سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

بهترین خریدهای تیم های کدام بازیکنان هستند؟

درخشش در تیم جدید کار ساده ای نیست، اما برخی بازیکنان این فصل به خوبی این کار را انجام دادند و از عوامل موفقیت تیم هایشان بودند. ارزیابی گروه آنالیز برنامه 90 نشان می دهد کدام بازیکنان در لیگ پانزدهم توانستند یک خرید خوب لقب بگرند.

با مرور صدرنشینان جدول رده بندی بازیکنان لیگ برتر بر اساس نمرات گروه آنالیز نود متوجه خواهید شد برای یک خرید خوب حتما نباید به سراغ نام ها رفت.

با 10 خرید طلایی لیگ آشنا شوید؛

محسن مسلمان( پرسپولیس)

در ابتدای فصل شک و تردیدهای زیادی نسبت به عملکرد مطلوب محسن مسلمان در پرسپولیس وجود داشت. خیلی ها عنوان می کردند برانکو این بازیکن را قبول ندارد. در هفته های ابتدایی هم خبری از حضور مسلمان در ترکیب اصلی پرسپولیس نبود، اما او به تدریج خود را به برانکو و ترکیب اصلی تیم تحمیل کرد. مطمئنا مسلمان یکی از عوامل اصلی بازی های هجومی و تماشاگرپسند نایب قهرمان لیگ در این فصل بود. براساس نمرات نود مسلمان دومین بازیکن لیگ است.

سیدجلال حسینی ( نفت)

هنوز پرسپولیسی ها اعتقاد دارد اگر سید جلال این فصل در قلب دفاعشان حضور داشت به راحتی قهرمان می شدند. حسینی در اولین فصل حضورش در نفت در نیم فصل اول بیشتر درگیر مصدومیت بود، اما زمانی که او به ترکیب تیم بازگشت به خوبی نفت را جمع و جور کرد و نفت به یک مدعی تبدیل شد. سیدجلال در پایان فصل بهترین مدافع لیگ و بازیکن چهارم رده بندی بازیکنان شد.

داریوش شجاعیان ( گسترش فولاد)

داریوش شجاعیان را باید یکی از پدیده های این فصل دانست. این بازیکن تکنیکی 23 ساله در اولین فصل حضورش در لیگ برتر نگاه ها را خیره کرد و در نهایت در رده چهارم بازیکنان لیگ قرار گرفت. شجاعیان به واسطه بازی های خوبش ملی پوش هم شد و یکی از شاه مهره های نقل و انتقالات خواهد بود.

فرناندو ده خسوس( استقلال خوزستان)

خسوس در اولین فصل حضورش در لیگ برتر درخشش فوق العاده ای در درون استقلال خوزستان داشت و از عوامل قهرمانی تیمش به شمار می رود. در واقع تفاوت اصلی پرسپولیس و استقلال خوزستان در همین ده خسوس بود. فرناندو در نهایت بازیکن هفتم و بهترین خارجی لیگ شد.

کمال کامیابی نیا ( پرسپولیس)

کامیابی نیا هم پس از چند هفته در ترکیب پرسپولیس جا افتاد. او با بازی های خوبش نظر کی روش را هم به خود جلب کرد و یکی از عوامل موفقیت پرسپولیس در این فصل بود. کمال در نهایت بازیکن هشتم لیگ شد و خیال برانکو را از بابت میانه میدان راحت کرد.

سروش رفیعی ( تراکتورسازی)

درست است که تبریزی ها از برخی سربازهای تیم شان راضی نبودند اما سروش رفیعی یکی از موفق ترین تبریزی های این فصل بوده است.این هافبک تکنیکی با بازی های چشمنوازش از عوامل بالانشینی تراکتورسازی در این فصل بوده است. بازیکنی که نبودش در تیم ملی احساس می شود. سروش در نهایت بازیکن دهم لیگ و بهترین بازیکن تراکتورسازی شد. البته برخی معتقدند بازیکنان سرباز را نباید خرید تراکتورسازی حساب کرد با این حال این بازیکنان در تیم جدیدشان یک تازه وارد موفق بودند و در این فهرست قرار گرفتند.

روزبه چشمی ( استقلال)

چشمی را باید بهترین خرید این فصل استقلال دانست. بازیکنی که وسط زمین استقلال را بیمه کرد. خیلی از استقلالی ها معتقدند اگر این هافبک جوان مصدوم نمی شد استقلال به قهرمانی می رسید و حداقل در داربی آنگونه نمی باخت. چشمی بر اساس نمرات نود، پانزدهمین بازیکن لیگ است.

رحیم مهدی زهیوی( استقلال خوزستان)

بازیکنی که با گلهایش به ذوب آهن سند قهرمانی استقلال خوزستان را امضا کرد یکی از بهترین های این فصل لیگ بود. زهیوی هم یکی دیگر از خریدهای عالی عبداله ویسی بود. مربی ای که در خرید بازیکنان کم نام و نشان تخصص دارد. زهیوی از نفت آبادان به استقلال خوزستان آمد و قهرمانی لیگ برتر را جشن گرفت. او شانزدهمین بازیکن برتر لیگ بود. در جمع بازیکنان استقلال خوزستان چند خرید موفق دیگر از این جنس دیده می شود که حسن بیت سعید هم یکی دیگر از آنهاست.

محمدرضا اخباری ( تراکتورسازی)

اخباری در این فصل دروازه‌بانی مطمئن برای تراکتورسازی بود. او هم از سربازهای موفق تراکتور محسوب می شود که با بازیهای خوبش در فهرست تیم ملی هم قرار گرفت. اخباری هجدهمین بازیکن لیگ به شمار می رود. مهدی کیانی هم که در نیم فصل به تراکتور بازگشت بسیار خوب کار کرد، اما از آنجا که او فصل قبل هم پیراهن تراکتور را برتن داشت در فهرست بهترین خریدها قرار نگرفت.

فرشاد احمدزاده ( پرسپولیس)

پرسپولیس خریدهای خیلی خوبی در این فصل داشت. فرشاد احمدزاده بازیکن بیست و هشتم لیگ دهمین خرید خوب لیگ و سومین خرید خوب پرسپولیس به شمار می رود. او هم در بازی های هجومی قرمزها نقش موثری داشت. رامین رضاییان، محمد انصاری و لوکا ماریچ دیگر خریدهای موفق برانکو به شمار می روند.


روز یازدهم ماه شعبان‌المعظم که  سالروز ولادت فرزند بزرگ امام حسین(ع)، حضرت علی اکبر(ع) است به عنوان روز «جوان  نامگذاری شده است، از آنجایی که سیره اشرف مخلوقات، تکیه و توجه به بهار عمر و بهترین دوره زندگانی است، جوانان زیادی در عصر نبوی درخشیدند، بیشتر نمایندگان پیامبر(ص) و نامه‌بران ایشان او معمولاً جوانان بودند که در ادامه به 12 جوان برتر عصر نبوی از میان انبوه جوانان نمونه اشاره می‌شود:

*امام علی(ع) جان پیامبر (ص)

امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) اولین مسلمان در سن 13 یا 15 سالگی و شخصیتی بود که جان پیامبر(ص) محسوب می‌شد، وی بارها جان پیامبر(ص) را در شعب ابیطالب، لیلة‌المبیت و جنگ‌ها نجات داد تا جایی که جبرئیل ندا داد: «جوانمردی غیر از علی و شمشیی جز ذوالفقار نیست»، پیامبر (ص) بر اساس لیاقتش بارها به او مسئولیت‌های سنگین و مهمی را واگذار کرد؛ مانند قرائت و رساندن پیام سوره برائت و اعزام به یمن با وجود افراد کهنسال و مهم‌تر از همه رهبری مسلمانان بعد از خودش را به او سپرد.

*مردی از تبار بهشت و نماینده پیامبر(ص)

جعفر بن ابیطالب 10 سال از برادار خود حضرت علی(ع) بزرگ‌تر بود، او در آغاز اسلام،  20 سال سن داشت و دومین مرد مسلمان شناخته شده است، وی دوران جوانی بسیار پاکی داشت، روزی پیامبر(ص) از او پرسید: «آن چهار خصلت تو که موجب خشنودی خداوند شده است، چیست؟»، جعفر گفت: یا رسول‌الله! اگر به این دلیل نبود که خدا به شما خبر داده است، هرگز آن‌ها را آشکار نمی‌ساختم: هیچ‌گاه دروغ نگفتم؛ زیرا فهمیدم دروغ ارزش آدمی را می‌کاهد. ابداً قصد زنا نکردم؛ چرا که بیم داشتم آنچه درباره دیگران روا دارم، درباره‌ام انجام پذیرد، بت‌ها را پرستش نکردم؛ زیرا موجودی بی‌سود و زیان است،  پیامبر (ص) به نشانه تحسین دست بر شانه جعفر و زد و گفت: به راستی سزاوار است خداوند به تو دو بال ارزانی دارد تا با فرشتگان در بهشت پرواز کنی.

این جوان، رهبری گروهی از مسلمانان را بر عهده داشت که به حبشه هجرت کرده بودند، اقدام وی در محفل بزرگ نجاشی و معرفی زیبای دین اسلام و قرائت آیاتی از سوره مریم، جلوه‌ای باشکوه از تکیه پیامبر(ص) بر جوانان است، آن جوانمرد، پس از بازگشت، در حالی که فرماندهی سپاه اسلام را برعهده داشت- در جنگ موته به شهادت رسید.

*همسفر پیامبر(ص)

زید بن حارثه سومین مرد جوانی است که مسلمان شد و تنها صحابی‌ای است که نامش در قرآن کریم آمده است، وی در سفر طایف همراه پیامبر(ص) بود و برابر هجوم و سنگباران، خودش را سپر پیامبر کرد و چندین جای بدنش جراحت برداشت، زید جوان در بیشتر غزوات و جنگ‌های عصر رسول خدا(ص) شرکت داشت و در هشت سریه امیر لشکر بود تا آنکه در سال هشتم، در نبرد موته پس از شهادت جعفر بن ابیطالب مسئولیت فرماندهی را بنا به توصیه و سفارش پیامبر(ص) به عهده گرفت و در نبردی سخت، پیاده جنگید و میان نیزه‌داران دشمن به شهادت رسید.

*شاگرد پیامبر(ص) و عشق به اهل بیت(ع)

عبدالله بن مسعود جوان 20 ساله مکه، بیست و سومین نفری بود که به دین اسلام گروید. شور و نشاط، جدیت و قوت ایمان وی سبب می‌شد همواره نزد پیامبر(ص) آمد و شد داشته باشد، وی حدود 70 سوره قرآن را از زبان پیامبر(ص) شنید و بقیه را از محضر امیرالمؤمنین(ع) فرا گرفت، وی پیرو واقعی ثقلین بود، عشق او به قرآن و اهل بیت(ع) ستودنی است و در این زمینه الگوی مناسبی برای نسل امروز است.

*زائر پیامبر(ص)

جابر بن عبدالله انصاری یکی از جوانان تلاشگر و پرشور مدینه بود که در تمام صحنه‌های حماسی حضوری نمایان داشت. او نخستین بار در دوران نوجوانی همراه پدر و برخی از یثربیان در سال سیزدهم بعثت در قصبه‌ منا پیامبر(ص) را زیارت کرد، وی در 19 غزوه از بیست و یک غزوه پیامبر(ص) حضوری جانانه داشت، از ویژگی‌های او، عشق و ارادتش به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است، جابر در روز تولد امام حسین (ع) برای عرض تبریک به منزل حضرت زهرا (س) رفت و در دستان حضرت فاطمه (ع) لوح سبزی مشاهده کرد که اسامی امامان(ع) بر آن نوشته شده بود و از آن یادداشت برداشت. وی اولین زائر قبر امام حسین(ع) است و سلام پیامبر(ص) را نیز به امام باقر(ع) رسانده است.

*همراه پیامبر(ص)

سعد بن مالک بن سنان معروف به ابو سعید خدری از جوانان صدر اسلام بود که در دانش و علم سرآمد همسالان خود به شمار می‌آمد و در12 غزوه هم پای پیامبر(ص) در میدان‌های جنگ حضور حماسی داشت.

*دلداده پیامبر(ص)

معاذ بن جبل که در سن 18 سالگی مسلمان شده بود، در نخستین نبرد (جنگ بدر) در حالی که 20 بهار از عمرش می‌گذشت، شرکت کرد. او همواره در کنار پیامبر حضوری چشمگیر داشت. معاذ در هنگام تصدی مسئولیت ترویج دین در شهر مکه،‌ حدود 26 ساله بود.

*مبلغ پیامبر(ص)

مصعب بن عمیر اولین نماینده پیامبر(ص) به مدینه برای تبلیغ احکام اسلام، جوان وارسته‌ای بود که لیاقتش سبب شد پیامبر(ص) به او توجه‌ای ویژه داشته باشد. وی از خانواده‌های ثروتمند و جوانی خوش‌سیما بود که پس از آگاهی از حضور جوانان مکه در خانه زید بن ارقم، آنجا آمد و اسلام را اختیار کرد. والدین او از این کارش بسیار ناراحت شدند و او را در خانه زندانی کردند؛ ولی او از دینش دست برنداشت. وی اولین کسی بود که در مدینه نماز جمعه برپا کرد و عاقبت در جنگ احد به فیض شهادت رسید.

*فرماندار پیامبر(ص)

عتاب بن اسید جوان 21 ساله‌ای است که پس از فتح مکه به عنوان امیر از سوی پیامبر(ص) برگزیده شد، وی اولین امیری بود که نماز جماعت را در مکه برگزار کرد، پیامبر اعظم(ص) پس از صدور فرمان حکومت مکه برای عتاب، درباره اهمیت این مسئولیت خطاب به او فرمود: ای عتاب! می‌دانی تو را بر چه کسانی گماشتم؟ تو را بر مردمان شهر خدای متعال گماشتم، اگر برای آنان بهتر از تو سراغ داشتم، او را بر ایشان می‌گماشتم.

روشن است که انتخاب یک جوان به فرمانداری مکه بسیار حساس بوده و از سویی موجب ناراحتی و رنجش آنان می‌شد؛ از این رو آن حضرت برای پیشگیری از اعتراض آنان در نامه مفصلی خطاب به مردم مکه نوشت: کسی در نافرمانی از او به کمی سنش استدلال نکند؛ زیرا مسن‌تر،‌شایسته‌تر نیست؛ بلکه شایسته‌تر،‌بزرگ‌تر است.

وی تا آخر عمر نیز فرماندار مکه بود و رفتار شایسته او برگ زرینی بر افتخارات جوانانی است که به نحو احسن از مسئولیت‌ها پیروز و سربلند بیرون می‌آیند.

*فرمانده پیامبر(ص)

اسامة بن زید جوان هجده ساله‌ای است که از سوی پیامبر(ص) به فرمانده نظامی لشکر اسلام انتخاب و معرفی شد. حتی پیامبر(ص) مخالفان از فرمان او را لعن و نفرین کرد. انتخاب او در روزهای آخر عمر شریف پیامبر(ص) و با حضور بسیاری از اصحاب بزرگ، حکایت از این دارد که جوانان از بهترین نیروهایی هستند که در شرایط مهم سیاسی و بحرانی قابل تکیه و اعتماد هستند؛ به همین دلیل هیچ‌گاه به سبب کم بودن سن افراد، بهانه‌جویی در مسئولیت آنان روا نیست، شایسته‌سالاری از دستورات اسلام است.

*مرید پیامبر(ص)

مرید پیامبر(ص) حنظله فرزند ابوعامر جوانی از قبیله خزرج بود که در شب پیش از جنگ احد با دختر عبدالله بن ابی سلول ازدواج کرد. او از پیامبر(ص) برای ماندن در شهر و رفتن نزد همسرش اجازه خواست. پیک وحی با آیه‌ای برای اجازه دادن نازل شد؛ پیامبر(ص) نیز اجازه داد، صبح زود حنظله برای اینکه فرصت جهاد را از دست ندهد، با حالت جنابت در نبرد حاضر شد و هنگامی که قصد کشتن ابوسفیان را داشت، یکی از مشرکان به سویش آمد و او را با نیزه به شهادت رسانند، بعد از جنگ، بدن او را شسته دیدند و علت را جویان شدند. پیامبر(ص) فرمود: «دیدم فرشتگان میان زمین و آسمان حنظله را با آب باران در برگ‌هایی از طلا غسل می‌دادند»، بدین سبب وی «غسیل الملائکه» یعنی غسل داده شده توسط فرشتگان نام گرفت.

*یار پیامبر(ص)

عمار بن یاسر که مادرش سمیه نخستین زن شهید در راه خدا بود، از جوانان پیشتاز در ایمان و هجرت است. در آغازین روزهای جلوه اسلام، همراه پدر و مادرش شکنجه‌های مشرکان را تحمل کرد و بعد از پیامبر(ص) همراه حضرت علی(ع) بود و در جنگ صفین شهد شهادت نوشید. بدین سان، پیشگویی شگفت‌انگیز پیامبر(ص) به واقعیت پیوست که فرموده بود: «تو را گروه متجاوز می‌کشند»، همچنین شهادتش، گواهی بر حقانیت امیرالمؤمنین(ع) و ستمگری معاویه شد.

 در حالی که از دو سه هفته پیش سقوط داماش به لیگ دسته دوم قطهی به نظر می رسید با تساوی برابر با نفت آبادان این سقوط بر روی کتغد هم رنگ قطعی به خود گرفت.

برخلاف بازی های گذشته جایگاه تیفوسی های داماش که با تشویق های بی امان خود زبان زد خاص و عام بود این بار با یک پرده سیاه بزرگ و یک طبل مزین شده بود و هواداران دو آتیشه داماشی کمی آن طرف تر با لباس های یکدست سیاه حضور داشتند.


دیگر نه از تشویق های بدون مکث خبری بود و نه از آن شور اشتیاق همیشگی. گویا همه می دانستند که دیگر داماش حتی در لیگ دسته یک کشور هم جایی ندارد.
نوع و محتوای شعارهای هواداران داماشی هم به صورت کامل عوض شده بود و خبری از تحریک و تشویق بازیکنان برای به ثمررساندن گل نبود و به صورت کامل به مسوولان و مدیران و برخی از اعضای کادرفنی تیم داماش گیلان اختصاص داده شده بود.

 


هوای ابری و شعارهای متوالی هواداران که همراه با اندوه و غم بود فضای عضدی را به شدت اندوهگین و ناراحت کننده کرده بود به حدی که دل نادر دست نشان در پایان مسابقه و در مصاحبه با خبرنگاران علت تساوی تیمش را عدم تمرکز بازیکنان نفت روی بازی و تحت تاثیر قرار گرفتن آنها از این فضای حزن انگز دانست!

 


هواداران داماش با سر دادن شعار های گیلکی که با مضمون اینکه «همه حسرت داشتن چنین هواداری را می خوردند اما شما قدر آن ها را ندانستید» و« خاک بر سر شما!» و تو شهر پر پول ما، داماش غریب و تنهاست ونسبت به وضعیت که تیمشان دچار آن شده بود اعتراض کردند.

 


بسیاری از هواداران داماش از لباس های به رنگ مشکی استفاده کردند و بنرهای زیادی نیز با بک گراند رنگ مشکی در بین هواداران خودنمایی می کرد.


سکوی جایگاه هواداران تیفوسی داماش گیلان در این بازی با پرده نوشته ای بزرگ و سیاه پوشانده شده بود. بر روی این پرده سیاه نوشته شده بود: "هیچکس نیومد سری به تنهاییت نزد، اما تو کوه درد باش، طاقت بیار و مرد باش، قسم به نام داماش، قسم به این هوادار، حقتو پس میگیریم".

 


تیغ تیز شعارهای انتقادی تماشاگران بیشتر خطاب به الماسخاله رئیس هیات فوتبال، حسین قلی زاده سرپرست داماش، عبدالله مرغوب مشاور فنی امیرعابدینی و امیرعابدینی مدیرعامل سابق داماشی ها بود.

 


داماشی ها بنری نیز متشکل از این افراد در دست داشتند و شعارهایی را به سمت آن سر میدادند و خواستار این شدند که این افراد داماش را رها کنند. بر روی این بنر با کنایه شعار انتخاباتی گیلکی الماسخاله در انتخابات گذشته شورای شهر با مضمون: "اگر با هم باشیم می توانیم..." نوشته شده بود!

 


در این گزارش نگاهی گذرا به فرماندهان دارای درجه سرلشکری در کشورمان می‌اندازیم؛ فرماندهانی که دارای بالاترین سوابق رشادت و شجاعت در دوران دفاع مقدس و پس از آن را در کارنامه مادی و معنوی خود دارند. 

سرلشکر در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به درجه? نظامی بالاتر از سرتیپ و پایین‌تر از سپهبد گفته می‌شود. معادل آن در نیروی هوایی به همین نام و در نیروی دریایی ایران دریابان است. این درجه بالاترین درجه‌ای است که در حال حاضر در ایران به یک نظامی اعطا شده‌است. بلندپایه‌ترین فرماندهان نظامی ایران یعنی سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سرلشکر صالحی فرمانده کل ارتش و سرلشکر جعفری فرمانده سپاه در حال حاضر، همگی سرلشکر هستند.

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

فرماندهان ارشد نیروهای نظامی در کشورهای مختلف جهان به نوعی نمادی از نیروهای مسلح آن کشورها به شمار می‌روند. در کشور ما در حال حاضر تعدادی از فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه دارای درجه سرلشکری هستند که به صورت اجمالی با اسامی و سوابق خدمتی آنها آشنا خواهید شد. البته شهید صیاد شیرازی با شهادت خود و ارتقا به درجه سپهبدی از این حیث بالاتر از دیگر همرزمان خود قرار می گیرد.


سپهبد شهید محمدولی قرنی- نخستین رئیس ستاد ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نخستین شهید پس از انقلاب

نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و همزمان به عضویت در شورای انقلاب اشتغال داشت. او در سال 1309 وارد دانشکده افسری شد و پس از کودتای 28 مرداد به ریاست رکن دوم ارتش شاهنشاهی رسید. در مهرماه سال 1336 موفق به اخذ درجه سرلشکری شد، ولی کمتر از یکسال بعد در تیرماه 1337 در پی کشف طرح کودتا علیه رژیم وقت دستگیر و پس از محاکمه و سه سال زندان از ارتش اخراج گردید. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

قرنی در سوم اردیبهشت 1358 بدست گروه فرقان کشته شد. از حمید نیکنام و همفکرانش به عنوان ضارب و عامل ترور نام برده می‌شود. و مقبره وی در قم و در جوار حرم حضرت معصومه است. او همچنین نخستین قربانی ضد انقلاب بعد از پیروزی انقلاب است. غائله? کردستان در زمان او آغاز شد و او در این قضیه با تصمیم‌گیری قاطع و به موقع توانست جلوی پیشروی ضد انقلاب را بگیرد.

همسر سپهبد محمدولی قرنی که اکنون در قید حیات نیست در مصاحبه‌های پس از ترور سپهبد قرنی گفته بود که: سپهبد قرنی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه سرلشکری ارتقاء یافت، اما زمانی که متوجه اسلام‌زدایی و ستمکاری شاه و جنایات و خیانت‌های آمریکا در ایران شد، به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشگری پشت پا زد.


سپهبد علی صیاد شیرازی؛ کابوس منافقین

شهید گرانقدر نیروهای مسلح از جمله فرماندهان غیور ارتش در دوران دفاع مقدس بود که پس از این دوران نیز در ستاد کل نیروهای مسلح به خدمت مشغول بود. شهید صیاد شیرازی پس از دریافت درجه سرلشکری، به درجه رفیع شهادت نائل شد. نقل است که پس از دریافت این درجه، بسیار خوشحال بود و هنگامی که علت آنرا پرسیدند، گفته است که امروز فهمیدم ولی فقیه از من راضی است. شهید صیاد شیرازی فرماندهی عملیات مرصاد را بر عهده داشت که با کمک خداوند منافقین را در اسرع وقت تار و مار کرد.

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر



سرلشکر بسیجی سیدحسن فیروزآبادی 

سرلشکر بسیجی سید حسن فیروزآبادی همواره با آن لباس خاکی و چفیه بر دوش شناخته می‌شود. او به عنوان رییس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان مسئولیت مهمی را بر عهده داشته و از جمله مدیران ارشد و محبوب در نیروهای مسلح است.  وی از سال 68 عهده دار این مسئولیت بسیار مهم و تاثیرگذار است و در عین حال، در دانشگاه عالی دفاع ملی نیز به فعالیت می‌پردازد. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

لازم به ذکر است سرلشکر فیروزآبادی تاکنون مقالاتی از جمله: جنبش نرم‌افزاری(نهضت تولید علم)، رسالت نیروهای مسلح از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)، رهنامه(دکترین) مهدویت، استراتژی انتظار و تکلیف مسلمانان در زمینه‌سازی ظهور، اصالت روحانیت و حوزه علمیه در قرآن و در مکتب امام‌عصر(ع)، قیام مهدی(عج) منتظر ماست ( به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی )، بازمهندسی عملیات روانی، بسیج قلب امام (ره)، از جهاد تا جهاد، نقش حضرت امام(ره)، مراجع و روحانیت در دفاع مقدس، مجموعه مقالات، گنجینه دل، راه امام(ره)، ثبات انقلاب و شناخت جریان فتنه و دلایل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر، اعتماد به نفس ملی و فردی و ده‌ها مقاله پژوهشی دیگر ارائه داده است.

سرلشکر محمدعلی جعفری؛ عزیز سپاه

سرلشکر محمدعلی جعفری معروف به "عزیز" پس از انتصاب به عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران، به درجه سرلشکری نائل شد. وی در دوران دفاع مقدس از فرماندهان مهم سپاه و عنصری مبتکر در عملیات‌های نامتقارن بود که پس از دفاع مقدس، چند سال فرمانده نیروی زمینی سپاه، سپس رییس مرکز راهبردی سپاه و پس از آن فرمانده کل سپاه شد. سرلشکر جعفری در دوران حضور در مسئولیت اخیر نیز تحول اساسی در سپاه پاسداران به وجود آورد و ضمن تشکیل سپاه‌های استانی، نیروی هوایی و دریایی را نیز ارتقاء داد. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

می‌گویند افراد بسیاری در دنیا و حتی کشور خودمان بوده‌اند که وقتی مسوول یا وزیر و مدیر ارشد شده‌اند، مردم و همسایگان و دوستان خود را فراموش کرده‌اند و یادشان رفته که، که بوده‌اند، کجا بوده‌اند و کدام محله زندگی کرده‌اند و پدر ومادر و همسایه شان که بوده است! به عبارت دیگر، کمتر کسانی هستند که وقتی مسوولیت دشوار و بزرگی را به عهده می‌گیرند همچنان زندگی و خلق و خوی خود را مانند قبل حفظ می‌کنند و خدمت به مردم برای آنها اصل است. اما همسایه‌های سردار عزیز جعفری می‌گویند که او هنوز در همان محله زندگی می‌کند در جنوب شهر، و با این که فرمانده کل سپاه است و فرمانده قدرتمند یکی از مهمترین تشکیلات نظامی جهان است؛ اما به اصطلاح عرف مردم کوچه و بازار، «عزیز» خاکی و افتاده است و بدون منم منم و قدرت نمایی با مردم وزندگی و محله و فامیل ارتباط برقرار می‌کند.

جعفری از چهره‌های مستقل و فرماندهان خوشنام و مقبول بوده وبا انتصاب او به فرماندهی سپاه، سه سال پس از ریاست مرکز تحقیقات راهبردی سپاه، وی به دلیل داشتن نگاهی جامع به سپاه، به ویژه زمانی که مورد هجمه تبلیغاتی دشمن قرار گرفته برای وجود سپاه و این تشکیلات عظیم بسیا سودمند و موثر واقع شد.


سرلشکر غلامعلی رشید 

سرلشکر غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد سپاه در دوران دفاع مقدس به شمار می‌رود که تحلیل‌های جامع و عمیق وی در طی سال‌های اخیر در موضوعات مختلف همچون جنگ تحمیلی، نبردهای حزب‌الله لبنان، جنگ‌های منطقه و چشم‌انداز آینده همواره مورد توجه کارشناسان بوده است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

وی مسئولیت‌هایی چون فرماندهی قرارگاه فتح در عملیات بیت‌المقدس و مسئول عملیات قرارگاه مرکزی سپاه را پیش از حضور در ستاد کل نیروهای مسلح تجربه کرده است. سرلشکر رشید پیش از انتصاب به عنوان جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل نیروهای مسلح بود. 



سرلشکر عطا‌الله صالحی 

سرلشکر عطاءالله صالحی از جمله فرماندهان دلاور ارتش در دوران جنگ تحمیلی است که در سال 84 به سمت فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. تشکیل نیروی مستقل پدافندی با مسئولیت ارتش و نیز ساخت تجهیزات مدرن دفاعی همچون جنگنده صاعقه، ناوشکن جماران، انواع زیردریایی و تانک از جمله نقاط درخشان مسئولیت سرلشکر صالحی است. تدوین طرح‌های راهبردی چون حضور شناورهای ایرانی در خلیج عدن و دریای مدیترانه از جمله مصادیق نگاه راهبردی این فرمانده ارشد نیروهای مسلح است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر


سرلشکر قاسم سلیمانی؛ شهید زنده انقلاب

 
سرلشکر قاسم سلیمانی از با سابقه‌ترین فرماندهان سپاه پاسداران است که پیش از فرماندهی نیروی قدس سپاه، فرمانده لشکر 41 ثار‌الله کرمان بوده است. وی جدیدترین فرمانده نیروهای مسلح است که از سوی فرمانده معظم کل قوا به درجه سرلشکری نائل شده است. در بخشی از حکم سرلشکری سردار سلیمانی که از سوی رهبر معظم انقلاب نوشته شده است: سردار قاسم سلیمانی کسی است که خود بارها در جبهه به شهادت رسیده و شهید زنده انقلاب است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

پس از تکرار بسیار نام قاسم سلیمانی در رسانه‌های جهان، خبرگزاری فرانسه خبری را منتشر ساخت که از احتمال ترور وی توسط دولت آمریکا پرده برمی‌داشت. بر اساس این خبر جک کین فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا که در نشست استماع کنگره آمریکا حضور داشت با اشاره به طرح ترور مقامات ایرانی به ویژه مقامات ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، گفت: چرا آن‌ها را به قتل نرسانیم؟ آنها قریب به هزار آمریکایی را کشته‌اند، چرا ما عامدانه آنها را ترور نکنیم؟ نمی‌گویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهاد می‌دهم عملیات محرمانه انجام دهیم. باید فشارهای شدیدی روی آن‌ها اعمال کنیم. همچنین رویل مارک گریچ از کارشناسان مؤسسه به دفاع از دموکراسی اظهار داشت: آنان به اندازه ما دارای منطق نیستند، فکر نمی‌کنم بتوانید بدون به قتل رساندن یکی از آن‌ها، مرعوب‌شان کنید. قاسم سلیمانی خیلی زیاد سفر می‌کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید! به گزارش خبرگزاری فرانسه در ادامه این اظهارت برخی از نمایندگان آمریکایی اعلام کردند ما انجام هرگونه اقدامی درباره? ایران را دور از ذهن نمی‌دانیم اما از ابراز موافقت با اظهارات جک کین سر باز زدند.

سرلشکر سیدیحیی صفوی 

سرلشکر سیدیحیی صفوی معروف به "رحیم صفوی" از فرماندهان ارشد سپاه در دوران جنگ تحمیلی است که مسئولیت‌های مهمی چون فرماندهی نیروی زمینی و اطلاعات و عملیات کل سپاه را در آن زمان عهده‌دار بوده است. وی پس از دفاع مقدس، جانشین دکتر محسن رضایی فرمانده کل سپاه شد و در سال 1376 به جای وی، به فرماندهی کل سپاه منصوب گردید. 

در دوران فرماندهی سرلشکر صفوی، سپاه پاسداران به یک نیروی مهم دفاعی در منطقه تبدیل شد و در ابعاد مختلف اطلاعاتی و عملیاتی نیز رشد چشمگیری داشت. به همین دلیل فرمانده معظم کل قوا، وی را به سمت دستیار خود در نیروهای مسلح منصوب کردند. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر


دریابان علی شمخانی 

دریابان علی شمخانی فرمانده‌ای که هم مسئول نیروی دریایی ارتش بوده و هم سپاه. تنها سرلشکر نیروی دریایی کشورمان اکنون رییس مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی است. وی پس از وزارت دفاع با حکم رهبر معظم انقلاب در این مسئولیت مشغول انجام امور فکری و تحقیقاتی در موضوعات مختلف برای بهره برداری نیروهای مسلح است. وی به علت حضور موثر و آینده‌نگر در 8 سال دوران وزارت دفاع، نقش مهمی در ارتقاء توان بازدارندگی نیروهای مسلح داشته است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

سرلشکر مصطفی ایزدی 

سرلشکر مصطفی ایزدی سال‌ها فرمانده نیروی زمینی سپاه بوده و جزء فرماندهان تاثیرگذار در دفاع مقدس محسوب می‌شود. وی پس از حضور در ستادکل نیروهای مسلح، مسئولیت مهمی را بر عهده داشته و در سال‌های اخیر به درجه سرلشکری نائل شده است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

سرلشکر محمد باقری

سرلشکر محمد باقری برادر شهید گرانقدر حسن باقری (غلامحسین افشردی) است که اولین مسئول اطلاعات و عملیات سپاه بوده است. وی نیز از تبحر بالایی در امور اطلاعاتی و عملیاتی برخوردار بوده و اکنون نیز در همین مسئولیت در ستادکل نیروهای مسلح فعالیت می‌کند. باقری همزمان با ایزدی به درجه سرلشکری مفتخر شده است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

سرلشکر علی شهبازی

سرلشکر علی شهبازی نیز در دفاع مقدس کارنامه درخشانی داشته و در دوران حضور در فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز عامل تحولات مهمی بوده است. وی اکنون در گروه مشاوران نظامی فرمانده معظم کل قوا مشغول خدمت به نیروهای مسلح است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

سرلشکر مرحوم محمد سلیمی 

سرلشکر محمد سلیمی پس از شهبازی به فرماندهی کل ارتش منصوب شد. وی در زمان حضور رهبر معظم انقلاب در دفاع مقدس نیز از جمله افرادی بوده که نزدیکترین ارتباط را با ایشان داشته است. ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران فرماندهی وی، شاهد نوآوری‌ها و ارتقاء شاخص‌ها بوده است. سرلشگر سلیمی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در تاریخ 10 بهمن پس از یک دوره طولانی بیماری درگذشت.

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

سرلشکر محسن رضایی 

سرلشکر محسن رضایی از سال 1359 تا 1376 فرمانده کل سپاه بوده و نقش مهمی در هدایت نیروهای مسلح کشورمان در دفاع مقدس بر عهده داشته است. وی ترجیح داد در سال 76 وارد فعالیت‌های غیرنظامی شود و به همین خاطر به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. رضایی هنوز هم در جلسات و نشست‌های فرماندهان عالی‌رتبه نیروهای مسلح با رهبر انقلاب حضور فعال دارد و عضو ثابت جلسات پیشکسوتان دفاع مقدس است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر

سرلشکر حسین حسنی‌سعدی 

سرلشکر حسین حسنی‌سعدی در گذشته فرمانده نیروی زمینی ارتش بوده و در حال حاضر معاون هماهنگ‌کننده ستاد کل نیروهای مسلح است که سابقه درخشان او در دفاع مقدس قابل توجه است. او از جمله مدیران موثر در پیشرفت نیروهای مسلح است که در جایگاه حساس خود، عهده‌دار اجرای طرح‌های مهمی بوده است. 

ستون‌های نیروهای مسلح ایران چه کسانی هستند + تصاویر
از دیگر سرلشکرهای نیروهای مسلح جمهوری اسلمی ایران می‌توان از سرلشکر ناصر فربد، سرلشکر محمدحسین شاکر، سرلشکر محمدهادی شادمهر، سرلشکر امیربهمن باقری و سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد اشاره کرد.

همچنین برخی از امیران و سرداران نیروهای مسلح پس از نائل آمدن به فیض شهادت در هنگام انجام وظیفه به درجه? سرلشکری ترفیع یافتند که برخی از آنان عبارت اند از: سرلشکر ولی‌الله فلاحی و سرلشکران خلبان جواد فکوری، علی‌اکبر شیرودی، ابراهیم ذوالفقاری، عباس بابایی، عباس دوران، حسین خلعتبری، منصور ستاری، مصطفی اردستانی، سید علی اقبالی دوگاهه.

1- پیامبر صلى الله علیه و آله:

 إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ.

چنین است و غیر از این نیست که من براى به کمال رساندن کرامت های اخلاقی مبعوث شده ام.

مکارم الاخلاق ص 8


1-امام على علیه السلام:

عَلَیْکُمْ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا رِفْعَةٌ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْأَخْلَاقَ الدَّنِیَّةَ فَإِنَّهَا تَضَعُ الشَّرِیفَ وَ تَهْدِمُ الْمَجْدَ.

به مکارم اخلاق پایبند باشید که آن مایه سربلندى است و از اخلاق پَست دورى کنید که آن انسانهاى شریف را پَست و بزرگوارى را از بین مى برد.

تحف العقول ص 215


3- امام على علیه السلام:

نَزِّهْ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ نَفْسَکَ وَ ابْذُلْ فِی الْمَکَارِمِ جُهْدَکَ تَخْلُصْ مِنَ الْمَآثِمِ وَ تُحْرِزِ و الْمَکَارِمَ.

خودت را از هر پَستى پاک کن، و در راه مکارم اخلاق نهایت کوشش خود را به کار گیر تا از گناهان برهى و مکارم را بدست آورى.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 240 ، ح 4862


4- امام على علیه السلام:

 لَوْ کُنَّا لَا نَرْجُو جَنَّةً وَ لَا نَخْشَى نَاراً وَ لَا ثَوَاباً وَ لَا عِقَاباً لَکَانَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَطْلُبَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا مِمَّا تَدُلُّ عَلَى سَبِیلِ النَّجَاح‏

اگر هم به بهشت امید (و باور) نمى داشتیم و از دوزخ نمى هراسیدیم و پاداش و کیفرى در میان نمى بود باز شایسته بود که در طلب مکارم اخلاق برآییم، زیرا که راه موفقیت و پیروزى در تحصیل مکارم اخلاق است.

مستدرک الوسایل ج 11 ، ص 193 ، ح 12721


5- امام صادق علیه السلام:

وَقَد سُئِلَ عَن مَکارِمِ الخلاقِ: اَلعفوُ عَمَّن ظَلَمَکَ وَصِلَةُ مَن قَطَعَکَ وَ إعطاءُ مَن حَرَمَکَ وَ قَولُ الحَقِّ وَ لَو عَلى نَفسِکَ؛

 درباره مکارم الاخلاق سئوال شد، فرمودند: گذشت از کسى که به تو ظلم کرده، رابطه با کسى که با تو قطع رابطه کرده، عطا به آن کس که از تو دریغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد.

منهاج البراعه(خوئی) ج 6 ، ص 218


6- امام على علیه السلام:

 لَا تَکْمُلُ الْمَکَارِمُ إِلَّا بِالْعَفَافِ وَ الْإِیثَار

مکارم اخلاق به کمال نمى رسد، مگر با پاکدامنى و از خود گذشتگى.

تصنیف غررالحکم و درالکلم ص 256 ، ح 5418


7- امام على علیه السلام:

إذا رَغِبتَ فِى المَکارِمِ فَاجتَنِبِ المَحارِمَ؛

اگر خواهان مکارم و بزرگوارى ها هستى از حرام ها دورى کن.

تصنیف غررالحکم و درالکلم ص 317 ، ح 7317


8- امام صادق علیه السلام:

 إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَصَّ رَسُولَ اللَّهِ [رَسُولَهُ‏] بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَکُمْ فَإِنْ کَانَتْ فِیکُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیْهِ فِی الزِّیَادَةِ مِنْهَا فَذَکَرَهَا عَشَرَةً الْیَقِینَ وَ الْقَنَاعَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الشُّکْرَ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ السَّخَاءَ وَ الْغَیْرَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمُرُوءَةَ.

خداى تبارک وتعالى رسول خدا صلى الله علیه و آله را به مکارم اخلاق مخصوص گردانید. پس شما نیز خود را بیازمایید، اگر این صفت ها در شما بود خداى عزوجل را سپاس گویید و از او این مکارم را بیشتر بخواهید. ـ سپس آن ده خصلت را برشمردند ـ : یقین، قناعت، صبر، شکر، بردبارى، خوش اخلاقى، سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردى.

امالی(صدوق) ص 221 ، ح 8


 9- امام صادق علیه السلام:

لِجَرّاحِ المَدائِنىِّ :  أَ لَا أُحَدِّثُکَ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ الصَّفْحُ عَنِ النَّاسِ وَ مُوَاسَاةُ الرَّجُلِ أَخَاهُ فِی مَالِهِ وَ ذِکْرُ اللَّهِ کَثِیراً.
                      

به جرّاح مدائنى فرمودند: آیا به تو بگویم که مکارم اخلاق چیست؟ گذشت کردن از مردم، سهیم کردن برادر (دینى) در مال خود و بسیار به یاد خدا بودن.

وسایل الشیعه ج 15 ، ص 199 ، ح 20273



10- امام صادق علیه السلام:

 الْمَکَارِمُ عَشْرٌ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ فِیکَ فَلْتَکُن‏ ... صِدْقُ الْبَأْسِ وَ صِدْقُ اللِّسَانِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ إِقْرَاءُ الضَّیْفِ وَ إِطْعَامُ السَّائِلِ وَ الْمُکَافَأَةُ عَلَى الصَّنَائِعِ وَ التَّذَمُّمُ لِلْجَارِ وَ التَّذَمُّمُ لِلصَّاحِبِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَیَاءُ.

مکارم ده تاست: اگر مى توانى آنها را داشته باش ... : استقامت در سختى ها، راستگویى، امانتدارى، صله رحم، میهمان نوازى، اطعام نیازمند، جبران کردن نیکى ها، رعایت حق و حرمت همسایه، مراعات حق و حرمت رفیق و در رأس همه، حیا.


در مشهد، قم، کرمانشاه، کرمان، همدان، بندرعباس، زنجان، کاشان،بروجرد، خمینی شهر لیست اصولگرایان برنده انتخابات شد.

به گزارش انتخاب، در انتخابات مجلس با وجود اینکه اصلاح‌طلبان در تعداد قابل توجهی از حوزه‌های انتخابیه پیروز شدند، اما در بعضی حوزه‌های انتخابیه لیست اصولگرایان پیروز انتخابات شد.

مشهد: پایتخت اصولگرایی

کسب تمام کرسی‌های ممکن در مشهد، بار دیگر اقتدار اصولگرایان را در مشهد نشان داد. پیش از این در سال 92 نیز تمام کرسی‌های شورای شهر مشهد در اختیار اصولگرایان قرار گرفته بود. در روزهای گذشته نیز اخبار موثقی شنیده شده است که به زودی بعضی نمایندگان ناکام تهران راهی مشهد خواهند شد تا در مسئولیت‌های مختلف استان قرار بگیرند.

قم: اصولگرایان و بحران هویت

تنها شهر ایران که اگر همه گزینه‌های اصلاح‌طلب تایید صلاحیت می‌شدند باز هم شانس اصولگرایان روی کاغذ بیشتر بود شهر قم بود. حضور برخی چهره‌های تاثیرگذار جریان اصولگرا در قم این شهر را به یکی از پایگاه‌های مهم اصولگرایان تبدیل کرده و البته تشکیل مجامع روشنفکری و گروه‌های هنری در قم و مشهد دشوار‌تر از تهران و اصفهان و شیراز است. 

با این حال اصولگرایان قمی با شخصیتی مثل علی لاریجانی مواجه هستند. فردی که در دور اول در لیست اصولگرایان نبود اما در لیست اصلاح‌طلبان قرار گرفت و وارد خانه ملت شد و حالا مهم‌ترین گزینه اصولگرایان برای ریاست مجلس است.

کرمانشاه: پیروزی در دور اول

کرمانشاه تنها شهری بود که پیروزی لیست امید در دور دوم انتخابات قطعی بود. هر دو نامزد راه یافته به دور دوم انتخابات در کرمانشاه در دور اول نامزد لیست امید بودند. با این حال اصولگرایان در دور اول انتخابات دو نماینده اصولگرا را به مجلس فرستاده بودند تا در کرمانشاه نیز پرچم اصولگرایی بالا باشد.

کرمان: با تشکر از آقای وزیر

اگر مصری، وزیر رفاه دولت احمدی‌نژاد برگ برنده اصولگرایان کرمانشاه در مجلس نهم و دهم بود، در کرمان این زاهدی بود که امید لیست اصولگرایان شد. کرمان دو نماینده در مجلس دارد و دو نماینده لیست امید سوم و چهارم شدند و در رسیدن به مجلس ناکام ماندند.

همدان: سه گانه یاران احمدی‌نژاد

در همدان هم لیست اصلاح‌طلبان توفیقی برای ورود به مجلس نداشت و اصولگرایان با حاجی‌بابایی پیروز انتخابات شدند. دومین منتخب مردم همدان خجسته است که گرایش حمایت از دولت دارد و در لیست اصولگرایان قرار نگرفت.

بندرعباس: ‌جراره افتاد

اصولگرایان دو کرسی از سه کرسی مجلس را در بندر عباس به خود اختصاص دادند اما سومین کرسی به یک چهره مستقل رسید تا جراره، چهره تندروی مجلس در راهیابی به خانه ملت ناکام بماند.

زنجان: شکست در دور دوم

با وجود اینکه هر دو نامزد اصلاح‌طلب توانسته بودند به دور دوم انتخابات راه پیدا کنند اما در دور دوم یک اصولگرا و یک چهره مستقل وارد مجلس شدند تا بزرگ‌ترین شکست اصلاح‌طلبان در دور دوم در زنجان رقم بخورد.

کاشان: منتظر منصوری آرانی

اصلاح‌طلبان کاشانی تا روزهای آخر امیدوار بودند منصوری آرانی تایید صلاحیت شود اما در ‌‌نهایت او تایید نشد تا اصولگرایان در کاشان با سید جواد ساداتی‌نژاد صاحب تنها کرسی این شهر در مجلس باشند.

بروجرد: بروجردی سناتور شد!

در بروجرد با وجود اینکه بیرانوند نتوانست وارد مجلس شود و یک نفر از چهره‌های تندروی مجلس کمتر شد اما «علا‌الدین بروجردی» برای پنجمین بار وارد مجلس شد تا تبدیل به یکی از قدیمی‌ترین نمایندگان ادوار مجلس شود و وزنه اصولگرایان را در بروجرد بالا ببرد.

خمینی شهر: جبران شکست در مرکز استان

 به جز کاشان در خمینی‌شهر و نجف آباد، شهرهای با جمعیت بالای 200 هزار نفر در استان اصفهان نیز اصولگرایان پیروز انتخابات شدند. در خمینی شهر ابطحی از جمله افراد نزدیک به تفکر جبهه پایداری وارد مجلس شد.


هرچند کسی در ابتدای فصل تصور نمی کرد که لسترسیتی بتواند قهرمان لیگ برتر شود اما شاگردان کلودیو رانیری از ابتدای فصل شروع خوبی داشتند و اولین شکست شان را در هفته هفتم تجربه کردند. نتایج خوب آنها ادامه پیدا کرد و آنها در نهایت توانستند عنوان قهرمانی را از آن خود کنند. در اینجا نگاهی خواهیم داشت به نتایج لسترسیتی در 36 هفته گذشته که به قهرمانی آنها در رقابت های این فصل لیگ برتر منجر شد:

9 آگوست؛ لسترسیتی 4-2 ساندرلند

15 آگوست؛ وستهام 1-2 لسترسیتی

22 آگوست؛ لسترسیتی 1-1 تاتنهام

29 آگوست؛ بورنموث 1-1 لسترسیتی

13 سپتامبر؛ لسترسیتی 3-2 استون ویلا

19 سپتامبر؛ استوک سیتی 2-2 لسترستی

26 سپتامبر؛ لسترسیتی 2-5 آرسنال

3 اکتبر؛ نوریچ 1-2 لسترسیتی

17 اکتبر؛ ساوتهمپتون 2-2 لسترسیتی

24 اکتبر؛ لسترسیتی 1-0 کریستال پالاس

31 اکتبر؛ وست بروم 2-3 لسترسیتی

7 نووامبر؛ لسترسیتی 2-1 واتفورد

21 نووامبر؛ نیوکاسل 0-3 لسترسیتی

28 نووامبر؛ لسترسیتی 1-1 منچستریونایتد

5 دسامب؛ سوانسی 0-3 لسترسیتی

14 دسامبر؛ لسترسیتی 2-1 چلسی

19 دسامبر؛ اورتون 2-3 لسترسیتی

26 دسامبر؛ لیورپول 1-0 لسترسیتی

29 دسامبر؛ لسترسیتی 0-0 منچسترسیتی

2 ژانویه؛ لسترسیتی 0-0 بورنموث

13 ژانویه؛ تاتنهام 1-0 لسترسیتی

16 ژانویه؛ استون ویلا 1-1 لسترسیتی

23 ژانویه؛ لسترسیتی 3-0 استوک سیتی

2 فوریه؛ لسترسیتی 2-0 لیورپول

6 فوریه؛ منچسترسیتی 1-3 لسترسیتی

14 فوریه؛ آرسنال 2-1 لسترسیتی

27 فوریه؛ لسترسیتی 1-0 نوریچ

1 مارس؛ لسترسیتی 2-2 وست بروم

5 مارس؛ واتفورد 0-1 لسترسیتی

14 مارس؛ لسترسیتی 1-0 نیوکاسل

19 مارس؛ کریستال پالاس 0-1 لسترسیتی

3 آوریل؛ لسترسیتی 1-0 ساوتهمپتون

10 آوریل؛ ساندرلند 0-2 لسترسیتی

17 آوریل؛ لسترسیتی 2-2 وستهام

24 آوریل؛ لسترسیتی 4-0 سوانسی

2 می؛ منچستریونایتد 1-1 لسترسیتی


مهندس بازرگان در حالی چشم از جهان فروبست که تکثر سیاسی، جامعه مدنی و... را دور از دسترس می دید و برنامه «هویت» ساخته می شد، اما دکتر سحابی 7 سال و چند ماه بعد زمانی با دار فانی وداع کرد که رییس جمهور وقت از این مفاهیم سخن می گفت.

اگر در مراسم تشییع جنازه بازرگان در بهمن 1373 هیچ مقام رسمی حضور نداشت، مراسم تشییع جنازه سحابی با حضور رییس و نمایندگان مجلس، معاون اول و معاون پارلمانی رییس جمهور و تعدادی از وزیران و مدیران ارشد برگزار شد و آن ها رفته بودند که به خاندان و هم فکران دکتر سحابی تسلیت بگویند.

9 سال بعد در شرایطی کاملا متفاوت و در فضایی که هنوز التهابات انتخابات سال 88 کاملا فروکش نکرده بود فرزند ایشان، مهندس عزت الله سحابی و نوه شان، هاله سحابی (دختر مهندس سحابی) چشم از جهان فروبستند. اکنون هم در حالی چهاردهمین سال درگذشت دکتر سحابی فرا می رسد که اغلب تحول خواهان به تدبر دولت اعتدالی روحانی چشم امید دارند.

زندگی خودساخته و منضبط

یدالله سحابی که یک سال قبل از جنبش مشروطه در یکی از کوچه های گذر وزیر دفتر سنگلج از پدری اصفهانی و مادری تهرانی متولد شد، دوره ابتدایی را در دبستان های شرف احمدی و اتحادیه و دوره دبیرستان را در دبیرستان های شرف و دارالفنون گذراند. سپس به دارالمعلمین مرکزی که در آن زمان زیر نظر میرزا ابوالحسن خان فروغی اداره می شد، رفت و آموزش پایه را در 1304 به پایان رساند.

در 1307 با آغاز به کار دارالمعلمین عالی به آن جا رفت و پس از سه سال، یکی از نخستین فارغ التحصیلان لیسانس در رشته علوم طبیعی آن مرکز شد و بعد از یک سال تدریس در دبیرستان های تهران در کنکور اولین گروه دانشجویان اعزامی به خارج پذیرفته شد، اما به علت مشکلات خانوادگی نتوانست به فرانسه برود. در سال بعد هم تصمیم گیری برای سفر به خارج و ادامه تحصیل برایش خیلی مشکل شد و در نامه ای از مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی خواست برای او استخاره کند. آیت الله حائری که معمولا از استخاره خودداری می کرد بنا بر وضعیت خاص سحابی و این که مساله علم و دانش مطرح بود، پذیرفت و نتیجه استخاره هم مثبت بود. پس از آن در دانشگاه شهر لیل واقع در شمال غربی فرانسه به تکمیل تحصیلات پرداخت و پس از پنج سال موفق به دریافت درجه دکترا در زمین شناسی شد.

اردیبهشت 88 در گفت و گویی که با مهندس عزت الله سحابی داشتم وقتی از ایشان درباره ویژگی های شخصیتی پدرشان پرسیدم، او از دو خصلت بارز دکتر سحابی یاد کرد که بیشتر به این دوران مربوط می شد: «اولا ایشان فرد کاملا خودساخته ای بود. در خانواده شان کسی که راهنما و سرمشق او باشد، نبود. تنها عموی ایشان قدر اهل مطالعه بود و به کتاب هایی چون گلستان و بوستان و مثنوی علاقه داشت. پدر هم به ایشان خیلی علاقه داشت. اما واقعا کسی را نداشت که در مسائل زندگی و تحصیلی او را راهنمایی کند، او همه مراحل را با تدبیر و اراده خود پیمود و می توان این خودساختگی را از ویژگی های برجسته ایشان دانست. دوم این که در زندگی بسیار منضبط بود.

وقتی برای ادامه تحصیل بورسیه شد و به خارج رفت دولت حقوقی برای این دانشجویان پرداخت می کرد. این مستمری برای اکثر دانشجویان کافی نبود و آن ها معمولا با کمک خانواده کسری بودجه شان را حل می کردند، اما پدر گذشته از این که با همان حقوق زندگی می کرد، هزینه زندگی ما را هم در تهران می داد. به خودش زحمت می داد و اهل عافیت طلبی و راحت طلبی نبود.»

آشنایی با بازرگان در کشتی

دانشجوی جوان زمین شناسی که تابستان 1312 با کشتی از بندر مارسی به ایران باز می گشت، به دنبال جای خلوتی می گشت که به دور از استهزا و انگشت نمایی مسافران نماز بخواند، ناگهان دید که یک نفر روی عرشه مشغول نماز خواندن است، با خوشحالی و تعجب نزد وی رفت و پس از خاتمه نماز پرسید: «اهل کجایی و چه کسی هستی؟» جوان نمازخوان توضیح داد که ساکن تهران و فرزند حاج عباسقلی بازرگان است. از آن روز بنای دوست و همفکری دکتر یدالله سحابی و مهندس مهدی بازرگان گذاشته شد و تا آخر عمر، هر دو به عهد دوستی و همراهی وفادار ماندند و به همراه دیگر هم فکرانشان چون آیت الله طالقانی و... در عصر سیطره رادیکالیسم راه اصلاح طلبی را گشودند.

استفاده از کوچک ترین روزنه

دکتر سحابی بعد از بازگشت به ایران بیشتر در حوزه آموزشی و تخصص علمی شان فعالیت داشتند، اما اگر فضا را برای انجام خدمت مهیا می دیدند شانه از زیر بار مسئولیت خالی نمی کردند و سعی می کردند به جای سر دادن شعارهای کلی از کوچک ترین موقعیت هم استفاده کنند و در این راستا بود که در زمانی که علی شایگان وزیر آموزش و پرورش بود به عنوان رییس اداره فرهنگ تهران منصوب شد.

مهندس سحابی در این خصوص می گوید: «قوام السلطنه در دوره ای کابینه ائتلافی تشکیل داد که در آن سه وزیر از حزب توده وجود داشت. دکتر کشاورز وزیر فرهنگ شد و دکتر مجتهدی به عنوان معاون اداری و مالی و مرحوم خلیل ملکی را به عنوان معاونت فنی منصوب کرد. در آن مقطع پدر به خاطر سوابقی که در آموزش و پرورش شرکت می کرد. از آن زمان به صراحت لهجه معروف شده بود و با روسا و حتی وزیر درگیر می شد، با این وجود مورد احترام هم بود چون همه می دانستند که صادق و بی غرض است.

در سال 1326 و بعد از کنار رفتن قوام السلطنه از نخست وزیری دکتر علی شایگان وزیر آموزش و پرورش شد و مرحوم پدر را به عنوان رییس اداره فرهنگ تهران منصوب کرد که مدت این ریاست چند ماهی بیشتر دوام نیاورد. ایشان در مدتی که رییس اداره فرهنگ تهران بود با نادرستی های آموزش و پرورش مبارزه و تعدادی از افراد بانفوذ مثل محسن حداد و عبدالله گرجی (مدیران دبیرستان دارالفنون) را مهار کرد. دکتر مصدق در یک مقطع دکتر حسابی را به عنوان وزیر فرهنگ منصوب کرد و دکتر حسابی تمام کسانی را که پدرم پاک سازی کرده بود، برگرداند.»

به گفته مهندس سحابی پس از 28 مرداد هم فعالیت های علمی و تحقیقاتی دکتر سحابی تداوم داشته است: «ایشان بعد از 28 مرداد نیز فعالیت های علمی شان ادامه داشت و در دانشکده علوم استاد زمین شناسی بود و در رشته زمین شناسی دانشکده بسیار محوریت داشت. همچنین در سال های بعد از کودتا مرحوم مهندس زنگنه در سازمان برنامه برای مطالعه در مورد منابع آب در ایران، کمیسیون تحقیقات آب را راه اندازی می کند و پدرم کارشناس این کمیسیون بود و در رابطه با آب های زیرزمینی تهران و شهرستان ها تحقیقات بسیاری انجام داد و روی آب و منابع آب در ایران خیلی کار کرد.

به یاد دارم که ایشان به قائنات می رفت و برای آن که آب بالا بیاورند چاه هایی به عمق سیصد متر می زدند و خودش داخل چاه می رفت تا مقنی ها را هدایت کند. این فعالیت ها تا سال 42 که همراه دیگر سران نهضت آزادی محاکمه شد و از دانشگاه اخراجش کردند، ادامه داشت. بعد از آن هم شرکت های خصوصی که در مورد تامین آب می خواستند کاری بکنند از ایشان استفاده می کردند.»

سیاست و فرهنگ در کنار هم

اگرچه مرحوم یدالله سحابی اکنون بیشتر به عنوان فعال سیاسی شهرت دارد، اما ایشان بیش از این که به فعالیت سیاسی مشغول شود به فعالیت های علمی و فرهنگی پرداخته و بیش از هر چیز دغدغه تربیت نسل جوان و تاسیس نهادهای فرهنگی و آموزشی داشت.

مهندس سحابی درباره توجه ویژه دکتر سحابی و مهندس بازرگان به فعالیت های فرهنگی و مدنی می گوید: «پدرم بیش از آن که سیاسی باشد دنبال نهادسازی بود. حتی در سال های آخر عمرش دنبال تاسیس یک دبیرستان دخترانه بود و با تلاش فراوان موفق شد ساختمان مدرسه کوثر را بخرد. پدر و مهندس بازرگان بر اساس احساس تکلیف و با انگیزه مذهبی وارد فعالیت سیاسی شدند. به این دلیل تمام توجه و تمرکزشان روی فعالیت سیاسی صرف نبود و به کارهای علمی نیز می پرداختند.

علاوه بر آن ایشان از دوران دانشجویی علاقه ویژه ای به آموزش و پرورش داشت و در سال های قبل از کودتا در اداره فرهنگی (آموزش و پرورش) نقش زیادی داشت و معتقد بود به دلیل این که در دوران تحصیلات متوسطه شخصیت و اعتقادات فرد شکل می گیرد باید بیشتر از تحصیلات عالی و ابتدایی به تحصیلات متوسطه بپردازیم و اگر در این دوره نظام سالم آموزشی و تربیتی داشته باشیم، نسل درستی تربیت می شود و خود به خود دانشگاه تضمین خواهدشد.»

یدالله سحابی تا قبل از 28 مرداد با این که مواضع سیاسی مشخصی داشت، اما از این که وارد فعالیت سیاسی شود پرهیز می کرد و بیشتر چهره ای علمی و پژوهشی داشت. مهندس سحابی در این باره می گوید: «در سال 1330 که مرحوم دکتر مصدق نخست وزیر شد، ما چند نفر از دانشجویان انجمن اسلامی دانشجویان با مرحوم مهندس بازرگان و پدرم ملاقاتی داشتیم و از ضرورت تشکیل یک حزب اسلامی نواندیش صحبت کردیم. هر دو آقایان با این پیشنهاد به شدت مخالفت کردند و معتقد بودند: انسان در هر کاری که وارد می شود باید علاوه بر علاقه، تخصص نیز داشته باشد و فعالیت سیاسی هم نیازمند نوعی تخصص است که ما این تخصص را نداریم.»

آن ها از آن جلسه ناامیدانه بیرون آمدند، تا این که وقتی 28 مرداد اتفاق افتاد. دکتر سحابی به همراه مهندس بازرگان شاهد تمام حوادث خیابان کاخ و خانه مصدق و... بودند و بسیار تحت تاثیر این حوادث قرار گرفتند.

از آن زمان به این فکر افتادند که باید در مقابل کودتا کاری بکنند و مرحوم حاج رضا زنجانی نیز از آن ها دعوت کرد و عضو کمیته مرکزی نهضت مقاومت ملی شدند. عزت الله سحابی درباره علت این تغییر رفتار می گوید: «علت این که مهندس و پدر بعد از کودتا براساس احساس ضرورت وارد فعالیت سیاسی شدند این بود که تمام سران احزاب ملی آن زمان یا بازداشت بودند یا در خارج از کشور.»

در چنین اوضاعی بود که دکتر سحابی بعد از 28 مرداد 1332 به همراه تعدادی از دوستان و همفکرانش «نهضت مقاومت ملی ایران» را تاسیس کردند و متعاقب آن در اوج فعالیت در دانشگاه به دلیل امضای نامه ای در اعتراض به قرارداد کنسرسیوم نفت در سال 1333 همراه 11 استاد دیگر از جمله مهندس بازرگان از دانشگاه اخراج شد. پس از آن در دورانی که امیدها به یاس تبدیل و تنها گاهی صدای گلوله شنیده می شد او رو به تعلیم و تربیت نسل جدید آورده و در سال 1337 دبیرستان کمال را با شعار «تحکیم دین از راه ترویج علم» تاسیس کرد که سرانجام در سال 1352 به عنوان مرکز تبلیغ ضدرژیم تعطیل شد.

روایت مرحوم مهندس سحابی از چگونگی تاسیس دانش سرای تعلیمات دینی و دبیرستان کمال این گونه است: «بعد از 28 مرداد و تشکیل نهضت مقاومت ملی پدر دنبال تاسیس دبیرستانی بود که مطابق با میل و علاقه خودش اداره شود. در آن مقطع زمینی واقع در نارمک که تازه ساخته شده بود، خریداری کرد و برای تربیت دبیران مدارس و به خصوص دبیر تعلیمات دینی افتاد. پدر اصرار داشت آیین نامه آن از طرف شورای عالی فرهنگ تصویب شود، اما بودجه آن را دولت ندهد. به همین دلیل بودجه دانش سرا را مرحوم حاج عباسقلی بازرگان (پدر مهندس بازرگان) از طریق جامعه اسلامی بازار تامین کرد.

در اساسنامه آن آمده بود دانش آموزان از کلاس نهم متوسطه می توانند در امتحان ورودی شرکت کنند و بعد از قبولی دو سال درس بخوانند و سپس با رتبه یک آموزگاری استخدام شوند. بنابراین فارغ التحصیلان دانش سرا همه کار داشتند. بسیاری از مبارزان سال های بعد فارغ التحصیل این دانش سرا بودند. پدر من رییس آن بود و تعدادی از روحانیون و  غیرروحانیون نیز آن جا درس می دادند. به عنوان مثال آیت الله طالقانی تفسیر درس می داد و مهندس بازرگان نیز درسی با عنوان «دینداری» تدریس می کرد.

دانش سرای تعلیمات دینی اولین اقدام پدر در زمینه نهادسازی فرهنگی بود. بعد از آن هم از سال 35 برای تاسیس دبیرستان کمال اقدام کردند. هیات امنای دبیرستان نیز شامل پدر، مهندس بازرگان، احمد آرام و... بودند که اسم این هیات «گروه فرهنگی اخلاق» بود. پدر آن قدر به ساختن این مدرسه علاقه مند بود که مثل یک بنا برای ساختن آن کار می کرد. درواقع نسل انقلابی را در این مدرسه تربیت کردند.

مرحوم اسدی، محمدجواد رجاییان، مرحوم رجایی، آقای صاحب الزمانی و... همه شاگردان دبیرستان کمال بودند. سطح این دبیرستان به اندازه ای بالا بود که همیشه در بین مدارس شرق تهران اول بود و دانش آموزان آن هم قبولی چشمگیری در کنکور داشتند. بعدها که در سال 54 دولت تصمیم گرفت همه مدارس خصوصی را دولتی کند، دبیرستان کمال را وزارت آموزش و پرورش از گروه فرهنگی اخلاق خرید. بعد از انقلاب نیز گروه فرهنگی احمدیه آن را از آموزش و پرورش گرفت.

مرحوم پدر برای شکل گیری این نهادهای ماندگار بسیار زحمت کشید؛ هم زحمت اجرایی و هم زحمت استفاده از ارتباطات برای گرفتن امکانات. به عنوان مثال آیت الله بروجردی عنوان کرده بود مقلدان ایشان می توانند وجوهات شرعی شان را در اختیار دبیرستان کمال قرار دهند.»
دکتر سحابی و مهندس بازرگان علاوه بر فعالیت های آموزشی در حوزه نشر هم تجربه موفق شرکت سهامی انتشار را در کارنامه خود دارند. مهندس سحابی درباره چگونگی شکل گیری شرکت سهامی انتشار می گوید: «سهامی انتشار محصول پروژه مرحوم بازرگان بود. ایشان در سال 1334 در زندان بود و بنده نیز شش ماه با ایشان در یک اتاق بودم. ما در زندان در مورد تحلیل اوضاع و این که چه باید بکنیم، بحث های زیادی می کردم.

یک سوال مهم این بود که چرا در ایران برخلاف تمام دنیا نهادها ابتدا از جمع های بزرگی شروع می شوند و بعد به مرور در آن انشعاب صورت می گیرد و کوچک می شوند. به عنوان مثال نهضت مقاومت ملی در سال اول بسیار موفق بود و عده زیادی جذب آن شدند و در دوره اعتصاب مهر و آبان 32 تمام منطقه سپه به پایین تا بازار کاملا تعطیل بود، اما این نهضت به تدریج کوچک شد.

در بحث هایی که در زندان داشتیم به این نتیجه رسیدیم که در ایران به دلیل این که روحیه کار جمعی وجود ندارد، انشعاب شکل می گیرد و دلیل عدم وجود روحیه جمعی نیز به دلیل طول دوران استبدادی است چرا که استبداد شخصیت افراد را می کشد و انسان ها شخصیت مستقل ندارند و همه از ترس حاکمیت مجبور به تظاهر می شوند در حالی که اختلافات زیادی دارند و به همین خاطر در حکومت های استبدادی مردم از لحاظ روحی و فکری از هم دور می شوند.

براین اساس به این نتیجه رسیدیم که باید روحیه جمعی را تقویت کنیم. برهمین اساس آقای بازرگانی معتقد بود که ما باید یک نهضت تربیتی علمی جمعی داشته باشیم که اسم آن را «متاع» (مکتب تربیتی اجتماعی و عملی) گذاشتند. به دنبال این نظر نهضت انجمن سازی راه افتاد و به طور متناوب انجمن های اسلامی گوناگون شکل گرفت. به طوری که در سال 41 که کنگره انجمن های اسلامی سراسر کشور برپا شد، حدود 31 انجمن اسلامی در آن شرکت کردند. این انجمن ها ماهیت سیاسی نداشتند و بیشتر ماهیت صنفی داشتند. با این وجود سه کتاب تفسیر آقای طالقانی، راه طی شده مهندس بازرگان و تنبیه الامه علامه نائینی محور تربیتی آن ها بود. شرکت سهامی انتشار نیز یکی از تاسیسات «متاع» بود که موسسین آن پدر، آقای بازرگان و آقای احمد آرام بودند. پدرم بیش از آن که سیاسی باشد دنبال نهادسازی بود.»

دوران مبارزه

دکتر سحابی به همراه آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان و... در اردیبهشت 1340 «نهضت آزادی ایران» را تاسیس کردند و در بیانیه تاسیس آن چنین آوردند؛ «در این پیچ مهم تاریخ ایران با استعانت از پروردگار جهان و با امید به مردانگی و همکاری هم وطنان تاسیس «نهضت آزادی ایران» اعلام می شود.»

بعد از تشکیل نهضت حساسیت ساواک نسبت به فعالیت آن ها بیشتر شد تا این که به دنبال تصویب آیین نامه انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی در مهر 41، فعالیت انتقادی امام خمینی و علمای قم نیز آغاز شد و نضهت آزادی با صدور بیانیه ای از حرکت و خواسته های روحانیون اعلام حمایت کرد. در بهمن با طرح رفراندوم برای لوایح شش گانه انقلاب شاه و مردم (انقلاب سفید) نهضت آزادی بیانیه ای تحلیلی در 14 صفحه با عنوان «ایران در آستانه یک انقلاب بزرگ! و برگرداندن تاریخ خود» منتشر کرد و پس از این بیانیه در اول بهمن 1341 سران نهضت آزادی از جمله آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی و همچنین تعدادی از اعضای جبهه ملی بازداشت شدند و فعالیت های نهضت آزادی غیرقانونی اعلام شد.

سرانجام پس از محاکمه در دادگاه نظامی دکتر سحابی به 4 سال زندان و 8 ماه تبعید به برازجان محکوم شد و با کمال شهامت به همراه بازرگان و طالقانی در دادگاه فریاد زدند: «ما آخرین گروهی هستیم که با شما به زبان قانون سخن می گوییم» و در سختی زندان های تهران و برازجان استقامت و صبوری بسیاری از خود نشان دادند.

آیت الله طالقانی هنگام آزادی دکتر سحابی از زندان می گوید: «من مدت زیادی را در قم و نجف بوده ام، افراد پارسا و شب زنده دار زیادی را دیده ام ولی می توان بگویم شخصی را مانند دکتر سحابی ندیده ام.»

خادم و ناصحی مشفق

دکتر سحابی در دوران انقلاب از معتمدان رهبر انقلاب بود و از محورهای مهم و موجه سازماندهی انقلاب به شمار می رفت تا آنجا که امام خمینی در تاریخ 1357.10.28 طی حکمی ایشان را به سازماندهی کمیته تقویت و تنظیم اعتصابات مامور کردند. پس از پیروزی انقلاب، مهندس بازرگان به منظور جلب مشارکت کلیه مردم در تدوین سیاست های درازمدت توسعه و تکامل کشور و شریک کردن مردم در طرح ریزی، شورای عالی طرح های انقلاب را تشکیل داد و دکتر سحابی را به سمت وزیر مشاور در طرح های انقلاب منصوب کرد و با همکاری بیش از 240 نفر از متخصصان و کارشناسان با 7800 ساعت تحقیق و پژوهش گزارش نهایی سیاست های توسعه و تکامل جمهوری اسلامی برای مرحله زمانی کوتاه مدت (دوساله)، میان مدت (8 تا 12 ساله) و درازمدت (12 تا 16 ساله) آماده و تدوین کردند. در کنار آن نیز تدوین پیش نویس قانون اساسی (که با همکاری دولت و شورای انقلاب انجام شد) با همیت و سرپرستی ایشان آماده و منتشر شد و پس از آن نیز به عنوان نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی برگزیده شد.

پس از اتمام دوره اول مجلس و به حاشیه رانده شدن اعضای نهضت آزادی و ملی- مذهبی ها از عرصه قدرت، دکتر سحابی قریب 18 سال به عنوان اپوزیسیون سیاسی و بیشتر در هیئت آمر به معروف و ناهی از منکر تا آخر عمر به فعالیت پرداخت. او در جریان بازداشت فعالان ملی- مذهبی در اواخر سال 79 از هیچ تلاش و کوششی برای آزادی هم فکران خود دریغ نکرد و در اولین اقدام نامه سرگشاده ای برای رییس جمهور وقت نوشت و پس از آن به عنوان آخرین اقدام عصازنان به مجلس رفت و گفت «من برای نهضت آمده ام، نه عزت» و قصد تحصن در مجلس را داشت که با قول پیگیری رییس مجلس منصرف شد و به منزل بازگشت.

در حالی که در تاریخ معاصر ایران و مخصوصا قبل از انقلاب بیشتر مخالفان رویکردی رادیکال داشتند، اما مشی سیاسی دکتر سحابی و دیگر هم فکران ایشان همواره اصلاح گرایانه و اعتدالی بود. این افراد با پشتوانه نظری و عملی ویژه خود همواره بر سیاست گام به گام و اصلاح طلبانه تاکید داشتند و هم زمان با فعالیت های سیاسی، از فعالیت های مدنی و فرهنگی نیز غافل نبودند و در این حوزه هم خدمات قابل توجهی انجام دادند. این دو ویژگی از جمله ویژگی های بارز فعالیت های سیاسی و اجتماعی دکتر سحابی و هم فکران ایشان است که در شرایط کنونی ضرورت دارد مورد توجه فعالان سیاسی و اجتماعی قرار گیرد.

آزادی خواه وفادار و جامع گرا

مهم ترین ویژگی سحابی عبد صالح بودن او بود*

عمادالدین باقی، پژوهشگر علوم اجتماعی: مفتخرم که در خدمت بزرگوارانی هستم که در بزرگ داشت دکتر یدالله سحابی حضور دارند. دو ساعت پیش اطلاع دادند که در این مجلس باید دقایقی مصدع اوقات شما بشوم در حالی که مایلم برای هر سخنی، متنی مهیا کنم، اما چون برای این مجلس مجالی نبود در این فرصت اندک با خود اندیشیدم که مرحوم دکتر سحابی را با چه عبارتی توصیف کنم. در این اندیشه بودم که یاد خاطره ای از مهندس عزت الله سحابی افتادم.

در سال 1379 دو هفته ای با ایشان و آقای لطیف صفری و شمس الواعظین در زندان هم اتاقی بودیم. یک بار در هواخوری قدم می زدیم، مهندسی سحابی گفت به شهادت مادرم و مشاهدات خودم می توانم شهادت بدهم که پدرم شصت سال است نماز شب اش ترک نشده، حتی در دوره جوانی که بدون خوانواده اش برای تحصیل در اروپا به سر می برد.

با مجموعه آگاهی های دیگری که درباره دکتر سحابی داشتم گمان کردم اگر بخواهیم او را در یک کلام توصیف کنیم بهترین وصف، تعبیری است که در قرآن آمده: «عبد صالح»؛ اِن الارضَ یرئها عبادی الصالحون. «عبد صالح» بودن واجد دو ویژگی ممتازکننده است؛ یکی «عبد» و دیگری «صالح» بودن.

عبد خدا بودن یعنی کسی که عبودیت خدا را پذیرفت دیگر زیر بار هیچ زور و قدرتی نمی رود و به استبداد تمکین نمی کند. عبد خدا بودن لوازمی دارد. نمی شود کسی عبد خدا باشد و به او باور داشته باشد، اما ستم کند، حقوق مردم را تضییع کند و قیم مابانه بخواهد بر مردم مسلط شود.

یکی از شاگردان مرحوم نجابت از علمای شیراز می گفت وی در یکی از درس هایش برای طلاب به هم صنفی ها می گفت بسیاری از ما به خدا و معاد باور نداریم چون اگر باور داشته باشیم به گونه دیگری زندگی می کنی. او به کوهی در شیراز که از همه جای هر دیده می شود اشاره می کند و می گوید اگر به کسی بگویند پشت این کوه گنج عظیمی نهفته است و او ایمان داشته باشد که این خبر صحیح است برای رسیدن به آن سینه خیز می رود وگرنه با این خبرها از جایش تکان نمی خورد. اگر ما هم باور داشت باشیم خدایی هست و معاد و حساب و کتابی هست برای آن سینه خیز می رویم.

بنابراین اگر دیدی کسی که مدعی اعتقاد به خدا و معاد است ظلم می کند، حقوق مردم را ضایع می کند، کبر می ورزد و دروغ می گوید، بدانید ادعای ایمانش دروغ است و رخنه ای در باور او به خدا و معاد وجود دارد؛ چون نمی شود کسی موحد راستین باشد و کسی را به ناحق زندان کند. موحد راستین دلی را نمی رنجاند و نمی لرزاند و اگر جز این بود باید در موحد بودن یا باورش به آخرت شک کرد. دکتر سحابی یک موحد راستین بود و به خدا و معاد باور داشت.

صالح بودن نیز با عمل صالح انجام دادن ملازمه دارد. در کارنامه دکتر سحابی برگه های زیادی از عمل صالح را می توان برشمرد. از همکاری در تاسیس اولین انجمن اسلامی دانشجویان در اوایل دهه 30 که پایه گذار سنت فعالیت های مدنی و جمعی در دانشگاه و خصوصا در میان دانشجویان مسلمان بود تا مشارکت در تاسیس نهضت آزادی ایران در سال 1340.

هفت سال مقاومت و زندان در رژیم شاه، نوشتن کتاب هایش، شیوه ورود و خروجش در شورای انقلاب و دولت موقت در سال 1357 و 1358. این که می گویم شیوه ورود و خروج در شورای انقلاب و دولت موقت برای این است که او هرجا که مشاهده می کرد ممکن است اعتقادات او ملعبه سیاست و قدرت شود به سادگی کنار می کشید.

بنده صالح خدا بودن، ویژگی ها و پیامدهایی دارد و در اینجا می خواهم سه ویژگی فراتر از کارنامه عمل صالحی را که گفتم ذکر کنم.

1- دغدغه دین و آزادی داشتن:

دکتر سحابی دغدغه دین داری و آزادی داشت. دین داری اخلاقی و آزادی مسئولانه و هم آغوشی آن ها، عمل صالح او بود. تلفیق این دو یعنی این که انسان از حق آزادی اش برای تخریب دیگران و وهن دیگران و محدود کردن آزادی دیگران استفاده نکند. چنین کسانی دین لقلقه زبان شان نیست. باور دارند که دین در پرتو آزادی رشد می کند و در سایه خشونت و خفقان تنفر می زاید. چنین کسی باور دارد که دین را به پای آزادی و آزادی را به پای دین نباید ذبح کرد.

2- وفاداری

یکی از اصولا عقلاییه، وفاداری است که در علم حقوق و اخلاق، در معاهدات بین المللی تا مناسبات خانوادگی و مراودات دوستی و همه شئون زندگی جریان دارد و زندگی بدون این اصل دچار اختلال و بی سامانی است، اما این جا می خواهم بگویم که دامنه این اصل تا باور و عقیده مندی هم کشیده می شود. وفاداری به باور و عقیده خود داشتن، نیز یک ارزش است.

این وفاداری از جنس بنیادگرایی نیست بلکه مراد این است که انسان نباید مذبذب باشد و باید به اصول خود وفادار باشد. فرقی نمی کند که این انسان دارای چه عقیده و مرامی باشد. هر آیینی، اصول خود را دارد. حتی مارکسیستی که بکوشد نشان دهد میان مارکسیسم و سرمایه داری سازگاری وجود دارد، بی فدا به اصول خویش است. اگر مارکسیست یا بودایی یا مسلمان یا پیرو هر آیینی هستی، صراحت و صداقت داشته باش.

دکتر یدالله سحابی از کسانی بود که به باور و عقیده اش وفادار بود. این اصل، انسان را از افتادن به ورطه تذبذب و نفاق و فرصت طلبی می رهاند.

3- جمع گرایی و جامع گرایی:

جمع گرایی فقط یک مکتب اجتماعی نیست. پیمودن سنت آشتی علم و دین که دکتر سحابی و مهندس بازرگان از چهره های جدی و عملی آن در دهه 30 و 40 بودند از جلوه های این جمع گرایی است. در باب نسبت علم و دین مباحث پیچیده ای در فلسفه علم و در فلسفه دین وجود دارد. ولی در این جا فقط می خواهم به یک وجه Functional و کاربردی و کارکردی آن اشاره کنم. زمانی که علم به بازاری برای مقابله با دین بدل شد و موج سیانیتسم، نهاد ایمان را در نسل جوان هدف گرفته بود و بی دلیل تضادهای خسارت آفرین میان دین و علم از دین سخن گفتند و در مقام نشان دادن سازگاری دین و علم برآمدند.

کتاب ارزشمند «خلقت انسان» به قلم دکتر سحابی، میوه این جمع گرایی است. کسانی که بعدها این رویکرد را به عنوان «علم زدگی» تخطئه کرده و مورد انتقاد قرار می دادند به این دلیل بود که درک درستی از جغرافیای این بحث در آن زمان نداشتند.

یدالله سحابی از جمله کسانی بود که نشان می داد اصل جاذبه در نهایت دافعه در حد ضرورت (عبارتی از دکتر بهشتی، که برگرفته از بعضی روایات است) یک اصل سودمند و کاربردی در سلوک سیاسی و اجتماعی است، اما در سلوک علمی هم سودمند است. توسل به این اصل در سلوک علمی این است: تا جایی که امکان جامع نگری و امکان جمع کردن و آشتی میان ایده ها و نظریه ها وجود دارد بکوشیم هیچ دستاورد بشری را دور نریزیم. این اصل چه در رابطه با نظرات منتقد و مخالف و چه با خود منتقدان و مخالفان باید به کار رود.

این ها بخشی از مشخصه های عمل صالح سحابی در زندگی و زمانه خودش بود. اگر سیاست مداران امروز اندکی از خوی و مرام سحابی را داشته باشند حال و روز آن ها و ما دیگرگونه و بهتر خواهدبود. این ها متعلق به نسلی بودند که یکی پس از دیگری از میانه ما رفته و می روند و متاسفام بگویم که تاکنون نتوانسته ایم خلاء وجودی شان را پرکنیم و معلم نیست به این زودی ها مادر دهر چون اینان را بزاید. روح شان شاد باد.