سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

شموشک نوشهر بعد از شکست یک گله در استادیوم آزادی و در جدال با پرسپولیس تحت هدایت علی پروین، در استادیوم متقی ساری یک بازی جسورانه را به نمایش گذاشت و امیدوار به شکل‌گیری یک شگفتی بزرگ بود اما ناگهان همه چیز تلخ و سیاه شد.

ابتدا قرار بود بازی برگشت در استادیوم شهدای نوشهر برگزار شود اما شورای تامین در نهایت استادیوم متقی ساری را تایید کرد تا تیم دسته اولی شموشک بعد از شکست یک گله در آزادی، چشم به بازی برگشت در مرحله یک هشتم جام حذفی بدوزد.

استادیوم 10 هزار نفره متقی اما روز عجیبی را دنبال می‌کرد؛ پرسپولیس محبوب علی پروین باعث شد تا چند برابر گنجایش آن را شاهد باشد و شاهدان عینی و حاضر در استادیوم مدعی شوند بیش از 25 هزار نفر روی سکوها و هر جای دیگری که قابلیت نشستن داشته را در آن روز در استادیوم حاضر شوند.


سهراب انتظاری ستاره آن روزهای شموشک با دبل خود همه معادلات را برای پرسپولیس برهم زد. گل اول از سمت چپ پرسپولیس با ارسالی زمینی و ضربه تک ضرب سهراب انتظاری و باز شدن قفل دروازه پرسپولیس و در ادامه هم دو ضربه قیچی توام و ضربه تمام کننده سهراب انتظاری که دروازه پرسپولیس را برای بار دوم فرو ریخت. استادیوم به بالاترین از حد شور و هیجان رسیده بود و نیمه اول در شرایطی با دو گل به سود سبزپوشان مازندرانی خاتمه یافت که بهروز رهبری فرد هم یک پنالتی از دست داده بود. شگفتی در حال انجام بود و پرسپولیس در حال حذف شدن در روز تاریخی نوشهری‌ها.

علی کریمی ستاره پرسپولیس در جدال با شموشک نوشهر و کمی دورتر مرحوم علی انصاریان.

ناگهان همه چیز تلخ شد؛ سکویی که از همان ابتدای بازی هم بارها با نمایش دوربین تلویزیونی التهاب بزرگی را با توجه به هجوم هواداران برای آن احساس می‌شد ناگهان آوار شد. دوربین‌های تلویزیونی دقایقی از این صحنه‌های تلخ را به نمایش گذاشت و لحظات بعد هم اعلام شد بازی به دلیل فرو ریختن سکوها ادامه نخواهد یافت. ده‌ها مصدوم، دو قطع نخاعی و دو کشته سبب شد که از 16 اردیبهشت 1380 به عنوان روز تلخ ورزش مازندران و یکی از روزهای سیاه فوتبال ایران یاد شود.

سهراب انتظاری ستاره آن بازی که در بازی رفت هم با یک ضربه به تیرک دروازه پرسپولیس برای حریف خط و نشان کشیده بود، درباره اتفاقات آن دیدار اینطور می‌گوید: فکر کنم حدود 20 هزار نفر به استادیوم آمده بودند البته این تعداد تماشاگر برای پرسپولیسی‌ها عادی بود اما برای ما بی‌سابقه، ضمن اینکه پرسپولیس پس از سال‌ها به ساری آمده بود. دقیقه 17 بازی، من با یک بغل پا توپ را گل کردم که چون تور پاره بود، توپ از آن طرف خارج شد و کمک داور هم آن را تایید کرد. انگار استادیوم دور سرم می‌چرخید، خدایا یعنی من به پرسپولیس گل زدم؟! اکثر دوستان و برادرم پشت نیمکت ما نشسته بودند. بعد از گل اول مصدوم شدم که با برانکارد مرا به کنار نیمکت بردند. همان موقع صدای برادرم را شنیدم که گریه می‌کرد و در همان حالت به من می‌گفت، «سهراب کجایی؟ به خودت بیا». این حرف برادرم مرا به خودم آورد. باور کنید انگار هیچ‌کس در استادیوم نبود و من راحت به بازی ادامه دادم و در دقیقه 33 گل دوم را هم زدم که اصلا روی زمین بند نبودم. به خاطر ازدیاد جمعیت هر دو تیم نتوانستند به رختکن بروند.  داور خواست نیمه دوم را آغاز کند که آن اتفاق تلخ افتاد و قسمتی از سکوی ورزشگاه فرو ریخت. به خدا قسم من دیگر حواسم به فوتبال نبود. مدام گریه می‌کردم. تا اینکه برادرم خودش را به من رساند و گفت همه سالم هستیم. همان لحظه مرا به رختکن برد و طوری که تماشاگران متوجه نشوند مرا از ورزشگاه خارج کرد. وقتی به خانه رسیدم جمعیت زیادی را آنجا دیدم انگار من قهرمان لیگ شده بودم.

پرسپولیس البته بعد از این اتفاق با نظر علی پروین از جام حذفی کنار کشید تا شموشک راهی مرحله بعدی شود، آنها البته در این مرحله برابر سایپا شکست خوردند و به این شکل به جاه طلبی خود پایان دادند. اکنون 21 سال از آن بازی گذشته و البته ورزشگاه شهدای نوشهر هم بازسازی شده و شکل مدرنیته‌تری به خود گرفته است با این حال نه در نوشهر و نه فوتبالدوستان هیچ وقت آن 5 ثانیه لعنتی که سکوها فرو ریختند و دقایق تلخی که برای بیرون کشیدن مصدومان و مجروحان این اتفاق گذشت را از خاطر نمی‌برند.