سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

در حالی که رابرت مرداک، سرمایه دار یهودی که در رسانه های ایران به عنوان پدرخوانده و امپراطور رسانه ای جهان معرفی می‌شود، به طرز خفت باری در برابر مجلس عوام انگلستان در حال بازجویی است، تاکنون فردی از مسئولان و صاحبان قدرت ایرانی حاضر به حضور در جلسات پاسخگویی نشده است.

این در شرایطی است که در کشور ما با وجود محتوای عدالتجوی اسلام و آرمانگرایی قانون اساسی و اهداف عالیه نظام، هیچ گاه شاهد نبوده ایم فرد صاحب قدرتی حاضر به پاسخگویی در برابر افکار عمومی گردد؛ در حالی که حتی چهره های نظیر کلینتون و نیکسون نیز در زمان ریاست جمهوری آمریکا به پاسخگویی در باره اتهامات و پذیرش اشتباه خود پرداخته اند و حتی نیکسون به دلیل شنود غیرقانونی نیروهایش از مکالمات رقبای انتخاباتیش، از ریاست جمهوری ایالات متحده استعفا کرد 

 

 یا چهره رسانه ای مانند حسین شریعتمداری که صدها بار در مطالب روزنامه خود به گزارش جلسات مخفی و خصوصی افراد مختلف اشاره کرده است و با طرح اینکه برای این اخبار سند داریم، در برابر شکایت و تکذیب افراد مطرح شده، هیچگاه مانند مرداک حاضر به پذیرش مسئولیت شنود یا جعلی بودن اخبار نشده است و نه سندی برای اخبار ارائه کرده و نه صوتی که مشخص شود شنودی صورت پذیرفته یا از طریق اجنه به این اخبار دسترسی یافته اند!

بنابراین باید بپذیریم قدرت امثال محمدرضا رحیمی و حسین شریعتمداری بسیار بیشتر از رابرت مرداک است؛ چرا که وی حاضر به پاسخگویی، عذرخواهی و جبران اشتباهات خود گردیده، اما این چهره ها حتی قدم به مرحله پاسخگویی هم نگذاشته اند. البته امیدواریم این چهره ها با پذیرش پاسخگویی و رفع ابهامات، شائبه ها را از بین ببرند که در این صورت به نظر می‌رسد هم به نفع مردم، هم نظام و هم خود آنهاست

در حالی که رابرت مرداک، سرمایه دار یهودی که در رسانه های ایران به عنوان پدرخوانده و امپراطور رسانه ای جهان معرفی می‌شود، به طرز خفت باری در برابر مجلس عوام انگلستان در حال بازجویی است، تاکنون فردی از مسئولان و صاحبان قدرت ایرانی حاضر به حضور در جلسات پاسخگویی نشده است.

حضور مرداک که داستانهای زیادی از ثروت، قدرت و نفوذ بی حد و حصر وی منتشر شده است در برابر مجلس و پاسخگویی منفعلانه وی نشان می دهد حتی در نظامهای سرمایه داری، با وجود لابی یهودی و صهیونیستی قدرتمند نیز قدرت افکار عمومی از هر قدرتی بالاتر است و زمانی که خواسته ای در افکار عمومی تبدیل به یک مطالبه جدی مردم شود، همه صاحبان قدرت و ثروت و اشخاص متنفذ مجبورند در برابر آن سر خم کنند.

حضور مرداک که داستانهای زیادی از ثروت، قدرت و نفوذ بی حد و حصر وی منتشر شده است در برابر مجلس و پاسخگویی منفعلانه وی نشان می دهد حتی در نظامهای سرمایه داری، با وجود لابی یهودی و صهیونیستی قدرتمند نیز قدرت افکار عمومی از هر قدرتی بالاتر است و زمانی که خواسته ای در افکار عمومی تبدیل به یک مطالبه جدی مردم شود، همه صاحبان قدرت و ثروت و اشخاص متنفذ مجبورند در برابر آن سر خم کنند.

حضور مرداک که داستانهای زیادی از ثروت، قدرت و نفوذ بی حد و حصر وی منتشر شده است در برابر مجلس و پاسخگویی منفعلانه وی نشان می دهد حتی در نظامهای سرمایه داری، با وجود لابی یهودی و صهیونیستی قدرتمند نیز قدرت افکار عمومی از هر قدرتی بالاتر است و زمانی که خواسته ای در افکار عمومی تبدیل به یک مطالبه جدی مردم شود، همه صاحبان قدرت و ثروت و اشخاص متنفذ مجبورند در برابر آن سر خم کنند.


همزمان با انقلاب مردم بحرین ،‌آمریکا در حال بررسی انتقال محل ناوگان پنجم دریایی خود از این کشور  به نقطه دیگری در جنوب خلیج فارس است.

روزنامه انگلیسی تایمز در گزارشی نوشت: نیروی دریایی آمریکا هم اکنون در حال جستجوی محل جدیدی برای استقرار ناوگان پنجم خود است. هم اکنون ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در سواحل بحرین، مستقر است.

منابع آگاه در آمریکا و کشورهای جنوب خلیج فارس گفته اند پس از بروز حوادث اخیر در بحرین که منجر به مرگ 32 نفر از معترضین شد،  جلسه هایی در سازمان های سیاسی آمریکا درباره انتقال ناوگان پنجم دریایی این کشور به منطقه دیگری در حال برگزاری است.

تایمز به نقل از یک منبع آگاه  می نویسد: هم اکنون در واشنگتن سخن ها درباره آغاز انتقال محل ناوگان پنجم دریایی در روزهای نخست ماه مارس و آوریل آینده است. بسیاری معتقدند که آنچه در بحرین می گذرد به سود آمریکا نیست.

مقامات آمریکایی درباره محل جایگزین برای این پایگاه نیروی دریایی نیز به قطر و امارات فکر می کنند ولی هیچ یک از آنها شرایط کاملی را برای پذیرش این میزبانی ندارند ، لذا این جا به جایی قطعا چند سال به طور می انجامد.

برغم این موضوع، امارات مکان بهتر تشخیص داده شده است زیرا آمریکا در امارات اسکله های ویژه پهلوگیری ناوهای هواپیمابر را در اختیار دارد. این اسکله ها در دبی و در نزدیکی بندر جبل علی قرار دارند. همچنین آمریکا نظامیان و تاسیسات دیگری را در امارات دارد.

اما درباره قطر، این کشور هم اکنون در منطقه العدیدیه میزبان پایگاه نظامی فرماندهی مرکزی آمریکا (سنت کام) است. سنت کام مسئولیت فرماندهی نظامیان آمریکایی در منطقه خاورمیانه، خاور نزدیک و مناطقی از شمال آفریقاست.

قطر هم اکنون در حال ساخت فرودگاه نظامی در کنار فرودگاه غیرنظامی کنونی است. قرار است از این فرودگاه نظامی جدیدالاحداث برای نیازهای نظامی و استقبال از شخصیت های خاص، استفاده شود.

البته نیروی دریایی آمریکا در مقطع کنونی خواهان اجرای این جابه جایی نیست چرا که هزینه بسیار و سختی های لجستیکی زیادی دارد.

پایگاه دریایی آمریکا در بحرین میزبان ناوگان پنجم دریایی آمریکا شامل 40 ناو جنگی است که حدود 30 هزار نظامی در آنها فعالیت می کنند.

هم اکنون در میان مقامات نظامی آمریکا این موضوع مطرح است که فشارهای سیاسی آنها را در نهایت مجبور خواهد کرد از بحرین بیرون بروند و به دنبال مکان مناسب دیگری باشند.

یک پژوهشگر در مرکز بررسی های استراتژیک در لندن هم دراین باره گفته است تصمیم گیری درباره محل استقرار ناوگان پنجم دریایی آمریکا  جزو اختیارات وزارت خارجه و نه وزارت دفاع این کشور است. 

برخی منابع گفته اند در صورتی که آمریکا موضع نهایی را در این باره رابطه اتخاذ کند قطر و امارات به رقابت با یکدیگر برای کسب امتیاز میزبانی از ناوگان پنجم دریایی آمریکا روی خواهند آورد و امتیازات و تسهیلاتی را مطرح خواهند کرد که در هزینه جا به جایی تاثیر خواهد داشت.

در صورت انتقال ناوگان پنجم دریایی آمریکا از بحرین، این اقدام ضربه ای قوی به دولت بحرین خواهد زد؛ دولتی که از بزرگترین و مهمترین هم پیمانان واشنگتن در منطقه به شمار می رود.

ناوگان پنجم دریایی آمریکا از دهه 70 میلادی تاکنون در بحرین مستقر است. استقرار این ناوگان در بحرین، نه تنها در تامین منافع ایالات متحده در تنگه هرمز نقش دارد بلکه کارکرد حمایتی از دولت بحرین در برابر ایران را هم دارد.

وجود ناوگان پنجم در بحرین از زمان جنگ خلیج فارس(حمله آمریکا به عراق در سال 1991) تاکنون نشان می دهد امنیت منطقه خلیج فارس برای آمریکا مهم است اما هم اکنون این موضوع به یکی از سخت ترین مسائل دیپلماتیک واشنگتن تبدیل شده است.

نویسنده این گزارش می نویسد: چگونه آمریکا از قذافی می خواهد که از قدرت کناره گیری کند ولی از اقدامات سرکوب گرایانه آل خلیفه در بحرین چشم پوشی می کند؟ اگر نسبت جمعیت سوریه و بحرین را در نظر بگیریم ، نیروهای امنیتی در بحرین بیش از همتایان خود در سوریه، معترضین را کشته اند. دولت بحرین در راستای مقابله با معترضین نه تنها میدان لوء لوء منامه را تغییر داد بلکه با پزشکانی که به درمان معترضین پرداخته بودند نیز مقابله کرد.

نویسنده گزارش روزنامه تایمز لندن با اشاره به اظهارات مبهم مقامات آمریکایی درباره بحرین می نویسد: با تجمع کنندگان معترض به آل خلیفه در مقابل سفارت آمریکا در منامه به شدت برخورد شد. واشنگتن دربرابر حکم اعدام چند نفر از فعالان مخالف در بحرین نیز دست به اقدام جدی نزد و تنها به ابراز نگرانی کفایت کرد.


آغاز نمادین طرح توسعه پایگاه دریایی آمریکا در بحرین با حضور مقامات دو کشور - خرداد 89

 خبر احتمال خروج ناوگان آمریکا از بحرین در حالی منتشر می شود که پیش از این در خرداد 89، عملیات اجرایی طرح توسعه پایگاه دریایی آمریکا در بحرین آغاز شده بود. در این طرح 580 میلیون دلاری، مساحت پایگاه دریایی آمریکا در بحرین، دو برابر می شود.

سابقه همکاری نظامی بحرین و آمریکا

بحرین یکی از اولین کشورهای عربی است که همکاری های نظامی را با آمریکا آغاز کرد. بحرین و آمریکا در سال 1971 توافقنامه نظامی مشترکی را امضا کردند که براساس آن زمینی به مساحت 40 کیلومتر مربع در اختیار آمریکایی ها قرار گرفت.البته این توافقنامه در جریان جنگ اکتبر 1973 میان کشورهای عربی و اسرائیل لغو شد.

چند ماه بعد ،‌در همان سال  توافقنامه مذکور دوباره در دستور کار دو کشور آمریکا و بحرین قرار گرفت و در 30 ژوئن 1977 به توافقنامه دیگری تغییر کرد. براساس توافقنامه جدید، نیروی دریایی آمریکا از تسهیلات گسترده ای در بندر سلمان بحرین برخوردار می شد.
 همچنین از سال 1993 نیز فرماندهای منطقه ای نیروی دریایی آمریکا در بحرین مستقر شد و ژوئیه 1995 هم بحرین میزبان ناوگان پنجم دریایی آمریکا شد.

واشنگتن براساس توافقنامه همکاری دفاعی با منامه از امکانات و تسهیلات بسیاری در فرودگاه ها و بنادر بحرین برخوردار شد . ارائه این تسهیلات به آمریکایی ها پس از حوادث 11 سپتامبر ، به ویژه در فرودگاه المحرق، بندر سلمان، پایگاه هوایی شیخ عیسی و پایگاه نظامی الجفیر در نزدیکی منامه افزایش یافت. ناوگان پنجم دریایی آمریکا هم اکنون در پایگاه نظامی الجفیر مستقر است.

 ناوگان پنجم دریایی آمریکا

ناوگان پنجم دریایی آمریکا نظارت بر عملیات در مناطق  خلیج فارس، دریای عمان، دریای سرخ و بخش هایی از اقیانوس هند را برعهده دارد.این ناوگان همچنین به طور مستقیم در حمایت از جنگ های دریایی در عراق و افغانستان ایفای نقش می کند.

ناوگان پنجم دریایی آمریکا مستقر در بحرین وظایف خود را چنین اعلام کرده است:

- تامین امنیت انتقال نفت از خلیج فارس به بازارهای جهانی
- نظارت از نزدیک بر ایران
- نظارت بر عملیات نظامی در منطقه خلیج فارس، دریای عمان، دریای سرخ و بخش هایی از اقیانوس هند
- مشارکت مستقیم در عملیات های نظامی در عراق و افغانستان
- مبارزه با تروریسم و دزدی دریایی در آب های بین المللی


سینمانگار، دانشگاه لیبرتی آمریکا (American Liberty University) به مهران مدیری مدرک دکترای افتخاری اهدا کرد.
این مراسم در تاریخ 12June 2011 در دانشگاه لیبرتی آمریکا در لس آنجلس برگزار شد و مهران مدیری به دلیل ضبط سریال «قهوه تلخ» نتوانست در این مراسم شرکت کند.
در این مراسم، دکتر "رونالد برینر" به نمایندگی از مهران مدیری، این مدرک را دریافت نموده و دکتر حمید سلطانی آنرا در ایران به مهران مدیری اهدا کرد.
مدرک دکترای دانشگاه لیبرتی آمریکا در سال 2011 برای مجموعه ی فعالیتهای هنری و انسانی مهران مدیری به وی تعلق گرفته است.


عباس دوران به سال 1329 در شیراز متولد شد. شهید دوران با آغاز جنگ تحمیلی خدمت خود را در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری نفتی شهید نوژه ادامه داد و در طول سالهای دفاع مقدس بیش از یک صد سورتی پرواز جنگ انجام داد.
دوران در تاریخ 7/9/1359 اسلکه «الامیه» و «البکر» را غرق کرد و در عملیات فتح*المبین نیز حماسه آفرید.در تاریخ 20/4/1361 برای انجام مأموریت حاضر شد و هدف موردنظر او ناامن کردن بغداد از انجام کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد بغداد بود. 
اما هنگام عملیات اصابت موشک عراقی باعث شد، هواپیما آتش بگیرد، دوران به طرف پالایشگاه الدوره پرواز کرد و تمام بمب ها را بر روی پالایشگاه فرو ریخت، قسمت عقب هواپیما در آتش می سوخت.
کاظمیان، همراهش با چتر نجات به بیرون پرید اما دوران به سمت هتل سران ممالک غیرمتعهد پرواز کرد. او در آخرین لحظات با یک عملیات استشهادی هواپیما را به ساختمان هتل کوبید.
سردار دلاور 40 ساله ایران اسلامی در روز سی ام تیر سال 1361 به شهادت رسید.
سرانجام بعد از بیست سال تنها قطعه ای از استخوان پا به همراه تکه ای از پوتین عباس دروان به میهن بازگشت و روز دهم مردادماه سال 1381 خانواده آن را در شیراز به خاک سپردند.

روحمان با یادش شاد

آنچه در ادامه مطلب خواهید خواند اولین نامه ای است که شهید عباس دوران برای همسرش در روزهای جنگ تحمیلی نوشته است.
خاتون من ، مهناز خانم گلم سلام 


بگو که خوب هستی و از دوری من زیاد بهانه نمی گیری برای من نبودن تو سخت است ولی چه می شه کرد جنگ جنگ است و زن و بچه هم نمی شناسد. 
نوشته بودی دلت می خواهد برگردی بوشهر. مهناز به جان تو کسی اینجا نیست همه زن و بچه ها یشان را فرستادند تهران و شیراز و اصفهان و ... 
علی هم (سرلشگر خلبان شهید علیرضا یاسینی ) امروز و فرداست که پروانه خانم و بچه ها را بیاورد شیراز دیشب یک سر رفتم آن جا . علیرضا برای ماموریت رفته بود همدان از آنجا تلفن زد من تازه از ماموریت برگشته بودم می خواستم برای خودم چای بریزم که گفتند تلفن . علی گفت : مهرزاد مریضه پروانه دست تنهاست . قول گرفت که سر بزنم گفت : نری خونه مثل نعش بیفتی بعد بگی یادم رفت و از خستگی خوابم رفت ، می دانی این زن و شوهر چه لیلی و مجنونی هستند.
پروانه طفلک از قبل هم لاغر تر شده مهرزاد کوچولو هم سرخک گرفته و پشت سرش هم اوریون پروانه خانم معلوم بود یک دل سیر گریه کرده . به علی زنگ زدم و گفتم علی فکر کنم پروانه خانم مریضی مهرزاد را بهانه کرده و حسابی برات گریه کرده است . علی خندید و گفت : حسود چشم نداری توی این دنیا یکی لیلی من باشه؟ 
دلم اینجا گرفته عینکم رو زدم و همان طور با لباس پرواز و پوتین هایی که چند روز واکس نخورده نشستم تا آفتاب کم کم طلوع کنه باد آن روزی افتادم که آورده بودمت اینجا ، تو رستوران متل ریسکس نمی دونم شاید سالگرد ازدواج یکی از بچه ها بود. 
اگر پروانه خانم و بچه ها توی این یکی دو روز راهی شیراز شدند برایت پول می فرستم . 
خیلی فرصت کم می کنم به خونه سر بزنم ، علی هم همینطور حتی فرصت دوش گرفتن رو هم ندارم . دوش که پیشکش پوتینهایم را هم دو سه روز یکبار هم وقت نمی کنم از پایم خارج کنم . علی که اون همه خوش تیپ بود رفته موهایش رو از ته تراشیده من هم شده ام شبیه آن درویشی که هر وقت می رفتیم چهارراه زند آنجا نشسته بود . 
بچه های گردان یک شب وقتی من و علی داشت کم کم خوابمون می برد دست و پایمان را گرفتند و انداختند توی حمام آب را هم رویمان بازکردند . اولش کلی بد و بی راه حواله شان کردیم اما بعد فکر کردیم خدا پدر و مادرشان را بیامورزد چون پوتینهایمان را که در آوردیم دیدیم لای انگشتهایمان کپک زده است. 
مهناز مواظب خودت باش این حرفها را نزدم که ناراحت بشی بالاخره جنگ است و وضعیت مملکت غیر عادی. نمی شود توقع داشت چون یک سال است ازدواج کردیم و یا چون ما همدیگر را خیلی دوست داریم جنگ و مردم و کشور را رها کرد و آمد نشست توی خانه . از جیب این مردم برای درس خواندن امثال من خرج شده است پیش از جنگ زندگی راحتی داشتیم و به قدر خودمان خوشی کردیم و خوش بخت بودیم به قول بعضی از بچه های گردان خوب خوردیم و خوابیدیم الان زمان جبران است اگر ما جلوی این پست فطرتها نایستیم چه بر سر زن و بچه و خاکمان می آید . بگذریم 
از بابت شیراز خیالت راحت آن جا امن است کوه های بلند اطرافش را احاطه کرده و اجازه نمی دهد هواپیماهای دشمن خدای ناکرده آنجا را بزنند . درباره خودم هم شاید باورت نشه اما تا بحال هر ماموریتی انجام دادم سر زن و بچه های مردم بمب نریختم اگر کسی را هم دیدم دوری زدم تا وقتی آدمی نبوده ادامه دادم . 
لابد خیلی تعجب کردی که توی همین مدت کوتاه چطور شوهر ساکت و کم حرفت به یک آدم پر حرف تبدیل شده خودم هم نمی دانم به همه سلام برسان به خانه ما زیاد سر بزن مادرم تورا که می بیند انگار من را دیده .
سعی می کنم برای شیراز ماموریتی دست و پا کنم و بیایم تو راهم ببینم همه چیز زود درست می شود دوستت دارم خیلی زیاد .
مواظب خودت باش 
همسرت عباس - مهر ماه 1359

پس از پایان جنگ، ایالات متحده آمریکا طی بیانیه ای رسمی اعلام کرد که یکی از اتباعش در جریان جنگ لبنان کشته شده و خواستار تعیین سرنوشت وی گردید.یارون یکی از روستاهای جنوب لبنان است. این روستا در فاصله 126 کیلومتری از پایتخت لبنان قرار دارد و از توابع بنت جبیل به شمار می رود.ساکنان آن بالغ بر 6000نفر می باشند اما مانند تمامی لبنان، تنها یک سوم از اهالی این روستا در آن اقامت دارند و سایرین در کشورهای غربی و عمدتا آمریکا و استرالیا سکنا گزیده اند.در نهمین روز از جنگ 33 روزه لبنان، یکی از اهالی یارون در نبرد با اشغالگران صهیونیستی که به مارون الراس یورش برده بودند به شهادت رسید.پیکر این شهید، مانند سایر رزمندگان، در محلی امن به امانت سپرده شد تا پس از فراغت از جنگ ، به خاک سپرده شود.پس از پایان جنگ، همزمان با تشییع این شهید در زادگاهش، ایالات متحده آمریکا طی بیانیه ای رسمی اعلام کرد که یکی از اتباعش در جریان جنگ لبنان کشته شده و خواستار تعیین سرنوشت وی گردید. آمریکایی ها اعلام کردند که این شخص «رادوان صالح» نام دارد.

شهروند آمریکایی که مقامات آمریکا در پی او بودند، کسی نبود «رضوان محمد صالح» که اینک در قبرستان روستای یارون با تابوتی پیچیده در پرچم حزب الله تشییع می شد. نام رادوان هم در حقیقت تلفظ انگلیسی «رضوان» بود. 
آمریکایی ها درست می گفتند.رضوان صالح شهروند رسمی و شناسنامه دار ایالات متحده آمریکا بود.او بخش اعظمی از عمر خود را در آمریکا گذرانده و در آن جا رشد کرده و بالیده بود و حالا در یونیفرم جنگی مقاومت اسلامی لبنان جان خود را از دست داده بود. 
آمریکایی ها با اطلاع از جزئیات ماجرا، دیگر دنبال مطلب را نگرفتند و امروز، مزار شهید رضوان محمد صالح یا همان رادوان صالح ، چون نگینی در یارون می درخشد.

رضوان برای ورود به مقاومت اسلامی لبنان، تلاش سختی نمود. حضور طولانی مدت او در آمریکا، شرایط امنیتی او را برای ورود به صفوف رزمندگان حزب الله غیر قابل قبول می نمود.این مطلب بارها به او اعلام شد اما رضوان تسلیم نشد و حتی گفته می شود که نامه ای به سید حسن نگاشت و ملتمسانه درخواست خود را تکرار نمود.پافشاری های طولانی مدت رضوان سرانجام پاسخ داد و او ثروت و موقعیت خود را در آمریکا رها کرد و به لبنان بازگشت و رزم جامه پوشید و سرانجام در روز 21 جولای سال 2006، در نبرد با ارتش صهیونیستی شربت شهادت نوشید. روحش شاد

درحالی که تقریبا 9ماه مانده به زمان برگزاری نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، دسته بندی های سیاسی کم کم در حال شکل گیری ست و زمزمه هایی درباره ائتلاف گروه های مختلف سیاسی به گوش می رسد. اما به نظر می رسد در اردوگاه اصلاح طلبان فعالیت انتخاباتی منسجم و چشم گیری وجود ندارد که داریوش قنبری _سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس _ در این گزارش دلیل آن را تنگناهای ایجاد شده برای احزاب و گروه های این جریان سیاسی می داند. به راستی وقتی که یکی از دو رقیب دیرین انتخاباتی اجازه شرکت در انتخابات را نداشته باشد، چگونه می توان شاهد انتخاباتی پرشور بود؟ آیا این ممکن است که اصولگرایان در انتخابات با خودشان رقابت کنند؟ و آیا این موضوع با نشاط سیاسی که همواره مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده است هم خوانی دارد؟

داریوش قنبری نماینده مردم ایلام و سخنگوی فراکسیون اقلیت در مجلس شورای اسلامی با اشاره به صف بندی های نهمین دوره انتخابات مجلس در اسفند ماه امسال گفت: هر چند که قانون زمان محدودی را برای تبلیغات انتخاباتی در نظر گرفته است اما عرف این بوده است که احزاب و گروه های سیاسی از مدت ها قبل از انتخابات فعالیت های خود را شروع کرده و تابلوهای خود را بالا ببرند. بنابراین گروه های سیاسی باید گرایش ها و مواضع خود در این باره را به صراحت اعلام کنند.
فضای انتخاباتی سرد و بی روح است 
قنبری در عین حال گفت: در حال حاضر نه تنها اصلاح طلب ها بلکه اصولگرا ها هم در فعالیت های خود با نوعی سردی مواجه شده اند. البته در مورد اصلاح طلب ها این سردی مربوط می شود به تعلیقاتی که دولت برای این طیف سیاسی ایجاد کرده است در واقع تعطیلی مطبوعات اصلاح طلب و تنگناهایی که برای احزاب این گروه ایجاد کرده اند، سبب شده است که علی رغم پایگاه وسیع و گسترده اصلاح طلبان شاهد فعالیت های تشکیلاتی برای انتخابات از سوی این گروه نباشیم. البته باید بگویم که آن تعلیقات و تنگناهایی که دولت برای اصلاح طلبان ایجاد کرده حکم تیغ دو دم را داشته است. یعنی از یک طرف فعالیت های تشکیلاتی را محدود کرده و از سوی دیگر باعث تقویت پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان در سطح جامعه شده که از این لحاظ این اتفاق به نفع جریان اصلاح طلب در کشور تمام شد.
جریان انحرافی مورد تائید احمدی نژاد است
قنبری با اشاره به مهر تائید احمدی نژاد بر جریان انحرافی تصریح کرد: اگر در دولت افرادی حضور دارند که منحرف هستند، فردی هم در راس این دولت قرار دارد که رهبری دولت به دست اوست و این افراد منحرف هم مورد تائید وی هستند و هر چند که برخی از اصولگراها با جریان انحرافی اختلافات فکری عمیقی دارند اما مابقی حامیان دولت خیلی اهل فکر و خرد نیستند و پیوند مشهودی بین آنان و جریان انحرافی وجود دارد. این موارد ظرافت های منطقی است و با مغلطه کاری سیاسی نمی توان پیوندها و یا مرزهایی با اهداف خاص ایجاد کرد.
اصولگرایان به وحدت نخواهند رسید
این نماینده مجلس با تاکید بر اینکه اصولگرایان در حال حاظر به 3دسته تقسیم می شوند، در این باره تصریح کرد: ممکن است شاهد 3فهرست در اصولگراها باشیم. یک دسته آنهایی که حامی دولت هستند و دسته دیگر کسانی که منتقدین عقل گرای دولت هستند و دسته سوم اصولگرایانی هستند که تمایل زیادی به انتقاد جدی از دولت نداشته و از طرفی دیگر با جریان انحرافی هم رابطه ای ندارند و همچنین این طیف معمولا مورد حمایت آقای محسن رضایی است که احتمالا این دسته با تابلوی جدیدی وارد عرصه انتخابات می شوند.
ائتلاف اصولگرایان و اصلاح طلب ها!
داریوش قنبری از احتمال تشکیل یک ائتلاف وحدت گرایانه خبر داد که به نظر می رسد هدف اصلی آن کنار زدن کاندیداهای مورد حمایت دولت است و افزود: اشتراک نظرهایی بین سه گروه اصلاح طلبان، اصولگرایان مستقل و اصولگرایان منتقد دولت وجود دارد که ممکن است منجر به ائتلافی بین این سه گروه شود. البته باید دید مکانیزم های این ائتلاف چونه خواهد بود و تا چه اندازه پذیرفتنی ست هر چند که شرایط به گونه ایست که به نظر می رسد ائتلاف بهترین راه باشد. 
دولت نمی خواهد همه جریان ها فعالیت داشته باشند
وی در ادامه یادآور شد: لازم است که اصلاح طلبان با توجه به اینکه از پایگاه اجتماعی لازم برخوردارند و این زمینه و پایه اصلی فعالیت برای آنها فراهم است، هر چه سریعتر فعالیت های انتخاباتی خود را آغاز کرده و به تجدید سازمان بپردازند. البته اصلاح طلبان قدری با احتیاط حرکت می کنند چرا که نگرانی هایی در مورد حضورشان دارند. بنابراین شروع فعالیت رسمی این گروه مشروط به فراهم شدن شرایط است چرا که دولت نمی خواهد شرایط مناسبی برای فعالیت همه جریان ها در انتخابات شکل بگیرد.
جریان اصلاح طلب خود را از درون نظام می داند
قنبری با اشاره به محدودیت هایی که برای برخی افراد اصلاح طلب وجود دارد، توضیح داد: دولت به اندازه ای تنگ نظرانه عمل می کند که حتی فعالیت های هم فکران خود در دایره اصولگرایان را هم نمی تواند تحمل کند. بنابراین ما باید صبر کنیم تا اینکه مشخص شود که با این رفتارهای دولت چه برخوردی صورت می گیرد. البته جریان اصلاح طلب خود را از گروه های درون نظام می داند و نسبت به مسائل مملکت احساس مسولیت می کند و احساس مسولیت هم با انزوا هم خوانی ندارد اما اینکه حضور ما به چه شکلی خواهد بود بستگی به شرایط موجود دارد.
 جریان انحرافی مستقل از اصولگراها نیست
این نماینده اصلاح طلب مجلس در ادامه به ماهیت جریان انحرافی اشاره کرد و به آتی نیوز گفت: .جریان انحرافی نمی تواند رای اصلاح طلب ها را جلب کند چرا که این جریان از درون طیف اصولگرا رشد پیدا کرده و جدا از اصولگرایان نیست. شناسنامه و هویت این افراد برای همه مشخص است و مردم هم اینها را می شناسند. در واقع اگر اصولگراها را شامل 2گروه عقل گرا و خرافه گرا بدانیم، این افراد بخش خرافه گراهای این جریان سیاسی هستند. بنابراین این افراد نمی توانند به عنوان یک گروه مستقل از اصولگراها در انتخابات شرکت کنند و یا اینکه به عنوان آلترناتیو اصلاح طلب ها در انتخابات حضور پیدا کند. البته طیف عقل گرای جریان اصولگرا که با توجه به عملکرد جریان انحرافی راه خود را از آنها جدا می کند باید بپذیرد که جریان انحرافی از درون خودشان بیرون آمده است و امروز هم از آنها جدا نیست هر چند که ما عقل گراها را متمایز از خرافه گراها می دانیم و معتقدیم عقل گرایان اصولگرا جریانی مفید برای نظام هستند و ما قبولشان داریم.
حقانیت حرف های ما ثابت شد
داریوش قنبری در ادامه یاداور شد :مابه عنوان اقلیت مجلس شورای اسلامی خطر این جریان خرافه گرا را به اصولگراها گوشزد کرده بودیم اما متاسفانه آنقدر این جریان خود را بر حق و اصلاح طلبان را بر سبیل باطل می دانست که امکان ایجاد انحراف در خود را نمی دید و در نهایت حقانیت دیدگاه های اقلیت مجلس ثابت شده و ماهیت این جریان مشخص گردید. اصولگرایان حامی دولت تا چندی پیش پیوند تنگاتنگی با جریان انحرافی داشت و هنوز هم مرز خود را با این جریان به طور دقیق مشخص نکرده است. در واقع حامیان دولت سعی می کنند برخی افراد را منحرف معرفی کنند اما رئیس دولت را از این گروه متمایز می کنند در حالی که این جریان در دولت وجود دارد در واقع این افراد دچار تناقض شده و نمی توانند خود را از جریان انحرافی متمایز کنند

* طبع نظام‌های حکومتی دینی ایجاب می‌کند افراد سودجو، فرصت طلب و بی‌تقوا درصدد شناسائی روزنه‌های قابل نفوذ برآیند و با بهره گرفتن از غفلت مردم، تلاش کنند خود را با مقدسات مرتبط معرفی و توجه مردم عوام را به خود جلب نمایند. در چنین وضعیتی اگر مسئولان، علما و اهل فن بموقع اقدام به روشنگری نکنند و به مقابله با سوءاستفاده‌گران نپردازند، جامعه به تسخیر عوام فریبان در می‌آید و خرافات و انحرافات جای خود را در جامعه باز می‌کنند. این، وضعیتی است که در سالهای اخیر در ایران شاهد بودیم و مشکلات زیادی نیز از رهگذر این فرصت طلبی‌ها دامنگیر جامعه شد.

*متأسفانه مشکلات و گرفتاری‌های فراوانی که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی پدید آوردند مانع توجه همه جانبه مسئولان به انحرافات شد و زمینه برای رشد جریان‌های فرصت طلب مهیاتر گردید. البته این امر نمی‌تواند دستگاه‌های فرهنگی کشور را تبرئه کند و توجیهی برای کوتاهی‌های آنها در انجام وظایف ذاتی شان باشد. انتظار از نظام جمهوری اسلامی این بود که به چنین جریان‌های آلوده‌ای مجال تنفس در فضای انقلابی و اسلامی کشور را نمی‌داد و بگونه‌ای عمل می‌کرد که جامعه اسلامی ایران، نمونه بارز عقلانیت و بالندگی معارف زلال دینی باشد، همان که امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه با عنوان "اسلام ناب محمدی" از آن یاد می‌کرد.

 

*خطرناک‌تر از پدیده اول، ظهور یک جریان متکی به خرافات در مسند قدرت بود که متأسفانه در سالهای اخیر شاهد آن بودیم. این جریان چون دارای صبغه‌ای رسمی بود توانست در لایه‌های مختلف اجتماعی نفوذ کند و آثار مخربی برجای بگذارد. نظام جمهوری اسلامی آمده است تا با عرصه اسلام ناب محمدی، که اصلی‌ترین ویژگی آن اتکا به عقل و وحی است، جامعه را از ناخالصی‌ها پاک کند و رسوبات بر جای مانده از تحریفات را که به نام دین به خورد مردم داده بودند از بین ببرد و از این مسیر، مردم را به سرچشمه زلال معنویت و سعادت دنیوی و اخروی هدایت نماید. اما آنچه این جریان آلوده با صبغه رسمی به مردم عرضه کرد درست نقطه مقابل آنچه از نظام جمهوری اسلامی انتظار می‌رفت قرار داشت بطوری که حتی زحمات یک ربع قرن کار فرهنگی انجام شده در فضای انقلابی را نیز بر باد داد.

*در جامعه عوام زده‌ای که با فرصت طلبی راهزنان عقیده دچار تزلزل فکری بود، این عوام فریبان مدرن و رسمی توانستند با سرعت به پیش بروند و افکار انحرافی خود را رسمیت ببخشند. مشکل اصلی در این مقطع این بود که این جریان، تریبون‌های رسمی و امکانات فراوان نیز در اختیار داشت و به راحتی می‌توانست هر سنگری را فتح کند و با تکیه بر همان امکانات، مخالفان خود را با انگ‌های مختلف از میدان خارج نماید.

* خطرناک‌تر از این هر دو پدیده، نسبت دادن مدیریت کشور به وجود مقدس امام زمان علیه السلام بود که سالها از زبان بلند پایه‌ترین مسئول اجرائی کشور تکرار شد ولی عکس العملی در برابر آن توسط بلندپایگان روحانی که حفاظت و حراست از مرزهای عقیدتی برعهده آنانست دیده نشد. مهمتر آنکه هنگامی که بعضی رسانه‌ها یا افراد غیررسمی در برابر این انحراف آشکار، موضعگیری می‌کردند به ضدیت با همان چیزی متهم می‌شدند که درصدد حمایت از آن بودند.

*اکنون که نقاب‌ها از بعضی چهره‌ها بر افتاده و بسیاری از واقعیت‌ها آشکار شده آن بلند پایگان روحانی با فریادهائی بلندتر از همیشه علیه همان پدیده انحرافی موضعگیری می‌کنند، لابد برای آنکه جبران مافات نمایند ولی چه فایده که آنان خود در بر باد رفتن وقت و امکانات و مهمتر از آنها متزلزل شدن اعتقادات سهمی انکارناپذیر دارند و باید در این زمینه پاسخگو باشند.

*گوهر گرانبهای تفکر مهدویت و انتظار، هدیه‌ای الهی است که خالص‌ترین و ارزشمندترین آن را ما شیعیان در اختیار داریم. نظام جمهوری اسلامی، تنها نظام حکومتی در جهان امروز است که برپایه تفکر مهدویت و انتظار پایه ریزی شده است. اگر از تجربه‌های تلخ این سالها درس بگیریم و اجازه ندهیم از این پس شیادان و متظاهران و جریان‌های انحرافی میدان‌دار شوند، می‌توان به آینده‌ای روشن امید داشت


خانواده محمد کامرانی، محسن روح الامینی و امیر جوادی فر، امروز در برنامه مشترکی، دومین سالگرد قربانیان بازداشتگاه کهریزک را گرامی داشتند و باز هم عده ای برای تسلی دادن به آنها برای درگذشت مظلومانه فرزندانشان در مراسم آنها حاضر شدند. اما حادثه کهریزک چگونه رخ داد؟ و اکنون آیا با مسببان ان برخورد شده است؟

تیر 88 بروز حادثه
محمد کامرانی، محسن روح الامینی و امیر جوادی فر، جوانانی بودند که در 18 تیر ماه 88 به همراه عده دیگری در ناآرامی‌های آن روزهای تهران بازداشت شدند، اما به جای انتقال به زندانهای معمول، به بازداشتگاه کهریزک که گویا مربوط به اراذل و اوباش و مجرمین خطرناک بوده، منتقل می‌شوند و این 3 تن بر اثر برخی اقدامات جان می سپارند.

این درحالی بود که رهبر انقلاب در روز  21 تیرماه که زندانیان مذکور تازه به زندان کهریزک منتقل شده بودند و هنوز همه آنها زنده بودند، طی دستور صریحی به سعید جلیلی، نماینده ایشان و دبیر شورای عالی امنیت ملی خواستار انتقال این افراد به زندانی استاندارد می شوند، اما دستور رهبری با تعلل و تاخیر مواجه می گردد.

در مراسم خاکسپاری محسن روح الامینی تعدادی از مسئولان نظام نظیر حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران و نماینده تهران، حسین محمدی معاون دفتر رهبر انقلاب و برخی دیگر از مسئولان نظام شرکت داشتند و عزت الله ضرغامی نیز با چاپ اطلاعیه ای در ارگان صداوسیما این حادثه را به عبدالحسین روح الامینی تسلیت گفت.

 

 

پدر و مادر محسن روح الامینی بر سر مزارش

اما با وجود گذشت دو سال از حادثه و تاکیدات رهبر انقلاب بر پیگیری این پرونده، هنوز کسانی که طبق گزارش کمیته ویژه مجلس و اولیای دم، مسببان اصلی این واقعه تلخ به شمار می‌روند و در مقام متهم قرار دارند، تنها از مقام قضایی خود تعلیق شده‌اند و برخی از آنان مقام عالی دولتی نیز دارند، جالب آن که دکتر روح الامینی خطاب به حسینیان، نماینده اصولگرای تهران اعطای مسئولیت ارشد دولتی به متهم اصلی پرونده کهریزک را مشابه دادن مدال به فرمانده ناو وینسنت پس از کشتار مسافران بی گناه هواپیمایی ایرانی دانسته بود.

پس از پیگیری جدی بسیاری از مسئولان مرتبط با موضوع، از جمله سردار احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی با حضور در منزل روح الامینی تلاش کردند وی را متقاعد کنند مجموعه آنها تقصیری در این فاجعه نداشته است، اما اطلاعیه‌ای که توسط ... نوشته شده و با نام حیدری، بازپرس جزء تعلیق شده در مطبوعات چاپ شده بود، سعی شد تا تمامی تقصیرات متوجه عوامل نیروی انتظامی و حتی همین بازپرس جزء شده  و از متهم اصلی منحرف نماید.

تیر 89 صدور حکم برای 11 متهم
در تیر ماه سال گذشته اعلام شد به دنبال صدور کیفرخواست علیه 12 نفر از متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک توسط دادسرای نظامی، پرونده به دادگاه نظامی یک تهران ارجاع شد و در جلسات متعدد دادگاه با حضور شکات، متهمان و وکلای آنان اولیاء دم، جمعی از شکات و وکلای آنان به تفصیل شکایات خود را مطرح کردند و متهمان پرونده و وکلای آنان نیز به طرح دفاعیات خود پرداختند.

پس از پایان رسیدگی، دادگاه بر اساس تحقیقات انجام شده، نظریات پزشکی قانونی و سایر مستندات موجود در پرونده، دو نفر از متهمان را به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی منتهی به قتل مرحومان «امیرجوادی فر»، «محسن روح الامینی» و «محمدکامرانی» علاوه بر حبس، انفصال موقت از خدمت، جزای نقدی، شلاق تعزیری و پرداخت دیه، به قصاص نفس و 9 متهم دیگر را حسب اتهامات منتسب به آنان، به تحمل حبس، پرداخت دیه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزیری محکوم کرده و یکی از متهمان نیز به دلیل احراز نشدن جرم، از اتهامات وارده تبرئه شد.
مرداد 89، تعلیق 3 مقام قضایی
اندکی بعد در 24 مرداد 89، سرانجام چند ماه پس از گزارش صریح کمیته مجلس، شعبه یک دادگاه انتظامی قضات حکم تعلیق سه مقام قضایی مرتبط با تخلفات و جنایات بازداشتگاه کهریزک را صادر و به آنان ابلاغ کرد. بر پایه این حکم مقرر شد افراد یاد شده، از سمت هایشان عزل شده و درباره اتهامات مطرح در پرونده، مسئولیت خویش را پذیرفته و خارج از مصونیت قضایی مانند شهروندان عادی پاسخگو باشند.

این در حالی بود که رهبر انقلاب اسلامی، بعد از آگاهی از انتقال بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات به کهریزک، دستور تعطیلی فوری آن را صادر و بارها حوادث رخ داده در آن را تخلف و جنایت خواندند و در دیدارهای متعدد با خانواده قربانیان مظلوم این حوادث، با دلجویی کردن از آنان، دستورهای لازم برای هدایت پرونده در راه درست، مجازات مجرمان و مقصران و نیز احقاق حقوق بازماندگان را صادر و یادآور شدند: «عنوان مجرمانه اگر ثابت شود، حاشیه امنی برای هیچ کس نیست.»

مهر 89 عفو محکومان به قصاص از سوی اولیای دم و تاکید بر مجازات آمرین
اما اندکی بعد از صدور حکم اعدام عاملان این حادثه، اولیای دم محسن روح الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی فر، دو افسر نگهبان نیروی انتظامی که در همین ارتباط در دادگاه نظامی عامل قتل و مجرم شناخته و به قصاص نفس محکوم شده بودند را مورد بخشش قرار دادند و خواستار آن شدند که اراده جدی و اخلال ناپذیر نظام برای پیگرد و مجازات آمران این جنایت به زودی محقق شود.

اولیای دم که این تصمیم را بعد از دیدار با آیت الله جوادی آملی و تاکیدات ایشان گرفته بودند، در بیانیه ای با انتقاد از گروهی اندک از صاحبان قدرت، مسئولیت و رسانه که در پی سرپوش نهادن بر این جنایت هولناک و رهاندن آمران و عاملان اصلی آن از چنگال عدالت بودند، تاکید کردند: «مانع تراشی در راه عدالت، حمایت های پنهان و پیدا از آمران و عاملان اصلی جنایت و نشان صدارت و افتخار زدن بر سینه آنان توسط کسانی که ازسفره شعار عدالت بهره‌مندند هیچگاه از نگاه تیزبین افکار عمومی پوشیده نماند. اما با لطف الهی و همت مسئولان مربوطه، موانع و دیوارهای مرئی و نامرئی مصونیت که گرداگرد آمران و عاملان اصلی جنایت کشیده شده بود یکی پس از دیگری برچیده شد.»

 

پدران امیر جوادی فر و محسن روح الامینی در مراسم اولین سالگرد

آنها تاکید کردند: «روی سخن ما با مسئولانِ به ظاهر متشرع و متدینی است که درپی مصلحت‌سنجی‌های ظاهری و منفعت‌طلبی‌های واقعی، تاکنون اگر نتوانسته اند مانع به نتیجه رسیدن این پرونده و اجرای عدالت شوند برای رهانیدن جنایت‌کاران و متخلفین حداکثر توان خود را در اخلال در پیشرفت پرونده بکار برده اند و با این توجیهات کودکانه که به پاس خدمات گذشته جنایت‌کاران یا جلوگیری از تضعیف نظام و سوء استفاده احتمالی دشمنان، اجرای عدالت درباره آمران و عاملان اصلی فاجعه کهریزک را به تاخیر انداخته اند در حالی که هیچ عاملی جز اجرای عدالت، به هر قیمت و درباره هر کس، نظام را تقویت نکرده و عامل حفظ آن نخواهد شد...

..در صورتی که این مسیر به نتیجه برسد و آمرین و عاملین اصلی جنایت هولناک کهریزک به مجازات خود برسند، پاسخی متقن به تبلیغات منفی علیه نظام درباره اجرای گزینشی عدالت خواهد بود و برای تمامی ستم دیدگان و مظلومان که حقوقشان پایمال شده و جز خدا حامی و پشتیبانی ندارند بشارتی خواهد بود که احقاق حق برای آنان یک آرزوی دست نیافتنی نیست و با همت و پایداری در مسیر قانونی و شرعی می توان ناممکن را ممکن ساخت و ظالم را در هر جایگاهی به محکمه عدالت کشید.»

تاکید آیت الله جوادی آملی
در دیدار انجام شده، آیت الله جوادی آملی از خانواده قربانیان کهریزک می خواهند که از تخلف برخی از مامورین نیروی انتظامی گذشت کنند که در پاسخ  خانواده کشته شدگان کهریزک تاکید می کنند، اگر از گناه سربازان نیروی انتظامی و مجازات تعدادی از مقصرین گذشت کنند، اما با تمام قوت مجازات مقصرین اصلی این حادثه، که در حال حاضر مسئولیت اجرائی نیز دارند را پی گیری خواهند کرد و از آنها نخواهند گذشت.

هنوز پاسخ استعلامات نیامده است
با گذشت حدود 9 ماه از صدور بیانیه مذکور، همچنان خواسته اولیای دم برآورده نشده و در اسفندماه گذشته نیز سخنگوی دستگاه قضایی با تاکید بر این که به هیچ‌وجه مصلحت‌اندیشی در رابطه با این پرونده‌ها مطرح نیست، گفت: در رابطه با پرونده دادستان سابق تهران نیز 2 – 3 بار وضعیت آن را جویا شده‌ام که در پاسخ مقامات ذی‌صلاح اعلام کرده‌اند در رابطه با این پرونده باید استعلامات صورت گیرد که هنوز پاسخ استعلامات نیامده است.
تنها بخش مفتوح پرونده
اما یک روز قبل از سالگرد دوم، پرویز سروری که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در کمیته ویژه پیگیری حوادث پس از انتخابات در مجلس عضویت داشت خاطرنشان کرد: مسولان دستگاه قضایی به ما اطمینان دادند که همه زوایای پرونده را رسیدگی کردند و تنها یک نکته بازمانده که در حال پیگیری است و قول اکید دادند که حتما این نکته را هم رسیدگی خواهند کرد.

وی در پاسخ به این سوال که اگر روند بررسی پرونده نتیجه بخش بوده است، چرا آقای مرتضوی به عنوان آمر پرونده در دولت پست و در مجامع عمومی کنار رئیس جمهور هم حاضر می شوند؟ گفت: برای همه عاملان کهریزک حکم سنگین از قصاص تا پایین صادر شده است. یک نکته بازمانده که در مورد مقام قضایی است و این هم در حال پیگیری است. الان هم ما از موضع نمایندگی در هر جلسه ای که با مسولین قضایی کشور داریم این موضوع را پیگیری می کنیم انها هم به طور قاطع گفتند که قاضی را تعلیق کردند و قاضی به هیچ وجه مصونیت قضایی ندارد.

این یعنی یک مرحله جلو رفتند و اکنون محاکمه آن قاضی هم باید به نتیجه برسد تا پرونده تکمیل شود. این گونه بود که مخاطبان رسانه ها، یکی از این افراد را همین چند روز قبل در آغوش یک مقام عالی اجرایی مشاهده کردند


دو سال از آخرین نماز جمعه آیت الله هاشمی رفسنجانی در مقام خطیب موقت نماز جمعه تهران می گذرد.جمعه 26 تیرماه سال 88 آخرین نماز جمعه هاشمی و اولین اظهارنظرهای رسمی وی درباره حوادثی بود که پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، کشور را به نوعی با شرایطی خاص مواجه کرده بود.او با هشت پیشنهاد به پشت تریبون نماز جمعه رفت تا نشان دهد همچنان می تواند نماد و سمبل یک جایگاه تعادل بخش در تلاطم‌های مختلف انقلاب باشد او سعی ‌کرد با اخذ مواضع متعادل، آرامش را به کشور و جامعه باز گرداند. اظهارنظرهایش در آن مقطع حساس به گونه ای بود که در نهایت عده ای را راضی و البته طیف گسترده ای را ناراضی کرد، آن هم نارضایتی شدیدی که برخی با عنوان اینکه "هشت پیشنهاد هاشمی نشان داد که او از خط انقلاب خارج شده است" به خود این اجازه را دادند تا اکبر هاشمی رفسنجانی را خارج شده از خط انقلاب و نظام به مردم بشناسانند. 


محمد هاشمی برادر کوچکتر هاشمی رفسنجانی که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، در رابطه با شرایط "آیت الله" به سوالات جواب داده است که مشروح این گفت وگو به این شرح است:

بالاخره گفته نشد که آقای هاشمی بعد از انتخابات از نماز جمعه کنار گذاشته شدند یا کناره گیری کردند؟ 
ببینید ، بستر را این گونه فراهم کردند که ایشان شرکت نکند. بالاخره آقای هاشمی کارنامه‌اش، عملکردش، شخصیتش و ویژگی‌هایش در نظام مشخص است. من اخیرا جمله‌ای گفته‌ام که بعضی از رسانه‌ها هم آن را نقل کرده‌اند؛ آن جمله این است که " توهین به آقای هاشمی، توهین به نظام است" . این هم مستند به فرمایش امام است فرمودند" هاشمی زنده است،‌چون نهضت زنده است" یعنی هاشمی را مترادف با نهضت دانستند. حالا اگر بستر را اینگونه بسازیم که یک عده از به اصطلاح تشکل‌ها یا جریان‌های سازمان یافته بیایند و آنجورعلیه آقای هاشمی شعار بدهند یا مثلا توهین کنند، در واقع هم به ساحت و جایگاه نماز جمعه توهین شده و هم به شخص آقای هاشمی که هر دو مربوط به نظام است. نه نماز جمعه جشن تولدی است که داخل یک خانه برویم و هر کاری که بخواهیم انجام دهیم، نه آقای هاشمی چنین شخصیتی است اما بستر را اینگونه فراهم کردند که ایشان انتخابی جز این نداشته باشد.

هنوز هم بستر همانطور هست؟ 
من نمی‌دانم.

یعنی به نماز جمعه بر می‌گردند یا خیر؟ 
نمی‌دانم. آقای هاشمی در این 50 سالی که با نهضت همراه است، هیچ گاه یک لحظه نه از نهضت قهر کرده است،‌نه از نظام و نه از انقلاب. بسیار هم ممکن است در شرایط مختلف نامهربانی از دوستان یا اذیت وآزار از دشمن دیده و شکنجه شده باشد ولی آقای هاشمی هیچ وقت قهر نکرده و اهل قهر نبوده است.او به این نظام،‌ به کاری که کرده و به امام اعتقاد داشته و دارد و این نهضت را راه نجات می‌‌دانسته، بنابراین برای ایشان قهر معنا نداشته اما از خیلی چیزها صرف نظر کرده و گفته مثلا شرایط مناسب نیست و فلان کار را انجام نداده است.مقوله نماز جمعه هم همین است آقای هاشمی از نماز جمعه یا از مردم که قهر نیست اما اگر بستر این گونه باشد که به جایگاه نماز جمعه و به آقای هاشمی توهین شود که هر دو توهین به نظام است ایشان ترجیح می‌دهد این حرمت‌ها و تقدس شکسته نشود.

من در همان سالهای اوج اصلاح طلبان که بعضی از حرمت‌شکتی‌ها صورت می‌گرفت و به مقدسات توهین می‌شد به دوستان می‌گفتم حرمت شکنی نکنید و مقدسات را زیر سوال نبرید، چون وقتی که این کار را کردید دو روز دیگر نوبت خودتان هم می‌شود و اینها مربوط به نظام است حالا اگر فرض کنیم آقای هاشمی به دانشگاه تهران بروند و در نماز جمعه شرکت کنند ولی آنجا یک عده‌ای بیایند و بخواهند توهین کنند،‌ جایگاه نماز جمعه چه می‌شود؟ در آن صورت به نماز جمعه اهانت شده است که این درست نیست و چنین ملاحظاتی وجود دارد.

*"هاشمی رفسنجانی"، چرا این چهره باید با این همه هجمه روبرو شود؟ 
مردم به خوبی می دانند که هاشمی رفسنجانی از ارکان مهم انقلاب است، پس منتقدانی که با هر وسیله ای سعی در تخطئه ایشان دارند، باید به این نکته واقف باشند که هیچ کس نمی تواند زحمات و کارهایی که هاشمی برای پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین اداره کشور متحمل شده است را نادیده گرفته و از اذهان عمومی پاک کند.

*"هاشمی از خط انقلاب خارج شده است" تزریق این ذهنیت به اذهان عمومی با چه هدفی دنبال می شود؟ 
در اینکه عده ای با این هدف واهی دنبال تخریب هاشمی هستند، نمی توان تردیدی داشت. البته مردم نسبت به شرایط مختلف از آگاهی بالایی برخوردارند و به همین دلیل مخالفان هاشمی باید بدانند که در این راه به بن بست خواهند خورد و نمی توانند وجهه یکی از یاران اصلی امام خمینی را زیر سئوال ببرند.

*سئوال را تکرار می کنم،چرایی این هدف را در چه چیزی می بینید؟ 
این سوال که چه کسانی و با چه اهدافی دنبال این هستند تا او را از انقلاب و خط نظام خارج شده نشان بدهند، پاسخی روشن دارد. باید بررسی شده و مشخص شود که حضور هاشمی برای چه جریان هایی آسیب رسان است. "احساس خطر" حضور هاشمی برای عده ای گاهی به قدری غیرقابل تحمل می شود که خودشان را راضی می کنند تا با شیوه های کاملا عجیبی وی را زیر سوال ببرند و در همین راستا، ناخودآگاه خود را زیر سوال می بینند.

*آقای هاشمی! حرف دیگری باقی مانده؟ 
"انقلاب بی هاشمی" رویای محالی است که برخی ها گمان می کنند، می توانند به آن برسند. آنها باید این را در ذهن خود بگنجاند که این امر چیزی نیست که روزی عملی شود، چرا که مردم هاشمی را با انقلاب می شناسند و زحماتش برای انقلاب و کشور را فراموش نکرده و از این پس هم نخواهند کرد.

*با این وجود برخی همچنان هاشمی ستیزی را یکی از اهداف اصلی خود می دانند؟ 
چون دنبال این هستند تا او را به بی وفایی به انقلاب متهم کنند تا از این طریق هاشمی رفسنجانی از چشم مردم بیفتد.

*می توانند؟ 
هاشمی ستیزی هرگز به جایی نمی رسد، این را دوستان و حتی مخالفان هاشمی هم می دانند.

*سخنی مانده است؟ 
جای هاشمی در نماز جمعه خالی است


با توجه به اینکه نرخ اجاره‌ طی سالهای اخیر سوار بر آسانسور افزایش قیمت همچنان به سوی بالا حرکت می‌کند به نظر می‌رسد مستاجران تمام تلاش خود را می‌کنند تا بتوانند مالک یک واحد مسکونی باشند حتی کوچک و نامناسب.‌بررسی بازار خرید و فروش مسکن نشان می‌دهد که در برخی مناطق شهر تهران تمایل نسبت به خرید واحدهای مسکونی به ویژه در متراژهای پایین افزایش یافته است.بنابراین گزارش، به‌نظر می‌رسد افزایش سالانه نرخ اجاره متناسب با نرخ تورم مستاجران را بر آن داشته است تا تمام توان خود را برای خرید یک واحد مسکونی که بتواند سرپناهی برای آنها باشد به کار بگیرند.در این راستا یک مشاور املاک در منطقه صادقیه با بیان اینکه بازار خرید و فروش مسکن سال گذشته کاملا راکد بود، ‌گفت: به رغم اینکه روند پرداخت تسهیلات خرید مسکن از سر گرفته نشده اما مردم تمام سعی خود را می‌کنند تا بتوانند واحد مسکونی را خریداری کنند.ین مشاور املاک با بیان اینکه تقاضا برای خرید مسکن به شدت افزایش یافته است، تصریح کرد: با توجه به اینکه تسهیلات برای خرید مسکن پرداخت نمی‌شود مردم با اخذ ودیعه مسکن بالا برای خودشان وام درست می‌کنند تا بتوانند ملکی را خریداری کنند.

در منطقه اشرفی اصفهانی یک مشاور املاک دیگر با بیان اینکه در این محدوده آپارتمان‌هایی در یک برج موجود است که متری چهار میلیون تومان به فروش می‌رسد، گفت: مردم از اینکه مستاجر بمانند و روز به روز توان مالی‌شان کاهش یابد هراس دارند.

در منطقه سعادت آباد نیز یک مشاور املاک به طرح تفصیلی تهران اشاره و اضافه کرد: اگر این طرح تصویب شود تهران نقشه‌بندی شده و ساخت و ساز محدود می‌شود همچنین بنا شده در داخل شهر اجاز ساخت واحدهای کوچک را ندهند.

وی معتقد است این اقدامات با هدف خروج جمعیت از تهران صورت می‌گیرد.

یک مشاور املاک در منطقه شریعتی با بیان اینکه میزان خرید و فروش‌ها تا حدودی از سال گذشته بهتر شده است، گفت: قیمت‌ها اندکی تغییر کرده است.در منطقه جیحون نیز یک مشاور با بیان اینکه واحدهای کوچک طرفدار بیشتری دارند،‌ تصریح کرد: قیمت بستگی به خریداری فروشنده دارد آنها نظرشان را می‌گویند و ما بر روی ملک کار می‌کنیم.یک مشاور املاک در محدوده تهرانپارس نیز با بیان اینکه ماه گذشته میزان خرید و فروش‌ها بهتر بود تصریح کرد: قیمت‌ها حدود 10 درصد افزایش یافته است.در منطقه نارمک یک مشاور املاک متوسط قیمت را 2 میلیون و 300 تومان اعلام کرد و گفت: قیمت‌ها متری 100 تا 200 هزارتومان بالا رفته است.در شهرک اکباتان نیز یک مشاور املاک اعلام کرد: در این محدوده آپارتمان‌ها متری به فروش نمی‌رسد بلکه برای هر واحد قیمت تعیین می‌شود.در منطقه فرمانیه نیز یک مشاور املاک تصریح کرد: روی شرایط بازار نمی‌شود حساب کرد، ممکن است با پایان تابستان میزان خرید و فروش‌ها کم شود و قیمت‌ها ثابت بماند همچنین افزایش تقاضا می‌تواند افزایش قیمت مسکن را رقم بزند.

بر اساس این گزارش، قیمت‌ها در مناطق مختلف شهر تهران بسیار متفاوت است به طوریکه در منطقه شهرری آپارتمانی با قیمت متری 800 هزار تومان به فروش می‌رسد و در مقابل در منطقه نیاوران یک آپارتمان متری چهار میلیون تومان عرضه شده است.

در این راستا در منطقه دامپزشکی یک آپارتمان 38 متری 45 میلیون تومان به فروش می‌رسد و در مقابل یک آپارتمان با همین متراژ در منطقه اشرفی اصفهانی 81 میلیون تومان قیمت گذاری شده است.همچنین در حالی که یک آپارتمان 47 متری در منطقه مشیریه با قیمتی حدود 55 میلیون تومان برای فروش، عرضه شده است در منطقه پونک یک آپارتمان 50 متری، 132 میلیون به فروش می‌رسد.در منطقه سعادت آباد نیز یک آپارتمان 50 متری 150 میلیون قیمت گذاری شده است و در مقابل در منطقه مطهری قیمت یک آپارتمان با همین متراژ، متری 3 میلیون و 600 هزار تومان اعلام شده است.در نواب نیز قیمت یک آپارتمان 58 متری 60 میلیون تومان اعلام می‌شود و در منطقه یاغچی آباد نیز یک آپارتمان 71 متری با قیمت متری یک میلیون و 300 هزار تومان به فروش می‌رسد.در تهرانسر یک آپارتمان 48 متری، با قیمت متری یک میلیون و 800 هزار تومان عرضه می‌شود و در منطقه نبرد در پیروزی یک آپارتمان 72 متری با قیمت متری یک میلیون و چهارصد هزار تومان عرضه می‌شود.در منطقه دولت یک آپارتمان 90 متری با قیمت 252 میلیون برای فروش گذاشته شده است و در منطقه پیروزی یک آپارتمان 127 متری، 304 میلیون قیمت گذای شده است.در منطقه ظفر نیز یک آپارتمان 130 متری با عمر 25 سال، متری 3 میلیون تومان به فروش می‌رسد.همچنین در محدوده فرمانیه قیمت یک آپارتمان 50 متری با کلیه امکانات 175 میلیون اعلام شده اما مشاور املاک اعلام کرد که پای معامله امکان کاهش قیمت تا 10 میلیون تومان ممکن است.در خیابان گاندی نیز یک آپارتمان 70 متری، با قیمت متری سه میلیون و 350 هزار تومان برای فروش عرضه می‌شود.

بنا بر این گزارش، اگرچه امکانات و شرایط واحدهای مسکونی باهم بسیار متفاوت است و عمر ساختمان، امکاناتی مانند آسانسور، پارکینگ، استخر، سونا و جکوزی، لابی مجهز، نام سازنده و تعداد واحدها دلیل این تفاوت است اما بررسی‌ها اختلاف چشمگیر قیمت مسکن در مناطق مختلف شهر تهران را نشان می‌دهد. حتی در برخی مناطق قیمت در خیابان‌های مختلف متفاوت است و نمِی‌توان قیمت مشخصی را حتی برای یک منطقه از شهر اعلام کرد.

بر اساس این گزارش، در بازار خرید و فروش مسکن آپارتمان‌های طبقه چهارم فاقد آسانسور و همچنین زیر همکف قیمت پایین تری دارند و قیمت آپارتمان‌های فاقد پارکینگ تا 6 الی 10 میلیون تومان کمتر خواهد بود.

بررسی‌ها در این بازار نشان می‌دهد که مشاوران املاک با پیش بینی افزایش قیمت در برخی مناطق شخصا اقدام به خرید تعدادی از واحد‌های مسکونی می‌کنند.