میدان امامخمینی تهران، خیابان فردوسی، کوچه ملک، بن بست ملک ساختمانی را در خود جای داده که بیش از محفلی اقتصادی به متروکهای بازمانده از دهه 50 شباهت برده است.
ساختمان ساده، قدیمی و حتی متروکه است.اتاقها با میزهای قدیمی، صندلیهای چوبی و گاهی فلزی سبزرنگ پرشدهاند. در اتاق جلسات همگانی هم موکتی بزرگ پهن شده تا هم حسینیه باشد و هم سالن اجتماعات. اتاق مدیرعامل سازمان در جنوبیترین بخش ساختمان قرار گرفته است. هیات مدیره هم در همین اتاق جلسات سازمان اقتصادی اسلامی را برگزار میکنند. پنجرههای اتاقها همگی با شیشههای رنگی دهه 50 تزئین شدهاند. تمامی اتاقها دری شیشهای با چارچوبی فلزی دارند. روی تمامی میزها تلفنهای قدیمی قرار گرفته که شاید در بازار تهران یافتن نمونههای آن به دشواری خرید تلفن بیسیم در دورافتادهترین نقطه افغانستان بازمانده از جنگ باشد. روایت میکنند ساختمان سازمان متعلق به یک سرمایهدار بوده و او قصد داشته پیش از انقلاب این ساختمان را به پاساژ بدل کند ولی تندباد انقلاب ایده او را برباد داده است.
ساختمان متولیانی سازگار با ظاهر خود هم دارد. جملگی هیاترئیسه بازاریان قدیمیاند که همچنان سنت قرضالحسنه را برهمه نوع رفتار بانکی ارجح میدانند. آنان روزگاری قصد داشتند تا بانک اسلامی شوند ولی سرنوشت اتفاقی دیگر را برای «اولین» هواخواهان مجوز بانک خصوصی در جمهوری اسلامی مقدر کرده بود. اما هشت کیلومتر بالاتر از میدان امامخمینی و کمی پایینتر از میدان آرژانتین تهران، ساختمانی به ظاهر محقر قرار گرفته که نمونه متضاد همان ساختمان خیابان فردوسی است. برسردر ساختمان هم نامی ثبت شده که تقریبا تهران و شهرستانهای کشور را طی یک سال گذشته به محاصره خود درآورده است. «تات» همان قومی است که سالها قبل در حوالی بوئین زهرا و نزدیکی قزوین میزیسته است. میگویند عدهای از افراد قوم هم به حوالی تالش در شمال کشور کوچ کردهاند.
بزرگترین خصوصی
آنهایی که در ابتدای خیابان وزرای تهران دو ساختمان را به نام «تات» آذین بستهاند هم اتفاقا به این قوم نسبت بردهاند. ساختمان ساده، پایین دست میدان آرژانتین، درونی متفاوت از بیرون خود دارد. یکی از محققان علوم اجتماعی نقل میکرد که موضعگیری ایرانیان به دو قسم تقسیم شود. شق اول در دل است و بخش دوم در برون. در بخش اول هرفرد موضع خاص خود را اتخاذ میکند و در شق دوم به همراهی با دیگران میپردازد. ساختمان بانک «تات» در تهران هم نمادی از چنین شیوه رفتاری است.
ساختمان ساده، در داخل اشرافی شده است. رئیس و بنیانگذار بانک خود صاحب بزرگترین بازار مبلمان ایران است. بسیاری او را مبلسازی شهیر میدانند. بازار مبل ایران در یافتآباد تهران هم در لیست سرمایههای علی انصاری صاحب کنونی بانک تات قرار دارد. علی انصاری در تزئین ساختمان بانک خود هرآنچه طی سالها در بازار مبل ایران آموخته بود را به کار گرفته است. مبلهای گرانقیمت روی فرشهای دستباف ابریشمی در سراسر سالنها پهن شدهاند. دفتر مدیرعامل و رئیس هیات مدیره با درهای الکترونیکی و به وسیله «کدهای» رمز عبور محافظت میشوند. دیوارها با چراغهای برق طلایی رنگ و گرانقیمت، شخصیتی خاصیافتهاند و کاغذهای دیواری کمیاب دیوار را پوشاندهاند تا آجر سخت در مواجهه با چراغهای سلطنتی احساس حقارت نکنند. فرش قرمز برای دفتر مدیرعامل پهن شده است.
فرشی دیگر مهمانان را به اتاق انتظاری هدایت میکند که بازهم همان سنت جاودانه ساختمان را حفظ کرده است: «فرش ابریشم پشت چرم، مبلمان گرانقیمت، چراغهای تزئینی و نور متمرکز بر میز چوبی با پایههای حجاری شده.» در، شمال اتاق به دفتر آقای مدیرعامل بازمی شود. درون بانک «تات» بینهایت شبیه موسسانش است. علی انصاری، موسس بانک یکی از سرمایهداران سرشناس ایران شده است. نزدیکان او نقل میکنند که پدر او در بازار تهران دهه 40 حضوری فعال داشته است ولی هیچکدام از قدیمیهای بازار تهران کلام این گروه را تایید نمیکنند. علی انصاری وارد دانشگاه میشود و رشته معماری را تا درجه لیسانس ادامه میدهد.
او پس از پایان تحصیل به سمت فعالیتهای ساختمانی میرود. نقل میکنند که اولین دفتر خود را در محله شادآباد تهران تاسیس کرده بود. این بخش از بازار تهران به سرای آهنفروشان معروف است. او در همین منطقه ساختمان بهاران 1 و 2 را تاسیس کرد. این مجموعه تا دهه 70 نامی چندان مهم در اقتصاد ایران نبود ولی پس از پایان جنگ و همزمان با دوران رونق صنعت ساختمان، علی انصاری هم به
«بساز و بفروشی» روی آورد.
او در همین دوران از راه نوسانات بازار مسکن، ثروتی کمنظیر به دست آورد. علی انصاری در این دوران بخت آشنایی با واعظ آشتیانی یکی از اعضای موتلفه اسلامی و همچنین معاون وزیر صنایع در دولت نهم را هم بهدست آورد. این آشنایی برای هردو منشأ خیر شد. واعظ آشتیانی، انصاری را به هیات مدیره باشگاه ورزشی استقلال تهران میبرد تا ثروت او کمی هم به یاری ورزش بیاید.
انصاری همزمان رئیس انجمن مبلمان و دکوراسیون ایران و همچنین فدراسیون دوچرخهسواری هم شده بود که بهطور حتم عنوان دوم را مدیون آشنایی با واعظ آشتیانی بود. او در بازارآهن غرب تهران، بازار مبل ایران، کارخانجات لوله و پروفیل تهران، کارخانجات تولیدی و صنعتی خوشخواب نوین و همچنین بازار موبایل ایران را به لیست اموال خود اضافه کرده بود. گروه سرمایهگذاری «تات» در همین دوران تاسیس شد. گروه تات هنگامی که فعالیتهای خود را کلید زد به شدت در حوزه ساختمان متمرکز بود، همان صنعتی که انصاری را سرمایهداری بزرگ ساخته بود.
همزمان مدیران گروه تات به دعوت گروهی از افراد صاحبنام سیاسی و اقتصادی ایده راهاندازی بانک را به انصاری ارائه کردند. علی انصاری نیز به سرعت چنین پیشنهادی را پذیرفت. اینگونه گروه سرمایهگذاری تات سعی کرد تا جمعی از مدیران نامدار بانکی را گرد خود جمع کند. اولین گزینه برای سرمایهداران تات «جلال رسولاف» بود. او پیش از آنکه به این گروه افزوده شود، بانک کشاورزی را مدیریت کرده بود و همچنین بانک «کارآفرین» و «اقتصادنوین» هم با ایدههای او تاسیس و اداره شده بودند. دکترجلال رسولاف خود ماجرای پیچیدهای در اقتصاد ایران است. برادر او یکی از نامآورترین فیلمسازان کشور به شمار میآید. فرزند او در دسته عکاسان جوان کشور بود که چندی پیش چهره در نقاب خاک کشید.
پدر برای جاودانگی نام فرزند، یکی از بهترین گالرهای عکاسی تهران را به نام پسر کرد. اما دکتر جلال برخلاف فرزند و برادرش خود چندان در کار هنر نماند. او بانکداری نامآورشد. رسولاف شاخصترین چهره بانکی ایران به شمار میآید. او هم برای ادامه کار خود به سرعت به سراغ «بهاءالدینهاشمی» مدیرعامل سابق بانک صادرات رفت.هاشمی در دسته مدیران برجسته اجرایی بانکی کشور بود که در دهه 50 فعالیتهای مالی را آموخته بود.هاشمی در بانک صادرات تمامی مراحل مدیریتی را طی کرده بود. از مسوول واحد ارزی گرفته تا مدیرعامل بانک صادرات همگی سابقههای او به حساب میآمدند.هاشمی طی سالهای بسیارمدیریت خود کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی را هم برمدرک کارشناسی مدیریت افزود.
رسولاف و هاشمی در کنار هم پایههای بانک «تات» را گذاشتند. نام بانک را علی انصاری انتخاب کرده بود. او خود از قوم «تات» بود و چنین نامی را برای بانک هم مناسب میدید. اما هاشمی و رسولاف بهاندازه کافی تجربه مدیریت اندوخته بودند که بدانند نامی قومی دردسرهایی سیاسی به همراه دارد. از همین روی آنان برای «تات» قبایی دیگر هم ساختند: «تجربه، اعتماد، توسعه» شعار بانک تات، پس از نامگذاری بانک تولید شد. اینگونه تات نامش به عنوان اولین بانک ایرانی به ثبت رسید که برگرفته از منطقهای جغرافیایی بود. دو مدیربانکی کشور تجربه سیاسی هم کم نداشتند. این دو، روز هشتم از هشتمین ماه سال 88 را برای تاسیس بانک انتخاب کردند تا در جوار بارگاه امام هشتم در مشهد، بانک تات به عنوان هشتمین بانک خصوصی کشوراعلام حضور رسمی کند. علی انصاری،هاشمی و رسولاف اینگونه بانکی تازه تاسیس کردند. مدیرعامل این بانک چندان علاقهای به بیان شیوه فعالیتهای بانک ندارد ولی روایتها نشان میدهد که تات همچنان در فعالیتهای ساختمانی فعال است.
بانک ساختمان سازها
اما «تات»یها بیرقیب نیستند. سالها قبل از آنکه بانک آنان قدم به فضای مالی ایران بگذارد، گروهی دیگر از صاحبان سرمایه که اتفاقا ساختمانساز هم بودند، بانکی را برای خود تاسیس کردند. سالها قبل شرکتی پیمانکاری در کشور تاسیس شد که شاخصترین پروژههای ساختمانی را برعهده میگرفت. موسسان نام شرکت را «استراتوس» گذاشتند. شرکت سال 1357 تاسیس شده بود. بنیانگذاران هم جملگی مهندسان ساختمانی بودند که فعالیتهای انقلابی بسیاری داشتند. این گروه نام نوعی ابر را برای شرکت خود انتخاب کردند که در تعریف علمی بارانساز است.
در صدر شرکت چهرههای جوان ولی پیچیده قرار گرفته بود. «محمدصدرهاشمی» مدیرعامل گروه در دهه 60 در فضایی سیاسی و اقتصادی ایران نامی آشنا شد. او اصالتی کرمانی دارد. صدرهاشمی روایت میکند در حال حاضر بیش از 10 هزار کارمند دارد. صدرهاشمی تا نیمههای دهه 60 شرایط سختی در زندگی داشت. او خود میگوید پروژهای در تبریز برای شرکت پیمانکاری گرفتهبود که برای مسافرت به تبریز و اقامت در مسافرخانه هم پول کافی در اختیار نداشت. صدرهاشمی در شرایطی زندگی خود را چنین بیان میکند که در حال جاضر یکی از متمولترین مدیران اقتصادی ایران است. صدرهاشمی و شرکتش طی 10 سال گذشته بیش از ده پروژه بزرگ پیمانکاری ایران را انجام دادهاند. او در پاکستان نیز سرمایهگذاریهای صورت دادهاست.
عدهای روایت میکردند که صدرهاشمی حتی برای یاری دولت به خرید کالاهای ضروری برای جبههها هم کمک میکرده است. صدرهاشمی طی سالهای دهه 70 به حاشیه رفت و سعی کرد تا گروه را تقویت کند. در همین سالها عباس آخوندی وزیر وقت مسکن و شهرسازی به صدرهاشمی و دیگر دوستان او توصیه میکند تا تعاونی جداگانهای برای فعالیتهای ساختمانی تاسیس کنند. این گروه مسوولیت تامین نیازهای مالی شرکت را برعهده داشت. استراتوس و تعاونی جدید در سال 1380 به نتیجهگیری جدید میرسند.
آنان نیروهای موثری در دولت داشتند و ایده تاسیس بانک را هم از همانجا میگیرند.«بانک اقتصادنوین» به عنوان اولین بانک خصوصی ایران چنین شکل میگیرد. گروه استراتوس و یک گروه ساختمانی دیگر به همراه صدرهاشمی و همچنین حسین عبده تبریزی دبیرکل اسبق بورس تهران رایزنیهای خود برای تاسیس بانک را آغاز میکنند. این بار هم به توصیه حسین عبده تبریزی که خود سابقه بسیاری در ساختمان سازی و امور مالی دارد، جلال رسولاف به سرعت به تیم موسس بانک افزوده میشود. در همان سال مجمع عمومی بانک پس از کسب رای موافق بانک مرکزی تشکیل میشود و با شماره 177132 به صورت رسمی به ثبت میرسد.
گروه ساختمانساز به سرعت سرمایه 250 میلیارد ریالی را جمعآوری میکنند. سرمایه به سرعت به عدد 2500 میلیارد ریال میرسد. سال 89 هم همزمان با اوجگیری فعالیتهای بانک میزان سرمایه به عدد چهار هزار میلیارد ریال صعود میکند. شرایط بانک به قدری برای موسسان آن دلپذیر بوده که حتی آنان پیشبینی کردهاند در سال آینده سرمایه بانک به رقم 15 هزار میلیارد ریال برسد. حسین عبده تبریزی صاحب شماره حساب «یک» این بانک، از سالهای حضور در بورس تهران خاطرات خوشی داشت و به همین دلیل بانک را به سرعت وارد بورس میکند.
شرایط در بازار سهام هم برای بانک دلپذیر میشود و نهاد مورد توجه گروه استراتوس به سرعت به یکی از شرکتهای سودده بدل میشود. سال گذشته بانک اقتصاد نوین به هرکدام از سهامداران خود برای هرسهم 450 ریال سود داده بود.
بانک طی سالهای فعالیت خود 250 شعبه تاسیس میکند و همچنان به امور ساختمانی هم میپردازد. حضور در صنعت ساختمانسازی بانک اقتصاد نوین را به شدت به بانک تات شبیه کرده بود ولی این دو گروه در یک منطقه سرنوشتی متفاوت یافتند. تاتیها بهدلیل حضور علی انصاری و نزدیکی او به نهادهای دولتی هیچگاه مورد سرزنش قرار نگرفتند ولی راهبران اقتصادنوین حداقل دو بحران سخت را تجربه کردند. بار اول رئیس دولت در یکی از سخنرانیهای خود به افرادی اشاره کرد که معاملات آهن و ملک میکنند. مرجع کلام او از سوی تحلیلگران بیرونی بانک اقتصادنوین اعلام شد. این اولین بحران سخت برای ساختمانسازان بانکدار بود. اما داستان به پایان نرسید.
بانک اقتصاد نوین در کنار فعالیتهای مالی خود شرکتی را به نام «نوسا» تاسیس کرده بود که این شرکت در پروژههای عمرانی فعالیت میکرد. نوسا بهدلیل حضور اثرگذار خود در این حوزه و همچنین بهرهگیری از روابط گذشته به اصلیترین شرکت عمرانی کشور بدل میشود. از همین روی پروژه ساخت خط مترو حقانی به شرکت نوسا وابسته به بانک اقتصاد نوین واگذار میشود.
صاحبان شرکت به سرعت شرکت مشاورهای از «دوبی» را برای سرمایهگذاری مشترک به تهران دعوت میکنند. نوسا و شرکت خارجی کار را استارت زده بودند که ماجرای مترو حقانی به بحرانی بزرگ بدل میشود. پروژه به دلایل غیراقتصادی از «نوسا» گرفته میشود تا بزرگترین ضربه به بانک اقتصادنوین وارد شده باشد. «اقتصادنوین» در این دوره اختلافاتی هم با بانک کشاورزی پیدا میکند که خود سرفصل گرفتاریهای بعدی بانک بود. همزمان با این جریان اقتصادنوین به شدت از سوی محافل اقتصادی سرزنش میشود. پیش از آنکه ماجرای «نوسا» رخ دهد، بخش خصوصی ایران تجربهای تلخ بهدست آورده بود.
بانکهای خصوصی جدید یا به نهادهای رسمی کشور وابسته بودند یا براساس الگوی بانک تات سعی میکردند گروهی از سرمایهداران خانوادگی را گردهم آورند. بانک «سامان» یک نمونه دیگر فعالیت خانوادگی بود. این الگو پیش از انقلاب از سوی خاندان لاجوردی و در بانک «ایرانیان» اجرا شده بود.
خانواده سرمایهدار «ضرابیه» بانک سامان را به الگوی بانکداری الکترونیکی تاسیس کردند. این خانواده اصالتی یزدی دارند. آنها در سالهای پیش از انقلاب هم در بازار بسیار فعال بودند.خانواده بانک را در سال 81 با سرمایه اولیه 200 میلیارد ریال تاسیس کرد. سامانیها به سرعت در جذب مخاطب موفق بودند و در سال 89 سرمایه خود را تا رقم 1800میلیارد ریال ارتقا دادند. ضرابیه ولی به خوبی میدانست که برای تاسیس بانکی موفق بازهم باید به سراغ مدیران مالی شهیر کشور رفت. رجایی سلماسی مرد آذری زبان و اولین دبیرکل بورس تهران در سالهای بعد از انقلاب به عنوان مدیرعامل بانک انتخاب شد. رجایی سلماسی هم به خوبی میدانست که موفقیت در فضای اقتصادی ایران نیاز به پیششرطهای نانوشته دارد.
او راهکاری را اتخاذ کرد تا سرنوشت بانک سامان به عاقبت بانک پارسیان شبیه نشود. رجایی سلماسی به سرعت قراردادی بلندمدت را با وزارت بازرگانی منعقد کرد تا در بسیاری از طرحهای این نهاد دولتی مشارکت کند. مشارکت در اجرای طرح ارائه کوپن الکترونیک توسط وزارت بازرگانی، مجری خدمات پرداخت اینترنتی طرح پیشگام تجارت الکترونیک وزارت بازرگانی و مجری طرح آزمایشی راهاندازی مرکز گواهینامه دیجیتال وزارت بازرگانی، اصلیترین پروژه های دولتی بانک سامان بودند. همزمان مقدماتی برای همکاری با شرکت راهآهن هم فراهم شد تا بانک سامان، بانک عامل فروش الکترونیکی بلیت قطار شود.
اما حضور رجایی سلماسی برای بانک هزینههایی را هم به همراه داشت. از همین رو مدیرعامل جدید از سوی هیات مدیره انتخاب شد و یکی از مدیران بانک ملی را به عنوان رئیس بانک انتخاب کردند. محمدضرابیه بنیانگذار بانک هم ترجیح داد تا سمت ریاست برهیات مدیره را رها کند ولی طی هفتههای گذشته رسانههای اصولگرا بزرگترین حاشیه را برای بانک سامان رقم زدهاند. چندی پیش خودرو رئیسجمهور در آبادان به قیمت دو میلیارد و 500 میلیون تومان به نماینده یک شرکت ایرانی واگذار شد. وکیل شرکت در جریان خرید خودرو پژو 504 احمدینژاد حاضر به افشای نام شرکت نشد. همزمان با این جریان هفتهنامه «9 دی» متعلق به حمید رسایی نماینده اصولگرای مجلس اعلام کرد فردی که خودرو رئیس دولت را خریده مهندس «دشتی» نام دارد. براساس این اطلاعات او 34درصد از سهام بانک سامان را هم در اختیار دارد. البته روابط عمومی بانک سامان در گفت وگو با همشهری بازار این موضوع را تکذیب کرد.
دشتی یکی از مهمترین افرادی به شمار میآید که با اسفندیار رحیم مشایی و همچنین بقایی در ارتباط بوده است. حتی برخی نهادهای خبری روایت میکنند که مهندس دشتی 30درصد از سهام بانک گردشگری را هم در اختیار دارد. مهمترین موضوع در مورد دشتی به شرایط مالی او مربوط میشود. روزنامه کیهان مورخ 24 فروردین دشتی را یکی از بزرگترین بدهکاران بانکی معرفی کرده است. کیهان در این مورد مینویسد: « گفته میشود بحث خرید این خودرو یک موضوع حاشیهای برای ایجاد حاشیه امن در عدم بازپرداخت بدهی کلان بانکی بدون اطلاع رئیسجمهوری و با طراحی برخی افراد مشکوک و نفوذی بوده است.»
کیهان بدون معرفی این «افراد مشکوک»، به یادآوری هشدارهای قبلی خود در مورد «نفوذ برخی نان به نرخ روزخورها که در سایه رئیسجمهوری محترم پنهان شدهاند» پرداخته و از مسوولان دولتی خواسته تا اخبار منتشر شده در مورد خریدار خودرو آقای احمدینژاد را پیگیری کنند.
براساس همین اطلاعات مهندس «دشتی» در صنعت ساختمان فعالیت دارد و همچنین بخشی از سهام کارخانه فولاد و هواپیمایی «آتا» را هم در اختیار دارد. در جریان افشاگری علیه او نام بانک سامان و همچنین گردشگری هم پیش کشیده شد که این موضوع برای بانک سامان حواشی بسیاری را به همراه آورد. اما این تمامی گرفتاریهای بانک سامان نبود. شاید یکی از اصلیترین حواشی بانک سامان به ماجرای پرابهام انتقال حسابهای این بانک مربوط باشد. بانک سامان گروهی از چهرههای سرشناس حوزه اینترنت را گردهم آورده بود تا شبکه تجارت الکترونیک این بانک را راهاندازی کنند.
این گروه هکرهای قدیمی و بسیار باتجربه بودند که حتی پس از پایان پروژه بانک سامان گروهی از آنان جذب برخی نهادهای کشور شدند. در میانه فعالیتهای بانک، یکی از سایتهای خبری گزارش داد که به علت امنیت پایین شبکه اطلاعاتی بانک سامان، حسابها در این بانک از سوی هکرها جابهجا میشود.
بانک سامان به سرعت این خبر را تکذیب کرد ولی همچنان ابهامات در مورد فعالیتهای بانک باقی مانده بود. ضرابیه پس از حواشیای تازه تلاش کرد تا بانک سامان را از نظرها دورکند. او نگران روزهایی بود که به سرنوشت پارسیان دچار شود.
انتشار خبرهای پی در پی در مورد شرایط سخت بانک سامان برای نظام بانکی کشور هم حواشی به همراه آورد. پس از این جریان تاسیس بانکهای خصوصی واقعی به صورت نیمهرسمی متوقف شد. همزمان با این جریان، بانک مرکزی با موجی از موسسات مالی و اعتباری مواجه بود که دراندیشه تاسیس بانک بودند. نهادهای مهم کشور هم به صورت غیررسمی از موسسات مالی و اعتباری حمایت میکردند.
اولین بانک پانصد شعبهای
اولین نهادی که دوره جدید خواهان تاسیس بانک شد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. صندوق انصارالمجاهدین از سالها قبل حضور رسمی خود در بازار مالی کشور را آغاز کرده بود. این صندوق 500 شعبه در سراسر کشور دایر کرده بود. صندوق انصارالمجاهدین زیرنظر بنیاد تعاون سپاه فعالیت میکرد. بنیاد تعاون را نیز اکبرغمخوار مدیرعامل پیشین باشگاه پرسپولیس تهران و محسن رفیقدوست وزیر سابق سپاه تاسیس کرده بودند. بنیاد تعاون قصد داشت تا در فضای مالی کشور حضوری موثر داشته باشد. دکتر صالحی یکی از نیروهای بنیاد تعاون هم به مدیریت در صندوق مشغول بود.
سرعت رشد صندوق طی دو سال گذشته بهاندازهای بالا بود که بانک مرکزی تصمیم گرفت مجوز بانک را به نام سپاه صادر کند. صندوق انصارالمجاهدین به سرعت به بانک «انصار» تغییر نام داد. توان مالی بنیاد تعاون سپاه بهاندازهای بالا بود که به سرعت 170 شعبه را به 500 شعبه قبلی افزود و تعداد شعبههای بانک را به 670 رساند. بانک از راه سپرده و تامین مالی اولیه بنیاد تعاون شش هزار و 200 میلیارد تومان سرمایه جذب کرد. براساس آمارهای رسمی در سال گذشته 15درصد از کل وامهای قرضالحسنه که از سوی نهادهای مالی به مردم داده شده از سوی بانک انصار تامین شده است. بانک برای اداره شعبههای خود چهار هزار و 600 کارمند جذب کرد. مدیرعامل بانک انصار روایت میکند همگی آنها از میان جوانان «دلسوز» انتخاب شدهاند.
بانک انصار بهاندازهای منابع در اختیار دارد که براساس آمارهای رسمی به چهارمین شرکت بزرگ ایران بدل شده است. این بانک 120 هزار سهامدار دارد. مدیریت بانک را «آیتالله ابراهیمی» برعهده دارد. نام او برخی از منتقدان بانک انصار را به اشتباهانداخته بود.
آنها در سایتهای خبری از رابطه تخصص یک روحانی و بانکداری سوال میکردند ولی «آیتالله» درواقع نام کوچک «ابراهیمی» است و او روحانی نیست. ابراهیمی با مدرک فوقلیسانس حسابداری جذب سپاه میشود و در شرکتهای وابسته به سپاه به فعالیت میپردازد. یکی از اصلیترین پروژهای که بانک انصار آغاز کرده، اعطای کارت شهروندی است. این کارت درواقع همان «کارتهای» اعتباری است که سالها پیش قرار بود وارد شبکه مالی ایران شود. پس از انصار الگوی حضور نهادهای نظامی در فضای بانکداری کشور همچنان ادامه یافت تا هنگامی که بانک مرکزی مجوز تاسیس بانک «مهراقتصاد» را صادر کرد. این بانک زیرنظر بسیج فعالیت میکند. موسسه مهر تا اسفند سال 89 حدود 150 میلیارد تومان سرمایه دراختیار داشت و براساس گفته مدیرعامل این موسسه 92 میلیارد تومان هم سود عاید گردانندگان مهراقتصاد شده است.
این موسسه سال 1372 با سرمایه اولیه 10 میلیون ریال تاسیس شده بود. نام اولیه موسسه هم «صندوق بسیجیان» بود که قصد داشت وام در اختیار بسیجیها قرار دهد. دکتر غلامحسن تقی نتاج، مدیرعامل این بانک تازه تاسیس پیش از حضور در مهراقتصاد ایران، مدیریت صندوق انصارالمجاهدین (بانک انصار کنونی) را برعهده داشته است. علی اصغرصالحی دیگر عضو هیات مدیره این مجموعه هم از چهرههای موثربنیاد تعاون سپاه است. بنیاد تعاون سپاه 10درصد سهام این مجموعه را در اختیار دارد. این موسسه شش هزار کارمند را برای اداره 700 شعبه خود در سراسر کشور استخدام کرده است. بانک مهر اقتصاد ایران هشت شعبه خود را در شهر قم متمرکز کرده که براساس اطلاعات رسمی بانک بیش از 300هزار نفر در این هشت شعبه حساب گشودهاند. همزمان با سپاه پاسداران و بسیج، ارتش هم ایده تاسیس بانک را برای خود محقق کرد.