سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

 سایت باشگاه پرسپولیس را که باز می‌کنید با اولین تیتر متوجه می‌شوید عزم مدیرعامل پرسپولیس چقدر جزم است؛ «پیش به سوی پرسپولیس جهانی!!» تحریک‌آمیز و پر از اغراق برای شروع. اما گاهی هدف بزرگ که باشد نگاه‌ها را نیز بزرگ‌منشانه‌تر می‌کند. بزرگ‌ترین حسن این پرسپولیس همین نگاه چالش‌برانگیز است. ضعف‌هایی هم هستند. اما در برابر این تلاش شگرف به حاشیه رانده شده‌اند. شاید همین کوچک ضعف‌ها، بزرگ شکارها را هم فنا کند. بیایید ضعف و قوت این فصل سرخ تازه را مرور کنیم.

http://fc-perspolis.com/ImageGen/ImageGen.ashx?image=/media/186046/karim-ansarifar%20(4).jpg&text=www.fc-perspolis.com&fontsize=10&fontcolor=red&align=left&valign=bottom

نقاط ضعف

http://fc-perspolis.com/ImageGen/ImageGen.ashx?image=/media/185822/tam%20(2).jpg&text=www.fc-perspolis.com&fontsize=10&fontcolor=red&align=left&valign=bottom

1.در حالی که بسیاری از تیم‌های لیگ برتر -حتی نصف و نیمه- شروع به کار کرده‌اند، پرسپولیس منتظر است. این‌که آیا دنیزلی می‌آید یا نه، جدای گرفتاری ذهن هواداران می‌تواند چالش بزرگی برای پرسپولیس جدید باشد. تیمی که اساس و پایه‌اش با تمام سال‌های قبل متفاوت است برای شروع حتی نام مربی‌اش را هم نمی‌داند. سوختن فرصت هماهنگی در تمام این سال‌ها به تیم‌های ایرانی ضربه زده است. نمونه موفقش تیم یکدست سپاهان سه فصل قهرمان لیگ می‌شود و تیم‌های قلعه‌نویی همیشه زودتر از سایر تیم‌ها تمرینات را شروع می‌کنند. فرصت‌های شروع کم‌کم دارند می‌سوزند.

http://fc-perspolis.com/ImageGen/ImageGen.ashx?image=/media/185836/tam.jpg&text=www.fc-perspolis.com&fontsize=10&fontcolor=red&align=left&valign=bottom

2.عملکرد استثنایی مدیرعامل پرسپولیس در یارگیری فقط یک نقطه‌ضعف دارد که آن هم کم نیست. پرسپولیس با تمام شدن سهمیه لیگ برتری‌اش هنوز حتی یک هافبک طراح و بازی‌ساز ایده‌آل ندارد. از فصل گذشته هم اگر چیزی مانده است محمد نوری با قوای بدنی ضعیف، علی کریمی تمدیدنکرده و با سن بالا، و سامان آقازمانی جوان و کم‌تجربه است. این‌که فاصله بین خطوط دفاع و حمله رویایی پرسپولیس را چه کسی پر می‌کند علامت سوال بزرگی است پیش روی نام پرسپولیس. در حالی که بسیاری از تیم‌های دنیا مثل بارسا، یوونتوس، ناپولی، رم و حتی تیم ملی ایتالیا برای کنترل بیشتر توپ رو به سیستم‌هایی با سه دفاع و تجمع گسترده در میانه میدان آورده‌اند پرسپولیس کهکشانی بدون هافبک ایده‌آل کمی توی ذوق می‌زند.

http://fc-perspolis.com/ImageGen/ImageGen.ashx?image=/media/185827/tam%20(7).jpg&text=www.fc-perspolis.com&fontsize=10&fontcolor=red&align=left&valign=bottom

نقاط قوت

http://fc-perspolis.com/ImageGen/ImageGen.ashx?image=/media/183145/begar0%20(2).jpg&text=www.fc-perspolis.com&fontsize=10&fontcolor=red&align=left&valign=bottom

1.لیست مازاد پرسپولیس همان‌قدر که برخی بازیکنان را ناراحت کرد اما بسیاری از هواداران را راضی نگه داشت. آن‌هایی که پرسپولیس این چند سال را دنبال می‌کردند باور داشتند که ضعف پرسپولیس از انبوه معمولی‌ها بود. شما کافی است تیم‌های مورینیو را نگاه کنید. همیشه یک سری نام‌های خاص اما با بالاترین بهره. برعکس، پرسپولیس این سال‌ها پر از تغییر نام‌های معمولی بود. ارزش لیست مازاد پرسپولیس هرگز کمتر از لیست خرید باشگاه نبوده است. شک نکنید.

http://fc-perspolis.com/ImageGen/ImageGen.ashx?image=/media/186443/tam.jpg&text=www.fc-perspolis.com&fontsize=10&fontcolor=red&align=left&valign=bottom

2.البته این پرسپولیس با تمام آن تفاسیر بدون شک جذاب‌ترین تیم نقل و انتقالات است. دفاع امتحان پس داده بنگر و حسینی، بال‌های کناری ایده‌آل مثل ماهینی و پولادی. دروازه‌بان کم‌اشتباهی به نام گردان و خط حمله‌ای با نام‌های بزرگ. قاضی و انصاری‌فرد. پرسپولیس درست که در تمام این سال‌های ضعف باز هم خرید خوب زیاد داشته است اما تیم‌های بزرگی مثل استقلال و پرسپولیس بیشتر از خرید خوب، به خرید بزرگ نیاز دارند. این درسن که پول زیادی خرج شده اما آنچه به دست آمده، اصل جنس است. به جای ایده‌آل‌ها از آلترناتیو آنها استفاده نشده است. اگر پرسپولیس می‌خواهد جهانی شود، این نام‌های بزرگ لازم‌اند.

http://up.vatandownload.com/images/1anria9ciz2z88od50g0.jpg

3.آینده‌نگری عنصر گمشده فوتبال ماست. فقط تا جلوی پایمان را می‌بینیم و همین‌ها را آن‌قدر تکرار می‌کنیم که یادمان برود تیم امید بازیکن دواخطاره دارد! پرسپولیس اما با خرید چند بازیکن از تیم ملی جوانان نشان داده که نیم‌نگاهی هم به آینده دارد. این‌که این نام‌ها چقدر خوب باشند و چقدر به کار پرسپولیس بیایند آن‌قدر مهم نیست که نفس کار مهم است. جرات جدیدی هست و در فقر جوانگرایی در این فوتبال اگر محسن بنگر خریده می‌شود کنارش این نام‌های جوان هم می‌توانند خودی نشان دهند.

http://jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/10-3-1391/IMAGE634740582932779656.jpg

4.استقلال در تمام این سال‌های افول پرسپولیس همیشه به عنوان یک مدعی حضور داشته است، چه نایب‌قهرمان و چه بدون جام. حضور در کورس قهرمانی، استقلال را چه در نقل و انتقالات و چه در جدول بالاتر از پرسپولیس قرار می‌داد. در روزهایی که شخصی به جز مدیرعامل برای استقلال مربی تعیین می‌کرد پرسپولیس مدیرعاملی را به خود می‌بیند که در جنگ‌های فوتبالی پا پس نمی‌کشد. این اعتماد به نفس سهم آبی‌اش بیشتر بود. بمب‌ها دست تیم بهتر بود. اما حالا بعد از سال‌ها پرسپولیسی‌ها به مدیرعامل‌شان اعتماد کامل دارند. این یعنی جنگ‌های سرخابی باید از نو نوشته شود. مدیرعامل جدید چالش مهم این روزهای پرسپولیسی‌هاست. شاید بیشتر از انصاری‌فرد به رویانیان اعتماد هست.

حرف آخر

پرسپولیس جهانی یا پرسپولیس کهکشانی کمی با واقعیت منطبق نیست. پرسپولیس جدید با ایده‌های جدید تازه در آغاز راهش است. می‌تواند رشد کند و از زیر سایه آن پرسپولیس شوم این چند سال رها شود. اما همین نگاه کهکشانی و خواسته‌های عجیب هواداران می‌تواند آفت این پروژه بزرگ باشد. آن هواداری که می‌گوید این تیم را دست من هم بدهند قهرمانش می‌کنم بدون شک می‌تواند منفعل نیز عمل کند و با یک باخت سرخورده شود. پرسپولیس به یمن خریدهای خوب مدیرعامل جدید و نگاه‌های جدید به هوادارانش رویا داده است. اما صبر کار هوادار است. این شاید تنها راهکار هواداران پرسپولیس برای رسیدن تیم‌شان به منزل مقصود است.


یکی از مراجع تقلید با اشاره به سرو کار داشتن 80 درصد مردم با ربای بانکی و همچین ماجرای اختلاس سه هزار میلیاردی، گفت: این کشور به زحمت و با دعای امام زمان(عج) زنده است.

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: اولین مسئله‌ای که مجلس باید به آن اهتمام داشته باشد موقعیت شناسی است و نمایندگان باید نسبت به جایگاه خود واقف باشند که وظیفه مجلس قانون شناسی است نه قانون گذاری، چراکه قانون گذاری فقط از سوی خداوند انجام می‌شود.

 


وی با بیان اینکه مجلس صراط نیست بلکه سراج است‏، تصریح کرد: وقتی خداوند همه چیز را آفریده است، فکر بیگانه بشر چگونه می‌تواند قانون وضع کند؟
این مرجع تقلید تاکید کرد: بشر تنها می‌تواند قانون را بشناسد، چون مواد اولیه قانون از منبع گرفته می‌شود و مفاهیمی چون عدالت، استقلال و... جزو مبانی هستند که مواد قانونی از آن سرچشمه می‌گیرد.

 
آیت‌الله جوادی آملی وجه تمایز نظام اسلامی با غیراسلامی را در استخراج مبانی از منبع عنوان کرد و گفت: ما در هر بخشی نیاز به یک منبع الهی داریم و هیچ علمی، قوانین بشری را تایید نمی‌کند. البته از نظر شکلی بین وضع قانون در تفکر الهی و الحادی شباهتی وجود دارد ولی تفاوت آن در وضع قانون بر اساس توجه به منابع است.
این مرجع تقلید با بیان تعریفی از عدل گفت: در نظام غیر الهی چیزی به نام منبع وجود ندارد که به آن استناد کنند بنابراین وقتی حزب‌الله از مرزهای خود دفاع می‌کند آنها را تروریست می‌نامند.

 
آیت‌الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر لزوم رفع مشکلات مردم و نقش مجلس در راستای رفع موانع تولید از وضعیت موجود بانک‌ها و ارائه تسهیلات با سود زیاد ابراز گلایه کرد و گفت: این بانک‌ها سودهای کلانی از مردم دریافت می‌کنند و در حال حاضر 80 درصد مردم با وام و ربا بسر می‌برند و باید برای اقتصاد ربا فکری شود
وی پرداخت وام با سودهای کلان را به ضرر تولید ملی دانست و اظهار داشت: ما به هر کسی در مورد این وام‌ها و تولید گفتیم، گفت که این وام‌ها برای تولید صرف نمی‌کند.
وی ادامه داد: وقتی تسهیلات بانکی با سود 20 درصد ارائه می‌شود این سودها بعد از 5 سال 100 درصد می‌شود و چیزی برای کسی که وام گرفته نمی‌ماند و شخص باید تا آخر عمر بدهکار باشد و چه بسا جای او در زندان باشد.

 
آیت‌الله جوادی آملی تصریح کرد: ما خودمان را فریب ندهیم؛ ما مثل کسی که قلبش 80 درصد از کار افتاده و با 20 درصد کار می‌کند هستیم. تعارف هم نکنیم، با 20 درصد زنده‌ایم و 80 درصد با ربا به سر می‌برند.

 
این مرجع تقلید با ابراز تاسف از اختلاس 3 هزار میلیارد تومان و اختلاس دیگر در مورد بیمه اظهار داشت: این کشور به زحمت و با دعای امام زمان(عج) زنده است.
وی با اشاره مجدد به ماهیت مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: ما منبع را کنار گذاشتیم و خیال می‌کنیم که کار مجلس قانون گذاری است در صورتی که قانون گذاری فقط کار خداوند است.

مجلس پیگیر کارهای اساسی مردم است

رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در این دیدار با ارائه گزارشی از نحوه تشکیل کمیسیون‌های مجلس اظهار داشت: مجلس نهم از بعد تخصصی از غنای خوبی برخوردار است و افراد باتجربه که سابقه مسئولیت‌های اجرایی داشته‌اند در مجلس حضور دارند. به گونه‌ای که مجلس نهم با شادابی فعالیت خود را آغاز کرده است.

 
علی لاریجانی مهمترین رویکرد مجلس نهم را پیگیری کارهای اساسی مردم دانست و تاکید کرد: در 8 دوره مجلس شورای اسلامی برابر 70 سال قبل از آن در مجلس، قانون به تصویب رسیده و ما به دنبال این هستیم که پیگیر امور اساسی مردم باشیم.

عکس/آیت الله جوادی آملی 
به گفته وی توجه به اشتغال و مهار تورم از مسائل مهمی است که در دستور کار مجلس قرار گرفته است و ما سعی می‌کنیم از نظرات افراد صاحبنظر در بخش‌های مختلف استفاده کنیم


مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل- منطقه آسیا- مرحله آخر

تیم ملی فوتبال ایران

گروه A- دور سوم

تیم ملی ایران- تیم ملی قطر

تیم ملی فوتبال قطر

سه‌شنبه 23 خردادماه 1391- ساعت 20:00

ورزشگاه آزادی تهران

بازی فوتبال ایران و قطر

داور: پیتر گرین (استرالیا)

اخطار: ابراهیم ماجد(53)، قاسم برهان(84)، برونو سزار(89) از قطر- آندارنیک تیموریان(85)، علی کریمی(89) از ایران

تماشاگر: حدود 100 هزار نفر

تماشاچیان بازی فوتبال ایران و قطر

تیم ملی ایران: مهدی رحمتی، سید جلال حسینی، هادی عقیلی، خسرو حیدری، احسان حاج‌صفی (46- محمدرضا خلعتبری)، مهرداد پولادی، حسین ماهینی (53- اشکان دژاگه)، آندرانیک تیموریان، جواد نکونام، علی کریمی و کریم انصاری فرد

سرمربی: کارلوس کی‌روش

بازی فوتبال ایران و قطر

تیم ملی قطر: قاسم برهان، محمد حسونا، ابراهیم عبدالله، فابیو سزار، محمد کاسولا، سباستین سوریا، خلفان ابراهیم، امارا جونیور، عبدالله الغائم، یونس

سرمربی: پائولو اتوری

بازی فوتبال ایران و قطر

شرح بازی:

تیمی که در تاشکند طی یک مسابقه پر حرف و حدیث ازبکستان را مغلوب کرد باید برای عقب نماندن از کورس صعود با چشم‌بادامی‌های کره‌ای تیم فوتبال قطر را در خانه مغلوب کند. هر چند این روزها مسابقات یورو2012 تمامی نگاه‌ها را معطوف به خود کرده ولی باید به هواداران پرشور ایرانی دست مریزاد گفت که با حضور پرتعداد در ورزشگاه آزادی بازیکنان تیم فوتبال ایران را تنها نگذاشتند.

بازی فوتبال ایران و قطر

نیمه اول

ایران بازی را با ترکیبی کاملا متفاوت از دیدار قبلی آغاز کرد. حضور کریم انصاری‌فرد در نوک حمله و حضور همزمان پولادی و حاج‌صفی در جناح چپ و ماهینی و خسرو حیدری در جناح راست نشان می‌داد کی‌روش برنامه‌های زیادی برای نفوذ از جناحین و موقعیت‌سازی برای مهاجم اول خود دارد. شاگردان کی‌روش در تب و تاب برتری بر قطر چندملیتی، مسابقه را توفانی آغاز کردند و قرمزپوشان قطری در همان ابتدا در نیمه زمین خود حبس شدند. سرمربی تیم ایران با گماردن حسین ماهینی در دفاع راست و به بازی گرفتن خسرو حیدری در خط هافبک نشان داد به حملات بیشتری از سمت راست چشم دوخته است. تیم ایران تا دقیقه بیستم فضا و زمان بازی را در اختیار داشت ولی توفیق چندانی روی دروازه قاسم برهان نداشت. در این دقایق باز هم بازیکنان سفیدپوش ایران به پرتاب‌های اوت بلند حاج‌صفی و ماهینی از دو جناح امید بسته بودند که از قضا در دقیقه سی‌ام مسابقه پرتاب اوت دستی ماهینی با شوت سرضرب کاپیتان نکونام به تیر افقی قطر اصابت کرد.

تماشاچیان بازی فوتبال ایران و قطر

قطری‌ها نیز با قاپیدن توپ از دست بازیکنان ایران چشم به ساق‌های خلفان ابراهیم مهاجم زهردار و خطرناک خودشان دل بسته بودند که اگر فرصت مهیا می‌شد دروازه رحمتی را با مشکل مواجه می‌ساخت. در تنها حمله خطرناک شاگردان اتوری می‌توان به ضربه سر امارال جونیور اشاره کرد که مشت‌های مهدی رحمتی ناجی دروازه تیم ایران شد. نکته حائز اهمیت در تیم فوتبال ایران این بود که هر گاه بازیکنان ایران به بازی سرعت می‌دادند قطری‌ها کاملا مقهور می‌شدند اما مشخص نبود چرا ایرانی‌ها کمتر از این ترفند برای تحت تاثیر قرار دادن حریف سود می‌بردند.

بازی فوتبال ایران و قطر

نیمه دوم

شاگردان کی‌روش تاخت و تاز نیمه دوم را در شرایطی آغاز کردند که ورود محمدرضا خلعتبری و اشکان دژاگه جان تازه‌ای را به خط حمله تیم ایران بخشید. سانترهای ارسالی از دو جناح تیم ایران به نوعی شکل می‌گرفت که هیچ یک از بازیکنان خطوط هافبک و حمله ایران برای استفاده بهینه از آن بهره نمی‌بردند. قطری‌ها بسان نیمه اول با دفاع محض سعی و تلاش مضاعفی انجام دادند تا حملات پردامنه ایرانی‌ها را دفع کنند.

علی کریمی هافبک جادویی تیم ایران که دفاع پرتعداد قطری‌ها در پشت محوطه جریمه را سدی صعب‌العبور برای زدن گل پیش روی خود و دیگر هم‌تیمی‌هایش می‌دید با حرکات و دریبل‌های منحصربه‌فردش تا حدودی سازمان دفاعی قرمزپوشان قطر را به هم ریخت ولی قاسم برهان مرد شماره یک دروازه قطر در ناکامی مهاجمان ایران نقش بسزایی را ایفا کرد.

به هر حال در روزی که میزبان تیم قطر بودیم و باید برای صعود سه امتیاز بدون دغدغه را به اندوخته‌هایمان اضافه می‌کردیم با یک تساوی بدون گل دوباره مانند ادوار گذشته دست به دامان اما و اگر شدیم. آن هم با یک سرمربی گران‌قیمت و حرفه‌ای به نام کارلوس کی‌روش.

دقایق کلیدی:

دقیقه 10: سانتر بلند مهرداد پولادی از جناح چپ با ضربه سر نه‌چندان دقیق علی کریمی در آغوش قاسم برهان جای گرفت.

دقیقه 30: پرتاپ اوت بلند ماهینی در محوطه جریمه با شوت سرضرب جواد نکونام به تیر افقی اصابت کرد.

دقیقه 35: ارسال کرنر قطری‌ها و ضربه سر خطرناک امارال جونیو توام شد اما مهدی رحمتی با واکنشی سریع به خوبی توپ را دفع کرد.

دقیقه 50: پاس علی کریمی با سانتر کریم انصاری‌فرد در جناح راست بر روی دروازه قطر کامل شد، اما هیچ یک از بازیکنان ایران نبودند که از آن استفاده کنند.

دقیقه 58: سانتر اشکان دژاگه با پای چپ با دفع ناقص دفاع قطر به کرنر رفت.

دقیقه 76: پاس محمدرضا خلعتبری به محوطه جریمه و شوت کریم انصاری‌فرد با برخورد به پای مدافع تیم قطر به کرنر رفت.

بهترین بازیکن:

هر چند علی کریمی با دریبل‌های چشم‌نوازش در نیمه دوم چند بار خط دفاع قطر را به هم ریخت و تماشاگران حاضر در ورزشگاه را به وجد آورد اما قاسم برهان دروازه‌بان سنگالی تیم قطر که با خروج‌هایش تاثیر فراوانی در دفع حملات تیم ایران داشت، به عنوان بهترین بازیکن میدان انتخاب شد.

اتفاق ویژه:

شبکه الجزیره اسپورت در هنگام پخش این بازی به دفعات گل تیم ازبکستان را که با دفع سیدجلال حسینی و اشتباه داور ژاپنی از داخل دروازه بیرون آمد برای مخاطبانش به تصویر کشید تا به نوعی سه امتیاز برتری ایران را به چالش کشیده باشد!


اولین تمرین استقلال برگزار شد . تمرینی با اتفاقات تاسف بار که تداعی گر فیلمفارسی های دهه 40 و 50 سینمای ایران بود .

تصویر

تمرینی که روز بعد با ورق زدن روزنامه های ورزشی و دیدن تصاویر درگیری و رفتارهای لمپن گونه وار چیزی جز تاسف برای باشگاه فرهنگی ! ورزشی  استقلال نداشت و تاسف آور تر اینکه اتفاقات در کمپی ینام " ناصر حجازی " افتاد تا آرزو کنیم که ای کاش نام کمپ بنام اسطوره ملی ایران نبود .

http://fcesteghlal.ir/UserFile/Pictures/marasem%2001hejazi%20(1).JPG

وقتی شنیدیم عده بسیاری اجیر شده اند تا ازدحام جمعیت بچشم آید در حالیکه در روز دوم تمرین این نفرات به کمتر از یک چهارم رسیدند و البته دوستانشان  خبر از بی سابقه بودن تمرین روز اول می دهند!

( در حالیکه سال 86 با حضور ناصر حجازی تا هفته ها امجدیه ی پیر جمعیتی با میانگین 3 هزار نفر در هر تمرین را بخود میدید که مسوولین ، بازیکنان وقت و اهالی رسانه شاهدانی بر این ادعا هستند ، هر چند که قیاس حجازی با بسیاری از پایه و اساس اشتباه است ) ، وقتی شنیدیم این جمعیت اجیر کرده را عاشق بخود جلوه دادند اما نمی دانند که می دانیم عاشق ، همیشه عاشق است و همیشه حضور دارد نه فقط در یک روز خاص برای قدرتنمایی نو کیسه ها ، وقتی دیدیم که گاو و گوسفند ها در کمپ دیده میشوند و بر سر یک تکه گوشت یکدیگر را می درند

وقتی دیدیم عده ای نوچه از از کرج آمده اند تا گربه را دم حجله بکشند ، وقتی دیدیم چاقو در دستان همان نوچه ها است تا بی دلیل ابراز وجود نمایند ، وقتی شنیدیم یک غریبه که نه از مکتب استقلال است و نه از مکتب پارس ! و  با رفتاری " خان " گونه در دفتر کمپ منتظر قدردانی از خود  یا صدور حکم برای خبرنگاران است  و حتی براحتی تصاویر عکاسان ورزشی را خان گونه پاک می نماید ، وقتی شنیدیم الگوی سرمربی مربوط به دهه 60 فوتبال ایران است ! ، 

وقتی دیدیم  که از هیات مدیره نیز حضور دارند اما بجای برخورد با چنین رفتارهایی ،  مشغول خوش و بشهای خود  هستند  و انگار نه انگار که اتفاقاتی اقتاده است و وقتی دیدنیها و شنیدنیهای دیگری را متوجه شدیم ، بی اختیار یاد " مهدی پاشنه طلا " ها و نوچه هایشان افتادیم ، یاد " جوجه فکلی " ها و ... اما آنها برای اوقات فراغت بودند و ... اما افسوس که اتفاقات روز اول تمرین استقلال ، واقعیتی بود تلخ و دردناک در محیطی پاک و مقدس بنام کمپ ورزشی ، واقعیتی تلخ برگرفته از رفتار  " رمضون یخی " ها  یا " شعبان بی مخ " ها  تا یک استقلالی اصیل آرزو نماید  بجای قهرمانی های قابل بحث ! ، حاضر به تحمل فوتبال کسل کننده سرمربی قبل باشد اما مورد تمسخر سایرین با چنین رفتارهای لمپن گونه قرار نگیرد.

تصویر

به همین دلیل بجای افتخار ، آرزو کردیم که کمپ ، دیگر بنام ناصر حجازی نباشد تا روح وی نیز اینچنین آزرده نگردد. وقتی مدیران ورزشی که خود نیز نظاره گر اتفاقات روز اول تمرین بودند ، نمی توانند فضایی پاک را برای یک باشگاه مثلا فرهنگی ورزشی ایجاد نمایند و فقط شعار میدهند ، چاره ای برای دوستداران محیط پاک برای باشگاه استقلال نیست تا از هیات مدیره ای که بانی بوجود آمدن چنین فضایی در استقلال شده است ، بخواهند که نام کمپ را تغییر دهد تا در فضایی که نام ناصر حجازی که نماد صداقت ، شخصیت بالا و تحصیل کرده بودن یک ورزشکار مطرح است ، توهین به این نماد را شاهد نباشند .

بخصوص که در آینده با چنین وضعیتی باید منتظر قلیان چاق کردن و کشیدن افراد در طبقات  باشیم که آنوقت امیدواریم از واژه قهوه خانه برای چنین مکان ورزشی استفاده نشود . براستی اخلاق مداری ای که سرپرست استقلال در این مدت از آن نام برد ، همانی بود که در روز اول تمرین استقلال دیدیم ؟!

تصویر

 آری ! سالها است که رفتارهای شعبان بی مخی از بین رفته است و الگوبرداری از چنین رفتارهایی در حال منسوخ شدن است  و جوانان ،  ورود به دانشگاهها را محیطی برای ارتقاء و رشد فرهنگ خود می دانند و اگر همه آنها نمی دانند در تلاشیم که بدانند اما  با بی تدبیری بعضی از مدیران , عده ای در یک باشگاه فرهنگی ورزشی اینچنین مثل عصر فیلمهای جاهلی رفتار میکنند تا یک باشگاه که در کنار قهرمانی باید الگوی اخلاق باشد ، برای یک نوجوان که تازه در مسیر انتخاب است ، رفتارهایی منسوخ شده پیش روی وی قرار دهد  پس لطف کنید و اگر نمی توانید در کمپ ، محیطی با حاکمیت اخلاق و ورزش برقرار کنید ،  نام آن را تغییر دهید .

دوستداران حجازی ، این حق را دارند که برای حفظ حرمت اسطوره ای که نماد یک فرد جنتلمن و تحصیلکرده  است ، بخواهند که نام کمپ را تغییر دهید .حجازی هرگز با دانش فنی اشخاص مشکل نداشت ، بلکه دیدن چنین رفتارهایی را تحمل نمیکرد ، زیرا بعنوان یک میهن پرست ، آرزوی فوتبالی پاک با فرهنگ بالا در خور و شایسته نام " ایران " داشت که آرزوی هر ایرانی واقعی است .


گروهی از فعالان سیاسی، دانشگاهی و مدنی استان فارس با حضور در منزل عبدالله نوری ضمن دیدار و گفت‌وگو با وی به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود پیرامون مسائل و مشکلات جاری جامعه و افق‌های پیش روی آن پرداختند.

عبدالله نوری در این دیدار با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم و تهدیدات خارجی علیه امنیت ملی به توضیح ایده خود در باب لزوم ایجاد اتاق فکر اصلاح‌طلبان پرداخت و بار دیگر خواهان بازسازی، انسجام و تبیین برنامه و نیز تجدید قوای جناح اصلاح‌طلب مطابق با شرایط امروز جامعه ایران شد. او در ابتدا تحلیل خود از وضعیت سیاسی جامعه را چنین بیان کرد: «یک طرف معادله، حاکمیت است که احساس می‌کند به لحاظ سیاست داخلی مشکل خاصی ندارد و توانسته کم و بیش با امکانات گوناگونی که در اختیار دارد مشکلات داخلی را کنترل کند و عمده مشکل خود را مسائل سیاست خارجی به ویژه مساله هسته‌یی و مشکل موجود در وضعیت اقتصادی می‌داند و طرف دیگر معادله هم نیروهای اصلاح‌طلب، تحول‌خواه و منتقد هستند که حداقل خواست آنها اجرای بی‌تنازل همه اصول قانون اساسی موجود است.

البته هستند کسانی که برای برون‌رفت کشور از شرایط فعلی این حداقل را کافی نمی‌دانند. بسیاری از مردم هم در این میان و این روز‌ها سخت گرفتار مشکلات گوناگون خود به ویژه تامین معیشت روزانه، تورم مهارناپذیر، بیکاری برای خانواده خود هستند و برنامه مشخصی در جهت حل مشکلات مشاهده نمی‌کنند.»
 
عبدالله نوری در ادامه ضمن تاکید بر راهبرد اصلاح‌طلبی، عمل در چارچوب قانون اساسی و پیگیری جدی و موثر حقوق و آزادی‌های قانونی مردم و نیز نفی هرگونه افراط‌گری و خشونت را از جمله این راهبرد اصلاح‌طلبی دانست و در همین چارچوب تبادل نظر میان نخبگان و کارشناسان مورد اعتماد جریان اصلاحات جهت بررسی چگونگی اصلاح و رفع موانع تحقق حقوق و آزادی‌های مردم در قانون اساسی و دیگر قوانین را ضروری دانست.
 
وی اظهار داشت: «جریان اصلاحات در تداوم جنبش مدنی ملت ایران و آرمان‌های اصیل و ضداستبدادی انقلاب شکل گرفت و حفظ نظام و پویایی آن را همواره رسالت اصلی خود می‌داند. اصلاح‌طلبی واکنشی به انحراف از ارزش‌هایی همچون جمهوریت، آزادی و استفاده ابزاری از دین برای مقاصد گروهی خاص بوده و به دنبال پاسخگو کردن حکومت در برابر مردم و تقویت نقش مردم در حاکمیت و تعیین سرنوشت سیاسی است.

بنابراین برخلاف تبلیغات مغرضانه برخی، سقوط نظام خواست جریان اصلاحات نیست. اصلاح‌طلبان بر این اعتقاد هستند که سقوط نظام کشور را به سوی خشونت و هرج و مرج و ویرانشهر پیش می‌برد و از دل این هرج و مرج و خشونت، توسعه و دموکراسی بیرون نمی‌آید و درست به همین دلیل است که با وجود همه مسائل، مشکلات و انتقادات نسبت به وضع حاکم همچنان بر راهبرد اصلاح‌طلبی تاکید می‌کنند.»
 
عبدالله نوری ضمن رد تندروی، هیجان‌زدگی و کنش احساسی اضافه کرد: «البته به‌‌همان اندازه که تندروی، هیجان‌زدگی و کنش احساسی به اصلاحات ضربه می‌زند، در برخی مواقع محافظه‌کاری‌های بیجا، تفریط و نادیده گرفتن اصول و عدم آمادگی برای پرداخت هزینه‌های احتمالی جهت پافشاری بر اصول اصلاح‌طلبی هم می‌تواند اصلاحات را زمین‌گیر کند، باعث ریزش نیروها شود و فضا را برای هرگونه تهاجم و تخریب نیروهای تمامیت‌خواه و تندرو نسبت به جریان اصلاحات و اصلاح‌طلبان فراهم کند.

همان‌گونه که در شرایط مناسب باید از مصالحه گام به گام و طرفینی و سیاست تعاملی دفاع کرد، همان‌گونه هم باید توجه کرد که جریان اصلاحات نیز مبانی و اصول فکری و عملی خود را دارد و هر نوع تعاملی را بر مبنای اصول سیاسی و اخلاقی خود انجام می‌دهد. شهامت مدنی، صبوری و خویشتنداری، استقامت و ایستادگی بر اصول اصلاح‌طلبی و همراهی و همدلی با خواست مردم و نیز دفاع از حقوق مردم از مهم‌ترین شرایط موفقیت یک نیروی موثر و مفید اصلاح‌طلب است.»
 
عبدالله نوری افزود: «باید توجه داشت که رفتار جریان حاکم با منتقدان غیرقابل پیش‌بینی است و حتی می‌توان گفت در این مورد خطوط قرمزش هم مشخص نیست. البته شاید این‌گونه رفتارها از تعدد، رقابت و اختلاف نظر نهادهای امنیتی نیز نشأت بگیرد. به همین دلیل گاهی مشاهده می‌شود که برخورد‌هایی تند با نیرو‌های معتدل می‌شود و این روش حاصل نگاه امنیتی به هر نوع فعالیت سیاسی است. در این مورد باید هشدار داد این نوع نگاه سختگیرانه امنیتی به فعالیت‌های مسالمت‌آمیز و قانونی و بی‌توجهی به مطالبات مردم به زیان حاکمیت تمام شده و خواهد شد.»
   
عبدالله نوری بار دیگر با تاکید بر لزوم مرزبندی جریان اصلاحات با نیروهای برانداز و خشونت‌طلب گفت: «شکافتن معنای اجرای بدون تنازل قانون اساسی می‌تواند یکی از مهم‌ترین ابعاد برنامه اصلاحات در شرایط فعلی باشد.»
 
وی در این راستا با بیان یک مثال به تبیین دیدگاه خود در این باره پرداخت و گفت: «یکی از مهم‌ترین اصول دینی ما اصل امر به معروف و نهی از منکر است. در راستای عملی کردن این آموزه مهم دینی در اصل هشتم قانون اساسی آمده است: در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‏ یی است همگانی و متقابل برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود وکیفیت آن را قانون معین می‌کند حال باید روشن شود درحکومت دینی چگونه می‌توان بدون واهمه و نگرانی وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را که دین و قانون اساسی بر آن تاکید دارند اجرا کرد؟ یکی از شرایط تحقق این وظیفه آزادی رسانه‌ها، مطبوعات و احزاب است. اگر رسانه‌ها و احزاب آزادانه و بی‌پروا و در عین حال مسوولانه بتوانند نقد کنند تا اندازه زیادی جلوی مفاسد گرفته می‌شود، همان‌گونه که امروزه در دنیای آزاد مشاهده می‌شود کوچک‌ترین تخلفی چگونه از طــریق رسانه‌ها برملا و مــجرم ناچار به اعتراف، کنـــاره‌گـیری و تحمل مـــجازات می‌شود.

رسانـه‌های مستقل و آزاد نه‌تنها خواسته‌هــای مردم را بازتاب می‌دهند بلکه مطمئن‌ترین، کم‌هزینه‌ترین‌و موثرترین ابزار برای جلـوگیری از فساد سیاسی و اقتصادی هستند. در هر نظـامی، چنانچه مطبوعات و رسانه‌ها بتوانند آزادانه و بدون هیچ نوع تهدیدی عملکرد مسوولان و مدیران را در هر سطح و مقامی مورد نقد و بررسی قرار دهند، مسوولان و ماموران از ترس مطبوعات و رسوا شدن هم که شده از اعمال خلاف پرهیز می‌کنند. درحالی که در نبود رسانه‌های آزاد هیچ نیرویی توان کنترل و نظارت کامل بر عملکرد مسوولان را نخواهد داشت، زیرا حتی اگر برای هر مامور دولتی و مسوول ارشد، یک پلیس مخفی گماشته شود، باز آن فرد نیاز به نظارت و کنترل دارد چراکه ممکن است آن‌ دو نفر با یکدیگر تبانی کنند. بر همین اساس، اصول متعددی از قانون اساسی به آزادی مطبوعات، رسانه‌ها، احزاب و تجمعات اختصاص یافته است، چنان‌که در اصل نهم قانون اساسی آمده است هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی‌های مشروع را هرچند با وضع قوانین و مقررات سلب کند.»

عبدالله نوری سپس با اشاره به دگرگونی‌هایی که مانع از تداوم نظام‌های بسته در جهان کنونی است، افزود: «شرایط امروز با دهه‌های گذشته بسیار تفاوت کرده است و واقعیت‌های جامعه ما و جامعه جهانی را نمی‌توان نادیده گرفت. امروز با گسترش ابزار‌های اطلاع‌رسانی و دسترسی به اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌یی هیچ‌کس را با هیچ شیوه‌یی نمی‌توان از دسترسی به اطلاعات داخلی یا خارجی محروم کرد. از این رو با وجود امکانات و فناوری‌های گوناگون و هزینه‌های گزافی که برخی کشورها جهت کنترل اطلاعات و ایجاد محدودیت برای جریان آزاد اطلاع‌رسانی صرف می‌کنند، موفقیت آن بسیار ناچیز است. در کشور ما نیز با وجود فیلترینگ و محدودیت‌های فراوانی که در برابر جریان اطلاع‌رسانی آزاد اعمال می‌شود، راه‌های عبور از این محدودیت‌ها نیز به طور فزاینده در حال افزایش است، به طوری که هر کاربر به آسانی به روش‌های عبور از این موانع جهت دسترسی و دریافت اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود آشنایی دارد. این واقعیتی است که خودش را بر خانواده، جامعه و حکومت ما تحمیل کرده و با تمام هزینه‌هایی که حکومت صرف می‌کند، موفقیت چندانی در ایجاد محدودیت نداشته است. امروز هر نهادی برخلاف جریان خروشان گردش آزاد اخبار و اطلاعات حرکت کند خود را در مسیر بی‌اعتباری قرار می‌دهد و حتی در راستای اهداف و آرمان‌های ذهنی و سازمانی خود هم چیزی به دست نمی‌آورد. من در مقام بیان این نیستم که بگویم هر واقعیتی مطلوب است بلکه می‌گویم چنانچه واقعیت‌ها را پذیرفتیم شاید بتوانیم از آن در جهت پیشبرد حقیقت‌ها بهره بگیریم.»عبدالله نوری در پایان سخنان خود متذکر شد: «حکومت برای بهره‌گیری از نظرات گوناگون، کاستن از اشتباهات و به حداقل رساندن تخلفات ماموران و مسوولان، باید علاقه‌مند به گسترش آزادی‌ها باشد و از انتقاد استقبال کند. حکومتی که درصدد مقابله با انتقاد و خیراندیشی منتقدان برآمد و با سوءظن به انتقادها نگریست به مرور هر انتقاد سازنده و حتی ساده‌یی را در جهت تخریب و براندازی خود تفسیر و هر صدای خیرخواهانه‌یی را متهم به غرض‌ورزی یا غفلت و جهالت می‌کند. ولی اگر حاکمیت یکی از وظایف خود را گسترش نقد و نقادی بداند و در این راستا به فرهنگ‌سازی در میان مردم بپردازد از نقد خود واهمه ندارد همچنان که در کلام پیشوایان دینی آمده است: «احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی / در میان برادران دینی آن کس را بیشتر دوست دارم که عیب‌هایم را به من هدیه کند».تجربه بشری هم ثابت کرده که فضای باز و شفاف سیاسی مهم‌ترین و اصلی‌ترین عامل رشد و شکوفایی از یکسو و مانع گسترش فساد و تخلف از سوی دیگر است.»


مرتضی حیدری که مصاحبه‌اش با دبیرکل حزب‌الله لبنان فردا ساعت 21 از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود،‌به بیان حاشیه‌های این مصاحبه پرداخت.

مرتضی حیدری مجری صداو سیما اخیرا گفت‌وگویی با سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب الله انجام داده که قرار است این گفت‌وگو فردا ساعت 21 از شبکه 4 پخش شود. حیدری در حاشیه‌های این گفت‌وگو را بیان کرده است.

*در ابتدا بگویید مصاحبه با سید حسن نصرالله چگونه هماهنگ شد؟

از حدود دو ماه پیش به این فکر افتادم که این مصاحبه را انجام بدهم و دلیلش هم این بود که «25 می» روز آزادسازی جنوب لبنان و روز مقاومت، مناسبت خیلی خوبی بود که هم سفری به لبنان داشته باشم و هم در مراسم جشن آزادسازی که در بنت الجبیل برگزار می‌شود شرکت کنم و این مصاحبه را با سیدحسن نصرالله داشته باشم. برای این مصاحبه آقای رکن‌آبادی سفیر ایران و همکارانشان زحمت زیادی متحمل شدند.

جالب است که رژیم اسرائیل رسماً اعلام کرده که اگر سیدحسن نصرالله در هر جایی باشد حتی در یک استادیوم چند صد هزار نفری یا در هواپیمای مسافربری و یا هتل و یا هر مکان مسکونی که باشد در ترور وی درنگ نخواهد کرد و این مصداق بارز تروریسم دولتی است؛

* تنها رفتید؟

بله

* دوربین بردید؟

نه

* خودشان فیلمبرداری کردند؟

بله دوستان در حزب‌الله خودشان فیلمبرداری کردند.

گفت‌وگوی مرتضی حیدری با سیدحسن نصرالله

* چرا تاکنون صداوسیما یک مصاحبه تفصیلی با سیدحسن نصرالله نداشته است؟

دلایلش را نمی‌دانم.

* مباحث امنیتی و حافظتی به کار شما لطمه نزد؟

نه به هیچ وجه؛ آنقدر اشتیاق مصاحبه با ایشان را داشتم که خیلی لذت بخش هم بود؛ به علاوه اینکه تصور من این بود که باید خیلی این پروتکل‌ها شدیدتر از این باشد حال یا اینکه به من محبت داشتند و سبک گرفتند و یا مساله دیگری بود چرا که چنین شخصیتی که اینقدر در معرض تهدید و ترور هست باید محافظت‌های بیشتری از او می‌شد.

*اولین تصویری که از نصرالله دیدید چه چیزی را به شما القاء کرد؟

سادگی و صمیمیت و نورانیت ایشان بود که این نکته را بدون مبالغه می‌گویم چون کار من ایجاب می‌کند از کلمات اغراق‌آمیز و غلو کردن پرهیز کنم ولی ایشان واقعاً بسیار باصفا و صمیمی بود و محیط زندگی‌اش بسیار بسیار ساده و فوق‌العاده خودمانی بود.

گفت‌وگوی مرتضی حیدری با سیدحسن نصرالله

* چقدر به تصویری که از سیدحسن نصرالله داشتید نزدیک بود؟

من احساس می‌کردم که چنین شخصیتی که تقریباً تمام عمرش را مبارزه کرده و 20 سال است که هدایت جنبشی مثل حزب‌الله را برعهده دارد و پیروزی پشت پیروزی و موفقیت پشت موفقیت ورق زده باید از جهات گوناگون شخصیت خاصی داشته باشد. شخصیت خاص داشت اما این خاص بودن دقیقاً یعنی صمیمی بودن، دقیقاً دوست داشتنی بودن دقیقاً نورانی بودن و دقیقاً با صفا بودن بود و شاید این ویژگی‌ رهبران مذهبی باشد که در عین داشتن پایگاه و جایگاه سیاسی و قدرت سیاسی به دلیل اینکه از موضع مذهب و دین فعالیت سیاسی‌شان را می‌کنند فوق‌العاده خصایص انسانی در آنها بارز است و آن تبختر و تفرعن و .... که در رهبران سیاسی غیر دینی می‌بینند، مطلقاً در این آدم و محدوده‌اش نبود؛ البته من تا حدود زیادی این انتظار را داشتم اما نه کاملاً آنچه که دیدم.

*یعنی بیشتر از انتظار بود؟

بله؛ خیلی ساده و صمیمی، دفتر بسیار ساده، اطرافیان بسیار صمیمی و دوست داشتنی داشتند و خودشان هم فوق‌العاده بر مسائل مسلط بود.

نه از من پرسید که چه می‌خواهی بپرسی و نه محدودیتی در پاسخ دادن به سؤالات داشت که حتی اگرچه جاهایی سؤالات من قدری تیز بود اما خیلی صمیمی و راحت پاسخ دادند و اعتماد به نفس خیلی خوبی احساس کردم که طبیعتاً این انتظار را داشتم.

* از هوش نصرالله بعنوان یک ویژگی خاص وی زیاد صحبت می‌شود. استنباط شما هم همین بود؟

حتماً همینطور است؛ به‌خصوص قسمت انتهای مصاحبه ـ که توصیه می‌کنم بینندگان ببینند ـ من کلمات و واژگانی را پشت سر هم پرسیدم و خواستم در حد یک جمله به کلمات من جواب بدهند که شامل شخصیت‌ها مفاهیم سیاسی موقعیت‌های جغرافیایی و مانند آن بود که به راحتی در پاسخ به آن سؤال‌ها شما حضور ذهن و هوش و درایت سیدحسن نصرالله را می‌توانید بینید؛ چون کمتر کسی است که در معرض کلمه‌ای قرار می‌گیرد که بلافاصله باید یک جمله در توصیف آن بگوید و بتواند از عهده همه آنها برآید و ایشان به خوبی از عهده آن برآمد.

* سید حسن نصرالله به فارسی مسلط است. مصاحبه چرا به فارسی انجام نشد؟

ایشان فارسی را کاملاً متوجه می‌شوند اما در صحبت کردن طبیعتاً لهجه عربی دارند.

* عمدی داشتید که مصاحبه عربی باشد؟

من عمدی نداشتم و حتی از سیدحسن نصرالله خواهش کردم به فارسی صحبت کنند؛ او گفت که مشکلی ندارم اما به دلیل اینکه ممکن است نتوانم منظورم را به فارسی به خوبی بیان کنم و مفاهیم مصاحبه ممکن است مفاهیم ثقیلی باشد که تسلط من به فارسی تسلط کافی نیست؛ ترجیح می‌دهم که عربی صحبت کنم و گفتند که طبیعی است که وقتی من به یک زبان دیگری بخواهم مکنونات قلبی و ذهنی‌ام را بگویم چون به غیر زبان مادری تسلط کافی ندارم ممکن است بعضی پاسخ‌هایم ناقص باشد.

*گپ خصوصی هم با سیدحسن نصرالله داشتید؟

خب طبیعتاً قبل و بعد از مصاحبه بله؛ و نکته جالب این بود که بسیاری از دوستان من در ایران که می‌دانستند من دارم می‌روم و خیلی‌ها که متوجه شده بودند من آنجا در انتظار مصاحبه با سیدحسن نصرالله هستم تماس می‌گرفتند و می‌گفتند از قول ما سلام مخصوص برسان و مراتب ارادت ما را به ایشان برسان و بگو چقدر دوستش داریم.

خیلی جالب بود که مثلاً یکی از دوستانم که دو سال از او خبر نداشتم جزو کسانی بود که با من تماس گرفت و پیغام ارادت داد.

* این افراد که با شما تماس می‌گرفتند از مقامات بودند یا افراد عادی؟

همه مدل بودند از مقامات، از دوستان و از آشنایان اما مهمتر همان دوستم بود که حتی نمی‌دانم چطور از این مطلب مطلع شده بود و جالب این بود که سیدحسن نصرالله چقدر از لحاظ معنوی در جامعه ایران نفوذ دارد.

* در صحبت خصوصی نکته ویژه‌ای مطرح نشد؟

نه. البته سیدحسن نصرالله به شدت نگران حالی 12 لبنانی ربوده شده در سوریه بود. ببینید شاید برخی از لحاظ سیاسی نگران حال شهروندانشان باشند چرا که زیر سؤال رسانه‌ها هستند اما نگرانی سیدحسن نصرالله به نوعی نگرانی دلی و شخصی بود و این نکته جالب بود که از لحاظ شخصی بسیار متأثر بود که انسانهایی در بند هستند و سرنوشت نامعلوم دارند.

* اگر قرار باشد دوباره بخواهید این مصاحبه را تکرار کنید چه ملاحظاتی را در نظر می‌گیرید؟

طبیعتاً با آمادگی بیشتری می‌روم؛ الان، هم شناختم از سیدحسن نصرالله و هم شناختم از لبنان و حزب‌الله خیلی بیشتر است و طبیعتاً می‌توانم سؤالات بیشتری مطرح کنم؛‌ فضاهای جدیدتری را خلق کنم.

این را هم بگویم که جالب است که در هفته‌ای که من آنجا بود دیدم که واقعاً مردم بیروت از قشرهای مختلف سیدحسن نصرالله را خیلی دوست دارند.

حتی در مناطق سنی‌نشین و مسیحی‌نشین عکس‌های ایشان را می‌بینید و با مردم هم که در جاهای مختلف صحبت می‌کردیم همه سیدحسن نصرالله را دوست دارند خود آقای نصرالله هم شخصیتی بروز یافته که در مصاحبه‌اش هم آن را به طور واضح می‌بینید.

مثلاً یکی از سؤالات من این بود که شما دوست دارید حزب‌الله نماد چه جیزی باشد؟ شیعیان لبنان، شیعیان جهان، مسلمانان آزادی‌خواهان، اعراب و پاسخ خوبی می‌دهد و به نظر من سیدحسن نصرالله شخصیتی فراملی و فرامنطقه‌ای است.

* سؤالهایی که درباره مسائل خصوصی پرسیدید موجب ناراحتی وی نشد؟

نه خیلی صمیمی پاسخ داد و ان‌شاءالله در مصاحبه خواهید دید.

* خاطره جالبی که از این مصاحبه دارید؟

من در مصاحبه بسیار اصرار داشتم که ببینیم ایشان نسبت به فرزند شهید خودش چه حسی دارد. برای من جالب بود که خیلی واقع‌بینانه با این مسئله برخورد کرد. اولاً گفت من به هر حال پدر هستم و طبیعی است که حس پدرانه من نسبت به پسرم وجود دارد اما این یک چیز کاملاً شخصی است؛ محمدهادی برای من با بقیه شهدای لبنان و حزب‌الله هیچ تفاوتی نمی‌کند.

حتی به او گفتم که هیچ شده که در عملیات‌هایی که طراحی میکنید نیت شما انتقام‌جویی از خون محمدهادی باشد که خیلی چهره او برگشت و گفت ما اصلاً به دنبال انتقام نیستیم و انتقام در قاموس ما جایی ندارد؛ گفتم ولی شما گفتید که من پاسخ شهادت عماد مغنیه را به طور مناسب خواهم داد آن چی؟ که البته جواب را نمی‌گویم تا در مصاحبه ببینید


پس از آن که جریانات افراطی اصولگرا در انتخابات 1388 با هزینه کردن بی رویه از اسلام، انقلاب و نظام برای محمود احمدی نژاد از وی اسطوره ساخته و رقبای او را آماج سنگین ترین تخریبها و حملات قرار دادند و وقایع پس از انتخابات رقم خورد، اکنون چهره های اصولگرا یکی پس از دیگری با حملات شدید به احمدی نژاد و دولت وی، آرزوی احمدی نژاد دولت نهم را دارند و اظهار می کنند وی در طول این سه سال بسیار تغییر کرده است.

 با وارد شدن به آخرین سال دولت احمدی نژاد بسیاری از چهره های سیاسی اصولگرا، به ویژه چهره هایی که خود را به شدت بابصیرت می دانند، با حمله به رییس دولت دهم، از تغییر وی در سه سال اخیر حسرت می خورند و آرزوی رییس دولت نهم را دارند؛ امری که شعارهای شنبه شب گذشته علیه احمدی نژاد در شب 14 خرداد نیز یکی از ظهور و بروزهایش بود.

 
پس از آن که جریانات افراطی اصولگرا در انتخابات 1388 با هزینه کردن بی رویه از اسلام، انقلاب و نظام برای محمود احمدی نژاد از وی اسطوره ساخته و رقبای او را آماج سنگین ترین تخریبها و حملات قرار دادند و وقایع پس از انتخابات رقم خورد، اکنون چهره های اصولگرا یکی پس از دیگری با حملات شدید به احمدی نژاد و دولت وی، آرزوی احمدی نژاد دولت نهم را دارند و اظهار می کنند وی در طول این سه سال بسیار تغییر کرده است.

 
 این در شرایطی است که بررسی دقیق انتقادهای اصولگرایان به احمدی نژاد نشان می دهد تقریبا همه مشکلات اصولگرایان با وی به دوره نخست ریاست جمهوری احمدی نژاد باز می گردد، و وی در دور دوم تنها مسیر دور نخست خود را ادامه داده است ، اما منافع اصولگرایان اقتضا می کرده است در مقطع انتخابات 88 برای حذف رقیبان، این اختلافات را نادیده بگیرند و هم اکنون برای حذف جریان احمدی نژاد این اختلافات را بزرگ کنند


بر اساس مطالعه صورت گرفته، مهمترین انتقادات اصولگرایان به احمدی نژاد در نه محور زیر دسته بندی می گردد:
- عدم هماهنگی و تمکین به نظرات رهبرانقلاب در عزل و نصبهای حساس
- تاکید بر فرهنگ ملی گرایی و دامن زدن به ناسیونالیسم ایرانی
- مخالفت با مقابله با بدحجابی و گشت ارشاد
- ادعای اتصال به عوالم غیبی و ماورایی
- فعالیتهای اقتصادی بی ضابطه و رانتخواری
- عدم تمکین به نهادهای قانونی به ویژه مجلس
- موازی کاری در دیپلماسی بویژه در حوزه آمریکا بدون هماهنگی با رهبر انقلاب
- دادن چراغ سبز به طرفهای غربی
- دامن زدن به اختلاف با سران قوا


 اکنون اگر تک تک این محورها بررسی گردد، مشاهده می شود اتفاقات و اقدامات اصلی احمدی نژاد که موجب حمله اصولگریان به وی شده است، در دوره اول دولت او انجام شده، اما در آن زمان نادیده گرفته شده است.


برای نمونه در محور اول، برکناری مصطفی پورمحمدی از وزارت کشور و علی لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی و تغییر رییس سازمان حج وزیارت پس از ابلاغ نظر منفی صریح رهبر انقلاب به وی انجام شد.
دامن زدن به ایرانی گری با حضور اسفندیار رحیم مشایی در سازمان میراث فرهنگی در دولت نهم عملی گردید.

 "مساله اصلی نبودن" پوشش دختر و پسر در نطق انتخاباتی احمدی نژاد در سال 1384 به صورت ویژه مطرح گردید.
موضوع هاله نور و ارتباط با امام زمان در دولت نهم مطرح شد.

 
فعالیتهای بی ضابطه در میراث فرهنگی، سیستم بانکی، گمرک، وزارتخانه های اقتصادی و سیستم حمل و نقل در دولت نهم بنیان نهاده و توسط دستگاه های نظارتی کشف شد
عدم تمکین به مجلس و نهادهای قانونی نظیر مجمع تشخیص در دولت نهم به اوج رسید و نامه های تحقیرآمیز و سرگشاده احمدی نژاد به حدادعادل، رئیس وقت مجلس منتشر شد.

 
موازی کاری در دیپلماسی در دولت نهم با اعزام نماینده ویژه احمدی نژاد به فرانسه آغاز و با نامه نگاری با رییس جمهور آمریکا و شرکت در شورای روابط خارجی آمریکا ادامه یافت.
دادن چراغ سبز به کشورهای غربی در قضایای مختلف نظیر رکسانا صابری و ملوانان انگلیسی در دوره اول به اوج رسید.

 
دامن زدن به اختلاف با سران قوا در دولت نهم آغاز شد، از جمله تحریم مجمع تشخیص مصلحت و برخورد تند با مجلس در دولت اول او هم دنبال می شد.
 البته این امر واقعیت دارد که تداوم این گونه رفتارهای احمدی نژاد دلگیری اصولگرایان را از وی افزایش داده است.

 
اکنون اصولگرایان تندرو باید به این پرسش پاسخ گویند که آیا احمدی نژاد عوض شده است یا منافع آنها که روزی در کتمان و نادیده گرفتن عیوب احمدی نژاد بود، اکنون در نبود رقیب اصلاح طلب و تبدیل خود او به عنوان رقیب، با بزرگنمایی اشکالات و حمله به او تامین می شود؟


در یک ده اخیر وهابیون سعودی تلاش کرده اند با ایجاد و یا حمایت از چهار حرکت شیعی، به هدف پلید خود یعنی ایجاد تفرقه میان شیعیان دست یابند اما در سه توطئه گذشته شناسایی شدند و برگه آنان سوخت. چهارمین و جدید ترین توطئه آنان نیز اکنون در عراق ادامه دارد و به رغم شناسایی شدن از سوی شیعیان اما همچنان ادامه دارد.

در این گزارش سعی کرده ایم به پرونده این چهار حرکت شیعی حمایت شده از سوی وهابیت نگاهی گذرا داشته باشیم:

* ماجرای انکار وجود امام زمان توسط «أحمد الکاتب»
حدود ده سال پیش فردی به نام «أحمد الکاتب» با تألیف کتابی تحت عنوان "تکامل اندیشه سیاسی شیعه" تلاش کرد به اصطلاح با تکیه بر باز بودن باب اجتهاد در فقه شیعه، نظریه هایی اصلاحی ارائه دهد اما متأسفانه به انحراف کشیده شد و در نهایت، نتیجه کتابش حذف امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از مکتب تشیع بود. در همان زمان انتشار کتاب وی با واکنش های شدیدی مواجه شد. برخی او را مرتد خوانده و به شدت مورد حمله و انتقاد قرار دادند و گروهی دیگر نیز بر این اعتقاد بودند که نیت وی خیر بوده اما به دلیل عدم توانایی در پیاده کردن اندیشه هایش، باعث شد که برداشت غلطی از وی شود.

در این میان وهابیون عربستان سعودی فرصت را مغتنم شمرده و با حمایت همه جانبه از وی، برای ایجاد شکاف و اختلاف میان شیعیان و شبه افکنی، تلاش کردند. با پول وهابی های سعودی، کتاب «أحمد الکاتب» که نام اصلی او «عبدالرسول لاری» است، ده ها بار تجدید چاپ و به طور رایگان میان شیعیان توزیع گردید اما به دلیل ضعیف بودن اندیشه و دلایل وی، و نیز رو شدن دست های آلوده وهابیت در حمایت از وی، در مدت زمان بسیار کوتاهی او از یادها فراموش شد و «أحمد الکاتب» و اندیشه هایش به تاریخ پیوست. وی تحصیل کرده حوزه کربلا و سپس قم بوده و در اواخر دهه های 90 قرن گذشته میلادی پناهنده انگلستان شد. او سال هاست که در این کشور اقامت دارد.

* تشکیل گروهکی شبیه به حزب الله لبنان
سید «محمدعلی الحسینی» یک روحانی نمای لبنانی بوده که چند سال پیش با تأسیس یک گروه مسلح شبیه به حزب الله لبنان، تلاش کرد خود را رقیب حزب الله معرفی کند. در مدت زمان کوتاهی دست او رو شد و حمایت رژیم وهابی عربستان سعودی از وی فاش شد. سعودی ها برای تشکیل گروهک مسلح وی که آن را «مقاومت اسلامی عربی» نامید، میلیون ها دلار هزینه کرده بودند. سال گذشته سازمان اطلاعات ارتش لبنان موفق شد اسناد و مدارکی بدست آورد که ثابت می کرد «محمدعلی الحسینی» و نیروهایش علاوه بر همکاری تنگاتنگ با رژیم عربستان سعودی، برای رژیم صهیونیستی نیز تجسس می کرده است. در پی کشف شدن این اسناد، نیروهای امنیتی لبنان فوری الحسینی را بازداشت کردند. وی بخاطر مواضع تند علیه حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران، به شدت مورد علاقه رسانه‌های غربی بود.

دستگاه امنیتی - اطلاعاتی لبنان در حالی این روحانی نمای شیعه را به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی بازداشت کرده که وی طی ماه‌های پیش از بازداشت شدنش، خوراک مناسبی را برای القای فضای تشتت در جامعه شیعی لبنان برای رسانه‌های غربی فراهم کرده بود. وی پیش از بازداشت، چندین سفر پیاپی به عربستان سعودی داشت و در یکی از آن سفرها با «ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود» پادشاه سعودی نیز دیدار و گفت و گو کرد. تنها مدرک تحصیلی این جاسوس لبنانی، تقدیرنامه ‌ای است که نشان می‌دهد وی در سال تحصیلی 81 – 82 از طلبه‌های ممتاز مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی در قم بوده است.

*طرح ترور مراجع نجف توسط "جند السماء"

در سال 2007 میلادی، سازمان اطلاعات و امنیت عراق از کشف یک گروهک مسلح تروریستی بنام "جند السماء" خبر داد. پس از بازداشت نیروهای این گروهک، آنان در اعترافات خود از طراحی برای ترور دسته جمعی مراجع تقلید نجف اشرف خبر دادند. مدتی بعد سازمان امنیت عراق اعلام کرد که "جند السماء" چند ماهی بود که در منطقه ای در نزدیکی نجف اشرف پناهگاهی را برای خود ایجاد کرده و به انجام تمریناتی نظامی برای اجرای طرح خود بودند اما پس از شناسایی شدن، توسط سازمان امنیت عراق مورد حمله قرار گرفتند. رهبر این گروهک «ضیاء الکرعاوی» نام داشت. او در درگیری ها به هلاکت رسیده بود. شبکه خبری BBC نیز کشته شدن وی را تأیید کرد.

پس از بررسی دقیق پرونده "جند السماء" و رهبرش، مشخص شد که «ضیاء الکرعاوی» از اعضای سابق سازمان اطلاعات و امنیت حزب منحله بعث بوده که پس از سقوط رژیم «صدام حسین»، به انتقام گیری از شیعیان پرداخت. هدف اصلی او از انتقام گیری، ترور مراجع تقلید بود. نیروهای وی در اعترافات خود فاش کردند که عربستان سعودی نیز حمایت مالی و تسلیحاتی سنگینی از وی کرد. پس از فاش شدن هویت واقعی الکرعاوی، سابقه او از پرونده های سازمان امنیت بعث بیرون آورده شد. وی عاشق موزیک بوده و چندین پرونده فساد اخلاقی داشت. او پس از آغاز طرح خود برای ترور مراجع، لباس روحانیت بر تن کرد و برای جذب نیرو، خود را نماینده امام زمان (عج) معرفی نمود و موفق شد با پولی که به افراد می پرداخت، تعدادی نیرو جذب کند.

* حمله یاران «محمود الصرخی» به دفاتر آیت الله سیستانی

چندی پیش در رسانه های عربی منتشر شد مبنی بر حمله هماهنگ شده و همزمان به دفاتر و وکلای حضرت آیت الله سیستانی، مرجع عالیقدر جهان تشیع در شهرها و مناطق مختلف عراق. در پی انتشار آن خبرها، حملاتی نیز به طور همزمان به تعدادی از دفاتر فردی به نام سید «محمود الحسنی الصرخی» که خود را از مراجع تقلید شیعیان می داند و چند سال پیش ادعای دیدار با امام زمان (عج) را کرده بود، انجام شد. در این تصویر که مربوط به دوران حکومت حزب بعث بوده، او در حال رقصیدن است. با گذشت چند ساعت، رسانه های نزدیک به سعودی به ویژه شبکه العربیه، با انتشار گسترده این خبر، مدعی آغاز درگیری میان شیعیان عراق شد. این شبکه با انتشار گزارشی خبر از احتمال افزایش درگیری میان شیعیان عراق داد.

گفتنی اس در سال 2005، سید «محمود الحسنی الصرخی» به طور ناگهانی در شهر "حله" عراق نمایان شد و در مدت زمان بسیار کوتاهی تعدادی دفتر در شهرهای مختلف شیعه نشین عراق افتتاح کرد و پس از اعلام مرجعیت، علیه ارتش اشغالگر آمریکا موضع گرفت. نیروهای وی چند روز بعد در شهر کربلای معلا به تعدادی سرباز آمریکایی حمله کرده و سه تن از آنان را به هلاکت رساندند. پس از آن او ادعای دیدار با امام زمان (عج) کرد که با واکنش شدید مراجع و شیعیان عراق مواجه شد. پس از بررسی سابقه وی، مشخص شد که او نیز از نیروهای سابق سازمان امنیت حزب بعث بوده که با اکنون با همکاری با سازمان اطلاعات سعودی، با هدف تخریب مرجعیت شیعه، پا به عرصه گذاشته است. مدتی بعد ارتش آمریکا دستور پیگیرد قانونی وی را صادر کرد، از همین رو او فورا ناپدید شد. رسانه های خبری در همان زمان اعلام کردند که او به لبنان گریخت


«فقامت زینب بنت علی ـ علیه السّلام ـ و قالت: الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله اجمعین. صدق الله کذلک یقول: «ثم کان عاقبة الذین اساءا السوی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤون» (سورة روم، آیة 10). اظننت یا یزید ـ حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاماء ـ ان بناء علی الله هواناً و بک علیه کرامة!!

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/zeinab/kamel/37.jpg

و ان ربک لعظیم خطرک عنده!! فشمغت بانفک و نظرت فی عطفک، جذلا مسرورا، حین رایت الدنیا لک مستوسقة، و الامور متسقة و حین صفالک ملکنا سلطاننا، فمهلا مهلا، انیست قول الله عزوجل: «و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین» سوره ‌آل عمران، آیة 178.

http://hrgh423.persiangig.com/image/zaenab.jpg
امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک اماء ک و نساءک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟! قد هتکت ستورهن، و ابدیت وجوهَهُنَّ، تحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد، و یستشرفهن اهل المنازل و المناهل، و یتصفح وجوههن القریب و البعید، و الدنی و الشریف، لیس معهن من رجالهن ولی، و لا من هماتهن حمی، و کیف ترتجی مراقبة من لفظ فوه اکباد الاذکیاء، و نبت لحمد بدماء الشهداء؟! و کیف یستظل فی ظللنا اهل البیت من نظر الینا بالشنف و الشنآن و الإحن و الاضغان؟! ثم تقول غیر متاثم و لامستعظم: فاهلوا استهلوا فرحا. ثم قالوا: یا یزید لا تشل.

http://www.shia-news.com/files/fa/news/1391/3/16/16990_879.jpg
منتحیاً علی ثنایا ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ سید شباب اهل الجنة تنکتها بمخصرتک. و کیف لا تقول ذلک، و قد نکات القرحة، و استاصلت الشافة، باداقتک دماء ذریة محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و نجوم الارض من ‌آل عبدالمطلب؟! و تهتفُّ باشیاخک، زعمت انک تنادیهم! فلترون و شیکاً موردهم، و لتودن انک شللت و بکمت و لم تکن قلت ما قلت و فعلت ما فعلت. اللهم خذ بحقناه و انتقم ممن ظلمنا، و احلل غضبک بمن سفک دماءنا و قتل حماتنا.

http://www.shiapics.ir/components/com_joomgallery/img_originals/___lady_zeynab_4/zeynab_kobra__wwwshiapicsir_20100629_1010070783.jpg

فوالله مافریت الاجلدک و لا حززت الا لحمک، و لتردن علی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ بما تحملت من سفک دماء ذریتة و انتهکت من حرمته فی عترته و لحمته و حیث یجمع الله شملهم ویلم شعشهم و یاخذ بحقهم «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» و حسبک بالله حاکماً، و بمحمد خصیماً و بجبرئیل ظهیراً، وسیعلم من سول لک و مکنک من رقاب المسلمین، بئس للظالمین بدلا و ایکم شر مکاناً و اضغف جنداً.
http://www.navideshahed.com/attachment/1389/05/263977.jpgو لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک، انی لاستصغر و قدرک، و استعظم تقریعک و اسثتکثر توبیخک، لکن العیون عبری، و الصدور حری. الا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النجباء بحزب الشیطان الطلقاء، فهذه الایدی تنصح من دمائنا، و الافواه تتحلب من لحومنا، و تلک الجثث الطواهر الزواکی تتاهبها العواسل و تعفوها امهات الفواعل، و لئن اتخذتنا مغنماً لبقدنا و شیکا مغرما، حین لا تجد الا ما قدمت یداک، و ماربک بظلام للعبید، فالی الله المشتکی. و علیه المعول فکذکیدک، واسع سعیک، و ناصب جهدک فوالله لا تمعون ذکرنا،

http://pulsar0411.persiangig.com/image/shamime%20neynava/High_Reso_Pic/ya-Zeinab.jpg

و لا تمیت وحینا، و لا تددک امرنا، و لا ترحض عنک عارها، و هل رایک الافندا و ایامک الاعددا، و جمعک الا بددا، یوم ینادی المناد، الا لعنة الله علی الظالمین، فالحمد لله الذی ختم لاولنا بالسعادة و المغفرة، و الاخرنا بالشهادة و الرحمة. و نسال اللدان یکمل لهم الثواب و یوجب لهم المزید، و یحسن علینا الخلافة، انه رحیم و دود.  و حسبنا الله و نعم الوکیل
¤¤¤¤¤   ترجمه آن  چنین است : ¤¤¤¤¤
«زینب دختر علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ برخاست و گفت: » سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و همة خاندان او باد. راست گفت خدای سبحانه که فرمود: «سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن ها استهزاء نمودند.»

http://bi-neshan.ir/wp-content/uploads/2012/06/H.Zeynabs-7.jpg

ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای؟ پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک»

http://shiawallpapers.ir/wp-content/uploads/2010/12/hazrat_zeynab_by_shiawallpapers.jpg

آیا این از عدالت است ای فرزند بردگان آزاد شده (رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ) که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسیر باشند؟ پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشایی، دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند، و نزدیک و دور و وضیع و شریف چهرة آنان را بنگرند در حالی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبوده و چگونه امید می رود که مراقبت و نگهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را جویده و از دهان بیرون افکنده است، و گوشتش به خون شهیدان نمو کرده است. کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع می توان داشت چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه با دیدة بغض و عداوت در ما می نگرد. آن گاه بدون آن که خود را گناهکار بدانی و مرتکب امری عظیم بشماری این شعر می خوانی:
فاهلوا و استهلوا فرحاً ثم قالوا یا یزید لا تشل

http://files.tala.ir/files/content/occasion/65.jpg

و با چوبی که در دست داری بر دندانهای ابو عبدالله ـ علیه السّلام ـ سید جوانان اهل بهشت می زنی. چرا این شعر نخوانی حال آن که دل های ما را مجروح و زخمناک نمودی و اصل و ریشة ما را با ریختن خون ذریة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب بریدی، آن گاه پدران و نیاکان خود را ندا می دهی و گمان داری که ندای تو را می شنوند. زود باشد که به آنان ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی نمی گفتی آنچه را که گفتی و نمی کردی آنچه را کردی.

http://www.aul.ir/img/images/hazrate-zeinab-3.jpg
بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد و فرو فرست غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت. ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را و زود باشد که بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریة او را، و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را، در هنگامی که خداوند جمع می کند پراکندگی ایشان را، و می گیرد حق ایشان را «و گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه ایشان زنده اند و نزد پروردگار خود روزی می خورند.» و کافی است تو را خداوند از جهت داوری و کافی است محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ تو را برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت.
و بزودی آن کس که کار حکومت تو را فراهم ساخت و تو را بر گردن مسلمانان سوار نمود، بداند که پاداش ستمکاران بد است و در یابد که مقام کدام یک از شما بدتر و یاور او ضعیف تر است. و اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم می کنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار می شمارم، این جزع و بی تابی که می بینی نه از ترس قدرت و هیبت توست، لکن چشمها گریان و سینه ها سوزان است.


چه سخت و دشوار است که نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء (آزاد شدگان) که حزب شیطانند، کشته گردند و خون ما از دستهایشان بریزد، و دهان ایشان از گوشت ما بدوشد و آن جسد های پاک و پاکیزه را گرگهای بیابان سرکشی کنند، و کفتارها در خاک بغلطانند (کنایه از غربت و بی کسی آنها). ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت(ضرر) تو گردد در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که از پیش فرستاده ای، و نیست خداوند بر بندگان ستم کننده، به خدا شکایت می کنیم و بر او اعتماد می نماییم.
ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید، هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، رای توست و روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،‌در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد. سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و مغفرت ثبت کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گرداند، از خدا می خواهیم که ثواب آنها را کامل کند و بر ثوابشان بیفزاید، و برای ما نیکو خلف و جانشین باشد، که اوست خداوند رحیم و پروردگار ودود، و ما را کافی در هر امری و نیکو وکیل است.

مبارک 84 سال پیش به دنیا آمد. او یکی از طولانی‌ترین دوره‌های حکمرانی در جهان عرب را گذراند. او پس از سال‌ها ظلم سرانجام در 3 اوت 2011 پای میز محاکمه آمد تا اینکه امروز به حبس ابد محکوم شد.در بخش نخست این مطلب و به مناسبت اعلام حکم "حسنی مبارک"، رئیس جمهور مخلوع مصر و دو پسرش "علاء و جمال" و وزیر کشورش "حبیب العادلی" و 6 معاون همراهش در قضیه کشتار تظاهرات‌کنندگان مصر و فساد مالی ،حوادث جاری طی انقلاب مصر و نحوه کناره‌گیری حسنی مبارک از قدرت و حوادث به دنبال آن را بررسی کردیم. در این بخش (بخش دوم) این مطلب نگاهی به زندگینامه مبارک و محاکمه وی در دادگاه جنایی قاهره و سیاست خارجی وی داریم.

  زندگینامه

"محمد حسنی السید مبارک"،‌ معروف به "حسنی مبارک چهارمین رئیس جمهوری مصر در 4 می 1928 در "کفر المصیلح " در استان "المنوفیه" مصر به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشکده نظامی رفت و در سال 1949 با درجه ستوان دوم فارغ‌التحصیل شد.

مبارک در سال 1950 به دانشکده نیروی هوایی رفت و تحصیلات تکمیلی خو را در آکادمی نظامی شوروی سابق گذراند.

وی پس از پیشرفت در نیروی هوایی مصر تا مقام نایب رئیس جمهور بالا رفت و پس از ترور انور سادات در ششم اکتبر 1981 به ریاست‌جمهوری رسید.

همان‌گونه که گفته شد، حسنی مبارک چهارمین رئیس‌جمهور مصر است که در 14 اکتبر 1981 و پس از ترور انقلابی "انور سادات"، رئیس جمهوری معدوم مصر در 6 اکتبر 1981 قدرت را در این کشور به دست گرفت و از جمله پست‌های مهم وی قبل از رسیدن به مقام ریاست جمهوری، نخست‌وزیری مصر است، هم چنین وی در حزب دموکراتیک ملی،‌ حزب حاکم بر مصر نیز فعالیت داشت.

طبق قانون سال 1971 مصر، مبارک تا ژانویه سال 2011 کنترل کامل کشور را بر عهده داشت و پیش از قیام مردم مصر به عنوان رئیس جمهوری این کشور از قدرتمندترین حاکمان منطقه شمار می‌رفت.

مدت زمامداری حسنی مبارک که از 14 اکتبر 1981 تا 11 فوریه سال 2011 پس از کناره‌گیری وی از قدرت دربرمی‌گیرد، یکی از طولانی‌ترین حکومت‌های منطقه به شمار می‌آید و پس از حاکمیت سرهنگ "معمر قذافی"، ‌دیکتاتور مخلوع لیبی؛ "سلطان قابوس بن سعید سلطان"، پادشاه عمان؛ "علی عبد الله صالح" در یمن و "محمد علی پاشا" در مصر دارای پنجمین حکومت طولانی در جهان عرب بود.

مبارک در 11 فوریه سال 2011 و در پی اعتراضات مردمی به حکومتش از ریاست جمهوری مصر کناره ‌گیری و نیروهای مسلح را مامور اداره کشور کرد.

پیروزی انقلاب مصر

پس از پیروزی انقلاب مصر حسنی مبارک و سران رژیم وی که به کشتار انقلابیون و انواع و اقسام فسادها متهم بودند، بازداشت و با پافشاری مردم مصر به دادگاه جنایی مصر معرفی شدند تا به اتهامات آنها رسیدگی شود.

پس از گذشت بیش از یک‌سال از روند محاکمه حسنی مبارک و فرزندانش "جمال و علاء" مبارک و "حبیب العادلی"، وزیر کشورش و 6 نفر از معاونان بلند پایه‌اش در قضیه کشتار تظاهرات‌کنندگان مصری و فساد مالی دادگاه جنایی قاهره اعلام کرد که روز 2 ژوئن حکم مبارک و همراهانش در قضایای فوق را اعلام خواهد کرد.

محاکمه مبارک

اولین جلسه محاکمه حسنی مبارک و فرزندان و وزیر کشورش در  3 اوت 2011 میلادی برابر با 12 مرداد 1390 در "دانشکده پلیس" شهر قاهره به ریاست قاضی "احمد رفعت" برگزار شد و مبارک در حالی‌که روی برانکارد قرار داشت، توسط آمبولانس به قفسی داخل دادگاه منتقل شد.

رئیس جمهور سابق مصر در حالی در دانشکده پلیس قاهره برای محاکمه حضور یافت که تا پیش از محاکمه آخرین بار وی در این دانشکده تحت عنوان رئیس جمهور مصر حضور پیدا کرده و در آن سخنرانی کرده بود، اما هم اکنون به عنوان یک متهم در این دانشکده حضور می‌یابد تا از اتهامات وارده به خود در کشتار تظاهرات‌کنندگان مصری دفاع کند.

اتهامات مبارک

اتهامات حسنی مبارک و همراهانش در پرونده‌ای قطور با بیش از 50 هزار صفحه به رشته تحریر درآمد و مهمترین اتهامات وارده به مبارک را می‌توان در جنایت قتل عمد، کشتار تظاهرات‌کنندگان مصری، زیر گرفتن عمدی تظاهرات‌کنندگان با هدف کشتن آنها، ایجاد رعب و وحشت در میان تظاهرات‌کنندگان، واداشتن آنها به چشم پوشی از خواسته‌های خویش، حمایت از مقامات و مسئولان رژیم و باقی ماندن برمسند قدرت خلاصه کرد که رهاورد تمام اتهامات فوق افزایش تعداد کشته‌ها و مجروحان از میان انقلابیون بود و فساد مالی‌ ملاحظه کرد.

اتهامات همراهان مبارک

اما اتهامات وارده به "علاء و جمال" مبارک و همچنین "حبیب العادلی" علاوه بر دست داشتن در کشتار تظاهرات‌کنندگان مواردی همچون کسب درآمد نامشروع، سوء استفاده از قدرت، دست داشتن در قضیه صدور گاز مصر به اسرائیل و فساد مالی را در برمی‌گیرد.

ملاحظاتی بر جلسات محاکمه حسنی مبارک

تامین امنیت اولین جلسه محاکمه حسنی مبارک را بیش از 10 هزار نیروی نظامی و امنیتی برعهده داشتند و مبارک و همراهانش در قفس اتهامی به طول 8×3 قرار گرفتند تا به دفاع از اتهامات خود برآیند، اما از آنجا که میزان اتهامات وارده بسیار زیاد بود، رسیدگی به آنها در یک جلسه ممکن نبود، به همین دلیل رسیدگی به پرونده 50 هزار صفحه‌ای جنایی حسنی مبارک و همراهانش 27 جلسه به طول انجامید.

در طول 27 جلسه محاکمه مبارک از 1536 شاهد استفاده شد و آنها برای ادای شهادت به دادگاه احضار شدند که مهم‌ترین و معروف‌ترین آنها سرلشکر "عمر سلیمان"، رئیس سازمان اطلاعات مبارک و معاون وی؛ سرلشکر "حسن عبد الحمید"،‌ وزیر امنیت داخلی مصر، سپهبد "محمد حسین طنطاوی"،‌ رئیس شورای عالی نظامی حاکم بر مصر، سرلشکر "مصور العیسوی"، وزیر سابق کشور و سرلشکر "محمود وجدی"، وزیر اسبق کشور یاد کرد.

محاکمه مبارک در ابتدا به صورت مستقیم از تلویزیون مصر پخش می‌شد، اما به بهانه وقوع درگیری میان هواداران مبارک با خانواده‌های شهدا و انقلابیون مصری و در واقع برای پنهان نگهداشتن وقایع و اعترافات و سخنان متهمان در داخل دادگاه از پخش مستقیم آن به دستور قاضی احمد رفعت جلوگیری به عمل آمد.

نگاهی به دوران حاکمیت 30 ساله حسنی مبارک

حسنی مبارک در دوران سه دهه‌ای حاکمیت خود بر مصر همواره یکی از ایادی و مزدوران اسرائیل و آمریکا در منطقه به شمار می‌آمد،‌ به گونه‌ای که سرنگونی حکومت وی مصیبتی بزرگ برای تل‌آویو و واشنگتن عنوان شد.

جنایات مبارک در غزه

در مورد جنایات مبارک در نوار غزه باید گفت که بسیاری از کار شناسان مصر را مسئول رنجش و بدبختی فلسطینیان می‌دانند. مردم نوار غزه پس از عقب نشینی رژیم صهیونیستی و تشکیل دولت حماس به ریاست "اسماعیل هنیه " با مشکلات و معضلات بسیاری مواجه شدند،‌اما دولت مصر جهت کاهش رنج و مرارت ملت فلسطین در قضایای غزه هیچ اقدامی نکرد.

درگیری میان گروه‌های فلسطینی به ویژه بین فتح و حماس و منازعه "ابومازن " رئیس دولت خودگردان و رهبران حماس، مشکلات عدیده‌ای را برای منطقه غزه و مردم آن بوجود آورد. گرچه رژیم صهیونیستی فراهم کننده اصلی چنین شرایطی بود و تنها برنده تداوم این روند است، ولی سیاست مصر و جایگاه منطقه‌ای آن در پی این تحولات زیان‌های متعددی به فلسطینی‌های نوار غزه وارد کرده است.

آمریکا و کابینه صهیونیستی اولمرت در کنفرانس آناپولیس و دیدار جرج بوش از منطقه در ژانویه 2008 از حسنی مبارک خواست همکاری امنیتی و اطلاعاتی خود را با رژیم صهیونیستی تا انهدام و نابودی مقاومت اسلامی در فلسطین به رهبری حماس ادامه دهد.

از جمله جنایاتی که حسنی مبارک در حق فلسطینیان دست به آن زد را باید در بسته نگاه داشتن گذرگاه رفح یعنی تنها راه ارتباطی مردم غزه با دنیای خارج ملاحظه کرد و با وجود انتقادات فراوانی که به مبارک و دولتش می‌‏شد، وی بر تداوم سیاست‌‏های این کشور در بسته نگه داشتن گذرگاه رفح تاکید داشت.

مصر با بسته نگه داشتن گذرگاه رفح باعث شد که محاصره نوارغزه توسط رژیم ‌‏صهیونیستی تاثیر زیادی بر زندگی مردم این منطقه بگذارد، چراکه گذرگاه رفح یکی از معدود راه‌‏های ارتباطی غزه با جهان خارج است و تداوم بسته بودن گذرگاه رفح و ادامه این سیاست توسط قاهره می‌‏تواند به گسترش فاجعه انسانی در نوار غزه بیانجامد.

در جنگ 22 روزه نیز که با جنایت صهیونیست‌ها در حمله به غزه آغاز شد، دولت مصر علاوه بر سکوت در برابر کشتار زنان و کودکان فلسطینی و مخالفت با درخواست‌های مکرر کشور‌ها و نهادهای مردمی آزادیخواه برای ارسال کمک‌های انسان دوستانه به مردم غزه، عملا با جنایت صهیوینست‌ها در فاجعه غزه همراه شد.

از دیگر سیاست‌های متخذه توسط مبارک علیه مردم نوار غزه را باید در احداث دیوار فولادی برسر مرزهای این کشور با نوار غزه ملاحظه کرد. توافق مصر برای ساخت این دیوار، اجرای یک طرح آمریکایی-صهیونیستی برای منطقه است که آخرین روزنه تنفسی مردم غزه را که در مدت چهار سال و نیم محاصره آنها را زنده نگه می‌داشت،‌ می‌بندد.

 

ستیزه جویی با اسلام گرایان

در حقیقت رژیم حسنی مبارک از اسلامگرایان به شدت واهمه داشت، وی از این بیم داشت که مبادا اسلامگرایان به هرم قدرت صعود کنند و مصر تحت سیطره اسلامگرایان در‌آید. این بدان معنا بود که رژیم مبارک اصرار داشت، مخالفان را همچنان دستگیر کند و در واقع در طول حاکمیت حسنی مبارک اسلام‌گرایان این کشور همواره شاهد تشدید روند سرکوب و حلقه فشار برخود بودند و این به شکلی ویژه اعضای جماعت اخوان المسلمون این کشور را دربرمی‌گرفت.

در آخرین آمار ارائه شده توسط "محمد بدیع "، رهبر جماعت اخوان المسلمون تاکید شده که طی یک دهه گذشته بیش از سی‌هزار عضو این جماعت در زندان‌های رژیم مبارک بسرمی‌بردند و اموال اعضای این جنبش مصادره شده بود.

بنابراین عجیب نیست، اگر ما شاهد دستگیری نامزدهای انتخاباتی اسلامگرا و طرفداران آنان در طول حاکمیت مبارک مصر باشیم تا از ورود این عناصر موثر به پارلمان جلوگیری شود و این گفته که رژیم حسنی مبارک به مخالفان خود اجازه ورود به پارلمان می‌داد، یاوه‌ای بیش نبود تا ادعا شود که بر مصر دموکراسی و تعدد احزاب حاکم است.

در حقیقت طی سه دهه حاکمیت مبارک هیچ‌گاه نمایندگان واقعی مردم در پارلمان حضور نداشته و دموکراسی صحیح و سالمی بر مصر حاکم نبود و این موضوع را باید در دخالت‌ نیروهای امنیتی و مجازات و سرکوب کردن مخالفان ملاحظه کرد.

 

روابط مصر با ایران

در تاریخچه مناسبات ایران و مصر، عامل گرایش به صهیونیسم‌ همواره یک عنصر بازدارنده و تخریبی بوده، این پدیده را می‌توان در جدایی حکومت جمال عبدالناصر و حکومت پهلوی به دلیل اتحاد محمدرضا با رژیم صهیونیستی و فاصله جمهوری اسلامی از حکومت مصر به دلیل پیمان کمپ‌دیوید و ارتباط مصری‌ها با صهیونیست‌ها به روشنی مشاهده کرد. تنها پیش از تأسیس رژیم صهیونیستی بود که رویکرد سیاسی دو کشور با یکدیگر همسویی داشت وپادشاهی بودن هر دو سبب تحکیم پیوند آنها شده بود.

آغاز مناسبات سیاسی تهران ـ قاهره به سال 1300 ش. بازمی‌گردد که مصر از انگلستان استقلال یافت و دولت وقت ایران بلافاصله این کشور را به رسمیت شناخت. با این همه میان مردم دو کشور همواره نوعی پیوند معنوی وجود داشته است،‌ از جمله این که هر دو کشور در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم میلادی مورد تهدید و آزار انگلیسی‌ها بودند و با یکدیگر نوعی احساس همدردی داشتند. شاید به همین دلیل نیز بعضی متفکرین مخالف استبداد قاجار در دوران مشروطه‌، قاهره را مرکزی برای فعالیت‌های فکری خود ساخته بودند.

سال‌های جنگ جهانی اول و مبارزه مردم هر دو کشور با سلطه انگلیس‌ها، پیوند میان دوملت ایران و مصر را افزایش داد. سفارت ایران درقاهره تا هنگام انقراض سلسله قاجار ـ1304ش .ـ فعال نبود، اما پس از آن و در پی به قدرت رسیدن رضاخان اولین قرارداد مودت و دوستی میان دو کشور در 1307 ش. منعقد شد.

با به قدرت رسیدن رضاخان مناسبات دو کشور گسترش یافت و روابط تهران وقاهره از سال 1300 ش . تا 1331 ش. که حکومت سلطنتی در این کشور منقرض گردید، دو ویژگی اصلی داشت‌:

- اول: همکاری ‌مثبت دولتی و مناسبات صمیمی در سطح دو حکومت

- و دوم: مبارزه مشترک دو حکومت با اسلام‌خواهی مردم‌.

هم حکومت پادشاهی و سلطه انگلیس بر هر دو نظام‌ و هم مبارزه مشترک آنها با اسلام‌گرایی موجبات گرمی مناسبات را فراهم آورده بود. اما از دیگر دلایلی که بطور موقت موجب تحکیم روابط تهران و قاهره شده بود، ازدواج محمدرضا پهلوی با فوزیه، دختر ملک فؤاد و خواهر ملک فاروق پادشاه مصر بود‌. این ازدواج تنها 10 سال دوام آورد و در 1327 ش. به متارکه انجامید و روابط دو دولت مصر و ایران را به سردی کشاند.

به دنبال سقوط ملک فاروق و به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر روابط تهران وقاهره تیره شد، اما حکومت جدید مصر با مخالفین شاه از جمله مصدق، روابطی برقرار کرد . حکومت مصر پس از سقوط ملک فاروق، از مبارزات ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت می‌کرد. به همین دلیل، سفر محمدمصدق ـ نخست وزیر وقت ایران ـ به قاهره با استقبال جمال عبدالناصر و دیگر مقامات مصری روبه رو شد، اما کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت شاه بهبود مناسبات دو کشور را از بین برد.

بدبینی جمال عبدالناصر به شاه‌، جای گرفتن دو رژیم در دو بلوک‌ سیاسی متفاوت ـ شرق وغرب ـ اختلاف ناصر بارژیم صهیونیستی، هم‌پیمانی شاه با صهیونیست‌ها و عوامل دیگر، به دوری تدریجی تهران و قاهره انجامید. و در تابستان 1339ش. جمال عبدالناصر در پی نطق شدید اللحنی علیه شاه‌ دستور قطع رابطه سیاسی با تهران را به دلیل هم‌پیمانی شاه با اشغالگران صهیونیست صادر کرد. جمال عبدالناصر در نطق خود شاه را همدست صهیونیست‌ها نامید واین همدستی را مغایر با آرمان کشورهای عربی و اسلامی تلقی کرد. روابط مصر با تهران 10 سال قطع بود. شهریور 1349، یک ماه پیش از مرگ ناصر و هنگامی که سادات در دوره بیماری منجر به فوت ناصر زمام امور را بدست گرفته بود، رابطه دو کشور مجدداً برقرار شد.

با مرگ ناصر، معاون وی انورسادات، قدرت را بدست گرفت‌. این تحولات سبب شد، شاه ایران مناسبات خود را با نزدیک شدن به سادات دوباره با مصر از سرگیرد. انگیزه‌های چندی نیز در این تصمیم دخیل بودند. در واقع پس از ناصر کسی بر کرسی زمامداری مصر تکیه زده بود که مانند شاه مشتاق رابطه با رژیم صهیونیستی بود. سادات سال 1350ش. به تهران آمد و شرایط سیاسی برای ازسرگیری همکاری‌ها و مناسبات دو کشور مهیا شد.

چهار سال پس از جنگ رمضان، وقتی سادات در سال 1354 ش. در کمال ناباوری ملت‌های مسلمان به رژیم صهیونیستی سفر کرد، شاه ایران بعد از کارتر دومین رئیس کشوری بود که این سفر را مورد حمایت قرار داد.

سفر سادات به بیت‌المقدس و سپس انعقاد پیمان کمپ دیوید مقارن با وقوع انقلاب اسلامی ایران بود. از این رو با پیروزی انقلاب، روابط تهران با قاهره در اعتراض به انعقاد این معاهده قطع شد.

انقلاب اسلامی، انقلابی ضدصهیونیستی و ضدامریکایی بود و طبعاً نمی‌توانست رابطه مثبتی با حکومت سادات که سرسپرده صهیونیست‌ها بود، داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران 2 ماه پس از پیروزی انقلاب و 9 سال پس از برقراری مجدد مناسبات تهران و قاهره‌، روابط خود را با مصر به دستور امام خمینی (ره‌) قطع کرد.

روابط مصر و رژیم صهیونیستی

در 19 نوامبر 1977 انورسادات رئیس جمهوری مصر و دشمن اول اسرائیل وارد قدس شریف شد. صهیونیست‌ها که مزه تلخ شکست جنگ ششم اکتبر 1973 را چشیده بوده و هنوز خاطرات پیروزی سربازان قهرمان مصری را در اذهان داشته در استقبال سادات صف آرایی کرده بودند. مناخیم بگین نخست وزیر، موشه دایان وزیر دفاع، آرییل شارون، اسحاق شامیر رئیس کنیست اسرائیل و گلدمایر نخست وزیر سابق اسرائیل همگی در این استقبال حضور داشتند. گلدمایر با تعجب و شادی وصف نشدنی به میهمانان تاریخی اسرائیل گفت باور کردنی نیست؟!.

سادات که مدال افتخارات پیروزی جنگ اکتبر 1973 را بر سینه داشت در مجلس خلق مصر (پارلمان) در نهم نوامبر 1977 اعلام کرد که به خاطر صلح حاضر است به اسرائیل برود و رفت و این سرآغاز مناسبات مصر با رژیم صهیونیستی بشمار می‌آید.

پس از آن و بویژه در دوران ریاست جمهوری حسنی مبارک مصر همیشه به عنوان مزدور رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه عمل کرده و بیش از آن که درصدد تامین منافع ملت مصر و سپس ملت مظلوم فلسطینی در منطقه باشد، سگ نگهبان و پاسبان منافع رژیم صهیونیستی و امریکا بوده و پیش از هر تصمیمی تلاش نموده سیاست‌های خود را با این دو هماهنگ نماید که ضربه بزرگی به جایگاه و وجهه‌ مصر به عنوان سردمدار جهان عرب و موقعیت منطقه‌ای آن وارد کرده است.

شهدایی که حسنی مبارک مزارشان را پنهان کرد

امروز پس از اعلام حکم حسنی مبارک و تحقق بزرگ‌ترین هدف انقلاب 25 ژانویه مصر هستیم لازم است یادی از شهدای بزرگ نهضت اسلامی مصر نیز کنیم، جوانانی که در بزنگاهی سرنوشت ساز تصمیم گرفتند، لکه ننگ خیانت فرعون پیشین مصر "انور سادات"  را از دامان ملت خود پاک کنند و با اعطای جان خود عزتی دوباره به سرزمین خویش ببخشند. این جوانان مجاهد عبارت بودند از: ستوان یکم خالد احمد شوقی الاسلامبولی، عبدالحمید عبدالسلام عبدالعال، عطا طایل حمیده رحیل، حسین عباس محمد.

این افراد توانستند تحت رهبری سروان خالد اسلامبولی ، عملیات اعدام انورسادات را با موفقیت طراحی و و در روز ششم اکتبر 1981 به اجرا برسانند. فرعون بعدی مصر ، یعنی محمد حسنی مبارک ، بلافاصله پس از رسیدن به قدرت ، این جوانان شهادت طلب را به بیدادگاه نظامی سپرد و حکم اعدامشان را امضا کرد.

رژیم نامبارک مصری از دادن اجساد این 4 نفر به خانواده هایشان خودداری کرد و آن ها را به طور پنهانی در گورستان ناشناسی به خاک سپرد و تا همین امروز نیز محل دفن این شهیدان ناشناس است.

32 سال پیش این جوانان سودای اعدام فرعون و برقراری حکومتی اسلامی را در مصر در سر داشتند. گرچه افتخار قتل فرعون را در کارنامه ملت خود ثبت کردند، اما تقدیر چنین بود که مردم مصر حکومت فرعونی دیگر را تجربه کنند تا این بار نه تنها چند ده جوان انقلابی، بلکه چند ده میلیون مسلمان مصری سرنوشت آخرین فرعون مصر را رقم بزنند و او را روانه زباله دان تاریخ کنند