سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

دربی به لهجه امریکایی و داربی به لهجه انگلیسی به مانند بسیاری از موضوعات فوتبالی خاستگاهی بریتانیایی دارد که به تقابل دو فرهنگ ، دو مذهب ، دو قوم یا حتی دو سرزمین اطلاق می شود که در قالب یک رقابت ورزشی نمود می یابد . داربی ها از لحاظ محتوا شکلهای گوناگونی دارند. گاه مسایل مذهبی در این امر دخیل هستند مثل داربی شهر گلاسکو اسکاتلند که جزو مشهورترین های جهان در این زمینه است یا گاه مسایل تاریخی و قومی باعث به وجود آمدن آن می شود مانند ال کلاسیکوی اسپانیا . بعضی اوقات کری هایی که بین یک طبقه خاص از اجتماع به وقوع می پیوندد باعث حساسیت یک بازی می شود، مانند طبقه کارگران آلمان در منطقه رودخانه «روئر» و داربی مشهور بین بوروسیا دورتموند و شالکه صفر چهار که به داربی «رودخانه» هم شهرت دارد یا فاصله طبقاتی که بین مردم وجود دارد باعث تماشایی شدن یک بازی می شود مانند داربی شهر میلان که هواداران میلان از طبقه کارگر هستند و هواداران اینتر از طبقه اشراف به شمار می روند.

ریشه یابی کلمه دربی

هرچند در خصوص نحوه پیدایش ارتباط این کلمه با فوتبال 3 تفسیر وجود دارد ولی همه کارشناسان به بازگشت ریشه این کلمه به شهر داربی ( شهری در انگلیس که با تیم دسته یکمی اش داربی کانتی شهرت دارد ) متفق القول هستند . تفسیر نخست به پیروزی ادوارد اسمیت استنلی دوک منطقه داربی در قرعه کشی انتخاب نام مسابقه اسب دوانی داربی استیک باز می گردد که هم اکنون جزو مشهورترین مسابقات سوارکاری است و جایزه ای معادل یک میلیون و 250هزار پوند انگلیس دارد . عده ای دیگر معتقدند «داربی» از نام رقابتی که از قرن 12 میلادی تاکنون همه ساله در بین دو روز مذهبی خاص مسیحیان در شهر کوچک «آشبورن» واقع در منطقه «داربی شایر» برگزار می شود، گرفته شده است. مسابقه ای که طی آن نیمی از مردم شهر به دو دسته تقسیم شده و در بین دو دروازه اصلی آشبورن، قرار گرفته و سعی می کنند توپی را که شبیه توپهای راگبی است، وارد دروازه تیم مقابل کنند . و سومین نظریه در خصوص این نامگذاری که به روح فوتبال نزدیکتر است می گوید خاستگاه داربی، شهر بندری لیورپول است. اورتون به عنوان اولین باشگاه فوتبالی این شهر در سال 1878 تأسیس می شود و برای مسابقات خود استادیوم «آنفیلد» را اجاره می کند. 14 سال بعد یعنی در 1892 باشگاه لیورپول تاسیس می گردد و درست در همان هنگام، «جان هولدینگ» مالک ورزشگاه آنفیلد که تا آن هنگام، این استادیوم را به آبی های مرسی ساید (اورتون) به مبلغ ماهیانه 100پوند اجاره داده بود، مبلغ اجاره نامه را بالا می برد (250پوند) که چون اورتونی ها قدرت پرداخت این پول را نداشتند، مجبور به عوض کردن زمین اختصاصی خود می شوند و راه «گودیسون پارک» را درپیش می گیرند، تا از آن به بعد، سرخهای مرسی ساید (لیورپول) در آنفیلد بازی کنند. این مسأله باعث می شود تا هواداران اورتون به دلیل بنیه مالی بهتر لیورپول، از این تیم کینه به دل بگیرند .نکته اصلی این ماجرا در این قضیه نهفته است که 2 ورزشگاه «گودیسون پارک» و «آنفیلد» در دو طرف «استنلی پارک» واقع شده اند، پارکی که به یاد «ادوارد اسمیت استنلی» دوازدهمین دوک داربی نامگذاری شده است و به خاطر همین مسأله، دیدارهای این دو تیم به «داربی» شهرت یافته است .

بوسه اسکاتلندی

معروفترین و در عین حال متفاوت ترین دربی دنیا در شهر گلاسکو اسکاتلند برگزار می شود . دربی گلاسکو میان رنجرز و سلتیک که پربیننده‌ترین برنامه تلویزیونی اسکاتلند است با گذشت سالها از برگزاریش همچنان تحت تاثیر نزاع مذهبی میان پروتستان‌ها و کاتولیک‌های اسکاتلندی قرار دارد. رنجرز با نگرشی برگرفته از روحیه مذهبی پروستانیسم مردم اسکاتلند یکی از قوانین اولیه باشگاه خود را ممنوعیت عضویت بازیکن کاتولیک در این تیم قرار داد ولی با ورود مهاجران کاتولیک به این سرزمین و تاسیس سلتیک این دو باشگاه عملا و علنا رودرروی هم ایستادند ! حتی در جریان جنگ جهانی دوم احساسات میهن پرستانه هم اجازه نداد تا طرفداران رنجرز و گلاسکو از خجالت هم در نیایند. دو اقدام به قتل، دو حمله با ساطور، یک حمله با تبر، 9 چاقوکشی و 35 کتک کاری جمعی تنها نمونه‌هایی از اتفاقاتی است که در طول تاریخ دربی گلاسکو رخ داده است. همچنین ضربات هولناک با سر به صورت هواداران تیم مقابل میان رنجرزها و سلتیکی‌ها رایج است. ضرباتی که به "بوسه اسکاتلندی" شهرت دارد. سلتیکی‌های کاتولیک با عکس پاپ و شعارهای آنچنانی در مورد ملکه انگلستان اعصاب رنجرزها را به هم میریزند و در مقابل رنجرزی های پروتستان هم بی‌اصالتی حریف را به رخ می‌کشند. و اگر ترس از خرابی چمن ورزشگاه آیبراکس زمین اختصاصی رنجرز نبود هنوز هم خاکستر اجساد هواداران مرحوم این تیم در فضای ورزشگاه پخش می‌شد.

تیفوسی ها وارد می شوند

در ایتالیا دربی‌های بزرگی وجود دارد اما هیچکدام به اندازه دربی شهر رم میان لاتزیو و آ اس رم زیر سایه تنفر انجام نمی‌شود. گرگ‌های رمی سالیان سال است که نماینده طبقات کارگر و فرودست شناخته می‌شوند و لاتزیو نماینده طبقه متوسط رو به بالای ایتالیا، ضمن آنکه هواداران بیانکوچلستی همواره انگ فاشیست بودن را همراه دارند. حمایت موسولینی دیکتاتور ایتالیا در جنگ جهانی دوم به اضافه شعارهای نژادپرستانه گاه و بیگاه طرفداران لاتزیو و اینکه این تیم تا سال 2001 که فابیو لیورانی را جذب کرد بازیکن سیاه پوست نداشته از جمله مستندات رمی‌ها برای این ادعاست. بی‌تردید بسیاری هنوز بازی 5 می 2002 و رقابت هفته پایانی بر سر قهرمانی کالچو را به یاد دارند. مسابقه ای که هواداران لاتزیو با تمام وجود اینتر از شهر میلان را تشویق کردند و از بازیکنان خود خواستند تا بازی را به حریف واگذار کنند تا رم قهرمان نشود.

دربی ایتالیانو نامی است که بر دیدارهای یوونتوس و اینتر گذاشته شده و اهمیت دیدار میان بینانکونری‌ها و نرآتزوری‌ها را نشان می‌دهد و دلیلی است بر آنکه دربی می‌تواند فراتر از دیدار دو تیم همشهری باشد. البته دربی میلان میان آث میلان و اینتر خودش فلسفه دیگری دارد. باشگاه میلان در سال 1899 تاسیس شد اما در 1908 اختلاف در این تیم سبب جدایی برخی بازیکنان از جمله بیشتر نفرات خارجی این تیم و زمینه ساز تاسیس باشگاه اینترناسیوناله شد. در میلان هم اینتر به اقشار بالادستی جامعه تمایل پیدا کرد و قشر متوسط رو به پایین طرفداران میلان بودند. البته حمایت ثروتمندان از اینتر سبب شد تا میلانی‌ها هم به مرور زمان خود را به نهادهای قدرت پیوند دهند.خاطره انگیزترین رویارویی‌های آتزوری و نرآتزوری مربوط به دهه 90 میلادی و  دوران نسل طلایی هلندی‌های میلان شامل فان باستن، گولیت، رایکارد و کومن در مقابل نخبگان فوتبال آلمانی یعنی ماتئوس، برمه و کلینزمن در اینتر باز می‌گردد. حتی دو تیم برای نشان دادن اختلاف نظرشان به یک ورزشگاه دو نام متفاوت دادند، ورزشگاهی که برای میلانی‌ها، سن سیرو و برای اینتری‌ها، جوزپه مه‌آتزا است.دربی تورین با وجود برخی هواداران متعصب تورینی که حتی تورینو را اصیل‌تر از یوونتوس می‌دانند و دربی سیسیل بین پالرمو و کاتانیا با معادلات خاص این جزیره از جمله دیدارهایی است که با وجود شهرت کمتر، حساسیت ویژه‌ای دارند. هم رده با هولیگان‌های خرابکار در فوتبال انگلستان، در فوتبال ایتالیا نیز اولتراها با استعداد آتش افروزی و استفاده از وسایل دودزا دربی‌های ایتالیایی را تهدید می‌کنند.

سوپرکلاسیکو

دربی بوئینس آیرس پایتخت آرژانتین میان بوکاجونیروز و ریورپلاته حساس‌ترین رویداد در مسابقات فوتبال این کشور است. طرفداران بوکا با اندکی اختلاف از طرفداران پلاته بیشتر هستند. در سال 2012 ریورپلاته در دسته پایین‌تر بود و سوپرکلاسیکو به فراموشی سپرده شد اما در سال 2013 با بازگشت پلاته این دربی هم از سر گرفته می‌شود. طرفدران ریورپلاته چندی پیش برای آنکه گینسی شوند پرچمی 8 کیلومتری را با حضور 80 هزار هوادار در خیابان‌های بوئینس آیرس به حرکت درآوردند.

ال کلاسیکو

مادریدی‌ها به آن ال کلاسیکو و کاتالان‌ها ال‌کلاسیک می‌گویند و البته با نام ال دربی اسپانول، ال دربی و ال سوپرکلاسیکو هم شناخته می‌شود. دیدار رئال مادرید و بارسلونا پر بیننده‌ترین رویداد فوتبالی جهان است که در اسپانیا فراتر از یک جدال فوتبالی شناخته می‌شود اما ریشه اختلاف میان اهالی کاتالونیا و کاستیا به اعماق تاریخ اسپانیا باز می‌گردد و از دوره قرون وسطی تا زمان جنگ داخلی اسپانیا به نوبت اهالی این دو ایالت یکدیگر را به خیانت متهم می‌کنند. در دوران حکومت اسلامی بر اسپانیا اهالی برشلونه یا بارسلون بیش از مادریدی‌ها مورد توجه بودند. کاتالان‌ها در سال 1931 به سقوط سلطنت و تشکیل جمهوری در اسپانیا کمک کردند اما حاصل این جمهوری کودتای ژنرال فرانکو بود و کاتالان‌ها تمامی ستم‌های بعدی فرانکو بر مردم بارسلون را به پای مادریدی‌ها نوشته‌اند و حتی بازیکنان مبارز و دست چپی اسپانیایی برای مبارزه با دیکتاتور اسپانیا به تیم بارسلونا ملحق می‌شدند. باشگاهی که همچنان نماد حکومت پادشاهی در اسپانیاست. در دهه 1950 میلادی هم رقابت دو باشگاه بر سر دی استفانو بازیکنی که بعدها اسطوره مادریدی‌ها شد، بر دشمنی فوتبالی دو باشگاه اضافه کرد. برای همین است که رفتن بازیکن به خصوص از کاتالونیا به کاستیا گناهی نابخشودنی به حساب می‌آید. اکنون ایالت کاتالونیا اقتصاد خود را برتر از اسپانیا بحران‌زده می‌داند و موفقیت فوتبالی لاماسیا آنقدر تاثیرگذار بوده است که آنها به دنبال جدایی سیاسی از کشور اسپانیا و یا پیوستن به فرانسه هستند، اتفاقی که شاید حیات بزرگترین و پر بیننده‌ترین دربی فوتبالی را پایان بخشد.دربی مادرید میان رئال و اتلتیکو، دربی کاتالونیا میان بارسلونا و اسپانیول و دربی اوسکال میان اتلتیک بیلبائو و رئال سوسیداد دیدار همشهری‌ها و هم ایالتی‌هایی است که در فوتبال اسپانیا ارزش و اعتبار خود را دارد.

 

دربی در مهد فوتبال

بی تردید انگلستان به عنوان مهد معرفی دربی فوتبال، دربی جذاب هم کم ندارد. دربی شمال لندن میان آرسنال و تاتنهام بدون توجه به جایگاه یا موقعیت دو تیم در جدول همواره برای هواداران آنها حساس بوده است. باشگاه فوتبال آرسنال با نام باشگاه دیال اسکوئر در سال 1886 توسط کارگران کارخانه اسلحه‌سازی سلطنتی در منطقه وول‌ویچ در جنوب شرقی لندن شروع به کار کرد و در مدت کوتاهی پس از آن به آرسنال سلطنتی تغییر نام داد. باشگاه تاتنهام هاتسپر که با نام اسپرز شناخته می‌شود هم در سال 1882 تشکیل شد. دربی منچستریونایتد و منچسترسیتی هم در سایه رشد سال‌های اخیر سیتی مدتی است که مهیج‌تر از گذشته شده است. هر چند که در دهه 1990 میلادی دیدارهای منچستریونایتد و بلکبرن حکم دربی جزیره را داشت. تمامی دربی‌های انگلیسی تحت تاثیر خطر حضور هولیگان‌ها برگزار می‌شود.

 

دربی فراعنه

دیدار دو تیم بزرگ شهر قاهره یعنی الاهلی و الزمالک یکی از جنجالی‌ترین دربی‌ها نه تنها در مصر بلکه در قاره آفریقاست. باشگاه الاهلی در سال 1907 تاسیس شد و از جمله نخستین مراکزی بود که جریان مبارزه با استعمار انگلستان در آن شکل گرفت و حتی پیراهن سرخ این باشگاه نماد پرچم استقلال طلبان مصری در مبارزه با استعمار است. در مقابل باشگاه الزمالک که در سال 1911 تاسیس شده، از ابتدا تحت کنترل حکومت بریتانیایی و نفوذ نظامیان و اشراف بود. حتی با تشکیل پادشاهی دست نشانده ملک فاروق این باشگاه به نام او تغییر پیدا کرد. به همین دلیل تا زمان انقلاب مردم مصر در سال 2011 الزمالک مورد نفرت آزادیخواهان بود . در کنار باشگاه پرطرفدار الاهلی، الزمالک هم دیگر تیم پر هوادار قاهره بوده و همین تضادهای سیاسی همواره دربی‌های این دو تیم را پرحاشیه و همراه با درگیری کرده است. تنها در زمان انقلاب مردم مصر بود که هواداران الزمالک که لقب چماقداران مبارک را گرفته بودند به انقلابیون پیوستند و اولتراهای فوتبالی دو رقیب، این بار در نقش حامیان انقلاب متحد شدند. هرچند که در میدان فوتبال همچنان الزمالک و الاهلی دربی داغ مصر را برگزار می‌کنند.

 

تنگه بسفر

تماشاگران ترک با کسی شوخی ندارند این را هواداران انگلیسی به خصوص لیدزی‌ها که یک هواداراشان توسط طرفداران گالا کشته شد، به خوبی می‌دانند. قدرت فوتبال ترکیه با حضور بشیکتاش، فنرباغچه و گالاتاسرای در استانبول محصور شده اما تنها در روز بازی فنرباغچه و گالاتاسرای است که استانبول پرالتهاب‌ترین روز خود را می‌گذارند. با آنکه آتاتورک خود طرفدار فنرباغچه بوده اما گالاتاسرای نماینده ترکیه مدرن و  بخش اروپایی استانبول است و بخش آسیایی این شهر در سمت شرقی تنگه بسفر، طرفداران تمام عیار فنرباغچه هستند. با وجود موفقیت‌های بیشتری گالا در فوتبال اروپا اما فنرباغچه از نظر تعداد طرفدار اکثریت بیشتری در ترکیه دارد.

 

نبرد ملل

گاه رقابت دربی از سطح باشگاهی هم فراتر رفته و به تقابل کشورهای مختلف اطلاق می شود . رقابتی که غالبا بازخورد تقابلی سیاسی مانند جنگ بین دو کشور است . رقابت آرژانتین و انگلیس در جام جهانی 1986 و درخشش مارادونا و اطلاق دست خدا به گل خطای او نمونه ای از انتقام جویی رسانه های آرژانتینی برای جبران سرافکندگی شکست جنگ مالویناس است . رقابت انگلیس و آلمان یا هلند با آلمان با وجود گذشت سالها از جنگ جهانی دوم هنوز بوی کینه و نفرت دارد . در آسیا چین و ژاپن ، ایران و عراق یا کره جنوبی و شمالی هنوز با غضب و خشم در زمین فوتبال برابر هم می ایستند . رقابت السالوادور و هندوراس هنوز هم مردم این دو کشور را به یاد جنگ فوتبال می اندازد . نبردی که تنها به دلیل حذف هندوراس از مقدماتی جام جهانی 1970 به راه افتاد ! در اروپا کرواسی و صربستان هنوز خاطره تلخ جنگهای دهه 90 بالکان را از خاطر نبرده اند . اسلواک ها هنوز با کینه سالها استعمار توسط چکی ها برابرشان می ایستند و اسکاتلندی ها با رنگ و بوی جدایی طلبی برابر انگلیس صف آرایی می کنند.

 

دیگر دربی ها

در جنوب آلمان دربی مونیخی بایرن و مونیخ 1860 همواره مورد توجه است اما دیدار بایرن مونیخ و نورنبرگ هم به عنوان دربی باواریا ویژگی خاص خود را دارد. مونیخی‌ها در مجموع خود را تافته جدا بافته فوتبال آلمان می‌دانند. با این حال دربی چالش برانگیز آلمانی‌ها دربی روهر میان شالکه و دورتموند است. ریشه کینه و اختلاف به زمانی بازمی‌گردد که دورتموند نماینده مردم ناراضی منطقه روهر و شالکه تیم وابسته به امپراتوری پروس به حساب می‌آمدند و هنوز در سال  2013 اختلافات به جا مانده در طول تاریخ دربی‌های این دو همشهری را ملتهب می‌کند.

در پرتغال تیم پورتو، نماد شهر شمالی پورتو است و بنفیکا، تیم بزرگی از لیسبون. این دو باشگاه نه تنها در عرصه فوتبال، بلکه در رشته‌های بسکتبال و هاکی هم با یکدیگر رقابت‌های حساسی برگزار می‌کنند. این دیدار را جنگ بین شمالی‌ها و جنوبی‌های پرتغال قلمداد می‌کنند. در سال‌های اخیر اسپورتینگ لیسبون هم وارد این رقابت شده است.دربی کلاسیکو دوس میلوئس بین دو تیم مطرح شهر ریودوژانیرو، یعنی واسکو دو گاما و فلامینگو در ورزشگاه 180 هزار نفری ماکارنا مطرح‌ترین دربی فوتبال برزیل و مادر دربی‌ها بین پاناتینایکوس و المپیاکوس مهمترین دربی فوتبال یونان هستند که در زمره دربی‌های بزرگ جهان قرار دارند.و سرانجام یکی از مطرح ترین دربی‌های جهان و مهمترین دربی آسیا که در سالهای اخیر توسط فرهنگستان زبان و ادب پارسی و بدون توجه به فراشهری بودن رقابت دربی به نام نامانوس شهرآورد نام گرفته است میان استقلال و پرسپولیس برگزار می شود که هواداران میلیونی این دو تیم بلا استثنا به انتظار هشتاد و دومین نمایشش در روز جمعه نشسته اند .


مسابقات مقدماتی جام جهانی 2018 امروز در مالزی برگزار شد که تیم ملی کشورمان در این رقابت‌ها با قطر، کره‌جنوبی، چین، ازبکستان و سوریه همگروه شده است.

ملی‌پوشان ایران در نخستین دیدار خود 11 شهریور ماه به مصاف قطر می‌روند.

برنامه کامل ایران به شرح زیر است:

11 شهریور 95:

ایران - قطر

کره جنوبی - چین

ازبکستان - سوریه

16 شهریور 95:

چین - ایران

قطر - ازبکستان

سوریه - کره جنوبی

15 مهر 95:

ازبکستان - ایران

چین - سوریه

کره جنوبی - قطر

20 مهر 95:

ایران - کره‌جنوبی

قطر - سوریه

ازبکستان - چین

25 آبان 95:

سوریه - ایران

چین - قطر

کره جنوبی - ازبکستان

دور برگشت:

3 فروردین 96:

قطر - ایران

چین - کره جنوبی

سوریه - ازبکستان

8 فروردین 96:

ایران - چین

ازبکستان - قطر

کره جنوبی - سوریه

23 خرداد 96:

ایران - ازبکستان

سوریه - چین

قطر - کره جنوبی

9 شهریور 96:‌

کره‌جنوبی - ایران

سوریه - قطر

چین - ازبکستان

14 شهریور 96:

ایران - سوریه

قطر - چین

ازبکستان - کره جنوبی


استقلال که در 5 بازی باقیمانده تا پایان فصل در دیدارهایی حساس و دشوار باید به مصاف پرسپولیس، فولاد، سایپا، تراکتور و در نهایت صبا برود، با از دست دادن امتیازات حساس در هفته های اخیر، کار را به جایی رسانده که شرایط قهرمانی اش در بازی های رودررو و به اصطلاح شش امتیازی مشخص خواهد شد. این در حالی است که از نظر وضعیت تاکتیکی، شور و انگیزه(سرحالی) بازیکنان، آمادگی نفرات کلیدی و وضعیت محرومان و مصدومان تقریباً بدترین شرایط ممکن را نسبت به سایر مدعیان قهرمانی دارد. پرسپولیس جز دربی باید به مصاف تیم آخر جدول، نفت، گسترش و راه آهن برود و با اینکه نمی توان هیچ دیداری را آسان تصور کرد، راه آسان تری برای کسب امتیازات لازم برای قهرمانی در لیگ پانزدهم را دارد.

با این حال استقلالی ها از فاکتور تجربه، وضعیت دفاعی ایده آل (با حضور رحمتی درون دروازه) و بازیکنان تاثیرگذاری چون امید ابراهیمی بهره می برند (درست برخلاف رقیب) و دقیقاً به همین خاطر هم هست که هنوز مدعی کسب عنوان قهرمانی محسوب می شوند و برای نشستن بر رتبه اول، پر امید!


وضعیت این روزهای استقلال مظلومی و پرسپولیس برانکو و پیش بینی جایگاه تیمی که بیشتر روزهای فصل را در صدر جدول سپری کرده و تیمی که کم کم خود را به صدر نزدیک کرده را می توان در دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی بررسی کرد. عوامل درونی که بیشترین تاثیر را تا این برهه از فصل روی نتایج دو تیم بزرگ پایتخت گذاشته یعنی وضعیت تاکتیکی و نوع تمرینات، عملکرد بازیکنان درون زمین و ایده مشخص و روشن در بازی است. همچنین درباره عوامل بیرونی می توان به اوضاع روحی و روانی تیم، وضعیت بازیکنان تاثیرگذار (مصدومیت ها و درباره کرار و نوروزی، خروج از تیم) و مدیریت شرایط در مقاطع حساس فصل اشاره داشت.

در بخش عوامل درونی آبی ها به مرور زمان کیفیت خود را از دست داده اند، به همین خاطر عملکرد بازیکنانشان از شرایط مطلوب فاصله گرفته در حالی که این قضیه برای پرسپولیس کاملاً متفاوت است. در ایده تاکتیکی، مظلومی و تیمش همواره تابع احتیاط، شرط عقل بوده و در هیچ کدام از بازی های فصل آن را فراموش نکرده است. نکته ای که باعث شده آنها چه در خط حمله و چه در خط دفاعی بهترین نباشند اما در وضعیتی بسیار مطلوب قرار گیرند.

این ایده محتاطانه که می توان از آن به عنوان تجربه کاری هم نام برد سبب شده تا استقلال از ابتدای فصل به دنبال کسب بهترین نتیجه باشد (که همین مساله فرسایش تیم در هفته های پایانی را قم زده است) و نه بهترین عملکرد در صورتی که مربیان روز دنیا با تعریف نقطه شروع و پایان که از ریسک کاری بیشتری برخوردار است، از ابتدا تا انتها به دنبال بهبود عملکرد هستند و چالش های مقاطع مختلف فصل باعث انعطاف کاری آنها می شود تا بدین وسیله بتوانند در روزهای حساس، در صورت مهیا بودن تمام شرایط امتیازات مورد نیاز را جمع آوری کنند.

اگر بی تجربگی ویسی و استقلال خوزستان، باعث شود در پیش بینی ها برای قهرمانی آنها شانس کمتری متصور شویم، تفاوت آشکار استقلالی ها با رقیب دیرینه در شور احساسی بازی دو تیم است. جایی که آبی ها کاملاً بر احساسات خود مسلط هستند و به همین دلیل نتایج آنها روند منطقی را طی می کند در حالی که پرسپولیس درون زمین، گاهی با فوران احساسات بازیکنانش توانسته نتایج بسیاری از بازی هایش را تغییر دهد (گاهی امتیاز از دست داده اند و در هفته های اخیر بیشتر به دست آورده اند.)


نکته پایانی اینکه استقلال با مظلومی به یک سیب تبدیل شده است! سیبی که به هوا پرتاب شده تا ساختمانی سی طبقه را بپیماید و اگر بتواند به بام آن برسد(وگرنه در یکی از طبقات جا خوش خواهد کرد) به همین دلیل به هیچ وجه نمی توان وضعیت این سیب را در طبقات باقیمانده حدس زد. در حالی که پرسپولیس برانکو بیشتر شبیه سکه است و دو روی انگیزه هیجانی و هیجان کاذب دارد. به طوری که اگر بتواند هیجانات اضافی را از تیم خود دور کند به موفقیت خواهد رسید و اگر بیش از حد هیجان زده شود، این احتمال وجود دارد که تراکتور و نفت، جایگاه سومی آنها را به خطر بیاندازند.

فشار و استرس ناشی از دست دادن صدر و احتمالاً قهرمانی لیگ یا ایجاد انگیزه مضاعف برای پیشروی در جدول(چیزی که پیش از این و با وجود صدرنشینی امکان نداشت) عاملی است که مظلومی و شاگردانش در 5 بازی پایانی رقابت ها نشان خواهند داد چگونه با آن کنار خواهند آمد. پرسپولیس اما همچنان جنب و جوش رسیدن به صدر دارد که این خود به چگونگی عملکرد احساسی شان وابسته است. هرچند با وجود موفقیت در همه این ها(به ویژه در دربی)، دو تیم بزرگ پایتخت هنوز رقیب سرسخت و شایسته ای به نام استقلال خوزستان را در پیش خواهند داشت.


درگیری میان آذربایجان و نیروهای ارمنی مورد حمایت ارمنستان بر سر منطقه خودمختار ناقورنو-قره باغ، چند روزی است که ادامه دارد، گرچه دیروز باکو به طور یکجانبه اعلام آتش بس کرده است. پس از درگیری های خونبار سال های آغازین دهه 1990، این خشن ترین دور درگیری ها در حدودا 2 دهه اخیر است.

در درگیری‌های دوطرف، دست‌‌کم 130 مورد حمله در منطقه قره‌باغ صورت گرفته است. منازعه دو دولت ارمنستان و آذربایجان طی 24 ساعت ده‌ها مجروح و کشته برجای گذاشته است. دولت خودخوانده محلی ارمنی ناگورنو-قره‌باغ در کشور آذربایجان و در مرز ایران و ارمنستان قرار دارد.

 

بحران قره‌باغ؛ خصومتی به قدمت یک قرن +تصاویر
هلی‌کوپتر Mi-24 ارتش آذربایجان دیروز توسط نیروهای ارمنی سرنگون شد


آخرین اخبار از یورونیوز حاکی از آن است که طبق ادعای وزیر دفاع آذربایجان، حدود 100 نظامی ارمنی کشته و مجروح شده و 6 تانک و یک هلی‌کوپتر Mi-24 نیز نابود شده، کمااینکه 12 نظامی آذری نیز به قتل رسیدند و یک تانک و یک خودروی زرهی آذربایجان نیز منهدم شده است. اما رئیس‌جمهور ارمنستان از کشته‌شدن دست‌کم 18 نظامی ارمنی و مجروح‌شدن 35 تن دیگر خبر داده است. سرکیسیان، دولت آذربایجان را به نقض آتش‌بس محکوم کرد و هدف «تانک‌ها، هلی‌کوپترها و توپخانه‌های دشمن» از حمله را تصرف نقاط استراتژیک عنوان کرد.

دولت آذربایجان نیز ارمنستان را ناقض آتش‌بس اعلام کرده و «آتش سنگین» از سوی توپخانه‌‌ها و خمپاره‌اندازهای طرف مقابل را عامل بروز مجدد درگیری و پاسخ‌های سریع ارتش آذربایجان اعلام کرده است. ظاهراً آتش‌بس یکطرفه‌ای از سوی دولت آذربایجان اعلام شده است. هنوز آمار دقیقی از اینکه چه میزان از تلفات از دو طرف مربوط به غیرنظامیان بوده و چه میزان از کشته‌ها و مجروحان ارمنی به گروه‌های جدایی‌طلب در دولت محلی ناگورنو-قره‌باغ مربوط می‌شود، منتشر نشده است.

بحران قره‌باغ؛ خصومتی به قدمت یک قرن +تصاویر
مرز دولت محلی ناگورنو-قره‌باغ و منطقه تسلط نیروهای ارمنی طبق آتش‌بس 1994 میلادی



دلیل مناقشات قومی در منطقه قره‌باغ، حضور اکثریت ارمنی در این منطقه از کشور آذربایجان بوده است. این دولت محلی در مرز سه کشور آذربایجان، ایران و ارمنستان قرار دارد، اما روابط آن با ترکیه نیز خبرساز است. دلیل آن وقوع نسل‌کشی ارامنه توسط دولت ترکان جوان در دهه 1910 میلادی است که به آوارگی ارامنه از شرق ترکیه فعلی به کشور ارمنستان و منطقه قره‌باغ انجامید. بواسطه آن رخداد، روابط ترکیه با ارمنستان مخدوش شده و از آنجا که ارمنی‌های قره‌باغ مورد حمایت ارمنستان قرار گرفته‌اند، دولت ترکیه حمایت خود از دولت آذربایجان در منازعه قره‌باغ را رسماً اعلام کرده است. 

 واکنش‌ها؛ دعوت طرف‌های درگیر به آرامش و حفظ صلح

دولت ایران مانند گذشته بیطرف خواهد ماند اما رجب طیب اردوغان از حمایت کامل دولتش نسبت به دولت آذربایجان خبر داد. پوتین که دولتش میاجی‌ اصلی در روابط دو دولت ارمنستان و آذربایجان است از هر دو خواسته که برای پیش‌گیری از تلفات بیشتر به آتش‌بس 1994 میلادی پایبند باشند. از میان دول اروپایی، دولت آلمان پیش‌دستی کرده و خواستار خویشتن‌داری دو طرف شده است.

حسین جابری انصاری سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در خصوص درگیری‌های اخیر در منطقه قره‌باغ گفت: در حالی که منطقه شاهد اقدامات ویرانگر گروه‌های افراطی بوده و نیازمند آرامش و استقرار است، دریافت اخبار نگران‌کننده از تشدید درگیری‌ها در منطقه قره‌باغ میان آذربایجان و ارمنستان موجب نگرانی شدید جمهوری اسلامی ایران است.


آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن

جابری انصاری افزود: ما هر دو همسایه شمالی خود را به خویشتن‌داری و پرهیز از هرگونه اقدامی که شرائط را سخت‌تر می‌کند دعوت کرده و به آنان توصیه می‌ کنیم با توقف فوری درگیری‌ها، همه تلاش خود را برای بازگشت آرامش و حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات در چارچوب گروه‌های صلح و سازمان ملل بکار گیرند.

«فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای که در تارنمای این اتحادیه منتشر شد، از طرفین مناقشه خواست تا فوری درگیری‌ها را پایان دهند، آتش بس را رعایت کنند و از اقدامات یا سخنانی که اوضاع را متشنج می‌کند پرهیز کنند. موگرینی از تلفات و بخصوص قربانیان غیرنظامی درگیری‌های دیروز ابراز تاسف کرد. در این بیانیه حمایت کامل اتحادیه اروپا از تلاش‌های گروه مینسک اعلام شد و موگرینی از طرفین مناقشه خواست تلاش برای دستیابی به راه حل صلح آمیز مناقشه ناگورنو- قره باغ را از سر گیرند.

«جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا نیز در بیانیه ای که تارنمای وزارت امور خارجه این کشور منتشر کرد،«به شدت» نقض گسترده آتش بس را در خط تماس ناگورنو - قره باغ که منجر به تلفات نظامی و غیرنظامی شد، محکوم کرد. کری ضمن تسلیت به تمام خانواد‌ه‌های داغدار، از طرفین خواست «ضمن خویشتن‌داری، از تشدید خصومت‌ها پرهیز کنند و به آتش بس کاملاً پایبند.

 

 

اما در این میان، «رجب طیب اردوغان»، رییس جمهور ترکیه، به صراحت از متحد قدیمی خود، جمهوری آذربایجان دفاع کرد:

«ما دعا می کنیم برادران آذربایجانی ما در این درگیری ها پیروز شوند، با کم ترین تلفات.»

سازمان همکاری های اسلامی، وابسته به عربستان، که جمهوری آذربایجان هم عضو آن است، «حمله نیروهای ارمنی به مرزهای قلمرو اشغال شده آذربایجان» و «بی احترامی ایروان به آتش بس(یکجانبه) اعلامی از سوی باکو» را محکوم کرد.

دبیرکل سازمان همکاری های اسلامی، «ایاد مدنی»، خواستار افزایش تلاش های بین المللی برای یافتن یک راه حل سیاسی جهت «حفظ» قلمرو متعلق به آذربایجان شد.


 

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن

 

مقامات منطقه خودگردان قره باغ- که ظاهرا مستقل ولی تحت حمایت ارمنستان محسوب می شود- می‌گویند آن‌ها هم علاقه‌مند به آتش‌بس هستند، ولی فقط زمانی که شاهد بازگشت دوباره کل قلمرو خود باشند.


 

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن

هر دو طرف یکدیگر را به ادامه خشونت متهم می‌کنند. از زمان آتش بس سال 1994، با میانجیگری روسیه، در این منطقه وضعیت نه جنگ و نه صلح برقرار بوده است.

«آرتسرون هوانسیان»، سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان مدعی است: «نبرد با استفاده از توپخانه و تانک ادامه دارد. در حالی که آذربایجان به دروغ مدعی پایان دادن به خشونت است، هم مواضع ارتش قره باغ و هم روستاهای ارمنی نشین را می کوبد.»

از سوی دیگر، «واقف درگاهلی»، سخنگوی وزارت دفاع آذربایجان، ارمنستان را به ادامه خشونت متهم می‌کند: «ارمنی‌ها در تمام روز آتش باری را بدون وقفه ادامه داده‌اند.»

«دیوید بابایان»، سخنگوی منطقه خودمختار ناگورنو-قره‌باغ هم ادامه نبرد سنگین را در شرق و شمال شرق جبهه درگیری تایید کرده است.

مقامات قره باغ اعلام کرده اند که یک پسربچه ارمنی در جریان درگیری ها کشته شده است و از ان سو مقامات آذربایجان از کشته شدن 2 و مجروحیت 10 غیرنظامی این کشور خبر داده اند.

رییس جمهور ارمنستان، «سرژ سرکیسیان»، این درگیری ها را «حد اعلای خصومت» از جانب آذربایجان، از زمان آتش بس سال 1994 خوانده است. الهام علی اف، رییس جمهور آذربایجان هم ارمنستان را تحریک کننده درگیری معرفی می‌کند: «ارمنستان دچار تلفات سنگینی شده است. یک پاسخ کوبنده به نیروهای ارمنی داده شد. ارمنستان سرجایش نشانده شد.»


آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
سرژ سرکیسیان

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
الهام علی اف

 

آذربایجانی‌ها می گویند که یک بالگرد متعلق به ارتش ارمنی قره باغ را سرنگون کرده و شماری از ارتفاعات و روستاهای راهبردی را تحت کنترل خود درآورده اند.


 

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
داوطلبان ارمنی از سراسر این کشور به سوی منطقه درگیری می شتابند

 

از سوی دیگر، نیروهای نظامی قره‌باغ هم مدعی هستند که بلندی‌های راهبردی «لالا تپه» را که در روز شنبه توسط آذربایجانی‌ها تصرف شده بود، دوباره تحت کنترل خود گرفته‌اند. باکو اما صحت این خبر را رد کرده و می گوید که این تپه مهم در اختیار نیروهایش باقی مانده است و «نیروهای شورشی»(ارتش ارامنه قره باغ) تلفات جدی داده اند."


 

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
نیروهای نظامی آذربایجان

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
سربازان منطقه خودمختار ناگورنو-قره باغ

 

در آخرین تحرکات در منطقه، «ذاکر حسنوف»، وزیر دفاع آذریایجان اعلام کرد که به نیروهایش دستور آمادگی برای به توپ بستن «خانکندی»(استپاناکرت)، مرکز منطقه خودمختار قره باغ را داده است "اگر که نیروهای ارمنی از هدف قرار دادن مناطق غیرنظامی ما دست بر ندارند." خانکندی حدود 50000 نفر جمعیت دارد. در طرف مقابل، دولت خودمختار قره باغ هم در واکنش، از «یک پاسخ خردکننده» در صورت چنین اقدامی از سوی آذربایجان خبر داد.

 

 

 

ارامنه قره باغ که مورد حمایت ایروان بودند، منطقه کوهستانی ناگورنو-قره باغ را در جنگ های اوایل دهه 1990 به دست گرفتند که طبق گزارش های موجود 30000 کشته به دنبال داشت. طرفین منازعه هیچ گاه از زمان آتش بس 1994، قراداد صلح امضاء نکردند.


 

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
نیروهای داوطلب ارمنی در جنگ های اوایل دهه 1990
آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن

 

آذربایجان نفت خیز که بودجه نظامی سال های اخیر آن از کل بودجه ارمنستان بیشتر بوده، بارها تهدید کرده است که اگر مذاکرات به سرانجام نرسد، به زور منطقه را پس خواهد گرفت. ارمنستان هم در پاسخ بارها تکرار کرده است که توان پاسخ دهی به هر تهاجمی را دارد.

 

 

 

آخرین تنش جدی دو کشور در سال های اخیر، پیش از شروع درگیری های چند روز گذشته، در نوامبر 2014 بود که یک بالگرد نظامی ارمنستان توسط نیروهای آذربایجان سرنگون شد.

 

 

 

با وجود این که هنوز دلایل بالا گرفتن آتش درگیری های اخیر کاملا روشن نیست، «تامس دی وال» از موسسه کارنگی اروپا می گوید: «پتانسیل یک جنگ همه جانبه، هرگز به این اندازه قوی نبوده است، در حالی که هر دو طرف به لحاظ نظامی خود را تقویت کرده اند....محتمل است که یکی از دو طرف- و بیشتر آذربایجان که منافع بیشتری در ادامه خصومت ها دارد- تلاش کند که وضعیت فعلی را به نفع خود تغییر دهد- با یک کارزار نظامی محدود.»

 

 

 

وال معتقد است که بخش خطرناک قضیه در این است که اگر هر گونه عملیات نظامی در این منطقه شروع شود، می تواند به سادگی گسترش یابد و از کنترل خارج شود.»


 

زمینه‌های تاریخی

 

در پی انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و فروپاشی امپراتوری تزاری، آذربایجان و ارمنستان هر دو اعلام استقلال کردند و جنگ بر سر مناطق مورد مناقشه از همان 1918 آغاز شد و تا 1920 به طول انجامید. در 1920، در پی تشکیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، هر دو کشور به ان پیوستند. ناحیه خودگردان ناقورنو-قره باغ در 1921 در درون مرزهای جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان شکل گرفت و از همان زمان تبدیل به یک استخوان لای زخم میان این دو کشور شد.

 

 

 

در حدود 70 سال حکومت اتحاد شوروی، نزاع ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه قره باغ از حد اعتراضات گاه و بیگاه طرفین فراتر نرفت و این به خاطر اقتدار آهنین مسکو در دوران اتحاد شوروی بود.

 

 

 

در اواخر حیات اتحاد شوروی در 1988، با ترک برداشتن اقتدار کرملین، مسوولین حکومت خودگردان قره باغ اعلام کردند که از ان جا که بخش عمده جمعیت آن ارمنی های مسیحی هستند، قصد پیوستن به جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان را دارند. تظاهرات ارامنه و آذربایجانی ها در آن مقطع منجر به منازعات نژادی شد و در نهایت جنگ میان ارامنه و حکومت آذربایجان را در سال 1991 (در پی فروپاشی نظام شوروی) رقم زد.


 

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
پیرمرد ارمنی بر سر قبر کشته شدگان جنگ های دهه 1990 قره باغ

 

در 1994، بعد از 3 سال جنگ سنگین میان نیروهای ارتش آذربایجان و شبه نظامیان ارمنی مورد حمایت ارمنستان، با میانجیگری روسیه بین دو طرف آتش بس برقرار شد. نتیجه آن جنگ، تسلط ارامنه بر کل ناگورنو-قره باغ و برخی مناطق اطراف آن شد که تا به امروز هم ادامه دارد.


 

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
پرچم جمهوری ناگورنو-قره باغ

آذربایجان-ارمنستان؛ خصومتی به قدمت یک قرن
باکو ساهاکیان، رییس جمهور منطقه خودمختار قره باغ

 

در همان سال 1994، سازمان امنیت و همکاری اروپا، «گروه مینسک» را تشکیل داد که سفرای فدراسیون روسیه، فرانسه و آمریکا بر ان ریاست دارند. این گروه مسوولیت تلاش برای یافتن راه حل سیاسی برای پایان مناقشه و ایجاد صلح پایدار را بر عهده گرفت. اما با وجود تلاش های آن، در این سال ها هر از چندی تنش ها میان طرفین بالا گرفته و گاهی کار به خشونت ها(البته در مقیاس محدود) کشیده است.

 

 

 

در آپریل 2014، بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، در واکنش به گزارش ها درباره خشونت و تلفات در مرزهای آذربایجان و ارمنستان، بیانیه ای صادر کرد و از دو طرف خواست که به «توافق آتش بس» پایبند بمانند و از خشونت بیشتر اجتناب کنند و به دنبال خواباندن تنش ها و ادامه گفتگو باشند.

 

 

 

در سپتامبر 2015، در واکنش به خشونت های مرزی، رییس جمهور ارمنستان، سرژ سرکیسیان به مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد: «اگر آذربایجان به سیاست تهاجمی خود ادامه دهد، برای ارمنستان چاره ای جز برداشتن گام های سیاسی-نظامی برای تامین صلح و امنیت خود باقی نخواهد ماند.»

 

 

 

به هر حال، قرار است «گروه مینسک» روز سه شنبه جلسه فوق العاده تشکیل دهد تا به بحث درباره درگیری ها در منطقه بپردازد.

 

 

 

«سرگی کاپانادزه»، استاد روابط بین الملل دانشگاه تفلیس در گرجستان، معتقد است که مناقشه قره باغ تبعات ژئوپلیتیکی جدی دارد و ثبات منطقه راهبردی قفقاز را تهدید می کند. منطقه ای که یک مسیر انتقال گاز و نفت دریای خزر به بازار اروپا، بدون عبور از روسیه، محسوب می‌شود."

 

 

 

با وجود این که روسیه وهر دو طرف را به پایان دادن به خشونت ها دعوت کرده است، لیکن با توجه به حمایت صریح اردوغان از آذربایجان و البته تیرگی روابط ترکیه و روسیه، بسیاری از کارشناسان این منازعه تازه در منطقه حساس قره باغ را یک نوع تقابل غیرمستقیم تازه میان روسیه (به عنوان حامی سنتی ارمنستان) و ترکیه (به عنوان حامی آذربایجان) می‌دانند.

 

 

 

باید در نظر داشت که منطقه قفقاز، به لحاظ استراتژیک، منطقه ای بسیار مهم برای امنیت ملی فدراسیون روسیه و سایر کشورهای منطقه است. از آن جا کع سرمایه گذاری های عربستان سعودی برای گسترش وهابیت در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در طول دو دهه گذشته، توانسته ریشه های افراط گرایی را برخی جمهوری های منطقه ای ایجاد کند، هر گونه خلاء امنیتی در صورت توسعه درگیری ها، می تواند منطقه قره باغ را به یک پایگاه جدید برای افراط گرایان منطقه از بخش‌هایی چون چچن، داغستان، تاجیکستان و ازبکستان ایجاد کند که اتفاقا در درجه اول امنیت این دو کشور را تهدید خواهد کرد. از این رو، بهترین اقدام برای حفظ منافع ملی هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان پایان دادن هر چه سریع تر درگیری ها و تلاش برای یافتن یک راه حل سیاسی است.


منافع رژیم تل‌آویو در استمرار جنگ میان باکو و ایروان

انشیل بیفر ستون نویس روزنامه صهیونیستی هاآرتض در تحلیلی در این روزنامه که روز گذشته منتشر شد، نوشت: اسراییل باید در این نزاع در کنار آذربایجان قرار گیرد به دلایل زیر:

اول اینکه آذربایجان درسالهای اخیر تامین کننده اصلی نفت اسراییل بوده و این نفت از طریق خط لوله از گرجستان و ترکیه به اسراییل انتقال می یابد.

 دوم؛ آذربایجان مقادیر بسیار زیادی سلاح از جمله هواپیماهای بدون سرنشین و سیستم های ضد هوایی از اسراییل خریداری می کند.

 سوم؛ اهمیت آذربایجان برای اسراییل در سالهای اخیر و در پی تیرگی روابط میان تل آویو و آنکارا افزایش یافته است.

چهارم؛ آذربایجان همسایه و همزمان دشمن ایران است و برای اسراییل «درِ پشتی» به ایران محسوب می شود.

پنجم؛ آذربایجان امیدوار است و این امیدواری را مسئولانش پنهان نمی کنند که اسراییل در اینده از خط لوله نفت مذکور برای پمپاژ گازی که از دریای مدیترانه استخراج می کند استفاده نماید.

ششم اینکه مردم جمهوری آذربایجان به مردم ترکیه به عنوان یک امت برادر می نگرند که با ارمنستان رابطه برقرار نمی کنند.خودداری اسراییل از شناسایی نسل کشی ارامنه توسط ترکها در دوره جنگ جهانی اول از دیگر عواملی است که می تواند به ایجاد روابط استراتژیک اسراییل با آذربایجان کمک کند.


وزرا، معاونان رئیس جمهور، کارگزاران، نمایندگان مجلس، استانداران، سفرا، مدیران دولتی و بخش خصوصی، رئیس بانک مرکزی و مدیران عامل بانک های دولتی و خصوصی، روحانیون و اقشار مختلف مردم روز یکشنبه با آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار نوروزی کردند.

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی

تصاویر : دیدار نوروزی مسئولان با آیت‌الله هاشمی


یکی از رهبران پیشین کشورهای عربی، که نسب او به پیامبر اکرم (ص)می رسید، درخواست کردند با مرحوم آیت الله العظمی بروجردی دیدار کنند. آقای بروجردی ابتدا نپذیرفتند و دلیلی برای این دیدار نمی دیدند. اما آن رییس کشور از طریق یکی از علمای تهران سبب ملاقات را اهداء قرآنی نفیس اعلام کرد و آقای بروجردی به احترام کلام خدا پذیرفت.

در زمان دیدار، آقای بروجردی باز به احترام قرآن بپاخاست و در حالی که همه ایستاده بودند، به تلاوت آیاتی از همان قرآن پرداختند. روشن بود که ایشان میل نداشتند هیچ برداشت سیاسی از این دیدار صورت گیرد. بلافاصله پس از آن، آقای بروجردی سلسله نسب خود را تا امام مجتبی علیه‌السلام، یک یک و از حافظه برشمرد، چنان که مایه شگفتی همگان شد. ظاهرا در حین شمردن به جدّ مشترک خود و آن میهمان بلندپایه که از اهل سنت بود، اشاره کرده بودند. به گفته حاضران شگفتی آن میهمان تا مدتها پابرجا بود و حکایت این دیدار در محافل نقل می شد. این حرکت از چند سو هدف آقای بروجردی را در وحدت امت اسلامی تامین می کرد. نخست قرآن و بعد عترت. قرآن که دلیل تشکیل این گفتگو شد و عترت که نسب هر دو فارغ از مقام و منزلت سیاسی و دینی به حضرت زهرا(س) می رسید. 

هنوز هم می توان با تمسک به نام زهرای مرضیه(س) به هدف وحدت امت اسلامی نزدیک شد. در طول تاریخ با اینکه کشتارهای گسترده ای از خاندان پیامبر کردند، این خاندان بزرگوار همچنان پابرجا ماندند و رشته ای پیوسته از همان نسب، آنان را در همه جای دنیا و در هم? زمانها پیوند می داد و می دهد. این خود شاهدی است بر درستی کلام الهی که کوثر را به رسول خدا نوید داده بود و همچنین این حدیث نبوی که  هم? نسب ها تا روز قیامت قطع خواهد شد مگر نسب و حسب من. 
هر چند داشتن انتساب به عترت لزوما به معنای تشیع نبوده و نیست. از همان سالهای نخست هجری، سادات در جامعه وضعیت ممتازی داشتند و مردم می کوشیدند از طریق ایشان با پیامبر خدا نسبت پیدا کنند. بنابر نشانه های بسیار معلوم است که در مناطق گوناگون جهان اسلام، سادات حتی از نظر ظاهری و لباس و شمایل و آرایش خود را از دیگران متمایز می‌کردند. مثلا در خلافت مامون، که امام هشتم علیه السلام به ولایت عهدی برگزیده شد، جام? سیاه بنی عباسی را به جام? سبز بدل کردند. یا سعدی در گلستان از شیادی یاد می کند که گیسو بافته بود و دعوی می کرد که نسب به علویان برده است. داستانی دیگر در دفتر سوم مثنوی معنوی آمده است که در آنجا خطاب به یک منتسب به پیامبر گفته شده است: 

شیر را بچه همی ماند بدو 
تو به پیغمبر چه می‌مانی بگو 

سالها پیش که در وزارت ارشاد بودم، متوجه شدم که در سرعنوان های کتابخانه ملی ایران کلم? "سید" را جزء اسم محسوب نمی کنند. با نظر کارشناسان در طبقه بندی ISBN ایران که در زمان مسئولیتم در ارشاد طراحی و راه اندازی شده بود، بر خلاف آن رویه، کلم? "سید" را جزئی از نام می آوردیم. بعدها از کتابخانه ملی هم خواستیم به همین شیوه رفتار کند. این مباحث زمانی به طول انجامید ومخالف و موافق داشت، تا سرانجام به نتیجه رسید و همان روال و روی? شابک در ثبت مشخصات  پدیدآورندگان پذیرفته شد. 

به هر حال هم? سادات نسب به فاطم? زهرا می رسانند و حضرت در وصیت نامه خود به امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند: سلام مرا به فرزندانم تا روز قیامت برسان. این حسب و نسب مشترک پایه ای است که می تواند زمینه ساز وحدت بین مسلمین در این سو و آن سوی جهان باشد. سید اشرف الدین گیلانی شاعر پرآوازه عصر مشروطیت در یکی از سروده هایش به نکته ای اشاره می کند. او می گوید من از طریق مادر از فرزندان حضرت فاطمه هستم در نتیجه سیدم و نام خود را سیداشرف الدین گذاشته بود. 

حرکت نمادین آقای بروجردی در بطن خود حامل پیام وحدت حول محور قرآن و عترت است، قرآنی که به حق اهل بیت مفسر آن هستند. اگر فقط همین یک اصل را بپذیریم، بخش عمده ای از مشکلات و تفرقه ها و خشونت‌های این سوی عالم برطرف خواهد شد. بسیار بجاست که دستگاه دیپلماسی و دینی ما با این رویکرد به مسئل? وحدت بین مسلمانان و اجزای آن، به ویژه با رویکرد به محوریت حضرت زهرا بپردازد. 

همچنانکه مرحوم آقای بروجردی در جلب نظر آن میهمان به بحث های سنتی کلامی روی نکرد و قصد چنین کاری هم نداشت، بلکه از موضع فراتری عمل کرد که به شیفتگی طرف مقابل به این رفتار انجامید. باری مرحوم آقای بروجردی با درایت و کیاست، شیوه ای در دفاع از اهل بیت ابداع کرد که هنوز جا دارد که از آن پیروی شود. 

میلاد زهرای مرضیه مبارک باد

 محمد جواد ظریف در یک گفتگوی طنز درباره موضوعاتی صحبت کرده که تا کنون کمتر به آنها پرداخته شده است.
روزنامه قانون در ویژه نامه نوروزی خود گفتگوی ویژه ای با وزیر خارجه کشورمان انجام داده و از کمر درد گرفته تا کسانی که در طول مذاکرات بیش از دیگران شوخ طبع هستند گفته است. در ادامه خلاصه ای از این گفتگوی مفصل را که آیدین سیار سریع و مسعود مرعشی انجام داده اند می خوانید.
 
تنها یک چیز می‌توانست دو طنزنویس چاق و تنبل را ساعت شش صبح از خواب بیدار کند و آن چیزی نبود جز گفت‌وگویی طنز با یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های سیاسی سی‌و هفت سال اخیر، محمدجواد ظریف. حول و حوش ساعت هشت صبح به دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملل وزارت امور خارجه در نیاوران می‌رسیم. وارد باغ زیبایی می‌شویم که سرسبزی و طراوتش آدم را یاد جاده شمال می‌اندازد. یک لحظه هوس می‌کنیم پیاده شویم و آبی به بدن بزنیم که با دیدن محافظ‌ها و تیم امنیتی وزیر به خودمان می‌آییم و آرام و سربه‌زیر وارد خانه‌ای قدیمی می‌شویم. یکی از اعضای تیم حفاظت با نگاهش ما را ورانداز می‌کند، ما هم نگاهش می‌کنیم و می‌گوییم: چیه برادر؟ نگاه می‌کنی! به ما می‌خوره خطرناک باشیم؟ ما اصلا حال ترور و تنش و خطرآفرینی داریم؟ اصلا وزن ما اجازه فرار بعد از عملیات را می‌دهد؟ ولی متاسفانه توضیحات قانع‌کننده ما کارگر نمی‌افتد و دو گوشی از سه گوشی اجازه ورود به اتاق مصاحبه را پیدا نمی‌کنند. تیم حفاظت با اون بالا کلاغه رو نگاه کن و من یه دقیقه برم دستشویی و موبایلم ناراحتی قلبی داره، نباید تنها باشه هم گول نمی‌خورند و ما با یک گوشی که هم باید سوالات را از توی آن می‌پرسیدیم و هم صدای مصاحبه را ضبط می‌کردیم، با استقبال آقای وزیر به اتاقی در ساختمان انتهای باغ وارد می‌شویم. یکی از اعضای تیم حفاظت که خیلی مسئله را جدی گرفته است با ما وارد اتاق می‌شود. ما می‌نشینیم و ایشان به حالت آماده‌باش رو به ما و پشت به در می‌ایستد. مصاحبه که شروع می‌شود ظریف که فهمیده بود ما موجودات بی‌آزاری هستیم و اگر بخواهیم هم به دلیل شرایط فیزیکی نمی‌توانیم مشکل‌ساز بشویم، به مرد امنیتی لبخندی می‌زند تو این مایه‌ها که: برو برادر! اینا خسته‌تر از این حرفان! مرد امنیتی خارج می‌شود و آنقدر از کرده خود پشیمان می‌شود که حتی گوشی من(سیارسریع!) را هم بهم پس می‌دهد و مصاحبه شروع می‌شود:
*آقای دکتر؛ طنزها و کارتون‌های متعددی در ایام مذاکرات با موضوع مذاکرات منتشر شده، چقدر پیگیری می‌کردید؟
عرض کنم که، من فرصت زیادی برای پیگیری ندارم، اصولا بیشتر از روی اینترنت و ایمیل می‌خوانم. ولی دوستانی هستند که اطمینان حاصل می‌کنند تا هر مطلب خیلی خوب و یا هر مطلب خیلی بدی که در مورد من نوشته می‌شود را من حتما ببینم و چون عموما طنزها خیلی شیرین بودند، به رفع فشارهایی که بود کمک می‌کردند. معمولا طنزها را برای من می‌فرستادند و کم‌و‌بیش دنبال کردم. کاریکاتورهایی هم که از من کشیده شده، عمومشان را روی کامپیوترم حفظ کرده‌ام تا بعدها بتوانم به آنها مراجعه کنم. 
*آیا مورد خاصی از آنها در خاطرتان مانده است؟
نه. معمولا از چیزهایی که می‌خوانم خیلی چیزی در خاطرم نمی‌ماند ولی یادم هست که خیلی نوشتند.
*آقای دکتر علت اقبال طنزنویس‌ها و کاریکاتوریست‌ها به شما چیست؟ 
نمی‌دانم. شاید قیافه‌ام شوخی است که کاریکاتوریست‌ها دنبالش می‌گردند. محبت دارند.
 
*کمتر سیاستمداری داریم که این همه مورد توجه طنزنویس‌ها و کارتونیست‌ها باشد و این توجه بیشتر از اینکه از باب نقد باشد، جنبه حمایت و تحسین دارد. 
بله، معمولا محبت است. این هم لطفی هست، خدا هم کمک کرده و دوستان نسبت به من داشته‌اند. به هر حال مردم نیاز دارند که سوژه داشته باشند برای اینکه لبخند بزنند، بخندند، خوشحال باشند. من امیدوارم ما در دولت بتوانیم کاری کنیم که مردم همیشه شاد باشند و طنزپردازها کمک کنند به شادی مردم. نه اینکه مردم در حالت غمگینی باشند و طنزپردازها فقط لحظه‌هایی از شادی در دریایی از غم را برای مردم فراهم کنند. 
*شما قبل از اینکه وزیر امورخارجه بشوید، طنز را به صورت جدی دنبال می‌کردید؟ اصلا به این حوزه علاقه‌ای دارید؟ 
من از طنز مودبانه و سالم و انتقادی لذت می‌برم.
*مثلا گل‌آقا می‌خواندید؟
بله. ببینید از زمانی که همه‌چیز روی اینترنت آمده، من فقط روی اینترنت می‌خوانم. آن زمان که گل‌آقا بود شاید تنها نشریه‌ای که عادت داشتم بخرم گل‌آقا بود و حتما می‌گرفتم و نگاه می‌کردم. 
*آیا شما به عنوان یک دیپلمات در مذاکرات سخت و نفسگیر از طنز هم بهره می‌برید؟ اصولاً طنز در دیپلماسی چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟ 
حتما در دیپلماسی نیاز است که شما لحظات سخت را آرام بکنید. البته بعضی دیپلمات‌ها هستند که از طنز یا به قول بعضی‌ها جوک استفاده می‌کنند. ولی این کار بیشتر به درد زمانی می‌خورد که شما دارید سخنرانی می‌کنید. در مذاکره نیاز است که بعضی وقت‌ها با چند کلمه که خشکی و تلخی مذاکرات را از بین می‌برد، تغییر ذائقه ایجاد کنید. خب من این روش را دارم که زمانی که مذاکرات سخت می‌شود، به خصوص زمانی که خود من مقداری تند می‌شوم، با فاصله کمی بعد از نتیجه‌ای که از آن حرکت به دست آمد، فضا را مقداری تلطیف می‌کنم. الزاما نه با جوک گفتن، با یکی دو کلمه که بتواند فضا را عوض کند.
*از این موارد چیزی در خاطرتان هست؟
یادم نمی‌آید
*شوخ‌طبع‌ترین همکار شما و مسئول جمهوری اسلامی چه کسی است؟ به‌خصوص افرادی که همراه شما در مذاکرات بودند و یا دوستان وزارت امور خارجه؟
آقای حسین فریدون از کسانی است که خوب می‌تواند فضای جلسه را با طبع شیرین خودش مقداری تلطیف کند.
*در طول مذاکرات اتفاق بامزه‌ای پیش آمد؟
اتفاق بامزه شاید همان اتفاقی است که در عین حال تند هم تلقی می‌شود، پرت شدن قلم از دست آقای کری بود و بعد هم که آقای عراقچی بدتر برش گرداند. این ماجرا ضمن اینکه خیلی در لحظات تلخ و تندی بود، مقداری هم حالت طنزآمیزی داشت.
*بعد این قضیه یک ایرانی را تهدید نکن، اگر تهدید می‌کردند عکس‌العملتان چه بود؟
نه وقتی ما گفتیم تهدید نکن، اتفاق بامزه بعدش این بود که وزیر خارجه روسیه هم گفت و نیز یک روسی را و جماعت زد زیر خنده. 
*حالا اگر آنها به تهدیدشان ادامه می‌دادند، چه عکس‌العملی نشان می‌دادید؟
بالاخره هر بحثی یک نتیجه‌ای دارد. بعد از اینکه ما آن صحبت را کردیم دیگر روند به سمتی رفت که مذاکره ادامه پیدا بکند. ولی خب طبیعی است که طرف‌های مذاکره در لحظاتی تلخ می‌شوند و در لحظاتی روش دیگری دارند. ولی خب در آن لحظه گفته شده بود که برویم خانه‌هایمان، ما هم گفتیم خب برویم.
*ما گاهی برنامه‌های کاری شما را که می‌بینیم، وحشت می‌کنیم. مثلاً ده شب با خانم موگرینی دیدار می‌کنید، دوازده شب شام کاری با وزیر خارجه سوئیس، بعد یکهو دو شب آقای جان کری زنگ می‌زند، شش صبح هم باید برید استقبال نخست وزیر گواتمالا. کلاً به خواب اعتقاد دارید؟
(خنده) کمی. من معمولا عادت دارم شب‌ها بین 10 تا 11 می‌خوابم و صبح‌ها هم چهارونیم و پنج بیدار می‌شوم. این خوابی است که معمولا دارم. ولی خب اگر بیکار هم باشم خیلی بیشتر از این خوابم نمی‌برد اما اگر کار باشد ممکن است شبی دو ساعت یا کمتر بخوابم. 
*ما واقعا نگرانتان می‌شدیم. جان کری 2 شب زنگ می‌زد، می‌گفتیم این چه وقت زنگ زدن است.
تازه من 15 سال از آقای جان کری جوان‌تر هستم و ایشان 15 سال از من پیرتر است... اما آن جلسه 9ساعته را ایشان پابه‌پای من بیدار بود و در جلسه بود. فقط به خاطر سن و سالش بیشتر از من دستشویی می‌رفت.(خنده!)
*می‌خواستید رکورد بزنید؟
نه. کار بود. اصلا در خط رکورد زدن و این حرف‌ها نبودیم. یعنی وقتی کار باشد آدرنالین تزریق می‌شود و بدن ترشح می‌کند و آدم دیگر نمی‌فهمد. سال 1372 یک جلسه در اجلاس جهانی حقوق بشر بود، ما ساعت 9 صبح رفتیم فردا ساعت 6 صبح از جلسه بیرون آمدیم. یعنی یک شبانه روز نماز را در سالن اجلاس خواندیم. این اتفاقات زیاد در عالم دیپلماسی می‌افتد و چیز عجیب و غریبی نیست. 
*مدیر هتل کوبورگ از طولانی‌شدن مذاکرات شاکی نشده بود، نمی‌خواست که زودتر مذاکرات را تمام کنید؟
مدیر هتل کوبورگ که از خدایش بود. به خاطر اینکه هتل کوبورگ یک وجهه و شناسایی بین‌المللی پیدا کرد. در آن دوران که مذاکرات بود با توجه به اینکه هتل کوبورگ هتل خیلی بزرگی نیست(و قبلا یک قصر بوده که تبدیل به هتل شده و اتاق زیادی ندارد) تمام اتاق‌هایش پر بود. یعنی شما حساب کنید هفت تیم مذاکره‌کننده، هفت کشور، به اضافه تیم مذاکره‌کننده اروپا حضور داشتند و همه اتاق‌ها پر. مدیر هتل حتما خوشحال بود.
*در واقع مشتری دیگری نداشتند در آن ایام.
نه در آن دوران اگر مشتری دیگری می‌داشتند، مجبور بودند به خاطر ما عذرش را بخواهند. 
*به خاطر همان دیپلماسی بالکنی، وقتی خبرنگاران داد می‌زدند، آرامش بقیه از بین می‌رفت.
نه. مشتری دیگری نبود که آرامشش بهم بخورد. مشتری‌های دیگری هم بودند که احتمالا در بالکن‌های خودشان داشتند گوش می‌کردند ببینند ما چه می‌گوییم! (خنده)
*آن ناهارهای کاری معروف را کدام طرف حساب می‌کرد؟
ناهارها را هتل حساب می‌کرد. یعنی دولت اتریش که ما را مهمان کرده بود، از هر هیاتی دو یا سه اتاق مهمان دولت اتریش بودند در هتل کوبورگ و ناهار و شام و صبحانه هم همراه با اتاق بود. البته در دو سالن ناهار می‌خوردیم. چون ما هم حاضر نبودیم مشروب در حین غذا خوردنمان سرو شود و هم اینکه غذای حلال برای ما می‌آوردند. لذا بقیه هیات‌ها در سالن مجاور ما غذا می‌خوردند و غذای ما را هتل به هزینه خودش از یک رستوران ایرانی که غذای حلال می‌فروخت، می‌گرفت. جالب بود، هیات‌های دیگر می‌آمدند دم سالن غذاخوری ما، سرک می‌کشیدند که ما دعوتشان کنیم بیایند با ما ناهار بخورند(خنده!) ما هم عموما دعوت می‌کردیم، چون غذای ما خیلی بهتر از غذای آن طرف بود. روزهای اول خیلی اطوکشیده در اتاق خودشان غذا می‌خوردند تا اینکه ما گفتیم یک روز بیایید با ما غذا بخورید.(خنده)
*آمدند و خوششان آمد؟
آمدند و دیگر مشتری شدند! هر دفعه می‌آمدند.
*کدام غذاهای ایرانی را بیشتر دوست دارند؟
معمولا کباب‌های ما را خیلی دوست دارند. خورشت فسنجان ما را خیلی دوست دارند. مخلفاتی که ما استفاده می کنیم مثل حلیم‌بادمجان و ماست و خیار را دوست دارند.
*دلتان برای بالکن هتل کوبورگ تنگ نشده؟
به هیچ‌وجه.(خنده)
*آنقدر سخت گذشته؟
خب روزهای دشواری را ما در هتل کوبورگ به سر بردیم و بالکن در واقع تنها فضای تنفسی ما بود. یعنی واقعا هم دیپلماسی بالکنی با یک اضطرار شروع شد. چون از هتل که بیرون نمی‌رفتیم و در طول برخی مذاکرات شاید سه یا چهار بار کلا ما از هتل خارج می‌شدیم، بیست‌وچند روز آنجا بودیم و آن هم برای کار. مثلا می‌رفتیم سازمان ملل یا مثلا دو، سه شب احیا را به مسجد وین رفتیم برای احیا. آن هم فکر نکنم هر سه شب را توانسته باشیم. یک یا دو شب توانستیم. به هر حال شرایط جوری بود که نیاز بود برای نفس کشیدن به بالکن برویم.
*پس کلا از بالکن خاطره خوبی ندارید؟
فقط از بالکن هتل کوبورگ! اتفاقا بالکن خوب است. بالکن باعث می‌شد بتوانیم نفس بکشیم. خبرنگاران آن پایین صبح تا شب، بعضی وقت‌ها تا نیمه‌های شب جلوی چادری که آنجا زده بودند می‌ایستادند. اطلاعاتی نداشتند و گاهی خبرهای نادرست به آنها القا می‌شد از جاهای مختلف. بعضی‌ها از داخل مذاکرات هیات‌های دیگر به آنها القا می‌کردند و گاهی اوقات هم از داخل کشور به آنها خط القا می‌شد. لذا آنها در یک حالت خیلی بدی بودند و نیاز بود که با آنها ارتباط برقرار شود.
*شما هم گهگاه با یک توییت کل معادلات را بهم می‌زدید.
حالا معادلات را بهم نمی‌زدیم ولی نقش خودمان را ایفا می‌کردیم. 
دیپلماسی امروز در دنیا، ملغمه و مجموعه‌ای از همه چیز است. یک وقتی بود که دیپلماسی در اتاق‌های دربسته و با سیگارهای برگ و پیپ شکل می‌گرفت. امروز اینطور نیست. امروز دیپلماسی مجموعه‌ای از ابزارهای نفوذ است که شما همزمان باید استفاده بکنید و هر کدامشان به اندازه دیگر ابزارها می‌تواند موثر باشد. در این عرصه هم بازیگرها زیاد شده‌اند و هم ابزارهای بازی. 
*مذاکرات با خارجی‌ها سخت‌تر بود یا توجیه منتقدان داخلی؟
بالاخره مورد اول به نتیجه رسید و مورد دوم به نتیجه نرسید! (خنده) شما می‌توانید نتیجه بگیرید که کدام سخت‌تر بود.
*چه روش درمانی‌ای را برای کمردردهای بعد از خواندن تیترهای کیهان پیشنهاد می‌کنید؟
نخواندنش! (خنده) پیشگیری بهتر از درمان است. معمولا هم همین روش را دارم ولی بالاخره فشارهای عصبی مخصوصا در شرایط ما که بدن به خاطر بی‌حرکتی آمادگی خودش را از دست می‌دهد، می‌تواند تاثیرات زیادی داشته باشد. لذا باید یکی از این کارها را کرد؛ یا عصبانی نشد یا نخواند، یا تحرک داشت و یا درد را تحمل کرد! 
*در جایی فرموده بودید که با آقای لاوروف رفاقت بیست‌ساله دارید، با کدام یک از چهره‌های دیگر بین‌المللی رفاقت دارید؟
عرض کنم به حضورتان که من با آقای کوفی عنان از دیرباز رفیق هستم. با آقای الیاسان که الان قائم مقام دبیر کل شورا است، الان نزدیک به سی سال است که رفاقت داریم. با تعدادی از وزرای خارجه، مخصوصا آنهایی که کار بین‌المللی کرده‌اند یا از داخل وزارت امور خارجه آمده‌اند. سال‌هاست ما با هم آشناییم. وزرای خارجه سابق مصر مثل آقای عمرو موسی که مدتی دبیرکل اتحادیه عرب بود. وزرای خارجه پاکستان، سفرای پاکستان، با کشورهای منطقه رفاقت قدیمی داریم. با امیر کویت شاید نزدیک به 30 سال است که رفاقت داریم. با مرحوم آقای سعود الفیصل با اینکه سیاست‌هایمان اختلاف داشت، سلام و علیک گرم داشتیم.
*پس می‌شود سیاست‌ها متفاوت باشد اما رفاقت هم باشد؟
بله. حتماً می شود. رفاقت هم به معنی این نیست که صبح و شب با هم فالوده بخوریم. سلام و علیک گرم داریم. همدیگر را خوب می‌شناسیم. زوایای اخلاقی همدیگر را خوب می‌دانیم. با تعداد قابل توجهی از این افراد رفاقت دارم. چون من خیلی جوان بودم که وارد این حوزه شدم. حدودا 20 سالم بود و الان خیلی وقت است که در این کار هستم. لذا خیلی از افرادی که با من ارتباط کاری داشتند، الان یا به رحمت خدا رفته‌اند یا بازنشسته شده‌اند. زمانی که کاردار جمهوری اسلامی ایران در نمایندگی‌مان در نیویورک بودم، بقیه کسانی که من با آنها مذاکره می کردم، متوسط سنشان بین 50 تا 60 بود. یادم نمی‌رود، یک‌بار به عنوان کاردار با سفیر انگلیس ملاقات داشتم، در زمان تدوین قطعنامه 598 بین 25 تا 26 سالم بود و ایشان مذاکره را اینطور شروع کرد: «در طول 25سالی که من در وزارت خارجه انگلیس دیپلماتم»، یعنی این جوری می‌خواست بگوید، سن تو به اندازه سابقه من است. یادم نمی‌رود، اوایل انقلاب یک سفیر خارجی می‌خواست یکی از همکاران ما را که مدیر کل بود تحقیر کند، پرسیده بود تو چند سال است که دیپلماتی؟ ایشان جواب داد من 30ساله که دیپلمات هستم! ‌پرسید: یعنی تو از زمان شاه دیپلمات بودی؟ جواب داد: نه، من این ده سال اخیر را سه‌شیفت کار کرده‌ام! (خنده)
*من دو سال پیش از قول یکی از نماینده‌ها شنیدم که می‌گفتند چرا آقای ظریف انگلیسی حرف می‌زند. مگر فارسی خودمان چه ایرادی دارد؟ این از آن نقدهایی بود که نمی‌توانستم منطقش را هضم کنم.
بالاخره وقتی بخواهند نقدی بکنند که یک لعاب میهن‌پرستی هم به آن بدهند، از این حرف‌ها می‌زنند و آدم نمی‌تواند جواب هم بدهد. من به آن برادری که این صحبت را کردند، چند بار توضیح علمی دادم که در ترجمه معمولا اگر بهترین مترجم هم حرف شما را ترجمه کند، سی درصد از حرف شما از بین می‌رود. این ثابت شده است. الان در زبان‌هایی که من خیلی به آنها تسلط ندارم وقتی به ترجمه آن گوش می‌کنم احساس می‌کنم تکه‌هایی از حرف من افتاده است و تاکید می‌کنم که باید این را می‌گفتی. حالا در این مذاکرات سخت کارشناسی که تخصص کاری من از هر مترجم دیگری در آن حوزه بیشتر است، چرا از این امکان استفاده نکنم و اجازه بدهم که طرف مقابل متوجه نشود که ما می‌خواهیم چه بگوییم. من این‌ها را برایشان توضیح داده بودم ولی خب ظاهر امر این بود که ایشان تمایل دارند نقدشان را به هر شکلی که شده مطرح کنند.
*این معضلی که فرمودید و اینکه در ترجمه به هر حال حتما نواقصی وجود دارد و دیپلمات باید اشراف کامل داشته باشد، در دوره قبل مذاکرات فکر می‌کنید این مشکل می‌توانسته خللی وارد کند به روند مذاکرات؟
البته من فکر نمی‌کنم معضل اصلی در دور قبلی مذاکرات این بوده که به فارسی مذاکره می‌کردند اما بالاخره یکی از مشکلات این است که شما وقتی از طریق مترجم مذاکره می‌کنید، مفاهمه‌ای صورت نمی‌گیرد و در حد همان بیانیه خواندن و تکرار مواضع است. برای اینکه وارد مفاهمه و مذاکره در سطح بین‌المللی شوید، ماجرا به عبارات می‌رسد و اینکه دقیقا با آن موضوع چه کنیم؟ ریزه‌کاری‌ها و پرداختن به جزئیات از طریق مترجم امکان ندارد. خیلی جالب است، در سازمان ملل متحد شش زبان رسمی وجود دارد و همه می‌توانند با زبان‌های رسمی سخنرانی کنند، ولی وقتی مذاکره می‌شود، با یک زبان مذاکره می‌کنند. چون نمی‌شود همزمان با شش زبان مذاکره کنید. خنده‌دار می‌شود.
*کمیسیون برجام که بعد از برجام در مجلس تشکیل شد، ایرادات زبان انگلیسی و ایهام‌هایی که در کلمات وجود داشت، می‌گرفتند. آنجا چیزی برایتان عجیب نبود؟
نه خیلی عجیب نبود به خاطر اینکه هر کسی تنها به قاضی برود، راضی برمی‌گردد. دوستان با خودشان مذاکره می‌کردند، بعد می‌گفتند اگر این کلمه به جایش این کلمه بود، بهتر بود. بعضی موارد اشتباه می‌کردند. یعنی کلمه‌ای که آنها می‌گفتند در واقع تمام ابعاد مفهومی‌اش را در زبان اصلی متوجه نمی‌شدند. یعنی یا رفته بودند فرهنگ لغات نگاه کرده بودند یا گوگل ترنسلیت. در بعضی مواقع هم درست می‌گفتند. اما یک نکته‌ای را فراموش کرده بودند که این حاصل مذاکره است. من مقاله ننوشته بودم. دوستان همیشه متن مذاکراتی را با سخنرانی اشتباه می‌گرفتند. فکر می‌کردند که متن مذاکراتی باید هر کلمه‌اش دربرگیرنده مواضع ما باشد، در صورتی‌که متن مذاکراتی هیچ کلمه‌ایش دربرگیرنده مواضع ما و طرف مقابل نمی‌تواند باشد. حد وسط است.
*آقای ظریف شما سی‌سال آمریکا زندگی کرده‌اید، در عرصه سیاسی ایران وقتی می‌خواهند یک ناسزای سیاسی بگویند، می‌گویند لیبرال خودفروخته. آنجا که قالب افراد لیبرال هستند از چه ناسزایی استفاده می‌کنند؟
البته آنجا هم لیبرال بودن برای یک گروهی توهین تلقی می‌شود. یعنی گروه‌های تندروی آمریکایی، لیبرال بودن را فحش تلقی می‌کنند. به هر کجا که بروی، آسمان همین رنگ است! 
منظورتان نئوکان‌ها هستند؟
نئوکان‌ها در واقع اصطلاحی بود که در اواخر دهه نود میلادی و اوایل قرن جدید به یک گروهی که دیدگاه‌های تندروانه‌ای در حوزه استفاده از ابزار سخت برای نهادینه کردن قدرت آمریکا داشتند، به کار می‌رفت. علی‌القاعده آنها همواره تندروترین قشر جامعه سیاسی آمریکا نبودند. در دوران‌هایی گروه‌هایی دیگر، مثلا یک زمانی کسانی که ضد کمونیست بودند که الزاما نئوکان هم نبودند، افراد تندرو بودند. در دوران جنگ سرد، در دورانی که در آمریکا به دوران مک‌کارتیزم معروف است و در واقع مردم را تفتیش عقاید می‌کردند که آیا گرایشی به سوسیالیسم دارند یا نه. خیلی هم قدیمی نیست. برای دهه پنجاه و شصت میلادی است. به هر حال در آن زمان، آن دیدگاه، دیدگاه تندرو بود و به کسانی که دیدگاه این‌طرفی داشتند، می‌گفتند کمونیست و یا لیبرال. من یادم هست که در آن دوران برای اینکه به کسی بگویند کمونیست به مسخره می‌گفتند کامی.
*خیلی از مسئولان کشور اکانت های رسمی توئیتر و فیسبوک دارند(سایت‌هایی که در کشور فیلترند) و ظاهراً آن دوستانی که اکانت رسمی ندارند، هرازگاهی با اکانت فیک سر می‌زنند و از ماجراها باخبرند. این وسط به غیر از فروشندگان فیلترشکن، چه کسانی بر فیلترینگ اصرار دارند؟
بالاخره در کشور دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی وجود دارد و آنچه که در صحنه بروز و ظهور پیدا می‌کند، حاصل این تعاملات است. وزارت خارجه طبق مقررات اجازه دارد که به فضای مجازی دسترسی داشته باشد. من از توییتر بیشتر برای رساندن پیام به خارج استفاده می‌کنم و دیده‌اید که بقیه مسئولان عالی‌رتبه کشور هم از این ابزارها کم‌وبیش استفاده می‌کنند. ولی دغدغه‌هایی بین مسئولان مختلف در مورد سوءاستفاده‌های اخلاقی و غیراخلاقی که از این زمینه ممکن است بشود، وجود دارد. 
*کامنتی زیر پست‌های فیسبوکتان یا توییتر دیده‌اید که خیلی شما را بخنداند؟ 
خیلی کم، ولی دیده‌ام. البته بعضی‌هایش آدم در مرحله اول می‌خندد و بعد می‌گوید خوب بود که این نبود. مخصوصا در توییتر. 
چون در کامنت‌ها یک مناظره‌ای می‌شود بین آنهایی که طرفداری می‌کنند و آنهایی که مخالفت می‌کنند. بعد بعضی وقت‌ها این دعوا ادامه پیدا می‌کند. این به آن حرف قلمبه‌سلمبه می‌زند، آن یکی جواب می‌دهد. بعد بعضی وقت‌ها اینها یک مقداری هم خنده‌دار می‌شود از جهت الفاظی که برای یکدیگر به کار می‌برند. گاهی همه‌شان هم خارجی هستند، یعنی دو طرف دعوا خارجی هستند.
*شده تا به حال غیر ایرانی و به زبان انگلیسی از شما حمایت بکند؟
اووه. فراوان. خیلی زیادند. با هم دعوا می‌کنند سر قضایا. 
*از چه کشورهایی هستند؟
معلوم نمی‌شود ولی بینشان آمریکایی زیاد هست. اروپایی هم هستند.
*دیدگاهی که دولت یازدهم دارد و شما ترویج می‌کنید، یعنی صلح، دوستی، گفت‌وگو و حل مشکلات از طریق مذاکره، به نظرتان در آمریکا طرفداران زیادی پیدا کرده؟
نمی‌توانیم بگویم که امروز دولت ایران در آمریکا محبوب شده است، چون فضای ضد ایرانی همچنان قوی و وسیع است که زمان زیادی کار می‌برد تا این فضا تعدیل شود. اما من احساس می‌کنم، گروه‌هایی هستند در اقشار و در نخبگان آمریکا و در نخبگان غرب که متوجه ضرورت روی آوردن به رویکرد ما شده‌اند و این را مطرح می‌کنند. در منطقه خودمان هم همینطور است. ولی خب یک فضای تندی هم از قبل وجود داشته و کماکان هم یک گروهی تلاش می‌کنند آن فضا را به هر قیمتی که شده زنده نگه دارند. 
*شما تصور می کردید آقای دونالد ترامپ تا این مرحله رای بیاورد و بالا بیاید؟
نه واقعا. نه من تصور می‌کردم و نه خیلی دیگر از ناظران سیاسی. برای همین است که الان می‌بینیم که در بدنه و در بخش نخبگی جمهوری‌خواه تعجب و نگرانی ایجاد شده است و حتی امروز خواندم که آقای ترامپ گفته اگر این برخوردها ادامه پیدا بکند، به عنوان مستقل در انتخابات شرکت می‌کنم. البته در گذشته هم یکی، دو مورد مشابه آقای ترامپ داشتیم که افرادی که وضع مالی بسیار خوبی داشتند از حزب جمهوری‌خواه وارد کارزار مقدماتی انتخاباتی شدند و بعد حزب آنها را برنتابید، اقبال مردم را هم داشتند ولی چون حزب آنها را برنتابید رفتند و به عنوان مستقل وارد مبارزات انتخاباتی شدند و توفیقی هم نداشتند، به خاطر ماهیت دوحزبی سیستم سیاسی آمریکا.
*در بچگی وقتی همه بچه‌ها دوست داشتند دکتر و مهندس شوند، شما دوست داشتید وزیر امور خارجه شوید؟
نه، به هیچ‌وجه. من همیشه می‌خواستم پزشک شوم. بعد فهمیدم که خیلی با خون رابطه خوبی ندارم و دلم نمی‌آید چنین کاری بکنم. در مدرسه شاگرد خوبی بودم و همیشه معدلم بالای 19 بود. بعد تصمیم گرفتم بروم در رشته‌های فنی چون ریاضی‌ام هم خوب بود و وقتی هم که وارد دانشگاه شدم، رشته کامپیوتر رفتم. بعد از آن بود که گروهی از دوستان تشویق کردند که رشته‌ام را عوض کنم. حتی آن زمان هم که می‌خواستم رشته‌ام را عوض کنم، بیشتر به سیاق افرادی که تبعیت از مرحوم دکتر شریعتی می‌رفتند جامعه‌شناسی بخوانند، اول رفتم جامعه‌شناسی.
*پس در شیطنت‌های کودکی هم مذاکره می‌کردید و اهل دعوا نبودید.
آره. اهل دعوا که نبودم ولی اهل وزیر خارجه شدن هم نبودم!
*غیر از آن کمردرد معروفتان، عجیب‌ترین شرایطی که در آن بیمار شدید چه بوده؟ چون در شغل شما خیلی مهم است که شمایلی که از شما رسانه‌ای می‌شود، سالم و قوی باشد.
اتفاقا قبل از اینکه شما شمایل را بگویید خودم هم می‌خواستم به همین اشاره کنم. من یک مدتی شش تا از دندان‌های پایین جلوی صورتم را مجبور شدم عمل کنم و برخلاف تصوری که اول می‌کردم، یک مدت زیادی دندان‌های پایینی جلو را نداشتم. حالا نمی‌دانم چقدر توجه شده باشد، از بعد از برجام تا نزدیک‌های دی‌ماه و خب آن وقت برای من حضور در صحنه‌ها خیلی مشکل بود. یادم هست اولین بار در شورای روابط خارجی خودمان، شورای راهبردی روابط خارجی، یک سخنرانی کردم که خیلی سخت بود. چون مجبور بودم کاری بکنم که دندان‌ها خیلی معلوم نباشد. 
*وقتی خیلی عصبانی بشوید، چه می‌کنید؟
معمولا خیلی عصبانی نمی‌شوم، مخصوصا از خارجی‌ها. چون از خارجی‌ها توقع دارم که برخوردشان برای منافع خودشان باشد. از داخلی‌ها بعضی وقت‌ها هم عصبانی می‌شوم و هم می‌رنجم. چون توقع ندارم از آنها که چنین باشند. اما بعد از یک مدتی تمام می‌شود و می‌گذرد.
*فرزندان شما اهل موسیقی‌اند. چه شد که اهل لغو موسیقی و لغو کنسرت نشدند؟! 
(خنده) ما آنچه که بر اساس فتوای حضرت امام مبانی شرعی بوده، روی همان‌ها ایستادگی کرده‌ایم و تلاش نکرده‌ایم که جلوتر از امام و رهبری حرکت کنیم.
*آقای دکتر بالا رفتن از دیوار سفارت بیشتر شما را اذیت می‌کند یا حمله به پیج‌های شخصیت‌های بین‌المللی؟
هر دوی اینها بد است ولی بالا رفتن از سفارت توهین به حاکمیت خودمان است. یعنی کسانی که اقدام بر علیه امنیت سفارتخانه‌های تهران می‌کنند، قبل از اینکه به آن کشور توهین کرده باشند، به امنیت ملی جمهوری اسلامی توهین می‌کنند که نمی‌تواند از میهمانانش حفاظت کند و این تصویر بسیار بدی است. لذا کمتر چیزی این اندازه من را زجر می‌دهد که اقدامی تا این میزان هم از نظر بین‌المللی مخرب باشد و هم توهین به کشور باشد. 
*آقای دکتر به عنوان سوال آخر روزنامه «بی‌قانون» را تا به حال دیده‌اید؟
روی سایت از طریق تصویرهایی که دوستان برایم می‌فرستند و پیشخوان مجازی، دیده‌ام.