضا باز شد. ( تصاویر 17، 18 و 19)

 

تصویر 17: دو هافبک از سه هافبک استقلال، ریگی و میلیچ، به جناح توپ آمده‌اند، هافبک سوم، مهدی‌پور، منطقه‌ی 14 را پوشش نداده است و ترابی به راحتی می‌تواند به آن فضا نفوذ کند.

 

تصویر 18: احمد‌ نوراللهی به زیبایی منطقه‌ی بازی را عوض می‌کند تا بازی را به سمتی ببرد که تجمع بازیکنان استقلال کم‌تر است؛ درست مشابه حربه‌ای که الدحیل برای بازکردن‌ دروازه‌ی استقلال بهره برد.

 

تصویر 19: امیری پا به توپ به سمت دروازه‌‌ی استقلال حرکت می‌کند، مهدی‌پور به استقبال او می‌رود، اما دریبل می‌خورد، ریگی برای پوشش مهدی‌پور به سمت امیری متمایل می‌شود، اما میلیچ دیگر برای پوشش ریگی به منطقه‌ی 14 نمی‌رود. هم‌زمان، هیچ یک از 3 مدافع میانی استقلال برای مهار مغانلو با او از محوطه‌ی جریمه خارج نمی‌شوند. دو ایراد از سه ایراد ذکر شده در متن، در این صحنه مشخص است. دروازه‌ی استقلال در ادامه‌ی همین صحنه روی شوت مغانلو و ضربه‌ی آل‌کثیر در ریباند باز می‌شود.


استقلال با وجود تغییراتی که در دو دیدار اخیر در آرایش و ساختار دفاعی تیمش ایجاد کرد، هم‌چنان در دفاع تیمی‌ خود دچار مشکل بود. ایده‌ی فرهاد مجیدی شاید روی کاغذ درست به‌نظر می‌رسید، اما اجرای کامل و درست آرایش 3 دفاعه، چه در فاز حمله و چه در فاز دفاع، نیاز به زمان و تمرینات بسیار بیش‌تری دارد. نمی‌توان تنها دو هفته تیم خود را با این آرایش تمرین داد و بعد به استقبال مهم‌ترین بازی فصل رفت و انتظار داشت 3 هافبکی که برای اولین بار کنار هم‌ قرار گرفته‌اند، بتوانند به درستی هم‌دیگر را پوشش دهند یا 3 مدافع میانی کاملاً آگاه باشند چه زمانی باید از خط دفاع جدا شوند و چه زمانی در خط دفاع باقی بمانند. هر ایده‌ای برای اجرایی شدن، به ماه‌ها تمرین نیاز دارد. این شاید مهم‌ترین درسی باشد که فرهاد و کادرش می‌توانند از نمایش تیمشان در دو بازی اخیر بگیرند.
 علی کمانگری
منبع داده‌های آماری: مجموعه‌‌ی «یازده»


همه‌چیز از بعد از شکست‌ مقابل الدحیل آغاز شد. یک‌ شکست 4 گله در یک بازی دیدنی، فرهاد مجیدی و کادرش را به فکر ترمیم اساسی ساختار دفاعی استقلال انداخت. بنابراین استقلال از دیدار برگشت مقابل الدحیل، رو به دفاع با آرایش 1-1-4-4 آورد؛ هرچند که به مانند قبل با آرایش پایه‌ی 1-3-2-4 به میدان‌ می‌رفت( تصویر 1).

 

تصویر 1: آرایش 1-1-4-4 استقلال به هنگام دفاع در بازی برگشت با الدحیل.

 

تبلیغات

 در 3 بازی با آرایش 1-1-4-4، استقلال تنها 2 گل را دریافت کرد که از آن 2 گل یکی هم از روی نقطه‌ی پنالتی به دست آمد. با این حال آبی‌پوشان مقابل الاهلی و الشرطه در دیدار برگشت کم موقعیت به حریف ندادند. اما این تغییر آرایش دفاعی با چه هدفی صورت گرفت؟


استقلال قصد داشت با این کار دو هافبک میانی را جلوی 4 مدافعش داشته باشد و با حمایت این دو نفر و هافبک‌های کناری خود، در سمتی که توپ جریان دارد، برتری عددی ایجاد کند و اصطلاحاً با ایجاد «Zonal Pressing»، تیم حریف را در یک گوشه‌ی‌ زمین خفه کند. در این راه استقلال با دو مشکل مواجه شد؛ 1- کشیده شدن هر دو هافبک میانی استقلال به سمت توپ باعث می‌شد این تیم در جلوی 4 مدافع خود دیگر بازیکنی نداشته باشد و منطقه‌ی 14 این تیم خالی شود.( تصویر 2)

 

تصویر 2: حضور مهدی‌پور، یکی از دو هافبک میانی استقلال، در فضای بین دو مدافع میانی، این فرصت را به غلامی می‌دهد تا در صورت دریبل‌خوردن‌ وریا، او را پوشش دهد. رضاوند، دیگر هافبک میانی استقلال، به سمت توپ رفته تا به وریا و موسوی در بازپس‌گیری توپ کمک کند. اسماعیلی، هافبک سمت چپ استقلال، مجبور شده برای پوشش جای خالی مهدی‌پور-رضاوند، به مرکز زمین متمایل شود، اما این کار را با تأخیر انجام می‌دهد و عملاً بازیکن الاهلی در آن فضا آزاد است.

 

2- اگر تیم حریف منطقه‌ی بازی را تعویض می‌کرد، یونیت دفاعی استقلال نمی‌توانست به‌صورت‌ منظم از یک سمت به سمت دیگر شیفت شود و معمولاً به حریف موقعیت می‌داد.( تصویر 3 و 4)

 

تصویر 3: تجمع بازیکنان استقلال در سمت توپ و تعویض منطقه‌ی بازیکن الدحیل.

 

تصویر 4: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل: با یک تعویض منطقه، بازیکن الدحیل در موقعیت ارسال قرار می‌گیرد. ارسالی که منجر به اعلام پنالتی به ضرر استقلال می‌شود.


بازگشت به 3 دفاع!
بعد از بازگشت استقلال از آسیا، فرهاد مجیدی در اولین بازی خود رو به آرایش 3 دفاعه آورد؛ تصمیمی که در نگاه اول بسیار تعجب‌برانگیز بود، زیرا مجیدی فصل گذشته هم ابتدا کار خود را با آرایش 3 دفاعه در استقلال آغاز کرد، اما خیلی زود به آرایش 4 دفاعه رفت. این بار به‌نظر می‌رسید فرهاد برای بازی دربی و با دو هدف به آرایش 3 دفاعه بازگشته بود: 1- تشکیل عرض 3 نفره در فاز اول بازی‌سازی بدون نیاز به اضافه شدن یک از هافبک‌های تیم به فضای بین دو دفاع( به‌ویژه بعد از تجربه‌ی تلخ ریگی در بازی با الدحیل به عنوان نفر وسط عرض 3 نفره‌ی استقلال) 2- افزایش عرض تیم هنگام دفاع با حضور 3 مدافع میانی + 2 پیستون برای جلوگیری از شکل‌گیری برتری‌های عددی پرسپولیس در جناحین.


تجربه‌ی استفاده از دفاع 3 نفره مقابل ذوب‌آهن چندان برای فرهاد موفقیت‌آمیز نبود. دروازه‌ی استقلال خیلی زود باز شد و همین مسئله باعث فرو رفتن ذوبی‌ها در لاک دفاعی شد؛ بنابراین آن‌ها با تنها 31? مالکیت توپ، چندان فرصت ساخت بازی خود را پیدا نکردند و بیش‌تر فرصت‌هایشان روی ضد‌حمله‌ و توپ‌های بلند شکل گرفت. هیچ کس نفهمید آیا هارمونی لازم میان 5 نفر عقب زمین استقلال و 3 نفر جلوییشان به هنگام دفاع آبی‌ها با آرایش 2-3-5 وجود دارد یا خیر، زیرا استقلال فرصت فرو رفتن در لاک دفاعی خود را مقابل ذوب پیدا نکرد. به هنگام بازی‌سازی هم خود کادرفنی استقلال با تغییر آرایش‌های‌ مداومش در بازی با ذوب( استقلال 4 بار آرایش ساخت بازی خود را تغییر داد) فرصت شکل‌گیری هماهنگی را از بازیکنان استقلال گرفت.

 

قمار فرهاد در دربی؛ اصرار به خط دفاع 3 نفره.
با همه‌ی این تفاسیر، فرهاد مجیدی و کادرش دست به قمار بزرگی زدند و در بازی  دربی هم با همان آرایش 2-5-3 به‌ میدان رفتند( تصویر 5)

 

تصویر 5: آرایش پایه‌ی 2-4-4 پرسپولیس و 2-5-3 استقلال در شروع مسابقه.

 

برخلاف تصور، استقلال بازی را بسیار خوب آغاز کرد. آن‌ها به هنگام ساخت بازی یکی از دو آرایش 2-4-1-3 یا 2-3-2-3 را به‌ خود می‌گرفتند؛ در حالت اول، ریگی جلوی 3 مدافع حضور داشت و جلوی او مهدی‌پور و میلیچ، هم‌عرض وریا و نادری می‌شدند. در حالت دوم، ریگی و مهدی‌پور جلوی 3 مدافع قرار می‌گرفتند و میلیچ هم‌عرض نادری و وریا. 2 مهاجم تیم هم قایدی و مطهری بودند.( تصاویر 6، 7 )

 

تصویر 6: آرایش 2-4-1-3 استقلال هنگام ساخت بازی. دو مهاجم تیم مطهری و قایدی‌اند که در این تصویر نیفتاده‌اند.

 

تصویر 7: آرایش 2-3-2-3 استقلال هنگام ساخت بازی از عقب زمین.

 

 

برتری عددی 3 به 2 مدافعان میانی استقلال نسبت به دو مهاجم پرسپولیس، همیشه یکی از مدافعان میانی آبی‌ها را آزاد می‌گذاشت؛ از سوی دیگر، مسعود ریگی هم به زیبایی هرچه تمام‌تر خود را میان دو مهاجم پرسپولیس جای‌ می‌داد؛ در نتیجه یکی از 3 مدافع استقلال می‌توانست ریگی را صاحب توپ کند و او هم با یک پاس قطری، وریا یا نادری را در یکی از دو جناح آزاد کند. اتفاقی که مشابه آن را در دیدار با ذوب‌آهن هم دیده بودیم.( تصاویر 8، 9، 10، 11 و‌ 12)

 

تصویر 8: آرایش 2-4-1-3 استقلال هنگام ساخت بازی که «3» و «1» آن در این تصویر مشخص است؛ جای‌گیری عالی ریگی میان دو مهاجم پرسپولیس و ارسال پاس قطری او برای وریا.

 

تصویر 9: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل. آرایش 2-4-1-3 استقلال هنگام ساخت بازی از عقب زمین که «4» آن در این تصویر مشخص است. پاس قطری دیدنی ریگی هم به وریا می‌رسد.

 

تصویر 10: گراف پاس‌‌های مسعود ریگی مقابل پرسپولیس از چپ به راست. دایره‌های بزرگ مبدأ و دایره‌های کوچک مقصد پاس‌ها هستند. با کمی دقت می‌توان‌ دریافت ریگی در این دیدار به تعداد مناسبی پاس‌‌های تعویض منطقه و قطری ارسال کرده است.

 

تصویر 11: ارسال پاس قطری توسط ریگی به هدف میلیچ.

 

تصویر 12: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل.

 

 

استقلال با این آرایش و حربه‌هایی که به کار بسته بود، در 20 دقیقه‌ی اول بار‌ها و بارها توانست پرسینگ شدید پرسپولیس را که با 5 یا 6 نفر صورت می‌گرفت بشکند و خلق موقعیت کند. اما عجیب آن بود که هرچی بازی جلوتر رفت( تا قبل از گل پرسپولیس) تمایل استقلال به شروع مجدد‌های بلند مظاهری بیش‌تر شد! این در حالی بود  که نه تنها استقلال به خوبی توانسته بود از فاز 1 به 2 بازی‌سازی خود برود، بلکه در جلوی زمین هم بجز ارسلان، مهره‌ی سرزن دیگری مقابل سید جلال و کنعانی نداشت. استقلال از 10 شروع مجدد رشید، 5 بار توانست ضربات سر اول را بزند.


بعد از دریافت گل، استقلال به مدت 10 دقیقه دوباره رو به ساخت بازی از عقب زمین آورد؛ آن‌ها این بار آرایش تهاجمی‌تر 5-2-3 به خود گرفتند ( تصاویر 13 و‌14)

 

تصویر 13: ساخت بازی استقلال با آرایش 5-2-3 و تشکیل عرص 3 نفره در فاز اول بازی‌سازی با اضافه‌شدن مهدی‌پور به فضای میان غلامی-یزدانی.

 

تصویر 14: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل؛ ساخت بازی استقلال با آرایش 5-2-3 که «2» و «5» آن در این تصویر مشخص‌اند.

 

و روی تحرک بالای اسماعیلی به خصوص در منطقه‌ی 14، توانستند خطرات خوبی را روی دروازه‌ی پرسپولیس ایجاد کنند( از جمله‌ موقعیت دیاباته‌ که اسماعیلی در شکل‌گیری آن بسیار مؤثر بود)، اما آبی‌ها خیلی زود و از دقیقه‌ی 70 به بعد، درست مشابه با بازی ذوب‌آهن، رو به ارسال‌های مستقیم از خط دفاع آوردند. ارسال‌هایی که هیچ ثمره‌ای برای آبی‌پوشان نداشت. به نظر می‌رسید خود کادرفنی استقلال قبل از همه توانایی‌های نفرات تیمش را در بازی‌سازی از راه زمین و از نه راه هوا! دست کم گرفته باشد.

 

ضعف‌های پرشمار در ساختار دفاعی
فرهاد مجیدی به درستی در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی با ذوب اشاره داشت که ضعف استقلال در دفاع تیمی و نه در دفاع فردی است. شاید مدافعان میانی استقلال از لحاظ کیفی فوق‌العاده‌‌ نباشند و  حتی مهره‌ای چون وریا غفوری آگاهی محیطی گذشته‌اش در کار‌های دفاعی را نداشته باشد، اما جلوتر از همه‌ی این‌ها، ساختار دفاعی آبی‌پوشان با ضعف‌های جدی‌ مواجه است. به همین بازی با دربی برمی‌گردیم؛ جایی که استقلال با آرایش 2-3-5 دفاع می‌کرد و یک یونیت 3+5 در جلوی دفاع این تیم شکل گرفته بود؛ یونیتی که این‌قدر تمرکز خودش را روی بستن کانال‌های کناری و نیم‌فضاها( مناطقی که اغلب موقعیت‌های پرسپولیس این فصل از آن‌جاها شکل گرفته) گذاشته بود که کاملاً از منطقه‌ی 14، مهم‌ترین منطقه‌ی زمین فوتبال برای خلق‌ موقعیت، غافل شده بود. 3 مدافع میانی استقلال، به شکل افراطی برای مهار دو مهاجم پرسپولیس جمع بازی می‌کردند. این جمع بازی کردن به حدی بود که میان مدافع میانی سمت چپ استقلال، مرادمند، و پیستون سمت چپ استقلال( نادری) و البته متقابلاً در سمت دیگر زمین، فضای زیادی ایجاد می‌شد و گهگاهی یکی از 3 هافبک میانی استقلال را مجبور می‌کرد برای پوشش این فضا به 5 نفر عقب زمین اضافه شود. ایجاد فضا میان 5 مدافع، اتفاقی‌ست که کم‌تر به‌‌وقوع‌‌ می‌پیوندد. به‌‌واقع شما خط دفاع خود را از 4 نفر به 5 نفر تبدیل می‌کنید تا تمام عرض زمین را پوشش دهید و دیگر نیازی به اضافه شدن هافبک‌هایتان‌ برای‌ پوشش فضاهای بین مدافعانتان نباشد. ایراد دیگر این بود که 3 مدافع میانی استقلال هیچ تمایلی به خارج شدن از محوطه‌ی جریمه‌ی خودی به هنگام دفاع نداشتند؛ در حالی که حضور 3 مدافع میانی این امکان را به شما می‌دهد در صورت لزوم یکی از 3 مدافع‌‌ میانی برای مهار مهاجم نوک حریف که از محوطه‌ی جریمه خارج شده، با او برود، زیرا می‌داند دو مدافع دیگر برای پوشش او حاضر خواهند بود. ( تصاویر 15‌ و 16)

 

تصویر 15: فاصله‌ی بسیار زیاد ایجاد شده میان نادری و مرادمند، میلیچ را مجبور کرده برای مهار کامیابی‌نیا به آن فضا رود، در نتیجه پرسپولیس در مرکز زمین با حضور پهلوان-نوراللهی-ترابی، مقابل ریگی-مهدی‌پور برتری عددی به‌دست آورده است. حال منطقه‌ی 14 خالی شده‌است. ریگی می‌توانست به آن فضا برود یا حداقل یکی از 3 مدافع استقلال برای پوشش آن فضا سریع‌تر از محوطه‌ی جریمه خارج شوند.

 

تصویر 16: ادامه‌ی صحنه‌ی قبل. تأخیر غلامی در جدا شدن از خط دفاع و عدم پوشش فضای پشت سر مهدی‌پور توسط ریگی، فضای شوت‌زنی به ترابی از منطقه‌ی 14 می‌دهد.

 

ایراد سوم به عدم هماهنگی 3 هافبک جلوی 5 مدافع استقلال در پوشش هم‌دیگر برمی‌گشت. وقتی توپ به یک سمت زمین می‌رفت، دو نفر از 3 هافبک استقلال به همان سمت می‌رفتند تا برتری عددی پرسپولیس را در سمت توپ از بین ببرند. در چنین حالتی معمولاً هافبک سوم باید مراقب پوشش منطقه‌ی 14 باشد، اما استقرار اشتباه 3 هافبک میانی استقلال همواره این منطقه را خالی می‌گذاشت و در نهایت هم دروازه‌‌ی استقلال از همین فضا باز شد. ( تصاویر 17، 18 و 19)

 

تصویر 17: دو هافبک از سه هافبک استقلال، ریگی و میلیچ، به جناح توپ آمده‌اند، هافبک سوم، مهدی‌پور، منطقه‌ی 14 را پوشش نداده است و ترابی به راحتی می‌تواند به آن فضا نفوذ کند.

 

تصویر 18: احمد‌ نوراللهی به زیبایی منطقه‌ی بازی را عوض می‌کند تا بازی را به سمتی ببرد که تجمع بازیکنان استقلال کم‌تر است؛ درست مشابه حربه‌ای که الدحیل برای بازکردن‌ دروازه‌ی استقلال بهره برد.

 

تصویر 19: امیری پا به توپ به سمت دروازه‌‌ی استقلال حرکت می‌کند، مهدی‌پور به استقبال او می‌رود، اما دریبل می‌خورد، ریگی برای پوشش مهدی‌پور به سمت امیری متمایل می‌شود، اما میلیچ دیگر برای پوشش ریگی به منطقه‌ی 14 نمی‌رود. هم‌زمان، هیچ یک از 3 مدافع میانی استقلال برای مهار مغانلو با او از محوطه‌ی جریمه خارج نمی‌شوند. دو ایراد از سه ایراد ذکر شده در متن، در این صحنه مشخص است. دروازه‌ی استقلال در ادامه‌ی همین صحنه روی شوت مغانلو و ضربه‌ی آل‌کثیر در ریباند باز می‌شود.


استقلال با وجود تغییراتی که در دو دیدار اخیر در آرایش و ساختار دفاعی تیمش ایجاد کرد، هم‌چنان در دفاع تیمی‌ خود دچار مشکل بود. ایده‌ی فرهاد مجیدی شاید روی کاغذ درست به‌نظر می‌رسید، اما اجرای کامل و درست آرایش 3 دفاعه، چه در فاز حمله و چه در فاز دفاع، نیاز به زمان و تمرینات بسیار بیش‌تری دارد. نمی‌توان تنها دو هفته تیم خود را با این آرایش تمرین داد و بعد به استقبال مهم‌ترین بازی فصل رفت و انتظار داشت 3 هافبکی که برای اولین بار کنار هم‌ قرار گرفته‌اند، بتوانند به درستی هم‌دیگر را پوشش دهند یا 3 مدافع میانی کاملاً آگاه باشند چه زمانی باید از خط دفاع جدا شوند و چه زمانی در خط دفاع باقی بمانند. هر ایده‌ای برای اجرایی شدن، به ماه‌ها تمرین نیاز دارد. این شاید مهم‌ترین درسی باشد که فرهاد و کادرش می‌توانند از نمایش تیمشان در دو بازی اخیر بگیرند.
 علی کمانگری
منبع داده‌های آماری: مجموعه‌‌ی «یازده»