سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

علیرضا منصوریان طی گفت‌وگویی مفصل با این سایت در خصوص استقلال و تیم ملی حرف‌های جالب و ناگفته‌ای را بیان کرد.

http://www.shadine.ir/wp-content/uploads/2011/04/20_8701150212_L600.jpg

حرف‌هایی که نشان از هدفمندی حرف‌های او در دنیای مربیگری داشت و البته آنچه تا به امروز در خصوص بازی ایران - روسیه در دلش پنهان کرده بود تا در این گفت‌وگو آن را بیان کند.

http://media.farsnews.com/Media/8607/ImageReports/8607220587/2_8607220587_L600.jpg

*علیرضا منصوریان چقدر در بالا رفتن سهمیه استقلال در تیم ملی تاثیر داشت؟

http://iran-shahrvand.org/upload/images/87933897721671208340.jpg

به هر حال من به عنوان یک استقلالی در تیم ملی مشغول به کار بودم و همه من را به عنوان یک مربی آبی متعصب می‌شناسند. در تیم ملی هم به استقلال تعصب داشتم اما تعصب همراه با منطق. طبیعی هم بود وقتی به عنوان مربی استقلالی در تیم ملی حضور داشتم تعداد استقلالی‌های آن بیشتر شود با این حال کماکان پای حرف سابقم هستم. من معتقدم هر موقع استقلال و پرسپولیس به طور همزمان در لیگ ایران در کورس قهرمانی بودند و موفق عمل کردند ما تیم ملی قوی داشتیم، نمونه بارزش به همین امسال برمی‌گردد وقتی استقلال در آسیا تا مراحل پایانی پیش رفت، نفرات بهتر و زبده‌تری در تیم ملی حضور پیدا کردند. بازیکنانی که با استقلال تا مرحله یک هشتم نهایی رفتند، توانستند به تیم ملی هم کمک کنند. اگر پرسپولیس هم فصل گذشته سرحال بود بهتر می‌توانست به تیم ملی کمک کند، اما این را بگویم من وقتی در تیم ملی باشم حتما یک سهمیه از استقلال در تیم ملی بیشتر می‌شود، اگر 9 تا سهمیه استقلال باشد، با من می‌شود 10 تا.

http://www.18ghadam.ir/images/coach/original/13.jpg

*شما به عنوان مربی تیم ملی اعتقاد دارید بازیکنان استقلال چقدر در صعود ایران به جام جهانی نقش داشتند؟

http://media.farsnews.com/Media/8702/ImageReports/8702311220/3_8702311220_L600.jpg

من اعتقاد دارم خط دفاع و هافبک استقلال تاثیر مستقیم را در سه بازی آخر ما داشت چرا که خط هافبک تیم ملی را حیدری، نکونام، جباری و تیموریان استقلالی تشکیل دادند و خط دفاع را هم صادقی، منتظری و بیک‌زاده. این تاثیر استقلالی‌ها را در تیم ملی نمی‌توانیم کتمان کنیم با این حال همین مسئله نشان می‌دهد اگر استقلال قهرمان شد و اگر بازیکنانش در تیم ملی توانستند تاثیر مثبت بگذارند نشان دهنده این است که پشت این موفقیت تدبیر مدیریتی و فنی بوده. دوباره می‌رسیم به همین حرف من، گفتم وقتی استقلال و پرسپولیس موفق باشند تیم ملی ما هم موفق است. این دو باید در اوج باشند که تیم ملی ما هم خوب عمل کند. استقلال به تیم ملی کمک کرد و امیدوارم در فصل جدید هر دو تیم بتوانند به تیم ملی کمک کنند تا تیمی قوی‌تر داشته باشیم.

http://www.footballmedia.net/images/6/FootballIran_200692264228703.jpg

*علیرضا منصوریان در سه بازی آخر به تیم ملی بزرگسالان اضافه شده و دقیقا در همین سه بازی بود که ایران بازی‌های بهتری را از خود به نمایش گذاشت. نقش شما را در موفقیت‌های تیم ملی چطور می‌توانیم تعبیر کنیم؟

http://football.ir/media/1391/11/w1/mansoorian-535x331.jpg

کارلوس را در حوزه مربیگری خیلی قوی دیدم، همینطور در حوزه مدیریت روحی و روانی. اگر او در تیم منچستر طی هفت سال زمامدار تمام مدیریت و فنی بوده بی‌جهت نبوده و گزاف نیست که بگویم من خیلی خوش شانس بودم که پس از مدیریت در آکادمی استقلال، حضور در تیم‌های پایه و امید ایران در بزرگسالان به آدمی مثل کی‌روش خوردم و او را تخلیه اطلاعاتی می‌کنم. او به من اطمینان کرد که به تیم ملی اضافه شوم و این یعنی کارلوس کی‌روش حضور من را مثبت می‌دانست، اما امروز من نمی‌توانم بگویم چقدر در تیم ملی تاثیر داشتم یا نداشتم و در این‌باره امیدوارم مردم فوتبالمان و فوتبالی‌ها بفهمند علیرضا منصوریان توانسته تاثیر خودش را بگذارد یا نه؟ البته من این را هم بگویم من کلا از بی‌تاثیر بودن بدم می‌آید و دوست ندارم بدون تاثیر در جایی کار کنم.

http://img.tebyan.net/big/1388/05/93317204472472389521378863993350107.jpg

*در حال حاضر کی‌روش و رحمتی با یکدیگر اختلاف دارند و همین مسئله باعث شده تا سنگربان استقلال در تیم ملی حضور نداشته باشد. منصوریان به عنوان یک مربی استقلالی در حل این مشکل پا را پیش می‌گذارد؟

در ابتدا ماموریت آمدن رحمتی به تیم ملی بر عهده من بود، اما چون این اتفاق از طرف مهدی و کی‌روش بود و من هم شاهد عینی اتفاقات به وجود آمده بودم به خودم الان اجازه نمی‌دهم حرفی در این مورد بزنم یا اظهارنظر کنم. هر وقت دو طرف در این مورد نظرشان بر این بود که این بحث باز شود، من حرف می‌زنم و در حال حاضر باز کردن این موضوع را درست نمی‌بینم و بهتر است پیش از این هم در این‌باره حرفی نزنم.

*فکر می کنید با توجه به یارگیری استقلال در فصل نقل و انتقالات سهمیه این تیم در تیم ملی بیشتر شود؟

این مسئله به موفقیت استقلال در لیگ یا آسیا بستگی دارد. به تیم ملی زمانی انرژی و خون تازه تزریق شد که استقلال توانست در آسیا موفق عمل کند و به عنوان صدرنشین از گروه خود صعود کند. استقلال اگر به همین روند خود ادامه دهد قطعا سهمیه‌اش را هم می‌تواند بیشتر کند. این تیم الان هفت هشت سهمیه خوب در تیم ملی دارد، اما در بالا رفتن سهمیه‌اش باز بستگی به این دارد که نفرات جدیدش چقدر بتوانند خودشان را در لیگ نشان داده و بعد به تیم ملی دعوت شوند.

*بعد از کی‌روش، علیرضا منصوریان میتواند سرمربی ایران باشد؟

نه. (قاطعانه نه می‌گوید)

*چه قاطعانه پاسخ منفی دادید؟

من اعتقاد دارم آدم باید منطقی فکر کند، آدم باید با رویاهای واقعی کارش را دنبال کند نه رویاهای تخیلی. شاید من در رویاهای خودم بگویم چه خوب می شد جای کی‌روش باشم، اما آدم باید منطق داشته باشد. شاید به من الان بگویند چشم کی‌روش، اما من منصوریان باید برای مربیگری یک‌سری خاصیت‌های ویژه داشته باشم، یکسری مراحل را باید طی کنم. سرمربیگری تیم ملی یعنی گل فوتبال ایران، اما رسیدن به این هدف یک مقدار طولانی‌تر است و من الان راه زیادی پیش رو دارم. الان هم سعی کردم در زندگی با واقعیت‌ها یک برنامه برای آینده مربیگری‌ام داشته باشم در بخش کامپیوتر، زبان و ... الان زبان اسپانیایی را می‌خواهم بخوانم، اینترنت را به صورت حرفه‌ای‌تر دنبال می‌کنم، تمرینات مدرن را در می‌آورم و...

http://parsvarzesh.ir/UserFile/Thumbnails/8e0fdc91_f27d_49ac_9aa7_9a6cd7635fb7_700x410.jpg

*پس به صورت حرفه‌ای کار خود را دنبال می‌کنید؟

بازیکن سه ماه، چهار ماه شاید زیر دست منصوریان باشد اما بعد از سه ماه می‌آید و می‌گوید از نظر فنی چه می‌توانی به من اضافه کنی. در تیم ملی امید هم اگر من تمریناتم به‌روز نبود، نمی‌توانستم موفق باشم. ما مدرن‌ترین تمرینات حرفه‌ای را در تیم ملی امیدمان اجرا کردیم. در این مسیر افشین قطبی و کی‌روش روی من بیشترین تاثیر را گذاشتند. ما کار تیمی می‌کردیم، حتی بازیکنانمان را با جی‌پی‌اس کنترل می‌کردیم، اگر این کار را نمی‌کردیم، نمی‌دانستیم بازیکن‌مان الان از نظر فیزیکی، خستگی و آمادگی چه وضعیتی دارد. من در کل به مربیگری به صورت حرفه‌ای اعتقاد دارم با کی‌روش هم که صحبت می‌کردم، می‌گفتم دوست دارم سفیر تغییر جریان مربیگری در ایران باشم. باید مربیگری ما تغییر پیدا کند. وقتی والیبال را دیدم به این نتیجه رسیدم که فوتبال ما به اندازه والیبالمان می‌تواند پیشرفت کند، اما باید تغییر دید و افکار دهیم. یادم نمی‌رود شش هفت سال پیش یکی از فوتبالیست‌ها وقتی در مواجه با سوال خبرنگاران قرار گرفت، گفت اگر از من خبری می‌خواهید از روی سایتم بردارید. آن سال‌ها از حرکت این فوتبالیست خیلی‌ها تعجب کردند، اما الان همه بازیکنان ما سایت دارند تا حرکت رو به جلویی داشته باشیم. من اعتقاد دارم مربیگری در ایران را نسل ما می‌تواند تغییر دهد.

*با این تفاسیر شما می‌توانید ولاسکوی فوتبال ما باشید؟

اصلا نمی‌خواهم در مورد من اینطوری صحبت شود، اما همیشه وقتی با همبازی‌های سابقم که الان مربی هستند حرف می‌زنم، می‌گویم بعد از تمرینات تیمتان بیکار نباشید، وقتتان را به بطالت نگذرانید. وقتی با دوستانتان خداحافظی می‌کنید بروید زبان بخوانید، به اینترنت بروید و تمرینات مدرن را ببینید حتی سر تمرینات تیم ملی بروید. چند روز پیش با علیرضا رحیمی، مدیرعامل سپاهان صحبت کردم و گفتم یک هفته می‌خواهم بیایم سر تمرینات سپاهان و تمرینات کرانچار را از نزدیک ببینم، چون او مربی پر دانشی است و باید ببینم او چه دانش مربیگری دارد که شده سرمربی تیم ملی کرواسی، چه دارد که همه از او تعریف می‌کنند. تمرینات تونی را هم در تراکتور می‌خواستم ببینم، اما خب تا آمدم بروم تبریز، او را کنار گذاشتند.

*چرا فقط مربیان خارجی؟ از تمرینات مربیان داخلی هم دیدن کردید؟

بله، تمرینات مربیان داخلی را هم دیدم، به تمرینات قلعه نویی، علی دایی ،گل‌محمدی، عبدالله ویسی و ... هم رفتم و سعی کردم از این مربیان هم چیزهایی یاد بگیرم.

*شما حرفه‌ای فکر می‌کنید و حرفه‌ای هم پیش می‌روید. جرقه این نگرش حرفه‌ای چه زمانی در ذهن منصوریان خورد؟

وقتی با افشین قطبی برخورد کردم، همیشه می‌گویم در زندگی یک چیز را که از دست می‌دهی خیلی ناراحت می‌شوی، اما بعد می‌فهمی تقدیر آدم در آن بوده. من هم وقتی از پاس جدا شدم با قطبی برخورد کردم که خیلی به من کمک کرد. می‌توانم بگویم تاثیرگذارترین آدم در مربیگری من اول قطبی بود و بعد کروش. این دو مربی خیلی در کار حرفه‌ای مربیگری به من کمک کردند. برنامه‌ریزی، مانیتور کردن بازیکنان و ... همه را از این دو یاد گرفتم.

*شما در پاس همدان اولین تجربه مربیگری خود را پشت سر گذاشتید. تجربه‌ای تلخ که گویا به نفع شما هم تمام شد. در اینباره صحبت می‌کنی؟

درست است، این را یادم رفت بگویم تقدیر در زندگی آدم‌ها خیلی تاثیر دارد. وقتی از پاس خداحافظی کردم و آمدم بیرون، تقدیر خوبی برایم رقم خورد. جز اولیایی از همه بانی‌هایی که باعث شدند من در پاس موفق نباشم تشکر می‌کنم. از تمام باعث‌هایی که سبب جدایی من از پاس شدند، ممنونم و به عنوان یک برادر کوچک‌تر واقعا از آنها تشکر می‌کنم چرا که باعث شدند من در ادامه کار به قطبی برخورد کنم تا او مسیر مربیگری و فوتبالی‌ام را کلا عوض کند.

*شما در بازی ایران و روسیه به صورت موقت به عنوان سرمربی تیم ملی روی نیمکت نشستید و اتفاقا در همان بازی هم ایران توانست برنده یک بازی بزرگ باشد. از آن بازی و اتفاقاتش صحبت می‌کنید!

اولا که در خصوص بازی با روسیه می‌توانم به جرات بگویم که در بدترین شرایط، تیم ملی را به دست من دادند. در آن مقطع هیچ مربی جرات نداشت تیم ملی را تحویل بگیرد، ریسکش را هم قبول نمی‌کرد. من با کفاشیان و نبی صحبت کردم، به من گفتند خودت سرمربی بازی با روسیه باش و هر طور که می‌خواهی نفر جدید به تیم ملی دعوت کن. آنجا من گفتم در کادر فنی، منصور خان رشیدی و اصغر حاجیلو را با خودم می‌برم و لیست بازیکنان را هم دادم. روزی که به ابوظبی می‌رفتیم یکی از کسانی که جزو منابع حمایتی‌ام به حساب می‌آمد، آمد و گفت نترس. آن آدم آقای محصص بود که خیلی از او ممنونم. مردی که استاد کلاس‌های A مربیگری من هم بود، به هر حال از مسئولان خواستم که همراه من بیایند و در این بازی همراه تیم ملی باشند، اما متاسفانه از آنجایی که به کره باخته بودیم کسی همراه ما نمی‌آمد. به هر کسی که رو می‌زدم تا به عنوان دلگرمی همراه ما باشد می‌گفت نه، نمی‌توانم بیایم. در نهایت چند تغییر در تیم ملی دادم، شریفات، ماهینی و ... را به عنوان بازیکن جدید به تیم دعوت کردم و با اصغر حاجیلو برای بازی با روسیه به ابوظبی رفتیم. آخرین تکیه گاهی که فکر می‌کردم باید به او زنگ بزنم ناصرخان حجازی بود. به او گفتم من برای اولین بار سرمربی تیم ملی شدم به هر کسی که زنگ می‌زنم می‌گوید نمی‌آیم، از کره باختیم و برابر روسیه هم چند گل می‌خوریم. نور به قبر ناصرخان ببارد، فکر می‌کنید چه گفت؟ گفت نیازی نیست که تو به من بگویی، قبل از اینکه تو این حرف را بزنی من خودم بلیت گرفتم و قرار را بر این گذاشتم که برای تماشای بازی ایران به ابوظبی بیایم و هنر شاگرد خود را ببینم. حتی گفت برای اینکه حرف و حدیثی ایجاد نشود و نگویند منصوریان با خودش سرمربی سابق خود را  آورده جدا از تیم ملی می‌آیم.

*همینطور هم شد؟

بله، یادم نمی‌رود ناصرخان در آن بازی در وی‌آی‌پی نشسته بود. تاج هم که از مسئولان بود جداگانه آمده بود. یادم می‌آید بعد از بازی وقتی تاج و اعضای کنسولگری ایران  و دیگر مسئولان فدراسیون وارد زمین شدند دیدم ناصرخان تلاش می‌کند که به داخل زمین بیاید. یک آن دیدم پایین آمد و رو به تاج کرد و گفت: این بچه چه گناهی کرده که سنش پایین است، ولی در عوض یک رکورد تاریخی را زده . هنوز هم این حرف ناصرخان مثل یک زنگ در گوشم است. می‌گفت: این هم نتیجه مربیگری منصوریان در تیم ملی تا 50 سال دیگر نمی‌توانیم روسیه را شکست دهیم. به این بچه شانس بدهید و بگذارید افکارش را در تیم ملی پیاده کند. تاج در جواب این حمایت‌های ناصرخان گفت: چشم، ما حواسمان به همه چیز است. می‌خواهم این حرف را بزنم بعد از آن بردی که ما مقابل روسیه با سرمربیگری من آوردیم خیلی از دوستان من نیامدند بگویند منصوریان بعد از بازی با کره رفت و تیم ششم تا دوازدهم رنکینگ را برد. خیلی از مطبوعات نوشته بودند چون کی‌روش بالا بود، منصوریان بازی را برد. سوال من این است چرا باید  عملکرد و داشته‌های خودمان را کم‌ارزش کنیم، در صورتی که می‌توانستیم بگوییم مربی جوان یک نتیجه غیر قابل پیش‌بینی به دست آورد و کی‌روش را به آینده تیم ملی ایران امیدوار کرد تا مردم باخت به کره را فراموش کنند. به کی‌روش هم گفتم، فکرش را می‌کردم که بعد از بازی با روسیه خیلی به کارلوس نزدیک‌تر شوم، تا او اطمینان کامل را به من داشته باشد.

*توضیح بیشتری بدهید؟

اما باید زمان می‌برد تا کارلوس حق انتخاب در مورد من داشته باشد. به هر حال در 24 ماه گذشته با حسن نیت و تلاش خودم توانستم به کارلوس برادری‌ام را ثابت کنم تا الان روزنامه‌ها در مورد من بزنند چشم کی‌روش. یکی از دردهای فوتبال ما این است که بدون منطق و ادله ناخواسته  می‌خواهند به مربیان جوان لطمه  بزنند. وقتی سرمربی پاس شدم، گفتند جوان است. سرمربی تیم ملی که در برابر روسیه شدم، گفتند جوان است. رئیس آکادمی استقلال که شدم، گفتند جوان است. هر وقت می‌خواهند به بی‌راهه بروند این بحث را به میان می‌آورند. در حالی که من رفتم در آکادمی فوتبال و کارم را با پایه‌های ملی شروع کردم. تیم ملی امید ایران با مربیگری من 13 گل، 13 امتیاز و فقط دو گل خورده داشت. تیم من بهترین تیم در آسیا شد و در تورنمنت صلح و دوستی زیر 23 سال قطر هم اول شدیم. بعد هم آمدم در تیم ملی بزرگسالان به عنوان دستیار و آنالیزور کار کردم که رفتیم جام جهانی. من می‌خواهم در روش مربیگری یک رنسانس جدید بین مربیان ایران ایجاد کنم. می‌خواهم با تمام وجود به همه‌شان کمک کنم و فرهنگ مربیگری ایران را عوض کنم.

*چرا اینقدر مُصر هستید که در دانش مربیگری ایران تحول ایجاد کنید؟

باعث اصلی این اتفاق ولاسکو و کی‌روش شدند. اگر بخواهیم به اندازه والیبال، می‌توانیم فوتبالمان را هم جهانی کنیم، اما باید تفکر و نگرشمان عوض شود. باید ثابت کنیم مثل مربیان اروپایی میتوانیم با ابزار و روش حرفه‌ای کار کنیم. من ولاسکو و کروش را که دیدم در هدفم مصرتر شدم و گفتم نباید کم بگذاریم. فکر می‌کنم در یکی، دو سال آینده مسیر واقعی مربیگری‌ام را پیدا کنم. می‌دانم شکست دارم، پیروزی هم دارم، اما هدف نهایی‌ام مهم است.

*این هدف نهایی شما چیست؟

اینکه در آینده‌ای نزدیک سرمربی استقلال شوم و بعد سرمربی تیم ملی. اینکه در خارج از مرزهای ایران مربیگری کنم. به همین خاطر به صورت فشرده زبان‌های مختلف را آموزش می‌بینم و دوست دارم یک روز در بوندس‌لیگا مربیگری کنم و برای اینکه به گروه خودم کمک کنم و بتوانیم در کار گروهی موفق‌تر عمل کنیم از محمد خرمگاه و علی چینی خواهش کردم در کلاس زبان انگلیسی و کامپیوتر شرکت کنند و ان‌شاءالله تا پایان سال 92 تمام گروه ما صحبت اولیه انگلیسی و کار با کامپیوتر را یاد خواهند گرفت.

*شما در حال حاضر در استقلال نیستید ولی با این حال درصدد حل مشکلات این تیم هستید و نمونه‌اش همین تلاش‌تان برای جدا نشدن نکونام از استقلال است. دلیلش چیست؟

این را دیروز من به حاج آقا فتح‌الله‌زاده، امیر خان و جواد هم گفتم. اینکه من دوست دارم آندو بیاید یا جواد جدا نشود دست خود من نیست، عشقم به استقلال است که باعث می‌شود این کار را کنم. من در استقلال منافعی ندارم. سرمربی تیم ملی المپیک هستم، اما این ضمیر ناخودآگاه من است که باعث می‌شود باز هم فکر و ذکرم استقلال باشد و اگر کاری از دستم برمی‌آید برای این تیم انجام بدهم. وقتی کی‌روش در تیم ملی به من می‌گوید Fan آبی‌ها یا نماینده استقلال، دیگر نمی‌توانم در مورد استقلال بی‌تفاوت باشم. حاجی دوست من است، قلعه‌نویی هم همینطور، اما من در نهایت استقلال را نگاه می‌کنم و موفقیت و آرامش این تیم را.

*در خصوص بازگشت دوباره نیکبخت به استقلال چه نظری دارید؟

من صحبت در خصوص علیرضا را اینطوری باز و جمع می‌کنم. ما یک پسر خوب و خوشتیپ استقلالی داشتیم که بر حسب شرایط، تصمیمی گرفت و دو سال رفت پرسپولیس. هواداران به این نگاه کنند که معرفی نیکبخت به فوتبال توسط استقلال صورت گرفت و امروز او دوباره به خانه اول خود برگشته است. اینطوری نگاه کنند که یک پسر شلوغ و شیطونی در یک خانواده بوده و خانواده را ترک می‌کند و می‌رود وقتی برمی‌گردد آیا خانواده، دیگر او را به خانه  راه نمی دهد؟ نیکبخت الان دوباره به خانه خودش برگشته و سر به راه تر از قبل آمده. من خودم همیشه بهترین خاطرات را در استقلال با علیرضا داشتم و تا زمانی که او در استقلال بود بیشتر هم اتاق من در اردوها بود. الان هم که نیکبخت را در تمرینات استقلال با انگیزه می‌بینم فکر می‌کنم او اگر به این روند خود ادامه بدهد، بتواند فصل خوبی را تجربه کند.

*استقلال را در فصل جدید چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

با توجه به اینکه امسال استخوان‌بندی استقلال دست نخورده و بازیکنان خوبی هم به این تیم اضافه شدند من فکر می‌کنم استقلال در فصل جدید هم، همچنان در کورس قهرمانی باقی بماند.

*رسیدن به ستاره سوم محقق می‌شود؟

این مسئله در صورتی پدید میآید که تمام مجموعه استقلال دست در دست هم بدهند، کمک کنند تا تیم سربلند و ستاره سوم دست یافتنی شود. من امیدوارم این اتفاق بیفتد.

*مدیریت دکتر فتح‌الله‌زاده را در فصل نقل و انتقالات چطور دیدید؟

در چند سال گذشته مدیریت دکتر فتح‌الله‌زاده دو خاصیت خوب و مهم داشته. او چند قهرمانی خوب و با ارزش را در زمان مدیریت خود ثبت کرده و در نقل و انتقالات هم همیشه مرد تعیین‌کننده‌ای برای استقلال بوده و این یعنی یک تکیه‌گاه خوب. فتح‌الله‌زاده می‌تواند کاری کند که استقلال همواره به عنوان یک باشگاه حرفه‌ای و تیمی موفق قدم بردارد.

*پیراهن شماره 10 خود را هنوز هم دارید؟

بله چند تا از آنها را در کلکسیونم نگه داشتم. یکی شماره 10 روز خداحافظی‌ام است، یکی پیراهن 10 بازی با پاختاکور، چند تا 10 دیگر هم دارم، اما 10 روز خداحافظی‌ام را به همراه کفش‌ها و شورت ورزشی‌ام می‌خواهم در یک قاب بگذارم و بدهم به امیر پسرم.

*قرار است امیر هم یک روز فوتبالیست شود؟

ان‌شاءا... که همینطور می‌شود. از امسال او را در تیم نوباوگان استقلال می‌گذارم. خودش که خیلی عشق استقلال و فوتبال است و امیدوارم او هم در آینده به یک فوتبالیست بزرگ تبدیل شود.

*چقدر دلتان برای فوتبال تنگ می‌شود؟ روز خداحافظی از فوتبال را چقدر به یاد می‌آورید؟

موقعی که سر تمرین می‌روم یا بازی استقلال را که نگاه می‌کنم ذوق‌زده می‌شوم و می‌گویم ای کاش می‌توانستم دوباره فوتبال بازی کنم. من با این پیراهن زندگی می‌کردم قبل از اینکه این پیراهن را به دست بیاورم هوادار استقلال بودم و دوست داشتم یک روز جای حسن روشن باشم. این پیراهن شماره 10 دست خیلی‌ها چرخید، روشن،‌ شاهرخ بیانی، عالمی و فکر می‌کنم بر تن غلامحسین مظلومی هم بوده، اما من سال 74 در فینال جام حذفی که مقابل برق شیراز داشتیم از همان بازی شماره 10 را پوشیدم و تا وقتی که می‌خواستم خداحافظی کنم همین شماره را بر تن داشتم. فقط یادم است یک مقطعسه چهار ماهی بود که به خاطر قلعه‌نویی که گفت دوست دارم شماره 8 من را تو بپوشی، فقط چند ماه 8 را پوشیدم.

*چرا آقای قلعه‌نویی گفتند دوست دارم پیراهنم را تو بپوشی؟

چون تازه از فوتبال خداحافظی کرده بود و به خاطر همین علاقه‌مند بود که یک بازیکن متعصب پیراهنش را بر تن کند. به خاطر همین به من گفت تو بپوش. در تیم ملی هم همیشه 7 را پوشیدم. پنج سال ثابت این شماره دست خودم بود. حتی در تمرینات تیم هم نمی‌گذاشتم 7 و 10 من را کسی بپوشد. واقعا ناراحت می‌شدم.

*و این 10 محبوب الان بر تن سیاوش اکبرپور است، چه نظری دارید؟

سیاوش دوست من است و سال اولی که از فوتبال خداحافظی کردم پیراهنم به او رسید. سیاوش خیلی برای این پیراهن زحمت کشیده و پسر بی حاشیه و پر تلاشی برای استقلال است. فقط از باشگاه استقلال و سیاوش می‌خواهم این 10 دست به دست در تیم نچرخد، 10 باید تن بازیکن بزرگ استقلال باشد. بازیکنی که واقعا در حد و اندازه پوشیدن این پیراهن باشد. از سیاوش می‌خواهم وقتی از فوتبال خداحافظی کرد، این 10 را به هر بازیکنی ندهد.

*شما در یک خانواده استقلالی بزرگ شده بودید، درست است؟

نه از یک خانواده استقلال، من در یک خاندان استقلال برگ شدم. هر کسی که به نوعی با ما فامیل است، استقلالی هم است. خاله بزرگ من، حاج خانم با 72، 73 سال استقلالی دو آتیشه است. پدر 75 ساله‌ام زندگی‌اش استقلال است. مادرم هم از اول از آن استقلالی‌های دو آتیشه بودند. پدر من حتی سر بازی استقلال و جوبیلیو آنقدر حرص خورده بود که سکته کرد. من آن موقع یونان بودم، تماس گرفتند، گفتند بیا پدرت سکته کرده. الان هم برایش استادیوم رفتن را ممنوع کردیم، اما از همین پای تلویزیون هم که بازی‌های استقلال را می‌بیند حرص و جوش می‌خورد.

*از روز اولی که به استقلال آمدید هم حرف می‌زنید؟

من به نازل‌ترین قیمت تاریخ باشگاه استقلال آبی‌پوش شدم. آن موقع 33 هزار تومان قرارداد بستم و دلیلش هم این بود که چون خودم دوست داشتم به استقلال بیایم. نصرا... عبداللهی، بهتاش فریبا و قلعه‌نویی با من صحبت کردند و گفتند ما اینجا پول نداریم به تو بدهیم، اما اعتبار داریم. من هم گفتم پول نمی‌خواهم، همین‌که بیایم استقلال برایم کافی است. یادم نمی‌رود هر روز برای اینکه بروم سر تمرین استقلال لحظه شماری می‌کردم، با عشق کفش‌هایم را آماده می‌کردم تا به تمرین بروم. در همه سال‌های حضورم در استقلال همیشه زودتر از همه به تمرین می‌رفتم و دیرتر از تمرین برمی‌گشتم. من قبل از اینکه بازیکن استقلال باشم، هوادار این تیم بودم. آنقدر که می‌دانستم در فلان بازی دقیقه 20 چه کسی گل زده. روز خداحافظی همه بازیکنان هم حتما استادیوم بودم. همیشه برای تماشای بازی‌های استقلال همراه با پدرم به استادیوم می‌رفتم.

*به خاطر همین همیشه برای استقلال متعصب بازی می‌کردید؟

من همیشه با تمام وجود بازی می‌کردم و برای همین خودم را متعصب ترین و عجیب‌ترین آدم می‌دانستم. اگر یکی از استقلال بد بگوید حتی الان هم بلند می‌شوم و میروم بیرون. در مورد من هر کسی هر چه می‌خواهد بگوید، اما اجازه نمی‌دهم کسی در مورد استقلال بد بگوید.

*اگر وارد استقلال یا اصلا فوتبال نمی‌شدید، الان کجا بودید؟

یک آدم معمولی که داشت زندگی‌اش را می‌کرد، اما می‌دانست هر هفته برای حمایت از استقلال باید به استادیوم برود.

*در بچگی رویای کدام فوتبالیست شدن را در سر داشتید؟

حسن روشن. همیشه دوست داشتم جای او باشم و به خاطر همین هم 10 را پوشیدم. الان هم عین دوران بچگی‌ام دوست‌شان دارم. حسن نظری، کارو حقوردیان را هم خیلی دوست داشتم. اینها به همراه ناصر حجازی قهرمانان دوران بچگی من بودند.

*از فضای استقلالی که در آن فوتبال بازی می‌کردید هم حرف می‌زنید. چه جوی داشتید؟

فضای تیم خیلی عاطفی‌تر از الان بود. بگذارید یک خاطره برایتان بگویم. ما اصولا در شرایط بد مالی استقلال قرار داشتیم. اینطور نبود که شب قبل از بازی به هتل برویم. سال 74 من یادم است مرد فوتبال ایران شده بودم، همان سال اردوهای ما در طبقه پایین باشگاه و در یک واحد کوچک برگزار می‌شد. آنجا جمع می‌شدیم تا خود را برای بازی آماده کنیم. باید غذای روز هم می‌خوردیم. یک روز به پورحیدری گفتم من می‌خواهم برای تیم غذا بیاورم. رفتم خانه و به مادرم گفتم بعد مادرم اسپاگتی و جوجه درست کرد. همه را در قابلمه گذاشتم و آوردم به اردو. می‌خواهم بگویم جو تیم ما اینطوری بود. پول نداشتیم، اما همه یکدل بودیم، رفاقت داشتیم. الان هم نظرم این است فوتبالیست باید بهترین امکانات را داشته باشد، شاید اگر آن موقع ما امکانات داشتیم قهرمان آسیا می‌شدیم. به نظر من فوتبالیست باید ماشین مدل بالا، خانه و ... همه چیز داشته باشد، اما در کنارش باید تعصب هم داشته باشد، به خاطر همین از بچه‌های تیم می‌خواهم بیشتر قدر این پیراهن را بدانند.

*شما در مربیگری‌تان همیشه با خرمگاه و چینی کار می‌کنید. دلیل حفظ این گروه چیست؟

برای اینکه برادری و رفاقت‌مان را به هم ثابت کردیم. نه صرفا هدفم فقط حفظ آدم با علم و فن است بلکه من به کسی احتیاج دارم که اگر سرم رو به جلو بود دیگر نخواهم که حواسم به پشت سرم هم باشد تا از پشت سر به من ضربه نزنند. محمد و علی این خصوصیت اخلاقی را دارند و به خاطر همین همیشه با هم کار می‌کنیم.

*حرف آخر شما را می‌شنویم

خوشحالم که بعد از چند سال از این طریق می‌توانم با هواداران قدیمی استقلال ارتباط داشته باشم. برای تک تک آنها آرزوی موفقیت دارم.


علیرضا نیکبخت واحدی هافبک استقلال در خصوص آمادگی خودش و تیم برای شروع رقابت‌های لیگ به صحبت پرداخت.

*آقای نیکبخت، شرایط‌ این روزهای‌تان چطور است البته بعد از اردویی که همراه تیم در اوکراین داشتید و بعد تمریناتی که در تهران سپری شد؟

خداراشکر شرایطم خیلی خوب است و به لحاظ بدنی مشکلی ندارم. این حرفی است که حتی مربیان تیم هم آن را ابراز داشته‌اند و فقط مانده تا با تیم به هماهنگی خوبی برسم.

*شرایط استقلال را برای شروع لیگ چطور می‌بینید باتوجه به اینکه فقط چندروز تا اولین بازی تیم در لیگ باقی مانده است؟

شرایط تیم خیلی خوب است، فقط مانده چند بازیکن که باید به تیم ملحق شوند. به نظرم بازیکنانی که جذب تیم شده‌اند هم همگی خوب هستند و همه‌مان در انتظار اولین بازی لیگ هستیم.

*خیلی زود در جمع هم‌تیمی‌ها و البته هواداران پذیرفته شدید، در این خصوص صحبت می‌کنید؟

من 7 سال در استقلال بوده‌ام و گذشته خوبی با این تیم و این هواداران دارم. اما در کل هواداران به من لطف دارند و خوشحالم که خیلی زود من را در جمع‌شان پذیرفتند. هم‌تیمی‌هایم هم که خیلی بچه‌های خوبی هستند و خیلی ارتباط خوبی با همه‌شان دارم.

*به نظر می‌آید علیرضا واحدی نیکبخت برای فصل جدید، انگیزه‌های زیادی دارد؟

همینطور است، اگر همه بازیکنان برای شروع لیگ انگیزه‌ای در حد 100 درصد دارند، این موضوع برای من 200 است. انگیزه‌ام برای بازی کردن در استقلال اول از همه برای خودم است، بعد برای امیر قلعه‌نویی و آقای فتح‌الله‌زاده، سوم برای آن هوادارانی که از من ناراحت هستند و البته هوادارانی که خیلی زود من را پذیرفتند و چهارم هم برای کسانی که در طی این چند سال، به من کمک کردند. 

نیکبخت؛ فرصتی برای بازگشت به زندگی فوتبالی

سال 1377 و در بازی برگشت استقلال و ابومسلم در لیگ آزادگان یک بازیکن جناح راست استقلال را خیلی آزار داد.
جوانکی استخوانی سیه چرده و لب کلفت با موهای کوتاه وز که تازه 18 سالش شده بود. خوش قدو قامت بود و خوب گام می زد. در کورس ها با هر قدم بیش از یک متر قدم برمیداشت و خیلی خوب لب خط بازی می کرد.
استقلال اگر چه با گلهای فرهاد مجیدی و علی موسوی از سد ابومسلمی ها گذشت اما نمایش نیکبخت هم خوب بود…
بعد از همان بازی استقلالی ها مطمئن شدند برای فصل بعد، او گزینه اول جناح چپ شان است. حالا بعد از یک دهه اقتدار ورمزیار و مهرانپور در جناح چپ استقلال، وقت آن بود که خون تازه ای در این جناح جاری شود.
در گرمای تابستان 78 جوانک مشهدی به تهران آمد، قراردادش را در خیابان لارستان، نبش جهانسوز، طبقه سوم آژانس المپیک امضا کرد و رفت تا وسایلش را به تهران بیاورد. واسطه انتقال او یکی از استعدادیاب های اهل خراسان جنوبی بود که حالا صاحب جاه و مکنتی شده و اصلا در اطراف فوتبال نمیچرخد!
قرار شد نیکبخت در مسیر زمینی از تهران به مشهد تماس بگیرد تا اولین مصاحبه اش را بعد از پیوستن به استقلال برای استقلال جوان آماده کنم.
بعد از حرف های کلیشه ای که بازیکنان وقتی اولین بار به استقلال می آیند و پیوستن به این تیم را آرزوی کودکی شان، میخوانند، گفت که می خواهد پیشرفت کند. می خواهد از استقلال به پیراهن تیم ملی برسد و از من و همکارانم خواست که هوایش را داشته باشیم.
هرچند که همان زمان هم به او گفتم آن قدر توانایی در او هست که نیازی به هواداری ما نباشد و استعداد خود او بهترین حامی اش در استقلال خواهد بود.
اول با ارسطو محمدی و مسعود قاسمی (دروازه بان) بطور مشترک در یکی از واحد های همان ساختمان آژانس المپیک اقامت گزیدند.
چندی بعد سپندی مشکی خرید تا رفت و آمدشان به مرغوبکار تسهیل شود و خیلی زودتر از آنکه پژو سوارشود، بر اسب مراد نشست و محبوب سکوها شد. و کم کم خرجش را از آن دو نفر دیگر جدا کرد.
آن سال هم پستی نیکبخت خیلی تلاش کرد تا جایی در ترکیب پیدا کند. اما قافیه را زود باخت. با اینکه فامیل بانفوذی هم در خوزستان داشت، توسل به او هم کمکی به بازی کردنش نکرد.
این بازیکن اهوازی ناراحتی اش را از نیمکت نشینی علنی کرد اما پرویز مظلومی دستیار منصور پورحیدری در جریان یکی از اردوها به صراحت گفت: «فلانی غلط کرده ناراحته! ما چپ مون رو پیدا کردیم. با این بازیکن تا 5 سال چپ استقلال بیمه است، هرکس هم ناراحته بره جای دیگه!»
در فروشگاه عقیلی (تولید کننده آن زمان البسه استقلال) شماره 22 واحدی نیکبخت خیلی بیشتر از بقیه طرفدار پیدا کرده بود.

نیکبخت بر خلاف پیش بینی ها بخاطر اشتباهات خودش خیلی زود از اردوی تیم ملی اعزامی به جام ملتهای آسیا – لبنان 2000 خط خورد. اما وقتی سال بعد براگا مربی موقت سیبیلو برای اولین بار در مقدماتی جام جهانی 2002 در تبریز او را به میدان فرستاد، امیدواری ها به او و چپ تیم ملی هم افزایش پیدا کرد…
رفتن به فوتبال امارات و همبازی شدن با فرهاد مجیدی، فرصتی برای پول درآوردن بود اما نیکی خیلی زود دلش برای تهران و دوستانش در تهران تنگ می شد. او به همین دلیل وقتی به دعوت باشگاه اتلتیکو مادرید به اسپانیا رفت، به شکل عجیب و غریبی بیمار شد و در تمرینات این تیم حاضر نشد! 
با اینکه شاید تنها 40 درصد توانایی هایش را به کار میگرفت، اما نیکبخت همچنان در زمین یکی از بهترین ها بود.
http://www5.varzesh3.com/files/newspaper/varzesh3/600_Esteghlal-1392-04-31.jpg
او بعد از جام ملتهای لبنان 2000، جام ملتهای 2004 را هم از کف داده بود و می خواست در جام جهانی 2006 حاضر باشد ولی حاشیه ها مانع می شد. این حاشیه ها و عملکرد او برای جلب توجه برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم ملی قانع کننده نبود.
سال 1385 درست در روزی که استقلال قهرمان لیگ برتر شد، نیکبخت نمایش خوبی مقابل برق شیراز داشت.
اما در رختکن گفت که فصل آینده به پرسپولیس می رود! او در حالی که شانه به شانه حسین کاظمی و سیاوش اکبرپور، کف رختکن نشسته بود و هنوز عرقش خشک نشده بود، گفت که احتمال قریب به یقین فصل بعد را در پرسپولیس توپ خواهد زد.
به نظر می رسید در استقلال به سقف رسیده. به خیالش دیگر انگیزه ای برای مبارزه نمی دید.
نیکبخت نیاز به یک تغییر داشت که دوباره به او روحیه مبارزه بدهد. باید چالش جدیدی ایجاد می شد تا بتواند ادامه بدهد. اما از میان راه های مختلف برای شکستن حصار اطرافش، بدترین گزینه را برگزید؛ رفتن به تیم رقیب!
شاید از نگاه نیکبخت بازی کردن با پیراهن پرسپولیس یک چالش جدید و یک انگیزه جدید بود. کما اینکه اوایل نیز چنین شد.
اما همه این نیروهای انگیزشی ضعیف تر از آن بود که بر عادت های او و میل به حاشیه اش غلبه کند.
او که 6 فصل موفق را در استقلال سپری کرده بود، در پرسپولیس 3 فصل هم به زور دوام آورد و بعد از آن در استیل آذین، صبا، پیکان، گهر و داماش به دنبال جایگاه از دست رفته فوتبالی اش بسیار دوید. تلاش باطلی که همواره با نیروی حاشیه متوقف می شد.
او حالا به استقلال برگشته و میخواهد بعد از یک دهه آب رفته را به جوی بازگرداند.
بی شک این آخرین فرصت فوتبال به اوست. استقلال او را به مثابه فرزند ناخلفش که به خانه بازگشته، پذیرفت اما اگر نیکبخت خودش بخواهد میتواند مهر عاقبت بخیری را زیر کارنامه فوتبالی اش بزند و اگر نخواهد…

محبوبترین بازیکن لیگ...فرررررررررررررررررررررررررررررررهاد مجیدی.
این شاید عبارت درستی باشد در توصیف فرهاد مجیدی.
کسی که امسال هم در استقلال می ماند و ماندنش برای هواداران استقلال بهترین خبر دنیاست.
همانطور که برگشتنش در نیم فصل دوم لیگ گذشته کام هواداران استقلال را بسیار شیرین کرد.
فرهاد مجیدی مسال هم کاپیتان استقلال خواهد بود.
مهم نیست امیر او را در ترکیب اصلی بگذارد یا نه.
مهم این است که او به راحتی خود را به امیر تحمیل خواهد کرد.
زندگی حرفه ای و سلامت او و آمادگی بدنی بالایش همواره مورد تحسین و تعریف امیر قلعه نویی قرار گرفته و اتفاقا همین موضوع کمک کرده تا رابطه این دو نفر کمی بهبود یابد.
فرهاد یک خصوصیت بسیار خوب دارد و آن دوری اش از رسانه و کم مصاحبه کردنش است که باعث دوام و قوام او شده.
مجیدی با رسانه ها مصاحبه نمی کند و همین قضیه کمک کرده تا از گزند بسیاری از حواشی مختلف دور بماند.
سال قبل امیر قلعه نویی چندین بار علیه فرهاد مصاحبه کرد و در کنفرانس های مطبوعاتی به او کنایه زد اما سرسنگینی کاپیتان و پاسخ ندادنش سبب شد تا هجمه انتقادات امیر از او فروکش کند.
به فرزاد حاتمی و مصاحبه هایش دقت کنید.
امیر دو بار به او گفت بی جنبه و کار به جدایی کشیده شد.
فرهاد اما با سکوت و با متانت خود امیر قلعه نوی را کاملا مات کرد.
او حالا سمبل استقلال است.
هم طرفداران استقلال دوستش دارند و هم هواداران تیم های دیگر.
او کسی است که می تواند در بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا جام قهرمانی را بالای سر خود ببرد.
غیر از او هیچ گزینه دیگری نیست که قبل از او اجازه چنین کاری را به خود دهد.

حالا استقلال در خط حمله خود چندین مهره دارد و شاید اتمیر در بازی های ابتدایی فرهاد را نیمکت نشین کند.
با این همه مهم نیست.
آنکه وارد زمین می شود و تور دروازه را می لرزاند و هواداران صدایش می کنند
کسی جز کاپیتان مجیدی نخواهد بود.

همیشه وقتی اسم دایی می آید، گل ها و حضور او در بسیاری از بازی هایی را به یاد می آوریم که بعضا آن بازی ها برای همیشه در تاریخ فوتبال این مملکت ثبت شده اند.

وقتی نام دایی می آید، مجسمه ی یک مهاجم شش دانگ در ذهن ما به سرعت ساخته می شود!

همین جنبه ی علی دایی است که او را به یک چهره ی متفاوت در فوتبال ایران تبدیل کرده.

همین ویژگی دایی است که حتی وقتی یک دهه از روزهای اوج شهریار می گذرد، هنوز او را تکرار نشدنی می دانیم و اجازه نمی دهیم کسی به او کمتر از گل بگوید!

همین جنبه ی دایی بود که وقتی کامبوزیا، شهریار را هدف انتقاد قرار داد، صدای همه ی موافقان و مخالفان دایی در حمایت از آقای گل فوتبال ایران بلند شد.


اما کمتر کسی پیدا می شوند که با عینک متفاوت دایی را نگاه کند و ویژگی های خاص شهریار را از زوایایی دیگر ببیند.

دایی سلایق خاصی دارد، علایق عجیبی دارد که گاه قابل پیش بینی و معمولا غیرقابل پیش بینی اند.

داستان زمانی جالب می شود که می بینیم ویژگی های خاص علی دایی پس از اتمام دوران بازیگری اش، بیشتر ظهور پیدا کرده و یا حداقل بیشتر به چشم مردم آمده است.

شهریار زمانی که مربی گری را در سایپا شروع کرد، بعد از برانکو، جزو اولین افرادی بود که سیستم های جدید را وارد فوتبال ایران کرد.در روزهایی که لیگ ایران به طرز وحشتناکی از قحطی مربی رنج می برد و شاهد چرخش مربیان از یک تیم به تیمی دیگر با همان سیستم ها و روش های قدیمی بودیم، این علی دایی بود که از سایپای متوسط و جوان (که بعد از رفتن ناگهانی لورانت در مرز بحران بود) یک قهرمان ساخت.

در لیگی که همیشه قهرمانی بین تیم های مشهور و پرطرفدار دست به دست می شد، دایی با تیمی جوان و تعداد تماشاگران زیر حد استاندارد(!) سایپا را برای اولین و احتمالا آخرین بار به قهرمانی لیگ رساند.


دایی در هدایت تیم های خود نیزهمیشه خاص بودن را نشان داده است.

زمانی که در تیم ملی بود با اعتماد کردن به امثال خلعتبری، شجاعی، اشجاری، رحمتی و بعضا مجید غلام نژاد(!) تغییرات زیادی را در اسکلت تیم ملی ایجاد کرد که اخلاق خاص دایی حتی به دعوت نشدن های مقطعی مهدوی کیا منجر می شد.


دایی در اولین حضورش در پرسپولیس هم تقریبا همین روش را پیش برد. غلامرضا رضایی و محمد نوری وقتی به پرسپولیس آمدند به ظاهر بازیکن های متوسطی بودند ولی حالا ستون های اصلی پرسپولیس اند.

دایی، مرد تغییرات است! تغییراتی که معمولا عجیب اند و گاه مورد تقبیح واقع شدند، گاه مورد حمایت.

حالا پس از وقفه ای، دایی به پرسپولیس بازگشته و در بازار نقل و انتقالات، در مقابل تیم هایی که به دنبال بازیکنان بزرگ و میلیاردی می روند، شهریار بازهم با روشی متفاوت تیم خود را بسته. سیستم امسال شهریار قابل پیش بینی بود.

سیستمی که در آن به افرادی چون پیام صادقیان، میلاد غریبی، سید صالحی، عباس زاده و کفشگری فرصت حضور داده و در مقابل آن کریم انصاری فرد را برای حفظ نظم تیمش، نادیده میگیرد.

دایی این بار هم چشم خود را به روی بازیکنانی که سپاهان و استقلال و خیلی های دیگر برایشان سر و دست می شکنند، بست و می خواهد با روش خودش پرسپولیس را بسازد.

پرسپولیسی که سه سال پیش حبیب کاشانی اجازه نداد ماموریت دایی در آن تمام شود.

باید دید امسال دایی با پسران جوانش موفق می شود یا مردان میلیاردی با همان قراردادهای معروف، حکومت لیگ ایران را به دست خواهند داشت...؟


هفته اول:

داماش- سایپا

گسترش فولاد- استقلال

فجرسپاسی- نفت تهران

راه‌آهن- مس کرمان

استقلال خوزستان- ذوب آهن

سپاهان- فولاد

صبا- ملوان

پرسپولیس- تراکتورسازی

 

هفته دوم:

ملوان- داماش

استقلال - سپاهان

فولاد خوزستان- فجرسپاسی

مس کرمان - استقلال خوزستان

سایپا - راه آهن

ذوب آهن- پرسپولیس

نفت تهران- صبای قم

تراکتورسازی- گسترش فولاد تبریز

 

هفته سوم:

داماش گیلان- نفت تهران

فجرسپاسی- استقلال

پرسپولیس- مس کرمان

راه آهن- ملوان

ذوب آهن- تراکتورسازی

گسترش فولاد - سپاهان

استقلال خوزستان - سایپا

صبای قم- فولاد خوزستان

 

هفته چهارم:

فولاد خوزستان- داماش گیلان

استقلال - صبای قم

گسترش فولاد- فجرسپاسی

مس کرمان- ذوب آهن

نفت تهران- راه آهن

سایپا- پرسپولیس

سپاهان- تراکتورسازی

ملوان - استقلال خوزستان

 

هفته پنجم:

داماش - استقلال

فجرسپاسی- سپاهان

تراکتورسازی- مس کرمان

راه آهن- فولاد خوزستان

ذوب آهن- سایپا

استقلال خوزستان- نفت تهران

صبای قم - گسترش فولاد

پرسپولیس- ملوان

 

هفته ششم:

گسترش فولاد- داماش

استقلال- راه‌آهن

فجرسپاسی- تراکتورسازی

سایپا- مس کرمان

ملوان- ذوب آهن

نفت تهران- پرسپولیس

سپاهان- صبای قم

فولاد خوزستان- استقلال خوزستان

 

هفته هفتم:

داماش- سپاهان

استقلال خوزستان- استقلال تهران

صبای قم- فجرسپاسی

مس کرمان- ملوان

راه‌آهن- گسترش فولاد

ذوب آهن- نفت تهران

تراکتورسازی- سایپا

پرسپولیس- فولاد خوزستان

 

هفته هشتم:

فجرسپاسی- داماش

استقلال- پرسپولیس

نفت تهران- مس کرمان

سپاهان- راه آهن

فولاد خوزستان- ذوب آهن

گسترش فولاد- استقلال خوزستان

ملوان- سایپا

صبای قم - تراکتورسازی تبریز

 

هفته نهم:

داماش- صبای قم

ذوب آهن- استقلال

راه آهن- فجرسپاسی

مس کرمان- فولاد خوزستان

سایپا- نفت تهران

پرسپولیس- گسترش فولاد

استقلال خوزستان- سپاهان

تراکتورسازی- ملوان

 

هفته دهم:

داماش- تراکتورسازی

استقلال- مس کرمان

فجرسپاسی- استقلال خوزستان

صبای قم- راه آهن

گسترش فولاد- ذوب آهن

نفت تهران- ملوان

فولاد خوزستان- سایپا

سپاهان- پرسپولیس

 

هفته یازدهم:

راه آهن- داماش

سایپا- استقلال

پرسپولیس- فجرسپاسی

مس کرمان- گسترش فولاد

ذوب آهن- سپاهان

تراکتورسازی- نفت تهران

استقلال خوزستان- صبای قم

ملوان- فولاد خوزستان

 

هفته دوازدهم:

داماش- استقلال خوزستان

استقلال- ملوان

فجرسپاسی- ذوب آهن

سپاهان- مس کرمان

راه آهن- تراکتورسازی

فولاد خوزستان- نفت تهران

گسترش فولاد- سایپا

صبای قم - پرسپولیس

 

هفته سیزدهم:

پرسپولیس- داماش

نفت تهران- استقلال

مس کرمان- فجرسپاسی

استقلال خوزستان - راه آهن

ذوب آهن- صبای قم

ملوان- گسترش فولاد

سایپا- سپاهان

تراکتورسازی- فولاد خوزستان

 

هفته چهاردهم:

داماش- ذوب آهن

استقلال- فولاد خوزستان

فجرسپاسی- سایپا

صبای قم- مس کرمان

راه آهن- پرسپولیس

گسترش فولاد- نفت تهران

سپاهان- ملوان

استقلال خوزستان- تراکتورسازی

 

هفته پانزدهم:

مس کرمان- داماش

تراکتورسازی- استقلال

ملوان- فجرسپاسی

ذوب آهن - راه آهن

نفت تهران- سپاهان

فولاد خوزستان- گسترش فولاد

سایپا- صبای قم

پرسپولیس- استقلال خوزستان


کاپیتان تیم ملی ایران امروز بعد از ماه ها انتظار صاحب یک فرزند پسر شد.

پسری که نام آریان را برایش انتخاب کرده اند . 


او که امروز ، لحظات شادی را پشت سر گذاشت به همراه خانواده ، جشن مختصری را در محل بیمارستان برگزار کرد .

جشنی با حضور پدر و مادر وسایر اعضای خانواده ، که بغض و شادی را باهم داشت .

آرین اولین نوه پسری این خانواده نه چندان پرجمعیت اما مشهور است که همه امیدوارند پا قدمش برای کاپیتان تیم ملی مبارک باشد . 


عالی بود قهرمان جام یوفا رو بردیم تو زمین خودش
استقلال قهرمان لیگ برتر فوتبال ایران با پیروزی 2 بر یک مقابل دیناموکیف با روحیه به ایران بازخواهد گشت.
استقلال که در اردوی اوکراین یک مسابقه تدارکاتی ویژه با دیناموکیف تدارک دیدند لحظاتی پیش با پیروزی 2 بر یک مقابل قهرمان اروپا زمین را ترک کردند.
استقلال در این بازی توسط فرهاد مجیدی و آرش برهانی به ثمر رسید.
دو بازیکنی که امسال قراردادشان را با استقلال تمدید کردند.
این برد روحیه‌بخش در حالی که استقلالی‌ها مشغول پشت سر گذاشتن فصل بدنسازی هستند خبر امیدوارکننده‌ای برای امیر قلعه‌نویی است که امسال لیگ برتر را با چالشی بزرگتر آغاز کرد.

استقلال در این بازی لاوره بازیکن جدید خود را تست کرد و البته در دقیقه 82به دلیل اخراج سیاوش اکبرپور ، 10 نفره بازی را به پایان رساند.

داور در این بازی 7 دقیقه وقت اضافی در نظر گرفت اما مقاومت استقلال نشکست .

سرمربی تیم دیناموکیف اولگ بلوخین است.

این تیم با 13 قهرمانی، پرافتخارترین تیم اوکراین هم به حساب می‌آید اما در بازی امشب برابر استقلال ایران، از ترکیبی بهره برد که تفاوت‌های فراوانی نسبت به بازی دوستانه قبلی برابر اسپارتاک موسکو داشت.

امیر قلعه نویی در این بازی  ، علیرضا نیکبخت واحدی را به عنوان کاپیتان به زمین فرستاد.
در شرایطی که استقلالی ها 3 بازیکن باسابقه تیم شان یعنی پژمان منتظری ، مهدی رحمتی و فرهاد مجیدی را در کنار احمد جمشیدیان روی نیمکت گذاشته است ، با ترکیب حسین حسینی ، حنیف عمران زاده ، امیرحسین صادقی ، هاشم بیک زاده ، علیرضا نیکبخت ، پژمان نوری ، گوران لاوره ، سیاوش اکبرپور ، محمد مهدی نظری ، محمد قاضی و آرش برهانی به زمین فرستاده است.

نیکبخت که از سال 1378 به استقلال آمد ، در سال 1385 به پرسپولیس رفت .
بازگشت او به استقلال جو خاصی را به این تیم حاکم کرد
اما به نظر می رسد امیر قلعه نویی برای برگرداندن روحیه به بازیکنش او را کاپیتان کرده است.

امیر قلعه نویی در دیدار مقابل دیناموکیف، استقلال را با روش 3-3-4 به میدان فرستاد.

در این سیستم، امیرحسین صادقی و حنیف عمران زاده مدافعان میانی بودند .

هاشم بیک زاده در غیاب خسرو حیدری دفاع راست شد و علیرضا واحدی نیکبخت در میان تعجب، در پست دفاع چپ بازی کرد و نمایش فوق العاده ای رارئه کرد. 


در حالی که پیش از این خیلی ها می گفتند نیکبخت به علت سنگین بودن دیگر نمی تواند در دفاع چپ بازی کند اما او نشان داد همچنان مالدینی است و از دوران امادگی زیاد هم فاصل نگرفته  است
.

در خط میانی هم سیاوش اکبرپور در کنار پژمان نوری و گوران لاوره به میدان رفتند. در بسیاری از دقایق بازی اکبرپور عقب تر از پژمان و لاوره بازی کرد تا حضور در پست جدید را آزمایش کند.

 در خط حمله هم مهدی نظری و آرش برهانی، مهاجمان کناری بودند و محمد قاضی هم در نوک پیکان خط حمله به میدان رفت.این اولین ترکیب استقلال در فصل جدید بود. نکته مهمش هم بازی نیکبخت در دفاع چپ بود. البته که با اضافه شدن خسرو حیدری، آندو و جواد نکونام شاید تغییراتی در این ترکیب بوجود بیاید و امیر قلعه نویی ترکیب اصلی اش را دسخوش تغییر کند. 


مجتبی جباری از استقلال رفت. خیلی ساده. بازیکنی که 9 سال در استقلال روزهای خوب و بد زیادی را گذراند اما سرانجام رفت.

انگار در فوتبال ایران قرعه این است که اکثر شماره 8های این فوتبال یک جورهایی جنجالی باشند.

مجتبی محرمی، مهدی هاشمی‌نسب، علی کریمی و حالا مجتبی جباری.

هر چند که هر کدام از این نفرات ماجراهای خود را دارند و اصولا جنجال های هر کدام رنگ و بوی دیگری دارد ولی دست سرنوشت باعث شده وقتی یاد شماره 8 بیفتیم نام این نفرات به ذهنمان بیایند.

جباری پسرک لاغر اندام با موهای فرفری که در تیم ابومسلم شاگردی اکبر میثاقیان را می کرد خیلی زود در همین تیم توانست نشانه های ستاره شدن را نشان دهد.

هر چند که او در تیم جوانان استقلال زیر نظر مرفاوی توانسته بود توانایی های خود را نشان دهد اما او برای گذراندن دوران خدمت خود باید ترک دیار می کرد وآن روزها ابومسلم چه بروبیایی داشت.

عجب تیمی بود این ابومسلم. جباری، خسرو حیدری، تیموریان، بادامکی و ... نسلی پر ستاره و آینده دار. هر کدام هم آینده خوشی داشتند.

اولین جرقه های ناآرامی در جباری زمانی زده شد که در ابومسلم بود. جایی که علیه اکبر میثاقیان موضع گرفت اما خیلی زود کریم ملاحی مدیرعامل وقت ابومسلم این موضوع را جمع کرد.

کسی آن روز متوجه نشد این جباری می تواند به همان اندازه که از نظر فنی رشد کند از نظر اخلاقی اگر مشاور خوبی نداشته باشد می تواند پسرفت کند.

جباری بازیکنی نیست که از نظر اخلاقی آن طور که در جامعه مطرح می شود نیست.

او زندگی سالم و درون گرایی دارد. در زندگی شخصی خود کاری به کسی ندارد. واقعیت ها را باید گفت. مجتبی جباری اگر با مصدومیت های بی موقع روبرو نمی شد بی شک جایگاه فعلی را نداشت و اکنون باید در تیم های اروپایی توپ می زد.

جباری این پتانسیل را دارد. کج رفتاری مشکل اساسی شماره 8 است. او این بنای کج را در همان روزی گذاشت که بعد از گذراندن دوران خدمت می خواست به استقلال بازگردد.

او از همان روز نشان داد؛ علاقه به فوتبال و استقلال جای خود اما عقد قرارداد خوب جای خود.

از همان سال ها داستان های تکراری جباری برای تمدید قرارداد با استقلال شروع شد.

هر سال یک داستان، هر سال بهانه های متفاوت که قطعا اگر منصف باشیم نمی توانیم به طور صد در صد بگوییم در همه این سال ها فقط این جباری بوده که اشتباه می کرده و قطعا فعل و انفعالاتی صورت می گرفته که جباری را مجبور به واکنش هایی می کرده که چندان منطقی نبود.

اما این وسط مصدومیت های گاه و بیگاه جباری، عدم حضور در تمرینات بدنسازی و سپس مصاحبه های کم اما جنجالی جباری علیه کادرفنی و مدیریت استقلال در همه این سال ها نشان می دهد که کفه ترازو به ضرر جباری بوده است.

البته باید تامل بیشتری به ماجرا داشت. مردی که از سوی هواداران استقلال و البته کارشناسان فوتبالی به زیدان آسیا شهره شد، چندان هم در صحبت های خود بیراه نگفته است.

او گاها صحبت های خوبی می کرد. ایرادها و انتقادهای او درست بود اما افسوس که او به عنوان بازیکن هیچ گاه در جایگاهی نبود که این صحبت ها را مطرح کند و یا حداقل می‌توانست بهتر از این حرف ها را به خود باشگاه منتقل کند.

افسوس که این گونه نشد و این کج خلقی در مردی که سرشار از تکنیک و هوش است باقی ماند.

بازیکنی که می توانست در صورت لژیونر نشدن تا پایان فوتبال خود در استقلال باشد تا حداقل از نظر فنی یک اسطوره سخت تکرار شدنی باشد.

هواداران استقلال او را دوست دارند. چرا که نه. او بازیکنی به شدت فنی و تاکتیکی برای آبی پوشان بوده که حتی در ناآماده ترین روزهایش هم توانسته به اصطلاح خود فوتبالی ها کار را برای آبی ها در آورد..

اتفاقاتی که پیش از فصل گذشته بین فتح الله زادهو جباری رخ داد مشخص بود که این طناب را به مو می رساند و درست پیش از فصل جدیدی که پیش رو داریم این مو پاره شد.

بیانیه تند و تیز استقلال علیه جباری مشخص کرد که شماره 8 این بار تصمیم دیگری خواهد گرفت.

انتخاب حق جباری است. او بازیکن آزاد بوده و باشگاه علیه او موضع گرفته و طبیعی است که جباری با روحیات خاصی که دارد تاب و تحمل نشان ندهد و البته باشگاه استقلال هم این حق را داشته به پای اصول خود بایستد.

البته باشگاه استقلال می توانست امروز دچار این شوک نشود.

اگر روزهایی که جباری مستحق جریمه بود با او رفتار کدخدامنشی نمی کرد اکنون کار به جایی نمی رسید که « زیدان آسیا» سر از سپاهان در آورد.

در هر صورت بعید است که باشگاه استقلال از جدایی جباری چندان درهم شده باشد چون بی شک باشگاهی که علیه این بازیکن بیانیه می دهد فکر عاقبت آن را هم کرده و بی هدف و بی برنامه نمی توانسته این بیانیه منتشر شده باشد.

حتما علی فتح الله زاده فکر چنین روزی را می کرده و برای انتخاب جایگزین او فکرهایی در سر دارد.

فقط این وسط می ماند امیر قلعه نویی.

او که هر در مصاحبه با خبرنگاران می گفت این موضوع برای حل شدن نیاز به زمان دارد.

بله، جباری این زمان را خرید و به سپاهان رفت تا امیر هم برای پازل تاکتیکی خود به فکر بازیکن دیگری باشد و در طول زمان این بازیکن جدید با آبی ها وفق پیدا کند.

در هر صورت حضور در سپاهان فصل جدیدی از حضور جباری در لیگ خواهد بود و باید دید او می تواند لقب زیدان را در نصف جهان تکرار کند.

با این همه در انتقال جباری به اصفهان چند سوال اساسی وجود دارد که باید به ان پرداخت.


1.مجتبی جباری چرا امروز به سپاهان پیوست؟او که دو هفته تمام فرصت انتخاب تیم جدیدش را داشت،چرا زودتر انتخاب نکرد که با سپاهان باشد؟آیا پای فرار از بدنسازی های سنگین کرانچار در میان بود که دراسلوونی آنقدر تیم را دوانده که حالا در بازگشت نزدیک یک هفته به تیمش استراحت داده؟


2.استراتژی امیر قلعه نویی تنها مدافع ماندن جباری در استقلال، مبتنی بر صبر و گذشت زمان بود که به جایی نرسید.حالا چه خواهد شد؟آندو و ساموئل همزمان گرفته می شوند تا نکونام یک خط جلوتر برود و نقش بازیساز را بر عهده بگیرد یا یک جانشین خارجی از راه می رسد؟


3- بن بست استقلال و یکی از قدیمی ترین ستارگانش بعد از 9 سال خبر جالبی برای هواداران نیست ، چه ، این بازیکن مایه تمایز استقلال با رقیب بوده و در بردها و قهرمانی ها ردپایش به وضوح مشخص است . شکی نیست بدون او استقلال تیم بهتری نمی شود ، چراکه جباری از معدود مغزهای ایم فوتبال بود .

4- ایا بدون جباری جو استقلال آرام تر می شود و کسی ساز مخالف نمی زند؟ باید صبر کرد .

5- آیا بازی در اصفهان  و فضای ارامترش به فوتبال جباری کمک می کند؟ آیا با کرانچار او از نظر شکل بازی پیشرفت می کند؟ آیا او موفق به غلبه بر حاشیه ها خواهد شد؟ این ها سئوالات مهمی است که در فاصله 10 دقیقه بعد از این انتقال بزرگ به ذهن ما رسید . شما هم می توانید به این پرسش پاسخ بدهید که ایا از جدایی جباری راضی هسیتد؟

باور کردنی نبود .تلخ بود برای آبی ها و شیرین مثل عسل برای آنها که می خواندند :«ما سپاهانیم و حالا حالا قهرمانیم».این حالا حالا ها توی گوش آبی ها ونگ می زد و در فضای بسته ذهن شان به این سو  و آن سو می خورد  و  «اکو» می شد.
محال بود اتفاق بیافتد.حتی آن تصویر فتوشاپی مجتبی با لباس زرد که صبح امروز روی کیوسک روزنامه فروشی دیده بود هم نگرانش نمی کرد.
با خودش می گفت:«عمرا مجتبی استقلالو ول کنه بره سپاهان».درد و دل های فوتبالی با دوست استقلالی اش هم او را امیدوار می کرد:«مجتبی هیچ جا نمیره فقط نمیخواد بدنسازی کنه!»
با این خیال  و امید به ادامه راه قهرمانی در آسیا و نشاندن ستاره سوم روی سینه محبوب هایش فکر می کرد.
می خواست روزی دنبال پیراهن اورجینال استقلال با شماره 8 داغ شده بر پشتش برود که ستاره سوم بالای لوگوی باشگاه خودنمایی می کرد.
او به تکرار قهرمانی لیگ با مجتبی فکر می کرد و در این سودا بود که با آوردن آندو ،حفظ  سید،نکو و خسرو  و نگه داشتن پژمان منتظری برای شش ماه هم که شده تیم با قدرت امیرخانی اش پیش می رود و رقیب ندارد.
با این امیدواری ته دلش از حاج فتل راضی بود و به او احسنت می گفت که بدون جار و جنجال و با  وجود تایم کم مچ رویانیان را خوابانده و جلوی رحیمی کم نیاورده بود  اما ...
...به محل کارش که رسید مثل هر روز کامپیوتر روی میزش  را روشن کرد تا سری در سایت های فوتبالی و خبرگزاری ها بچرخاند ؛همان اول کار  و با ب بسم الله شوکه شد .مجتبی محبوبش از استقلال رفته بود .شماره هشت رفته بود ،به سپاهان ؟چرا ؟برای چی؟
اول شوک بود و شگفتی اما خیلی زود سوال ها پشت هم ردیف می شد:چرا حاجی و امیرخان گذاشتند این اتفاق بیافتد؟چرا هیشکی جلوشو نگرفت؟چرا سپاهان؟حالا بدون مجتبی چی کار کنیم؟حلا کی به آرش پاس گل خالی میده؟ تو آسیا چی کار کنیم؟ اگه آندو نیومد و خسرو  و جواد نبستند چی میشه؟ ای خدااااااااا!
 و  این شروع دل نگرانی هایی بود برای طیف گسترده ای از استقلالی های عاشق شماره هشت .برای آنها شنبه روز بدی بود  و شاید آنها امروز واضح تر  از روز های  قبل صد ای دل شیفتگان شماره هشت رقیب را می شنیدند.
هنوز یک ماه نگذشته بود از آنچه بر دوستداران جادوگر از تیم محبوب شان می گذشت اما داغ رفتن شماره 8 آبی در امتداد سوزش دل هواداران 8 قرمز، سیلی شد تا آرزوهای فوتبالی سرخابی های 8 پرست را با خود ببرد.
به تبریز ،به اصفهان ،جایی که حتما جدی ترین مدعیان قهرمانی از آنجا می آیند!
8 آبی مثل 8 قرمز رفت ،رفتنی شاید از سر ناخوشی و کینه .رفتنی که حرف پشتش زیاد دارد.9 سال زمان کمی نبود اما مجتبی هم رفت .
جباری در برزیل عضوی از خانواده آبی نخواهد بود  و مغز متفکر تیم ملی از آن سپاهانی هاست.
حالا آبی ها نه زیدان دارند نه یکی که به خاص بودنش بنازند. و البته همه به این فکر می کنند که دنیای آبی بعد از زیدان  ایرانیزه شده آنها چگونه خواهد بود؟

حتما دنیای متفاوت و جدیدی است اما دردلپذیر شدنش شک دارند چون  همه می دانند مجتبی چیز دیگری بود.
تیتر روزنامه 1392/4/16 روز پس از رفتن آقای شماره 8

علیرضا واحدی نیکبخت که پس از 9 سال به استقلال برگشته است امروز در تمرین آبی پوشان شرکت خواهد کرد.

http://images.khabaronline.ir/Images/news/Larg_Pic/20-6-1391/IMAGE634828934119407107.jpg

این بازیکن صبح امروز در باشگاه استقلال حاضر شد و با مسئولان استقلال به توافق رسید.

http://cdn.asriran.com/files/fa/news/1389/2/1/132176_967.jpg

علیرضا نیکبخت واحدی در خصوص پیوستنش به استقلال گفت: امروز با مسئولان این باشگاه به توافق رسیدم و به مدت یک سال قراردادم  امضاء کردم.

http://mahfapme.persiangig.com/pouya/alireza22.jpg

خوشحالم که بعد از 9 سال به استقلال برگشتم.

http://www.momtaznews.com/wp-content/uploads/2012/12/3bf32c5eda148758a13621c219f1b548.jpg

وی افزود: واقعاً در این چند سال سختی‌های زیادی کشیده‌ام ولی قصد دارم امسال با اعتمادی که امیر قلعه‌نویی به من کرده مجدداً به اوج دوران فوتبالم برگردم و شک نکنید که می‌خواهم مسافر جام جهانی باشم.

http://www.patogh98.com/uploads/2011/08/IMG_3531.jpg

بازیکن جدید تیم استقلال تأکید کرد: هیچ مربی چنین ریسکی نمی‌کرد که در این شرایط به نیکبخت واحدی میدان بدهد ولی مطمئن باشید جواب اعتماد امیر قلعه‌نویی را می‌دهم.

http://iran2net.ir/up/2012/08/103702_318.jpg

این بازیکن در ادامه در خصوص گذشته خود در پرسپولیس گفت: اصلاً نمی‌خواهم در مورد گذشته خودم در پرسپولیس صحبت کنم اما می‌خواهم همانی باشم که مردم از من انتظار دارند.

نیکبخت در پایان در خصوص اینکه در چه پستی قرار است به میدان برود، گفت: هنوز در خصوص این موضوع با قلعه‌نویی صحبت نکردم اما قرار است با او صحبت کنم.


«خورخه رودولفو میراندا لویزاگا» سفیر بولیوی در تهران در گفت‌وگویی از علاقه‌مندی‌‌اش به غذاهای ایرانی از جمله فسنجان گفت و عنوان کرد که طرفدار تیم استقلال است.

بخشی از این گفت‌وگوی با سفیر بولیوی به شرح زیر می‌باشد.

فارس: به کدامیک از غذاهای ایرانی علاقه‌مند هستید؟

سفیر: فسنجان

فارس: شما که به فسنجان علاقه دارید آیا خودتان هم آشپزی می‌کنید؟

سفیر: بله

فارس: چه غذاهایی؟

سفیر: غذاهای مدیترانه‌ای، اسپانیایی و ایتالیایی درست می کنم اما در خانواده ما هر شخصی در یک زمینه تبحر دارد. پسر بزرگم در طبخ غذاهای بولیویایی تبحر دارد. پسر کوچکم همه دوره‌های آشپزی را گذرانده و سرآشپز شده و دوره طبخ تعدادی از غذاهای ایرانی را نیز گذرانده و همسرم نیز در طبخ یک سری غذاهای خاص.

فارس: اوقات فراغت خود را چگونه سپری می کنید؟

سفیر: در ایران در اوقات فراغت خیلی کارها را می‌توان انجام داد.

تهران یک شهر مدرن است و با توجه به اینکه من عاشق فرهنگ و تمدن ایران و سایر کشورها هستم، چندین بار از موزه‌های تهران بازدید کرده‌ام و به مسافرت هم علاقه زیادی دارم.

 تاکنون 5 مرتبه به اصفهان سفر کرده‌ام و خیلی دوست دارم که آثار تاریخی را ببینم.

به تخت جمشید، شیراز، آذربایجان و ابیانه رفته‌ام. ابیانه با اینکه شهری کوچک است نشانگر فرهنگ ایران است. همچون مردم ایران بارها به زیارت امام رضا (ع) رفته‌‌ام.

زمانی هم که در خانه هستم به مطالعه اشعار حافظ و سایر شعرای ایرانی می‌پردازم.

فارس: وقتی به بولیوی می روید چه سوغاتی از ایران می برید؟

سفیر: سوغاتی‌های بسیار زیادی از قبیل تابلو فرش به بولیوی برده‌ام.

فارس: شما شخصا خود خرید روزانه را انجام می‌دهید؟

سفیر: سوپرمارکت‌های محل سکونت مرا می‌شناسند.

فارس: اگر کسی آدرس بخواهد می‌توانید آدرس دهید؟

سفیر: اگر برای همین منطقه باشد بله.

فارس: برنامه‌های تلویزیون ایران را مشاهده می‌کنید؟

سفیر: چند شبکه تلویزیون ایران را مشاهده می‌کنم اما بیشتر از هم همه پرس تی‌وی و هیسپان تی‌وی.

فارس: کدام برنامه تلویزیونی را بیشتر دنبال می‌کنید؟

سفیر: خبر؛ به فیلم‌های ایرانی هم علاقه‌مندم و 30 فیلم برتر 30 سال اخیر سینمای ایران با زیرنویس را تهیه کرده‌ام و در زمان فراغت می‌بینم.

فارس: رابطه شما با ورزش چطور است؟

سفیر: دوست دارم ورزش کنم ولی متأسفانه فرصت ندارم.

فارس: به کدام تیم ایرانی علاقه دارید؟

سفیر: استقلال، چون یک بازیکن بولیویایی در این تیم بازی می کرد.

فارس: چه چیزی در تهران برای شما جذابیت دارد؟

سفیر: طبیعت. آخرین جایی که رفتم باغ پرندگان بود که توجه‌ام را جلب کرد. به پارک آب و آتش هم رفته‌ام.

فارس: ویژگی خاص ایران در بین سایر کشورها چیست؟

سفیر: چیزی که در ایران مشاهده کردم و شاید در کشورهای اروپایی و سایر کشورها ندیدم این بود که ایرانی‌ها برای خانواده  احترام زیادی قائل هستند و هر وقت می‌خواهند جایی بروند سعی می‌کنند با هم باشند.

اهمیت و احترامی که ایرانی‌ها برای  خانواده قائلند شاید در کشورهای دیگر وجود نداشته باشد.